°•.ஐ.•°پاورقی اسک دین°•.ஐ.•°پاورقی شماره 2 【 شراره! 】قسمت نهم:همینی که هستم
تبهای اولیه
علامه علی اکبر دهخدادر ذیل واژهء «پاورقی» می نویسد:
«...قصه و جز آنکه در قسمت ذیل اوراق روزنامه نویسند...آنچه در ذیل صفحه نوشته شود و چون شرح و تعلیق»
دکتر محمد معین نیز در فرهنگ فارسی خود تقریباً همان عبارت لغتنامه دهخدا را تکرار کرده است.
کم کم با قوّت گرفتن شکل داستانی پاورقی در مجلات و روزنامهها، اندکاندک مقالاتی را که دهخدا و معین در کنار داستان از آن به نام پاورقی
یاد کردهاند نیز از حمل بارِ نام پاورقی معاف شدند و به اینگونه آثار،مقالات مسلسل و دنبالهدار گفته شد و «پاورقی»محدودهء مشخص و معین داستانی پیدا کرد.
ضمن آنکه بعضی از روزنامهها عنوان«داستان مسلسل» یا «داستان دانبالهدار»را هم در مورد آن به کار میبردند.
و بنابراین پاورقی یعنی یک داستان دنباله دار.
یکی از بخشهایی که این حقیر احساس کردم در اسک دین وجود نداره؛ وجود یه تاپیک با داستانهای بلند و جذاب و البته آموزنده بود ( البته تاپیک داستان های کوتاه وجود داشت )
این بود که تصمیم گرفم با کسب اجازه از مدیران و مسوولان محترم اسک دین و کاربران بزرگوار و گرامی اینجا
یک تاپیک با محتوای داستان های دنباله دار حاوی مطالب آموزنده و مذهبی ایجاد می شود و هر چند روز یکبار - با توجه به فراخور حال- به روز می شود.
یعنی که توی این تاپیک البته هدف سرگرمی و وقت گذرانی نیست
نمی خواهیم فقط یه داستانی بذاریم و بقیه هم به نیت سرگرمی بخوانند و بعدش هیچی
هدف اینجا داستان های آموزنده و حاوی پیام هست.
و چون این حقیر همه مطالب را با قلم سیاه و دلی آلوده می نویسم و از جایی کپی نمی کنم لذا نقل آن در صورتی که منبع آن ذکر شود ( www.askdin.com) مانعی ندارد.
اولین مطلبی که می خواهم در این تاپیک به رشته تحریر درآورم برای من یه حس خاصی داره
نمی دونم چطوری بگم؟
اون لحظه ای که باعث شد این جرقه در ذهنم بخوره هیچ موقع یادم نمیره!
خواندن دو نامه از یک نفر این جرقه رو در ذهن من زد و اون دو نامه شد خمیر مایه یک داستان
داستانی که برداشتی آزاد از یک ماجرای واقعیست تا ما را به خودمان بیاورد.( اگر عمری بود در پایان داستان خواهم گفت که آن نامه ها از کیست؟)
مایی که ادعا می کنیم هنوز منتظر هستیم
این هم قسمت اول پاورقی : از پری تا پریدن!!!
تقدیم به همه اسک دینی های بزرگوار
خيلي زيبا بود..خصوصا بخش شنيدن صداي شكستن استخوان هاي شيطان...
آن هم بابهترين آيات قرآن سوره نور...
متشكرم ادامه بديد منتظر قسمتهاي بعدي با داستان هاي ديگه هستيم..
اجرتون با آقا امام زمان
قسمت هفتم:
١- نمازهای یومیه را در پنج وعده بخوانید و نماز شب را حتما بپای دارید.
٢- اوقات خواب خود را کم کنید و بیشتر قرآن بخوانید (بویژه سورۀ مزّمّل).
٣- راس ساعت مقرر که بیدار می شوید ، دیگر نخوابید.
۴- روزهای دوشنبه و پنجشنبه را روزه بگیرید.
۵- کم خوری را پیشه کنید ( خود را به خوردن شیر ، خرما و حلوا عادت بدهید ).
۶- در مجالس و میهمانیهای باشکوه که فقرا به آن راه ندارند شرکت نکنید و خود نیز چنین مجالسی نداشته باشید .
٧- برای عهد و پیمان اهمیت فوق العاده قائل باشید .
٨- به تهیدستان انفاق کنید.
٩- از مواضع تهمت دوری کنید.
١٠- دل به دنیا نبندید و آن را بر دستور خدا ترجیح ندهید.
١١- لباس ساده بپوشید و از پوشیدن لباس رنگی خودداری کنید.
١٢- از نظر مادّی به پایینتر از خود و از نظر معنوی به اولیاء الله بنگرید.
