خواندنش ضرر ندارد.
برقبر شخصي نوشته شده بود : کودک که بودم مي خواستم دنيا را تغيير بدهم وقتي بزرگتر شدم متوجه شدم که دنيا خيلي بزرگ است من بايد کشورم را تغيير بدم بعد ها کشورم را هم بزرگ ديدم و تصميم گرفتم شهرم را تغيير دهم . در سالخوردگي تصميم گرفتم خانواده ام را متحول کنم . اينک من در آستانه مرگ هستم مي فهمم که اگر روز اول خودم را تغيير داده بودم شايد مي توانستم دنيا را هم تغيير دهم
شخصی می گفت من شانزده سال دارم، بزرگی به او خرده گرفت که نباید بگویی شانزده سال دارم باید بگویی آن شانزده سال را دیگر ندارم! راستی شما به جای سالهایی که دیگه ندارین , چی دارین ؟
خدایا تو را غریب دیدم و غریبانه غریبت شدم ... تو را بخشنده پنداشتم و گناهکار شدم ... تو را وفادار دیدم و هر جا رفتم باز گشتم ... تو را گرم دیدم و در سرد ترین لحظه ها به سراغت امدم ...تو مرا چه دیدی که وفادار ماندی
خداوند بی نهایت است و لامکان و بی زمان
اما به قدر فهم تو کوچک می شود و به قدر نیاز تو فرود می آید
و به قدرآرزوی تو گسترده می شود و به قدر ایمان تو کارگشا می شود
میخواستم زندگی کنم ، راهم را بستند. ستایش کردم ، گفتند: خرافات است. عاشق شدم، گفتند: دروغ است. گریستم ، گفتند: بهانه است. دنیا را نگهدارید ، میخواهم پیاده شوم.....شریعتی
[/SIZE][/COLOR]
[FONT=Lucida Console]
[CENTER]

[/CENTER]
روز را خورشید می سازد ، روزگارش را ما ...
کوچه باران خورده ی دل عبورگاه همیشگی خداست
به لاک پشت بنگر فقط زمانی پیشرفت میکند که سر خود را از لاکش بیرون اورد
خواندنش ضرر ندارد.
برقبر شخصي نوشته شده بود : کودک که بودم مي خواستم دنيا را تغيير بدهم وقتي بزرگتر شدم متوجه شدم که دنيا خيلي بزرگ است من بايد کشورم را تغيير بدم بعد ها کشورم را هم بزرگ ديدم و تصميم گرفتم شهرم را تغيير دهم . در سالخوردگي تصميم گرفتم خانواده ام را متحول کنم . اينک من در آستانه مرگ هستم مي فهمم که اگر روز اول خودم را تغيير داده بودم شايد مي توانستم دنيا را هم تغيير دهم
وقتی کوچیک بودم هر وقت کار خوبی می کردم بهم شکلات می دادند و به نفعم تموم می شد ولی وقتی بزرگ شدم برعکس شد :sibil:
تا وقتي با خدا هستي، هستي وگرنه نيستي. آيت الله بهجت
اگر قلوه سنگ های ته جوی نبود ، ترنّم زیبای آب را چگونه می شنیدیم و اگر سختیها ی زندگی نبود ، چگونه خوبیهای آنرا حس می کردیم.
.................* بعضیا قشنگ حرف میزنند و بعضیها حرف قشنگ میزنند.:Gol:
یه روز آمدم و یه روز هم خواهم رفت
شاید همانقدر که زندگی یهوئی بود و مرا غافلگیر کرد مرگ هم:Gol:
از آتش لذات و هوس ها تنها خاکستر حسرت باقی می مانه
شخصی می گفت من شانزده سال دارم، بزرگی به او خرده گرفت که نباید بگویی شانزده سال دارم باید بگویی آن شانزده سال را دیگر ندارم! راستی شما به جای سالهایی که دیگه ندارین , چی دارین ؟
هیچ چیز واقعا خراب نیست ، حتی ساعتی که از کار افتاده در روز دو بار ساعت را درست نشون میده !!
قلب، جاده ای است که تنها مسافر آن باید خدا باشد؛ قلبی که با غیر خدا آشناست، کوچه ای بن بست است
بزرگترین وبیشترین هزینه ی محبت
نزدیکی به خالق یکتا ست . چه مقدار برای آن هزینه میکنید؟
خدایا تو را غریب دیدم و غریبانه غریبت شدم ... تو را بخشنده پنداشتم و گناهکار شدم ... تو را وفادار دیدم و هر جا رفتم باز گشتم ... تو را گرم دیدم و در سرد ترین لحظه ها به سراغت امدم ...تو مرا چه دیدی که وفادار ماندی
دفتري که بسته شد بازش نکنيد دلي که شکسته شد نازش نکنيد ، ياران شما را به خدا به عشق بي وفایي نکنيد يا وفا کنيد تا آخر عمر يا که از اول آشنائي نکنيد
میخانه اگر جای من بی سر و پا٫ نیست
بگذار که پشت در میخانه ٫ بمیرم
ملاصدرا می گوید:
خداوند بی نهایت است و لامکان و بی زمان
اما به قدر فهم تو کوچک می شود و به قدر نیاز تو فرود می آید
و به قدرآرزوی تو گسترده می شود و به قدر ایمان تو کارگشا می شود
خنده ی تلخ آدما همیشه از دلخوشی نیست
گاهی شکستن دلی کمتر از آدم کشی نیست
برای رفتن
گاهی باید با پای دل رفت
امروز اولین روز از باقی عمر توست...
در آسمان به دنبال ستاره ای می گردیم که در آب می توانیم آن را ببینم پس بیایید به مانند آب زلال باشیم تا دست نیافتنی ها در ما دست یافتنی باشد:Gol:
صدها بار صورت خود را در آینه دیده ام ولی یکبار هم نتوانستم که خودم را ببینم
ای برادر صورت زیبای ظاهر هیچ نیست سیرت زیبا بیار
وقتی که خیال میکنی دنیا به تو پشت کرده، یک خرده فکر کن، شاید این تو هستی که به دنیا پشت کرده ای.
میخواستم زندگی کنم ، راهم را بستند. ستایش کردم ، گفتند: خرافات است. عاشق شدم، گفتند: دروغ است. گریستم ، گفتند: بهانه است. دنیا را نگهدارید ، میخواهم پیاده شوم.....شریعتی
تمام زندگی شبیه به بومرنگ است(!)؛چیزی را می گیریم که خود داده ایم.(ویلیام تکری)
خوشرویی،احسانی است بی هزینه(حضرت علی (ع))