جمع بندی می خوام خدا رو حقیقتا بندگی کنم؛ از روی معرفت و یقین
تبهای اولیه
با نام و یاد دوست
سلام
یکی از کاربران سایت سوالی داشتند که مایل نبودند با آیدی خودشون مطرح شود
لذا با توجه به اهمیت موضوع، سوال ایشان با حفظ امانت جهت پاسخگویی توسط کارشناس محترم سایت در این تاپیک درج می شود:
با تشکر
در پناه قرآن و عترت پیروز و موفق باشید
:Gol:
[FONT="]با عرض سلام خدمت شما دوست گرامی
[FONT="]در خصوص سوالی که طرح فرمودید لازم است 7 نکته را تقدیم محضرتان نمایم:
[FONT="]1-در ابتدا به شما تبریک عرض میکنم که وقایع پیرامون شما باعث شده به دنبال کسب معرفت بیشتر نسبت به خداوند و تقویت بنیه علمی و دینی خودتان باشید. این انگیزه قلبیتان را به فال نیک گرفته و برای توفیقات روز افزون علمی و عملیتان دعا میکنیم.
[FONT="]2-از سوالاتی که دوستتان از شما پرسیدند بیشتر رایحه شبهه افکنی و القای تزلزل در اعتقادات دینی شما به مشام می رسد تا سوالاتی برای رفع شبهات ذهنی. معمولا سوالات افرادی که در پی حقیقت هستند جانبدارانه نبوده و صرفا برای حل شبهات طرح میشود و سوالات به گونه ای نیست که یک اعتقاد مسلمی مثل توحید یا ولایت با طرح چند شبهه ابتدایی متزلزل شده و افرادی چون ابوبکر و عایشه و عمر برای تثبیت اعتقادات دینی توصیه شوند. این نوع سوالات بیشتر جنبه شبهه افکنی داشته و قصد و غرض سوال کننده در ابتدا کاملا مشخص است.
[FONT="]3-این حرف که اگر خدا مثلا بگوید «همسرت را بکش، میکشی؟» از اساس باطل است و حتی برای سنجش میزان علمیت و معرفت شما به خداوند نیز صلاحیت طرح کردن ندارد. شریعت و طریقت الهی بر مبنای عقل پایه ریزی شده است و خداوند هرگز دستوری بر خلاف حکم عقلی و منطق عمومی صادر نمی کند. البته این بدان معنا نیست که تمامی شریعت الهی صرفا با ملاک عقل سنجدیده میشود و هر حکمی که عقل از ادراک آن ناتوان بود کنار گذاشته میشود، خیر بلکه مراد این است که عقل در برابر جزییات شریعت الهی اگرچه ممکن است اظهار عجز و ناتوانی در ادراک داشته باشد ولی هرگز مخالفتی نیز با ان ندارد.
[FONT="]مثلا عقل نمی فهمد که چرا باید نماز صبح دو رکعت خوانده شود اما با دو رکعت بودن نماز صبح هم مخالفتی ندارد. پس هیچ یک از دستورات الهی در مادون حکم عقل قرار ندارد که عقل با آنها مخالفت نماید بلکه تمامی احکام در مافوق حد عقل است که یا عقل به اسرار آنها نائل میشود و یا اینکه اظهار عجز و ناتوانی از ادراک میکند.
[FONT="]4-اگر بگویید: در موارد خاصی نیز داریم که خداوند به بندگان خود حکمی بر خلاف عقل صادر کرده است مانند وحی الهی به حضرت ابراهیم برای ذبح فرزند!
[FONT="]در جوابتان میگوییم اولا چنین دستوراتی برای عموم مردم صادر نمی شود و اختصاص به انبیا و رسولان و اولیای الهی دارد که جدول وجودیشان ارتباط تام و تمامی با منبع وحی دارد و ثانیا این گونه دستورات نیز به ایشان بر خلاف عقل نیست بلکه به فراخور عقل پرورش یافته و به کمال رسیده ایشان است که سرّ اینگونه دستورات را درمی یابند.
