جمع بندی رعایت حجاب یک رسالت ملی است یا مذهبی؟
تبهای اولیه
تا آنجایی که اینجانب در منابع مختلف خوانده ام، پوشش تمام بدن در زمان های گذشته توسط زنان و مردان در ایران یک حقیقت بودهاست و به هیچ وجه ایرانیان برهنه نبوده اند.
حالا با توجه به شرایط کنونی جامعه ، رعایت حجاب یک رسالت ملی است یا مذهبی؟
تا آنجایی که اینجانب در منابع مختلف خوانده ام، پوشش تمام بدن در زمان های گذشته توسط زنان و مردان در ایران یک حقیقت بودهاست و به هیچ وجه ایرانیان برهنه نبوده اند.حالا با توجه به شرایط کنونی جامعه ، رعایت حجاب یک رسالت ملی است یا مذهبی؟
با سلام و احترام
حجاب ریشه در فطرت انسان ها دارد، همان طور که قرآن کریم در برخی آیات به آن اشاره فرموده است:
«فَلَمَّا ذاقَا الشَّجَرَةَ بَدَتْ لَهُما سَوْآتُهُما وَ طَفِقا يَخْصِفانِ عَلَيْهِما مِنْ وَرَقِ الْجَنَّةِ» (اعراف-22)
و هنگامى كه از آن درخت چشيدند، اندامشان [عورتشان] بر آنها آشكار شد و شروع كردند به قرار دادن برگهاى (درختان) بهشتى بر خود، تا آن را بپوشانند.
روشن است که آن ها همسر یکدیگر بودند و جایز بود در مقابل هم برهنه شوند، و کسی هم نظاره گر انها نبود، تا شرمندگی شان به خاطر او باشد، و چون اولین انسانها بودند، پوشش برای آن ها اکتسابی هم نمی توانست باشد، با این اوصاف روشن می شود که حجاب و حیا ریشه در فطرت انسان ها دارد، اگرچه فطرت انسان ممکن است گاهی به خاطر غبار غفلت نادیده گرفته شود.
و از طرفی دین خدا همواره به سمت فطرت انسانهاست:
«فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنيفاً فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْها لا تَبْديلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذلِكَ الدِّينُ الْقَيِّم» (روم-30)
پس روى خود را متوجّه آيين خالص پروردگار كن! اين فطرتى است كه خداوند، انسانها را بر آن آفريده دگرگونى در آفرينش الهى نيست.
لذا خداوند در ادیان گذشته نیز دستور به رعایت حجاب داده است،(1) و ایرانیان که از ابتدا مردمی دین دار، روشنفکر، با فرهنگ، و فطرت گرا بوده اند این دستور الهی با فرهنگشان عجین شده بود و همان طور که شما فرمودید هرگز برهنگی را در تاریخ خود نپذیرفتهاند، و با ورود اسلام، بدون هیچگونه تعصبی سریعا آن را پذیرفتند، و این امر نیز موجب شکوفایی تمدن عظیمی دیگر شد.
نقش پوشش و حجاب زنان در ایران باستان چنان برجسته است که ویل دورانت معتقد است حجاب از ایران وارد اسلام شده است(مجموعه آثار شهید مطهری، ج19، ص387) و حتی به اعتقاد وی میتوان ایران را منشاء اصلی پراکندن حجاب در جهان دانست(ویل دورانت، تاریخ تمدن، ج۲، ص۷۸ به نقل از ویکی پدیا)
اگرچه اعتقاد این که حجاب از ایران وارد اسلام شده است سخن صحیحی نیست اما بالاخره گویای جایگاه حجاب در ایران باستان است.
پس پاسخ سوال شما می شود هر دو، یعنی حجاب هم یک رسالت ملی است برای معرفی فرهنگ و تمدن چندهزار ساله ایران، و هم یک رسالت دینی است تا به جهانیان بفهماند که نه زنان متعلق به تمدن ایران زمین، و نه زنان معتقد به تعالیم اسلام، برهنگی و نگاه ابزاری به زن را بر نمی تابند.
باید توجه داشت، اگرچه همانطور که اشاره شد، حجاب در ادیان دیگر هم وجود دارد، اما به جهت رویگردانی عموم آنها از این مسئله، امروز حجاب در اروپا تبدیل به نماد اسلام، و عاملی جهت تبلیغ و ترویج این دین شده است، پس اگر می بینید کشورهایی چون فرانسه و چین(به تازگی) علیه اسلام إعمال محدودیت کرده و قانون منع حجاب را تصویب میکنند، در حقیقت نشان دهنده بُعد تبلیغی حجاب است.
اما در خصوص زن ایرانی، هر دو مورد صدق می کند، او بار دو مسئولیت را به دوش می کشد، مدافع از تمدنی عظیم، و پیرو کامل ترین دین و برترین انسانها.
موفق باشید.
___________________
(1) ر.ک: http://www.askdin.com/thread42080.html#post569850
[="Verdana"][="Black"]رعایت حجاب یک رسالت ملی است یا مذهبی؟
سلام
رعایت حجاب ، مسئله ا یست که باید خود انسان به آن برسد ، یا دیگرانی به وی تحمیل کنند ؟!
آنچه مد نظر منتقدین است ، نه خود حجاب ، بلکه حجاب اجبار یست . حجاب و پوشش مسئله ا یست که به خود فرد بستگی دارد ( شخص یست )
اگر به کسی که معتقد به حجاب ن یست ، حجاب تحمیل شود ، در این صورت نه تنها رسالتی ندارد ، بلکه خود سرکوب فطرت انسان یست .
با تشکر .[/]
سلام
حجاب وظیفه ای الهی است برای انسان با شخصیت
و در کشور ما که قبل از اسلام نیز به خاطر فرهنگ اصیل قائل به حجاب بودند
نه تنها در ایران در اکثر ملتها و جوامع انسانی چون امری فطری است .
برخی فکر می کنند بی حجابی که دشمنان اسلام در کشور ما رواج دادند این اجبار نیست
ولی باز گشت به فرهنگ حجاب یعنی اجبار
نه تنها در ایران در اکثر ملتها و جوامع انسانی چون امری فطری است .
هیچ وقت فطری نبوده .اجباری بوده
با سلام خدمت کارشناس محترم و تشکر از پاسخگویی حضرتعالی
اما در این سؤال فقط حجاب زنان نبود و پوشش مردان هم مورد نظرم بود، اما شما فقط زنان را در پاسخگویی لحاظ کرده اید .
کافی است که سرنشین جلو یا راننده ی ماشینی باشید و جلوتر از شما یک موتور سوار با شلوار فاق کوتاه ... درحال حرکت باشد.احتمالاً با چنین صحنه ی فجیعی مواجه شده باشید...
هیچ وقت فطری نبوده .اجباری بوده
بی حجابی هرگز دلخواه نبوده و با احبار دشمنان اسلام.......آمریکا و انگلیس
و نوکرش رضا شاه در ایران پایه گذاری و ترویج شد
نيم نگاهي به حجاب در اديان الهي
مقدّمه
حجاب، پيش از اسلام نيز به حسب مقتضيات زمان، در جوامع گوناگون وجود داشته است; زيرا پديده فطري شخصيت طلبي هر انسان با شرافت را در هر زمان و مكان به سمت دست يابي به ارزشهاي متعالي ميكشاند و بدون شك، حجاب يكي از ارزش ها به حساب ميآيد; چرا كه رعايت آن شخصيت انسان را تضمين ميكند. از اين رو، اسلام رعايت حجاب را مورد تأكيد قرار داده است. و از اين رو، سخن كساني كه مذهب را موجد حجاب ميدانند، صحت ندارد، ولي بايد پذيرفت كه در تكميل آن بسيار مؤثر است.1
طرح مسئله «حجاب» از سوي اسلام صرفاً در جهت حمايت از حقوق واقعي زن است و ارزش بخشيدن به اوست نه تحقير و كم بها شمردنش.
تحقير زن وقتي است كه ابزار و وسيله تبليغاتي براي به دست آوردن سودهاي بزرگ اقتصادي در مغرب زمين باشد، چنان كه در فرهنگ غربي زن ابزاري بر كسب درآمد بيش و وسيله تبليغات كالاهاي مصرفي است.
اسلام با توجه به تفاوتهاي فيزيكي و بيولوژيكي بين زن و مرد و با توجه به ظرفيتهاي مخصوص هر يك روابط عادلانهاي بين آن ها برقرار نموده، آن دو را مكمّل يكديگر قرار داده، ميان آن دو نسبت به همديگر حقوق متقابل قرار داده است. قرآن كريم ميفرمايد:(وَ لَهُنَّ مِثلُ الذي عليهنَّ بالمعروفِ) (بقره: 228); يعني زن و مرد نسبت به يكديگر حقوق متقابل دارند.
در اين نوشتار با نگاهي تاريخي به حجاب و بدحجابي، نظراجمالي به وضعيت حجاب زنان در اديان ديگر و آثار حجاب، علل گرايش به بدحجابي و بي حجابي مورد توجه قرار گرفته است. به اين اميد كه مورد توجه خوانندگان گرامي قرار گيرد.2
نگاهي به تاريخ حجاب
همان گونه كه گفته شد، اسلام مبتكر حجاب نبوده، بلكه حجاب به صورت امري رايج در ميان قبايل گوناگون پيش از اسلام نيز وجود داشته است. در داستان حضرت آدم و حوّا(عليهما السلام) آمده است: زماني كه آن دو از شجره ممنوعه خوردند، پوشش خود را از دست دادند و عورت آن دو آشكار شد و به سرعت خود را با برگ درختان بهشتي پوشاندند.3 از اين داستان، به خوبي مشهود است كه گرايش فطري بشر به پاكي و عفّت موجب شد با جلوه انسان در عرصه دنيا، حجاب وجود داشته باشد.
ويل دورانت، دانشمند صاحب نام، ميگويد: «چون انسان تنها به اين خشنود نبود كه با پوست حيوانات خود را بپوشاند، با پشم گوسفند و الياف گياهان لباس براي خود تهيه كرد و همين لباس ساده است كه جامه هندي، شنل يوناني، لنگ مصري قديم و ساير اقسام گوناگون و جذّاب لباس انسان را در عهدهاي مختلف تشكيل داده است. در اين هنگام است كه بافندگي از مهم ترين هنرهاي مخصوص زن گرديده است.»4 با اين وجود، برخي پنداشته اند رعايت حجاب به دوران پس از عقد ازدواج اختصاص دارد; يعني پيش از عقد ازدواج، كه علاقهاي بين زن و شوهر وجود نداشت، شرم و حيا هم نبود; در نتيجه، حجاب و عفاف هم وجود نداشت، ولي پس از آنكه زنان تحت رقّيت مردان درآمدند، براي منع تجاوز ديگران و خارج نشدن از دايره عفاف، آن ها را در خانهاي دور از چشم بيگانه نگاه داري كردند و مقرّرات سختي برآن هاحاكم نمودند. پس در اثر حسادت، حس عدم اطاعت از شوهران، خروج از منزل بدون اجازه آنان و حرف زدن با مردان نامحرم در ميان آنان تقويت گرديد.5
نگاهي به تاريخ بيحجابي
تاريخ بي حجابي به صورت سازمان دهي شده به اواخر قرن نوزدهم برمي گردد. پس از عصر نوزايي (رنسانس) علمي و صنعتي اروپا و نيز جنگ جهاني دوم و انقلاب صنعتي، زمينه لازم براي تشويق زنان براي كنار گذاشتن حجاب فراهم گرديد. دامنه اين اقدامات به تدريج، كشورهاي اسلامي را نيز فراگرفت و به صورت سلاحي كارآمد براي مقابله با معنويت و اخلاق و سقوط جامعه ديني به كار گرفته شد و استعمارگران در اين خصوص از هيچ تلاشي فروگذار نكردند.6
نخستين كشور اسلامي كه به صورت رسمي اقدام به كشف حجاب بانوان كرد، افغانستان بود. امان اللّه خان، پادشاه وقت افغانستان، پس از مسافرت به اروپا به محض مراجعت به پايتخت، اعلام نمود كه زنان بايد بدون حجاب باشند، و نخست خود با همسر بدون حجابش در مجامع و محافل ظاهر شد. اين اقدام ناشايست موجب قيام عمومي مردم شد و امان اللّه خان ناچار به استعفا و ترك كشور گرديد.
دومين كشور تركيه بود كه پس از سقوط دولت عثماني، آتاتورك در سال 1313 فرمان منع حجاب را صادر كرد.
در ايران، زمينه سازي براي بي حجابي، همزمان با اقدامات آتاتورك آغاز شد.
مردم در 21 تيرماه 1314 براي اعتراض بدان در مسجد گوهرشاد تحصّن كردند و عده زيادي توسط عمّال رضاخان به خاك و خون كشيده شدند. اما رضاخان بدون توجه به خواست مردم مسلمان، به طور رسمي در هفدهم دي ماه 1314 با حضور خود و همراه با ملكه و شاه دختهاي بدون حجاب در دانشسراي مقدّماتي تهران آن را به مرحله اجرا گذاشت. پس از مدتي، با زور سرنيزه به كشف حجاب پرداخت و اين اقدامات به وسيله محمدرضا شاه نيز دنبال شدند.7
نظر اجمالي به وضعيت حجاب زنان در اديان ديگر
گرچه پيرامون موضوع حجاب در اديان ديگر، كتب و مقالات فراواني به چاپ رسيده اند، ولي به تناسب ارتباط آن با موضوع، ناگزير و به اختصار به برخي از آن ها اشاره ميگردد:
الف. حجاب در زمان زرتشت
ويل دورانت از پوشش زنان در زمان زرتشت چنين مينويسد: «در زمان زرتشت پيغمبر، زنان ـ همان گونه كه عادت پيشينيان بود ـ منزلتي عالي داشتند و با كمال آزادي و با روي گشاده در ميان مردم آمد و شد ميكردند و صاحب ملك و زمين ميشدند و در آن تصرفات مالكانه داشتند. پس از داريوش، مقام زن، بخصوص در ميان طبقه ثروتمند، تنزّل پيدا كرد... زنان طبقات بالاي اجتماع جرئت آن را نداشتند كه جز در تخت روان روپوشدار از خانه بيرون بيايند و هرگز به آنان اجازه داده نمي شد كه آشكارا با مردان رفت و آمد كنند. زنان شوهردار حق نداشتند هيچ مردي را ـ ولو پدر و يا برادرشان باشد ـ ببينند. در نقش هايي كه از ايران باستان بر جاي مانده است، هيچ صورت زني ديده نمي شود و نامي از ايشان به نظر نمي رسد.»8
يكي ديگر از نويسندگان مينويسد: «حجاب چهره زنان جزو سنّتهاي ملّي بوده است و در ايران قبل از اسلام، كه امتياز طبقاتي پايه تشكيل جامعه بود، زنان محتشم ايراني براي حفظ حرمت و حشمت، با پرده نازكي صورتشان را ميپوشاندند. اين رسم و عادت به تدريج، رنگ مذهبي به خود گرفت تا جايي كه كسي را ياراي گفتوگو درباره آن نماند.» او در ادامه ميگويد: «در كيش آريايي، زنان محترم، محجوب بودند... همچنين محجوب بودن (پوشش صورت) به زنان اشراف اختصاص داشته است.»9
روسري بانوان زرتشتي پارچهاي رنگين و با نقش و نگار و به طول حدود سه متر و نيم و عرض يك متر بود كه مانند بانوان بختياري روي كلاهك ميگذاشتند و با دستمال روي آن را ميبستند.10
ب. حجاب از نظر يهود
حجاب در بين زنان يهود به شكل يك فرهنگ جدانشدني از زندگي آن ها درآمده بود، به نحوي كه برخي مرتبطان با يهوديان را نيز متأثر از حجاب آن ها ميدانستند. مورّخان از سخت گيري آنان در زمينه حجاب فراوان گفته اند.
بعضي از نويسندگان ميگويند: «در ايران و در بين يهود و مللي كه از فكر يهود پيروي ميكردند، حجاب به مراتب شديدتر از آنچه اسلام ميخواست، وجود داشت. در بين اين ملت ها، صورت و دست ها هم پوشيده ميشدند.»11
ويل دورانت ميگويد: «در طول قرون وسطا، يهوديان همچنان نسوان خويش را با البسه فاخر ميآراستند. لكن به آن ها اجازه نمي دادند كه با سر عريان به ميان مردم بروند. نپوشاندن موي سر خلافي بود كه مرتكب را مستوجب طلاق ميساخت. از جمله تعاليم شرعي يكي آن بود كه مرد يهودي نبايد در حضور زني كه موي سرش هويداست، دست به دعا به درگاه خدا بردارد.» او در توصيف زنان يهود ميگويد: «زندگي جنسي آنان علي رغم تعدّد زوجات، به طرز شايان توجه، منزّه از خطايا بود. زنان آنان، دوشيزگان محجوب، همسراني ساعي، مادراني پُرزا، و امين بودند و از آنجا كه زود وصلت ميكردند، فحشا به حداقل تخفيف پيدا ميكرد.»12
در كتاب حكمة الحجاب براي تأييد اينكه منشأ حجاب زنان يهود وجوب حجاب در شريعت حضرت موسي(عليه السلام) بوده است، به داستان حضرت موسي و دختران شعيب(عليهما السلام)، كه در آن، حضرت موسي(عليه السلام) به آنان امر كرد، تا پشت سر او حركت كنند و از پشت سر، او را به منزل پدرشان هدايت كنند، همچنين به برخورد حضرت ابراهيم(عليه السلام) در مورد زوجه خود و در صندوق قرار دادن او براي آنكه از ديد نامحرمان پنهان بماند، استشهاد شده است.13
ج. حجاب از نظر مسيحيت
از منابع تاريخي به خوبي به دست ميآيد كه رعايت حجاب در ميان مسيحيان امري رايج و شايع بوده است، به نحوي كه هريك از صاحب نظران مسيحي و غيرمسيحي به اين موضوع اشاره نموده اند.
