جمع بندی بهشت خستهکننده نیست؟
تبهای اولیه
سلام.
اخیراً ابهاماتی در مورد بهشت واسهم ایجاد شده؛ ممنون میشم راهنماییم کنید.
اوایل حضور در بهشت، مناظر و نعمتهای بهشتی (میوه و نوشیدنی، حورالعین و ...) قطعاً خیلی لذتبخش خواهد بود.
اما به مرور زمان، این نعمتها به سمت یکنواختی پیش نمیرن؟
یعنی فرض کنید میلیاردها سال از حضور در بهشت گذشته و هر روز مشغول به حورالعین بودیم و این روند تا میلیاردها و میلیاردها سال بعد از اون هم ادامه داشته باشه.
خب تهش که چی؟
هیچ پیشرفتی وجود نداره؟
فقط خوردن میوه و ارتباط با حورالعین؟
اونم هر روز تا ابدیت؟
=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=
توی دنیا، همه دنبال پیشرفت هستند:
یکی میخواد یک میلیونش رو به یک میلیارد تبدیل کنه.
یکی میخواد به جای یک زبان برنامهنویسی، ده تا زبان یاد بگیره.
یکی به درجات عالی تحصیلی فکر میکنه.
و ...
هر کسی دنبال رشد و ارتقاء مدنظرش میگرده.
اما توی بهشت:
همه اون یک میلیارد رو دارن.
همه به اون ده تا زبان مسلط هستند.
همه در عالیترین سطوح تحصیلی بهسر میبرن!
همهی پیشرفتها از قبل حاصل شده.
=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=
این بهشت به نظرم خستهکننده است.
چرا داخل روایات و قرآن، فقط به سطحیترین توصیفات از بهشت بسنده شده؟
مگه چقدر میشه میوه خورد؟
چقدر رابطهی جنسی نیازه؟
تا چند میلیارد سال میشه توی یک محیط زیبا بود و ازش خسته نشد؟
(احساس میکنم با تایپ کردن نمیتونم اون چیزی که توی ذهنمه رو بیان کنم.)
width: 700 | align: center |
---|---|
[TD="align: center"]با نام و یاد دوست | |
[/TD] | |
[TD="align: center"][/TD] | |
کارشناس بحث: استاد صدیق | |
[TD][/TD] | |
[=microsoft sans serif] مگه چقدر میشه میوه خورد؟این بهشت به نظرم خستهکننده است.
چرا داخل روایات و قرآن، فقط به سطحیترین توصیفات از بهشت بسنده شده؟
چقدر رابطهی جنسی نیازه؟
تا چند میلیارد سال میشه توی یک محیط زیبا بود و ازش خسته نشد؟
باسلام و عرض ادب
پیش از پاسخ بدین سوال لازم است به دو نکته توجه کرد:
نخست:منحصر نبودن نعمتها به نعمتهای مادی
دوم: تفاوت سنخ نعمتهای مادی این دنیا و آخرت
تا زمانی که به این دو نکته توجه نشود، همین اشتباه پیش می آید.
[=microsoft sans serif]اما مطلب نخست: مشکل نخستی که در پرسش مطرح شده وجود دارد آن است که گمان شده است که نعمتهای بهشتی همگی منحصر به نعمتهای مادی هستند.
آنگاه بر اساس بررسی ویژگی نعمتهای مادی وجسمانی، تصور شده است که بهشتی که این نعمتها را دارد تکراری و خسته کننده است.
در حالیکه این تصور اشتباه است.
در متون دینی نعمتهای بهشتی بر دو گونه دانسته شده است.
برخی از نعمتها همینهایی است که بیشتر به گوش ما خورده است:
باغهایی با درختان زیاد و فشرده.
رودهایی از عسل و شیر
رودهای جاری
حور العین و غلمان
تختهایی در کنار رودها همراه با متکاهایی نرم و اشرافی
اما اینها همه نعمتها نیستند.
خداوند متعال نعمتهایی دارد که از اینها برتر و والاتر هستند.
در سوره مائده این دو نعمت را در کنار هم ذکر میکند:
[=microsoft sans serif]«لِلَّذينَ اتَّقَوْا عِنْدَ رَبِّهِمْ جَنَّاتٌ تَجْري مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدينَ فيها وَ أَزْواجٌ مُطَهَّرَةٌ وَ رِضْوانٌ مِنَ اللَّه»(آل عمران،15)
همچنین در سوره توبه به برتری قسم دوم از این نعمتها اشاره داردو بیان میشود:
[=microsoft sans serif]
[=microsoft sans serif]«وَعَدَ اللَّهُ الْمُؤْمِنينَ وَ الْمُؤْمِناتِ جَنَّاتٍ تَجْري مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدينَ فيها وَ مَساكِنَ طَيِّبَةً في جَنَّاتِ عَدْنٍ وَ رِضْوانٌ مِنَ اللَّهِ أَكْبَرُ ذلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظيم»(توبه،72)
[=Traditional Arabic][=Traditional Arabic][=microsoft sans serif]«خداوند به مردان و زنان با ايمان باغهائى از بهشت وعده داده كه نهرها از زير [درختان] آنها جارى هستند جاودانه در آن خواهند ماند و مسكنهاى پاكيزهاى در بهشتها [نصيب آنها ساخته] و رضا [و خشنودى] خدا [از همه اينها] برتر است و پيروزى بزرگ همين است.»
[=microsoft sans serif]اما مطلب دوم:
اشتباه دیگری که در پرسش وجود داشت، مقایسه میان کیفیت نعمتهای جسمانی بهشتی با نمونه های مشابه دنیوی آنهاست.
در حالیکه این دو اصلاقابل مقایسه نیستند.
نه انسانی که در بهشت وجود دارد مانند همان انسان در دنیاست.
نه نعمتهایی که از انها بهره مند میشود همان خصوصیات دنیوی شان را دارد.
شرابی که در بهشت هست، لذت بخش هست بدون اینکه مایه زوال عقل ومستی شود.
غذایی که در بهشت هست هیچگاه طعم تکراری پیدا نمیکند.
به صورت خلاصه، در بهشت هیچ چیز تکراری وجود ندارد.
هیچ طعم تکراری نیز وجود ندارد.
[=microsoft sans serif]بر اساس این دو نکته، پاسخ سوال شما مشخص میشود.
در بهشت، گذشته از اینکه نعمتها منحصر به نعمتهای مادی نیست تا شائبه تکراری بودن و خستگی پیش بیاید، نعمتهای مادی نیز از سنخ دیگری هستند و به همین جهت تکرار شدنی نیستند.
یا هو یا من لا هو الا هو
سلام و عرض ادب
یکی از غرایز انسان علاقه زیاد به بی نهایت هست
بی نهایت در مورد همه چیز
حتی ثروتمند ترین مردم هم از طلب
ثروت بیشتر خسته نمیشوند چون گرایش به بی نهایت دارند
یکی از خصوصیات مهم بهشت
که بهشت رو بهشت کرده به گمانم ویژگی
بی نهایت بودنش هست که نعمات تمامی ندارند
و ایه ای هم که به این مساله ربط داره: کل یوم هو فی شان
(خداوند در هر لحظه مشغول افریدن چیزهای تازه تری هست و هیییچ محدودیتی نداره)
ممنون از جناب صدیق و اپولونیوس عزیز
غذایی که در بهشت هست هیچگاه طعم تکراری پیدا نمیکند.
به صورت خلاصه، در بهشت هیچ چیز تکراری وجود ندارد.
هیچ طعم تکراری نیز وجود ندارد.
