براهین اثبات خداوند

اشکال بر برهان علیت

سلام خسته نباشید   برهان علیت به نظرم قابل قبول نیست چون اول باید ثابت شود که جهان معلول است بعد دنبال علت بگردیم. سراغ معلول بودن زمان هم نروید که اصلا من وجود زمان را قبول ندارم. زمان و مکان از لحاظ فلسفی وجود ندارند و فقط یک چیز اعتباری برای پیش بردن زندگی هستند. در واقع همه جهان، یک مکان است و همه لحظات، یک لحظه هستند. ما برای حساب و کتاب آن ها را تقسیم و اندازه گیری میکنیم.     نکته بعد اینکه جهان تغییر میکند. صحیح ولی خودش عامل تغییرش است نه کس دیگری.       و نکته آخر اینکه معطی شیء نمیتواند فاقد شیء باشد ولی ترکیب اشیاء میتواند شیء جدید به وجود بیاورد.

نقد شرط بندی پاسکال و سخنان اهل بیت (ع)

با سلام و احترام
ابتدا عذر خواهی میکنم بابت طولانی بودن مطلب و ممنونم از صبوری شما
چند نقد به برهان شرط بندی پاسکال شده میخواستم ببینم با توجه به اینکه در متون روایی هم مواردی از این استدلال آورده شده پاسخ این چند نقد چی هست؟
اول برهان پاسکال:
اگر خدایی باشد خدا باور در دنیا ضرر نکرده و در آخرت هم به سعادت رسیده ولی خدا نا باور در آخرت زیان کرده.
اگر خدایی نباشد خداباور و خدا ناباور هر دو ضرری نکرده اند.
در متون روایی هم من دو روایت دیدم یکی از امام صادق علیه السلام:
بن ابی العوجاء یکی از سرسخت‌ترین منکران خدا در عهد امام صادق است. دریکی از سال ها به مناسبت رسم عربی خود، در ایام حج، در مکه حاضر بود و همراه با رفیقش رفتار حاجیان را در سرزمین مکه «دیوانگی» محسوب می‌کرد و آن‌ها را مجنون می‌شمرد. در همین سفر با امام صادق برخورد نمود و این مسئله را برای حضرت بیان کرد، حضرت به او فرمود: «اگر این‌چنین باشد که تو می گوئی [و خدا و آخرتی وجود نداشته باشد] – که البته این‌چنین نیست – آنگاه هم ما و هم تو نجات خواهیم یافت؛ اما اگر آن‌چنان باشد که ما می‌گوییم [و خدا و سرای آخرت وجود داشته باشد] – که البته این‌چنین است – آنگاه ما نجات می‌یابیم اما تو هلاک می‌شوی.( اصول کافی، ج۱، ص ۷۸٫)
همچنین امام رضا (علیه السلام):
دخل رجل من الزنادقة على ابی الحسن و عنده جماعة. فقال ابو الحسن علیه السلام : ایها الرجل! ارایت ان كان القول قولكم و لیس هو كما تقولون ا لسنا وایاكم شرعا سواء ، لا یضرنا ما صلینا و صمنا و زكینا و اقررنا؟ فسكت الرجل، ثم قال ابو الحسن: ان كان القول قولنا و هو قولنا افلستم قد هلكتم و نجونا (اصول كافى: 1/78، ح‏3 و نیز در عیون اخبار الرضا: 1/131، ج‏28)

