مشاعره عرفاني

تب‌های اولیه

1521 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

*بسم ألله...*
ما در دل خود هزار سنگر داریم
با نور ولایـــت مه و اختر داریم
مصباح هدایت زمانه مهدیست
از یمن دعای اوست رهبر داریم

[h=3]من و از تو جدائی وای بر من[/h][h=3]تو و بی اعتنائی وای بر من[/h][h=3]به وقت مرگ و در قبر و قیامت[/h][h=3]سراغم گر نیائی وای بر من[/h]

*بسم ألله...*
نیایش و دعایم اینچنین است
تمنایم ز رب العالمین است
«الهی تا ظهور حضرت یار
گل پیغمبر
(ص) ما را نگهدار »

[SPOILER]اللهم صل علی محمّد و آل محمّد و عجل فرجهم

[/SPOILER]

[CENTER]رسیده است تا نا کجا، نا کجا[/CENTER]

[CENTER]طنین صدایم، خدا شاهد است![/CENTER]

[CENTER] [/CENTER]

[CENTER]بگو جان ما را زغم چاره چیست؟[/CENTER]

[CENTER]اسیر بلایم، خدا شاهد است![/CENTER]

*بسم ألله...*
تصویر خدا عکس گل آمنه است
بر کوه دلم نام "علی" قائمه است
"احمد" بودش یار و "علی" یاور او
هر کس که محب "علی خامنه" است

تا می و میکده و ساغر وساقی باقیست ………………………. حوری و کوثر و فردوس کدام است اینجا
گوشه ی میکده خلوتکده ای طاعت ماست ……………………………. پیر رندان خرابات امام است اینجا

[FONT=microsoft sans serif]

[FONT=microsoft sans serif]اى گل خوش نسيم من بلبل خويش را مسوز :Sham:[FONT=microsoft sans serif] كز سر صدق مى كند شب همه شب دعاى تو
من كه ملول گشتمى از نفس فرشتگان
:Sham:[FONT=microsoft sans serif] قال و مقال عالمى مى كشم از براى تو


واعظ از میخانه دورم میکنی:Sham: آه وادار قصورم میکنی
ای که می خواهی کنی تکفیر ما:Sham: صبر کن تا بشنوی تفسیر ما
می مرا عشق خدا و اوصیاست:Sham: می مرا عشق نبی و اولیاست
می مرا شوریده عشق سر مد است:Sham: می مرا حب علی و احمد است

به نام خداوند مهرگستر مهربان

تویی آن جوهر پاکیزه که در عالم قدس:Sham: ذکر خیر تو بود حاصل تسبیح ملک
در خلوص منت ار هست شکی تجربه کن:Sham: کس عیار زر خالص نشناسد چو محک

کجاست منتظر تو چه انتظار عجیبی
تو بین منتظران هم عزیز من چه غریبی
عجیب تر که چه آسان نبودنت شده عادت
چه کودکانه سپردیم دل به بازی قسمت

تنها به این خوشم که قدم رنجه میکنید

هنگام مرگ لایق دیدار میشوم

تو قاتل منی همه شهر شاهد است

با حلقه های زلف تو بر دار میشوم

غیر از غلامی تو به دردی نمیخورم

بیرون کنی؟!به فاطمه بیکار میشوم

*بسم ألله...*
می دهد این دل گواهی پیـــر ما سیــّدعلــی
پرچم از دست تو بر دستان مهدی"عج" میرسد

إن شاء ألله

[SPOILER]أللهم صل علی محمّد و آل محمّد و عجل فرجهم
واهلک أعدائهم أجمعین من الآن الی یوم الدین
[/SPOILER]

دستی به روی سینه، تو هم احترام کن

همراه من به ساقیِ مستان سلام کن

ساقی سلام جرعه آبی به ما بده

ساقی سلام جام شرابی به ما بده

به نام خداوند مهرگستر مهربان

هر نکته ای که گفتم در وصف آن شمایل
هر کس شنید گفتا لِللّه دُرُّ قایل

تحصیل عشق و رندی آسان نمود اول
آخر بسوخت جانم در کسب این فضایل

گفتم که کی ببخشی بر جان ناتوانم
گفت آن زمان که نبوَد جان در میانه حایل

لطف خدا بیشتر از جرم ماست

نکته سربسته چه دانی خموش

شده دل بی تو لبریز غم و درد
بگو تا کی جدا از ما بمانی
شده در هر طرف پر فتنه و جنگ
شده بی تو جهان آتشفشانی
نیایی تو نیاید چاره من
که تو تنها امیدم بی گمانی