١٣- کار نیک خود را فراموش کنید و گناهان گذشتۀ خود را به یاد بیاورید.
١۴- زیاد صحبت نکنید و دعاها را زیاد بخوانید ( بخصوص دعای روز سه شنبه را ).
١۵- اول هر ماه ، خرج یک روز خود را صدقه بدهید
١۶- دانشهای فنی (بویژه رانندگی ، مکانیک و رادیو تلویزیون) را فرا بگیرید .
١٧ - به ورزش بخصوص کوهنوردی و شنا اهمیت بدهید.
١٨ - از اخبار روز مسلمین و جهان با خبر شوید ( هر روز حداقل یک بار اخبار کامل را بشنوید).
١٩- بیشتر مطالعه کنید.
سلام علیکم برادر!کیف حالکم؟آحسنتم واقعاداستان جالبیه اجرتون بامادرم بی بی فاطمه (سلام الله علیها).التماس دعا تلاش
قسمت پانزدهم:
هیچگاه فکر نمی کردم با برنامه ریزی کردن اینقدر به جلو بروم و پیشرفت کنم.
واقعا یک برنامه ریزی مناسب چقدر به پیشرفت انسان کمک می کند.
مدتی بر همین منوال گذشت.
بر طبق برنامه حرکت می کردم.
ناز و عشوه های پری دیگر برایم هیچ اهمیتی نداشت
دیگر دسیسه هایش آنقدر ضعیف شده بود که حتی خودش هم نا امید شده بود.
دست از سر من برداشته بود
گاهی مواقع برای اینکه کمی اذیتم کند با وضع نامناسبی جلویم ظاهر میشد اما از رفتار ساختگی اش هم می شد فهمید که به من هیچ امیدی ندارد.
کم کم با خدای خودم انس بیشتری می گرفتم.
احساس اینکه همیشه مرا می بیند و نظاره گر کارهای من است خیلی خیلی برایم دلچسب بود.
من هر هفته به روزنامه فروشی محله می روم و مجله «زن روز» می خرم
به امید آنکه جواب نامه 6 ماه قبلم را در آن نوشته باشند.
ولی هنوز هیچ جوابی دریافت نکردم
شاید آنقدر سرشان شلوغ است که فرصت جواب دادن ندارند
زندگی پدر و مادرم را با خودم مقایسه می کنم و می اندیشم که
آنها برای چه زندگی می کنند و من برای چه؟
هدفشان پول در آوردن و خوشگذرانی کردن و خوش بودن است
و هدف من به خدا نزدیکتر شدن و زندگی بر طبق آنچه که خدا از من خواسته است.
لذت زندگی آنها محدود و پایان پذیر است و لذت های من نا محدود و فنا ناپذیر است.
خدایا از این زندگی ممنونم
هنوز با آقای شیدری کلاس زبان داریم و از مطالب زیبایش استفاده می کنم
انشاءالله که خداوند ایشان را برای ما حفظ کند.
آقاسید علیرضا هم کم کم به من عادت کرده و آن خوابش را دیگر برایم بازگو نمی کند.
یعنی از او قول گرفتم که تا زنده هستم برای کسی تعریف نکند.
کم کم با قرآن انس گرفتم و شد همدم تنهایی هایم
و من . . .
ادامه دارد . . .
داستان « از پری تا پریدن » برداشتی آزاد بود از قسمتی از زندگی نوجوان پاکدامن 17 ساله ایرانی، شهید امین
و این هم نامه هایی با دستخط خود شهید که به مجله زن روز نوشته است:
سلام ودرودفراوان برانان که مردانه جنگیدندتاامنیت کشورشان برقراربماند.برای شادی روح شهداصلوات:Sham:
سلام علیکم خداوندشادتون کنه عالی تموم شدإن شاء الله بیمارتون هم هرچه سریعترشفاپیداکنند.ملتمس الدعاء تلاش
به نام خدا
درود و سلام خدا بر شما حاج علی بزرگوار
خدا به شما توفیق دارین(دنیا و آخرت عنایت فرماید)
اجر شما با شهداء
محتویات فایل exe پیوست:
سه صفحه اول از همین تاپیک برای دوستان و دوستداران آفلاین
صفحه متن وصیت و صوتی استاد انصاریان(البته به صورت متن)
فایل جد و جار همراه(ریدمانیاک)
فایل جار برای گوشی های جاوا خور ضعیف(سری 40)
متن txt داستان
به زودی ارائه همین داستان:با نرم افزار محمد مهدی
التماس دعای فرج
بسم الله
:geryeh::geryeh::geryeh::geryeh:
خیلی عالی و گریه دار بود.:geryeh::geryeh:
چقدر آدم خوبی بود!!!:geryeh::geryeh::geryeh::geryeh:
دست شما در نکنه
انشاءالله نصیب ما هم بشه که جزو شهدا باشیم:geryeh::geryeh:
اللهم صل علی محمد وال محمد وعجل فرجهم
به نام علی اعلی
سلام به همه اسک دینی های عزیز:Gol:
ساعات و اوقات خوبی داشته باشید.:hamdel:
از اینکه توانستم با قلم شکسته ام و با دستان ناتوانم شمه ای از معارف دین و ایثارگری شهدا و جانبازان را برای شما به تصویر بکشم خیلی خیلی شاکر خدایم.