[FONT="]5-ما ممکن است در پاسخ به سوالات بسیاری از معارف دینی خود عاجز باشیم اما این به معنای بندگی کورکورانه نیست زیرا چه بسا با یک یا دو مقدمه کلی بدیهی عقلی، یقین برای انسان حاصل شده و در نتبیجه انسان خود را ملزم به بندگی نموده و در برابر ولایت امام علی علیه السلام سر تعظیم فرو اورد. یقین و اعتقاد کامل مقتضی ان نیست که انسان توان پاسخگویی به تمامی شبهات را داشته باشد بلکه یقین نوری است که با ارائه چند شواهد عقلی و گاه تجربی برای انسان حاصل میشود اگر چه برای تقویت و تاثیر گذاری بیشترِ آن نور قلبی، کسب علم و معرفت بیشتر مفید است نه اینکه کسب علم در تمامی جزییات شرط حصول یقین باشد.
[FONT="]6-انبوه القای شبهاتی از این دست نه تنها انگیزه ای برای کسب علم و معرفت ایجاد نمی کند بلکه تنها ثمره ای که دارد شک و تردید و اضطراب نفسانی است که به گفته خودتان چنین شخصی قبلا کافر هم شده است. بدیهی است که طرح سوالاتی انبوه که صرفا جهت تزلزل اعتقادات دینی به ذهن می اید حاصلی جز کفر و بی دینی ندارد. صحیح ان است که اگر دغدغه فهم اسرار شریعت الهی داریم کاملا حساب شده برای تحصیل معارف دینی و درک مبانی آن در نزد عالمان دینی برنامه ریزی داشته باشیم و پاسخ سوالات خود را به تدریج در طی چند سال اموزش و مطالعه و اندیشه دریابیم.
[FONT="]7-توصیه من این است که به ادعاهای دیگران در خصوص باز شدن دری از غیب و فهم یکبارگی حقایق، ان هم بعد از سابقه ای کفر و بی دینی، توجهی نشان ندهید افرادی از این دست که ادعاهای عرفانیشان به مراتب بیش از شبهاتشان است صرفا برای اغراض شومی به شما نزدیک می شوند و نیت خیری در گفتار و اعمالشان وجود ندارد.
با سلام ، می بخشید میام وسط بحثتون ولی یه سوال از جناب استاد داشتم ؛ بنده هم یکبار به قول دوستمون به مرز کفر و بی دینی رسیدم و با عنایت خدا به طرف تشیع و به خصوص امام زمان برگشتم. با توجه به توضیحات شما یعنی اگه بنده هم الان از یه کسی بخوام درمورد دینش تحقیق کنه و دینش تقلید کورکورانه نباشه حتما یه غرض شومی دارم؟؟؟
هم الان از یه کسی بخوام درمورد دینش تحقیق کنه و دینش تقلید کورکورانه نباشه حتما یه غرض شومی دارم؟؟؟
اگر شما این کار و درخواست را بکنید یحتمل عمل و فعلی قرانی داشته اید زیرا قران هم این دستور را می دهد رجوع شود به سوره زمر ایات 17 و 18
سلامچند روز گذشته با یک نفر همکلام شدم که بشدت منو از خودم و اعتقادات سستی که دارم ناامید کرده.
