جمع بندی چرا خدا مرا به زور آفرید؟
تبهای اولیه
با عرض سلام و احترام خدمت شما ..
چند وقتی بود سوالی برای من پیش آمده بود که چرا اصلا خداوند مارو به زور اورده تو این دنیا و چرا ازمون نپرسیده میخوای زندگی کنی یا ریسک جهنم و بهشت رو به جون میخری یا نه تا این که برای بدست اوردن جواب یکم تحقیق کردم و چند نفر این جوابو دادن در حالی ک قانع نشدم میخواستم ببینم شما جوابی غیر از این دارید برای سوال من؟ جواب این بود که چون فطرت انسان کمال گراست و همیشه میل به بالاترین درجه رو داره دیگه لازم نبود خداوند بیاد و از ما بپرسه که آیا میخوایم ب این دنیا بیایم یا ن چون همیشه جوابمون بخاطر طمعی که داشتیم مثبت بود حال سوال من اینه که چرا اصلا خداوند ذات مارو اینجوری آفرید خب این خودش یه نوع ظلمه دیگه و ما بدون اختیار دقیقا اومدیم و این همه زجر میکشیم
ممنون از وقتی که برای سوال من میزارید.
width: 700 | align: center |
---|---|
[TD="align: center"]با نام و یاد دوست | |
[/TD] | |
[TD="align: center"][/TD] | |
کارشناس بحث: استاد صدیق | |
[TD][/TD] | |
[=microsoft sans serif]چند وقتی بود سوالی برای من پیش آمده بود که چرا اصلا خداوند مارو به زور اورده تو این دنیا و چرا ازمون نپرسیده میخوای زندگی کنی یا ریسک جهنم و بهشت رو به جون میخری یا نه تا این که برای بدست اوردن جواب یکم تحقیق کردم و چند نفر این جوابو دادن در حالی ک قانع نشدم میخواستم ببینم شما جوابی غیر از این دارید برای سوال من؟ جواب این بود که چون فطرت انسان کمال گراست و همیشه میل به بالاترین درجه رو داره دیگه لازم نبود خداوند بیاد و از ما بپرسه که آیا میخوایم ب این دنیا بیایم یا ن چون همیشه جوابمون بخاطر طمعی که داشتیم مثبت بود حال سوال من اینه که چرا اصلا خداوند ذات مارو اینجوری آفرید خب این خودش یه نوع ظلمه دیگه و ما بدون اختیار دقیقا اومدیم و این همه زجر میکشیم
ممنون از وقتی که برای سوال من میزارید.
باسلام و احترام
برای پاسخ به این سوال، ابتدا باید دو مسئله روشن شود.
نخست: وضعیت وصورت کار ظالمانه.
دوم: وضعیت آفرینش انسان.
اما مسئله نخست.
وقتی سوال از ظلم شخصی در حق شخصی دیگر میشود، نیاز به وجود چند مولفه است.
الف. شخصی که ظلم میکند.
ب. شخصی که مورد ظلم قرار میگیرد.
ج. کاری که به واسطه آن، شخص ب توسط شخص الف مورد ظلم قرار میگیرد. این کار میتواند به صورت ندادن حقی بدان موجود باشد یا از بین بردن حق بالفعلی
[=microsoft sans serif]اما مسئله دوم.
در مسئله خلقت انسان، خداوند متعال به واسطه مالکیتی که نسبت به کل عالم دارد، موجودی به نام انسان را می افریند.
این آفرینش بر اساس هدفی بوده است.
در این افرینش، خیری به نام وجود یافتن که بالاترین کمال است، به آن موجود داده شده است.
[=microsoft sans serif]بعلاوه، استعداد و نیروی رسیدن به کمالات دیگری که نهایت و قله آنها، همان هدف آفریدگار از آفریدنش است، را در نهاد این موجود قرار داده است.
با توجه به این دو مسئله، اینک میتوان به سوال مطرح شده پاسخ داد:
اما این سوال خودش در حقیقت دو سوال است که در پی هم مطرح میشوند:
نخست اینکه، چرا در خلقت از ما سوال نشد که آیا دوست داریم خلق بشویم؟
دوم اینکه، آیا در خلقت به ما ظلم شده است؟
[=microsoft sans serif]اما سوال نخست. چرا از ما سوال پرسیده نشد.
