اعتقاد

الله چه منطق و زبانی طلب می کند؟

انجمن: 

سلام.
حدود یک سال پیش فکر کنم سعی کردم توی این تاپیک http://www.askdin.com/showthread.php?t=62021 در این باره حرف بنزیم که واقعا الله، چی می خواد از ما وقتی می گه ما به او و دین و پیامبرانش ایمان بیاریم؟؟ منطق الله چی هست؟؟ زبانش چی هست؟ با چه منطقی و حسابی ما باید به الله، به خدایی الله، به اسلام الله به پیامبران الله، به کتاب الله باور اعتقاد داشته باشیم؟
متاسفانه، فرصت نشد من در اون تاپیک شرکت کنم. فقط یک پست فرستادم که اونم به خاطر احتمالا عدم حضورم بی جواب ماند.
حالا می خواستم اون رو با شدت بیشتری ادامه بدیم.می خوام بیشتر با الله آشنا بشیم.
من یادمه چندین ساله پیش، همیشه این موضوع برام سوال بود.چرا کتاب در مورد الله کمه.
پیش خودم می گفتم، کلی کتاب آشپزی هست.کلی کتاب چگونه آشپزی کنیم هست تا کتاب های تاریخی با یک موضع خاص که مثلا، ناپلئون که بود و چه کرد داریم؟؟؟ ولی کتاب در مورد الله در مقایسه به اهمیت و عظمتی که الله دارد ندایم.
چرا یک موجود بزرگ و حیاتی در زندگی ما.موثر در زندگی ما.تاثیر گذار در زندگی.بزرگتر از پدر و مادر همه کسان ما، انقدر غریب باید باشه؟؟ در صدا و سیما، در کتاب خانه های ما، در روزنامه هها و مجلات ما...
چرا انواع و اقسام کتاب های رنگارنگ در مورد الله نیست.چرا منتشر نمیشه؟؟
چرا انقدر ما بی توجهیم؟ یعنی نسبت به اون جایگاه و بزرگی الله حساب کنیم، چقدر ما نسبت به الله بی تفاوتیم؟اون زمانا من اینطور فکر می کردم! و اون زمانا برام عجیب بود.نمی فهمیدم چرا باید اینطورباشه؟یکی از دلایل اینکه تصمیم گرفتم بیشتر در مورد خدا تحقیق کنم.و شاید به شک افتادم در باور به این دست مسائل دینی همین موضوع بوده!! انگار سانسور میشه خدا.چرا؟؟عادی نیست!!!
حالا فارق از اینکه اون زمان ها این تفکرم صحیح و درست بوده یا نه، ولی به هر حال، همچنان فکر می کنم بله، واقعا الله که فکر می کنیم همان خداست نسبت به جایگاه و عظمتی که داره به شکل صحیح و علمی و منطقی، دیده نمیشه!! دیده شدنش در میان عموم و اکثریت جامعه بیشتر در حد دعا و نیایش و نماز و خواهش خواستن از اوست، همین!!

بابا ناسلامتی خداست ها؟؟

نمی دونم اما، حدس می زنم، شاید پاس اون مساله در میانه که می گن زیاد در مورد الله یا خدا یا ذات خدا، واکاوی و تعقل نکنید.گمراه می شوید و بیم کافر شدنتون می رود!!!!

می خوام بیشتر در مورد الله حرف بزنیم.بیشتر الله را بشناسیم.

برای شروع، می خوام بدونم، الله همانطور که پیشتر عرض کردم، چه منطقی طلب می کنه.انتظار داره ما به چه منطق و حساب و کتابی به او ایمان و باور داشته پیدا کنیم؟؟اصلا میشه به خدایی الله شک داشت که بعدش سوال کرد با چه منطقی می توان به الله باور و ایمان و اعتقاد پیدا کرد؟؟؟
آیا با عقل و دو دوتا چهار تای ریاضی و فلسفی و منطقی که ما عموما بلدیم و باهاش بحث و گفت و گو می کنیم.با دوستان با کارشناسان، میتوانیم وجود و حقانیت و خدایی الله را ثابت کنیم؟؟یا نه، باور و اثبات خدایی الله از جایی و از طریقی دیگر حاصل میشود؟؟