وعلیکم سلام
بنده حقیر عاجزانه از سوال کننده درخواست می کنم به صورت خصوصی به من یک پیغام خصوصی دهد تا او را روشن نمایم در حد تیم ملی لذا از پرسش کننده تمنای عاجزانه داریم به ما یک پیغام به صورت خصوصی بزند
ببخشید الان این شخصی که از شما این مطالب را سوال کرده شیعه هست یا سنی یا قران گرا؟ چی هست بالاخره؟ چون اگر سنی باشد و ادعا دارد به ایمان کامل رسیده، باید به ما بگوید این چه توحیدی هست که او دارد در حالی که اهل سنت می گویند خدایشان الاغ سوار هست؟ واقعا او به این توهین ایمان اورده؟
ادعا کرده خلفا از فرماندهان جنگ حسنین علیها سلام بودند، ببخشید خلفای اهل سنت در زمان پ1یغمبر یک فتح الفتوحات نداشته اند انوقت چطور بعد از شهادت پیغمبر یهویییییییی شجاع شدند و سپاه جنگی تشکیل دادند؟ نکند مانند ملوان زبل اسفناج می خوردند و دوپینگ می کردند؟ مضاف بر اینکه در کجا امده و سندش کجاست که حسنین علیها سلام در غزوات خلفا بوده اند؟ پس مولا علی در کجا بود؟ چطور فرزندان مولا علی ع بودند در حالی که خود مولا علی ع در غزوات نبوده یعنی امام حسن و حسین علیها سلام از امام خود یعنی مولا علی ع هم پیشه گرفته بودند؟
خداوند به حضرت ابراهیم دستور داد حضرت اسماعیل را ذبح کند و ایشان هم کرد مگر چه شده حالا ما هم ذبح کنیم؟
بابا اینها مطالبی می گویند که اصلا با هیچ عقلی سازگاری ندارد لذا اول دینش را مشخص کند چیست تا ما هم پاسخ دهیم
سلام.این سوالاتی که از دوستمون کردن بیشتر ریشه وهابی داره تا سنی به نظرم بهتره دوستمون کمی عاقلانه برخورد کنه.در ضمن اگر چنین اشخاصی هدف دارن شبهه هایشان یر طرف بشه برند سراغ عالم دینی .انگار از یک کارگر سوالی در حد مهندسی بپرسن. در ضمن سنی ها میگن عاشق پیامبر هستن پس چطور خلفای ان ها قاتلان خانم زهرا و اهل بیت محمد هستن .پس یا مسلمان نیستن یا همان اهل کوفه بیش نیستن .اخه ادم با چنین ادمایی اصلا حرف میزنه اینا میخوان در مورد امام علی حرف بزنند؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟:khaneh::khaneh::khaneh:
ا سلام ، می بخشید میام وسط بحثتون ولی یه سوال از جناب استاد داشتم ؛ بنده هم یکبار به قول دوستمون به مرز کفر و بی دینی رسیدم و با عنایت خدا به طرف تشیع و به خصوص امام زمان برگشتم. با توجه به توضیحات شما یعنی اگه بنده هم الان از یه کسی بخوام درمورد دینش تحقیق کنه و دینش تقلید کورکورانه نباشه حتما یه غرض شومی دارم؟؟؟
با سلام
خیر دوست گرامی. سوالی که برای درک واقعیت و کشف حقیقت است آدابی دارد و نوع طرح آن متفاوت می باشد به گونه ای که شوق کشف حقیقت را در نهاد آدمی ایجاد کرده و انسان را به تحقیق و مطالعه وا میدارد اما اگر سوال صرفا برای شبه افکنی و القای پنهانی عقائد باطله باشد نتیجه ای جز شک و تردید و اضطراب نفسانی ندارد. لذا حالتی که بعد از سوال سائل در انسان حادث می شود ملاک تشخیص بوده و به خوبی حاکی از غرض سائل از سوالش خواهد بود.
با سلام
موافقم .نظر بنده هم این است همانطور که قبلا هم گفتم. در ضمن باز هم میگم کسی همکه سوال رو مطرح میکنه مهمه نباید به حرف هر بی سر وپایی اهمیت داد.خروس گاه و بیگاه صدا میکنه قرار نیست همیشه طلوع صبح باشه شاید نشان از امدن بیگانه باشه
خیر دوست گرامی. سوالی که برای درک واقعیت و کشف حقیقت است آدابی دارد و نوع طرح آن متفاوت می باشد به گونه ای که شوق کشف حقیقت را در نهاد آدمی ایجاد کرده و انسان را به تحقیق و مطالعه وا میدارد اما اگر سوال صرفا برای شبه افکنی و القای پنهانی عقائد باطله باشد نتیجه ای جز شک و تردید و اضطراب نفسانی ندارد. لذا حالتی که بعد از سوال سائل در انسان حادث می شود ملاک تشخیص بوده و به خوبی حاکی از غرض سائل از سوالش خواهد بود.
