کفویت در ازدواج

چگونه خواستگار هم کفو داشته باشیم؟

با نام و یاد دوست

سلام

یکی از کاربران سایت سوالی داشتند که مایل نبودند با آیدی خودشون مطرح شود

با توجه به اهمیت موضوع، سوال ایشان ضمن حفظ امانت، جهت پاسخگویی توسط کارشناس محترم، با نام کاربری "مدیر ارجاع سؤالات" درج می شود:


نقل قول:


با سلام وخسته نباشید
می خواستم بدونم چه کار باید کرد که خواستگار هم کفو داشته باشیم؟
من ملاکهایی برای ازدواج دارم اینکه همسرم چطور باشند و چه ویژگی هایی داشته باشه
اما معمولا خواستگارهایی که دارم اکثر این ملاک ها رو ندارند
یا ملاک هایی که برای من مهمه ندارند، اینجور مواقع باید چیکار کنم؟
از یک طرف سن من هم داره بالا میره و طبیعتا کم کم انتخاب های من محدودتر میشه
آیا باید در ملاکهای خودم تجدید نظر کنم یا اینکه قید ازدواج رو بزنم؟

ممنون از شما


با تشکر

در پناه قرآن و عترت پیروز و موفق باشید

:Gol:

جواب پسر به خواستگاری دختر در فضای مجازی

سلام خدا قوت
پسري 24 ساله و با شغل فرهنگي هستم. من پيجي در اينستا دارم كه گاها پست ميزارم و لينكي گذاشته بودم كه به صورت ناشناس با من گفت و گو كنن. در اينستا دختر خانمي اومد و بعد از فالوو كردن من گفتن كه بك بدين و منم گفتم كه دختر فالوو نميكنم و عكس ايشونو ديدم كه بدحجاب بودن و بهشون گفتم رعايت كنن و قبول كردن. بعد از مدتي اين خانم به صورت ناشناس پيام دادن گفتن كه ميخان آشنا بشن و منم اولش پرسيدم شما كي هستين ولي نگفتن، بعد از چند روز فهميدم كه همون دختر بدحجابن، قبل از اينكه بدونم ايشونن خيلي سردرگم بودن و هي ميگفتن كه من قاطي كردم و اصلا نميدونم كارم درسته يا نه ولي يجوري عاشق من شده و ايشون از شهري از استان كناري ما هستن و خيلي آشنا نشدم با ايشون، فقط پرسيدم شما چه حسني دارين كه من اين فاصله رو تحمل كنم و بيام سراغ شما مثلا نماز شب خونين يا حافظ قرآنين و يا كلاس قرآن دارين و .... و از ايشون پرسيدم نماز و روزه ميگيرين و گفتن كه بله.
اما بعد از اينكه فهميدم همون دختر بدحجاب هستن خيلي تند باهاشون برخورد كردم و گفتم شما منو چي فرض كردين و... و اونم گفت كه عكسو به خاطر من گذاشته بود و ميخاست منو امتحان كنه كه الكي مذهبي نيستم، و پرسيدم چادري هستين گفتن كه عاشق اونايي هستن كه چادري هستن و آرزشونه كه چادري بشن و منم ديدم كه ايشون بد حجابن گفتم ديگه مزاحم نشين ولي هر ازگاهي پيام ميده.

من خودم مومن صددرصدي نيستم ولي به واجبات پايبندم و ولايي و انقلابي و بچه بسيجي هستم و دوست دارم كه طرفم هم اينطور باشه و با حجاب.
الان من چكار كنم تو اين وضعيت؟ ایا بيشتر باهاشون آشنا بشم يا كلا جواب ندم .
خواهش ميكنم جواب كلي ندين ، جزيي بگين.
من تو يه روستايي هستم كه خيلي به استاد اخلاق و مشاور و اينا دسترسي ندارم و اين سايت اميد من هست.
ممنون كه وقت ميزارين وبا حوصله ميخونين و جواب ميدين.