اگه داخل روایات، برای بهشت صدها نعمت مختلف مثال زده میشد که این طعمهای غیرتکراری هم یکی از اونها میبود، مشکلی وجود نداشت.
اما مشکل اینجاست که این موضوع تقریباً اصلیترین ویژگیای هست که از بهشت توصیف میشه.
درسته که طعم غیرتکراری خیلی جذابه ولی توی همین دنیا هم فقط نزدیک به ۱۰ هزار نوع مختلف سیب وجود داره!
که هر کدوم طعم مخصوص به خودشون رو دارن.
اما کسی بابت این موضوع از فرط خوشحالی سکته نمیکنه!
چون موضوع خیلی شگفتانگیزی نیست.
یکی از غرایز انسان علاقه زیاد به بی نهایت هست
بی نهایت در مورد همه چیز
حتی ثروتمند ترین مردم هم از طلب
ثروت بیشتر خسته نمیشوند چون گرایش به بی نهایت دارندیکی از خصوصیات مهم بهشت
که بهشت رو بهشت کرده به گمانم ویژگی
بی نهایت بودنش هست که نعمات تمامی ندارند
بهنظرم همین «بینهایت بودن همهچیز» در بهشت هست که باعث خستهکنندهبودنش میشه.
همه بینهایت پولدار.
همه بینهایت موفق.
همه خوشگل!
همه خوشتیپ!
کسی مطلقاً در هیــــــــــــچ زمینهای تلاش نمیکنه چون بهصورت پیشفرض اون رو داره.
همه فقط نشستن یه گوشه دارن سیب میخورن و به رود نگاه میکنن.
=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=
من بیشتر بهدنبال رسیدن به جواب این سؤال هستم:
«پیشرفت» در بهشت چه جایگاهی داره؟
در علوم مربوط به اخترفیزیک میدانیم اگر امکان عملی می بود که مثلا شما بتوانید به یک سیاه چاله نزدیک شوید و زنده بمانید با نزدیک شدن به سیاه چاله شما به موقعیتی میرسید که به آن افق رویداد گفته میشود. در این موقعیت زمان تقریبا صفر میشود یعنی متوقف میشود و به تعبیری شما جاودانه میشوید!
فرض کنید امکان عملی این امر فراهم بود. به نظر شما چنین فردی از احساس جاودانه بودنش لذت میبرد یا به نظر مخلص دهشتناک ترین رخدادی است که برای یک انسان قابل تصور است!؟
جاودانگی ضمن اینکه امر قابل فهمی نیست. اینها هم که بیان میشود تعریف جاودانگی به معنای حقیقی نیست چرا که امور بینهایت مهمل هستند. یعنی وجود خارجی ندارند!
موضوع دیگر تعریفی است که شما میتوانید از لذت داشته باشید. ما انسانها به دلیل آنکه همواره در جهانی محدود زندگی میکنیم و هیچگاه همه نیازها تام و تمام امکان ندارد که برطرف شود اصولا ما محتاج و نیازمند به دنیا می آییم و با همین اوصاف هم زندگی میکنیم. یک تصور اشتباه در اذهان ما ایجاد میشود که یک رابطه خطی بین برخورداریها و شدت لذت وجود دارد. یعنی تصور میکنیم که هرچه میزان این برخورداری افزایش یابد قاعدتا میزان این لذت نیز افزایش خواهد داشت. این باور ذهنی در بازه محدود این دنیا درست هم هست. بخصوص این معادله برای انسانهایی که طبقه فرودست جامعه باشند حتی بیش از یک به یک است. یعنی اگر یک فقیر 100تومانش 200تومن بشود میزان لذتش شاید بیش از دو برابر باشد در صورتی که انسان برخوردار یک میلیاردش بشود ده میلیارد یک دهم هم به سطح لذتش افزوده نمیشود.
دین عموما در بین اقشار مستضعف و فرودست جامعه رواج دارد. دست کم رواج بیشتری دارد. به همین دلیل مبتنی بر برخورداری های این جهانی در حد نهایی خودش وعده هایی است که نه در این دنیا بلکه کلهم اجمعین به دنیای دیگر و پس ازمرگ! به ایشان داده میشود.
سطح رفاه و به طور عمومی شرایط بهشت به وضوح تاثیرپذیری بسیار زیادی را از جامعه و جغرافیای عربستان نشان میدهد. برای مردم آمازون صحبت کردن از باغ هایی که انهار زیر آن روان است کمترین جذابیتی ندارد! یا برای اهالی قطب جنوب شما اگر از جهنمی داغ و آتشین سخن بگویید برایش جذابیت هم دارد!
مثلا تصور بفرمایید یکی از برخورداری های طبقه مرفه دراز کشیدن در برابر آفتاب (معمولا کنار آب یا دریا ..) و اصطلاحا حمام آفتاب گرفتن است. تصور بفرمایید چنین امری بسیار بسیار مطلوب همگان و بخصوص افرادی که در مناطق نسبتا سردسیر ویا مناطق غیراستوایی زندگی میکند است. هرچند این کار لذت بخش از یک عمومیتی هم برخوردار است،(چرا که اکثر کشورها در استوای گرم قرار ندارند) لکن شما در متون دینی کمترین اشاره ای به چنین برخورداری یا چیزی نزدیک به آن هم نمیبینید. در صحرای سوزان عربستان برای هیچ عربی گرفتن حمام آفتاب جذابیتی نداشته و ندارد.
حتی لذتهای عام و همگانی مثل جذابیتهای جنسی را هم ملاحظه بفرمایید ، مثلا توصیفات زنهای بهشتی عموما مدل مورد پسند اعراب است! چشمهای سیاه...حورالعین! و نظایر آن
نعمتهای مادی نیز از سنخ دیگری هستند و به همین جهت تکرار شدنی نیستند.
ضمنا این هم مغلطه هست. بالاخره یا مادی هستند یا نیستند. اینکه مادی هستند ولی سنخ دیگری هستند که نمیشود!
وقتی میفرمایید سنخ دیگر، یعنی راجع به چیزی صحبت میکنید که هر چه هست ماده نیست.
[=microsoft sans serif]درسته که طعم غیرتکراری خیلی جذابه ولی توی همین دنیا هم فقط نزدیک به ۱۰ هزار نوع مختلف سیب وجود داره!
که هر کدوم طعم مخصوص به خودشون رو دارن.
اما کسی بابت این موضوع از فرط خوشحالی سکته نمیکنه!
چون موضوع خیلی شگفتانگیزی نیست.
بله درسته.
ولی تفاوت در اینجاست.
شما مثلا از خوردن قرمه سبزی[-O
یک روز به خانه می ایید و همسر یا مادرتان برایتان قرمه سبزی با سالاد اماده کرده.
شما بسیار خوشحال میشوید.
لذت زیادی از خوردن آن میبرید.
ولی همین غذای بسیار لذیذ تا زمانی برایتان لذیذ است که سیر نشده باشید.
ولی همینکه سیر شدید دیگر هیچ لذتی از خوردنش نمیبرید بلکه ناراحت هم میشوید.
همین غذا را اگر بخواهند به همین صورت شب هم برایتان اماده کنند لذتش کمتر میشود.=;
اگر فردا ظهر هم همین باشد که تقریبا اصلا خوشحال نمیشید:-s
این به خاطر چیست؟
به خاطر این است که اولا طعم غذا را ما با ذائقه خود میچشیم و همین که یک بار یک غذا را خوردیم تامدتی این طعم را میدانیم و خوردن آن برایمان جذابیتی ندارد.
به همین خاطر است که گاهی خوردن نان و سبزی از خوردن کباب بیشتر لذت داره.