[FONT=microsoft sans serif]عرض سلام و ادب خدمت جناب استاد اویس
استاد معرفت و شناخت و پرستش خدا از روی یقین و ایمان واقعی چجور برای انسان ممکن میشه؟ کسانی هستند که در مسیر انجام واجبات و ترک محرمات قرار گرفته اند و طهارت ظاهر و باطن رو تا حد خیلی زیادی رعایت میکنند، اما چرا فتح باب براشون اتفاق نمی افته؟ این بخاطر این هست که عبادت و اعمالشون از روی یقین و معرفت به خدا نیست و شاید به یه حالت عادت و تکرار رسیده اند؟؟؟ درک و معرفتی به خدا ندارند، ایمان وارد قلبشون نشده!!!
استادی بود که میفرمودن انسانها سه دسته اند: دسته ای که کلا بی دین هستند، دسته ای هم هستند که فکر میکنند دین دارند اما دین ندارند و مانند حیوانات صبح تا شب تو سر و کله هم میزنند، و جای این دو دسته هم آتش جهنمه! که اکثر مومنان در این زمانه در دسته دوم قرار دارند!!!!
حضرت سلمان و اباذر و مقداد و ... همگی همزمان در حضور امام معصومشون بودند، اما این که سطح معرفت و ایمان حضرت سلمان از همه بالاتر بوده، بخاطر چی هست؟؟
استاد معرفت و شناخت و پرستش خدا از روی یقین و ایمان واقعی چجور برای انسان ممکن میشه؟ کسانی هستند که در مسیر انجام واجبات و ترک محرمات قرار گرفته اند و طهارت ظاهر و باطن رو تا حد خیلی زیادی رعایت میکنند، اما چرا فتح باب براشون اتفاق نمی افته؟ این بخاطر این هست که عبادت و اعمالشون از روی یقین و معرفت به خدا نیست و شاید به یه حالت عادت و تکرار رسیده اند؟؟؟ درک و معرفتی به خدا ندارند، ایمان وارد قلبشون نشده!!!
استادی بود که میفرمودن انسانها سه دسته اند: دسته ای که کلا بی دین هستند، دسته ای هم هستند که فکر میکنند دین دارند اما دین ندارند و مانند حیوانات صبح تا شب تو سر و کله هم میزنند، و جای این دو دسته هم آتش جهنمه! که اکثر مومنان در این زمانه در دسته دوم قرار دارند!!!!
حضرت سلمان و اباذر و مقداد و ... همگی همزمان در حضور امام معصومشون بودند، اما این که سطح معرفت و ایمان حضرت سلمان از همه بالاتر بوده، بخاطر چی هست؟؟
با عرض سلام خدمت شما خواهر گرامی و با تشکر از شما بخاطر سوال خوبتان
در پاسخ به سوال حضرتعالی باید سه نکته را متذکر شوم:
1- انجام واجبات و ترک محرمات اگر چه رکن رکین اتصال به منبع فیض الهی و مشاهدات نورانی و مکاشفات حقانی است اما دست یابی به این نتایج بدون کسب معرفت و علم و دانش حقیقی زمان بر است. گاه زمان آن تا بدانجا به تاخیر می افتد که هنگامه مرگ و انتقال به نشئات مافوق فرا رسیده و مکاشفات و مشاهدات نورانی به عوالم پس از مرگ موکول میشود. این بدان خاطر است که علم و دانش حقیقی همچون چراغی است که دیدگان را با حقایق پیرامون آشنا می سازد. حال اگر کسی این چراغ را به دست نیاورد انس با حقایقی که در پیرامون وی است هنگامی میسر میشود که یکایک اشیا را همچون کوری لمس نموده و با یکایک آنها الفت و اشنایی پیدا کند که البته این مسیر زمان بر است و چه بسا عمر شخص کفاف آن نکند که بدون چراغ علم صرفا با انجام واجبات و ترک محرمات به انس و الفت با حقایق پیرامونش نائل شود. اما این بدان معنا نیست که اگر عمر کفافش نکرد زحماتش بی فایده بوده باشد بلکه نشئات دیگری که پس از مرگ در انتظار دارد فرصت بسیار خوبی است تا آنچه را که در دنیا بواسطه فقدان علم و دانش دست نیافته در آنجا جبران نموده و به مراد خویش واصل شود. پس علم حقیقی که همان توحید و معرفت نفس است نقش کلیدی و محوری برای تسریع و اتقان مشاهدات و مکاشفات عرفانی دارد.