این سوال، مستلزم آن است، که کسی باشد و او مورد ظلم قرار گرفته باشد.
ولی در بحث ما، اصولا کسی وجود ندارد تا مورد ظلم قرار بگیرد.
در مورد کل انسانها یا تک تک انسانها، همین اشکال وجود دارد.
در هیچ کدام، موجودی که مورد ظلم قرار گرفته باشد، وجودی ندارد تا
اولا: بگوییم او مورد ظلم قرار گرفته است.
ثانیا: از او نظر خواهی نشده است و اجبارا به دنیا آمده است.
ثالثا: حق داشته است و حق او پایمال شده است.
باتوجه به این نکته، سوال از اساس، اشتباه است، چرا که اصولا کسی نبوده تا این اشکالات پیش بیاید.
[=microsoft sans serif]ممکن است گفته شود، درست است که کسی نبوده است، ولی
باتوجه به علم خداوند که علمی مطلق است، خداوند میتوانسته از خواسته بعدی فرد آگاهی یابد و در صورتی که او میلی به خلقت نداشته است، او را خلق نکند.
این سوال نیز با پیش فرضی همراه است مبنی بر اینکه، انسانها
اولا: قبل از خلقت، حقی بر گردن خداوند دارند و خداوند باید از کاری کند که حق آنها پایمال نشود.
ثانیا: خواسته آنها قبل از خلقت و بعد از خلقت یکسان است.
اما هر دو پیش فرض اشتباه است.
پیش فرض اول که مشخص است اشتباه است.
چرا که خداوند موجودی است بی نیاز مطلق که هیچ موجودی بر او حقی ندارد بنابراین در کارهایش، مورد مواخذه قرار نمی گیرد.
به همین جهت در آیه 23 سوره انبیاء، خداوند متعال در توصیف خودش بیان م یکند که
"لا یسأل عما یفعل و هم یسألون"
او (خداوند) از آنچه انجام مىدهد سؤال نمىشود، امّا آنها (مردم، در انجام كارهايشان) مورد بازخواست قرار مىگيرند.
[=microsoft sans serif]در توضیح این آیه شریفه، صاحب تفسیر المیزان مطلب مفصلی دارد که خلاصه آن اینگونه میشود:
م1. به اقتضای آیات قران کریم، تمام عالم ملک مطلق خداوند است.
م2. مملوک، تابع اراده و مطیع امر مالک است.
م3. علت تبعیت مملوک نسبت به مالک، مصلحت دار بودن نیست بلکه صرفا مملوک بودن اوست.
بنابراین
خداى سبحان كه ملك و مالك همه عالم، و تمام عالم رعيت و مملوك او است هر چه بخواهد مىكند و مىتواند بكند و هر حكمى كه بخواهد مىتواند براند غير او را نمىرسد كه چنين باشد، او مىتواند غير خود را در آنچه مىكنند بازخواست كند ولى غير او را نمىرسد كه او را در آنچه مىكند بازخواست نمايند.
البته خود او خبر داده كه هر چه مىكند به خاطر مصلحت مىكند چون حكيم است و جز آنچه مصلحت دارد اراده نمىكند و چون چنين خبر داده با چنين علم اجمالى ديگر ما را نمىرسد كه نسبت به او در آنچه مىكند سوء ظن پيدا كنيم تا چه رسد به اينكه او را بازخواست نماييم.
و از جمله لطيفترين آياتى كه دلالت بر اين معنا (كه براى آيه كرديم) دارد حكايت كلامى است كه قرآن كريم از عيسى بن مريم نموده كه گفته است:" إِنْ تُعَذِّبْهُمْ فَإِنَّهُمْ عِبادُكَ وَ إِنْ تَغْفِرْ لَهُمْ فَإِنَّكَ أَنْتَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ" (مائده، 118) زيرا در اين كلام عذاب بندگان را توجيه مىكند به اينكه مملوك نمىتواند در كار مالك خود ايراد كند، و آمرزش آنان را توجيه مىكند به اينكه تو حكيمى، و هر كارى بكنى آن كار مصلحت دارد.(ترجمه تفسير الميزان، ج14، ص: 380)
[=microsoft sans serif]پیش فرض دوم این سوال نیز اشتباه است.