بعلاوه علت دیگر این است که حواس ما محدود هستند و به همین جهت همینکه یک طعم را یک بار چشید تا مدتی از چشیدن دوباره آن خودداری میکند. به عبارتی نسبت به آن چیز ارضاء شده است.
ثانیا: معده ما محدود است و با مقداری استفاده از یک ماده غذایی(مثلا) سیر میشود.
وقتی هم که حس سیری به انسان دست داد دیگر علاقه ای به خوردن ندارد.
البته برخی استناء هستند و تا بلغت الحلقوم میخورند:-t
اما اگر بهشت کاملا متفاوت از این دو باشد،
نه طعمها و لذتها تکراری باشند.
و
نه حس انسان و توان استفاده از این لذتها نامحدود،
در ان صورت، دیگر تکراری بودن و خسته کننده بودن معنا ندارد.
[=microsoft sans serif]ضمنا این هم مغلطه هست. بالاخره یا مادی هستند یا نیستند. اینکه مادی هستند ولی سنخ دیگری هستند که نمیشود!
وقتی میفرمایید سنخ دیگر، یعنی راجع به چیزی صحبت میکنید که هر چه هست ماده نیست.
سلام
اولا: مادی و جسمانی، دو مدل دارد جسم عنصری و جسم مثالی.
جسم مثالی تنها در ظاهر مثل جسم عنصری است ولی در واقعیت و کیفیت کاملا متفاوت است.
این بر اساس مبنای حکمت متعالیه
ثانیا: در جسمهای مثالی نیز تفاوت به صورت کاملا تشکیکی است.
آیا همه انسانها در یک مرتبه هستند. قطعا میزان بهره مندی و توان بهره مندی افراد از مزایای مادی یکسان نیست.
این هم بر اساس مبنای کلامی.
البته در اینجا سعی شد با حفظ مبنای متکلمان و ظاهر ادله نقلی پاسخ داده شود وگرنه بر اساس مبنای متعالیه که تفاوت بین این دو سنخ نعمت کاملا مشخص هست.
مادی و جسمانی، دو مدل دارد جسم عنصری و جسم مثالی.
جسم مثالی تنها در ظاهر مثل جسم عنصری است ولی در واقعیت و کیفیت کاملا متفاوت است.
ما تنها چیزی که درک میکنیم ماده است. هر انچه ورای ماده یا واقعیت قرار گیرد در محدوده اوهام است. دست کم وقتی درمواردی مثل مجردات (فرشتگان و اجنه و خدا و ....) بفرمایید ماده نیستند که بشود آنها رامشاهده کرد ولی بالاخره گروهی را شاید فریب دهد! ولی جسم مثالی که ضمنا ماده هم هست ولی ضمنا قابل مشاهده و تجربه هم نیست! حرف دیگری است!
جسم همان ماده است. ماده هم همان جسم است یا همان جسم عنصری است. جسم غیرعنصری نداریم که مثالی باشد یا غیرمثالی! هیچ بنی بشری هم تاکنون جسم مثالی را مشاهده نکرده است که در طبقه ماده قرار داشته باشد.
به هر حال بحث بهشت است در مصادیقش نمانیم.
فقط اگر از یک دیدگاه جامع تر به ما انسانها و زمین در پهنه بیکران گیتی بنگریم (یعنی تنها چیزهایی که هست) این تنها پوسته کره زمین در بین همه بقیه جاهای کیهان حقیقتا بهشت است! اکثر قریب به اتفاق جاهای دیگر این فضای بیکران جهنم واقعی است! تاکنون بهشتی جز زمین ما نیافته ایم. و جهنمی جز غیر زمین!
بسم الله الرحمن الرحیم
برای دریافت جواب و شرح این سوال لطفا ابتدای رساله لقاالله میرزا جواد ملکی تبریزی رابخوانید.
[=microsoft sans serif]ما تنها چیزی که درک میکنیم ماده است. هر انچه ورای ماده یا واقعیت قرار گیرد در محدوده اوهام است. دست کم وقتی درمواردی مثل مجردات (فرشتگان و اجنه و خدا و ....) بفرمایید ماده نیستند که بشود آنها رامشاهده کرد ولی بالاخره گروهی را شاید فریب دهد! ولی جسم مثالی که ضمنا ماده هم هست ولی ضمنا قابل مشاهده و تجربه هم نیست! حرف دیگری است!
سلام
دوست عزیز
جسم در این بحث، مشترک لفظی است.
اطلاقهای متعددی دارد که هر یک به معنایی است و ویزگی هایی مختص به خود را دارد.
این از استبعاد شما
اما اینکه میفرمایید چیزی به غیر از ماده درک نمیکنید، بفرمایید خوابهایی که میبینید، از چه سنخی است.
آیا این صورتهایی که در خواب میبینید، عنصری است و دارای ماده یا فقط شکل و اندازه و رنگ را دارد؟
غیرمثالی! هیچ بنی بشری هم تاکنون جسم مثالی را مشاهده نکرده است که در طبقه ماده قرار داشته باشد.
به هر حال بحث بهشت است در مصادیقش نمانیم.
خواب که میبینید.
همانطور که صورتهای ذهنی شما بر اساس دیدگاه فلسفی از این سنخ است.
با سلام
اما اینکه میفرمایید چیزی به غیر از ماده درک نمیکنید، بفرمایید خوابهایی که میبینید، از چه سنخی است.
مخلص به همراه تمام بشریت! تنها و تنها ماده یا امور مادی را درک میکنیم. و لاغیر.
آب -سنگ - درخت ساختمان خورشید....اینها ماده هستند
ترس- مزه تلخ- جریان الکتریسیته و خوابهایی که مخلص و شما میبینیم.... امور مادی هستند. یعنی حالت یا خاصیتی که به یک ماده نسبت داده میشود.
مثلا بنده هم اکنون دارم به یک اسب تک شاخ فکرمیکنم و آن را تصور میکنم. میفرمایید هم اکنون جسم مثالی اسب تکشاخ موجود است؟
یعنی میفرمایید جسم مثالی از سنخ خوابهایی هست که میبینیم؟ مثلا در بهشت شما تقریبا خواب میبینید که در جوار حوری یا نهر شیر و عسل هستید؟
[=microsoft sans serif] یعنی میفرمایید جسم مثالی از سنخ خوابهایی هست که میبینیم؟ مثلا در بهشت شما تقریبا خواب میبینید که در جوار حوری یا نهر شیر و عسل هستید؟مثلا بنده هم اکنون دارم به یک اسب تک شاخ فکرمیکنم و آن را تصور میکنم. میفرمایید هم اکنون جسم مثالی اسب تکشاخ موجود است؟
بحث در وجود داشتن مصداق آنها نبود.
بحث این بود آنچه در تصور شما و ذهن شما وجود داره مادی نیست.
وگرنه درذهن شما جای نمیگرفت.
شما قبول دارید همان صورت اسب شاخدار در ذهن شما مادی نیست؟
اگر قبول ندارید چطور او شاخ و سم در ذهن شما جای گرفته است.
هرطوری تفسیرش کنید، باز به غیر مادی بودنش میرسید.
خب
همین منظور بنده است.
این میشود وجود مثالی.
البته یک سنخ از مثالی به نام مثال متصل که متصل به نفس یا ذهن شماست.
همین مقدار برای بحث ما کفایت میکنه
[=microsoft sans serif]
بله درسته.
ولی تفاوت در اینجاست.
شما مثلا از خوردن قرمه سبزی[-O یک روز به خانه می ایید و همسر یا مادرتان برایتان قرمه سبزی با سالاد اماده کرده.