بوسیدن پای پدر شوهر و مادر شوهر

انجمن: 

سلام ممنون میشم که جواب سوالمو بدین،من چند ماهه که با یه خانواده ی خیلی سنتی و مذهبی ازدواج کردم البته خیلی شباهت به خانواده ی خودم دارن فقط سنتی تر هستند،مادر شوهرم سید هستند و بزرگ خاندان،کلا خانوادشون خیلی به پدر و مادر شوهرم احترام میذارن،منم همیشه از همون اول که میدیدمشون دستشونو میبوسیدم و حتی اگه حرفی میزدن که خیلی باب میلم نبود اما میگفتم چشم هر چی شما بگید اما جاری هام و بچه هاشون همیشه که میدیدم پای مادرشوهرمو میبوسیدن مثل بچه هاشون نه مثل عروس،همسر منم میگه عید که رفتیم شهرمون باید عین بقیه عروس ها پای مادرمو ببوسی منم اصلا روم نمیشه و خیلی خجالت میکشم،حالا سوالم اینه که چی کار کنم که خجالت نکشم یا اصلا این کار درست هست و مشکل شرعی داره یا نه?

آیا این نوع ازدواج عاقلانه و صحیح است یا خیر؟

سلام علیکم
باعرض ادب و احترام به محضر همه شما بزرگواران

طاعات و عباداتتان قبول درگاه حق

در خصوص مساله ای ازمحضرتان راهنمایی میخواستم ،لطفا در صورت امکان مورد زیر را از تمام جهت بررسی فرموده و راهنمایی بفرمایید

اگر خانمی اکثریت خواستگارانشان و یا بهتر است بگوییم تقریبا تمام خواستگارانشان به نوعی غیر همکفو بودند و مجبور شدند رد کرده اند(خواستگار زیاد داشتند اما متاسفانه کفویت نداشتند ،تمام موارد را راهم دقیق بررسی کردند و بی دلیل رد نکرده اند مثلا خانم خیلی ولایتمدار است آقا کاملا با ولایت مخالف بوده،یا آقا اهل انجام واجبات نبوده، یا اهل محرمات بوده، یا مواردی بوده که آقا به دلیل وضع مالی خیلی خوب دنبال یک زندگی خیلی مرفه بوه اما خانم دنبال یک زندگی کاملا ساده و بدون تجملات و غیره.... ) و یا مواردی هم بوده که از سوی خانم رد نشده یعنی نسبتا همکفو بوند اما به دلیل ملاک های ظاهری خاصی که مد نظر آقایان بوده و خانم نداشته از سوی آقا رد شده است

حال این خانم اخیرا در بین خواستگارانشان مواردی دارند که همکفو هستند اما خیلی اختلاف سنی دارند! یعنی آقا بالای 50 سال است(خانم حدود 35 سال دارد)
مورد اخیر آقایی هستند که بالای 50 سال دارند،بسیار مدتدین و لایتمدار هستند،همسرشان فوت کرده اند و یک فرزند حدود 13 ،14 ساله در منزل دارند،

این خانم چونکه دیگر مصمم هستند ازدواج کنند الان مرددند که آیا باز هم صبر کنند یا اینکه با این آقا که ملاکهای مد نظرشان از نظر مذهبی و اخلاقی را دارند ازدواج کنند! برایشان اینکه این آقا قبلا ازدواج کردند و فرزند دارند مهم نیست چونکه اینها را مانع رسیدن به کمال الهی نمیدانند زیرا خود این آقا تدین لازم را دارند اما اختلاف سنی زیاد این آقا که تقریبا چیزی کمتر از بیست سال میشود کمی برایشان نگران کنند است و نمیدانند چکار کنند...،آیا به صورت جدی برروی انتخاب این موضوع فکر کنند چونکه همکفو هستند(به جز سن) یا اینکه نه به خاطر اختلاف سنی زیاد کلا بر روی این مورد برای ازدواج فکر نکنند و باز صبر کنند؟ !