زیرا
م1. وجود یافتن از وجود نداشتن برتر است. به همین جهت، انسانها به دنبال زنده ماندن و بهره مندی بیشتر از زندگی هستند.
م2. اراده داشتن از اراده نداشتن بهتر است.
م3. رسیدن به کمالاتی که شخص در این دنیا و در آخرت میتواند به آنها برسد، خواسته ای است که هر کسی به دنبال رسیدن بدانها است.
بنابراین
اگر فرض کنیم انسانهایی که میخواهند خلق شوند، به صورتی مورد خطاب الهی قرار گیرند و به آنها گفته شود که به واسطه به وجود آمدن و انجام دستورات الهی به چه سرنوشت و کمالاتی میرسند، بدون هیچ شک و شبهه ای ایجاد شدن را می پسندد.
در هر مسابقه ای در این دنیا نیز این روند وجود دارد.
انسانها در مبارزات و مسابقاتی که دارند، تنها و تنها به خاطر اینکه به جایزه مسابقه برسند، سختی ها را تحمل میکنند.
هر چقدر که مسیر مسابقه سخت تر باشد، وقتی که جایزه مسابقه بسیار قابل تامل باشد، هیچ کسی در شرکت کردن تامل نمیکند.
در همین حال، اگر کسی را به مسابقه شرکت ندهند، اعتراض میکند که چرا او را شرکت ندادند.
حتی اگر در مسابقاتی به مراتب راحت تر شکست خورده باشد.
اما اینکه انسان بعد از مدتی به فکرش میرسد که ای کاش به وجود نیامده بود و چرا خدا از او نپرسید و او را به وجود آورد، تنها و تنها به خاطر این است که راه را سخت میبیند. در راه به مشکلاتی بر میخورد و چون تحملش کم است، انسان به خاطر اینکه طاقتش کم است، مشکل را گردن دیگری می اندازد. گردن کسی که مسابقه را به راه انداخته است.
این دنیا نیز میدان مسابقه ای است که خداوند همه را در آن شرکت داده است.
چون میدانسته اگر از خودشان نیز پرسیده میشد، آنرا انتخاب میکردند(با قطع نظر از اینکه اصلا حق انتخاب ندارند و ناگزیر هستند از حرکت به سمت کمالی که خالق و رب و مالکشان خواسته است)
بنابراین پیش فرض دوم سوال نیز اشتباه است.
[=microsoft sans serif]اما سوال دوم. آیا در حق ما ظلم نشده است.
ممکن است گفته شود درست است که ما وجود نداشتیم و اگر ازما سوال هم پرسیده میشد همین را انتخاب میکردیم، ولی آیا در حق ما ظلم نشده است.
پاسخ این سوال نیز منفی است.
چرا که در این میدان مسابقه، گرچه راه ها با یکدیگر فرق میکند، ولی در نهایت هر کسی به میزان امکاناتی که دارد، نوع مسیر برایش انتخاب میشود.
کسی که امکانات بیشتری دارد(معنوی و مادی)، مسیر سخت تری در انتظارش است.
و
کسی که امکانات کمتری دارد، مسیر راحت تری دارد.
به یک نفر قایق داده شده و مسیر حرکتش رودخانه است.
به یک نفر، بالن داده شده و مسیر حرکتش، پرواز بر فراز یک کوه است.
به یک نفر نیز دوچرخه داده شده و مسیر حرکتش، جاده ای متناسب آن است.
اما در نهایت، مقصد یکی است و هر کدام که بتواند باتوجه به امکانات مسیر خود را به درستی طی کند و به مقصد برسد، برنده خواهد بود.
خداوند متعال میدان مسابقه ای را طراحی کرده است که همان رحمت و غفران الهی است.
«وَ سارِعُوا إِلى مَغْفِرَةٍ مِنْ رَبِّكُمْ وَ جَنَّةٍ عَرْضُهَا السَّماواتُ وَ الْأَرْضُ أُعِدَّتْ لِلْمُتَّقينَ »(آل عمران، 133)
«و شتاب كنيد براى رسيدن به آمرزش پروردگارتان؛ و بهشتى كه وسعت آن، آسمانها و زمين است؛ و براى پرهيزگاران آماده شده است»
در این مسابقه، محدودیتی در برنده ها وجود ندارد بلکه همگان میتوانند برنده شوند ولی هر کسی جلوتر حرکت کند از نعمت بیشتری برخوردار میشود.