شما بسیار خوشحال میشوید.
لذت زیادی از خوردن آن میبرید.
ولی همین غذای بسیار لذیذ تا زمانی برایتان لذیذ است که سیر نشده باشید.
ولی همینکه سیر شدید دیگر هیچ لذتی از خوردنش نمیبرید بلکه ناراحت هم میشوید.
.
.
.
برای بحث خوراکیها و طعمهای غیرتکراریشون، توضیحاتتون کامل و قانعکننده بود.
منتهی سؤال اصلی من چیز دیگهای هست.
یک خوبی بزرگی که دنیا داره این هست که میشه داخلش پیشرفت کرد.
یعنی فرقی نمیکنه که الان چقدر سواد یا ثروت داری؛ همیشه میتونی در هر زمینهای پیشرفت کنی و سطح علمی، مالی و ... رو افزایش بدی.
اما داخل بهشت به اینصورت نیست گویا.
با یک اندوختهی مالی و علمی از پیشتعریفشده واردش میشیم و دیگه تا ابد همونیم!
و تنها دغدغهمون در طی این ابدیت این هست که امروز چه طعم جدیدی رو گاز بزنیم یا اینکه فردا چه پوزیشن جنسی جدیدی رو تجربه کنیم!
واقعاً خستهکننده نیست؟
=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=
حتی دورهمیهای داخل بهشت هم خستهکننده است!
آخه چه حرفی دارن با هم بزنن وقتی هیچوقت هیچ اتفاقی اونجا نمیافته؟
از خوشگلتر بودن حورالعینهاشون صحبت میکنن؟
از اینکه میوههای فلانی از بهمانی خوشمزهتره؟
نمیدونم!
وقتی به اینجور چیزا فکر میکنم، احساس میکنم بهشت مثل یه مهدکودک هست که چند تا اسباببازی گذاشتن اونجا و چند تا بچه هم خوشحال و خندون دارن سرسرهبازی میکنن و این کار رو قراره میلیاردها سال تکرار کنن!
[=microsoft sans serif]یک خوبی بزرگی که دنیا داره این هست که میشه داخلش پیشرفت کرد.
یعنی فرقی نمیکنه که الان چقدر سواد یا ثروت داری؛ همیشه میتونی در هر زمینهای پیشرفت کنی و سطح علمی، مالی و ... رو افزایش بدی.
اما داخل بهشت به اینصورت نیست گویا.
با یک اندوختهی مالی و علمی از پیشتعریفشده واردش میشیم و دیگه تا ابد همونیم!
و تنها دغدغهمون در طی این ابدیت این هست که امروز چه طعم جدیدی رو گاز بزنیم یا اینکه فردا چه پوزیشن جنسی جدیدی رو تجربه کنیم!
دوست عزیز
همانطورکه اول تاپیک نیز عرض کردم پیش فرض این سوال ناشی از عدم درک درست نعمتهای مادی بهشت و تفکیک آنها از نعمتهای معنوی است.
چه کسی گفته که در بهشت چیزهای مادی برای بهشتیان تکرار میشه.
این تکرار به خاطر نگاه تک بعدی انسانها دردنیاست.
یعنی کسی که در دنیا تنها به دنبال ارضای شهوت خود است، به جائی میرسه که زندگی برایش ملال آور میشه.
همون غذایی که یک مومن معتقد به خدا(در هر دین و مرامی) میخوره و لذت میبره را اگر به این شخص بدهیم برایش بی معناست، حتی اگر از ان نچشیده باشه.
چون تنها دغدغه او شهوت بوده و لذت دیگری برایش معنا نداشته، کم کم لذت مادی و جنسی را نیز نمیبرد.
کسانی که افراط در شهوت رانی دارند به جائی میرسند که دیگر هیچ لذتی از این عمل نمیبرند.
لذیذترین غذاها هم برایشان ملال آور میشه.
ولی در بهشت، انسانها در هر درجه ای که باشند، هم نشین بزرگان میشوند.
در مجاورت فرشتگان و اولیای الهی هستند و از دریای معرفت آنان بهره مند میشوند.
حس رضایت خداوند از آنان برایشان بالاترین نعمت است و به همین جهت هیچگاه بهشت را خسته کننده نمیبینند.
دوست عزیز
همانطورکه اول تاپیک نیز عرض کردم پیش فرض این سوال ناشی از عدم درک درست نعمتهای مادی بهشت و تفکیک آنها از نعمتهای معنوی است.
جناب صدیق گرامی، باور بفرمایید سؤال بنده اصلاً در مورد درک نعمتهای مادی بهشتی و تفکیک آنها از نعمتهای معنوی نیست!
این موضوع رو داخل پست قبلی هم ذکر کردم.
سؤالم در مورد «نوع پیشرفت و ارتقاء در بهشت» هست.
یعنی فرضاً اگر از نظر مالی، در بهشت رتبهی x رو داشته باشیم، امکان داره که بتونیم خودمون رو به رتبهی x+1 ارتقاء بدیم؟
از نظر شخصیتی چطور؟
میتونیم در طی گذر زمان، شخصیتی فرهیختهتر از روز اول ورود به بهشت کسب کنیم؟
از نظر سطح علمی و ...
=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=
شما فرمودین:
در مجاورت فرشتگان و اولیای الهی هستند و از دریای معرفت آنان بهره مند میشوند.
این بهرهمند شدن از دریای معرفت اولیای الهی، به معنای اضافهشدن به معرفت قبلی خودمون هست دیگه؟
یعنی اگر من تا الان آدمی با معرفت y بودم، حالا تونستم درجهی معرفتم رو به y+1 ارتقاء بدم؟
اگر جوابتون مثبت هست، پس ما به صورت ایدهآل وارد بهشت نمیشیم و همچنان نیازمند رشد هستیم.
که این رشد میتونه هم از نظر شخصیتی باشه و هم در سایر زمینهها صورت بگیره.
در اینصورت، آیا سقفی برای اون وجود داره؟
و اگر جوابتون منفیست، صحبت شما در نقلقولی که از شما کردم نقض میشه.
یعنی بهرهمندیای برای ما وجود نخواهد داشت چون تمام بهرهمندیها از قبل برای ما صورت گرفته.
=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=
ممنون میشم راهنمایی بفرمایید.
width: 700 align: center [TD="align: center"]با نام و یاد دوست [/TD]
[TD="align: center"][/TD] کارشناس بحث: استاد صدیق [TD][/TD]
اگر جناب صدیق فرصت حضور و پاسخگویی ندارند، ممنون میشم یک نفر دیگه از کارشناسان محترم سایت رو برای این تاپیک انتخاب بفرمایید.
حدوداً ۲۰ روز گذشته اما من هنوز به جواب سؤالم نرسیدم.
[=microsoft sans serif] حدوداً ۲۰ روز گذشته اما من هنوز به جواب سؤالم نرسیدم.اگر جناب صدیق فرصت حضور و پاسخگویی ندارند، ممنون میشم یک نفر دیگه از کارشناسان محترم سایت رو برای این تاپیک انتخاب بفرمایید.
سلام
این واقعا از لطف شماست!
دوست عزیز
اینکه شما دقت به پاسخ بنده نمیکنید و دوباره پرسش خود را تکرار میکنید، به معنای آن نیست که جواب سوال شما داده نشده است.
این بدان معنا هم نیست که بنده فرصت حضور و پاسخگویی ندارم.
لطفا کمی دقت کنید.
[=microsoft sans serif]سؤالم در مورد «نوع پیشرفت و ارتقاء در بهشت» هست.