یادمه چند بار اشتباه نکنم اشاره و گفت و گو شد با کارشنسان سر اینکه، آیا شخص بنده، از اعراب جاهلی آن زمان ظهور پیامبر، کمتر می فهمم.بهره هوشیم و سوادم کمتر هست؟؟ چی شد اون زمانا کسانی مثل مثلا حضرات ابوبکر و عمر و عثمان و ابن عباس و خدیجه و سلمان فارسی و دیگران، موفق شدند با آن عقل و دانشی که داشتن به خدا و الله و اسلام باور پیدا کنند و حقانیت آنها را اثبات کنند، اما من مثلا نتوانم؟؟؟چیزی من از آنها کم دارم توی این زمینه؟؟ یعنی من باید برم مثلا سر کلاس درس آقای ابوبکر یا حضرت خدیجه و از ایشان بخواهم که ایشان به من یاد بدهند، از فلسفه و منطق و براهین عقلی به من بیاموزند که من به حقانیت الله و اسلام ایمان پیدا کنم؟؟ راستش ما که با سخنان اساتید اینجا هم به یقین نرسیدیم.پس احتمالا جسارتا باید از اساتید اینجا هم اعلم تر باشند دیگر؟؟چطوریاست ماجرا؟؟چرا آنها توانستند من نمی توانم؟؟ اصلا آنها توانستند؟؟شاید خیلیشان از روی جهالت و نادانی و تقلید و نه تعقل و اندیشه به الله و اسلام باور پیدا کردند که نتیجه اش هم شد از دین خارج شدن و فاسد شدن خیلی هاشون از نظر شیعه؟ و دیگرانشان هم شاید از طریقی غیر از منطق و فلسفه و اندیشه ای که ما می شناسیم و به آن دست آویز می شویم به حقانیت الله و اسلام رسیدند؟؟آما آن طریق ها چه بوده و هست؟؟؟
1-
پس با این توضیحات، یک سوال اصلی بنده این بوده که، منطق الله در باب اثبات کلام الله بودن قران، در اثبات حقانیت و خدایی خود چیست؟؟
2-
سوال دوم.آیا الله، اشخاص را به صرف اینکه، به او باور پیدا نمی کنند، خدا بودن الله را نمی پذیرند، کافر و جاودانه در آتش می خواند؟؟؟ اگر بلی، در این صورت، اگر بر فرض ما
به هر دری که زدیم نتوانیم، به خدا بودن الله باور پیدا کنیم.نتوانیم حقانیت اسلام را باور کنیم.رای به خدا بودن الله ندهیم، لزوما و قطعا همرسته . در دسته ی کافران میشویم؟؟؟:-s:-s یا دانشمندان و اشخاصی نامی و معروف و مشهوری بودن که ادعا می کردن که به خدا اعتقاد ندارند؟اگر حقیقتا این گونه بودند؟آنها همه در دسته ی کافران قرار می گیرند؟؟؟ اگر بگویید نه؟؟چرا اینگونه باید باشد؟؟می خواهید در حد توان ریز ببینانه تر به این مساله بپردازیم.

در آخر.این سوال صرفا یک بحث عقلی و فلسفی نیست.و چه خوبه و اصلا این ضرورت احساس میشه که به گذاره های دینی هم اشاره بشه که خواهشن در حد امکان فقط به آیات قرآن اشاره بشه.

با تشکر.

قبول عدالت خدا در زبان و رد آن در قلب!

انجمن: 

سلام

با توجه به اینکه عدل یکی از اصول دین هست، اگر کسی زبانا خدا را عادل بداند اما قلبا نداند ایا اصول دین او دچار خلل نمیشود؟
مثلا اگر کسی در دلش خدا را به خاطر احکامی که در مورد زن و مرد قرار داده خشمگین باشد یا این را بی عدالتی بداند
و اصولا چرا این چنین است که با زبان به عدل خدا اعتراف می کنند و با قلب ان را رد می کنند@};-

شکاکیت هیوم و ختم فلسفه و الهیات

سلام خدمت محققان و اساتید گرامی

در جمعی گفته شد که هیوم با شکاکیتی که پروراند، ختم فلسفه و الهیات را اعلام کرد؛ همان ختمی که نیچه برایش مرثیه سرایی کرد و نتایجش را به رخ دیگران کشید.