جرجي زيدان، دانشمند مسيحي، ميگويد: «اگر مقصود از حجاب پوشانيدن تن و بدن است، اين وضع قبل از اسلام و حتي پيش از ظهور مسيح معمول بوده است و ديانت مسيح هم تغيير در آن نداده است.»14
در كتاب پوشاك ايرانيان باستان آمده است: «مادام ديولافوآ، كه در حدود 80 سال پيش به ايران آمده، و با ارامنه تماس گرفته، مينويسد: "زنان ارمني لباسهاي ابريشمي بر تن دارند كه به شكل پيراهن بلندي است و داراي كمربندي نقرهاي ميباشد كه با هنرمندي زرگري شده و تقريباً بر روي ران آن ها افتاده است. اين لباس نسبتاً آراسته است و تركيب خوبي دارد، اما يك چيز از آراستگي و قشنگي آن ميكاهد و آن اينكه قسمت زيرين صورت را با پارچه سفيد ضخيمي ميپوشانند و به واسطه فشار دايم آن، صورت بد تركيب ميشود. اين روبند را زنان ارمني در موقع بيرون رفتن از خانه به قسمت زيرين ميبندند و چون شوهر اختيار كردند در خانه نيز بايد آن را دائماً به صورت داشته باشند. روپوشي هم از ململ يا چلوار سفيد بر روي لباس دارند كه در موقع رفتن به كوچه و كليسا ميپوشند."»15
در شمّهاي از عقايد كلمنت 16 و ترتوليان 17، دو مرجع و اسقف بزرگ مسيحيت، آمده است: «زن بايد كاملا در حجاب و پوشيده باشد، الاّ اينكه در خانه خود باشد; زيرا فقط لباسي كه او را ميپوشاند، ميتواند از خيره شدن چشم ها به سوي او مانع گردد. زن نبايد صورت خود را عريان ارائه دهد تا ديگران را با نگاه كردن به صورتش وادار به گناه كند. براي زن مؤمن عيسوي در نظر خداوند، پسنديده نيست كه به زيور آراسته گردد و حتي زيبايي طبيعي آن بايد با اختفا و فراموشي آن، از بين برده شود; زيرا براي بينندگان خطرناك است.»16
نويسنده ديگري ميگويد: «تصويرهايي كه از پوشاك مسيحيان و مردم اروپا انتشار يافته است، به وضوح نشان ميدهد كه حجاب در بين زنان كاملا رعايت ميشده است. در كتاب پوشاك اقوام مختلف، برخي از تصاوير مربوط به زنان مسيحي آورده شده كه همگي داراي لباسي بلند و پوششي سبز ميباشند.»17
ويل دورانت در مورد سيره عملي زنان مسيحي مينويسد: «خوانين اصيل، پيراهن كتاني طويلي به سر ميكردند و بر روي آن جامه درازي كه حاشيهاي از خز داشت و تا روي پا ميآمد و روي آن نيم تنهاي ميپوشيدند كه در خلوت از بدن آويزان بود و جلو اغيار با بند محكم به بدن ميچسبيد; زيرا كليه خوانين طبقات عاليه اشتياق عجيبي داشتند كه اندامشان باريك باشد.»18
از آنچه گذشت، معلوم ميشود كه حجاب به عنوان يك موضوع پسنديده در اديان ديگر نيز مطرح است. بدين سان، اولا حجاب مورد تأييد دين مقدّس اسلام است. ثانياً، حجاب نه تنها محدوديت زن نيست، بلكه حفظ عفّت و شخصيت زن در گرو رعايت آن است.
حجاب به چيست؟
در مورد حجاب، نظرات متفاوت است. برخي آن را صرفاً و لزوماً چادر و يا لباس خاص ميدانند. برخي ديگر برخلاف نظر گذشته، حجاب را لزوماً چادر و يا لباس خاص ندانسته، بلكه پوشاندن تمام بدن با لباسي كه مقتضيات عرف يك جامعه است، ميدانند.19 از اين رو، حجاب لباسي مخصوص نيست، بلكه وسيله جلوگيري از جلب توجه نامحرمان است.20
به پيروي از همين نظر، بعضي از انديشمندان گفته اند: «در اسلام، زن بايد حجاب داشته باشد، ولي لازم نيست كه چادر باشد، بلكه زن ميتواند هر لباسي را كه در آن رعايت حجاب گردد، اختيار كند. زنان مسلمان به خاطر تعليمات اسلامي، چادر را انتخاب كرده اند.»21
با اين بيان، روشن گرديد كه رنگ و يا لباس خاص شرط حجاب نيست، بلكه علاوه بر آن، فرهنگ يك جامعه نيز دخيل است. با اين وجود، آنچه مهم است، عبارت است از اينكه براي گسترش فرهنگ حجاب، بايد افكار را در قدم اول آماده نمود، وگرنه چنانچه افكار و عقايد يك جامعه آمادگي پذيرش حجاب نداشته باشند، وادار نمودن آن ها به حجاب بسيار مشكل است.
حجاب ميلي فطري
ميل به پاكي و كسب ارزشهاي انساني امري است فطري، و نياز به آموزش ندارد. بنابراين، بر مبناي فطرت، هر انساني ميخواهد با عزّت زندگي كند. به همين علت، حتي كودكي كه هنوز به سن تميز نرسيده است، از تحقير بدش ميآيد. بدون شك، حجاب يكي از عواملي است كه شخصيت انسان را تضمين ميكند و ميل به آن ريشه در فطرت دارد و براي تأمين سلامت فرد و جامعه، از كمال اهميت برخوردار است.
در داستان حضرت آدم و حوّا(عليهما السلام) در تورات ميخوانيم: «و چون زن ديد كه آن درخت براي خوراك نيكوست و به نظر درختي خوش نما و دلپذير و دانش افزاست، پس، از ميوه آن درخت خورد و به شوهرش نيز داد. او هم خورد، آن گاه چشمان هر دو باز شد و فهميدند كه عريانند. سپس برگهاي انجير را به هم دوختند و براي خود ستر ساختند.» در ادامه آمده است: «و خداوند براي آدم و زنش رخت هايي از پوست ساخت و آن ها را پوشانيد.»22
در قرآن اينداستان چنين آمده است:(فلّما ذَاقَا الشجرةَ بَدَتْ لَهُما سَؤءَاتُهما وَ طفقا يخصِفان علَيهما مِن وَرَقِ الجنّةِ)(اعراف:22); آن گاه كه (آدم و حوا) از آن شجره ممنوعه چشيدند، پوشش خود را از دست دادند (عورتشان آشكار گرديد) و به سرعت، با برگ درختان بهشتي خود را پوشاندند.
ابن عبّاس ميگويد: حضرت آدم(عليه السلام) پس از يك توقف كوتاه در بهشت، كه نصف روز از روزهاي آخرت بود، به كوه «نوذ» در كشور هند، و حوّاء به جدّه فرود آمد. پس از پايان مفارقتي كه به وصال منتهي ميشد، برهنه و عريان بودند. خداوند امر كرد يكي از هشت جفت قوچي كه از بهشت به ايشان عطا كرده بود، ذبح كنند. سپس حوّا پشمهاي آن را رشت، با دست ياري حضرت آدم(عليه السلام)از تابيدههاي آن يك جامه بلند (جبّه) براي آدم(عليه السلام) و يك پيراهن و روسري براي حوّا بافته شد. بدين وسيله، بدن انسانهاي نخستين پوشيده گرديد و از برهنگي و شرمندگي آن نجات يافتند.23
پس از نقل روايت مزبور، برخي از نويسندگان ميگويند: پيش از اسلام، حجاب و نقاب بوده و بشر در بدو خلقت، پيش از آنكه شرايع آسماني گوشزد كنند، آن را رعايت ميكرده است.24 برخي ديگر سرچشمه دستور پوشش را ساختار وجودي انسان، و آن را بيانگر فطري بودن پوشش او ميدانند.25
با اين وجود، عدهاي دلايل ديگري براي حجاب ذكر نموده اند:
1. پوشش متناسب، بخصوص پوشاندن اعضاي جنسي، يكي از امتيازات انسان است; زيرا خلقت طبيعي حيوانات به گونهاي است كه معمولا داراي نوعي پوشش هستند. بدين روي، برخي از زيست شناسان و دانشمندان به وجود نوعي حيا و خجلت در حيوانات ماده اشاره نموده اند، بر خلاف انسان كه به طور طبيعي موجودي راست قامت بوده و از هيچ نوع پوشش طبيعي براي اعضاي تناسلي برخوردار نيست.26
2. به دليل اينكه تجاذب و آميزش جنسي در انسان دايمي است ـ برخلاف بسياري از حيوانات كه نياز به رابطه جنسي در ميان آن ها فقط در فصول معيّني براي بقاي نسل وجود دارد ـ رعايت حجاب در انسان ضروري است.
3. حجاب لازم است; زيرا انسان، به ويژه مرد، از نظر روحي، برخلاف حيوانات با داشتن يك همسر، باز هم تمايل به برقراري ارتباط جنسي با جنس مخالف دارد.27
فمينيست ها ضمن اينكه حجاب را محدوديت ميشمرند، ريشه آن را هراس از تجاوز به زن ها ميدانند: «هراس از تجاوز جنسي روي همه زنان تأثير ميگذارد و تأثير آن بر شيوه لباس پوشيدن، برنامه ريزي ساعات روزانه و مسيرهاي آمد و شد زنان مانع از فعاليتهاي آنان ميشود و آزادي آن ها را محدود ميكند.»28
اما با توجه به اينكه انسان ذاتاً گرايش به خوبي ها دارد، گرايش به حجاب يك امر فطري است. به همين علت، زنان در تمامي زمانهاي گذشته با حجاب زندگي ميكرده اند و حجاب مورد تقدير ائمه(عليهم السلام) نيز قرار گرفته، بنابراين جزء سيره قطعيه بزرگان اسلام است كه از صدر اسلام تا زمان ما جريان داشته و دارد.29
پس حجاب محدوديت نيست، بلكه يك امر فطري است كه عزّت زن در گرو رعايت آن است; به اين علت كه عفاف و حيا خود تدبيري است كه زنان بايد براي گران بها شدن خود در برابر مردان به كار برند و موقعيت خود را حفظ كنند.30
انسانهاي حقيقت جو در هر زمان و مكان، واقع بينانه ميانديشند. اين يك حقيقت است كه در فصل تابستان جرايم و آثار آن بيشتر مشهودند تا فصل زمستان. اغلب كارشناسان يكي از علل مؤثر بر اين موضوع را نبود حجاب يا كم بودن آن در فصل تابستان ميدانند. پس اين سخنان، كه پاكي زن به لباسش نيست، دل بايد پاك باشد، چادر بيشتر مرد را كنجكاو و تحريك ميكند، «الانسان حريصٌ علي ما مُنع» (يعني انسان نسبت به آنچه منع شده حريص است)، منطقي نيستند.
چارلي چاپلين، بازيگر كومدين و غيرمسلمان، طي نامهاي به دخترش، ژرالدين، بدحجابي و بدن عريان زنان را موجب فلاكت و بدبختي جامعه دانسته، رعايت حجاب را از عوامل مؤثر جلوگيري از فساد و تباهي ميداند. در اينجا به تناسب موضوع به برخي از فرازهاي نامه اشاره ميگردد:
... كار تو (ژرالدين) بسي دشوار است، اين را ميدانم. به روي صحنه، جز تكهاي حرير نازك، چيزي بدن تو را نمي پوشاند. به خاطر هنر، ميتوان لخت و عريان روي صحنه رفت، ]البته از ديدگاه ايشان[ و پوشيده تر و باكره تر بازگشت. اما هيچ چيز و هيچ كس ديگر در اين جهان نيست كه شايسته آن باشد كه دختري ناخن پايش را به خاطر او عريان كند.
وي ادامه ميدهد: برهنگي بيماري عصر ماست، و من پيرمردم و شايد كه حرفهاي خنده آور ميزنم، اما به گمان من، تن عريان تو بايد مال كسي باشد كه روح عريانش را دوست ميداري.31 سوئيس ـ دومين ساعت از 8760 ساعت سال 1964.
حجاب و ارزش زن
به دليل آنكه حجاب را يكي از ابزارهاي تبليغاتي در جهت كسب منافع سياسي و اقتصادي قرار داده اند، نظر كساني كه با ديدگاه غير اسلامي به مسئله حجاب مينگرند با انديشه اسلامي متفاوت است. انسان واقع بين در هر مسلك و آييني كه باشد، رعايت حجاب را يك امري فطري ميبيند و آن را يك ارزش ذاتي ميداند.
بدين سان، حجاب به عنوان يك امر انساني و حياتي، براي نظم و انضباط جامعه ضرورت دارد. از اين رو، حجاب نوعي ارزش دادن به زن و تكريم اوست، نه دليل بر نقص وجود او. زن اگر از نعمتهاي خداوند به طور صحيح بهره بگيرد، تكامل پيدا ميكند. در اين صورت، استفاده ابزاري از او غيرممكن ميشود. از نظر قرآن، حجاب احترام گذاشتن و حرمت قائل شدن به زن است، براي اينكه نامحرمان او را از ديد حيواني نبينند.32
انسان هنگامي كه به يك مهماني ميرود، خود را مرتّب ميكند و از لباسهاي مخصوص خود استفاده ميكند. آيا انسان اگر به خاطر تضمين عفّت و پاك دامني از لباس مخصوص استفاده كند، عيب دارد؟ و آيا اينكه خداوند از بندگان خود خواسته است در زمان عبادت بايد عفيف و پوشانده باشند، به خاطر احترام است يا تحقير؟ و آيا اينكه نماز شب بر پيامبر اكرم(صلي الله عليه وآله) واجب و بر ما مستحب شد، دليل بر نقص پيامبر است؟ در حالي كه ايشان از جمله محبوب ترين افراد نزد خداوند متعال است.33 بنابراين، تكليف بيشتر زنان به پوشش از نگاه دين، حكايت از نگاه ويژه خداوند به زن دارد، نه اهانت و كم توجهي به او.
تفاوت ماهوي جنسي زن و مرد موجب ميگردد از نظر عقلي، آن دو احكام متفاوتي داشته باشند. برخي حوزههاي تفاوت را زيباتر بودن زن ها ميدانند. به اين علت، مهم ترين فلسفه پوشش زن زيبايي و جذّابيت اوست.
حجاب مرد
با توجه به اينكه همواره سخن از حجاب زن است و كمتر از حجاب مرد سخن به ميان آمده، ممكن است اين تلقّي پيش بيايد كه حجاب فقط اختصاص به زن دارد، در حالي كه مرد هم مأمور به حفظ ارزشهاي انساني خود شده است. از اين رو، مرد اجازه تحقير خود و اجتماع را ندارد، مرد نمي تواند لباسي به تن كند كه در شأن او نيست. او حق ندارد با حركات سبك، حيثيت اجتماع را لكه دار سازد.34
علت اينكه حجاب زن سر لوحه كار نويسندگان قرارگرفته، اين است كه غالباً وجود غريزه خودآرايي و خودنمايي زنان مقتضي بي حجابي و بدحجابي آن ها گرديده و فساد ايجاد ميكند. بدين روي، حضرت علي(عليه السلام) ميفرمايند: «وَ اِنّ النساء همّتُهُنَّ زينَةُ الحياةِ الدُنيا و الفسادُ فيها»;35 و زنان در فكر آرايش اين جهان و تبه كاري كردن در آنند. گرچه اين ميتواند استثنا داشته باشد.
اما اين به معناي آزادي مطلق مرد و بي توجهي به او نيست; مرد هم مانند زن در برابر حفظ حجاب و ارزشهاي انساني خود مسئول است. مفسّران در تفسير آيه (و قُل للمؤمِناتِ يغضُضنَ مِن ابصارِهِنَّ) (نور: 31) (و به زنان مؤمنه بگو كه چشمان خويش را از مردان نامحرم ببندند و فروجشان را محفوظ بدارند و زينت خود را آشكار نسازند، مگر به آن مقداري كه به آن ها اجازه داده شده است)، گفته اند: اين حكم بين زنان مؤمنه و مردان مؤمن مساوي است و اينكه قرآن كلمه «مؤمنات» را به كار برده، به خاطر تأكيد است، و گرنه چنانچه به جاي آن، كلمه «مؤمنين» هم به كار ميرفت ايرادي نداشت; چون «مؤمنين» قول عام بود و شامل زن و مرد ميشد.36
از اين رو، در جايي كه رسول گرامي(صلي الله عليه وآله) سؤال كرد: بهترين چيز براي زن چيست؟ حضرت فاطمه(عليها السلام) در جواب گفت: زن مرد نامحرم را نبيند و مرد نامحرم زن را نبيند. و نيز زماني كه حضرت فاطمه(عليها السلام) در حضور پيامبر(صلي الله عليه وآله)نشسته بودند كه پسر امّ مكتوم اجازه ورود خواست. پيش از آنكه پسر امّ مكتوم وارد مجلس گردد، حضرت فاطمه(عليها السلام) بيرون رفت. وقتي پسر امّ مكتوم از شرف يابي خدمت حضرت منصرف گرديد، حضرت فاطمه(عليها السلام)دوباره وارد مجلس شد. پيامبرگرامي به او گفتند: چرا بيرون رفتي؟ پسر امّ مكتوم نابيناست، نمي تواند تو را ببيند! حضرت زهرا(عليها السلام)در جواب گفت: «او مرا نمي بيند، ولي من ميتوانم او را ببينم.» اينجا بود كه پيامبر(صلي الله عليه وآله) فرمود: «اي فاطمه، تو پاره تن مني.»37
بدين سان، برخي معتقدند: اعضاي بدن مرد مانند اعضاي بدن زن شهوت انگيز و پرجاذبه اند.38 از اين رو، مرد بايد در شيوه پوشيدن لباس و حركات خود دقّت لازم را بنمايد. در مجموع، اجتماع سالم در گرو انجام وظيفه همه انسان ها، اعم از مرد و زن است.