2-اگر تمامی واجبات به درستی و صحت کامل انجام گیرد و همه محرمات به دقت مورد پرهیز قرار گیرند نفس بواسطه همین طهارت ظاهری و باطنی استعداد کافی برای کشف و شهود پیدا می کند. حال اگر نفس چنین استعدادی را نیافت علت را باید در خود اعمال و افکار سالک الی الله جستجو کرد . چه بسا فردی خود را سالیان درازی در سیر و سلوک و ریاضات شرعیه بداند اما انجام یک حرام کوچک و یا ترک یک واجب از دیدگان او مخفی مانده و همین موجب عدم باز شدن کانال وجودی وی شده و او را در مسیر مشاهدات رهزن باشد.
3- گاه دیر گرفتن و دیر مشاهده کردن حقایق، دلیل بر نقصان در اعمال سالک نیست بلکه دیر می دهند تا پخته تر دهند. در حقیقت تمامی استعدادهای وجود آدمیان به فراخور احوالات گوناگون ایشان بستری مناسب برای فعلیت یافتن می طلبد که فقط فیاض علی الاطلاق یعنی خداوند متعال واقف به زمان باروری آنها است لذا برای سالک الی الله ضروری است که برای فعلیت یافتن استعدادهای نهفته خویش صبر پیشه کرده و از اهتمامش بر انجام واجبات و ترک محرمات سست و ناامید نشود و همراه بر این باور باشد که دیر می دهند تا با ارزیابی استحکام ایمان و یقین فرد، به او پخته تر دهند.
اما این بدان معنا نیست که اگر عمر کفافش نکرد زحماتش بی فایده بوده باشد بلکه نشئات دیگری که پس از مرگ در انتظار دارد فرصت بسیار خوبی است تا آنچه را که در دنیا بواسطه فقدان علم و دانش دست نیافته در آنجا جبران نموده و به مراد خویش واصل شود
[FONT=microsoft sans serif]سلام علیکم
استاد مگر نگفته اند که با همان درجه و معرفتی که فرد در این دنیا بوده و از دنیا رفته با همان درجه و معرفت در بهشت به مقام میرسه و اگر کسی بخواد بدونه که در اون دنیا چه جایگاهی داره باید ببینه معرفت و یقینش در این دنیا تا چه حد هست؟ این حرف درسته؟ اگر درسته پس این گفته شما که فرمودید در اون دنیا جبران میشه چی میشه؟
چه بسا فردی خود را سالیان درازی در سیر و سلوک و ریاضات شرعیه بداند اما انجام یک حرام کوچک و یا ترک یک واجب از دیدگان او مخفی مانده و همین موجب عدم باز شدن کانال وجودی وی شده و او را در مسیر مشاهدات رهزن باشد.
[FONT=microsoft sans serif]استاد اینکه فرمودید انجام حرامی یا ترک واجبی از دیدگان فرد مخفی مونده و برای همین ممکن هست که فرد دری به رویش باز نشه خب اینکه خیلی نا امید کننده هست! اون فرد چجوری باید متوجه بشه که چه عملی انجام داده که باعث این اتفاق شده؟ حتما باید استاد این مشکل رو حل کنه؟ اگر کسی استاد نداشت باید چیکار کنه؟
حالا من میخوام نجاتم بدید واقعا به ناامیدی رسیدم.... احساس میکنم هیچی نیستم خالی و پوچم... اون دنیا همه اعمالم بخاطر سستی و بی پایه بودنشون از بین میره...
من نمیخوام بردگی کنم... من چرا نباید بتونم از خدای خودم دفاع کنم؟ چرا نباید بتونم حق بودن ولایت امام علی رو ثابت کنم؟ خواهش میکنم کمکم کنید...من خدا رو نشناختم فقط و فقط از بچگی بهم گفتن نماز بخون خوب باش بدی نکن منم گفتم باشه اما واقعا اعتقاداتم سست هست... من باید چیکار کنم؟من میخوام خدا رو حقیقتا بندگی کنم...از روی معرفت از روی یقین...