کسی در این میدان مورد ظلم قرار نمیگیرد چرا که در این مسابقه، تفاوت در امکانات باعث تفاوت در مسیر میشود ولی در نهایت آنچه مهم است رسیدن به چیزی است که با هر امکانی میتوان بدان رسید.
با عرض سلام و احترام خدمت شما .. چند وقتی بود سوالی برای من پیش آمده بود که چرا اصلا خداوند مارو به زور اورده تو این دنیا و چرا ازمون نپرسیده میخوای زندگی کنی یا ریسک جهنم و بهشت رو به جون میخری یا نه تا این که برای بدست اوردن جواب یکم تحقیق کردم و چند نفر این جوابو دادن در حالی ک قانع نشدم میخواستم ببینم شما جوابی غیر از این دارید برای سوال من؟ جواب این بود که چون فطرت انسان کمال گراست و همیشه میل به بالاترین درجه رو داره دیگه لازم نبود خداوند بیاد و از ما بپرسه که آیا میخوایم ب این دنیا بیایم یا ن چون همیشه جوابمون بخاطر طمعی که داشتیم مثبت بود حال سوال من اینه که چرا اصلا خداوند ذات مارو اینجوری آفرید خب این خودش یه نوع ظلمه دیگه و ما بدون اختیار دقیقا اومدیم و این همه زجر میکشیم ممنون از وقتی که برای سوال من میزارید.
پرسش: چند وقتی بود سوالی برای من پیش آمده بود که چرا اصلا خداوند مارو به زور اورده تو این دنیا و چرا ازمون نپرسیده میخوای زندگی کنی یا ریسک جهنم و بهشت رو به جون میخری یا نه تا این که برای بدست اوردن. چرا اصلا خداوند ذات مارو اینجوری آفرید خب این خودش یه نوع ظلمه دیگه و ما بدون اختیار دقیقا اومدیم و این همه زجر میکشیم .
پاسخ:
برای پاسخ به این سوال، ابتدا باید دو مسئله روشن شود.
نخست: وضعیت وصورت کار ظالمانه.
دوم: وضعیت آفرینش انسان.
[="]اما مسئله نخست.
وقتی سوال از ظلم شخصی در حق شخصی دیگر میشود، نیاز به وجود چند مولفه است.
الف. شخصی که ظلم میکند.
ب. شخصی که مورد ظلم قرار میگیرد.
ج. کاری که به واسطه آن، شخص ب توسط شخص الف مورد ظلم قرار میگیرد. این کار میتواند به صورت ندادن حقی بدان موجود باشد یا از بین بردن حق بالفعلی
اما مسئله دوم.
در مسئله خلقت انسان، خداوند متعال به واسطه مالکیتی که نسبت به کل عالم دارد، موجودی به نام انسان را می افریند.
این آفرینش بر اساس هدفی بوده است.
در این افرینش، خیری به نام وجود یافتن که بالاترین کمال است، به آن موجود داده شده است.
بعلاوه، استعداد و نیروی رسیدن به کمالات دیگری که نهایت و قله آنها، همان هدف آفریدگار از آفریدنش است، را در نهاد این موجود قرار داده است.
با توجه به این دو مسئله، اینک میتوان به سوال مطرح شده پاسخ داد:
اما این سوال خودش در حقیقت دو سوال است که در پی هم مطرح میشوند:
نخست اینکه، چرا در خلقت از ما سوال نشد که آیا دوست داریم خلق بشویم؟
دوم اینکه، آیا در خلقت به ما ظلم شده است؟
اما سوال نخست. چرا از ما سوال پرسیده نشد.
این سوال، مستلزم آن است، که کسی باشد و او مورد ظلم قرار گرفته باشد.
ولی در بحث ما، اصولا کسی وجود ندارد تا مورد ظلم قرار بگیرد.
در مورد کل انسانها یا تک تک انسانها، همین اشکال وجود دارد.
در هیچ کدام، موجودی که مورد ظلم قرار گرفته باشد، وجودی ندارد تا
اولا: بگوییم او مورد ظلم قرار گرفته است.