[h=1]حجاب; حق اللّه[/h] حفظ حرمت و حيثيت زن اختصاص به خود او ندارد، بلكه اين تكليف از طرف خداوند بر عهده انسان گذاشته شده است. بدين دليل، چنانچه زن آلوده گشت و همسرش رضايت داد، محكمه نمي تواند پرونده او را مختومه اعلام كند; زيرا در اسلام، حتي اگر همه راضي باشند، كسي حق ندارد بي حجاب باشد. عصمت زن حق اللّه است و به هيچ كس ارتباط ندارد; زيرا به صورت قهري، همه اعضاي خانواده و جامعه، بخصوص خود زن، امين امانت الهي اند. زن از نظر قرآن، به عنوان امين حق الله مطرح است.39
بنابراين، زن نسبت به خود و اجتماع مسئوليت دارد; زيرا اولا، كرامت او نعمت خداوند است و به شكرانه آن، بايد از كرامت خود حفاظت نمايد.
ثانياً، حفظ جامعه از آلودگي وظيفهاي است كه جامعه بر گردن زن نهاده است، زن نمي تواند حيثيت اجتماع را ناديده بگيرد; زيرا بي حجابي حرمت را ميشكند و آرام آرام موجب آموزش و عادت ديگران ميگردد.
[h=1]آثار حجاب[/h] سؤال اين است كه حجاب و رعايت آن چه اثراتي دارد؟ به بيان ديگر، آيا در جلوگيري از جرايم و مفاسد ميتواند نقشي ايفا كند يا خير؟ در اين خصوص، نظرات مختلفند: برخي بر اين باورند كه حجاب هيچ وقت نمي تواند از مفاسد اجتماعي جلوگيري كند; در واقع، حجاب ملازم با اخلاق نيست، بلكه افراط بعضي از زنان در آرايش و بي توجهي به حجاب، كه ناشي از عدم رشد اجتماعي و فقدان تربيت اخلاقي است، موجب افزايش فساد و انحرافات جوانان گرديده است.
عدهاي قواي عقلي و قوّت اعصاب و صحّت مزاج شرقيان را نسبت به غربيان به دليل رعايت حجاب بيشتر دانسته اند; چرا كه آمار طلاق در نقاط بي حجاب به مراتب زيادتر از ساير نقاط است. اما با توجه به فطري بودن گرايش انسان به خوبي ها، رعايت حجاب تا زماني كه جنبه افراط و تفريط به خود نگيرد، نقش بسزايي در جلوگيري از مفاسد اجتماعي دارد.40
علل گرايش به بدحجابي و بيحجابي
از آنجا كه در اين خصوص، نظرات و سخنان فراواني توسط انديشمندان ابراز گرديده است، در اينجا به برخي از آن ها به اختصار اشاره ميشود:
[h=2]1. وجود غريزه خودآرايي در زنان[/h] زن موجودي است كه به صورت طبيعي خودآرايي را ميخواهد و اين براي او به صورت غريزه درآمده است.41 زن با گرايش به آراستن و خودنمايي تلاش دارد تمام شخصيت خود را در زيبايي و تجملّات پيدا كند و شكل عروسك به خود بگيرد.42
برخي زيباتر شدن زنان را علاقه به زيبايي و قشنگي به خاطر لذت بردن از اين عمل ميدانند، نه به خاطر عروسكي شدن و جلب نظر ديگران. ولي توجه به اين نكته مهم است كه صرف غريزه خودآرايي تا وقتي منجر به افراط و شكسته شدن شخصيت زن نگردد، ايرادي ندارد.43 اينكه حضرت علي(عليه السلام)تلاش و همّت زنان را در جهت زينت و ارائه زندگاني دنيا وايجاد فساد ميداند، شامل آن دسته از زنان ميگردد كه راه زياده روي و افراط را پيش گرفته اند.
[h=2]2. نشان دادن عقده حقارت[/h] با توجه به اينكه زن در طول تاريخ به شكلهاي گوناگون تحت فشار خانواده و جامعه بوده، همين موجب عقده حقارت براي زنان گرديده است و به محض اينكه فضاي نسبتاً آزادي براي آن ها فراهم گردد، به زعم خود، با بي حجابي حقارت خود را درمان ميكنند.
از اين رو، عدهاي علت پيدا شدن عقده حقارت در زنان را مسئوليت مردان دانسته اند; زيرا مردان زنان را يك انسان باشعور نمي دانند، بلكه صرفاً آنان را وسيله تأمين نيازهاي غريزي، جنسي، خدمت كاري و دستگاه توليد نسل ميدانند. به همين دليل، برتري مردان بر زنان در همه جا محسوس است.44
[h=2]3. كنترل راههاي افراطي[/h] فشارهاي افراطي و ناروا از طرف خانواده ها و مردان بر زنان نتايجي جز ضرر و شكست به دنبال نداشته اند. اغلب زنان در اثر برخوردهاي نامطلوب و سخت گيريهاي بي مورد خانواده ها به بيراهه رفته اند.
دانشمندي در اين خصوص ميگويد: «برخي از مردم در امر حجاب غلوّ (افراط) كرده و براي زنان محدوديت هايي را ايجاد نموده اند و از هر امري، حتي خروج براي ديدار نزديكان خود، مانع گرديده اند. نتيجه اين غلوّ آن شد كه زن از نظر علم، محروم و نسبت به مردان عقب ماندگي پيدا كرد، و از آنجا كه در مقابل هر افراطي تفريطي وجود دارد، در مقابل آن افراطهاي اعمال شده در مورد حجاب، امروزه مرداني يافت ميشوند كه طالب آزادي كامل زنانند! و از همين جا، مكاتبي به وجود آمده كه به هيچ وجه با مصونيت و عدم اختلاط زنان با مردان موافق نيستند! و برخي از نويسندگان مسلمان الگوپذيري زنان مسلمان را از هيأت زنان غربي در كنار گذاشتن حجاب، گرچه كم رنگ هم باشد، تشويق ميكنند. آنان ميخواهند به اختلاط جديدي بين دو جنس مذكر و مؤنت دست يابند، ولي از مفاسد اجتماعي آن اطلاعي ندارند يا تجاهل ميكنند.»45
حضرت علي(عليه السلام) مردان را از سخت گيريهاي بي مورد و ابراز غيرت بيجا برحذر نموده است: «از اينكه در غير جايي كه بايد غيرت و حساسيت به خرج دهي، برحذر باش; زيرا اظهار بي اعتمادي و سوء ظن نسبت به زنان، پاكان را به ناپاكي و بي گناهان را به گناه و آلودگي سوق ميدهد.»46
از اين رو، يكي از مواردي كه باعث روي آوردن زنان به فساد ميگردد سخت گيري بيجاست. بنابراين، خانواده ها بايد حد اعتدال را در تربيت دختران و زنان خود سرلوحه كار قرار دهند.
[h=2]4. هجوم فرهنگ بيگانه[/h] در هر زمان، عدهاي از هر طريق و ابزاري در جهت ضربه زدن به دين و پيروان آن بهره ميگيرند. بي ترديد، تشويق زنان به عريان اندامي و بي حجابي يكي از آن هاست. قرون وسطا، كه با سيطره كليسا بر همه زمينه سايه افكنده بود، با انفجاري كه نام «رنسانس» به خود گرفت، راه به سوي نقطه مقابل «بي توجهي كامل نسبت به ارزشهاي فرهنگي و فكري كليسا از زندگي» بُرد. ارمغان رنسانس بدون شك، تار و پودهاي فرهنگي مذهب را گسست و يكي از عوامل مهم فرهنگ بي حجابي به حساب ميآيد.
يك انگليسي ميگويد: «در مسئله بي حجابي زنان، بايد كوشش فوق العاده به عمل آوريم تا زنان مسلمان به بي حجابي و رها كردن چادر، مشتاق شوند; بايد به استناد شواهد تاريخي ثابت كنيم كه پوشيدگي زن از دوران بني عبّاس متداول شده و مطلقاً سنّت اسلام نيست، مردم همسران پيامبر را بدون حجاب ميديدند، زنان صدر اسلام در تمام شئون زندگي دوش به دوش مردان فعاليت داشتند. پس از آنكه حجاب زن با تبليغات وسيعي از ميان رفت، وظيفه مأموران ما آن است كه جوانان را تشويق به عشق بازي و روابط جنسي نامشروع بازنان، كه كاملابدون حجاب ظاهرمي شوند، نمايند تا زنان مسلمانان از آن تقليد كنند.»47
در ماه مبارك رمضان سال 1346 قمري مصادف با 1306 شمسي در تحويل سال، عدهاي به حرم حضرت معصومه(عليها السلام)رفته بودند. رضاخان نيز با اعضاي خانواده خود در غرفه بالاي ايوان حرم در حالي كه زن او بي حجاب بود، نشسته بود. شيخ محمّد بافقي پيغام فرستاد و گفت: شما چه كساني هستيد؟ اگر ديني غير از اسلام داريد اينجا چه ميكنيد؟ و اگر مسلمانيد در حضور چندين هزار جمعيت در غرفه حرم، چرا با صورت و موي مكشوفه نشسته ايد؟48
يكي از نويسندگان ميگويد: «غرب با مبارزه همه جانبه از نظر فلسفي، فكري و اجتماعي و توليدي و از نظر تمدن و فرهنگ، با مذهب قرون وسطاي كليسا، يعني مذهب كاتوليكهاي حاكم در غرب و خود به خود با همه قيدها، حدود و ارزشهاي اخلاقي و فكري و اعتقادي، كه كليسا به نام «دين» از آن ها دفاع و حمايت ميكرد، در افتاد و آن ها را نابود كرد و ناگهان آزادي جنسي مطرح شد.»49
[h=2]5. توسعه نهضت صنعتي در اروپا[/h] از اواخر قرن نوزدهم مسيحي، وقتي نهضت صنعتي در اروپا گسترش پيدا كرد و زنان براي همكاري با مردان به كارخانه ها روي آوردند، مسئله تساوي حقوق زن و مرد مطرح شد و پس از آن، اصطلاح «آزادي بدون قيد و شرط زنان» طرفداراني پيدا كرد. فعاليت ها آغاز شدند و توسعه پيدا كردند و همه كشورها را دربر گرفتند.50
ويل دورانت در اين خصوص مينويسد: «زيرا انقلاب صنعتي در درجه اول، موجب شد كه زن نيز صنعتي شود، آن هم تا بدان پايه كه بر همه نامعلوم بود و هيچ كس خواب آن را هم نديده بود. زنان كارگراني ارزان تر بودند و كارفرمايان آنان را بر مردان سركش سنگين قيمت ترجيح ميدادند.»51
آرام آرام گسترش نهضت صنعت در اروپا وسيله آسان و ارزاني براي به اسارت درآوردن زنان گرديد; چرا كه شرط حضور زنان در بازار كار برابري آن ها با مردان بود و در نتيجه به تحليل رفتن ارزشهاي واقعي زن منجر گرديد.
[h=2]6. جنگ جهاني دوم[/h] جنگ همواره آثار منفي خود را دارد، ولي نفس جنگ هميشه منفي نيست; زيرا اگر جنگ به منظور كشورگشايي و تجاوز به خاك ديگران نباشد، بلكه براي دفاع از ناموس، وطن، مذهب و مانند آن باشد، معقول و منطقي است. جنگ جهاني دوم به دليل بزرگي و گستردگي اش، آثار منفي فراواني بر جاي گذاشت. آثار شوم و عوارض وحشتناك آن تنها به تخريب منابع اقتصادي و توان مالي كشورهاي درگير خلاصه نگرديدند، بلكه به خاطر كشته شدن افراد و متلاشي شدن خانواده ها، ضربههاي سنگيني بر عرصههاي اجتماعي و فرهنگي وارد گرديدند، ارزشهاي اخلاقي به كلي فرو پاشيدند و در مقابل، بي بند و باري و فساد اخلاقي ترويج يافت.
از اين رو، برخي ميگويند: «جنگ بين المللي دوم روابط خانوادگي را متلاشي كرد. اين جنگ ارزشهاي سنّتي و مذهبي و مراسم و رسوم و اخلاق و معنويت اجتماعي را در هم ريخت.»52
[h=2]7. گسترش بازار مصرف[/h] صرف توجه به ماديات و زندگي دنيا و ناديده گرفتن ارزشهاي معنوي، استعمارگران را بر آن داشت تا از هر طريق براي رسيدن به آن تلاش كنند. در اين رهگذر، براي دست يابي به منابع اقتصادي بزرگ، زنان را بهترين وسيله يافتند و از وجود برهنه آن ها براي تبليغ كالاهاي خود بهره ميگرفتند و همواره برهنگي را تشويق ميكردند و تبليغات وسيعي عليه حجاب مينمودند. همين امر موجب گرديد كه فرهنگ بي حجابي سير صعودي به خود بگيرد و آرام آرام بي حجابي به شكل يك فرهنگ درآيد.
گسترش فرهنگ اسلامي و روي آوردن به شخصيت والاي انساني، بهترين راه براي جلوگيري از فرهنگ برهنگي و تبليغات مسموم آن و بازگشت زنان به سوي عفّت و پاك دامني است. ارمغان فرهنگ بي حجابي فقط سستي نظام خانوادگي، تحقير شخصيت زن و امراض روحي و رواني است.
يكي از انديشمندان ميگويد: «غرب براي تسلط بر كشورهاي مسلمان، به اين دستور قديمي كه "زن ها را در دست بگيريم، همه چيز به دنبال آن ها خواهد آمد"، عمل كرده است. كشفيات جديد جامعه شناسان فقط كاري كه كرده، به اين فرمول قديمي روش خاص علمي بخشيده است.»53
استعمار با تكيه بر پيشرفتهاي علمي ـ صنعتي خود يا فرهنگ تجدّد و مصرف و فساد را به جاي آموزش مباني تكنولوژيكي و علوم قالب ميكند يا همراه وسايل صنعتي به انتشار فرهنگ خود دست ميزند.54
[h=2]8. تقليد[/h] بدون شك، تقليد كوركورانه در هر چيزي زيان بار است. يك ملت زماني رو به سعادت ميرود كه واقع بينانه و سنجيده عمل كند. اينكه به صرف ديدن برهنگي در زنان غيرمسلمان و نحوه لباس پوشيدن آن ها، زنان ما تحت تأثير قرار گيرند و از آن ها الگوبرداري كنند، در شأن يك زن مسلمان نيست. زنان مسلمان بايد متوجه باشند كه فرهنگ اسلام غني ترين فرهنگ ها و مطابق با فطرت انسان هاست. از اين رو، ما مجاز به الگوبرداري از ديگران نيستيم.
[h=2]9. غلبه هواي نفس[/h] برخي به دلايل مختلف، از جمله نداشتن زمينه تربيتي سالم در خانواده و يا اجتماع، دچار بحران دروني و متأثر از هواهاي نفساني خود گرديده اند. رعايت نكردن حجاب، خود از وسوسههاي شيطان است. زن اگر در مقابل هواهاي نفساني خود مقاومت كند، هيچوقت با بدن عريان در معرض ديد همگان قرار نمي گيرد. زني كه حاضر است زيبايي خود را در معرض ديد عموم قرار دهد، به خيال خود به يك اقناع نسبي رسيده و در بعضي موارد، از كار خود دفاع نيز ميكند و به بهانه اينكه حجاب مانع تمدّن است، الگوهاي دروغين را، كه خود اسير آن ها گشته، به صورت يك واقعيت نشان ميدهد.55
[h=2]10. ناديده گرفتن ارزش ها[/h] روي آوردن زنان به بي حجابي و بدحجابي به مفهوم ناديده گرفتن ارزشهاي ذاتي و شخصيتي زن است. زنان اگر پاي بند به ارزشهاي اصيل انساني خود باشند، هيچ گاه زير بار فرهنگ برهنگي نمي روند.
حضرت علي(عليه السلام) يكي از راههاي حفظ حرمت زن را در رعايت حجاب ميداند: «به وسيله حجاب، نظرگاههاي زن را مهار كن; چرا كه رعايت دقيق حجاب و پوشش، حيات زن را سالم تر و پاك تر و استوارتر نگاه خواهد داشت.»56
كس غنچه نهفته در برگ را نچيد *** از بي حجابي است اگر عمر گل كم است.
در جاي ديگر حضرت علي(عليه السلام) زنان بدحجاب و بي حجاب را بيرون رفتگان از دين، شهوت پرست و اهل دوزخ ميداند: «در آخرالزمان، كه بدترين زمان هاست، جمعي از زنان پوشيدهاي كه برهنه اند (لباس دارند اما آن قدر نازك است كه گويا نپوشيده اند) و از خانه با خودآرايي بيرون ميآيند، اينان از دين بيرون رفته اند و در فتنه وارد شوندگان و به سوي شهوات تمايل دارندگان و به كوي لذات نفساني شتابان و حرام ها را حلال دانندگان و در دوزخ به عذاب ابدي گرفتاران اند.»57
[h=1]جمعبندي[/h] آنچه به تحرير درآمد نگاهي مختصر به ارزيابي پديده حجاب از نظر اسلام و اديان ديگر بود. به اين هدف كه آيا اهميت حجاب صرفاً مورد توجه اسلام بوده و بس تا با اين بهانه اسلام مورد اتهامات گسترده تبليغاتي قرار بگيرد و از هر سو بر دين حمله كنند، يا اينكه حجاب در اديان ديگر نيز مورد توجه بوده است؟ آنچه گذشت به اين نتيجه دست يافتيم كه مسئله حجاب علاوه بر اسلام در اديان ديگر هم مطرح بوده و به آن اهميت مي دادند.
