همسر
در جلسه خواستگاری چگونه نظرات و دغدغه های خود را درباره مسایل زناشویی مطرح کنیم؟
ارسال شده توسط مدیر ارجاع سوالات در دوشنبه, ۱۳۹۸/۰۷/۰۱ - ۰۷:۱۱
با نام و یاد دوست
سلام
یکی از کاربران سایت سوالی داشتند که مایل نبودند با آیدی خودشون مطرح شود
لذا سوال ایشان ضمن حفظ امانت، جهت پاسخگویی توسط کارشناس محترم، با نام کاربری "مدیر ارجاع سؤالات" درج می شود:
سلام
اخیرا به خواستگاری دختر خانمی رفته ام که تقریبا اکثر ملاک های مد نظر مرا دارد
خانواده های دو طرف هم نظرشان مثبت است، ایشان هم نظر مثبتی دارند و قرار است پس از آزمایش و مشاوره ، قول و قرارهای مراسم بله برون و عقد را بگذاریم.
اما با مطالعه ای که داشته ام به این نتیجه رسیده ام ریشه بسیاری از مشکلات میان زن و شوهرها به مسائل زناشویی مرتبط است
لذا تصمیم دارم برخی سوالات ، نکات مطالب و دغدغه های خودم را در این موضوع با دختر خانمی که به خواستگاری اش رفته ام مطرح نمایم
و نکات و نظرات و دغدغه های او را نیز بشنوم اما مانده ام چگونه و به چه شکل این مسایل را مطرح نمایم؟
لطفا در این باره راهنمایی نمایید تا بتوانم هم این مسایل و نکات را بتوانم بیان کنم و هم اینکه حد و حدود و خط قرمزها شکسته نشود.
با تشکر از وقتی که می گذارید.
با تشکر
در پناه قرآن و عترت موفق باشید
نوجوانی که قصد ازدواج دارم
ارسال شده توسط Parsa rahimi moaf در جمعه, ۱۳۹۸/۰۶/۲۲ - ۱۹:۰۹چگونه زندگی مشترک را ادامه دهم؟
ارسال شده توسط Reza-D در سهشنبه, ۱۳۹۸/۰۵/۲۹ - ۱۷:۱۲وظیفه والدین نسبت به بیدار کردن فرزندان برای نماز صبح
ارسال شده توسط hassan در جمعه, ۱۳۹۸/۰۱/۲۳ - ۱۱:۲۰سلام علیکم
آیا والدین وظیفه ای برای بیدار کردن کودکان برای نماز صبح دارند؟ از طرفی تکلیفی برای شخص خواب نیست؛ اما از سویی دیگر خوف سهل انگاری در نماز برای فرزندان وجود دارد. در این مورد وظیفهی والدین چیست؟ آیا لازم است به زور آنها را برای نماز صبح بیدار کنند و مجبور به خواندن نماز کنند؟
البته این امر مختص به کودکان نبوده و شامل همسر نیز می شود، گاهی اوقات افراد به واسطه ی عارض شدن مریضی از قرص های آرامش بخش استفاده نموده که نتیجه آن بی خیال شدن نسبت به نماز صبح است. در این مورد تکلیف چیست؟
خیلی متشکر.
با شوهر مهر طلب چگونه باید رفتار کرد؟
ارسال شده توسط غریبه اما قریب در سهشنبه, ۱۳۹۷/۱۱/۳۰ - ۰۸:۲۸باسلام و خسته نباشید.
ببخشید با شوهر مهرطلب چگونه باید رفتار کرد فقط دنبال تایید و توجه از دیگرانه و به کسی نمیتونه نه بگه و گاهی اوقات حتی شده با دروغ درجمع میخواد خودش رو بالاتر از دیگران بدونه و هم چنین مدام دنبال نقاط ضعف خانومشون هستند و با نیش و کنایه بهش میگه واگر خانوم کاری را درست انجام نداد حتی در جلو خانواده خانومشون هم یادآور میشوند که من همه کاری میکنم و خرج میکنم ولی متاسفانه کوتاهی و کم کاری از طرف خانومه و نمیتونه کاری رو انجام بده در حالی که خود شوهر هم پشتکار نداره در کارهاش و بیشتر دنبال راحتی خودش هست؟ممنون میشم راهنمایی کنید.