[CENTER]یک زن میان محملی[/CENTER][CENTER] اندر غم و تاب و تب است[/CENTER][CENTER] این زن صدایش آشناست....[/CENTER][CENTER] ای وای من این زینب است![/CENTER]

به نام خداوند مهرگستر مهربان


تو روح روییدنی، سِحرِ سبز جوانه.
تو در خزان غم آلود زندان،
چون صد سبو سبزنا مژده ی صد بهاری.
گم کرده های دلم را - چه تاریک!-
آیینه ی روشن بی غباری.

تو خوش ترین خنده ی سرنوشتی.
تو باور وعده های خداوند.
زیباترین گوشه های بهشتی.

[FONT=arial] یارب آن یوسف گمگشته به من باز رسان

[FONT=arial] تا طربخانه کنی بیت حزن باز رسان

[FONT=arial] ای خدایی که به یعقوب رساندی یوسف

[FONT=arial] این زمان یوسف من نیز به من باز رسان

[FONT=microsoft sans serif]
ناکرده گناه در جهان کیست بگو

وان کس که گنه نکرد چون زیست بگو

وه که جدا نمیشود نقش تو از خیال من
تا چه شود به عاقبت در طلب تو یاد من
ناله زیر و زار من زارترست هر زمان
بس که به هجر می‌دهد عشق تو گوشمال من

به نام خداوند مهرگستر مهربان

نشود فاش کسی آنچه میان من و توست
تا اشارات نظر نامه رسان من و توست

گوش کن با لب خاموش سخن می گویم
پاسخم گو به نگاهی که زبان من و توست

روزگاری شد و کس مرد ره عشق ندید
حالیا چشم جهانی نگران من و توست

تو پنداری که من لیلی پرستم من آن لیلای لیلی می پرستم

کسی را کو به جان عشق آتش افروخت وفاداری ز مجنون باید آموخت

تا تو مراد من دهی،کشته مرا فراق تو

تا تو به داد من رسی، من به خدا رسیده ام

مرا به خانه دل مهر ماه سیماییست

که دلبر رخ آن ماه خال زیباییست

خیال خال تو از خاطرم بدر نرود

چرا که خاطر مجنون همیشه لیلاییست

تا نگذری از جمع به فردی نرسی


تا نگذری از خویش به مردی نرسی

تا در ره دوست بی سر و پا نشوی

بی درد بمانی و به دردی نرسی

یک جهان بر هم زدم وز جمله بگزیدم تو را



من چه می کردم به عالم گر نمی دیدم تو را



به نام خداوند مهرگستر مهربان

ای نــفــس اگــر بــه دیــده ی تــحــقـیـق بـنـگـری

درویـــشــی اخــتــیــارکــنــی بــر تــوانــگــری

دنــیــا زنـیـسـت عـشـوه‌ده ودلـسـتـان ولـیـک

بــا کــس بــه ســر هــمـی نـبـرد عـهـد شـوهـری

آبــســتــنـی کـه ایـن هـمـه فـرزنـد زاد و کـشـت

دیــگــر کــه چــشــم دارد ازو مـهـر مـادری؟


یوسف گم گشته باز آید به کنعان غم مخور
کلبه احزان شود روزی گلستان غم مخور

رفتی و ندیدی که چه محشر کردم



با اشک تمام کوچه را تر کردم



وقتی که شکست بغض تنهایی من



وابستگی ام را به تو باور کردم



مجنون و پریشان توام دستم گیر


سرگشته و حیران توام دستم گیر

هر بی سر و پا چو دستگیری دارد

من بی سر و سامان توام دستم گیر

روزگارم نام داد و كامراني را گرفت



تا زبانم داد، شوق همزباني را گرفت



هيچ داني روزگارحيله گربامن چه كرد



سالها عمرعبث داد و جواني را گرفت



تا مقصد عشاق رهی دور و دراز است
یک منزل از آن بادیه‌ی عشق مجاز است
در عشق اگر بادیه‌ای چند کنی طی

بینی که در این ره چه نشیب و چه فراز است

تا فصل وصال منتظر خواهم ماند

تا ديدن يار
منتظر خواهم ماند

در غيبت او اگر مرا دار زنند


بر چوبه دار منتظر خواهم
ماند

دولت فاضله اش چون برسد بر همگان
منعم از نعمت او پیر و جوان خواهد شد

[FONT=arial black]د[FONT=arial black]ر دیـــــاری كه در او نیست كســی یار كســــی
كاش یا رب كه نیفتد به كسی كار كسی