از اين رو، حجاب يك پديده ارزشمندي است كه ضرورت آن حتي در بين اقوام و جوامع مختلف قبل از اسلام احساس گرديده بود و اگر احياناً اشكالي هم در عايت حجاب باشد، نه فقط متوجه اسلام، بلكه شامل همه كساني است كه حجاب را يك امر انساني تلقّي ميكنند باشد. و اينكه هدف بي توجهي برخي به حجاب و ناديده گرفتن آن به منظور دست يابي به منافع بزرگ مالي بوده است; زيرا زنان عريان را كم هزينه ترين و سهل ترين وسيله تبليغاتي براي وصول به آن هدف ميدانستند و بدون شك براي اين منظور از هيچ كوششي دريغ نورزيدند.
و در نهايت اينكه از نظر ما رعايت حجاب، همانند شخصيت طلبي و عفّت خواهي، بازگشت به فطرت اصيل انساني ميكند; از اين رو، ما معتقديم رعايت حجاب ارزش گذاردن به زن و نوعي تكريم به اوست، نه دليل بر نقص وجود او. زن با رعايت حجاب، از آلودگي مصون ميماند، زيرا زمينه هرگونه سوء استفاده از او منتفي ميگردد.
پينوشتها
[/HR] 1ـ على اكبر العريقى، زن در آئينه تاريخ، ص 116.
2ـ اسماعيل منصورى لاريجانى، سير تحوّل حقوق بشر و بررسى تطبيقى آن با حقوق بشر در اسلام، تابان،1374، ص233.
3ـ اعراف: 22.
4ـ ويل دورانت، تاريخ تمدن، ج 1، ص 155.
5ـ حسام نقبائى، سير تكامل حقوق زن در تاريخ و شرايع، چ دوم، چاپخانه بديع، 1342، ص 99.
6ـ على محمدى آشتيانى، حجاب در اديان الهى، اشراق، 1373، ص 15.
7ـ حسين مكّى، تاريخ 20 ساله، ج 2، ص 252ـ258 و 265.
8ـ ويل دورانت، پيشين، ج 1، ص 552.
9ـ حسن صدر، حقوق زن در اسلام و اروپا، ص 7 و 51.
10ـ على محمدى آشتيانى، پيشين، ص 91.
11ـ همان، ص 10، به نقل از: ابوالقاسم اشتهاردى، حجاب در اسلام، ص 5.
12ـ ويل دورانت، پيشين، ج 12، ص 62.
13ـ على محمدى آشتيانى، پيشين.
14ـ جرجى زيدان، تاريخ تمدن اسلامى، ترجمه على جواهرالكلام، ص 942.
15ـ ر.ك: سفرنامه ديولافوآ، ص 221.
16ـ على محمدى آشتيانى، پيشين، به نقل از: حكيمه الهى (استاد دانشگاه لندن)، زن و آزادى.
17ـ همان،ص137/براونواشنايدر،پوشاك اقوام مختلف،ص116.
18ـ ويل دورانت، پيشين، ج 13، ص 498ـ500 با تصرّف.
19ـ محمد منصورنژاد، مسئله زن، اسلام و فمينيسم، تهران، برگ زيتون، 1381، ص 93.
20ـ همان، ص 239 و 240، به نقل از: محمدرضا باهنر، فاطمه كروبى و صديقه امانى.
21ـ همان، به نقل از: امام خمينى، صحيفه نور، ج 4، ص 103.
22ـ تورات، سفر پيدايش، باب 3، آيات 6 ـ 8، 20ـ21.
23ـ قوام وشنوى، حجاب در اسلام، ترجمه احمد محسنى گركانى، ج چهارم، چاپ حكمت، 1352، ص 61 به نقل از: محمدبن سعد، طبقات، ج 1، ص 39.
24ـ قوام وشنوى، پيشين، ص 61.
25ـ محمد محمدى اشتهاردى، حجاب بيانگر شخصيت زن، قم، ناصر، 1375، ص 70.
26ـ ويل دورانت، لذات فلسفه، ترجمه عباس درياب، ص 29.
27ـ على محمدى آشتيانى، پيشين.
28ـ املاآبوت، كلروالاس، جامعه شناسى زنان، ترجمه منيژه نجم عراقى، تهران، نشر نى، 1380، ص 234.
29ـ حشمت الواعظين طباطبائى، حجاب، مقدّس ترين وسيله استحكام حصار عفاف، قم، دارالنشر، 1364، ج 2، ص 27.
30ـ همان، ص 13 و 91.
31ـ محمود حكيمى، مجموعه مقالات براى بانوان، شفق، 1369، ج 1، ص 7ـ13.
32ـ ر.ك: اسراء: 79 و تفاسير مربوط به آن.
33ـ محمود منصورنژاد، پيشين، 1381، ص 97ـ104.
34ـ فرهت قائم مقامى، آزادى يا اسارت زن، چ پنجم، جاويدان، 1356، ص 44.
35ـ نهج البلاغه، جعفر شهيدى، خ 153.
36ـ قاسم سيدالبغدادى، الحياةُ البعيدة فى ظلّ سورةِ النُّور، 1423، ص 163.
37ـ قاسم سيدالبغدادى، پيشين.
38ـ عليرضا افشارنيا، زن و مردهاى نيروهاى توليد، تهران، پيشگام، 1357، ص 195.
39ـ عبداللّه جوادى آملى، پيشين، ص 425.
40ـ حسام نقبائى، پيشين، ص 102.
41ـ على محمدى آشتيانى، پيشين، ص 177.
42ـ فرهت قائم مقامى، پيشين، ص 44.
43ـ فتحيه فتاحى زاده، حجاب از ديدگاه قرآن و سنّت، چ دوم، قم، دفتر تبليغات اسلامى، 1376، ص 184.
44ـ فرهت قائم مقامى، پيشين، ص 48ـ50.
45ـ على محمدى آشتيانى، پيشين، به نقل از: فريد وجدى، دائرة المعارف، ج 3، ص 337.
46ـ مهدى مهريزى، زن در سخن و سيره امام على(عليه السلام)، تهران، دانشگاه علامه طباطبائى، 1381، ص 263 به نقل از: نهج البلاغه، ترجمه و شرح علينقى فيض الاسلام، ص939.
47ـ على محمدى آشتيانى، پيشين، به نقل از: قرة العين، درآمدى بر تاريخ بى حجابى در ايران، ص 4.
48ـ ر.ك: قيام گوهرشاد، تهران، چاپ وزارت ارشاد، سينا واحد، 1366، ص 28.
49ـ على شريعتى، انتظار عصرحاضر از زن مسلمان، ص 13.
50ـ گروه مؤلفان، زن از ديدگاه اسلام، دارالتبليغ اسلامى، ص 2.
51ـ ويل دورانت، لذات فلسفه، ص 151.
52ـ على محمدى آشتيانى، پيشين، ص 183.
53ـ فرانتس فانون، سال پنجم انقلاب الجزايز، ترجمه تابنده، ص 36.
54ـ على محمدى آشتيانى، پيشين، ص 183.
55ـ محمد محمدى اشتهاردى، پيشين، ص 133.
56ـ مهدى مهريزى، پيشين، ص 160.
57ـ شيخ حرّ عاملى، وسائل الشيعه، ج 4، ص 19.
بی حجابی هرگز دلخواه نبوده و با احبار دشمنان اسلام.......آمریکا و انگلیسو نوکرش رضا شاه در ایران پایه گذاری و ترویج شد
نيم نگاهي به حجاب در اديان الهي
محمداسحاق حبيبي
مقدّمهحجاب، پيش از اسلام نيز به حسب مقتضيات زمان، در جوامع گوناگون وجود داشته است; زيرا پديده فطري شخصيت طلبي هر انسان با شرافت را در هر زمان و مكان به سمت دست يابي به ارزشهاي متعالي ميكشاند و بدون شك، حجاب يكي از ارزش ها به حساب ميآيد; چرا كه رعايت آن شخصيت انسان را تضمين ميكند. از اين رو، اسلام رعايت حجاب را مورد تأكيد قرار داده است. و از اين رو، سخن كساني كه مذهب را موجد حجاب ميدانند، صحت ندارد، ولي بايد پذيرفت كه در تكميل آن بسيار مؤثر است.1
طرح مسئله «حجاب» از سوي اسلام صرفاً در جهت حمايت از حقوق واقعي زن است و ارزش بخشيدن به اوست نه تحقير و كم بها شمردنش.
تحقير زن وقتي است كه ابزار و وسيله تبليغاتي براي به دست آوردن سودهاي بزرگ اقتصادي در مغرب زمين باشد، چنان كه در فرهنگ غربي زن ابزاري بر كسب درآمد بيش و وسيله تبليغات كالاهاي مصرفي است.
اسلام با توجه به تفاوتهاي فيزيكي و بيولوژيكي بين زن و مرد و با توجه به ظرفيتهاي مخصوص هر يك روابط عادلانهاي بين آن ها برقرار نموده، آن دو را مكمّل يكديگر قرار داده، ميان آن دو نسبت به همديگر حقوق متقابل قرار داده است. قرآن كريم ميفرمايد:(وَ لَهُنَّ مِثلُ الذي عليهنَّ بالمعروفِ) (بقره: 228); يعني زن و مرد نسبت به يكديگر حقوق متقابل دارند.
در اين نوشتار با نگاهي تاريخي به حجاب و بدحجابي، نظراجمالي به وضعيت حجاب زنان در اديان ديگر و آثار حجاب، علل گرايش به بدحجابي و بي حجابي مورد توجه قرار گرفته است. به اين اميد كه مورد توجه خوانندگان گرامي قرار گيرد.2
نگاهي به تاريخ حجابهمان گونه كه گفته شد، اسلام مبتكر حجاب نبوده، بلكه حجاب به صورت امري رايج در ميان قبايل گوناگون پيش از اسلام نيز وجود داشته است. در داستان حضرت آدم و حوّا(عليهما السلام) آمده است: زماني كه آن دو از شجره ممنوعه خوردند، پوشش خود را از دست دادند و عورت آن دو آشكار شد و به سرعت خود را با برگ درختان بهشتي پوشاندند.3 از اين داستان، به خوبي مشهود است كه گرايش فطري بشر به پاكي و عفّت موجب شد با جلوه انسان در عرصه دنيا، حجاب وجود داشته باشد.
ويل دورانت، دانشمند صاحب نام، ميگويد: «چون انسان تنها به اين خشنود نبود كه با پوست حيوانات خود را بپوشاند، با پشم گوسفند و الياف گياهان لباس براي خود تهيه كرد و همين لباس ساده است كه جامه هندي، شنل يوناني، لنگ مصري قديم و ساير اقسام گوناگون و جذّاب لباس انسان را در عهدهاي مختلف تشكيل داده است. در اين هنگام است كه بافندگي از مهم ترين هنرهاي مخصوص زن گرديده است.»4 با اين وجود، برخي پنداشته اند رعايت حجاب به دوران پس از عقد ازدواج اختصاص دارد; يعني پيش از عقد ازدواج، كه علاقهاي بين زن و شوهر وجود نداشت، شرم و حيا هم نبود; در نتيجه، حجاب و عفاف هم وجود نداشت، ولي پس از آنكه زنان تحت رقّيت مردان درآمدند، براي منع تجاوز ديگران و خارج نشدن از دايره عفاف، آن ها را در خانهاي دور از چشم بيگانه نگاه داري كردند و مقرّرات سختي برآن هاحاكم نمودند. پس در اثر حسادت، حس عدم اطاعت از شوهران، خروج از منزل بدون اجازه آنان و حرف زدن با مردان نامحرم در ميان آنان تقويت گرديد.5
نگاهي به تاريخ بيحجابيتاريخ بي حجابي به صورت سازمان دهي شده به اواخر قرن نوزدهم برمي گردد. پس از عصر نوزايي (رنسانس) علمي و صنعتي اروپا و نيز جنگ جهاني دوم و انقلاب صنعتي، زمينه لازم براي تشويق زنان براي كنار گذاشتن حجاب فراهم گرديد. دامنه اين اقدامات به تدريج، كشورهاي اسلامي را نيز فراگرفت و به صورت سلاحي كارآمد براي مقابله با معنويت و اخلاق و سقوط جامعه ديني به كار گرفته شد و استعمارگران در اين خصوص از هيچ تلاشي فروگذار نكردند.6
نخستين كشور اسلامي كه به صورت رسمي اقدام به كشف حجاب بانوان كرد، افغانستان بود. امان اللّه خان، پادشاه وقت افغانستان، پس از مسافرت به اروپا به محض مراجعت به پايتخت، اعلام نمود كه زنان بايد بدون حجاب باشند، و نخست خود با همسر بدون حجابش در مجامع و محافل ظاهر شد. اين اقدام ناشايست موجب قيام عمومي مردم شد و امان اللّه خان ناچار به استعفا و ترك كشور گرديد.
دومين كشور تركيه بود كه پس از سقوط دولت عثماني، آتاتورك در سال 1313 فرمان منع حجاب را صادر كرد.
در ايران، زمينه سازي براي بي حجابي، همزمان با اقدامات آتاتورك آغاز شد.
مردم در 21 تيرماه 1314 براي اعتراض بدان در مسجد گوهرشاد تحصّن كردند و عده زيادي توسط عمّال رضاخان به خاك و خون كشيده شدند. اما رضاخان بدون توجه به خواست مردم مسلمان، به طور رسمي در هفدهم دي ماه 1314 با حضور خود و همراه با ملكه و شاه دختهاي بدون حجاب در دانشسراي مقدّماتي تهران آن را به مرحله اجرا گذاشت. پس از مدتي، با زور سرنيزه به كشف حجاب پرداخت و اين اقدامات به وسيله محمدرضا شاه نيز دنبال شدند.7
نظر اجمالي به وضعيت حجاب زنان در اديان ديگرگرچه پيرامون موضوع حجاب در اديان ديگر، كتب و مقالات فراواني به چاپ رسيده اند، ولي به تناسب ارتباط آن با موضوع، ناگزير و به اختصار به برخي از آن ها اشاره ميگردد:
الف. حجاب در زمان زرتشتويل دورانت از پوشش زنان در زمان زرتشت چنين مينويسد: «در زمان زرتشت پيغمبر، زنان ـ همان گونه كه عادت پيشينيان بود ـ منزلتي عالي داشتند و با كمال آزادي و با روي گشاده در ميان مردم آمد و شد ميكردند و صاحب ملك و زمين ميشدند و در آن تصرفات مالكانه داشتند. پس از داريوش، مقام زن، بخصوص در ميان طبقه ثروتمند، تنزّل پيدا كرد... زنان طبقات بالاي اجتماع جرئت آن را نداشتند كه جز در تخت روان روپوشدار از خانه بيرون بيايند و هرگز به آنان اجازه داده نمي شد كه آشكارا با مردان رفت و آمد كنند. زنان شوهردار حق نداشتند هيچ مردي را ـ ولو پدر و يا برادرشان باشد ـ ببينند. در نقش هايي كه از ايران باستان بر جاي مانده است، هيچ صورت زني ديده نمي شود و نامي از ايشان به نظر نمي رسد.»8
يكي ديگر از نويسندگان مينويسد: «حجاب چهره زنان جزو سنّتهاي ملّي بوده است و در ايران قبل از اسلام، كه امتياز طبقاتي پايه تشكيل جامعه بود، زنان محتشم ايراني براي حفظ حرمت و حشمت، با پرده نازكي صورتشان را ميپوشاندند. اين رسم و عادت به تدريج، رنگ مذهبي به خود گرفت تا جايي كه كسي را ياراي گفتوگو درباره آن نماند.» او در ادامه ميگويد: «در كيش آريايي، زنان محترم، محجوب بودند... همچنين محجوب بودن (پوشش صورت) به زنان اشراف اختصاص داشته است.»9
روسري بانوان زرتشتي پارچهاي رنگين و با نقش و نگار و به طول حدود سه متر و نيم و عرض يك متر بود كه مانند بانوان بختياري روي كلاهك ميگذاشتند و با دستمال روي آن را ميبستند.10
ب. حجاب از نظر يهودحجاب در بين زنان يهود به شكل يك فرهنگ جدانشدني از زندگي آن ها درآمده بود، به نحوي كه برخي مرتبطان با يهوديان را نيز متأثر از حجاب آن ها ميدانستند. مورّخان از سخت گيري آنان در زمينه حجاب فراوان گفته اند.
بعضي از نويسندگان ميگويند: «در ايران و در بين يهود و مللي كه از فكر يهود پيروي ميكردند، حجاب به مراتب شديدتر از آنچه اسلام ميخواست، وجود داشت. در بين اين ملت ها، صورت و دست ها هم پوشيده ميشدند.»11
ويل دورانت ميگويد: «در طول قرون وسطا، يهوديان همچنان نسوان خويش را با البسه فاخر ميآراستند. لكن به آن ها اجازه نمي دادند كه با سر عريان به ميان مردم بروند. نپوشاندن موي سر خلافي بود كه مرتكب را مستوجب طلاق ميساخت. از جمله تعاليم شرعي يكي آن بود كه مرد يهودي نبايد در حضور زني كه موي سرش هويداست، دست به دعا به درگاه خدا بردارد.» او در توصيف زنان يهود ميگويد: «زندگي جنسي آنان علي رغم تعدّد زوجات، به طرز شايان توجه، منزّه از خطايا بود. زنان آنان، دوشيزگان محجوب، همسراني ساعي، مادراني پُرزا، و امين بودند و از آنجا كه زود وصلت ميكردند، فحشا به حداقل تخفيف پيدا ميكرد.»12
در كتاب حكمة الحجاب براي تأييد اينكه منشأ حجاب زنان يهود وجوب حجاب در شريعت حضرت موسي(عليه السلام) بوده است، به داستان حضرت موسي و دختران شعيب(عليهما السلام)، كه در آن، حضرت موسي(عليه السلام) به آنان امر كرد، تا پشت سر او حركت كنند و از پشت سر، او را به منزل پدرشان هدايت كنند، همچنين به برخورد حضرت ابراهيم(عليه السلام) در مورد زوجه خود و در صندوق قرار دادن او براي آنكه از ديد نامحرمان پنهان بماند، استشهاد شده است.13
ج. حجاب از نظر مسيحيتاز منابع تاريخي به خوبي به دست ميآيد كه رعايت حجاب در ميان مسيحيان امري رايج و شايع بوده است، به نحوي كه هريك از صاحب نظران مسيحي و غيرمسيحي به اين موضوع اشاره نموده اند.
