السلام علیک یا اباصالح المهدی (عجل الله)
اینقدر گناهکارم که اصلا نمیتونم حرفی بزنم.
فقط سلام میکنم چون میدونم اونقدر مهر ومحبت پدرانه داری که هر بار جواب این روسیاه رو میدی....
یا خودت بیا . عالم را چاره ای کن یا به ما حکم جهاد بده تا دنیا را بر بر هرچی تکفیری و داعشی و صاحبان آن ها است تیره و تار کنیم به مادرت زهرا قسم دیگر صبر نداریم
جهت دیدن شش گوشه دلم تاب ندارد
نگهم خواب ندارد
قلمم گوشه ی دفتر
غزل ناب ندارد
همه گویند به انگشت اشاره
مگر این عاشق دیوانه دلسوخته ارباب ندارد ؟
تو کجایی ؟
شده ام باز هوایی
چه شود جمعه ی این هفته بیایی ؟
به جمالت… به جلالت… دل ما را بربایی…
اللهم عجل الولیک الفرج
و اماجواب امام زمان:
تو خودت!مدعی دوستی و مهر شدیدی که به هر شعر جدیدی،
ز هجران و غمم ناله سرایی ، تو کجایی؟
تو که یک عمر سرودی «تو کجایی؟» تو کجایی؟
چه کسی قلب تو را سوی خدای تو کشانده؟
چه کسی در پی هر غصه ی تو اشک چکانده؟
چه خطرها به دعایم ز کنار تو گذر کرد
چه زمان ها که تو غافل شدی و یار به قلب تو نظر کرد...
و تو با چشم و دل بسته فقط گفتی...
تو کجایی!؟ و ای کاش بیایی!
هر زمان خواهش دل با نظر یار یکی بود، تو بودی...
هر زمان بود تفاوت ، تو رفتی ، تو نماندی!
خواهش نفس شده یار و خدایت …
و همین است که تاثیر نبخشند به دعایت …
و به آفاق نبردند صدایت…
و غریب است امامت!
من که هستم ،
تو کجایی؟
تو خودت کاش بیایی
به خودت کاش بیایی...!
خیلی عالی بود
شرح حال گفتین
توفيق يك ايراني به ديدار امام زمان (ع)
بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ
(مي دانيم كه حضرت قائم، امام زمان (عج) در روز 15 شعبان سال 225 يا 226 ه - ق در سامره به دنيا آمد و حدود پنج سال، تحت سرپرستي پدرش، براي حفظ از گزند دشمن، به طور كاملا مخفي زندگي مي كرد، ولي گاهي بعضي از اصحاب خاص و مورد اطمينان، به توفيق زيارت آن نور ديده نائل مي شدند، به عنوان نمونه):
ضوءبن علي مي گويد: يك نفر ايراني - كه نامش رابرد - به من گفت: به شهر سامره رفتم و ملازم در خانه امام حسن عسكري (ع) شدم، حضرت مرا طلبيد، وارد خانه آن جناب شدم و سلام كردم، فرمود: (براي چه به اينجا آمده اي؟)
گفتم: به خاطر شوقي كه به شما دارم براي خدمت به اينجا آمده ام.
امام حسن (ع) فرمود: بنابراين دربان من باش، من از آن پس در خانه آن حضرت همراه ساير خادمان بودم، گاهي به بازار مي رفتم و اجناس مورد نياز آنان را مي خريدم و زماني كه مردها در خانه امام حسن (ع) بودند، من بدون اجازه وارد خانه مي شدم، روزي وارد خانه شدم ديدم امام حسن (ع) با چند نفر نشسته بود، ناگاه در اطاق حركت كرد و صدائي شنيدم، در همين هنگام امام حسن (ع) فرياد زد: بايست، من همانجا توقف كردم و جرئت بيرون رفتن و وارد شدن را نداشتم، بعد از چند لحظه، كنيزكي، كه چيزي سرپوشيده همراه داشت از نزد من عبور كرد، آنگاه امام حسن اجازه ورود داد، من وارد خانه شدم، كنيز را نيز صدا زد، او نزد امام باز گشت، امام حسن (ع) به كنيز فرمود: (روپوش را از روي آنچه همراه داري بردار).