شکاکیت هیوم را میشناسم. اما با این حال، بهتر است ابتدا تقریری از آن ارائه کنید و سپس نقدش کنید. میخواهم عیار نقد شما را بشناسم.

به هر حال، ماندن در فلسفه هیوم یا نقد و عبور از آن، عواقب سهمگینی دارد.

ممنونم

اراده انسان و اراده الهی

درباره برهان نظم و رابطه طولی خداتحقیق کردم ولی اراده خدا معنانداردانسان بایددرباورخودقبول کندکه نیروی درونی خودش سرچشمه است

نمازخوان بی اعتقاد؟!!!

انجمن: 

با عرض سلام

دوستان اعتقادم به شدت ضعیف شده است . قبلا نماز میخوندم اما حالا دیگه به دلیل ضعف اعتقادم نماز نمیخونم .

ی از بچگی دعا کردم خدا هیچ یک از دعاهام رو براورده نکرده است . در حق خداوند به هیچ عنوان کوتاهی نکرده ام و وظایف بندگی خودم رو به جا اورده ام .

اما به دلایل عدم براورده شدن دعاهایم و بدشانسی های زیادی که در زندگی داشتم و اتفاقاتی که با وجود اینکه از خدا ممد خواستم اما باز هم اتفاقات بد برایم افتاده است . دیگر به وجود خدا اعتقاد ندارم .

چند درصد هم اعتقاد به وجود خدا میدهم اما به نظرم این خدا برایش انسان ها به هیچ عنوان مهم نیستند .

و نماز خواندن و یا نخواندن و کار نیک کردن یا نکردن فرق به حال خدا ندارد و نیاز به عبادت ندارد خداوند .

حال میخواهم به زور و اجبار ه که شده نماز بخوانم و تلقینی کنم که خداوند وجود دارد .

سوال اصلی من اینجاست : ایا اگر من نمازم را بخوانم و وظایف بندگی خود را به جا اوردم . اما اگر به وجود خدا و دین شک داشته باشم . سرنوشت من در ان دنیا چطور خواهد بود اگر این ها (اسلام و خداوند معرفی شده در قران به حقیقت بپیوندند ) ؟؟؟؟؟؟؟؟؟

اعتقاد علمای شیعه به عدم وجوب پرداخت خمس (پاسخ شبهه)

انجمن: 

با سلام
با سپاس از اساتید لطفا جواب این شبهه وهابیون را بدهید

خمس که مربوط به غنائم جنگی بوده متاسفانه در مذهب تشیع برای مردم عامی شیعی نیز واجب شده است و گویی مردم نزد آخوندها غنیمت جنگی محسوب می شوند. به هر حال هر کس عقل خویش را بکار نبندد باید منتظر ضررهای بیشتر از این نیز باشد و می بینیم که برخی مردم ساده لوح می گویند: ای وای! اگر خمس خود را ندهم مالم حرام است!!!
و البته محققان شیعی که به مطالب مندرج در کتب اهل سنت بسیار علاقه مند هستند، ظاهرا فراموش کرده اند که در کتب خودشان مطالب بسیاری بر ضد مذهب خود دارند ولی از آن طرف سرشان را از صبح تا شام کرده اند در کتب اهل سنت!!! در نوشته های زیر می بینید که علمای شیعه پرداخت خمس را واجب ندانسته و ظاهرا اجماعی بر سر این موضوع وجود نداشته و این نیز جزء کلاهان بزرگ دیگری است که مراجع گمراه رافضی بر سر مردم گذاشته اند تا در گمراهی تکمیل باشند.

اول – ابن جنید که از بزرگان علمای شیعه بوده در زمان دیالمه به نقل علامه در کتاب مختلف ج ۲ ص ۳۱٫


دوم – مرحوم ابن عقیل به نقل محقق سبزواری در کتاب ذخیره المعاد.