جرجي زيدان، دانشمند مسيحي، ميگويد: «اگر مقصود از حجاب پوشانيدن تن و بدن است، اين وضع قبل از اسلام و حتي پيش از ظهور مسيح معمول بوده است و ديانت مسيح هم تغيير در آن نداده است.»14
در كتاب پوشاك ايرانيان باستان آمده است: «مادام ديولافوآ، كه در حدود 80 سال پيش به ايران آمده، و با ارامنه تماس گرفته، مينويسد: "زنان ارمني لباسهاي ابريشمي بر تن دارند كه به شكل پيراهن بلندي است و داراي كمربندي نقرهاي ميباشد كه با هنرمندي زرگري شده و تقريباً بر روي ران آن ها افتاده است. اين لباس نسبتاً آراسته است و تركيب خوبي دارد، اما يك چيز از آراستگي و قشنگي آن ميكاهد و آن اينكه قسمت زيرين صورت را با پارچه سفيد ضخيمي ميپوشانند و به واسطه فشار دايم آن، صورت بد تركيب ميشود. اين روبند را زنان ارمني در موقع بيرون رفتن از خانه به قسمت زيرين ميبندند و چون شوهر اختيار كردند در خانه نيز بايد آن را دائماً به صورت داشته باشند. روپوشي هم از ململ يا چلوار سفيد بر روي لباس دارند كه در موقع رفتن به كوچه و كليسا ميپوشند."»15
در شمّهاي از عقايد كلمنت 16 و ترتوليان 17، دو مرجع و اسقف بزرگ مسيحيت، آمده است: «زن بايد كاملا در حجاب و پوشيده باشد، الاّ اينكه در خانه خود باشد; زيرا فقط لباسي كه او را ميپوشاند، ميتواند از خيره شدن چشم ها به سوي او مانع گردد. زن نبايد صورت خود را عريان ارائه دهد تا ديگران را با نگاه كردن به صورتش وادار به گناه كند. براي زن مؤمن عيسوي در نظر خداوند، پسنديده نيست كه به زيور آراسته گردد و حتي زيبايي طبيعي آن بايد با اختفا و فراموشي آن، از بين برده شود; زيرا براي بينندگان خطرناك است.»16
نويسنده ديگري ميگويد: «تصويرهايي كه از پوشاك مسيحيان و مردم اروپا انتشار يافته است، به وضوح نشان ميدهد كه حجاب در بين زنان كاملا رعايت ميشده است. در كتاب پوشاك اقوام مختلف، برخي از تصاوير مربوط به زنان مسيحي آورده شده كه همگي داراي لباسي بلند و پوششي سبز ميباشند.»17
ويل دورانت در مورد سيره عملي زنان مسيحي مينويسد: «خوانين اصيل، پيراهن كتاني طويلي به سر ميكردند و بر روي آن جامه درازي كه حاشيهاي از خز داشت و تا روي پا ميآمد و روي آن نيم تنهاي ميپوشيدند كه در خلوت از بدن آويزان بود و جلو اغيار با بند محكم به بدن ميچسبيد; زيرا كليه خوانين طبقات عاليه اشتياق عجيبي داشتند كه اندامشان باريك باشد.»18
از آنچه گذشت، معلوم ميشود كه حجاب به عنوان يك موضوع پسنديده در اديان ديگر نيز مطرح است. بدين سان، اولا حجاب مورد تأييد دين مقدّس اسلام است. ثانياً، حجاب نه تنها محدوديت زن نيست، بلكه حفظ عفّت و شخصيت زن در گرو رعايت آن است.
حجاب به چيست؟در مورد حجاب، نظرات متفاوت است. برخي آن را صرفاً و لزوماً چادر و يا لباس خاص ميدانند. برخي ديگر برخلاف نظر گذشته، حجاب را لزوماً چادر و يا لباس خاص ندانسته، بلكه پوشاندن تمام بدن با لباسي كه مقتضيات عرف يك جامعه است، ميدانند.19 از اين رو، حجاب لباسي مخصوص نيست، بلكه وسيله جلوگيري از جلب توجه نامحرمان است.20
به پيروي از همين نظر، بعضي از انديشمندان گفته اند: «در اسلام، زن بايد حجاب داشته باشد، ولي لازم نيست كه چادر باشد، بلكه زن ميتواند هر لباسي را كه در آن رعايت حجاب گردد، اختيار كند. زنان مسلمان به خاطر تعليمات اسلامي، چادر را انتخاب كرده اند.»21
با اين بيان، روشن گرديد كه رنگ و يا لباس خاص شرط حجاب نيست، بلكه علاوه بر آن، فرهنگ يك جامعه نيز دخيل است. با اين وجود، آنچه مهم است، عبارت است از اينكه براي گسترش فرهنگ حجاب، بايد افكار را در قدم اول آماده نمود، وگرنه چنانچه افكار و عقايد يك جامعه آمادگي پذيرش حجاب نداشته باشند، وادار نمودن آن ها به حجاب بسيار مشكل است.
حجاب ميلي فطريميل به پاكي و كسب ارزشهاي انساني امري است فطري، و نياز به آموزش ندارد. بنابراين، بر مبناي فطرت، هر انساني ميخواهد با عزّت زندگي كند. به همين علت، حتي كودكي كه هنوز به سن تميز نرسيده است، از تحقير بدش ميآيد. بدون شك، حجاب يكي از عواملي است كه شخصيت انسان را تضمين ميكند و ميل به آن ريشه در فطرت دارد و براي تأمين سلامت فرد و جامعه، از كمال اهميت برخوردار است.
در داستان حضرت آدم و حوّا(عليهما السلام) در تورات ميخوانيم: «و چون زن ديد كه آن درخت براي خوراك نيكوست و به نظر درختي خوش نما و دلپذير و دانش افزاست، پس، از ميوه آن درخت خورد و به شوهرش نيز داد. او هم خورد، آن گاه چشمان هر دو باز شد و فهميدند كه عريانند. سپس برگهاي انجير را به هم دوختند و براي خود ستر ساختند.» در ادامه آمده است: «و خداوند براي آدم و زنش رخت هايي از پوست ساخت و آن ها را پوشانيد.»22
در قرآن اينداستان چنين آمده است:(فلّما ذَاقَا الشجرةَ بَدَتْ لَهُما سَؤءَاتُهما وَ طفقا يخصِفان علَيهما مِن وَرَقِ الجنّةِ)(اعراف:22); آن گاه كه (آدم و حوا) از آن شجره ممنوعه چشيدند، پوشش خود را از دست دادند (عورتشان آشكار گرديد) و به سرعت، با برگ درختان بهشتي خود را پوشاندند.
ابن عبّاس ميگويد: حضرت آدم(عليه السلام) پس از يك توقف كوتاه در بهشت، كه نصف روز از روزهاي آخرت بود، به كوه «نوذ» در كشور هند، و حوّاء به جدّه فرود آمد. پس از پايان مفارقتي كه به وصال منتهي ميشد، برهنه و عريان بودند. خداوند امر كرد يكي از هشت جفت قوچي كه از بهشت به ايشان عطا كرده بود، ذبح كنند. سپس حوّا پشمهاي آن را رشت، با دست ياري حضرت آدم(عليه السلام)از تابيدههاي آن يك جامه بلند (جبّه) براي آدم(عليه السلام) و يك پيراهن و روسري براي حوّا بافته شد. بدين وسيله، بدن انسانهاي نخستين پوشيده گرديد و از برهنگي و شرمندگي آن نجات يافتند.23
پس از نقل روايت مزبور، برخي از نويسندگان ميگويند: پيش از اسلام، حجاب و نقاب بوده و بشر در بدو خلقت، پيش از آنكه شرايع آسماني گوشزد كنند، آن را رعايت ميكرده است.24 برخي ديگر سرچشمه دستور پوشش را ساختار وجودي انسان، و آن را بيانگر فطري بودن پوشش او ميدانند.25
با اين وجود، عدهاي دلايل ديگري براي حجاب ذكر نموده اند:
1. پوشش متناسب، بخصوص پوشاندن اعضاي جنسي، يكي از امتيازات انسان است; زيرا خلقت طبيعي حيوانات به گونهاي است كه معمولا داراي نوعي پوشش هستند. بدين روي، برخي از زيست شناسان و دانشمندان به وجود نوعي حيا و خجلت در حيوانات ماده اشاره نموده اند، بر خلاف انسان كه به طور طبيعي موجودي راست قامت بوده و از هيچ نوع پوشش طبيعي براي اعضاي تناسلي برخوردار نيست.26
2. به دليل اينكه تجاذب و آميزش جنسي در انسان دايمي است ـ برخلاف بسياري از حيوانات كه نياز به رابطه جنسي در ميان آن ها فقط در فصول معيّني براي بقاي نسل وجود دارد ـ رعايت حجاب در انسان ضروري است.
3. حجاب لازم است; زيرا انسان، به ويژه مرد، از نظر روحي، برخلاف حيوانات با داشتن يك همسر، باز هم تمايل به برقراري ارتباط جنسي با جنس مخالف دارد.27
فمينيست ها ضمن اينكه حجاب را محدوديت ميشمرند، ريشه آن را هراس از تجاوز به زن ها ميدانند: «هراس از تجاوز جنسي روي همه زنان تأثير ميگذارد و تأثير آن بر شيوه لباس پوشيدن، برنامه ريزي ساعات روزانه و مسيرهاي آمد و شد زنان مانع از فعاليتهاي آنان ميشود و آزادي آن ها را محدود ميكند.»28
اما با توجه به اينكه انسان ذاتاً گرايش به خوبي ها دارد، گرايش به حجاب يك امر فطري است. به همين علت، زنان در تمامي زمانهاي گذشته با حجاب زندگي ميكرده اند و حجاب مورد تقدير ائمه(عليهم السلام) نيز قرار گرفته، بنابراين جزء سيره قطعيه بزرگان اسلام است كه از صدر اسلام تا زمان ما جريان داشته و دارد.29
پس حجاب محدوديت نيست، بلكه يك امر فطري است كه عزّت زن در گرو رعايت آن است; به اين علت كه عفاف و حيا خود تدبيري است كه زنان بايد براي گران بها شدن خود در برابر مردان به كار برند و موقعيت خود را حفظ كنند.30
انسانهاي حقيقت جو در هر زمان و مكان، واقع بينانه ميانديشند. اين يك حقيقت است كه در فصل تابستان جرايم و آثار آن بيشتر مشهودند تا فصل زمستان. اغلب كارشناسان يكي از علل مؤثر بر اين موضوع را نبود حجاب يا كم بودن آن در فصل تابستان ميدانند. پس اين سخنان، كه پاكي زن به لباسش نيست، دل بايد پاك باشد، چادر بيشتر مرد را كنجكاو و تحريك ميكند، «الانسان حريصٌ علي ما مُنع» (يعني انسان نسبت به آنچه منع شده حريص است)، منطقي نيستند.
چارلي چاپلين، بازيگر كومدين و غيرمسلمان، طي نامهاي به دخترش، ژرالدين، بدحجابي و بدن عريان زنان را موجب فلاكت و بدبختي جامعه دانسته، رعايت حجاب را از عوامل مؤثر جلوگيري از فساد و تباهي ميداند. در اينجا به تناسب موضوع به برخي از فرازهاي نامه اشاره ميگردد:
... كار تو (ژرالدين) بسي دشوار است، اين را ميدانم. به روي صحنه، جز تكهاي حرير نازك، چيزي بدن تو را نمي پوشاند. به خاطر هنر، ميتوان لخت و عريان روي صحنه رفت، ]البته از ديدگاه ايشان[ و پوشيده تر و باكره تر بازگشت. اما هيچ چيز و هيچ كس ديگر در اين جهان نيست كه شايسته آن باشد كه دختري ناخن پايش را به خاطر او عريان كند.
وي ادامه ميدهد: برهنگي بيماري عصر ماست، و من پيرمردم و شايد كه حرفهاي خنده آور ميزنم، اما به گمان من، تن عريان تو بايد مال كسي باشد كه روح عريانش را دوست ميداري.31 سوئيس ـ دومين ساعت از 8760 ساعت سال 1964.
حجاب و ارزش زنبه دليل آنكه حجاب را يكي از ابزارهاي تبليغاتي در جهت كسب منافع سياسي و اقتصادي قرار داده اند، نظر كساني كه با ديدگاه غير اسلامي به مسئله حجاب مينگرند با انديشه اسلامي متفاوت است. انسان واقع بين در هر مسلك و آييني كه باشد، رعايت حجاب را يك امري فطري ميبيند و آن را يك ارزش ذاتي ميداند.
بدين سان، حجاب به عنوان يك امر انساني و حياتي، براي نظم و انضباط جامعه ضرورت دارد. از اين رو، حجاب نوعي ارزش دادن به زن و تكريم اوست، نه دليل بر نقص وجود او. زن اگر از نعمتهاي خداوند به طور صحيح بهره بگيرد، تكامل پيدا ميكند. در اين صورت، استفاده ابزاري از او غيرممكن ميشود. از نظر قرآن، حجاب احترام گذاشتن و حرمت قائل شدن به زن است، براي اينكه نامحرمان او را از ديد حيواني نبينند.32
انسان هنگامي كه به يك مهماني ميرود، خود را مرتّب ميكند و از لباسهاي مخصوص خود استفاده ميكند. آيا انسان اگر به خاطر تضمين عفّت و پاك دامني از لباس مخصوص استفاده كند، عيب دارد؟ و آيا اينكه خداوند از بندگان خود خواسته است در زمان عبادت بايد عفيف و پوشانده باشند، به خاطر احترام است يا تحقير؟ و آيا اينكه نماز شب بر پيامبر اكرم(صلي الله عليه وآله) واجب و بر ما مستحب شد، دليل بر نقص پيامبر است؟ در حالي كه ايشان از جمله محبوب ترين افراد نزد خداوند متعال است.33 بنابراين، تكليف بيشتر زنان به پوشش از نگاه دين، حكايت از نگاه ويژه خداوند به زن دارد، نه اهانت و كم توجهي به او.
تفاوت ماهوي جنسي زن و مرد موجب ميگردد از نظر عقلي، آن دو احكام متفاوتي داشته باشند. برخي حوزههاي تفاوت را زيباتر بودن زن ها ميدانند. به اين علت، مهم ترين فلسفه پوشش زن زيبايي و جذّابيت اوست.
حجاب مردبا توجه به اينكه همواره سخن از حجاب زن است و كمتر از حجاب مرد سخن به ميان آمده، ممكن است اين تلقّي پيش بيايد كه حجاب فقط اختصاص به زن دارد، در حالي كه مرد هم مأمور به حفظ ارزشهاي انساني خود شده است. از اين رو، مرد اجازه تحقير خود و اجتماع را ندارد، مرد نمي تواند لباسي به تن كند كه در شأن او نيست. او حق ندارد با حركات سبك، حيثيت اجتماع را لكه دار سازد.34
علت اينكه حجاب زن سر لوحه كار نويسندگان قرارگرفته، اين است كه غالباً وجود غريزه خودآرايي و خودنمايي زنان مقتضي بي حجابي و بدحجابي آن ها گرديده و فساد ايجاد ميكند. بدين روي، حضرت علي(عليه السلام) ميفرمايند: «وَ اِنّ النساء همّتُهُنَّ زينَةُ الحياةِ الدُنيا و الفسادُ فيها»;35 و زنان در فكر آرايش اين جهان و تبه كاري كردن در آنند. گرچه اين ميتواند استثنا داشته باشد.
اما اين به معناي آزادي مطلق مرد و بي توجهي به او نيست; مرد هم مانند زن در برابر حفظ حجاب و ارزشهاي انساني خود مسئول است. مفسّران در تفسير آيه (و قُل للمؤمِناتِ يغضُضنَ مِن ابصارِهِنَّ) (نور: 31) (و به زنان مؤمنه بگو كه چشمان خويش را از مردان نامحرم ببندند و فروجشان را محفوظ بدارند و زينت خود را آشكار نسازند، مگر به آن مقداري كه به آن ها اجازه داده شده است)، گفته اند: اين حكم بين زنان مؤمنه و مردان مؤمن مساوي است و اينكه قرآن كلمه «مؤمنات» را به كار برده، به خاطر تأكيد است، و گرنه چنانچه به جاي آن، كلمه «مؤمنين» هم به كار ميرفت ايرادي نداشت; چون «مؤمنين» قول عام بود و شامل زن و مرد ميشد.36
از اين رو، در جايي كه رسول گرامي(صلي الله عليه وآله) سؤال كرد: بهترين چيز براي زن چيست؟ حضرت فاطمه(عليها السلام) در جواب گفت: زن مرد نامحرم را نبيند و مرد نامحرم زن را نبيند. و نيز زماني كه حضرت فاطمه(عليها السلام) در حضور پيامبر(صلي الله عليه وآله)نشسته بودند كه پسر امّ مكتوم اجازه ورود خواست. پيش از آنكه پسر امّ مكتوم وارد مجلس گردد، حضرت فاطمه(عليها السلام) بيرون رفت. وقتي پسر امّ مكتوم از شرف يابي خدمت حضرت منصرف گرديد، حضرت فاطمه(عليها السلام)دوباره وارد مجلس شد. پيامبرگرامي به او گفتند: چرا بيرون رفتي؟ پسر امّ مكتوم نابيناست، نمي تواند تو را ببيند! حضرت زهرا(عليها السلام)در جواب گفت: «او مرا نمي بيند، ولي من ميتوانم او را ببينم.» اينجا بود كه پيامبر(صلي الله عليه وآله) فرمود: «اي فاطمه، تو پاره تن مني.»37
بدين سان، برخي معتقدند: اعضاي بدن مرد مانند اعضاي بدن زن شهوت انگيز و پرجاذبه اند.38 از اين رو، مرد بايد در شيوه پوشيدن لباس و حركات خود دقّت لازم را بنمايد. در مجموع، اجتماع سالم در گرو انجام وظيفه همه انسان ها، اعم از مرد و زن است.