كنيز روپوش را برداشت، كودك سفيد و زيبائي ديدم، امام حسن (ع) روپوش روي شكم كودك را برداشت، ديدم موي سبزي كه سياهي نداشت از زير گلو تا نافش روئيده شده است. آنگاه به من فرمود:
(صاحب شما همين است)
سپس به كنيز امر فرمود: (او را ببر) و بعدا من آن كودك را تا زمان رحلت امام حسن (ع) نديدم و بعد از رحلت آن آن حضرت، آن كودك را بار ديگر زيارت كردم … (376)
ای امام متقین ما منتظریم ای گل مولا علی منتظریم. کی میایی تا جهان روشن شود آفتاب بی بدیل ای نور حق پس بیا و عدل خود بر دار کن تا نباشد یک نفر مظوم در... برای تعجیل در فرج نور دنیاو جهان وآخرت وسلامتی رهبرمان صلوات
(بسم الله الرحمن الرحیم)
صد قافله دل، به جمکران آوردیم رو جانب صاحب الزمان آوردیم دیدیم که در بساط ما آهى نیست با دست تهى، اشک روان آوردیم! :Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol:
ای آرزوی چشم تر عاشقان بیا ای لنگر ثبات زمین و زمان بیا
آقا بیا که کاسه ی صبرم سر آمده
خونابه از نگاه دلم شد روان بیا
دارد کمیت کار دلم لنگ می زند تا لزره نیست در خم این زانوان بیا
طوفان گرفته دور و برم را امام عشق ای کشتی نجات دل شیعیان بیا
گر مهلتم نداد اجل تا ببینمت
یک دم کنار تربت این بی نشان بیا
ای وارث غریبی حیدر ظهور کن
ای روضه دار ماتم قدّ کمان بیا
آقا قسم به داغ دل نازدانه ها ای داغدار طشت زر و خیزران بیا ...
[FONT=arial]ســوره یوســـف را که می خـوانـم [FONT=arial]
از آیـه آیـه اش [FONT=arial]
عـطــر یوســف زهــرا [FONT=arial]
به مشــام می رسـد! [FONT=arial]
غـیبت یوســف از چاه شــروع شــد [FONT=arial]
غـیبت یوســف زهــرا از ســرداب! [FONT=arial]
برادران یوســفوقتی او را دیدند نشــناخـتند [FONT=arial]
یوســف زهــرا هـم بیـن ما هست و او را نمی شــناسـیم! [FONT=arial]
در فـراق یوســف چشــمان یـعـقـوب گریان شــد [FONT=arial]
در فـراق یوســف زهــرا چشــمان شــیعیانش... [FONT=arial]
زنان دربار وقتی جـمال یوســف را دیدند دســتان خـود را بریدند [FONT=arial]
ما جـمال یار را ندیده ســالهاســت از دنیـا دل بریـده ایم! [FONT=arial]
و اما... [FONT=arial]
یـعـقـوب به یوسـفش رســید [FONT=arial]
پس خـــدایـا [FONT=arial]
ما کی به یوســفمان می رســیم...!؟
«بسم الله الرحمن الرحیم»
:Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol:
اگر دعای من امشب به آسمان برسد
گمان کنم که خدا هم به دادمان برسد
رمق نمانده به جسمم, خدای من مددی!
مگر ز تو به تن مردهام توان برسد
غمم ز دوری یار است, یار گمشدهام
چه میشود خبر از یار بی نشان برسد؟
چه میشود که بیاید سوار مشرقیام
و بر پیاده خسته, توان و جان برسد؟
پر از لطافت گل میشود نسیم چمن
اگر به فصل خزان یار مهربان برسد
گلاب و عطر بپاشید در مسیر ظهور
گمان کنم که هر آن لحظه میهمان برسد!