یكى از زنادقه وارد مجلسى شد كه امام رضا علیه السلام در آن حضور داشت. امام فرمود: اى مرد اگر اعتقاد شما صحیح باشد در صورتى كه در واقع چنین نیست، آیا ما و شما مساوى نیستیم و نماز، روزه، زكات و اقرار و تصدیق، زیانى به ما نمى‏رساند. آن مرد ساكت‏شد، سپس امام در ادامه فرمود: و اگر اعتقاد ما بر حق باشد، در صورتى كه در واقع اعتقاد ما بر حق است، آیا چنین نیست كه شما به هلاكت مى‏رسید و ما به رستگارى.
اینجا چند بحث مطرح هست:
اول قاعده دفع ضرر محتمل: این قاعده رو بنده قبول دارم و به نظرم یک دلیل بسیار محکم برای شروع تحقیق و تفکر در دین و اعتقادات هست.
نکته دوم نقد1: اعتقاد چیزی نیست که فرد بتواند آن را به دلخواه انتخاب کند بلکه اگر مسئله ای با دلیل بر ما ثابت شد وجدانا می پذیریم و اگر نشد نمی پذیریم اینکه بخواهیم به بیان احتمالات معتقد به وجود خدا شویم و او را بپرستیم ممکن نیست مگر پرستش بدون اعتقاد باشد که طبعا بی معنی هست. در واقع اعتقاد انتخابی نیست.
نکته سوم نقد 2 : بر فرض ما این شرط بندی را پذیرفتیم( بدون در نظر گرفتن نقد اول) اما باور خدا و معاد به تنهایی کمکی نمی کند برای رستگاری باید کدام دین را انتخاب کرد؟ اسلام مسیحیت یهود بودیسم هندوئیسم و...؟ الان در مسیحیت معتقدند اگر کسی غسل تعمید نکند جهنمی است! یا در اسلام شرک به خدا گناه نا بخشودنی هست اگر اسلام به حق باشد و مسیحی شویم باز هم جهنمی هستیم و ... حال فرض کنید اسلام را پذیرفتیم کدام فرقه ناجیه هست؟!!! در روایت داریم گویا که فقط یکی از 72 دو فرقه اسلامی ناجیه هست جدای اینکه الان بیشتر از 72 فرقه وجود داره!!! بنابرین این شرط بندی و انتخاب باور به خدا و معاد کمکی نمی کند به زیان نکردن. در واقع سوال این هست روی کدام خدا یا خدایان قمار کنیم؟!!!
نکته چهارم نقد 3: آیا خداوند بی اعتقادی صادقانه یا شکاکی صادقانه و ناشی از وجدان رو قبول می کند یا خدا باوری منفعت طلبانه و قلابی را؟ یعنی خداوند اینطور عمل میکند که کسی که صرفا از روی احتمال و به خاطر منفعت شخصی اعمالی را انجام بدهد بهشتی میکند و شکاک یا ندانم گرا را به سختی عذاب می دهد؟!!!!!
نکته پنجم نقد 4: در این برهان آمده اگر خدایی نباشد هیچ گروهی ضرری نکرده! در حالی که دینداران به خاطر دینداری خود مشقت های زیادی کشیدند جان خود را از دست دادند( به خاطر دین) یا فرزند خود را از دست دادن برای دین و انواع عذاب ها را تحمل کردند محدود شدند و ... آیا این ها همه مصداق ضرر نیست؟ حتی مثال های ساده تری وجود دارد کسی که یک عمر 5 صبح برای نماز بیدار میشود آیا اگر خدایی نباشد به شدت ضرر نکرده؟ و یک عمر خواب شیرین صبح را از دست نداده؟
با تشکر@};-@};-@};-

اعتبار برهان وجودی



در استدلال وجودی گفته می شود کاملترین موجود را در ذهن بیاورید؛
این کامل ترین موجود، یا موجودی است که علاوه بر علم و قدرت و ...، وجود هم دارد؛ و یا موجودی است که علم و قدرت و ... دارد امّا وجود ندارد.

سپس می گوید:
موجود اولی هنوز کمی ناقص بوده و کامل ترین نیست، چون وجود ندارد، پس کاملترین موجود تصور، باید وجود هم داشته باشد!
در حالی که وجود مثل صفات دیگر نیست که بتواند از چیزی گرفته شود یا به آن داده شود تا شرط کمال به حساب آید.
چیزی که وجود ندارد سایر صفات را هم ندارد.
ضمن اینکه وقتی کاملترین موجود را در ذهنمان تصور می کنیم با افزودن وجود تصورمان کاملتر نمی شود. بلکه فقط تصور تبدیل به باور می شود.

بنابراین استدلال وجودی برای اثبات خداوند ناتوان است، نظر شما چیست؟

اگر نتوانستیم با دلایل عقلی به وجود خداوند پی ببریم؟

سلام

من بعد از مدتها تحقیق دلیل عقلی برای وجود خداوند ندیدم x_x یعنی دیدم ها ولی قانع نشدم، چون وقتی نقد هر کدومشون رو خوندم دیدم اونا هم حرف منطقی میزنن !

یه بار دیگه اینجا مباحث رو مرور میکنم تا شما هم ببینین که الکی الکی به این نتیجه نرسیدم !

برهان نظم !

اساس این برهان اینه که هر نظمی ناظمی داره ولی من اینو باور ندارم چرا ؟ چون این تنها در صورتی مدرک خواهد بود که ما بتونیم ناظم کل طبیعت رو ببینیم و حس کنیم تا نتیجه بگیریم هر نظمی ناظمی داره !