یعنی فرضاً اگر از نظر مالی، در بهشت رتبهی x رو داشته باشیم، امکان داره که بتونیم خودمون رو به رتبهی x+1 ارتقاء بدیم؟
از نظر شخصیتی چطور؟
میتونیم در طی گذر زمان، شخصیتی فرهیختهتر از روز اول ورود به بهشت کسب کنیم؟
از نظر سطح علمی و ...
در سوال شما(حتی در مورد نعمتهای مادی) چند ایراد وجود دارد که به صورت خلاصه عرض میکنم.
امیدوارم که پاسخ را بگیرید.
اولا: شما نعمتهای مادی را با همان معیار دنیایی اندازه گیری میکنید. در حالیکه
لذت و رنج از نعمتهای دنیایی، اموری کیفی هستند نه کمی. بنابراین اندازه گیری آنها کاملا بی معنا و مغالطه آمیز است.
ثانیا: در مورد تکراری بودن لذت و رنج امور دنیوی نیز
گذشته از اینکه خود لذت و رنج، میتواند تکراری نباشد. انسانهای کمی هستند که زندگی برایشان کسل کننده و تکراری میشود. بیشتر انسانها با انتخاب بین همین انتخابهای محدود خود، کاملا از زندگی خود لذت میبرند.
بعلاوه، کیفیت نعمتهای اخروی کاملا متفاوت با کیفیت نعمتهای دنیوی است و مقایسه آنها نیز نادرست است.
در آیه زیر به این نکته اشاره دارد که چشم روشنی ها و نعمتهایی در بهشت در انتظار بندگان بهشتی است که هیچ کسی از آنها و کیفیت آنها آگاهی ندارد:
«[=microsoft sans serif]فَلا تَعْلَمُ نَفْسٌ ما أُخْفِيَ لَهُمْ مِنْ قُرَّةِ أَعْيُنٍ جَزاءً بِما كانُوا يَعْمَلُونَ.»(سجده، 17)
[=IRANSans]پس هیچ کس نمیداند که به پاداش نیکوکاریشان چه نعمت و لذّتهای بینهایت که روشنیبخش (دل و) دیده است در عالم غیب برایشان ذخیره شده است.
[=microsoft sans serif]
[=microsoft sans serif]
[=microsoft sans serif]ین بهرهمند شدن از دریای معرفت اولیای الهی، به معنای اضافهشدن به معرفت قبلی خودمون هست دیگه؟
یعنی اگر من تا الان آدمی با معرفت y بودم، حالا تونستم درجهی معرفتم رو به y+1 ارتقاء بدم؟
آنچه در دنیا معمول انسانها کسب میکنند، علوم حصولی است که با مرگ تقریبا چیزی از آن باقی نمیماند، جز کمال یا نقصانی که برای نفس ایجاد میکند.
خود آن معلومات از بین میرود.
این کمال نیز قابل اندازه گیری نیست.
پس ریاضیات را باید کنار گذارد.
از این گذشته، در بهشت انسانها معرفتهای جدیدی را کسب میکند که باز هم از سنخ حضوری است نه حصولی.
این معرفتها
میتواند از سنخ معرفتهای سابق باشد و باعث عمق بخشیدن به آن شود.
میتواند از سنخ کاملا متفاوتی باشد که انسان یا معمول انسانها در دنیا نظیرش را ندیده اند. مانند معرفتی که انسان نسبت به خداوند و انسان کامل پیدا میکند.
اگر جوابتون مثبت هست، پس ما به صورت ایدهآل وارد بهشت نمیشیم و همچنان نیازمند رشد هستیم.
که این رشد میتونه هم از نظر شخصیتی باشه و هم در سایر زمینهها صورت بگیره.
در اینصورت، آیا سقفی برای اون وجود داره؟
حرکت کمالی انسان حد یقف ندارد.
حرکت به منظور کسب معرفت است و کسب معرفت برای کمال.
همانطور که کامل مطلق، نهایت ندارد، حد کمال انسان نیز حد یقف ندارد.
[=microsoft sans serif]
سلام
این واقعا از لطف شماست!
دوست عزیز
اینکه شما دقت به پاسخ بنده نمیکنید و دوباره پرسش خود را تکرار میکنید، به معنای آن نیست که جواب سوال شما داده نشده است.
این بدان معنا هم نیست که بنده فرصت حضور و پاسخگویی ندارم.
لطفا کمی دقت کنید.
جناب صدیق گرامی، حق بدید که بنده درخواست پاسخگویی سریعتر داشته باشم.
بعد از ایجاد تاپیک، ۱۰ روز زمان گذشت تا شما اولین پست رو ارسال کنید.
۵ روز هم از آخرین پست من گذشته بود و هنوز جوابی دریافت نکرده بودم.
اما به محض اینکه پیشنهاد تغییر کارشناس دادم، ۲ ساعت بعد شما در تاپیک حضور داشتید و بنده رو به کملطفی متهم کردید.
اینکه شما دقت به پاسخ بنده نمیکنید و دوباره پرسش خود را تکرار میکنید، به معنای آن نیست که جواب سوال شما داده نشده است.
تکرار پرسش بنده شاید به معنای این هست که پاسخی که قانعم کنه رو دریافت نمیکنم.
درک همه از دین یکسان نیست.
قرار نیست برای همه یک پاسخ ارائه بشه و انتظار داشت که همه تفهیم شوند.
که اگر اینطور بود، من اینجا به دنبال جواب خودم نمیگشتم.
[=microsoft sans serif]
در سوال شما(حتی در مورد نعمتهای مادی) چند ایراد وجود دارد که به صورت خلاصه عرض میکنم.
امیدوارم که پاسخ را بگیرید.
اولا: شما نعمتهای مادی را با همان معیار دنیایی اندازه گیری میکنید. در حالیکه
لذت و رنج از نعمتهای دنیایی، اموری کیفی هستند نه کمی. بنابراین اندازه گیری آنها کاملا بی معنا و مغالطه آمیز است.
از این گذشته، در بهشت انسانها معرفتهای جدیدی را کسب میکند که باز هم از سنخ حضوری است نه حصولی.
این معرفتها
میتواند از سنخ معرفتهای سابق باشد و باعث عمق بخشیدن به آن شود.
میتواند از سنخ کاملا متفاوتی باشد که انسان یا معمول انسانها در دنیا نظیرش را ندیده اند. مانند معرفتی که انسان نسبت به خداوند و انسان کامل پیدا میکند.
من ۲ تا سؤال از خدمتتون دارم:
در قرآن به این نکته اشاره شده که هر کس کار خیری انجام دهد، ده برابر پاداش دریافت خواهد کرد. (مَن جَاءَ بِالحَسنَةِ فَلَهُ عَشرُ أَمْثَالِهَا وَ مَن جَاءَ بِالسیئَةِ فَلا یجْزَی إِلا مِثْلَهَا وَ هُمْ لا یظلَمُونَ)
پس وقتی شخصی وارد بهشت میشه، داراییهاش بینهایت نیست و فقط به اندازهی کارهای نیکی که انجام داده و یکسری ملاکهای دیگر، سرمایهای بهش تعلق میگیره.
که این سرمایه شامل تعداد بسیار زیادی (اما قابل شمارش) منزل و باغ بهشتی، حوری و غلمان و ... است.
اولین سؤالم این هست که این سرمایهها قابل افزایش هستند؟
یعنی کسی که در بهشت، تعداد x عدد قصر بهشتی داره، میتونه این تعداد رو افزایش بده و درخواست x+1 عدد قصر داشته باشه؟
ترجیحاً جوابی بدهید که بشه «آری» یا «خیر» رو داخلش پیدا کرد.