همیشه منتظرم درکنار جاده عشق
که پیک خوش خبر از سمت جمکران برسد
٭ ٭ ٭
تمام ذهن مرا پر نموده این پرسش
چه میکنیم اگر وقت امتحان برسد؟
خدا کند که در این روز, روسپید شویم
چو کارنامه به آن مصلح جهان برسد
یقین بدان که اثر میکند دعای فرج
و از عنایت آن صاحبالزمان برسد
شروع دفتر باور به نام او زیباست
اگر که ختم غزل هم به پای آن برسد
:Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol: «الهم عجل لولیک الفرج»
خوشا به حال انان که در کلاس انتظار حتی یک جمعه هم غیبت ندارند
السلام علیک یا اباصالح المهدی (عجل الله)
اینقدر گناهکارم که اصلا نمیتونم حرفی بزنم.
فقط سلام میکنم چون میدونم اونقدر مهر ومحبت پدرانه داری که هر بار جواب این روسیاه رو میدی....
یا خودت بیا . عالم را چاره ای کن یا به ما حکم جهاد بده تا دنیا را بر بر هرچی تکفیری و داعشی و صاحبان آن ها است تیره و تار کنیم به مادرت زهرا قسم دیگر صبر نداریم
و اماجواب امام زمان:
تو خودت!مدعی دوستی و مهر شدیدی که به هر شعر جدیدی،
ز هجران و غمم ناله سرایی ، تو کجایی؟
تو که یک عمر سرودی «تو کجایی؟» تو کجایی؟
چه کسی قلب تو را سوی خدای تو کشانده؟
چه کسی در پی هر غصه ی تو اشک چکانده؟
چه خطرها به دعایم ز کنار تو گذر کرد
چه زمان ها که تو غافل شدی و یار به قلب تو نظر کرد...
و تو با چشم و دل بسته فقط گفتی...
تو کجایی!؟ و ای کاش بیایی!
هر زمان خواهش دل با نظر یار یکی بود، تو بودی...
هر زمان بود تفاوت ، تو رفتی ، تو نماندی!
خواهش نفس شده یار و خدایت …
و همین است که تاثیر نبخشند به دعایت …
و به آفاق نبردند صدایت…
و غریب است امامت!
من که هستم ،
تو کجایی؟
تو خودت کاش بیایی
به خودت کاش بیایی...!
خیلی عالی بود
شرح حال گفتین
:Gol::Gol::Gol:
اقتراحی از سخنرانی حجت الاسلام و المسلمین پناهیان
توفيق يك ايراني به ديدار امام زمان (ع)
بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ
(مي دانيم كه حضرت قائم، امام زمان (عج) در روز 15 شعبان سال 225 يا 226 ه - ق در سامره به دنيا آمد و حدود پنج سال، تحت سرپرستي پدرش، براي حفظ از گزند دشمن، به طور كاملا مخفي زندگي مي كرد، ولي گاهي بعضي از اصحاب خاص و مورد اطمينان، به توفيق زيارت آن نور ديده نائل مي شدند، به عنوان نمونه):
ضوءبن علي مي گويد: يك نفر ايراني - كه نامش رابرد - به من گفت: به شهر سامره رفتم و ملازم در خانه امام حسن عسكري (ع) شدم، حضرت مرا طلبيد، وارد خانه آن جناب شدم و سلام كردم، فرمود: (براي چه به اينجا آمده اي؟)
گفتم: به خاطر شوقي كه به شما دارم براي خدمت به اينجا آمده ام.
امام حسن (ع) فرمود: بنابراين دربان من باش، من از آن پس در خانه آن حضرت همراه ساير خادمان بودم، گاهي به بازار مي رفتم و اجناس مورد نياز آنان را مي خريدم و زماني كه مردها در خانه امام حسن (ع) بودند، من بدون اجازه وارد خانه مي شدم، روزي وارد خانه شدم ديدم امام حسن (ع) با چند نفر نشسته بود، ناگاه در اطاق حركت كرد و صدائي شنيدم، در همين هنگام امام حسن (ع) فرياد زد: بايست، من همانجا توقف كردم و جرئت بيرون رفتن و وارد شدن را نداشتم، بعد از چند لحظه، كنيزكي، كه چيزي سرپوشيده همراه داشت از نزد من عبور كرد، آنگاه امام حسن اجازه ورود داد، من وارد خانه شدم، كنيز را نيز صدا زد، او نزد امام باز گشت، امام حسن (ع) به كنيز فرمود: (روپوش را از روي آنچه همراه داري بردار).