ثانیا: از او نظر خواهی نشده است و اجبارا به دنیا آمده است.
ثالثا: حق داشته است و حق او پایمال شده است.
باتوجه به این نکته، سوال از اساس، اشتباه است، چرا که اصولا کسی نبوده تا این اشکالات پیش بیاید.
ممکن است گفته شود، درست است که کسی نبوده است، ولی
باتوجه به علم خداوند که علمی مطلق است، خداوند میتوانسته از خواسته بعدی فرد آگاهی یابد و در صورتی که او میلی به خلقت نداشته است، او را خلق نکند.
این سوال نیز با پیش فرضی همراه است مبنی بر اینکه، انسانها
اولا: قبل از خلقت، حقی بر گردن خداوند دارند و خداوند باید از کاری کند که حق آنها پایمال نشود.
ثانیا: خواسته آنها قبل از خلقت و بعد از خلقت یکسان است.
اما هر دو پیش فرض اشتباه است.
پیش فرض اول که مشخص است اشتباه است.
چرا که خداوند موجودی است بی نیاز مطلق که هیچ موجودی بر او حقی ندارد بنابراین در کارهایش، مورد مواخذه قرار نمی گیرد.
به همین جهت در آیه 23 سوره انبیاء، خداوند متعال در توصیف خودش بیان م یکند که
[="]"لا یسأل عما یفعل و هم یسألون"
[="]او (خداوند) از آنچه انجام مىدهد سؤال نمىشود، امّا آنها ([="]مردم، در انجام كارهايشان) مورد بازخواست قرار مىگيرند.
در توضیح این آیه شریفه، صاحب تفسیر المیزان مطلب مفصلی دارد که خلاصه آن اینگونه میشود:
م1. به اقتضای آیات قران کریم، تمام عالم ملک مطلق خداوند است.
م2. مملوک، تابع اراده و مطیع امر مالک است.
م3. علت تبعیت مملوک نسبت به مالک، مصلحت دار بودن نیست بلکه صرفا مملوک بودن اوست.
بنابراین
خداى سبحان كه ملك و مالك همه عالم، و تمام عالم رعيت و مملوك او است هر چه بخواهد مىكند و مىتواند بكند و هر حكمى كه بخواهد مىتواند براند غير او را نمىرسد كه چنين باشد، او مىتواند غير خود را در آنچه مىكنند بازخواست كند ولى غير او را نمىرسد كه او را در آنچه مىكند بازخواست نمايند.
البته خود او خبر داده كه هر چه مىكند به خاطر مصلحت مىكند چون حكيم است و جز آنچه مصلحت دارد اراده نمىكند و چون چنين خبر داده با چنين علم اجمالى ديگر ما را نمىرسد كه نسبت به او در آنچه مىكند سوء ظن پيدا كنيم تا چه رسد به اينكه او را بازخواست نماييم.
و از جمله لطيفترين آياتى كه دلالت بر اين معنا (كه براى آيه كرديم) دارد حكايت كلامى است كه قرآن كريم از عيسى بن مريم نموده كه گفته است:" إِنْ تُعَذِّبْهُمْ فَإِنَّهُمْ عِبادُكَ وَ إِنْ تَغْفِرْ لَهُمْ فَإِنَّكَ أَنْتَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ" (1) زيرا در اين كلام عذاب بندگان را توجيه مىكند به اينكه مملوك نمىتواند در كار مالك خود ايراد كند، و آمرزش آنان را توجيه مىكند به اينكه تو حكيمى، و هر كارى بكنى آن كار مصلحت دارد.(2)
پیش فرض دوم این سوال نیز اشتباه است.
زیرا
م1. وجود یافتن از وجود نداشتن برتر است. به همین جهت، انسانها به دنبال زنده ماندن و بهره مندی بیشتر از زندگی هستند.
م2. اراده داشتن از اراده نداشتن بهتر است.
م3. رسیدن به کمالاتی که شخص در این دنیا و در آخرت میتواند به آنها برسد، خواسته ای است که هر کسی به دنبال رسیدن بدانها است.
بنابراین
اگر فرض کنیم انسانهایی که میخواهند خلق شوند، به صورتی مورد خطاب الهی قرار گیرند و به آنها گفته شود که به واسطه به وجود آمدن و انجام دستورات الهی به چه سرنوشت و کمالاتی میرسند، بدون هیچ شک و شبهه ای ایجاد شدن را می پسندد.