لطفا ضمن راهنمایی مورد بالا کلا بفرمایید ازدواج با اختلاف سنی بالای 15 سال در این سن چه مشکلاتی را خواهد داشت

از شما استاد گرامی و کاربران محترمی که با معلومات و تجربیات خوبشان حقیر را راهنمایی میفرمایند سپاسگزار خواهم بود،اجرکم عندالله

اللهم اجعل عواقب امورنا خیرا
یازهراسلام الله علیها

مساوی و هم کفو بودن در ازدواج

از شرایط بسیار مهم ازدواج هم کفو بودن زوجین است. کفو در لغت به معناى شبیه و مانند است، در مسئله ازدواج تا حدّى باید از نظر ظاهر و باطن بین دختر و پسر شباهت وجود داشته باشد.

مهمترین مرحله شباهت، باید در چهره دیندارى جلوه کند به این معنا که به فرهنگ پاک حق، مومن هم کفو مومنه، و دین دار شبیه و مانند دیندار است.
به فرموده قرآن مجید:
وَ الطَّیِّباتُ لِلطَّیِّبینَ.
زنان پاک لایق مردان پاکند.
کتاب حق مى فرماید:
فَانْکِحُوا ماطابَ لَکُمْ مِنَ النِّساءِ.
پس با زنان پاک ازدواج کنید.
این پاکى در زنان و مردان در مرحله اول پاکى و پاکیزگى باطن است، که عبارت از ایمان به خدا و قیامت و نبوت و قرآن و ملائکه و متخلّق بودن به اخلاق حق است.
بنابراین مرد مسلمان و مومن حق ازدواج با زنان غیر مسلمان و غیر مومنه را ندارد، و اگر این ازدواج انجام بگیرد، باطل است و فرزندان آنان بدون شک زاده زنا هستند، و همچنین زن مومنه حق ندارد با انسان غیر مومن ازدواج کند، زیرا از نظر شرعى این ازدواج باطل و حرام و فرزندان آنان زاده حرامند.
مومن و مومنه هم کفو غیر مومن و غیر مومنه نیستند، که اگر این ازدواج باطل صورت بگیرد درى از عذاب قیامت بر روى هر دو باز شده!!
قرآن مجید از ازدواج انسان پاک یعنى انسان مومن با انسان ناپاک منع شدید فرموده:
و لا تنکحوا المشرکات حتّى یومنَّ و لامه مومنه خیر من مشرکه و لو اعجبتکم و لا تنکحوا المشرکین حتّى یومنوا و لعبد مومن خیر من مشرک و لو اعجبکم اولئک یدعون الى النّار و الله یدعوا الى الجَّنه و المغفره باذنه و یبیِّن آیاته للناس لعلَّهم یتذکَّرون.
با زنان مشرک تا ایمان نیاورده اند ازدواج نکنید، کنیزان باایمان از زن آزاد مشرکه بهتر است، اگرچه زیبائى یا ثروت او شما را به شگفتى اندازد.
و زنان خود را به ازدواج مردان مشرک تا ایمان نیاورده اند در نیاورید زیرا یک بنده باایمان از یک مرد مشرک بهتر است اگر چه موقعیت و زیبائى او شما را شگفت زده کند، مشرکان دعوت به آتش مى کنند، و خدا دعوت به بهشت و آمرزش به فرمان خود مى نماید، و آیات خود را براى مردم بیان مى کند شاید اهل تفکر و اندیشه شوند.
بنابراین مواظب باشید دختر باایمان خود را به جوانى که اهل حق و حقیقت نیست، و در لجنزار انکار واقعیات دست و پا مى زند به زنى ندهید، و براى جوان پاک و مومن خود، دخترى که منکر اصول الهى است به همسرى انتخاب نکنید که شرط اول در صحت ازدواج ایمان پسر و دختر است تا دو نور و دو پاک و دو پاکیزه و دو مومن به هم برسند، و از به هم رسیدن آنان ثمرات شایسته و پاک که همان فرزندان صالحند بوجود بیایند.
