[CENTER]یک زن میان محملی[/CENTER][CENTER] اندر غم و تاب و تب است[/CENTER][CENTER] این زن صدایش آشناست....[/CENTER][CENTER] ای وای من این زینب است![/CENTER]
یارمن مهدی نیا،اینجا کسی یعقوب نیست
لحظه ای چشمانشان از دوریت مرطوب نیست
نازینن اینجا خدا هم پیششان محبوب نیست
نوبهارم،در فراغت هیچ کس محزون نیست
منجی انسانیت اینجا شرایط جور نیست
گرچه در هر جمعه ای زیبا دعایت می کنند
این دعاها بر زبان است جنسشان مرغوب نیست
[h=3]من و از تو جدائی وای بر من[/h][h=3]تو و بی اعتنائی وای بر من[/h][h=3]به وقت مرگ و در قبر و قیامت[/h][h=3]سراغم گر نیائی وای بر من[/h]
[FONT=microsoft sans serif]
[CENTER]یک زن میان محملی[/CENTER][CENTER] اندر غم و تاب و تب است[/CENTER][CENTER] این زن صدایش آشناست....[/CENTER][CENTER] ای وای من این زینب است![/CENTER]
به نام خداوند مهرگستر مهربان
ای نــفــس اگــر بــه دیــده ی تــحــقـیـق بـنـگـری
درویـــشــی اخــتــیــارکــنــی بــر تــوانــگــری
دنــیــا زنـیـسـت عـشـوهده ودلـسـتـان ولـیـک
بــا کــس بــه ســر هــمـی نـبـرد عـهـد شـوهـری
آبــســتــنـی کـه ایـن هـمـه فـرزنـد زاد و کـشـت
دیــگــر کــه چــشــم دارد ازو مـهـر مـادری؟
یوسف گم گشته باز آید به کنعان غم مخور
کلبه احزان شود روزی گلستان غم مخور
رفتی و ندیدی که چه محشر کردم
با اشک تمام کوچه را تر کردم
وقتی که شکست بغض تنهایی من
وابستگی ام را به تو باور کردم
مجنون و پریشان توام دستم گیر
سرگشته و حیران توام دستم گیر
هر بی سر و پا چو دستگیری دارد
من بی سر و سامان توام دستم گیر
روزگارم نام داد و كامراني را گرفت
تا زبانم داد، شوق همزباني را گرفت
هيچ داني روزگارحيله گربامن چه كرد
سالها عمرعبث داد و جواني را گرفت
تا مقصد عشاق رهی دور و دراز است
یک منزل از آن بادیهی عشق مجاز است
در عشق اگر بادیهای چند کنی طی
بینی که در این ره چه نشیب و چه فراز است
تا فصل وصال منتظر خواهم ماند
تا ديدن يار منتظر خواهم ماند
در غيبت او اگر مرا دار زنند
بر چوبه دار منتظر خواهم ماند
دولت فاضله اش چون برسد بر همگان
منعم از نعمت او پیر و جوان خواهد شد
[FONT=arial black]د[FONT=arial black]ر دیـــــاری كه در او نیست كســی یار كســــی
كاش یا رب كه نیفتد به كسی كار كسی
[FONT=arial black]هــــــر كس آزار منِ زار پســـــندیــــــد ولــــــــــی
نپـــســـــندیــــد دلِ زار مـن آزارِ كســــ[FONT=arial black]ی[FONT=arial black]
اینم یک شعر بامسما از شهریار
یارمن مهدی نیا،اینجا کسی یعقوب نیست
لحظه ای چشمانشان از دوریت مرطوب نیست
نازینن اینجا خدا هم پیششان محبوب نیست
نوبهارم،در فراغت هیچ کس محزون نیست
منجی انسانیت اینجا شرایط جور نیست
گرچه در هر جمعه ای زیبا دعایت می کنند
این دعاها بر زبان است جنسشان مرغوب نیست
تا منزل آدمی سرای دنیاست
کارش همه جرم و کار حق، لطف و عطاست
خوش باش که آن سرا چنین خواهد بود
سالی که نکوست، از بهارش پیداست
[CENTER]تو نبودی دل به دل راهی نداشت
[/CENTER][CENTER]تو نباشی تا قیامت بی کسم
[/CENTER][CENTER]در تمام زندگی دلواپسم[/CENTER][/CENTER]
[FONT=times new roman]مردان همه عمر پاره بردوختهاند
قوتی به هزار حیله اندوختهاند
فردای قیامت به گناه ایشان را
شاید که نسوزند که خود سوختهاند
[CENTER]
از خواب ترک خورده پریدم تشنه
[/CENTER][CENTER]در کوزه کسی بود که می زد فریاد
[/CENTER][CENTER]من تشنه تر از آب ندیدم تشنه
[/CENTER][/CENTER]
هنگام سپیده دم خروس سحری
دانی که چرا همی کند نوحه گری
یعنی که نمودند در آیینه صبح
کز عمر شبی گذشت و تو بی خبری
[CENTER]يادم ز وفاي اشجع الناس آيد
[/CENTER][CENTER]آيد به جهان اگر حسين دگري
[/CENTER][CENTER]هيهيات برادري چو عباس آيد[/CENTER]
[/CENTER]
دنیا که از او دل اسیران ریش است
پامال غمش، توانگر و درویش است
نیشش، همه جانگزاتر از شربت مرگ
نوشش، چو نکو نگه کنی، هم نیش است
تا نیست نگردی، ره هستت ندهند
این مرتبه با همت پستت ندهند
چون شمع قرار سوختن گر ندهی
سر رشتهٔ روشنی به دستت ندهند
همه رفتن برای همین خودم مشاعره رو ادامه دادم.:help:
[CENTER][FONT=impact]دلبرا، در دل سخت تو وفا نیست چرا؟
[/CENTER][CENTER][FONT=impact]هر که قتلی بکند کشته بهایی بدهد
[/CENTER][CENTER][FONT=impact]تو مرا کشتی و امید بها نیست چرا؟
آقا یا خانم ورود ممنوع من هنوز هستم... [/CENTER][/CENTER]
ای تو ای پیک صدیق از شه خوبان چه خبر
بگو از آمدن حضرت جانان چه خبر
کی رسد دولت او تا که رسد وعده حق
بگو از وقت ظهور رخ تابان چه خبر
بسم الله....
با اجازه
از خاک تو کسب آبرو کردم من
با عطر ضریح تو وضو کردم من
تا صید کسی نگردد آهوی دلم
مولای غریب بر تو رو کردم من...
[CENTER]نور عترت آمد از آیینه ام
[/CENTER][CENTER]رگ رگم پیغام احمد می دهد
[/CENTER][CENTER]سینه ام بوی محمد می دهد[/CENTER][/CENTER]
دلبسته ام به رویت وابسته ام به بویت
تا آستان کویت من رهسپارم ای دوست