نام

نام امام علی (علیه السلام) در کتاب زبور

با سلام و خسته نباشید خدمت اساتید عزیز
چند روزی هست مطلبی در مورد اینکه نام حضرت علی به صراحت در کتاب زبور آمده است
خواندم میخواستم جایی که این مطلب عنوان شده صفحش رو مطلع بشم ، متن مورد نظر

« مطعنی شل قثو تینمر قث پاهینوا فی وز "ایلی" متازه امطع ملغ شلو شمائت پزانان همنیقته خلذ وقث فل "حدار" كمرتوه شیهو پلت انی قاة بوتاة خزیماه رث جین "كعاباه" بنه اشود كلیامه كاذو قثوتی قتمر عند و بریما برینم فل خلذ ملغ خایوشنی پم مغلینم عت جنحاریون »

ترجمه : «اطاعت آن بزرگواری كه "ایلی" نام دارد، واجب است و فرمانبرداری از او تمام كارهای دین و دنیا را اصلاح می كند. آن شخصیت والامقام را "حدار" (حیدر) نیز می‌گویند، او دستگیر و مددكار بی كسان و شیر شیران باشد. نیرو و قدرتش بسیار و تولدش در "كعابا" (كعبه) خواهد بود. بر همه واجب است كه دامن آن بزرگوار را بگیرند و همانند غلام حلقه به گوش اطاعتش كنند. بشنود هر كه گوش شنوا دارد، بفهمد هر كه عقل و هوش دارد، بیندیشد هر كه دل و مغز دارد، كه چون وقت بگذرد، دوباره باز نمی گردد»

ممنون

شهیدی که نام و نشانش با رمضان گره خورده است/ نام:رمضان، ولادت:رمضان، شهادت:رمضان

انجمن: 

بسم الله الرحمن الرحیم

:Gol:شهید رمضان کیخا سیستانی :Gol:

یکی از فدائیان ولی امر که نام و نشانش با ماه مبارک رمضان گره خورد و خداوند در این ماه او را مهمان خود کرد.
گروه دفاع مقدس نسیم سرخس: اذان صبح ماه مبارک «رمضان» ۱۳۴۸ بود که موذن خبر از تولد «رمضان» داد.
«رمضان» در خانواده‌ای کشاورز زاده در روستای قوش علی جان سرخس به دنیا آمد و به همین دلیل پدر و مادرش نام او را «رمضان» گذاشتند.

IMAGE(http://askdin.com/sites/default/files/gallery/images/30757/medium/1_1614112KAKA-001.jpg)

هر چند «رمضان» با شروع جنگ فقط ۱۱ سال داشت ولی حتی سن کم او هم مانع رفتنش به جبهه نشد.
نوجوان دلیر سرخسی ۳ بار به جبهه اعزام و سرانجام در عملیات والفجر ۸ در ماه مبارک «رمضان» براثر اصابت ترکش خمپاره به مهمانی خدا رفت.


IMAGE(http://askdin.com/sites/default/files/gallery/images/30757/medium/1_1614112KAKA-002.jpg)

عکس یادگاری شهید در روز اعزام به جبهه



فرازی از وصیت‌نامه شهید:

خدایا شهادت در راه خودت را نصیب ما گردان که شیرین‌ترین مرگ‌ها شهادت است.
امت پیروز است بر تابوتم عکس امام را بزنید و در کناره آن عکس کوچک من را بزنید تا مردم بدانند که این شهید پیرو و وفادار ولایت بوده بر تابوت من یک جلد قرآن بگذارید تا مردم بدانند درراه قرآن خواهیم بود. در شهادت من گریه نکنید و لباس سیاه نپوشید که امت اسلام هیچ‌وقت سیاه‌پوش نمی‌باشند.
هرکس با ولایت‌فقیه مشکل دارد بر تشیع جنازه من حاضر نشود چون‌که روح من را آزار می‌دهد. هرکس می‌خواهد بر جنازه من فاتحه بخواند اول امام را دعا کند بعد برای من فاتحه بخواند.