تصور نکنید که زیبائى و مال و موقعیّت در مردى که ایمان ندارد، و در زنى که آراسته به حقیقت نیست موجب سعادت و سلامت و نشاط و دوام در زندگى است.
البته بر خانواده ها لازم است در مسئله هم کفو بودن، سختگیرى نکنند، وقتى پسر و دختر از نظر اعتقاد و اخلاق و عمل اسلامى، و از نظر قیافه و هیکل ظاهر نزدیک به هم باشند، این دو از نظر شرع مقدس هم کفو و شبیه و همانند یکدیگرند، و در ازدواج آنان رحمت و برکت حق تجلّى خواهد کرد.
در رابطه با مسئله کفو به روایات زیر توجه کنید:
عَنْ اَبى عَبْدِاللّهِ(علیه السلام) اَنَّهُ قالَ : الْکُفْوُ اَنْ یَکُونَ عَفیفاً وَ عِنْدَهُ یَسارٌ.
امام صادق(علیه السلام) فرمود: آنکه داراى عفت همه جانبه است و زندگى در کنار او از نظر نفقه سهل و آسان است کفو دختر عفیفه و آسان زندگى کن شماست.
رسول خدا(صلى الله علیه وآله وسلم) فرمود:
اِذا جائَکُمْ مَنْ تَرْضَوْنَ دینَهُ وَ اَمانَتَهُ یَخْطُبُ اِلَیْکُمْ فَزَوِّجُوهُ اِنْ لا تَفْعَلُوهُ تَکُنْ فِتْنَهٌ فِى الاَْرْضِ وَ فَسادٌ کَبیرٌ.
کسى که از دختر شما خواستگارى کرد و شما نسبت به دین و امین بودن وى رضایت داشتید، حتماً زمینه این ازدواج را فراهم نمائید، که منع ازدواج کفو با کفو از جانب شما زمینه ساز فتنه در روى زمین و فساد بزرگ است.
رسول خدا در روایت دیگر مى فرماید:
اِذا جائَکُمْ مَنْ تَرْضَوْنَ خُلُقَهُ وَ دینَهُ فَزَوِّجُوهُ و اِنْ لا تَفْعَلُوهُ تَکُنْ فِتْنَهٌ فِى الاَْرْضِ وَ فَسادٌ کَبیرٌ.
آنکس که اخلاق و دینش مورد رضایت و پسند شما بود به او دختر بدهید، چنانچه از تحقق این ازدواج جلوگیرى کنید موجب فتنه و فساد بزرگ در زمین شده اید.
آرى سخت گیرى در ازدواج، و ایجاد موانع، و تکیه بر عادات و رسومات غلط، و پیگیرى شرایط سخت، و طلب جمال و ثروت و مقام، از جانب خانواده ها براى پسران و دختران خود، علت ازدیاد استمناء، لواط، زنا، فشارهاى عصبى، و بیماریهاى روانى در دختران و پسران است، و این همه فتنه و فساد عواقب و توابعش در دنیا و آخرت گریبانگیر آن پدران و مادران و اقوام و خانواده هائى است که در مسئله ازدواج سخت گیرى مى کنند.
رسول حق فرمود:
اَنْکِحُوا الاَْکْفاءَ وَ انْکِحُوا مِنْهُمْ وَ اخْتارُوا لِنُطَفِکُمْ.
زمینه ازدواج هم کفوها را فراهم کنید، و با هم کفو ازدواج کنید و آنان را براى بوجود آمدن فرزندان شایسته به عقد خود درآورید.
آرى ایمان و اخلاق و امانت و درستى در پسر و دختر مایه هم کفویست، و بر پدران و مادران و خانواده ها واجب اخلاقى است، هر چه زودتر و سریع تر و با آسان گیرى کامل و پرهیز از شرایط غیر الهى و سنن غیر اخلاقى زمینه عروسى دو هم کفو را فراهم آورند، تا رضا و خوشنودى و رحمت و لطف حق را نسبت به خود جلب کنند.
حضرت باقر(علیه السلام) مى فرماید:
ما مِنْ رُزْءَه اَشَدَّ عَلى عَبْد اَنْ یَاْتِیَهُ اِبْنُ اَخیهِ فَیَقُولَ زَوِّجْنى فَیَقُولَ لا اَفْعَلُ اَنَا اَغْنى مِنْکَ.
مصیبتى از این شدیدتر نیست که جوان مومنى دختر برادر مومنش را خواستگارى کند، و پدر دختر جواب بدهد، من از این ازدواج عذر مى خواهم زیرا تو از نظر مالى در رتبه من نیستى!