عدم آرامش از رعایت عدالت در مورد همسر دوم
ارسال شده توسط مدیر ارجاع سوالات در یکشنبه, ۱۳۹۷/۰۸/۲۷ - ۱۷:۴۱با نام و یاد دوست
سلام
یکی از کاربران سایت سوالی داشتند که مایل نبودند با آیدی خودشون مطرح شود
لذا سوال ایشان ضمن حفظ امانت، جهت پاسخگویی توسط کارشناس محترم، با نام کاربری "مدیر ارجاع سؤالات" درج می شود:
سلام بعد از اینکه منو راضی کرد برای اون خانم خونه اجاره کرده و لوازم خونه که لازم داره براش تهیه کرده
خسته نباشید.
خانمی هستم متاهل که حدود دوسال قبل، همسرم گفت همسر دوم گرفته اونم بدون اطلاع و رضایت من.
و هدفش از این ازدواج سرپرستی یک خانم بیوه بوده، خانمی فقط میخواد یه سایه بالاسر داشته باشه.
اما من مخالف بودم و مخالفت کردم ولی همسرم با اصرار فراوان راضی ام کرد
از لحاظ خرج هم مثل من برای اونم هزینه میکنه و پوشاکش رو هم تأمین میکنه.
اول قرار شد فقط دو شب در هفته منزل اون خانم باشه ولی الان میگه باید در مورد اون خانم عدالت رو رعایت کنه
به خدا دیگه نمیتونم تحمل کنم با اینکه برام این کار زجراور بود، اما باهاش کنار اومدم و صبرکردم
اما حالا که اینطورشده افکار آزاردهنده منو رها نمیکنه که تو این دوسال نکنه حق الناس گردنم اومده باشه!؟
البته با حجم زیاد کاری همسرم ، زمان زیادی پیش مون نیس و بچه هام بهانه پدرشون میگیرن
دوشب درهفته هم همسرم تا شب سرکاره وقتی میاد خسته وبی حوصله س.
به خدانمیدونم چکارکنم؟
نه تحمل ادامه این روند دارم و نه میتونم کمتر شدن حضور همسرم تو خونه رو تحمل کنم.
آیا مرد حتما باید شبهای مساوی پیش همسرانش باشه؟
درجایی خوندم که هر زن هر۴شب حق هم خوابی داره و دوشب دیگه به اختیارمردهست که کجا بره، آیا این موضوع درسته؟
دوساله افسردگی شدیدگرفتم وقرص میخورم,بچه شیرخوار دارم.
به خدابلاتکلیفم وسرگردون
من حاضرشدم با همین منوال کنار بیام ولی فکرحق الناس رهام نمیکنه، آیا حق الناسی به گردنمه؟
این برنامه همسرم طوریه که ساعاتی که پیش هرکدوممون تقریبا برابره.
شماروبه خدا شبهه های منو برطرف کنید؟
میشه ارامش فکری بهم بدین؟
با تشکر
در پناه قرآن و عترت پیروز و موفق باشید
عدم علاقه قبل ازدواج
ارسال شده توسط Mylord در سهشنبه, ۱۳۹۷/۰۴/۲۶ - ۱۶:۰۰با سلام
دختری ۲۵ ساله هستم دانشجوی پزشکی و کمتر از یک سال دیگه درسم تموم میشه اقایی ۲۸ ساله به خواستگاری من اومدن فوق لیسانس مدیریت مالی ،پدرشون ۱۷ سال قبل فوت کردن و ایشون با حمایت های مالی برادر بزرگترشون و مدیریت مادرشون تونستن درس بخونن و پس اندازی رو فراهم کنن.از نظر مذهبی به نظر خیلی عالی هستند.مهربون هستن و خانواده ی محترمی دارند.فقط چند تا مسئله هست یک اینکه یک مقداری زودرنج هستند و به اصطلاح زود بهشون برمیخوره،بعد خب با توجه به شرایطشون از نظر مالی خیلی قوی نیستن یعنی نه خونه نه ماشین دارن وفقط حقوق متوسط رو به کم شرکتی که توش کار میکنن رو دارند.