در هر مسابقه ای در این دنیا نیز این روند وجود دارد.
انسانها در مبارزات و مسابقاتی که دارند، تنها و تنها به خاطر اینکه به جایزه مسابقه برسند، سختی ها را تحمل میکنند.
هر چقدر که مسیر مسابقه سخت تر باشد، وقتی که جایزه مسابقه بسیار قابل تامل باشد، هیچ کسی در شرکت کردن تامل نمیکند.
در همین حال، اگر کسی را به مسابقه شرکت ندهند، اعتراض میکند که چرا او را شرکت ندادند.
حتی اگر در مسابقاتی به مراتب راحت تر شکست خورده باشد.
اما اینکه انسان بعد از مدتی به فکرش میرسد که ای کاش به وجود نیامده بود و چرا خدا از او نپرسید و او را به وجود آورد، تنها و تنها به خاطر این است که راه را سخت میبیند. در راه به مشکلاتی بر میخورد و چون تحملش کم است، انسان به خاطر اینکه طاقتش کم است، مشکل را گردن دیگری می اندازد. گردن کسی که مسابقه را به راه انداخته است.
این دنیا نیز میدان مسابقه ای است که خداوند همه را در آن شرکت داده است.
چون میدانسته اگر از خودشان نیز پرسیده میشد، آنرا انتخاب میکردند(با قطع نظر از اینکه اصلا حق انتخاب ندارند و ناگزیر هستند از حرکت به سمت کمالی که خالق و رب و مالکشان خواسته است)
بنابراین پیش فرض دوم سوال نیز اشتباه است.
اما سوال دوم. آیا در حق ما ظلم نشده است.
ممکن است گفته شود درست است که ما وجود نداشتیم و اگر ازما سوال هم پرسیده میشد همین را انتخاب میکردیم، ولی آیا در حق ما ظلم نشده است.
پاسخ این سوال نیز منفی است.
چرا که در این میدان مسابقه، گرچه راه ها با یکدیگر فرق میکند، ولی در نهایت هر کسی به میزان امکاناتی که دارد، نوع مسیر برایش انتخاب میشود.
کسی که امکانات بیشتری دارد(معنوی و مادی)، مسیر سخت تری در انتظارش است.
و
کسی که امکانات کمتری دارد، مسیر راحت تری دارد.
به یک نفر قایق داده شده و مسیر حرکتش رودخانه است.
به یک نفر، بالن داده شده و مسیر حرکتش، پرواز بر فراز یک کوه است.
به یک نفر نیز دوچرخه داده شده و مسیر حرکتش، جاده ای متناسب آن است.
اما در نهایت، مقصد یکی است و هر کدام که بتواند باتوجه به امکانات مسیر خود را به درستی طی کند و به مقصد برسد، برنده خواهد بود.
خداوند متعال میدان مسابقه ای را طراحی کرده است که همان رحمت و غفران الهی است.
[="]«وَ سارِعُوا إِلى مَغْفِرَةٍ مِنْ رَبِّكُمْ وَ جَنَّةٍ عَرْضُهَا السَّماواتُ وَ الْأَرْضُ أُعِدَّتْ لِلْمُتَّقينَ »(3)
«و شتاب كنيد براى رسيدن به آمرزش پروردگارتان؛ و بهشتى كه وسعت آن، آسمانها و زمين است؛ و براى پرهيزگاران آماده شده است»
در این مسابقه، محدودیتی در برنده ها وجود ندارد بلکه همگان میتوانند برنده شوند ولی هر کسی جلوتر حرکت کند از نعمت بیشتری برخوردار میشود.
کسی در این میدان مورد ظلم قرار نمیگیرد چرا که در این مسابقه، تفاوت در امکانات باعث تفاوت در مسیر میشود ولی در نهایت آنچه مهم است رسیدن به چیزی است که با هر امکانی میتوان بدان رسید.
پی نوشتها:
1. سوره مائده، 118
2. طباطبایی، محمد حسین، المیزان فی تفسیر القران، قم، نشر اسلامی، 1417ق، چاپ پنجم، ج14، ص 380
3. سوره [="]آل عمران، 133