در مسئله ازدواج عصبیّت قومى، شهرى، قبیله اى نباید لحاظ شود، زیرا اینگونه تعصّبات در آئین الهى مردود شناخته شده و باطل اعلام شده است.
فقر و غنا، این شهر و آن شهر، این قبیله و آن قبیله را ملاک ازدواج قرار ندهید، مردان و زنان همه و همه دختران و پسران یک پدر و مادرند، و براى هیچ یک بر دیگرى، جز به تقوا و پرهیزکارى امتیاز نیست.
نظر حضرت سجاد(علیه السلام) نسبت به کفو
امام پنجم حضرت باقر(علیه السلام) نقل مى کنند: پدر باکرامتم حضرت زین العابدین(علیه السلام)در یکى از مواقف حج به خانمى برخورد که اخلاق نیکش آن حضرت را جذب کرد، سئوال کردند این زن داراى همسر است؟ عرضه داشتند وى را شوهر نیست، پدرم بدون این که از حسب و نسب وى تحقیق کند از او خواستگارى کرد، و این خواستگارى منجر به ازدواج با او شد.
فردى از انصار از داستان آگاه شد، ازدواج به این سادگى براى او بسیار سنگین و گران آمد، به نظر آورد ممکن است آن زن فردى بى اصل و نسب باشد، و علت سرزنش نسبت به امام چهارم شود.
مدتى در مقام جستجو برآمد و معلوم شد آن زن از طایفه شیبان است، خدمت امام چهارم رسید و جریان را با آن حضرت در میان گذاشت که خدا را شکر همسر شما از فامیلى معروف و محترم است، امام به او فرمودند من شما را خردمندتر از این مى دانستم که به این امور پاى بند باشى، مگر نمى دانى خداوند عز و جل به برکت اسلام پستى ها را برداشت و نقصها را جبران فرمود، بزرگوارى و کرامت را جایگزین پستى و دنائت نمود، اینک مسلمان در هر موقعیتى باشد محترم است و او را پستى نیست، لئامت و خسّت از آنِ جاهلیت است و بس.
بنابراین هم قبیله بودن، همشهرى بودن، به اندازه هم ثروت داشتن، موجب هم کفوى نیست، بنا به حکم اسلام، عرب را بر عجم، سپید را بر سیاه، قرشى را بر غیر قرشى امتیازى نیست، امتیاز به تقواست و دو مرد و زن مسلمان با داشتن ایمان و تقوا و اخلاق و امانت و عفت و پاکى و طهارت و سلامت هم کفو یکدیگرند گرچه یکى عرب و دیگرى عجم، یکى شهرى و دیگرى روستایى، یکى غنى و دیگرى فقیر، یکى سپید و دیگرى سیاه، یکى قبیله دار و دیگرى بى قبیله باشد.
على بن اسباط به حضرت جواد(علیه السلام) نوشت: من براى دخترانم کسى را که در اخلاق و ایمان همانند خودم باشد نیافته ام تا آنان را شوهر دهم، حضرت در پاسخ نامه وى نوشت: آنچه را درباره دخترانت نوشته بودى یافتم، خداوند ترا مورد رحمت و لطفش قرار دهد، تا این حدود دقت در کار دختر لازم نیست، پیامبر فرمود اگر خواستگارى آمد که دین و اخلاقش مورد پسند بود قبولش کنید ور نه فتنه و فساد بزرگ در زمین روى مى دهد.
امام صادق(علیه السلام) به مردى به نام ابراهیم فرمود: هیچ مومنى بهره اى و سودى خطرناک تر از ثروت نبرده، ضرر مال از زیان دو گرگ درنده که به گله اى بى چوپان از سر و ته گله حمله کنند بیشتر است، این گرگها با گوسپندان چه مى کنند، عرضه داشتم جز فساد کارى نمى کنند، فرمود: راست گفتى، کوچکترین زیان مال این است که مسلمانى خواستگارى دختر مسلمان بیاید و او به عذر نداشتن مال او را براند و از دادن دختر به او خوددارى کند.