منتها مسئله ی اصلی اینه که جذابیت و یا به اصطلاح اینکه علاقه ای بهشون ندارم ولی اینجوری نیست که بگم ازشون بدم میاد.میخوام بدونم میشه بدون این علاقه اولیه ازدواج کرد ؟بعدا مشکلی پیش نمیاد ؟
تصمیم درست چیست؛ طلاق یا تحمل؟
ارسال شده توسط SepehrOmid در سهشنبه, ۱۳۹۷/۰۳/۱۵ - ۱۵:۰۴به نام خدا
سلام
من یک مرد ٣٧ ساله هستم.١٣ ساله که ازدواج کردم و ٢ فرزند دارم.
فارغ از این که ریشه مشکلات زندگی ما چیست، می خوام مساله ای رو مطرح کنم!
اصلاً فرض کنیم که من و خانواده ام، بد هستیم و همسر و خانواده اش بهترین انسان های عالم...
فرض دوم: من هیچ بی حرمتی ای به ایشان و خانواده شان نگردم هرگز. بلکه همیشه حرمت نگه داشتم و سعی کردم کمک حال باشم
اما در مقابل همسرم دقیقاً بر عکس عمل کرده و پس از این همه سال حاضر به دست برداشتن از این رفتارهای بد نیست و به بنده و خانواده ام نهایت بی حرمتی ها رو انجام می ده.
این ها به کنار، ایشان فرزندان مان را هم در این رفتارها دخیل می کند و عملاً رفتار زشت را به ایشان یاد می دهد. همه ی این رفتارها در حالیست که خانواده همسرم ظاهری کاملاً متشرع دارند.
بیشترین ناراحتی بنده از این است که فرزندانم بد تربیت بشوند و همچنین از غصه هاییست که می خورند
حقوق خودم هم که به کنار
در خانه محلی از اعراب ندارم!
حال با این فرضیات تکلیف چیست؟
چند روزیست که شدیداً به جدایی فکر می کنم چون دیگر توانی برایم باقی نمانده است و هیچ انرژی و تمرکزی حتی برای کار کردن هم ندارم. ضمن اینکه نیازهای شخصی یک شوهر هم دارد به من فشار می آورد و اساساً حالم خوش نیست
و فقط دارم تلاش می کنم تا با رفتار درست، فرزندانم را خوشحال نگه دارم و رفتار بد همسرم را جبران کنم
پ.ن.: یادآوری می کنم که بنده ادعای خوب بودن در مقابل بد بودن همسرم را نداشتم. اما اخلاق و رفتار بسیار بد ایشان را دیگر نمی توانم تحمل کنم.
یک سوال: آقایان محترم! چند بار در دوران ازدواجتان، بدترین نسبت ها به مادرتان داده شود از کوره در خواهید رفت؟ آیا تذکر و نصیحت می کنید یا برخورد تند؟...
ازدواج با دختر حوزوی ؛ آسیب ها و فوائد
ارسال شده توسط hamed.mirzaei3 در چهارشنبه, ۱۳۹۶/۱۲/۲۳ - ۰۷:۱۷سلام.
لطفا بفرمائید از نظر علمی و مشاوره ای و مذهبی مشکلات ، معایب و فوائد ازدواج با دختر حوزوی خوب چیست؟
لطفا جزئی و کاربردی بفرمائید و از کلی گویی پرهیز نمایید.
ممنون.