چرا کم میارین اینجوری جواب میدین؟هیچی دیگه دقیقا پنج کیلومترجواب دنبالم کرد.آخرشم نتونست جواب بده. امار میدین واسه بقیه؟:khaneh:
به نظر من مذهبیه .چون اجباریه و احکام مذهب اجباری هستن.
اما نظر من تا حدی مخالف نظر شماست!
ویل دورانت معتقد است نقش پوشش و حجاب زنان در ایران باستان چنان برجستهاست که میتوان ایران را منشاء اصلی پراکندن حجاب در جهان دانست.
پلوتارک مورخ یونانی در مورد شرایط ایران در زمان هخامنشیان مینویسد که «هر گاه لازم است زنان ایران از خانه خارج شوند و به سفر روند، درون چادرهای در بستهای مینشینند و چادر را بر روی گردونهای قرار میدهند و حمل مینمایند.»
برای نمونه در جنگها بانوان مبارز ایرانی پوششی همچون مردان میپوشیدند که گواه این سخن جنگ سهراب با گردآفرید است که تا زمانی که کلاهخود از سر گردآفرید نیفتادهبود، سهراب به زن بودن او پی نبرده بود.
حجاب اصلاً اجباری نیست چون دین اجباری نیست.
شما وقتی یک دینی رو انتخاب میکنید خب قائدتاً باید احکامش رو رعایت کنید حالا شما مسلمانید و در اسلام مقدار حجاب برای زن و مرد تعیین شده که باید رعایت بشه پس کسی مسلمان ها رو مجبور به رعایت حجاب نمی کنه بلکه راهیه که خودشون انتخاب کردن .
حجاب یک قانون ملی هم هست باز در حدود تعیین شده.وقتی دین رسمی یک کشور اسلام باشه باید فرد فرد جامعه طبق قانون که رعایت احکام دینه حجاب رو رعایت کنن و چون دینداری هم اختیاریه پس هیچ اجباری وجود نداره.
پس کسانی که حجاب قانونی رو رعایت نمیکنن با زیر پا گذاشتن احکام دین درواقع دارن قانون شکنی میکنن و قطعاً با قانون شکنان برخورد میشه.
چون مذهب رسمی ما اسلامه هرچند شما خوشتون از حجاب نیاد باید قانون رو رعایت کنید و حق مردم رو هم رعایت کنید.مسلمانان معتقد گناهی نکردن که با دیدن بی حجابی ها مدام در عذاب باشن.
کسانی که به عنوان توریست وارد کشور میشن تا جایی که بتونن پوشیده میشن چون میدونن این در کشور ما قانونه.
پس درواقع کسی که حجاب قانونی رو رعایت نمیکنه حتی اگر غیرمسلمان باشه داره قانون شکنی میکنه.
عجیبه کسانی که دم از آزادی میزنن اولین کسانی هستن که قانون رو زیرپا میذارن و بعد هم خواهان کشوری آزاد و قانون مدار هستن!!!!**چقد قانون!:Moteajeb!:
با سلام مجدد خدمت دوستان
اما در این سؤال فقط حجاب زنان نبود و پوشش مردان هم مورد نظرم بود، اما شما فقط زنان را در پاسخگویی لحاظ کرده اید .
کافی است که سرنشین جلو یا راننده ی ماشینی باشید و جلوتر از شما یک موتور سوار با شلوار فاق کوتاه ... درحال حرکت باشد.احتمالاً با چنین صحنه ی فجیعی مواجه شده باشید...
حق با شماست چنین رفتارهایی نیز مورد تأیید فرهنگ و دین ما نیست.
به نظر من مذهبیه .چون اجباریه و احکام مذهب اجباری هستن.
رعایت حجاب ، مسئله ا یست که باید خود انسان به آن برسد ، یا دیگرانی به وی تحمیل کنند ؟!
هیچ وقت فطری نبوده .اجباری بوده
ببینید حجاب دو بُعد دارد که ما نباید با یکدیگر خلط کنیم، گاهی برخی افراد فکر می کنند که اسلام می گوید با اجبار طرف رو با حجاب کنید، در حالی که هرگز چنین نیست.
اجبار حجاب در جامعه به خاطر حقوق اجتماعی بودن آن است، همان طور که خانم Anonymous از نوع پوشش آقایون روی موتو گلایه کرده بودند و حق هم دارند.
بگذارید یک مثال روشن بزنم:
سیگار کشیدن یک امر شخصی است و فرد می تواند درون خانه اش روزی هزارتا سیگار بکشد، اما همین فرد در جایی که تابلو زده اند سیگار کشیدن ممنوع، به ترک سیگار اجبار می شود، این ممنوعیت برای این نیست که طرف رو وادار به ترک سیگار کنند، روشن است که هرگز کسی که تابلو می زند "سیگار ممنوع" به دنبال این نیست که طرف سیگار را برای همیشه ترک کند، بلکه ممنوعیت آن به خاطر تعرض به حقوق دیگران است، در جای خود با کار فرهنگی و تبلیغات، خود شخص را تشویق به ترک سیگار در خلوت خویش هم می کنند اما در جامعه او را اجبار به ترک سیگار می کنند. حجاب هم همین طور است، اگر خانمی در درون خانه خودش جلوی نامحرمی پوشش درست نداشت ربطی به قانون ندارد، خب خودش می داند و اطرافیانش که او را نهی از منکر کنند، اما اگر در جامعه بدون پوشش آمد او به پوشش اجبار خواهد شد ولو این که مانند یک فرد سیگاری اعتقادی به حجاب نداشته باشد، و این اجبار هرگز برای این نیست که او را نسبت به حجاب معتقد کنند.
گاهی برخی افراد فکر می کنند که اسلام می گوید با اجبار طرف رو با حجاب کنید، در حالی که هرگز چنین نیست.
اجبار حجاب در جامعه به خاطر حقوق اجتماعی بودن آن است،
یعنی اگه بقیه راضی به بیحجابی باشن دیگه اجباری نیست؟
خانوما که علاقه بیشتری به بیحجابی نشون میدن.
[="Verdana"][="Black"]سلام
من فکر میکنم ، هرچه توی این تاپیک بگیم ، در نهایت میرسیم به اینکه " قانون مملکت اینطوریه " و خب قانون هر مملکتی هم باید توسط مردم اون مملکت رعایت بشه ( منطقیه )
پس باید اصالت این قانون رو بررسی کرد . اینکه :
اصلا در قرآن حجاب چی تعریف میشه ؟!
برداشت پیامبر و خلفای اسلامی از حجاب چطوری بوده ؟!
آیا در حکومت پیامبر بی حجاب یا بدحجاب داشتیم ؟!
اگر داشتیم برخورد پیامبر یا خلفای اسلامی با بد حجابی یا بی حجابی چطور بوده ؟!
بر فرض وجود مفهوم حجاب اجباری در اسلام ، آیا این اجبار ، اجبار خداست بر بنده ؟! یا اجبار بنده بر بنده ؟! و کدام یک درست است ( از نظر دین ) ؟!
بررسی های اسلامی و درون دینی که تموم شد ( چون مملکت اسلامی ادعا میکنه که قانون حجاب اجباری یه قانون اسلامیه )
باید بررسی کرد که :
اصل " اجبار " برای افراد آیا منقطقی هست یا نه؟!
" اجبار " در قوانینی که برای هر کس شخصی هست ، آیا نوعی سلب " اختیار " نیست ؟!
عملکرد بقیه کشور های اسلامی و شیعی در باره مسئله حجاب چطوریه ؟!
آیا حجاب اجباری و کشف حجاب اجباری ، هر دو نتیجه عکس نداد ؟!
و آیا نظر عموم مردم ، در مورد وضعیت ظاهریشون مهم هست یا نه ؟!
رو این سوالات باید کار بشه . من ایده شو دادم . بقیش با خودتون . :khandeh!:[/]
یعنی اگه بقیه راضی به بیحجابی باشن دیگه اجباری نیست؟
خانوما که علاقه بیشتری به بیحجابی نشون میدن.
بله درست می فرمایید اگر بقیه جامعه راضی به بی حجابی باشند اجباری در کار نیست، چرا که قانونی در این خصوص تصویب نخواهد شد و اجباری إعمال نمی شود. اما بُعد شرعی بودن حجاب سر جایش خواهد بود، یعنی طرف از ناحیه اجتماع مجبور نمی شود، اما در برابر خداوند مسئول خواهد بود.
اصلا در قرآن حجاب چی تعریف میشه ؟!برداشت پیامبر و خلفای اسلامی از حجاب چطوری بوده ؟!
آیا در حکومت پیامبر بی حجاب یا بدحجاب داشتیم ؟!
اگر داشتیم برخورد پیامبر یا خلفای اسلامی با بد حجابی یا بی حجابی چطور بوده ؟!
بر فرض وجود مفهوم حجاب اجباری در اسلام ، آیا این اجبار ، اجبار خداست بر بنده ؟! یا اجبار بنده بر بنده ؟! و کدام یک درست است ( از نظر دین ) ؟!
بررسی های اسلامی و درون دینی که تموم شد ( چون مملکت اسلامی ادعا میکنه که قانون حجاب اجباری یه قانون اسلامیه )
باید بررسی کرد که :
اصل " اجبار " برای افراد آیا منقطقی هست یا نه؟!
" اجبار " در قوانینی که برای هر کس شخصی هست ، آیا نوعی سلب " اختیار " نیست ؟!
عملکرد بقیه کشور های اسلامی و شیعی در باره مسئله حجاب چطوریه ؟!
آیا حجاب اجباری و کشف حجاب اجباری ، هر دو نتیجه عکس نداد ؟!
و آیا نظر عموم مردم ، در مورد وضعیت ظاهریشون مهم هست یا نه ؟!
رو این سوالات باید کار بشه . من ایده شو دادم . بقیش با خودتون .
یا ابالفضل(ع)!!! این همه سوال در یک تاپیک؟!
هر کدوم از این سوالات نیازمند یک تاپیک مستقل هست، بعضی از اونها فقهیه، بعضی کلامی هست، بعضی حقوقی هست، بعضی هاش تاریخی، بعضی هاش جامعه شناختی، و بعضی هاش هم روانشناختی.
[="Verdana"][="Black"]یا ابالفضل(ع)!!! این همه سوال در یک تاپیک؟!
هر کدوم از این سوالات نیازمند یک تاپیک مستقل هست، بعضی از اونها فقهیه، بعضی کلامی هست، بعضی حقوقی هست، بعضی هاش تاریخی، بعضی هاش جامعه شناختی، و بعضی هاش هم روانشناختی.
سلام کارشناس گرامی :Gol:
نه من فقط ایده مسیر بحث رو گفتم
یعنی اگر قراره راجع به حجاب بحث بشه ، به نظر من باید اصولی و از اساس راجع بهش صحبت بشه ،
همونطور که گفتم پاسخ شما مبنی بر اینکه این حجاب قانون مملکته و لازم الاجرا ، منطقیه .
پس باید بحث رو برد به سمت منفی محور مختصات ! یعنی قانون شدن حجاب رو بررسی کرد ، که مقدماتشم هموناییه که گفتم
حالا بعضی وقتا کسی حوصلهو تخصص بحث های دینی رو نداره ، راجع به موضوعات عام تر ، مثل همین بحث های روان شناختی و جامعه شناختیش بحث می کنه .
مجموعا قصد من این نبود که به همه این سوالات توی یه تاپیک جواب داده بشه .
با تشکر . :Hedye:[/]
سلام به دوستان عزیز..
به نظرم من حجاب چه برای زن و چه برای مرد نه یک رسالت ملی و نه مذهبی؟حداقل در این دوره ....چون الان با توجه به پوشش افراد جامعه خودمون میفهمیم که یک رسالت ملی نمی تونه باشه کسی که به حرف دینش عمل نکنه رسالت ملی انجام میده..؟؟؟؟؟
و برای این میگم رسالت مذهبی نیست و حجاب جزء واجبات ...کاری که انسان با عقل و شعور و دلیل قبول نکنه به راحتی قابل بازگشت.. فکر می کنین چرا وقتی یک مسیحی مسلمون میشه به تک تک واجبات دین عمل می کنه و... اصلا چجوری و چه چیزی باعث شده دینش رو عوض کنه...با دلیل و اثبات دین اسلام به این نتیجه رسیده..مخصوصا دین اسلام کوچک ترین مسئله ی اون دلیل داره...
خودم رو مثال میزنم:من حجاب رو چون یکی از واجبات دینه انتخاب نکردم و حداقل برای من اجباری وجود نداشت..با دلیل و منطق حجاب رو قبول کردم ..البته بعد که به حجاب و کلا مسائل دیگه میرسی دیگه اول و اخرش رضایت خدا واست مهم میشه ...
کلا به نظر من خوبه ادم هر چیزی رو که قبول داره دلیلی هم واسه ی اون داشته باشه..اگر حجاب اجبار باشه پس دین اسلام هم اجبار!!؟؟
اگر بری دنبال اینکه چرا حجاب خوبه!؟چرا اصلا حجاب وجود داره!؟و با عقلت این مسائل رو قبول کنی و بهش ایمان بیاری دیگه نه برات یک رسالت ملی و نه مذهبی....
[=Verdana]سلاممن فکر میکنم ، هرچه توی این تاپیک بگیم ، در نهایت میرسیم به اینکه " قانون مملکت اینطوریه " و خب قانون هر مملکتی هم باید توسط مردم اون مملکت رعایت بشه ( منطقیه )
پس باید اصالت این قانون رو بررسی کرد . اینکه :
اصلا در قرآن حجاب چی تعریف میشه ؟!
برداشت پیامبر و خلفای اسلامی از حجاب چطوری بوده ؟!
آیا در حکومت پیامبر بی حجاب یا بدحجاب داشتیم ؟!
اگر داشتیم برخورد پیامبر یا خلفای اسلامی با بد حجابی یا بی حجابی چطور بوده ؟!
بر فرض وجود مفهوم حجاب اجباری در اسلام ، آیا این اجبار ، اجبار خداست بر بنده ؟! یا اجبار بنده بر بنده ؟! و کدام یک درست است ( از نظر دین ) ؟!
بررسی های اسلامی و درون دینی که تموم شد ( چون مملکت اسلامی ادعا میکنه که قانون حجاب اجباری یه قانون اسلامیه )
باید بررسی کرد که :
اصل " اجبار " برای افراد آیا منقطقی هست یا نه؟!
" اجبار " در قوانینی که برای هر کس شخصی هست ، آیا نوعی سلب " اختیار " نیست ؟!
عملکرد بقیه کشور های اسلامی و شیعی در باره مسئله حجاب چطوریه ؟!
آیا حجاب اجباری و کشف حجاب اجباری ، هر دو نتیجه عکس نداد ؟!
و آیا نظر عموم مردم ، در مورد وضعیت ظاهریشون مهم هست یا نه ؟!
رو این سوالات باید کار بشه . من ایده شو دادم . بقیش با خودتون . :khandeh!:
یا ابالفضل(ع)!!! این همه سوال در یک تاپیک؟!
هر کدوم از این سوالات نیازمند یک تاپیک مستقل هست، بعضی از اونها فقهیه، بعضی کلامی هست، بعضی حقوقی هست، بعضی هاش تاریخی، بعضی هاش جامعه شناختی، و بعضی هاش هم روانشناختی.
هرچند پاسخ بعضی از سؤالات مشخص است.اما این سؤالات فرصتی برای ارتقاء بينش ماست. لطفاًدر صورت امکان پاسخگو باشید.مهم است كه با همانديشی و همكاریِ هم در اين برهه ی زمانی که فرهنگ ملی و هویت دینی ما مورد هجمه قرار گرفته است و هدف بی هویت کردن مردم است، گامی برداریم،هرچند گامی بسیارکوچک.
اصلا رسالته؟؟
با سلام
حجاب برای خودم نه یک "وظیفه" یا "رسالت" ملیِ صرف یا یک رسالت مذهبی، بلکه یک نیاز روانی شخصی است ،حتی گاهی اوقات پوشش چادرم محدودیت برایم ایجاد می کند،اما یک محدودیت دوست داشتنی.چادر ملی و چادر شالدار و... را هم امتحان کردم،اما هیچ کدام آن حس آرامشی را که چادرِ ساده ومعمولیِ خودم به من می داد، نتوانست برایم ایجاد کند.حجاب محافظی است در مقابل چشمان ناپاک و حتی پاک!
حالا می خواهد رسالت باشد یا نباشد!
حجاب اصلاً اجباری نیست چون دین اجباری نیست.
شما وقتی یک دینی رو انتخاب میکنید خب قائدتاً باید احکامش رو رعایت کنید حالا شما مسلمانید و در اسلام مقدار حجاب برای زن و مرد تعیین شده که باید رعایت بشه پس کسی مسلمان ها رو مجبور به رعایت حجاب نمی کنه بلکه راهیه که خودشون انتخاب کردن .