سلام علیکم
ضمن تشکر از استاد اویس پیشنهاد میکنم کتاب آنگاه هدایت شدم نوشته دکتر تیجانی سماوی را مطالعه کنید
در این کتاب با احادیث کتب معتبر علمای اهل سنت برحق بودن شیعه اثبات شده است
کتابی بسیار جذاب است
موفق باشید
[FONT=Georgia]سلام علیکم
استاد مگر نگفته اند که با همان درجه و معرفتی که فرد در این دنیا بوده و از دنیا رفته با همان درجه و معرفت در بهشت به مقام میرسه و اگر کسی بخواد بدونه که در اون دنیا چه جایگاهی داره باید ببینه معرفت و یقینش در این دنیا تا چه حد هست؟ این حرف درسته؟ اگر درسته پس این گفته شما که فرمودید در اون دنیا جبران میشه چی میشه؟
با عرض سلام خدمت همه دوستان گرامی و سرکار خانم گوهر و با تشکر از شما بخاطر سوال خوبتان
حرف شما صحیح است که انسان با همان معرفتی در عوالم مافوق گام بر میدارد که در دنیا بر ان میزان بوده اما این به معنای آن نیست که راهی برای ارتقای علمی و معنوی انسان در عوالم پس از مرگ نباشد. اصل تکامل برزخی که در دین ما بدان اشاره شده دقیقا بر همین معنا دلالت دارد که اگر برای کسی که در دنیا اهتمام به شریعت الهی داشته و مقید به رعایت دستورات الهی باشد واقعی رخ دهد که باعث مرگ ناگهانی وی شود راه تکامل برزخی باز خواهد بود منتهی به شرط آنکه چنین شخصی در دنیا علاوه بر اهتمام به شریعت الهی در صدد کسب معرفت حقیقی و تحصیل علم دینی باشد.
استاد اینکه فرمودید انجام حرامی یا ترک واجبی از دیدگان فرد مخفی مونده و برای همین ممکن هست که فرد دری به رویش باز نشه خب اینکه خیلی نا امید کننده هست! اون فرد چجوری باید متوجه بشه که چه عملی انجام داده که باعث این اتفاق شده؟ حتما باید استاد این مشکل رو حل کنه؟ اگر کسی استاد نداشت باید چیکار کنه؟
نه این حرف ناامید کننده و غیر قابل تحقق نیست. مقتضای این حرف صرفا ان است که انسان هرگز خودش رو مصون از خطا و اشتباه نداند و دائما با تقویت بنیه علمی خود در صدد تطبیق اعمال و سکنات خود با شریعت الهی باشد و از علمای راستین برای اطمینان این مساله کمک و راهنمایی بجوید.
بدون استاد تا اواسط راه را می توان طی کرد اما برای نیل به مدارج عالیه گردنه هایی در پیش راه است که باید استاد کامل مکملی در کنار سالک باشد. فعلا که من و شما در ابتدای راهیم بهتر ان است که نگران رهزنیهای اواسط راه و کمک استاد راه نباشیم و فعلا با تقویت بنیه علمی و عملی خود از پلکان ابتدایی شریعت و فهم اسرار آن کمی پیشتر رویم تا انشاالله به وفق پیشرفت خود، خداوند نعمتهای خاصتری را نیز نصیبمان سازد چرا که خداوند هرگز دهان باز را بی غذا نمی گذارد. از ما حرکت از خدا برکت...
[FONT=microsoft sans serif]سلام علیکم
پیشاپیش ازینکه وقت شما رو با سوالات پی در پی میگیرم عذرخواهی میکنم:Gol:
استاد چجوری باید تشخیص داد که ایمان وارد قلب ما شده؟ چجوری باید مطمئن بشم که در لحظه مرگم با یک فریب کوچک شیطان ایمانم حفظ میشه؟ من که هنوز در معرض امتحان الهی قرار نگرفتم چجوری باید به باور و ایمان خودم اعتماد کنم؟
یک مطلبی هم چند روز گذشته شنیدم که وقتی حضرت ظهور میکنن یک نامه ای از جد بزرگوارشون میخونن( وصیت نامه ؟:Gig: ) که خیلی ها ایمانشون سست میشه و ریزش میکنن... وقتی این مطالب رو میشنوم خیلی میترسم...