كنيز روپوش را برداشت، كودك سفيد و زيبائي ديدم، امام حسن (ع) روپوش روي شكم كودك را برداشت، ديدم موي سبزي كه سياهي نداشت از زير گلو تا نافش روئيده شده است. آنگاه به من فرمود:
(صاحب شما همين است)
سپس به كنيز امر فرمود: (او را ببر) و بعدا من آن كودك را تا زمان رحلت امام حسن (ع) نديدم و بعد از رحلت آن آن حضرت، آن كودك را بار ديگر زيارت كردم … (376)
ای دل ...
دلتنگی امروز را زدی به پای
غروب جمعه !
فردا را چه می کنی !؟
[FONT=arial black] [FONT=arial black]
برای تعجیل در فرج نور دیده ی علی (ع)صلوات
ای امام متقین ما منتظریم ای گل مولا علی منتظریم. کی میایی تا جهان روشن شود آفتاب بی بدیل ای نور حق پس بیا و عدل خود بر دار کن تا نباشد یک نفر مظوم در... برای تعجیل در فرج نور دنیاو جهان وآخرت وسلامتی رهبرمان صلوات
یارب تو چنان کن که در روز قیامت شرمنده فرزند علی شیعه نباشد برای تعجیل در فرجش و وسلامتی رهبرمان صلوات
[FONT=courier new]ورجعت می کند حسیــن
[FONT=courier new]و میانــدار محرم عبــاس می شود
[FONT=courier new]زینب ایستــاده می خوانــد قنوتش را
[FONT=courier new]و آب می رسد اینبار بــه خیــمه ها . . .[FONT=courier new]
[FONT=courier new]" اللهم عجل لولیــک الفـرج "
آقا جان
ما با تو که روبرو شدیم آقا جان!
پیش تو بی آبرو شدیم اقا جان!
خواندیم تو را و خودمان خوابیدیم
چوپان دروغگو شدیم آقا جان!
نه شرم و حیا، نه عار داریم از تو
اما گله بی شمار داریم از تو
ما منتظر تو نیستیم آقاجان
تنها همه «انتظار» داریم از تو
وقتی میان نفس و هوس جنگ میشود
قلبم بچشم همزدنی سنگ میشود
آقاببخش که سرم گرم زندگیست
کمتر دلم برای شما تنگ میشود
آقا جان حلالمان کن هرچند برای این حلالیت قدمی برنمیداریم
....!!!!
در خواب لااقل بده این افتخار را ...
تسکین بده قرار دل بی قرار را
با ندبه تازه کن غم دوری یار را
اَینَ السَبیل ؟ اَشرِق الیَّ بنورکَ..
تا در میان راه بیابم دیار را
تنها نشسته ، خسته ، پریشان و ناامید ،
چشمم به راه ، تا که ببینم سوار را
یک عمر خوانده ام "اَرِنِی الطَلعَهَ الرَشید... "
در خواب لااقل بده این افتخار را
انت الرسول ، اَنتَ اَمیر اِنـَّکَ الغَدیر ..
برگرد از حرا و بکش ذوالفقار را
کَم اَستَغیث "اینَ ؟ مَتی ؟ لَیتَ ... " سَیّدی !