حجابی برای ازدواج «درخواست راهنمایی»


بسم الله الرحمن الرحیم


با سلام و احترام

سوال زیر توسط یکی از کاربران محترم، برای جناب حامی فرستاده شده، که به جهت بررسی بیشتر و همچنین مطالعه و استفاده دیگر کاربران گرامی از این پرسش و پاسخ ها، به صورت عمومی مطرح شد.

(نام کاربری پرسشگر گرامی در نزد جناب حامی محفوظ هست.)


«

سلام خوشحالم که جایی رو پیدا کردم تا راحت بتونم حرفم رو بزنم
من دختری 25 ساله هستم
خیلی از بهترین موقعیت های رندگی ام رو از دست دادم
در واقع در حال حاضر من احساس خوشبختی نمی کنم
در مورد اینکه خاستگارانی داشتم که هر کدوم یک جور از نظر ایمانی مشکل داشتند یکی نماز نمی خوند یکی می گفت بعد ازدواج چادر بردار یکی میگفت عروسی مون بایذ ال باشه بل باشه
خلاصه نمی تونستم بهشون اعتماد کنم
جدیدا هم یکی شمارمو که نمی دونم از کجا اورده بهم پیامک میده و ابراز علاقه می کنه و از من میخواد که با اون رابطه مخفیانه داشته باشم (برای اشنایی بیشتر)اما من تا به حال حتی به یک پیامکش هم جواب ندادم
راستش رو بخوایید گله دارم بسر های خوب دورو برم میرند دختر هایی رو برا ازدواج انتخاب می کنن که اهل حجاب نیستن و بعد (البته بعد ازدواج دختره محجبه میشه) اما ما دختر های محجبه کی میاد ازمون خواستگاری میکنه (هر چی لات و بی نمازه)من قدرت اینو ندارم که بتونم یکی رو تغییر بدم اصلا نمی تونم ریسک کنم
اما خیلی دلم می خواد ازدواج کنم و زندگی شیرینی که خدا میپسنده رو شروع کنم
همه بهم میگن که تا بحال اشتباه کردی
روز به روز هم سنم داره بالا تر میره همه دختر های فامیل که خیلی هم از من کوچکترن(البته بی حجابن)ازدواج کردن
همه یه جوری منو نگاه می کنن که انگار ........
خسته شدم خونوادم هم درسته مستقیم چیزی بهم نمی گن اما ته نگاهشون نگرانی رو احساس می کنم
من فقط تو خونوادم پابند اعتقاداتم هستم یعنی اعضای خونوادم اهل رعایت نیستند
اوایل که این مسیر رو انتخاب کرده بودم 16-17 سالم بود (که چادری شدم)خیلی با من مخالفت کردن من خیلی گریه کردم تا به من اجازه بدن چادر بذارم .اون وقت به من می گفتن اینجوری ازدواج کردن برات محاله اما من میگفتم نه یکی عین من پیدا میشه
»

لطفاً سوالات خصوصی خودتون رو به صورت خصوصی برای کارشناسان محترم انجمن مشاوره ارسال کنید و به صورت عمومی مطرح ننمایید.

با تشکر