مثلا این همه چیزهایی که انسان میسازه ناظم دارن ولی این همه چیزهایی که توی طبیعت هستن ناظمشون کجاست ؟ مثل دریا، مثل جهان هستی، مثل کهکشان ها ... چطوری با دیدن چند تا چیز که ناظم دارن و ناظمشون خود ما هستیم پی به وجود ناظم کل ببریم ؟

من با دیدن نظم جهان فقط پی به وجود نظم میبرم نه بیشتر x_x

به عبارت دیگه من دلیلی پیدا نکردم که نظم موجود در جهان هستی از خوده جهان هستی نباشه و مربوط به عالم ماورا میشه که حالا اون عالم ماورا هرگز درک نشه و اون ذات خدا باشه !

برهان علیت !

اساس این برهان هم اینه که سلسله ی علت و معلول باید به یه علتی ختم بشن و اون علت خداست اما مساله اینجاست که طبق تعریفی که از خدا داریم ( بسیط و نامحدود ) نمیتوان گفت چیزی که اول و آخر ندارد ، اول چیزی است !

به عبارت دیگه :

به عبارت دیگه چون برهان علیت خالق را به ما نمیشناساند و فقط میگوید باید چنین چیزی باشد ، آن باید هم جای تردید است نمیتوان به آن اتکا کرد !

چه دلیلی وجود دارد که زمان باید آغازی داشته باشد ؟ پس چرا بجای اینکه بگویند خداوند ازلی و ابدی است نگفته اند خداوند در محدوده زمان نیست ؟

برهان امکان و وجوب !

اساس این برهان این است که جهان هستی یک موجود ممکن است ! اما از کجا معلوم جهان هستی یک موجود ممکن است ؟ اصلا ملاک ممکن الوجود بودن و واجب الوجود بودن چیست ؟ زمانی که چنین ملاکی نداریم چگونه میتوانیم بگوییم فلان چیز ممکن است یا واجب ؟

برهان صدیقین !

این برهان هم اینقدر کلمات بازی کرده که نمیشه درکش کرد ولی اونطوری که من فهمیدم ریشه در همون برهان آنسلم داره ، یعنی اینکه گفته میشه خداوند کاملترین وجود جهان هستش و نمیتوان بزرگتر از او را تصور کرد در نتیجه وجود هم دارد !

خب من مشکلی با این برهان ندارم ولی مساله اینجاست که اگه خداوند کاملترین وجود جهان است باید شامل وجود من و شما هم بشود، و اگر شامل وجود من و شما هم بشود باید تصمیمات ما در تمام زمان هایی که وجود دارند بر اراده خداوند تاثیر داشته باشد ! زیرا اراده خداوند شامل اراده جمعی ما موجودات ممکن نیز خواهد بود چون گفته شده کاملترین وجود است .

خب حالا من از شما میپرسم ما کجا اراده کردیم که مثلا حضرت محمد را به پیامبری انتخاب کنیم ؟

اگر بگویید در ماورا چنین عهدی بسته ایم من میگویم شاید هم نبستیم چون چیزی یادمان نمی آید که بخواهیم از آن به عنوان مدرک استفاده کنیم !

تاره این تصمیم را باید در تمام زمان ها گرفته باشیم تا بتوان گفت اراده خداوند است و تا جایی که ما میدانیم چنین تصمیمی در تمام زمان ها نگرفته ایم چون حداقل زمان حال و گذشته را در میابیم و میدانیم که چنین تصمیمی نگرفته ایم .

برهان حرکت !

اساس این برهان هم این است که هر حرکتی نیاز به محرک دارد در حالی که میگویند امروزه علم ثابت کرده حرکت حالت عادی اجسام است و همانطور که گفته نمیشود چرا فلان جسم ساکن است ، نمیشود گفت چرا فلان چیز حرکت میکند !

علاوه بر آن دلیل حرکت قرار نیست همواره خارج از جسم باشد و میتواند داخل آن باشد که در آن صورت میتوان گفت دلیل حرکت خود جسم است .

---

حالا مساله اینجاست که در صورت امکان به اشکالات بالا پاسخ بدید البته پاسخی که در حد توان درک ما باشد تا قانع بشویم نه اینکه صرفا جوابی داده باشید .

بعدش هم اینه بگین اگه کسی نتونست بلاخره با دلایل عقلی به وجود خداوند پی ببره تکلیفش چیه ؟ از راه فطرت هم نتونستم چون من خدایی که بندگانش رو به قمار دعوت کنه ( ایمان بیارین بدون دلیل تا بهتون در آخر یا جایزه بدم یا بکنم توی جهنم ) به جای اینکه هر لحظه بالای سرشون باشه و اونارو هدایت کنه و برای هر کار کوچیک و بزرگشون بلافاصله جزا بده تا تربیت بشن به جای اینکه مجازات ابدی بشن نمیتونم تمایل داشته باشم .