حجاب یک قانون ملی هم هست باز در حدود تعیین شده.وقتی دین رسمی یک کشور اسلام باشه باید فرد فرد جامعه طبق قانون که رعایت احکام دینه حجاب رو رعایت کنن و چون دینداری هم اختیاریه پس هیچ اجباری وجود نداره.
پس کسانی که حجاب قانونی رو رعایت نمیکنن با زیر پا گذاشتن احکام دین درواقع دارن قانون شکنی میکنن و قطعاً با قانون شکنان برخورد میشه.
چون مذهب رسمی ما اسلامه هرچند شما خوشتون از حجاب نیاد باید قانون رو رعایت کنید و حق مردم رو هم رعایت کنید.مسلمانان معتقد گناهی نکردن که با دیدن بی حجابی ها مدام در عذاب باشن.
کسانی که به عنوان توریست وارد کشور میشن تا جایی که بتونن پوشیده میشن چون میدونن این در کشور ما قانونه.
پس درواقع کسی که حجاب قانونی رو رعایت نمیکنه حتی اگر غیرمسلمان باشه داره قانون شکنی میکنه.
عجیبه کسانی که دم از آزادی میزنن اولین کسانی هستن که قانون رو زیرپا میذارن و بعد هم خواهان کشوری آزاد و قانون مدار هستن!!!!**چقد قانون!:Moteajeb!:
من که نفهمیدم چی گفتین.
ولی اینکه حجاب قانونه خودش اجبار نیست؟ آیا هر قانونی درست است؟ پس آیا اونموقه ما حق داریم به فرانسه اعتراض کنیم که چرا با محجبه ها برخورد میکنه و چرا نمیذاره در دانشگاه تحصیل کنن؟ خب به هر حال اینم قانون اونجاست و مردم هم آزادن که باید حجاب نداشته باشند.(چی گفتم من :khandeh!:)
من فکر میکنم ، هرچه توی این تاپیک بگیم ، در نهایت میرسیم به اینکه " قانون مملکت اینطوریه " و خب قانون هر مملکتی هم باید توسط مردم اون مملکت رعایت بشه ( منطقیه )
سلام و عرض ادب
اگر بخواهیم به فرموده شما این مسئله را عمیق تر و از دید قانون بررسی کنیم راهی نداریم تا قانون را درست تعریف کنیم
به عنوان مثال ما در جامعه ای زندگی میکنیم که بر اساس آموزه های مذهبی ااسلامی ، ربا خواری حرام و ربا خوار محارب با خدا نام گرفته و برای او وعده عذاب داده شده است ولی در همین قانون در محاکم دادگاهی حرف شخص رباخوار پیش است و او میتواند با ادله قانونی فرد بدهکار را به زندان بیاندازد و به خاک سیا بنشاند و قانون مملکت اسلامی ازاین فرد نزولخوار حمایت میکند چون درصورت شکایت اصلا مطرح نمیشود که این پول تحت چه شرایطی وبا چه پیش زمینه ای قرض داده شده است. ویا در قانون مجازات اسلامی باید دست دزد بیت المال را به عنوان یک جرم سنگین قطع کرد و این یعنی آخر شدت عمل ! ولی در مواجهه با فرد بی حجاب باید توصیه وتذکر داد و در نهایت شکایت کرد ولی ما این همه شدت عمل که در اجرای طرح های منکراتی و گشتهای ارشاد میبینیم آیا در مورد رانت خواری و رشوه و بینظمی و دروغگویی و تقلب میبینیم؟ اینها اصلی ترین اموری هستند که قراره جامعه ما را به عنوان یک الگو ی حکومت دینی معرفی کنه و ما در طول این 36 سال چقدر موفق بودیم ؟ وقتی اینجا ها کم گذاشته شده نمیتوانیم تاثیر دین را طوری معرفی کنیم که جوان ما ارزش حجاب را بداند چون تصور درستی از یک نظام دینی سالم به دستش نداده ایم که منتظر پیامدهای مطلوب باشیم . همه دختران کمتر از 35 سال ما در دامان انقلاب بزرگ شدهاند پس چرا هرچه بیشتر زمان می گذرد در حل این مسئله افت بیشتری داریم آن هم با وجود این همه دستگاه های فرهنگی و شعار های مختلف ؟به نظر من مسئله در این است که ما ریشه ها را نمیشناسیم
آیا در حکومت پیامبر بی حجاب یا بدحجاب داشتیم ؟!اگر داشتیم برخورد پیامبر یا خلفای اسلامی با بد حجابی یا بی حجابی چطور بوده ؟!
تا انجا که منابع تاریخی نشان میدهد حجاب تقریبا عمومی بود مردان هم حجاب داشتند ،پوشش مردان دشتاشه بلند و همراه با سر بند بود و زنان عربستان هم همین پوشش را داشتند با این تفاوت جزئی که مقنعه بر سر میکردند و پیراهنهایشان رنگارنگ بود حتی زیو آلاتی هم روی پیشانی داشتند . حجاب زنان عرب آنها را زشت نمیکرد ولی متاسفانه چادر های سیاهی که ما سر میکنیم با آن نحوه رو گرفتن که فقط دماغ بیرون است بعضی از افراد را واقعا زشت میکند ! نمیدانم آیا خدا و دین همین را میخواهد یا بندگان خدا که از زمان ناصرالدین شاه پوشش سیاه را رسمی کردند و به مرور جزء فرهنگ ما شد. اتفاقا فکر کنم تابستان بود که در هوای گرم جاده طولانی را رانندگی میکردم و جوان دوچرخه سواری با یک شلوارک وآستین حلقه ای مسافت زیادی را جلوی من میرفت و من به همین شباهت پوشش زنان و مردان در جامعه عرب قدیم و سایر جوامع مثل شباهت لباس زنان و مردان ایران باستان و کشورهای شرق آسیا و کره و چین و ... فکر میکردم و بعد به لباس سیاه و گرم و سنگین خودم و لذتی که اون جوون از خنکی هوا میبرد ....راستی چرا اینقدر تفاوت!
" اجبار " در قوانینی که برای هر کس شخصی هست ، آیا نوعی سلب " اختیار " نیست ؟!
همیشه کاری ارزشمنده که با اختیار و انتخاب خود فرد انجام بگیره مثلا اگر در فضای یک سالن سینما مجبور به دیدن فیلمی باشیم و در ها بسته باشد و راه فرار از آنرا نداشته باشیم ، تعریف و تمجید کردن مسئول فرهنگی از این فیلم و اینکه این فیلم چند جا جایزه برده ارزشی نداره چون چه خوب باشه چه بد ما به دیدن آن مجبور شده ایم . تعریف ها زمانی موثر خواهد بود که درها باز باشد و مخاطبین خودشان جذب شوند به همین دلیل در فضایی که حجاب اجباریست و راه انتخابی نیست تلاش برای تفهیم اینکه این پوشش چه قدر مهم است و کرامت زن است و ارزشمند است و امثالهم ،شاید بتواند عده ای را که علاقمندند و مذهبی هستند دلگرمتر کند ولی همانطور که میبینیم روی جذب افراد مختلف کاربردی نداشته چون فضای بازی برای تجربه حس انتخاب نبوده است.
البته من منکر تاثیر آگاهی ها نیستم اما چیزی که بیشتر از آگاهی ها اثر میگذارد دیدن موفقیت یک حکومت دینی در گسترش درستکاری و اخلاق مداری و احترام به حقوق افراد و پایمال نشدن حق مظلوم است ...
همینطور بهبود سطح رفاه اجتماعی برای تشکیل خانواده درسن مناسب و توجه به همه موارد از این دست است نه توجه تک بعدی به آرایش و پوشش زنان.
عملکرد بقیه کشور های اسلامی و شیعی در باره مسئله حجاب چطوریه ؟!
لبنان و سوریه که اجباری نیست و کسی که حجاب را انتخاب کرده مسلما آنرا کاملا رعایت میکند.
یا الله
سلام بر همه
ایرانیان و پارسیان باستان هم حجاب داشتند حیا و نجابت در ذات زنان و مردان ایرانی اصیل بوده و هست و خواهد بود
پس اگر ایرانی هستید اصیل باشید و فرهنگ خود را حفظ کنید و اگر ایرانی مسلمان هستید که ان شاالله همه باشید
طبق دین مبین اسلام و اصل و ذات پاک ایرانی اسلامی خود عمل کنید
که همان حیا و حفظ حجاب است
[SPOILER][SPOILER]
در زمان ساسانيان همچون دوران پيش از آن، زنان از چادر به عنوان پوشاك رو استفاده ميكردند، و در زير آن پيراهني ميپوشيدهاند.
همچنين در اين دوره پوشاندن صورت با نقاب نيز در ميان زنان ايراني وجود داشتهاست.
[/SPOILER][/SPOILER]
مربوط به مرد نیست تا مرد بگوید من راضیم ...
حجاب زن حقی است الهی ... حرمت زن و حیثیت زن به عنوان حق الله مطرح است
زن به عنوان امین حق الله از نظر قرآن مطرح است
آیت الله جوادی آملی
ولی اینکه حجاب قانونه خودش اجبار نیست؟ آیا هر قانونی درست است؟ پس آیا اونموقه ما حق داریم به فرانسه اعتراض کنیم که چرا با محجبه ها برخورد میکنه و چرا نمیذاره در دانشگاه تحصیل کنن؟ خب به هر حال اینم قانون اونجاست و مردم هم آزادن که باید حجاب نداشته باشند.
ببینید اجبار به حجاب در ایران و منع حجاب در فرانسه رو نباید با هم مقایسه کنید، چون:
اجبار به حجاب در ایران سازگار با شکل حکومت هست اما منع حجاب در فرانسه، نه! بذارید یک مثال بزنم، نمیشه یه مغازه ای تابلوی نجاری بالا مغازه بزنه و بعد تو مغازه قصابی کنه، یا تابلوی سوپر مارکت بزنه و بعد توی مغازه نجاری راه بندازه! حکومت کشور فرانسه، لیبرال دموکراسی هست به معنای اصالت آزادی فردی،(فرهنگ واژه ها، دکتر عبدالرسول بیات، ص452) یعنی فرد آزاد هست هر کاری بکنه تا جایی که با حقوق فردی دیگران در تعارض نباشه، و نقش حکومت رفع تعارض بین آزادی های فردی است، لذا طبق نوع حکومتی که برای خود برگزیده حق دخالت در پوشش مردم رو نداره، اما در ایران حکومت، جمهوری اسلامی هست، یعنی قوانین برگرفته از متن اسلام هست، پس ما طبق تابلویی که زدیم داریم عمل می کنیم، اما اونها تابلو زدند نجاری، و دارن قصابی می کنن!
البته دلائل دیگه ای هم داره اما به نظرم همین یکی کفایت می کنه.
اینکه میگن حجاب باعث میشه خیلی از مفاسد اخلاقی پیش نیاد
پس میشه به من بگید چرا...
1- در زمان پیامبر برخی کنیزها نباید حجاب میگذاشتند و اگر میگذاشتند تنبیه میشدند؟
2- چرا دیدن زنان بی حجاب در کشورهای دیگه که مسلمان نیستند ایرادی نداره؟(بدون ریبه)
پس میشه گفت که حجاب رو میتوان بیشتر امر شخصی دونست تا یک رسالت ملی!
شما رو به خوندن این مقاله ها دعوت میکنم:
ببینید اجبار به حجاب در ایران و منع حجاب در فرانسه رو نباید با هم مقایسه کنید، چون:
اجبار به حجاب در ایران سازگار با شکل حکومت هست اما منع حجاب در فرانسه، نه! بذارید یک مثال بزنم، نمیشه یه مغازه ای تابلوی نجاری بالا مغازه بزنه و بعد تو مغازه قصابی کنه، یا تابلوی سوپر مارکت بزنه و بعد توی مغازه نجاری راه بندازه! حکومت کشور فرانسه، لیبرال دموکراسی هست به معنای اصالت آزادی فردی،(فرهنگ واژه ها، دکتر عبدالرسول بیات، ص452) یعنی فرد آزاد هست هر کاری بکنه تا جایی که با حقوق فردی دیگران در تعارض نباشه، و نقش حکومت رفع تعارض بین آزادی های فردی است، لذا طبق نوع حکومتی که برای خود برگزیده حق دخالت در پوشش مردم رو نداره، اما در ایران حکومت، جمهوری اسلامی هست، یعنی قوانین برگرفته از متن اسلام هست، پس ما طبق تابلویی که زدیم داریم عمل می کنیم، اما اونها تابلو زدند نجاری، و دارن قصابی می کنن!
البته دلائل دیگه ای هم داره اما به نظرم همین یکی کفایت می کنه.
مغلطه خوبی بود
هم فرانسه داره اصول آزادی رو زیرپا میگذاره هم جمهوری اسلامی.
شانس آوردیم تابلوئه داعشیا رو نزدن و الا اونموقه سرمونو میبریدن اعتراضم میکردیم میگفتن ما تابلوئه قصابی زدیم پس طبق تابلومون عمل میکنیم
اینم شد حرف؟
مشکل همین تابلوئه هست که باید عوض شه
[="Verdana"][="Black"]ولی در مواجهه با فرد بی حجاب باید توصیه وتذکر داد و در نهایت شکایت کرد ولی ما این همه شدت عمل که در اجرای طرح های منکراتی و گشتهای ارشاد میبینیم آیا در مورد رانت خواری و رشوه و بینظمی و دروغگویی و تقلب میبینیم؟
سلام
به خاطر همین مسائل گفتم که باید یه بررسی عمیقتری از همه لحاظ ، دینی و غیر دینی انجام داد .
متاسفانه کل هم و غم و دلواپسی یه عده وضعیت ظاهری افراده ، ظاهری که به نظر من به هیچ کس جز خود فرد ارتباطی نداره .
هرجا صحبت از خون شهدایی میشه که جونشونو به خاطر تمامیت مملکت دادن ، فقط و فقط حجاب زن توصیه شده ، اما به اختلاس و فساد و گندای دیگه که میرسیم ، حرمت خون شهید که هیچ ، همدیگه رو هم از یاد میبرن . من اینو نمیشناسم اصلاا کی بود ؟!!!
تا انجا که منابع تاریخی نشان میدهد حجاب تقریبا عمومی بود مردان هم حجاب داشتند ،پوشش مردان دشتاشه بلند و همراه با سر بند بود و زنان عربستان هم همین پوشش را داشتند با این تفاوت جزئی که مقنعه بر سر میکردند و پیراهنهایشان رنگارنگ بود حتی زیو آلاتی هم روی پیشانی داشتند . حجاب زنان عرب آنها را زشت نمیکرد ولی متاسفانه چادر های سیاهی که ما سر میکنیم با آن نحوه رو گرفتن که فقط دماغ بیرون است بعضی از افراد را واقعا زشت میکند ! نمیدانم آیا خدا و دین همین را میخواهد یا بندگان خدا که از زمان ناصرالدین شاه پوشش سیاه را رسمی کردند و به مرور جزء فرهنگ ما شد. اتفاقا فکر کنم تابستان بود که در هوای گرم جاده طولانی را رانندگی میکردم و جوان دوچرخه سواری با یک شلوارک وآستین حلقه ای مسافت زیادی را جلوی من میرفت و من به همین شباهت پوشش زنان و مردان در جامعه عرب قدیم و سایر جوامع مثل شباهت لباس زنان و مردان ایران باستان و کشورهای شرق آسیا و کره و چین و ... فکر میکردم و بعد به لباس سیاه و گرم و سنگین خودم و لذتی که اون جوون از خنکی هوا میبرد ....راستی چرا اینقدر تفاوت!
فکر میکنم باید راجع به پوشش زنان در صدر اسلام بیشتر مطالعه داشته باشید . چون مواردی متعددی در تاریخ ذکر شده که مردم در اون زمان حجابی به این معنا نداشتن . به هر حال بحث تاریخیه و نمیشه اینجا زیاد بازش کرد .
همیشه کاری ارزشمنده که با اختیار و انتخاب خود فرد انجام بگیره مثلا اگر در فضای یک سالن سینما مجبور به دیدن فیلمی باشیم و در ها بسته باشد و راه فرار از آنرا نداشته باشیم ، تعریف و تمجید کردن مسئول فرهنگی از این فیلم و اینکه این فیلم چند جا جایزه برده ارزشی نداره چون چه خوب باشه چه بد ما به دیدن آن مجبور شده ایم . تعریف ها زمانی موثر خواهد بود که درها باز باشد و مخاطبین خودشان جذب شوند به همین دلیل در فضایی که حجاب اجباریست و راه انتخابی نیست تلاش برای تفهیم اینکه این پوشش چه قدر مهم است و کرامت زن است و ارزشمند است و امثالهم ،شاید بتواند عده ای را که علاقمندند و مذهبی هستند دلگرمتر کند ولی همانطور که میبینیم روی جذب افراد مختلف کاربردی نداشته چون فضای بازی برای تجربه حس انتخاب نبوده است.
البته من منکر تاثیر آگاهی ها نیستم اما چیزی که بیشتر از آگاهی ها اثر میگذارد دیدن موفقیت یک حکومت دینی در گسترش درستکاری و اخلاق مداری و احترام به حقوق افراد و پایمال نشدن حق مظلوم است ...
همینطور بهبود سطح رفاه اجتماعی برای تشکیل خانواده درسن مناسب و توجه به همه موارد از این دست است نه توجه تک بعدی به آرایش و پوشش زنان.
دقیقا .
حجاب یا کشف حجاب اجباری ، نتیجه عکس میده . این دیگه چیزی نیست که نیازی به اثبات داشته باشه ، همه اونو درک میکنن .
[="#0000FF"]این همون مفهوم بهشت بردن به زور شلاقه که متاسفانه روشی صد در صد غلطه . ای کاش گشت[/] [="#006400"]ارشاد[/] [="#0000FF"][/][="#0000FF"]، به اسمی که براش انتخاب شده توجه میکرد . ارشاد ، نه [/][="#FF0000"]اجبار[/] !