IMAGE(http://askdin.com/sites/default/files/gallery/images/30757/medium/1_ramaza-keykha1.jpg)

« شهدا را یاد کنید با ذکر یک صلوات»


منبع: پایگاه خبری تحلیلی نسیم سرخس

معرفي سايتهاي کتابخانه و مطالعاتي مذهبي *** کتابخانه مجازی انسان کامل

سایتی تازه که با ورود کاربران وهمراهی انها می تونه یکی از سایتهای خوب کتب ومنابع اعتقادی باشه.

کتابخانه مجازی انسان کامل

نام و نژاد عرب

با سلام

در اين كه لفظ عرب از چه گرفته شده است، اختلاف نظر بسيار وجود دارد. گروهى از دانشمندان آنرا از نام «يعرب بن قحطان‏» مى‏دانند كه در يمن مى‏زيستند و اعراب نخستين بودند، ولى جمعى ديگر از اهل تحقيق به اين نظريه ايراد گرفته و مى‏گويند به خود «يعرب‏» و پدرش «قحطان‏» چه مى‏گفتند؟
بنا بر اين در اطلاق كلمه عرب بر شاخه‏اى از نژاد سامى، قول درستى در دست نيست.
«يشحب‏» پسر «يعرب‏» و «سبا» پسر «يشحب‏» بود.

سبا پدر كليه قبائل عرب قحطانى است.
او ده پسر داشت.
شش تن از نيكان بودند و اينان: ازد، كنده، مذحج، اشعرون، انمار، حمير، و چهار تن آنها افرادى نادرست به شمار مى‏رفتند و آنها: عامله، جزام، لخم، و غسان بودند. قبائل عرب قحطانى به نام اينان موسوم شدند، و از آنها نيز تيره‏هائى پديد آمدند كه قرنها پس از ظهور اسلام باقى بودند.

اعراب نژاد سامى بازماندگان «سام‏» پسر حضرت نوح پيغمبر بودند و لذا زبان آنها را شاخه‏اى از زبان سامى مى‏دانند كه بهترين زبان نژاد سامى است.

مورخان، قوم عرب را به دو دسته تقسيم كرده‏اند: عرب خالص كه گفتيم ساكن يمن بوده‏اند و به عرب قحطانى شهرت داشتند، و تيره ديگر، عرب عدنانى بودند كه در سرزمين تهامه، نجد، يمامه، حجاز، شام و عراق پراكنده شدند.

عدنان نياى اعلاى اينان كه جد بيستم پيغمبر اسلام است، نواده حضرت اسماعيل فرزند حضرت ابراهيم خليل است. علت‏سكونت آنها در سرزمين حجاز اين بود كه بواسطه مصالحى، خداوند به ابراهيم وحى نمود كه فرزند خردسالش «اسماعيل‏» و مادرش «هاجر» را بوسيله «براق‏» از فلسطين به نقطه‏اى در حجاز كه بعدها شهر مقدس مكه در آنجا بنا شد، بياورد و در آنجا ساكن گرداند، و ابراهيم نيز چنين كرد».

هنگامى كه ابراهيم هاجر و اسماعيل را در نقطه كنونى شهر مكه فرود آورد و خواست به خدا بسپارد و به فلسطين باز گرداند،
گفت: «خداوندا! من دودمانم را در سرزمينى بدون كشت در نزد خانه محترمت‏ساكن گردانيدم، تا نماز گزارند، پس دلهاى مردمان را به سوى آنها معطوف دار، و به آنها روزى ده، باشد كه تو را شكر كنند (ربنا انى اسكنت من ذريتى بواد غير ذى زرع عند بيتك المحرم.
ربنا ليقيموا الصلوة فاجعل افئدة من الناس تهوى اليهم و ارزقهم من الثمرات لعلهم يشكرون - سوره ابراهيم آيه 37)

با پديد آمدن آب زمزم در زير پاى اسماعيل شيرخوار كه به طرز معجزه‏آسا تحقق يافت، و آگاهى قبيله جرهم از وجود آب در آن نقطه و آمدن بدانجا، اسماعيل در ميان قبيله مزبور پرورش يافت، و زبان آنها يعنى عربى را فرا گرفت.