=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=
دومین سؤالم در مورد معرفت و علم شخص بهشتی هست.
آیا شخص بهشتی در درجهی اعلاء تمام علوم قرار دارد؟
فرض کنید در دنیا، x عدد رشتهی علمی وجود داره که هر کسی بسته به توانایی و استعدادی که داره، تعدادی از این علوم رو تا درجات مشخصی فرا میگیره.
آیا افراد بهشتی، به تمام این x رشتهی علمی، به صورت مطلق مسلط هستند؟
یعنی هیچ موضوع علمیای در بهشت وجود نداره که کسی بهصورت پیشفرض بهش مسلط نباشه و داخل بهشت بتونه اون علوم رو کسب کنه؟
اصلاً علم در بهشت جایگاهی داره؟
یعنی علومی مانند «ریاضی» یا «فیزیک» و ... به چه درد یک فرد بهشتی میخوره که بخواد به اون مسلط باشه یا خیر!
لذت و رنج از نعمتهای دنیایی، اموری کیفی هستند نه کمی. بنابراین اندازه گیری آنها کاملا بی معنا و مغالطه آمیز است.
اگر سؤالات بنده از نظر شما اشکال دارند، به این خاطر هست که من فقط میتونم در قالب این سؤالات و مقایسههایی که میکنم، تا حدی ابهامات درون مغزم رو بیان کنم.
بعضی اوقات کلمات نمیتونن تمام منظور درونی آدم رو منتقل کنن.
مثل این میمونه که از کسی خواسته بشه رنگ «نارنجی» رو برای یک شخص نابینا توصیف کنه!
ابهامات من در مورد همین کمیتهای بهشتیست.
اگر همچنان از نظر شما، این پستها بیمعنا و مغالطهآمیز هست، لطف کنید تاپیک رو مختومه کنید.
[=microsoft sans serif] اما به محض اینکه پیشنهاد تغییر کارشناس دادم، ۲ ساعت بعد شما در تاپیک حضور داشتید و بنده رو به کملطفی متهم کردید.بعد از ایجاد تاپیک، ۱۰ روز زمان گذشت تا شما اولین پست رو ارسال کنید.
۵ روز هم از آخرین پست من گذشته بود و هنوز جوابی دریافت نکرده بودم.
سلام و عرض ادب
البته من به شما حق میدهم.
ولی شما هم شرایط زمانی را در نظر بگیرد.
به صورت خلاصه عرض میکنم.
سوال از زمانی که به بنده ارجاع شد، یک روزه پاسخ داده شود.
البته اگر خاطرتان باشد، سایت یکی دو هفته ای ایراد داشت.
در ادامه هم همین ایراد وصل شد به تعطیلی چهار روزه که همین دو عامل باعث تاخیر در پاسخ به پست آخر شما شد.
به هر حال اگر معطل شدید(چه تقصیر از جانب بنده بود و چه انجمن و بخش فنی) از شما معذرت میخواهم
[=microsoft sans serif] در قرآن به این نکته اشاره شده که هر کس کار خیری انجام دهد، ده برابر پاداش دریافت خواهد کرد. (مَن جَاءَ بِالحَسنَةِ فَلَهُ عَشرُ أَمْثَالِهَا وَ مَن جَاءَ بِالسیئَةِ فَلا یجْزَی إِلا مِثْلَهَا وَ هُمْ لا یظلَمُونَ) پس وقتی شخصی وارد بهشت میشه، داراییهاش بینهایت نیست و فقط به اندازهی کارهای نیکی که انجام داده و یکسری ملاکهای دیگر، سرمایهای بهش تعلق میگیره. اولین سؤالم این هست که این سرمایهها قابل افزایش هستند؟ ترجیحاً جوابی بدهید که بشه «آری» یا «خیر» رو داخلش پیدا کرد.
من ۲ تا سؤال از خدمتتون دارم:
که این سرمایه شامل تعداد بسیار زیادی (اما قابل شمارش) منزل و باغ بهشتی، حوری و غلمان و ... است.
یعنی کسی که در بهشت، تعداد x عدد قصر بهشتی داره، میتونه این تعداد رو افزایش بده و درخواست x+1 عدد قصر داشته باشه؟
بله
دلیلش نیز آن است که در قران کریم به یک سری کد اشاره شده است.
نخست اینکه دربهشت غم و غصه وجود ندارد:
"و قالوا الحمد لله الّذى اذهب عنا الحزن ان ربنا لغفور شكور "الَّذِي أَحَلَّنَا دَارَ الْمُقَامَةِ مِن فَضْلِهِ لَا يَمَسُّنَا فِيهَا نَصَبٌ وَلَا يَمَسُّنَا فِيهَا لُغُوب"(فاطر، 34-35)
و گويند ستايش خدايى را كه غم و اندوه را از ما ببرد كه پروردگارمان آمرزنده و شكور است (34).همان خدايى كه از كرم خويش ما را به اين سراى دائم درآورد كه در اينجا رنج و ملالى به ما نرسد (35).
دوم اینکه هرچه بهشتیان بخواهند برایشان فراهم میشود:
"وَفِيهَا مَا تَشْتَهِيهِ الْأَنفُسُ وَتَلَذُّ الْأَعْيُنُ ۖ ..."(زخرف، 71)
بنابراین در بهشت هیچ محدودیتی از نظر نعمتهای مادی وجود ندارد.
اینطور نیست که مثلا به ازای یک سبحان الله یک درخت مشخص در کار باشد و این یکی، دو تا نشود.
اینها مربوط به این دنیاست.
اگر اختلافی هست در کیفیت نعمتها و بهره مندی از نعمتهای معنوی است نه مادی.
[=microsoft sans serif]
فرض کنید در دنیا، x عدد رشتهی علمی وجود داره که هر کسی بسته به توانایی و استعدادی که داره، تعدادی از این علوم رو تا درجات مشخصی فرا میگیره.
آیا افراد بهشتی، به تمام این x رشتهی علمی، به صورت مطلق مسلط هستند؟
یعنی هیچ موضوع علمیای در بهشت وجود نداره که کسی بهصورت پیشفرض بهش مسلط نباشه و داخل بهشت بتونه اون علوم رو کسب کنه؟اصلاً علم در بهشت جایگاهی داره؟
یعنی علومی مانند «ریاضی» یا «فیزیک» و ... به چه درد یک فرد بهشتی میخوره که بخواد به اون مسلط باشه یا خیر!
دانسته های ما از جهان پس از مرگ، بسیار اندک است.
جزئیاتی که از آنها اگاه شده ایم نیز گاهی اوقات متعارض و متضاد است.
بنابراین خیلی نمیتوان به جزئیات تکیه کرد، بخصوص آنهایی که توسط روایات به ما رسیده است.
اینکه میزان علم آموزی ما چقدر است و آیا در این علم آموزی، مقام و درجه ما بالاتر میرود یا خیر واموری از این دست، نه با عقل قابل اثبات است و نه شرع چیزی در این مورد دارد.
اما در مورد علم
در این مورد چند نکته را توجه کنید.
نخست لازم است بدانیم که برخی از علوم، تنها در این دنیا به درد میخورد و برخی موجب کسب ثواب میشود و برخی باعث کمالاتی برای روح انسان.
بنابراین همه علوم در راه کسب کمالات روحی به درد نمیخورد.
مثلا علم جفر و علوم غریبه و ریاضیات و هندسه و ... نهایتا باعث کسب ثواب خواهد شد، آن هم نه مستقیما به واسطه خود این یادگیری بلکه در اثر نتایجی که در پرتو آنها ایجاد میشود مانند کسب معرفت حقیقی توسط آنها یا احقاق حقی از مظلوم و ...