ببینید اصولا ما هر چیزی که میخریم یه کتابچه داره…مثلا وقتی تلوزیون و ماشین لباس شویی یا موبایل میخرید یه کتابچه راهنما داره که برامون توضیح میده طرز کار کردن باهاشو…روح ما هم کتابچه داره و اون کتاب چه قران کریمه.خدا طرز کار با روحمون رو بهمون یاد داده!!! اما باید حتما مطالعه بشه و گرنه صد در صد به بیراهه میکشیم.:hamdel:
[FONT=georgia]جمع بندی
سوال
بسیار کسانی هستند که در مسیر انجام واجبات و ترک محرمات قرار گرفته اند و طهارت ظاهر و باطن را تا حد خیلی زیادی رعایت میکنند، اما چرا فتح باب برایشان اتفاق نمی افتد؟ در حقیقت سوال این است که معرفت و شناخت و پرستش خدا از روی یقین و ایمان واقعی چگونه برای انسان ممکن میشود؟
پاسخ
در پاسخ به سوال حضرتعالی باید سه نکته را متذکر شوم:
1- انجام واجبات و ترک محرمات اگر چه رکن رکین اتصال به منبع فیض الهی و مشاهدات نورانی و مکاشفات حقانی است اما دست یابی به این نتایج بدون کسب معرفت و علم و دانش حقیقی زمان بر است. گاه زمان آن تا بدانجا به تاخیر می افتد که هنگامه مرگ و انتقال به نشئات مافوق فرا رسیده و مکاشفات و مشاهدات نورانی به عوالم پس از مرگ موکول میشود. این بدان خاطر است که علم و دانش حقیقی همچون چراغی است که دیدگان را با حقایق پیرامون آشنا می سازد. حال اگر کسی این چراغ را به دست نیاورد انس با حقایقی که در پیرامون وی است هنگامی میسر میشود که یکایک اشیا را همچون کوری لمس نموده و با یکایک آنها الفت و اشنایی پیدا کند که البته این مسیر زمان بر است و چه بسا عمر شخص کفاف آن نکند که بدون چراغ علم صرفا با انجام واجبات و ترک محرمات به انس و الفت با حقایق پیرامونش نائل شود. اما این بدان معنا نیست که اگر عمر کفافش نکرد زحماتش بی فایده بوده باشد بلکه نشئات دیگری که پس از مرگ در انتظار دارد فرصت بسیار خوبی است تا آنچه را که در دنیا بواسطه فقدان علم و دانش دست نیافته در آنجا جبران نموده و به مراد خویش واصل شود. پس علم حقیقی که همان توحید و معرفت نفس است نقش کلیدی و محوری برای تسریع و اتقان مشاهدات و مکاشفات عرفانی دارد.
2-اگر تمامی واجبات به درستی و صحت کامل انجام گیرد و همه محرمات به دقت مورد پرهیز قرار گیرند نفس بواسطه همین طهارت ظاهری و باطنی استعداد کافی برای کشف و شهود پیدا می کند. حال اگر نفس چنین استعدادی را نیافت علت را باید در خود اعمال و افکار سالک الی الله جستجو کرد . چه بسا فردی خود را سالیان درازی در سیر و سلوک و ریاضات شرعیه بداند اما انجام یک حرام کوچک و یا ترک یک واجب از دیدگان او مخفی مانده و همین موجب عدم باز شدن کانال وجودی وی شده و او را در مسیر مشاهدات رهزن باشد.
3- گاه دیر گرفتن و دیر مشاهده کردن حقایق، دلیل بر نقصان در اعمال سالک نیست بلکه دیر می دهند تا پخته تر دهند. در حقیقت تمامی استعدادهای وجود آدمیان به فراخور احوالات گوناگون ایشان بستری مناسب برای فعلیت یافتن می طلبد که فقط فیاض علی الاطلاق یعنی خداوند متعال واقف به زمان باروری آنها است لذا برای سالک الی الله ضروری است که برای فعلیت یافتن استعدادهای نهفته خویش صبر پیشه کرده و از اهتمامش بر انجام واجبات و ترک محرمات سست و ناامید نشود و همراه بر این باور باشد که دیر می دهند تا با ارزیابی استحکام ایمان و یقین فرد، به او پخته تر دهند.