پایان بده جدایی چشم انتظار را
آنقدر جمعه های نبود تو بوده است
زیر سوال برده حساب و شمار را
**
ای گل بگو که فصل شکوفایی ات کجاست ؟
گم کرده ام میان زمستان بهار را
بیا که از قدمت سبزی بهار بیاید
بیا که روشنی روز و روزگار بیاید
خزان ظلم به تاراج باغ دست گشوده
بیا بیا که به همراه تو بهار بیاید
جهان به خاک فتاده از حکومت بت و بت گر
بیا که دولت قرآن به روی کار بیاید
بشر در آرزوی نهضتت نشسته
الهی که نخل آرزویش زودتر به بار بیاید
نخواهمت که بگریی ولی به گریه دعاکن
که وقت رفتن ایام انتظار زودتر بیاید
(اللهم عجل لولیک الفرج)
[FONT=arial]سلام ای غایب بی نشان ! [FONT=arial]
[FONT=arial]ای بهانه ی تمام گریه هایم ![FONT=arial] ای آقای ندیده ام![FONT=arial]
امشب دلم دوباره بیقراری می کند,
[FONT=arial]ستاره می شمارد و سراغت را از ماه می گیرد,
[FONT=arial]ای آقای ندیده ام![FONT=arial]
تو تمام اشتیاق[FONT=arial] کُمیل[FONT=arial] من،
[FONT=arial]تمام گریه های[FONT=arial] ندبه ی[FONT=arial] من و تمام دلتنگی [FONT=arial]سَمات[FONT=arial] من هستی
پس بیش از این ما را چشم انتظار و بی قرار مخواه
[FONT=arial]و با آمدنت نور صفا و صداقت و صمیمیت بر
[FONT=arial]دلهای تاریک عالمیان بتابان.
(بسم الله الرحمن الرحیم)
صد قافله دل، به جمکران آوردیم
رو جانب صاحب الزمان آوردیم
دیدیم که در بساط ما آهى نیست
با دست تهى، اشک روان آوردیم!
:Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol:
بوی گلها عالمی رو مست و حیران می کند
دیدن مهدی (عج) هزاران درد را درمان می کند
مدعی گوید که با یک گل نمی گردد بهار
من گلی دارم که عالم را گلستان می کند
دو دریا معرفت در قم روان است
چو این جا مسجد صاحب زمان است
کویر است لیک زمزم جوی بارش
چو اینجا مدفن جان جهان است
:Gol::Gol:
صادقی ارزگانی
ای آرزوی چشم تر عاشقان بیا
ای لنگر ثبات زمین و زمان بیا
آقا بیا که کاسه ی صبرم سر آمده
خونابه از نگاه دلم شد روان بیا
دارد کمیت کار دلم لنگ می زند
تا لزره نیست در خم این زانوان بیا
طوفان گرفته دور و برم را امام عشق
ای کشتی نجات دل شیعیان بیا
گر مهلتم نداد اجل تا ببینمت
یک دم کنار تربت این بی نشان بیا
ای وارث غریبی حیدر ظهور کن
ای روضه دار ماتم قدّ کمان بیا
آقا قسم به داغ دل نازدانه ها
ای داغدار طشت زر و خیزران بیا ...
نبودنت, راز برون افتاده ای ست که هر جمعه در حنجره ام بغض میشود,
وقتی غروب می شود, و من هنوز چشم در راهم...
السلام علیک یا اباصالح المهدی(عج
کی میشود که پای به چشم بشر نهی؟
عمامه ی رسول خدا را به سر نهی
بر قلب دشمنان ولایت شرر نهی
تا یک نظر به جانب اهل نظر نهی
رخ بر تمام منتظرانت دهی نشان
عجل علی ظهورک یا صاحبالزمان
---
ای زخم پیکر شهدا بیقرار تو
چشم علی به دست تو و ذوالفقار تو
فریاد انتقام شهیدان شعار تو
لبخند میزند عموی شیرخوار تو
کای دست انتقام خداوند لامکان!
عجل علی ظهورک یا صاحبالزمان
---
دست حقّی و کاتب لوح و قلم تویی
بهر ظهور، بین امامان علم تویی
بگشای رخ که هادی کل امم تویی
مولا! بیا! بیا! که امام حرم تویی
گوید بلال بر تو به بام حرم اذان
عجل علی ظهورک یا صاحبالزمان
---
ای دست اولیای الهی به دامنت
جوشن کبیر در صف پیکار جوشنت
پیراهن حسین، برازنده ی تنت
«میثم» تمام چشم شده بهر دیدنت
چشمش بود به راه تو، اشکش به رخ روان
عجل علی ظهورک یا صاحبالزمان
[INDENT]
[FONT=Arial Narrow]
من آرزوکردم برایت یار باشم
آقا نمیخواهم به دوشت بار باشم.