دوم در آن دنیا علوم حقیقی میماند نه معلومات تحصیلی و صورتهایی ذهنی ای که کسب کرده ایم. پس حتی قضایای کلامی که خوانده و یادگرفته ایم به خودی خود به دردمان نمیخورد. چرا که کلام که از شریفترین علوم دینی است، جهت دفاع و تبیین دین حق است و در عالمی که غیر از الله حاکم و مالکی نیست و دیدگان انسان باز شده است و چیزی از او مخفی نیست، انسانها، دیگر نیازی به این علم ندارند.
ابهامات من در مورد همین کمیتهای بهشتیست.
اگر همچنان از نظر شما، این پستها بیمعنا و مغالطهآمیز هست، لطف کنید تاپیک رو مختومه کنید
سوال مغالطه امیز نیست، مقایسه مغالطه آمیز است.
مغالطه امیز است به خاطر اینکه مبحث کیفی به صورت کمی بررسی میشود.
[="Tahoma"]
سلام و عرض ادب
البته من به شما حق میدهم.
ولی شما هم شرایط زمانی را در نظر بگیرد.
به صورت خلاصه عرض میکنم.
سوال از زمانی که به بنده ارجاع شد، یک روزه پاسخ داده شود.
البته اگر خاطرتان باشد، سایت یکی دو هفته ای ایراد داشت.
در ادامه هم همین ایراد وصل شد به تعطیلی چهار روزه که همین دو عامل باعث تاخیر در پاسخ به پست آخر شما شد.به هر حال اگر معطل شدید(چه تقصیر از جانب بنده بود و چه انجمن و بخش فنی) از شما معذرت میخواهم
شما هم عجولبودن بنده رو ببخشید.
شرایط تقویمی و مسائل فنی سایت رو درنظر نگرفته بودم.
بله
دلیلش نیز آن است که در قران کریم به یک سری کد اشاره شده است.
نخست اینکه دربهشت غم و غصه وجود ندارد:
"و قالوا الحمد لله الّذى اذهب عنا الحزن ان ربنا لغفور شكور "الَّذِي أَحَلَّنَا دَارَ الْمُقَامَةِ مِن فَضْلِهِ لَا يَمَسُّنَا فِيهَا نَصَبٌ وَلَا يَمَسُّنَا فِيهَا لُغُوب"(فاطر، 34-35)و گويند ستايش خدايى را كه غم و اندوه را از ما ببرد كه پروردگارمان آمرزنده و شكور است (34).همان خدايى كه از كرم خويش ما را به اين سراى دائم درآورد كه در اينجا رنج و ملالى به ما نرسد (35).
دوم اینکه هرچه بهشتیان بخواهند برایشان فراهم میشود:
"وَفِيهَا مَا تَشْتَهِيهِ الْأَنفُسُ وَتَلَذُّ الْأَعْيُنُ ۖ ..."(زخرف، 71)بنابراین در بهشت هیچ محدودیتی از نظر نعمتهای مادی وجود ندارد.
اینطور نیست که مثلا به ازای یک سبحان الله یک درخت مشخص در کار باشد و این یکی، دو تا نشود.
اینها مربوط به این دنیاست.اگر اختلافی هست در کیفیت نعمتها و بهره مندی از نعمتهای معنوی است نه مادی.
یکی از اصلیترین ابهامات من همینجاست.
یعنی در روایات زیاد شنیدیم که مثالهای تعدادی و کمی زده میشه:
مثلاً اگر فلان کار رو انجام بدیم، فلانتعداد باغ در بهشت برای ما آماده میشه.
یا به ازاء انجام فلان کار دیگر، منزلی در بهشت برایمان تدارک دیده میشه.
یا اینکه سلام کردن، فلانقدر پاداش و حسنه دارد.
و ...
در مورد مثالی که دربارهی ذکر سبحانالله زدید، این حدیث رو درنظر بگیرید:
«انالجنه قیعان، و ان غراسها سبحانالله، و الحمدلله، و لااله الاالله، و الله اکبر، و لاحول و لا قوه الا بالله»
«بهشت فعلاً صحرایی خالی است بیکشت و زراعت که اذکار سبحانالله، الحمدلله، لاالهالاالله، اللهاکبر و لاحولولاقوهالابالله درختهایی هستند که در آنجا کاشته میشوند.»
اینکه «بهشتیان هر چه بخواهند برایشان فراهم میشود» با این روایات در تعارض نیست؟
یعنی اگر من بتونم در بهشت هر چقدر که بخوام درخت تقاضا کنم، پس چرا باید در دنیا وقت بگذارم و اذکاری که گفتهشده رو بفرستم تا سبب رشد تدریجی درختان بهشتی من باشند؟
[=microsoft sans serif] در مورد مثالی که دربارهی ذکر سبحانالله زدید، این حدیث رو درنظر بگیرید: اینکه «بهشتیان هر چه بخواهند برایشان فراهم میشود» با این روایات در تعارض نیست؟یکی از اصلیترین ابهامات من همینجاست.
یعنی در روایات زیاد شنیدیم که مثالهای تعدادی و کمی زده میشه:
مثلاً اگر فلان کار رو انجام بدیم، فلانتعداد باغ در بهشت برای ما آماده میشه.
یا به ازاء انجام فلان کار دیگر، منزلی در بهشت برایمان تدارک دیده میشه.
یا اینکه سلام کردن، فلانقدر پاداش و حسنه دارد.
و ...
«انالجنه قیعان، و ان غراسها سبحانالله، و الحمدلله، و لااله الاالله، و الله اکبر، و لاحول و لا قوه الا بالله»
«بهشت فعلاً صحرایی خالی است بیکشت و زراعت که اذکار سبحانالله، الحمدلله، لاالهالاالله، اللهاکبر و لاحولولاقوهالابالله درختهایی هستند که در آنجا کاشته میشوند.»
یعنی اگر من بتونم در بهشت هر چقدر که بخوام درخت تقاضا کنم، پس چرا باید در دنیا وقت بگذارم و اذکاری که گفتهشده رو بفرستم تا سبب رشد تدریجی درختان بهشتی من باشند؟
سلام بر شما
دو نکته را توجه کنید
نخست اینکه این روایات بیان کننده آن است که اعمال ما در سعادتمندی و بهره مندی ما و عکس آن تاثیر تام دارد.
ولی به هیچ وجه بدان معنا نیست که به هر تعدادی که مثلا ذکر میخوانیم دقیقا به همان اندازه برایمان درخت کاشته میشود.
علاوه بر آیه ای که بیان میکند هر چه بهشتیان بخواهند و اشتها داشته باشند برایشان فراهم میشود، روایاتی که بیان کننده عدم نسبت مساوی میان عمل و نتیجه آن در اخرت است موید این مطلب است.
مانند روایاتی که در مورد نماز جماعت بیان میکند که مثلا اگر تعداد افراد از ده نفر بگذرد، ثواب آن اصلا قابل نوشتن نیست. خب به نظر شما چه تعداد درخت یا حور العین یا هر نعمت بهشتی دیگر در قبال این یک رکعت نماز در اختیار انسان قرار میگیرد.
[=microsoft sans serif]دوم اینکه بهشتیان در مورد نعمتهای بهشتی هیچ محدودیتی ندارند، ولی در مورد نعمتهای معنوی تفاوتهای مهمی میان آنها وجود دارد.
به عبارت دیگر، ماتشتهیه الانفس و تلذ الاعین، ناظر به نعمتهای مادی است ولی مثلا یک فرد بهشتی با درجه معمولی، هیچگاه درجه مقربان را به دست نمی آورد و آن لذتها را درک نمیکند.
این نکته بدان معناست که درک هر کسی از نعمت بهشتی به اندازه معرفت اوست.
کسی که تمام هم و غمش، ماده و مادیات بوده است، نهایت نعمت مادی را در بهشت بهره مند میشود ولی از نعمتهای معنوی تنها یک سری از این نعمتها را درک میکند آن هم به اندازه سطحی.
[=microsoft sans serif] اما وقتی بحث جاودانگی و بینهایتبودن بهشت مطرح میشه، فکر کردن بهش خیلی دردناک هست. اینکه بدونی خدا افراد دیگهای رو بیشتر دوست داره و داخل بهشت هم هیچوقت نمیتونی پیشرفت کنی و جایگاه بالاتر و نظر لطف بیشتر خدا رو داشته باشی، خیلی درد عمیقی داره. بزرگانی که توی دنیا بهترین بودن، تقریباً همهشون خاندانی از همون جنس اخلاص داشتن که اونها رو از کودکی همینطور تربیت کردن. اما منی که لحظههای عمرم سرشار از غفلت و دوری و بیتوجهی بوده، با این درد افسردگی چه کنم؟من (هر چقدر هم که سعی کنم انسان خوبی باشم) قطعاً به پای بزرگانی که تمام ثانیههای عمرشون حاوی اخلاص و توجه هست نمیرسم.
درجات اعلای بهشت متعلق به کسانی مثل آیتالله بهجت و ... است که تکتک لحظات عمرشون به بندگی گذشته.
و عادلانه هم هست چون اونها تماماً بندگی کردن و من اینطور نبودم.
یعنی من میدونم که داخل بهشت طبقاتی وجود داره که کیفیت نعمات و نزدیکی به خدا، قابل مقایسه با سایر طبقات نیست، اما باید قبول کنم که اون طبقات متعلق به من نیست و هیــــــــچوقت هم واردش نخواهم شد.
باید داخل طبقاتی سر کنم (اگه بهشتی باشم انشاءالله) که میدونم اون نزدیکی به خدا رو نداره و تا ابد هم نخواهد داشت.
مشابه حس فرزندی هست که میدونه مادرش به خاطر رفتار بهتری که از برادرش دیده، اون رو تا ابد بیشتر از اون دوست داره.
یعنی رگ و ریشهشون نسلها با دین و قرآن و خدا شکل گرفته و نوع تربیتشون کاملاً با سایر خانوادههای مذهبی فرق داشته.
خودشون هم این شرایط رو قدر دونستن و مراقبت کردن و به این درجات رسیدن.
توجه به نکته دومی که در بالا عرض کردم راهگشای این دغدغه شماست.
بزرگانی که یاد کردید و حتی بزرگتر از ایشان، دغدغه شان برای نعمتهای مادی نبوده که بر سر تعداد آنها بخواهند ناراحت شوند و افسوس بخورند.
ایشان همانطور که در دنیا از نعمتهای مادی اعراض کردند و به حداقل اکتفا کردند در بهشت نیز تمام تمرکزشان بر معنویات و لذتهای معنوی است.
بنابراین بهشت
نه تکراری و خسته کننده میشود.
نه غصه و حسرت دارد.
نه در نعمتهای معنوی تساوی وجود دارد.
تفاوت بهشتیان بیشتر و حتی میتوان گفت صرفا ناظر به نعمتهای معنوی است نه مادی.
پرسش: بهشتی که برای ما توصیف شده است، به نظرم خستهکننده است.
چرا داخل روایات و قرآن، فقط به سطحیترین توصیفات از بهشت بسنده شده؟
مگه چقدر میشه میوه خورد؟ چقدر رابطهی جنسی نیازه؟ تا چند میلیارد سال میشه توی یک محیط زیبا بود و ازش خسته نشد؟
پاسخ:
پیش از پاسخ بدین سوال لازم است به دو نکته توجه کرد:
نخست:منحصر نبودن نعمتها به نعمتهای مادی
دوم: تفاوت سنخ نعمتهای مادی این دنیا و آخرت
تا زمانی که به این دو نکته توجه نشود، همین اشتباه پیش می آید.
اما مطلب نخست:
مشکل نخستی که در پرسش مطرح شده وجود دارد آن است که گمان شده است که نعمتهای بهشتی همگی منحصر به نعمتهای مادی هستند. آنگاه بر اساس بررسی ویژگی نعمتهای مادی وجسمانی، تصور شده است که بهشتی که این نعمتها را دارد تکراری و خسته کننده است. در حالیکه این تصور اشتباه است.
در متون دینی نعمتهای بهشتی بر دو گونه دانسته شده است. برخی از نعمتها همینهایی است که بیشتر به گوش ما خورده است:
باغهایی با درختان زیاد و فشرده، رودهایی از عسل و شیر، رودهای جاری، حور العین و غلمان، تختهایی در کنار رودها همراه با متکاهایی نرم و اشرافی.
اما اینها همه نعمتها نیستند.خداوند متعال نعمتهایی دارد که از اینها برتر و والاتر هستند. در سوره مائده این دو نعمت را در کنار هم ذکر میکند:
«لِلَّذينَ اتَّقَوْا عِنْدَ رَبِّهِمْ جَنَّاتٌ تَجْري مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدينَ فيها وَ أَزْواجٌ مُطَهَّرَةٌ وَ رِضْوانٌ مِنَ اللَّه»(1)
همچنین در سوره توبه به برتری قسم دوم از این نعمتها اشاره داردو بیان میشود:
«وَعَدَ اللَّهُ الْمُؤْمِنينَ وَ الْمُؤْمِناتِ جَنَّاتٍ تَجْري مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدينَ فيها وَ مَساكِنَ طَيِّبَةً في جَنَّاتِ عَدْنٍ وَ رِضْوانٌ مِنَ اللَّهِ أَكْبَرُ ذلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظيم»(2)
«خداوند به مردان و زنان با ايمان باغهائى از بهشت وعده داده كه نهرها از زير [درختان] آنها جارى هستند جاودانه در آن خواهند ماند و مسكنهاى پاكيزهاى در بهشتها [نصيب آنها ساخته] و رضا [و خشنودى] خدا [از همه اينها] برتر است و پيروزى بزرگ همين است.»
اما مطلب دوم:
اشتباه دیگری که در پرسش وجود داشت، مقایسه میان کیفیت نعمتهای جسمانی بهشتی با نمونه های مشابه دنیوی آنهاست.
در حالیکه این دو اصلاقابل مقایسه نیستند.نه انسانی که در بهشت وجود دارد مانند همان انسان در دنیاست.نه نعمتهایی که از انها بهره مند میشود همان خصوصیات دنیوی شان را دارد.شرابی که در بهشت هست، لذت بخش هست بدون اینکه مایه زوال عقل ومستی شود.غذایی که در بهشت هست هیچگاه طعم تکراری پیدا نمیکند.به صورت خلاصه، در بهشت هیچ چیز تکراری وجود ندارد.هیچ طعم تکراری نیز وجود ندارد.
بر اساس این دو نکته، پاسخ سوال شما مشخص میشود.در بهشت، گذشته از اینکه نعمتها منحصر به نعمتهای مادی نیست تا شائبه تکراری بودن و خستگی پیش بیاید، نعمتهای مادی نیز از سنخ دیگری هستند و به همین جهت تکرار شدنی نیستند.
پی نوشتها:
1. سوره آل عمران،15
2. سوره توبه،72