سلام ...
یه سوال قرآنی داشتم ...
اگر امکانش بود میخواستم تفسیر درستی از این آیات داشته باشم و یه برداشت درست ...
اول به بیان آیات میپردازم :
----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
آنگاه که موسی به شاگردانش گفت : من از رفتن باز نایستم تا به محل تلاقی دو دریا برسم یا مدت مدیدی راه بپیمایم (کهف 60)
پس چون به محل برخورد دو دریا رسید ماهی خودشان را فراموش کردند پس آن ماهی راه خود را در دریا به سیر زیر دریایی پیش گرفت (کهف 61)
پس چون از آن محل گذشتند به شاگردان خود گفت : صبحانه مان را بیاور که به راستی از این سفر مان بسیار رنج بسیار دیدیم ( کهف 62)
گفت : آیا دیدی وقتی که در کنار آن سنگ جای گرفتیم من ماهی را فراموش کردم و جز شیطان آن را فراموشم نساخت که باز گویم و آن ماهی راه خود را در دریا به طرز عجیبی پیش گرفت .(کهف 63)
موسی گفت :آن علامت همان چیزی است که ما در طلبش بودیم پس بر پی راهی که آمده بودند جستجو کنان بازگشتند . ( کهف 64)
پس بنده ای از بندگان ما را ( حضرت خضر) را یافتند که او را از جانب خود رحمتی داده و او را علم لدنی و الهام بدون واسطه آموخته بودیم . ( کهف 65)
و ادامه داستان ....
------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
اگر براتون امکان داره میشه توضیح بدین این چه جور نتیجه گیری هست .!!!
آیا وقتی ما یه راهی رو داریم میریم و این راه اشتباه هست هشداری از طرف خدا وجود داره !!!
اگر وجود داره چحوری میتونیم متوجه اون بشیم !!!
چه منطقی رو میشه از این آیات پیدا کرد که اگر اون منطق رو دیدیم بفهمیم داریم یه راه اشتباه رو میریم !!!
موسی از طریق وحی متوجه نشد که راه رو داره اشتباه میره از طریق عقل فهمید .آیا همچین اتفاق هایی هم برای انسان های عادی میوفته !!!
------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
با تشکر