[FONT=arial black]هــــــر كس آزار منِ زار پســـــندیــــــد ولــــــــــی
نپـــســـــندیــــد دلِ زار مـن آزارِ كســــ
[FONT=arial black]ی[FONT=arial black]

اینم یک شعر بامسما از شهریار

یارمن مهدی نیا،اینجا کسی یعقوب نیست
لحظه ای چشمانشان از دوریت مرطوب نیست
نازینن اینجا خدا هم پیششان محبوب نیست
نوبهارم،در فراغت هیچ کس محزون نیست
منجی انسانیت اینجا شرایط جور نیست
گرچه در هر جمعه ای زیبا دعایت می کنند
این دعاها بر زبان است جنسشان مرغوب نیست

تا منزل آدمی سرای دنیاست


کارش همه جرم و کار حق، لطف و عطاست

خوش باش که آن سرا چنین خواهد بود
سالی که نکوست، از بهارش پیداست

[CENTER]تو نبودی دل به دل راهی نداشت

[CENTER]از خیال عشق آگاهی نداشت

[/CENTER][CENTER]تو نباشی تا قیامت بی کسم

[/CENTER][CENTER]در تمام زندگی دلواپسم[/CENTER][/CENTER]

[FONT=times new roman]مردان همه عمر پاره بردوخته‌اند
قوتی به هزار حیله اندوخته‌اند
فردای قیامت به گناه ایشان را
شاید که نسوزند که خود سوخته‌ان
د

[CENTER]

[CENTER] در کوزه صدا بود شنیدم تشنه[/CENTER][CENTER]
از خواب ترک خورده پریدم تشنه

[/CENTER][CENTER]در کوزه کسی بود که می زد فریاد

[/CENTER][CENTER]من تشنه تر از آب ندیدم تشنه

[/CENTER][/CENTER]

هنگام سپیده دم خروس سحری
دانی که چرا همی کند نوحه گری
یعنی که نمودند در آیینه صبح
کز عمر شبی گذشت و تو بی خبر
ی

[CENTER]يادم ز وفاي اشجع الناس آيد

[CENTER]وز چشم ترم سوده الماس آيد

[/CENTER][CENTER]آيد به جهان اگر حسين دگري

[/CENTER][CENTER]هيهيات برادري چو عباس آيد[/CENTER]

[/CENTER]

دنیا که از او دل اسیران ریش است


پامال غمش، توانگر و درویش است

نیشش، همه جانگزاتر از شربت مرگ
نوشش، چو نکو نگه کنی، هم نیش است

تا نیست نگردی، ره هستت ندهند

این مرتبه با همت پستت ندهند

چون شمع قرار سوختن گر ندهی

سر رشتهٔ روشنی به دستت ندهند

همه رفتن برای همین خودم مشاعره رو ادامه دادم.:help:

[CENTER][FONT=impact]دلبرا، در دل سخت تو وفا نیست چرا؟

[CENTER][FONT=impact]کافران را دل نرمست و ترا نیست چرا؟

[/CENTER][CENTER][FONT=impact]هر که قتلی بکند کشته بهایی بدهد

[/CENTER][CENTER][FONT=impact]تو مرا کشتی و امید بها نیست چرا؟

آقا یا خانم ورود ممنوع من هنوز هستم... [/CENTER][/CENTER]

ای تو ای پیک صدیق از شه خوبان چه خبر
بگو از آمدن حضرت جانان چه خبر
کی رسد دولت او تا که رسد وعده حق
بگو از وقت ظهور رخ تابان چه خبر

بسم الله....

با اجازه


از خاک تو کسب آبرو کردم من
با عطر ضریح تو وضو کردم من
تا صید کسی نگردد آهوی دلم
مولای غریب بر تو رو کردم م
ن...

[CENTER]نور عترت آمد از آیینه ام

[CENTER]کیست در غار حرای سینه ام

[/CENTER][CENTER]رگ رگم پیغام احمد می دهد

[/CENTER][CENTER]سینه ام بوی محمد می دهد[/CENTER][/CENTER]

دلبسته ام به رویت وابسته ام به بویت
تا آستان کویت من رهسپارم ای دوست