سوم – شیخ مفید به نقل محدث بحرانی در کتاب حدائق ج ۱۲ ص ۳۸٫


چهارم – شیخ صدوق محمدبن بابویه القمی در کتاب من لایحضر که سخنی از ارباح مکاسب و خمس تجارت نیاورده، ولی احادیث تحلیل خمس را برای شیعیان آورده. و از کلام حاج شیخ عباس قمی در منتهی‌الامال در ذکر جلالت شأن زکریا ابن آدم که نوشته: «و اهل قم اول کسانی هستند که خمس فرستادند بسوی ائمه علیهم السلام» معلوم می‌شود تا آن زمان خمس معمول نبوده است.


پنجم – شیخ طوسی درکتاب تهذیب ج ۴ ص ۱۴۳ فرموده : ائمه خمس متاجر را برای ما مباح کرده‌اند که تصّرف شیعه در آن جائز است، و نیز در کتاب المبسوط ج ۱ ص ۲۶۳ و در کتاب النهایه ص ۲۰۰ چنین فرموده است.


ششم – شیخ فقیه سلاّر حمزه بن عبدالعزیز به نقل علامه در مختلف ج ۲ ص ۳۰ و ۳۷ که راجع به خمس فرموده : «قد أحلونا ما نتصرف من ذلک کرما و فضلاً».

هفتم – محقق ثانی الکرکی در کتاب خراجیه ص ۲۶ فرموده خمس مناکح و متاجر و مساکن برای عموم شیعه حلال است که ندهند.


هشتم – مقدس اردبیلی در کتاب زبده البیان ص ۲۱۰ و در شرح ارشاد ص ۲۷۷ بکلی خمس را ساقط نموده.


نهم – الشیخ الجلیل ابراهیم القطیفی در خراجیه خود ص ۱۰۱ تا ص ۱۱۶ شرح داده که خمس برای شیعه مباح است تا روز قیام قائم و خمس و انفال را ائمه حلال و مباح نموده‌اند.
دهم – السید السند سید محمد صاحب مدارک درذیل جمله شرائع: «الخامس ما یفضل عن مؤنه السنه» فرموده : این خمس بطور مطلق عفو شده است.
یازدهم – مرحوم محقق سبزواری میرزا محمد باقر خراسانی در کتاب ذخیره المعاد.


دوازدهم – ملامحسن الفیض در کتاب وافی ج ۲ جزوه ۶ ص ۴۸ فرموده : سهم امام چون دسترسی به امام نیست پس بکلی ساقط است و چنین فرموده در المفاتیح. و شیخ یوسف بحرانی در کتاب حدائق ج ۱۲ ص ۴۴۲ سقوط حق امام را نسبت به کاشانی داده است.


سیزدهم – الشیخ الحر العاملی در وسائل الشیعه کتاب الخمس، سهم امام را در صورت تعذّر ایصال به امام برای شیعه مباح دانسته است. و در حدائق ج ۱۲ ص۴۴۲ فرموده او قائل به سقوط سهم امام است.


چهاردهم – صاحب الحدائق شیخ یوسف بحرانی در حدائق ج ۲ ص ۴۴۸ قائل به سقوط سهم امام است.

پانزدهم – صاحب جواهر در باب خمس فرموده : ظاهر اخبار این است که جمیع خمس مخصوص امام باشد و ایشان هم به شیعیان بخشیده‌اند، ولی نایبان ادعائی نفله کرده‌اند (شاه بخشیده شیخ علی خان نمی‌بخشد) چاپ تبریز ص ۱۶۴٫


شانزدهم – شیخ بزرگوار عبدالله بن الصالح البحرانی که فرموده : «یکون الخمس بأجمعه مباحا للشیعه و ساقطا عنهم».