فایل پیوست فایل کامل و ویرایش شده داستان شماره یک پاورقی ( از پری تا پریدن ) به صورت فایل Word هست.
در صورت استفاده در وبلاگ یا نشریه یا هرجای دیگری لطفا منبع آن ذکر شود: www.AskDin.com
تشکر از همه
خب با کسب اجازه از مدیر محترم فرهنگی یک خبر خوب هم بدهم
اگر عمری باقی بود با داستان دوم پاورقی در خدمت اسک دینی ها خواهم بود.
یک داستان جذاب و متناسب با روز
داستانی که 4 ماه تمام باهاش زندگی کردم تا به اینجا رسیده
اگر خدا خواست یک روز تصویر دستنویس داستان را هم توی سایت میگذارم.
اسم داستان هم . . .
یکم فکر کنید شاید تونستین حدس بزنین:ok::ok::ok:
به نام علی اعلی
پاورقی شماره 2 برگهایی از خاطرات زندگی یک دختر جوان است.
یک دختری که می خواهد خوب باشد اما . . .
به نام علی اعلی سلام به همه اسک دینی های عزیز ساعات و اوقات خوبی داشته باشید. از اینکه توانستم با قلم شکسته ام و با دستان ناتوانم شمه ای از معارف دین و ایثارگری شهدا و جانبازان را برای شما به تصویر بکشم خیلی خیلی شاکر خدایم. فایل پیوست فایل کامل و ویرایش شده داستان شماره یک پاورقی ( از پری تا پریدن ) به صورت فایل Word هست.
با سلام و تشکر
از اين داستان زيبا
به نظرم اگر خلاصه مفيدي از اين داستان تهيه بشه تا توسط دوستان خوبمون به صورت يک پاورپوينت با صوت زمينه مناسب تبديل بشه، ميشه به عنوان يک کار زيبا و خواندني در فضاي مجازي منتشرش کرد.
موفق باشيد
يا علي:Gol:
با اجازه جناب گل لیلا و جناب حاج علی اگه اشکالی نداره بنده این کارو به عهده میگیرم .
سلام
بسیار عالی
منتظریم
یا علی:Gol:
به نام خدا
با سلام ودرود
از زحمات جناب حاج علی عزیز صمیمانه تشکر می کنم
انشاءالله این داستانها در تعالی کاربران به مقصد حقیقت موثر واقع گردد
از کاربر بزرگوار صبا که زحمت پاورپوینت این مجموعه را می کشند تشکر می کنم
از خداوند می خواهم همه خدمتگزاران دین در لوای عنایت اهل بیت علیهم السلام باشند
آمین یارب العالمین
به نام علی اعلی
با سلام و تشکر
از اين داستان زيبا
به نظرم اگر خلاصه مفيدي از اين داستان تهيه بشه تا توسط دوستان خوبمون به صورت يک پاورپوينت با صوت زمينه مناسب تبديل بشه، ميشه به عنوان يک کار زيبا و خواندني در فضاي مجازي منتشرش کرد.
موفق باشيد
يا علي:Gol:
با اجازه جناب گل لیلا و جناب حاج علی
اگه اشکالی نداره بنده این کارو به عهده میگیرم .
تشکر از جناب گل لیلا و همچنین سرکار صبا 313 :Kaf:
اجر همه با حضرت حجت(عج):Hedye:
به نام علی اعلی
سلام و عرض ادب
معذرت از همه بزرگواران بابت تاخیری که در ادامه داستان به وجود آمد. بهرحال ما هم مثل شما بزرگواران درگیر امتحان هستیم.:ok:
دعا کنید که در امتحانات الهی هم موفق باشیم.
قسمت بعدی داستان تقدیم شما بزرگواران
به پست بعدی توجه بفرمایید:ok:
سلام،خیلی داستان قشنگ و آموزنده ای هست:Kaf:
بر من که خیلی تأثیر گذاشت،بی صبرانه من و دوستان انجمن منتظر إدامه داستان
می مانیم:ok:
با تشکر فراوان:Gol::Gol::Gol::Gol::Gol: