سلام
چند روز گذشته با یک نفر همکلام شدم که بشدت منو از خودم و اعتقادات سستی که دارم ناامید کرده.
بحث بین ما رسیده بود به این موضوع که نظرتون در مورد سنی ها چیست؟ قبولشون دارید؟ من گفتم که اصلا باهاشون کاری ندارم هرکسی اعتقادات خودشو داره، ولی میدونم که کسی که ولایت امام علی رو قبول نداشته باشه هیچ یک از اعمالش پذیرفته نمیشه.
خلاصه بحث رسید به اینکه طرف مقابلم بهم گفتن که فرض رو بگیرید که من یک سنی هستم حالا شما اعتقاداتون رو برام شرح بدید... بگید ماجرای غدیر رو چجور برام اثبات میکنید؟بگید اصلا معصوم بودن امامت به چه کار تو میاد؟ خدا برات کافی نیست؟ اینکه امام زمان نیست با عدل خدا چجور جور در میاد؟ من میگم ابوبکر انسان خوبی بود، پیامبر عاشق عایشه بود، دو نفر از خلفای مورد قبول سنی ها از فرماندهان لشگر امام حسن و امام حسین بودند برای من تمام اینا رو ثابت کن که چرا پس الان شیعیان نظراتشون بد هست نسبت به این افراد؟ چرا؟استدلالت چیه که میگی ابوبکر بد بود؟... تعریفت از خدا چیه؟
میگفت الان اگر خدا مستقیم بهتون بگه که فرضا شوهرتو بکش میکشی؟ من گفتم بله می کشم! بهم خندیدن... گفتن واقعا میکنی؟ گفتم تو حرف که اینجور هستم تا تو عمل چجور باشم...گفتن الان خدا بگه شراب بخور میخوری نماز نخون نمیخونی؟ گفتم هرچی بگه انجام میدم..بهم گفتن پس شما عبادتتون به عبادت بردگان میمونه نه عبادت بنده ها... تو بندگی نمیکنی برده هستی...
بهم گفتن که تویی که اینهمه عبادت انجام میدی، تو و امثال تو که خیلی هم زیاد هستند، یعنی اکثر دینداران همینجور هستن، میدونستی که اگر امام زمان ظهور کنه همه تنهاش میزارن؟ میدونستی اکثر دینداران ما خودشون فکر میکنن دیندار هستن و واقعا هیچی نیستن..هیچکس خدا رو اونجور که باید نشناخته و عبادتش نمیکنه... تویی که اینهمه عبادت میکنی حتی نمیتونی از خدایی که به خیال خودت میپرستیش، دفاع کنی... ایمانت خیلی سسته جوری که من اگر حرفامو ادامه بدم شما به کفر هم میرسی اما ادامه نمیدم...
ایشون خودشون یک بار به حد کفر رسیده بودند بخاطر مشکلات زیادی که داشتن و به یک باره خدا یک دری براش باز میکنه و چیزایی نشونش میده و بسیار بسیار اعتقاد قوی پیدا میکنه جوری که از منی که اعمال بیشتری انجام میدم خیلی خیلی خیلی بیشتر ایمان داره...
حالا من میخوام نجاتم بدید واقعا به ناامیدی رسیدم.... احساس میکنم هیچی نیستم خالی و پوچم... اون دنیا همه اعمالم بخاطر سستی و بی پایه بودنشون از بین میره...
من نمیخوام بردگی کنم... من چرا نباید بتونم از خدای خودم دفاع کنم؟ چرا نباید بتونم حق بودن ولایت امام علی رو ثابت کنم؟ خواهش میکنم کمکم کنید...من خدا رو نشناختم فقط و فقط از بچگی بهم گفتن نماز بخون خوب باش بدی نکن منم گفتم باشه اما واقعا اعتقاداتم سست هست... من باید چیکار کنم؟
من میخوام خدا رو حقیقتا بندگی کنم...از روی معرفت از روی یقین...
یک دنیا ممنونم