هفدهم – به نقل علامه مجلسی در مرآت العقول ج ۱ ص ۴۴۶ که فرموده : جمعی از متأخرین خمس ارباح را واجب نمی‌دانند. [۱]


هجدهم: حکیم موذن بنی عبس: از امام صادق در تفسیر آیه خمس: به خدا قسم آن غنیمت بهره ها و ربحهای روز به روز است که به دست می آید جز آنکه پدرم بر شیعیان ما حلال فرمود تا نسل آنان پاک شود. ( استبصار ج ۲ ص ۵۴ )


نوزدهم: وافی ج ۶ ص ۲۷۶: امام باقر: ما خمس را برای شیعیان پاک ساختیم تا موالید آنان پاک و فرزندانشان حلال و پاکیزه گردند.


بیستم: جامع احادیث شیعه ج ۸ ص ۵۲۹: ابوبصیر گوید: امام باقر فرمود: هر چیزی که بر اساس شهادت به وحدانیت خدا و رسالت حضرت محمد در کارزار با کفار غنیمت گرفته شود خمس آن حق ماست و بر کسی حلال نیست که چیزی از خمس بخرد تا آنکه حق ما را به ما برساند. ( پس منافع مال چه؟ )
بیست و یکم: جامع احادیث شیعه ج ۸ ص ۵۳۳: محمد ابن مسلم گفت: از امام باقر درباره طلا و نقره و مس و آهن و سرب پرسیدم فرمود: در همه آنها خمس است.(آیا دولت خمس این معادن را به مراجع می دهد؟!!!)


بیست و دوم: جامع احادیث الشیعه ج ۸ ص ۵۹۳ داوود بن کثیر رقی: امام صادق: همه مردم در حقوق پایمال شده (خمس) ما زندگی می کنند جز آنکه ما برای شیعیان آنرا حلال کردیم.


بیست و سوم: جامع احادیث شیعه ج ۸ ص ۵۹۷ – فضیل از امام صادق: حضرت علی به فاطمه گفت: بهره ای را که از بیت المال داری به پدران شیعیان ما حلال کن تا پاکیزه شوند.


بیست و سوم: جامع احادیث شیعه ج ۸ ص ۵۹۵ – از امام صادق پرسیدند: یابن رسول الله به هنگامی که قائم شما از نظرها غائب است حالت شیعیان شما درباره ویژگی هایی که خدا به شما داده (خمس) چه خواهد بود؟ فرمود: اگر از آنان بگیریم با آنا انصاف نورزیده ایم و اگر به خاطر پرداخت نکردن آنانرا مواخذه کنیم دیگر ایشان را دوست نداشته ایم بلکه مسکنها و منزلها را مباحشان ساختیم تا عبادتهای ایشان درست باشد و نکاح ها و ازدواجها را بر آنها مباح کردیم تا ولادتشان پاک گردد و کسب و تجارت را مباح کریم تا اموال و دارای خود را پاک سازند.( به جز خمس!)


بیست و چهارم: قال‌الصادق(ع): لیس‌ الخمس إلا فی‌الغنائم خاصه (من لا یحضره‌الفقیه یکی از چهار کتاب اصلی و پایه شیعه) امام صادق(ع) فرمودند: خمس نیست مگر در غنایم. و لازم به تذکر است که دادن خمس غنائم به حاکم قبل از اسلام نیز رایج بوده است و در کتب تواریخ و سیَر از جمله کتاب تاریخ قم که از کتب معتبر شیعه است (ص ۲۹۱) می نویسد: ابومالک اشعری آنکسی است که خمس را قسمت کرد قبل از نزول قرآن بذکر خمس. و در (ص ۲۷۸) می‌نویسد: مالک بن عامر که از جمله مهاجران است ابتدا کرد پیش از نزول آیه خمس، خمس را قسمت کرد و این معنی در وقتی بود که مالک بن عامر غنیمتی را یافت در بعضی از غزوات، رسول (ص) فرمود او را که یک سهم از آن بهر خدا بنه، مالک بن عامر گفت خمس آن از بهر خداست، پس حق سبحانه و تعالی به قسمت مالک بن عامر رضا داده و آن قسمت را امضاء فرموده این آیه را فرستاد: ( وَاعْلَمُوا أَنَّمَا غَنِمْتُمْ مِنْ شَیْءٍ فَأَنَّ للهِ خُمُسَهُ….) و در پاره‌ای از کتب تاریخ است که اولین خمس را عبدالله بن جحش قبل از جنگ بدر در سریه خود بخدمت رسول خدا آورد (تاریخ ابوالفدا واقدی و ابن خلدون)