یک لحظه هم نگذار من بی تو بمانم.
دیگر نمی خواهم پی اغیار باشم.
وقتی طبیب دردهای ناعلاجی،
من نذر کردم تا ابد بیمار باشم
اللهم عجل لوليك الفرج
[/INDENT]
[FONT=arial]ســوره یوســـف را که می خـوانـم
[FONT=arial]
از آیـه آیـه اش
[FONT=arial]
عـطــر یوســف زهــرا
[FONT=arial]
به مشــام می رسـد!
[FONT=arial]
غـیبت یوســف از چاه شــروع شــد
[FONT=arial]
غـیبت یوســف زهــرا از ســرداب!
[FONT=arial]
برادران یوســفوقتی او را دیدند نشــناخـتند
[FONT=arial]
یوســف زهــرا هـم بیـن ما هست و او را نمی شــناسـیم!
[FONT=arial]
در فـراق یوســف چشــمان یـعـقـوب گریان شــد
[FONT=arial]
در فـراق یوســف زهــرا چشــمان شــیعیانش...
[FONT=arial]
زنان دربار وقتی جـمال یوســف را دیدند دســتان خـود را بریدند
[FONT=arial]
ما جـمال یار را ندیده ســالهاســت از دنیـا دل بریـده ایم!
[FONT=arial]
و اما...
[FONT=arial]
یـعـقـوب به یوسـفش رســید
[FONT=arial]
پس خـــدایـا
[FONT=arial]
ما کی به یوســفمان می رســیم...!؟
«بسم الله الرحمن الرحیم»
:Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol:
اگر دعای من امشب به آسمان برسد
گمان کنم که خدا هم به دادمان برسد
رمق نمانده به جسمم, خدای من مددی!
مگر ز تو به تن مردهام توان برسد
غمم ز دوری یار است, یار گمشدهام
چه میشود خبر از یار بی نشان برسد؟
چه میشود که بیاید سوار مشرقیام
و بر پیاده خسته, توان و جان برسد؟
پر از لطافت گل میشود نسیم چمن
اگر به فصل خزان یار مهربان برسد
گلاب و عطر بپاشید در مسیر ظهور
گمان کنم که هر آن لحظه میهمان برسد!
همیشه منتظرم درکنار جاده عشق
که پیک خوش خبر از سمت جمکران برسد
٭ ٭ ٭
تمام ذهن مرا پر نموده این پرسش
چه میکنیم اگر وقت امتحان برسد؟
خدا کند که در این روز, روسپید شویم
چو کارنامه به آن مصلح جهان برسد
یقین بدان که اثر میکند دعای فرج
و از عنایت آن صاحبالزمان برسد
شروع دفتر باور به نام او زیباست
اگر که ختم غزل هم به پای آن برسد
:Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol:
«الهم عجل لولیک الفرج»
بخوان ای دل هوای یار دارم
هوای دیدن دلدار دارم
از آن روزی که نامش را شنیدم
از آن دم سینه ای بیمار دارم
خوشم گر لحظه هایم غم گرفته
چرا که مونس و غمخوار دارم
نشستم در ره لیلی و در دست
چو مجنون باده ای تبدار دارم
رخ لیلی ندیم بی شکیبم
گلایه از خود و اغیار دارم
به کنج بیت الاحزان خرابم
هزاران روزِ چون شب ، تار دارم
چو یعقوب از پی یوسف روانم
امید لحظه ی دیدار دارم
اگر چه از تمام بیت هایم
دلی خون و خراب و زار دارم ،
برای بیت اشکم می نویسم
که داغ قصّه ی مسمار دارم
هرجمعه که میایدمنتظرفرجت هستم ولی میترسم
روزی که میای نباشم به ارزوی دیرینه ام نرسم