[/HR][۱] جالب است که اگر ما کسانی چون عبدالرزاق صنعانی را از قدمای شیعه بدانیم و مطلبی بر خلاف اعتقادات شیعیان فعلی از او نقل کنیم، فوری می بینیم که منتقدین گرامی مطالبی از کتب او بر خلاف عقاید مدعیان تشیع می آورند و او را بطور کل از مذهب تشیع خارج می کنند تا به این طریق ما نتوانیم به سخنان او استدلال کنیم، ولی این منتقدین فراموش کرده اند که پس این علمای شما نیز در اینجا خمس را واجب نداسته اند و علمایی دیگر نیز مواردی دیگر را، پس لطف کنید و همه آنها را (به جز جناب قزوینی) از دایره تشیع بیرون کنید!!!

توسل و صدمه اعتقادی

انجمن: 

با سلام

آیا اعتقاد به اینکه امامان معصوم در ممات خود هم گره گشا و پاسخگو به اهل دنیا هستند..در گذر زمان و مواجه شدن با در بسته و عدم پاسخگویی موجب سست شدن اعتقادات نمیگردد؟؟!
آیا نباید به این نتیجه رسید که کرامت امامان در زمان ممات خیلی بیشتر ساخته و پرداخته دشمنان بوده و این به دین مردم آسیب میزند؟
بنده واقعا از این بابت ضربه خوردم
مخصوصا از این حرف که وقتی پاسخ نمیگیریم میگویند عنایت شده حواست نیست!

منتظر پاسخ شما هستم

معنای «ما جاء به الرسول» و لزوم اعتقاد به آن

با سلام

سوال بنده این بود که مفهوم و معنای عبارت (( ما جاء به الرسول )) چیست و آیا اعتقاد به آن واجب و از لوازم اعتقاد به رسالت است ؟
لطفاً با استناد به آیات و روایات توضیح دهید .

متشکرم

@@ مهم ترین مطلب در دین اسلام چیست؟ و چرا این قدر مهم است؟ (بخوانید و نظر دهید)

انجمن: 

به نام خالق هستی

دوستان گرامی، آیا تا الان به این مطلب توجه کرده اید که اصلی ترین مطلب در دین اسلام چیست؟ و محور و مرکزیت با چه چیزی است؟ :Gig:
بزرگواران، در یک دسته بندی کلی مطالب دینی در سه چیز خلاصه می شود:

1_ عقائد مثل توحید،عدل،نبوت،امامت،معاد

2_ اخلاق که این مورد به اخلاق و صفات خوب(مانند تواضع،خوش اخلاقی و ...) و اخلاق و صفات بد(مانند تکبر،حسد و ...) تقسیم می شود.

3_ احکام مانند نماز و روزه و حج و زکات و ...

سئوال دوم این است که چرا مهم ترین مطلب در دین این قدر، مهم شده است؟
:Moteajeb!:


منتظرات نظرات شما هستم.
:nevisandeh:

رسیدن به خدا مهم است یا چگونه رسیدن؟

انجمن: 

درود لطفا به این سوالات جواب دهید

رسیدن به خدا مهم است یا چگونه رسیدن؟
آیا کسی که پیرو هیچ دینی نباشد نباید انتظار بهشت داشته باشد؟ کسی که با تحقیق نتوانسته دینی را بپذیرد یا حتی اگر دینی رو از روی ترس پذیرفته ولی در باطن اعتقادی به خیلی از احکام آن نداشته باشد و حتی به درستی آن نیز شک داشته باشد اعمال این فرد نزد خدا چگونه است؟
و سوال آخر شخصی که پیرو ادیان حاضر نباشد ولی با تمام وجود خدا را دوست و باور داشته باشد همچنین وجودش برای مردم مفید باشد به گونه ای که در صورت نبود اون شخص خیلی ها دچار مشکل شوند چنین کسی چگونه جایگاهی در اون دنیا دارد؟

با تشکر