لبنان و سوریه که اجباری نیست و کسی که حجاب را انتخاب کرده مسلما آنرا کاملا رعایت میکند.
حجاب تو دو تا کشور اجباریه ، یکی ایران ، یکی عربستان .
دو کشوری که همدیگه رو به تندروی و افراط متهم میکنند !!!
با تشکر .:Gol:[/]
دوستان بهتر نيست به جاي اينكه همه اش در مورد حجاب تاپيك باز بشه در مورد روابط زن ومرد بحث بشه؟
گير دادن تا اين حد به حجاب براي زمانهاي قديم خوب بود كه زن و مرد روابط آنچناني با هم نداشتند و به خاطر همين ممكن بود فقط حجاب خانمها چشم آقايون رو بگيره ولي در اين زمونه كه خانم ها روابطشون رو با آقايون آزادتر كردن اين مشكل به وجود مياره كه ممكن است هر دو طرف وابسته به هم بشن و براي خودشون مشكل به وجود بيارن
پیامبری که برای ما حجـــاب و عفـــاف را به ارمغان آورد .
تا در این پرده نشینی « حجـــاب های ظلمانی » را کنار بزنیم و به سوی « نـــور » عروج یابیم !
[="Verdana"][="Black"]فرد آزاد هست هر کاری بکنه تا جایی که با حقوق فردی دیگران در تعارض نباشه، و نقش حکومت رفع تعارض بین آزادی های فردی است،
سلام
به نظر شما این منطق کجاش اشکال داره ؟!
چرا نباید ایران مبتنی بر همین اصل عقلانی اداره بشه ؟!
:Gol:[/]
هرجا صحبت از خون شهدایی میشه که جونشونو به خاطر تمامیت مملکت دادن ، فقط و فقط حجاب زن توصیه شده ، اما به اختلاس و فساد و گندای دیگه که میرسیم ، حرمت خون شهید که هیچ ، همدیگه رو هم از یاد میبرن . من اینو نمیشناسم اصلاا کی بود ؟!!!
سلام
حق با شماست، ابتدای انقلاب و اون زمان ها اینقدر مفاسد مالی و بی عدالتی شایع نبود و تنها اگر ظاهر اجتماع سالم و اسلامی به نظر میرسید کافی بود ، مسلما اگر شهدا الان بودند در کنار توصیه به حجاب حرفهای مهم دیگری هم برای گفتن داشتند ، توصیه هایی که عمل به آنها توسط نظام میتوانست تاثیرات زیر بنایی در اعتقادات مردم و ایجاد خوشبینی به حکومت دینی بگذارد.
فکر میکنم باید راجع به پوشش زنان در صدر اسلام بیشتر مطالعه داشته باشید . چون مواردی متعددی در تاریخ ذکر شده که مردم در اون زمان حجابی به این معنا نداشتن . به هر حال بحث تاریخیه و نمیشه اینجا زیاد بازش کرد .
اینکه گفتم حجاب نوعی عمومیت داشت به معنی اجباری بودن آن نبود ، بلکه این بود که زنان و مردان هر دو تا حد یکسان پوشش داشتند . لزوم حجاب در سال ششم هجرت تشریع شد و وضع زنان را در پيش از نزول آيات حجاب طوری بود که زنان، گريبانهايشان گشاد و باز بود، گردن و سينه و اطراف آن ديده مىشد و داخل روسرىها را معمولاً از پشت سر برمىگرداندند و قهراً قسمتهاى گردن و بناگوش و گیسوانشان تا حدی ديده مىشد، اما شکل کلی پوشش زن و مرد تقریبا شبیه هم بود
آیه حجاب که نازل شد ، دستور داد که باید روسریها را طوری ببندید که قسمتهای یاد شده پوشیده شود و زنان مو و سینه و دور گردن و زیر گلوی خود را بپوشانند.اما اینهم در حد توصیه بود برای زنان مومنی که اسلام راپذیرفته اند، البته روی همان حجاب هم میتوانستند زینت آلاتی به پیشانی بیاویزند.
در همین زمان هم کنیزان از حجاب معاف بودند چون یا اکثرشان مسلمان نبودند و حجاب برای آنان اجباری نبود و یا اینکه باید به عنوان کنیز شناخته میشدند نه زنان آزاد.
اگر حجاب در زمان پيامبر اجباري نبوده است، احياناً به دليل تازه پا بودن اسلام و عدم ثبات اجتماعي، درگيري زياد در جنگها، لزوم تدريجي بودن ابلاغ احکام و اموري از اين دست بوده، در زمان های بعد هم جز مدتي بسيار کم هیچوقت حکومت در دست اهل بيت نبوده است تا در رابطه با اجباري کردن حجاب نظري بدهند.
در اوایل انقلاب هم چون حکومت هنوز پا نگرفته بود حجاب را ابتدا در ادارات اجباری کردند ولی تعصبات و حس محافظت از زنان همیشه در تفکر خانواده های ایرانی بوده و این مسئله ابتدا به شکل فرهنگی جا افتاد و مورد قبول عموم قرار گرفت و بعد در کل جامعه رسمیت پیدا کرد.
بحث من این نیست که چرا حجاب اجباری شد ، بلکه اینه که چرا بقیه اصول دینی و اخلاقی و انسانی پابه پای حجاب اجباری نشد تا زمینه بد بینی به حکومت دینی ایجاد نشود. تاشاهد دین گریزی و بی اثر بودن تبلیغات نباشیم؟
در پناه حق
[="Verdana"][="Black"]اینکه گفتم حجاب نوعی عمومیت داشت به معنی اجباری بودن آن نبود ، بلکه این بود که زنان و مردان هر دو تا حد یکسان پوشش داشتند . لزوم حجاب در سال ششم هجرت تشریع شد و وضع زنان را در پيش از نزول آيات حجاب طوری بود که زنان، گريبانهايشان گشاد و باز بود، گردن و سينه و اطراف آن ديده مىشد و داخل روسرىها را معمولاً از پشت سر برمىگرداندند و قهراً قسمتهاى گردن و بناگوش و گیسوانشان تا حدی ديده مىشد، اما شکل کلی پوشش زن و مرد تقریبا شبیه هم بود
آیه حجاب که نازل شد ، دستور داد که باید روسریها را طوری ببندید که قسمتهای یاد شده پوشیده شود و زنان مو و سینه و دور گردن و زیر گلوی خود را بپوشانند.اما روی همان حجاب هم میتوانستند زینت آلاتی به پیشانی بیاویزند. البته اینهم در حد توصیه بود برای زنان مومنی که اسلام راپذیرفته اند
در همین زمان هم کنیزان از حجاب معاف بودند چون یا اکثرشان مسلمان نبودند و حجاب برای آنان اجباری نبود و یا اینکه باید به عنوان کنیز شناخته میشدند نه زنان آزاد.
سلام
در خصوص وضعیت حجاب و معنای جلابیب و جلباب بهتره به قضیه سودة نگاه کنید ، و وضعیت فرهنگی و بهداشتی که اعراب اون موقع داشتن و اینکه چطور دستشوئی در منزل ، وارد فرهنگ اعراب شد و قبل از اون چطوری قضای حاجت میکردند .
اگر حجاب در زمان پيامبر اجباري نبوده است، احياناً به دليل تازه پا بودن اسلام و عدم ثبات اجتماعي، درگيري زياد در جنگها، لزوم تدريجي بودن ابلاغ احکام و اموري از اين دست بوده، در زمان های بعد هم جز مدتي بسيار کم هیچوقت حکومت در دست اهل بيت نبوده است تا در رابطه با اجباري کردن حجاب نظري بدهند.
خیر ، موافق نیستم .
وقتی شراب در حکم سوم ، با قاطعیت تحریم شد ، دیگه پیامبر به نوپا بودن اسلام و درگیری ها و لزوم تدریجی بودن ابلاغ توجهی نکرد . بلکه آنچه از آیه فهمیده بود رو اجرا کرد .
اگر برداشت پیامبر اسلام از آیه حجاب ، اجبار اون در جامعه بود ، شک نکنید که این کارو میکرد .
به علاوه بعد از پیامبر و در دوره شیخین و صهرین ، بازهم حجاب اجباری در جامعه وجود نداشت .
اهل بیت و غیر اهل بیت هم در این جا قابل بحث نیست . چون امام علی نزدیک پنج سال خلیفه بود .
بحث من این نیست که چرا حجاب اجباری شد ، بلکه اینه که چرا بقیه اصول دینی و اخلاقی و انسانی پابه پای حجاب [="#FF0000"] اجباری نشد [/] تا زمینه بد بینی به حکومت دینی ایجاد نشود. تاشاهد دین گریزی و بی اثر بودن تبلیغات نباشیم؟
اجباری نشد؟!!!
من قبلا فکر میکنم شما مخالف اجباری شدن حجاب هستی . نگو شما گلایه مندی که چرا فقط حجاب اجباری شد ، چرا بقیه نه ؟!! این طرز فکر که خطرناک تره!!!
:Gol:[/]
در مورد قضیه سوده چیزی نشنیدم ،
من قبلا فکر میکنم شما مخالف اجباری شدن حجاب هستی . نگو شما گلایه مندی که چرا فقط حجاب اجباری شد ، چرا بقیه نه ؟!! این طرز فکر که خطرناک تره!!!
مثل اینکه متوجه منظور من نشدید، همیشه که اجبار خطرناک نیست ، اینکه قانون و دین با مفاسد حکومتی و اختلاس که بسیار مهم هستند با شدت عمل برخورد کنه و مسئولین و سایر افراد اجبار و الزام به اطاعت از قوانین داشته باشند که خطرناک نیست ، خطر ناک اینه با نام دین حق کشی بشود و بعد روی ظواهر دین تاکید شود نه اصول مهمتر، این زمینه های منفی و نفوذ فرهنگی باعث شد تا حجاب اجباری نتیجه خوبی نداشته باشد، اینکه کاملا بدیهی است...
اهل بیت و غیر اهل بیت هم در این جا قابل بحث نیست . چون امام علی نزدیک پنج سال خلیفه بود .
البته حکومت امام از همان اغاز با درگیری ودشمنی و با سه جنگ بزرگ همراه بود ولی مسلما حجاب برای کسانیکه اسلام را پذیرفته بودند امری عمومی و رسمی بود،تفاوت آن زمان با حالا اینست که اگر الآن و در شرایط امروز حجاب به رفراندوم گذاشته شود و آزاد شود نتیجه اش قابل کنترل نیست چون زمینه اعتقادی خیلی از افراد به خاطر عملکرد منفی برخی مسئولین آسیب دیده است و کسانیکه خود را مسلمان میدانند ممکن است خود را ملزم به حجاب نکنند.
وقتی شراب در حکم سوم ، با قاطعیت تحریم شد ، دیگه پیامبر به نوپا بودن اسلام و درگیری ها و لزوم تدریجی بودن ابلاغ توجهی نکرد . بلکه آنچه از آیه فهمیده بود رو اجرا کرد .اگر برداشت پیامبر اسلام از آیه حجاب ، اجبار اون در جامعه بود ، شک نکنید که این کارو میکرد .
نکته قابل تاملی بود ،نیاز به بررسی بیشتری دارد
:Gol:
ببینید اجبار به حجاب در ایران و منع حجاب در فرانسه رو نباید با هم مقایسه کنید، چون:
اجبار به حجاب در ایران سازگار با شکل حکومت هست اما منع حجاب در فرانسه، نه! بذارید یک مثال بزنم، نمیشه یه مغازه ای تابلوی نجاری بالا مغازه بزنه و بعد تو مغازه قصابی کنه، یا تابلوی سوپر مارکت بزنه و بعد توی مغازه نجاری راه بندازه! حکومت کشور فرانسه، لیبرال دموکراسی هست به معنای اصالت آزادی فردی،(فرهنگ واژه ها، دکتر عبدالرسول بیات، ص452) یعنی فرد آزاد هست هر کاری بکنه تا جایی که با حقوق فردی دیگران در تعارض نباشه، و نقش حکومت رفع تعارض بین آزادی های فردی است، لذا طبق نوع حکومتی که برای خود برگزیده حق دخالت در پوشش مردم رو نداره، اما در ایران حکومت، جمهوری اسلامی هست، یعنی قوانین برگرفته از متن اسلام هست، پس ما طبق تابلویی که زدیم داریم عمل می کنیم، اما اونها تابلو زدند نجاری، و دارن قصابی می کنن!
البته دلائل دیگه ای هم داره اما به نظرم همین یکی کفایت می کنه.
سلام
اتفاقا کشور فرانسه هم طبق پرچمی که زده رفتار می کنه
اونها نوع حکومتشون لائیکه
و هر چیزی که نماد مذهب و یک دینی رو داشته باشه رو قبول ندارند
با سلام
من اصلا کاری به مذهبی یا رسالت دینی بودنش ندارم وقتی با چادری که رو سرم هست احساس امنیت,عزت نفس و خیلی احساسای دیگه دارم یعنی حجاب فطریه
پس همونطوری که کسی نتونسته مجبور به پوشیدنم بکنه پس نمیتونه مجبور به منعشم بکنه(البته برای من)حالا چه ایران باشه یا اونور دنیا...
[="Verdana"][="Black"]در مورد قضیه سوده چیزی نشنیدم ،
میتونید به کتاب ازواج رسول الله ، نوشته امیرحسین خنجی مراجعه کنید . اونجا با مدرک و آدرس توضیحات لازم رو ارائه کرده .
مثل اینکه متوجه منظور من نشدید، همیشه که اجبار خطرناک نیست ، اینکه قانون و دین با مفاسد حکومتی و اختلاس که بسیار مهم هستند با شدت عمل برخورد کنه و مسئولین و سایر افراد اجبار و الزام به اطاعت از قوانین داشته باشند که خطرناک نیست ، خطر ناک اینه با نام دین حق کشی بشود و بعد روی ظواهر دین تاکید شود نه اصول مهمتر، این زمینه های منفی و نفوذ فرهنگی باعث شد تا حجاب اجباری نتیجه خوبی نداشته باشد، اینکه کاملا بدیهی است...
در این مورد من با شما مخالفم ، چون اصولا به حجاب اجباری اعتقادی ندارم .
دو نوع اجبار داریم : اجبار خدا بر بنده ، اجبار بنده بر بنده . عمل پیامبر و خلفا نشون میده که حجاب از نوع اول بوده ، اجبار خدا بر بنده . که مسلما شما پیامبر و خلیفه چهارم رو به عنوان سند قبول دارید . اگرچه خلفای دیگه هم کاری مخالف ظواهر اسلامی انجام ندادند .
اگر الآن و در شرایط امروز حجاب به رفراندوم گذاشته شود و آزاد شود نتیجه اش قابل کنترل نیست چون زمینه اعتقادی خیلی از افراد به خاطر عملکرد منفی برخی مسئولین آسیب دیده است و کسانیکه خود را مسلمان میدانند ممکن است خود را ملزم به حجاب نکنند.
ببینید ، یه مثالی میزنن که قدیما مسجد و می خانه روبروی هم بوده ، هرکس مطابق عقیده ش و نه بر اساس ریا ، دروغ ، تزویر و هزار جور رذیله اخلاقی که امروز وجود داره ، یه جا رو انتخاب مبکرده .
خوبی حالت بالا اینه که عقاید واقعی میشه ، دیگه دروغ و ریا نیست .
راجع به رفراندوم هم خدمتتون عرض کنم ، با این دلیل نمیشه از رفراندوم جلوگیری کرد ،
ما اگر به خواسته عموم جامعه اعتقاد داشته باشیم ، باید اون چیزی رو که عموم میخوان اجرا بشه ، هرچیزی خارج از این شعاره .
[="#0000FF"]بعضی وقتا آمار بالای یه سایت به خاطر ورود ممنوعی هست که جلوش چسبیده شده ... [/]
:Gol::Gol:[/]
[="Verdana"][="Black"]با سلام
من اصلا کاری به مذهبی یا رسالت دینی بودنش ندارم وقتی با چادری که رو سرم هست احساس امنیت,عزت نفس و خیلی احساسای دیگه دارم یعنی حجاب فطریه
پس همونطوری که کسی نتونسته مجبور به پوشیدنم بکنه پس نمیتونه مجبور به منعشم بکنه(البته برای من)حالا چه ایران باشه یا اونور دنیا...
سلام
من یه سوال از شما که معتقد به حجابی می پرسم :
اگر شما زمان رضاشاه پهلوی بودید و از طرف حکومت مجبور به برداشتن چادرتون میشدید ...
اونوقت خداوکیلی نظرتون راجع به اون وضعیت چی بود؟[/]
[="Arial"][="DarkGreen"]من که نفهمیدم چی گفتین.
واضح بود!!!
ولی اینکه حجاب قانونه خودش اجبار نیست؟ آیا هر قانونی درست است؟ پس آیا اونموقه ما حق داریم به فرانسه اعتراض کنیم که چرا با محجبه ها برخورد میکنه و چرا نمیذاره در دانشگاه تحصیل کنن؟ خب به هر حال اینم قانون اونجاست و مردم هم آزادن که باید حجاب نداشته باشند
خودتون جواب خودتون رو دادین!!
من این همه تایپ کردم و گفتم چرا حجاب در کشور ما قانونه!
در فرانسه قانون نیست و دلیلش واضحه!
چی گفتم من
من متوجه شدم.[/]
خواهشمندم نفرمایید حجاب یک امر شخصیه!
غالباً دختران و آقایان ،حجاب را شخصی می دانند . ظلم می شود به پسرهایی که بخواهند تا زمان ازدواج پاک بمانند و به ارتباط با نامحرم تن ندهند.اما این وسط بیش از همه به زنان متأهل ظلم می شود زیرا آقایان متأهل دوست ندارند خانمشان بی حجاب باشد اماچشم شان به خانمی می افتد که خیلی شیک و مرتب همچون زنان ماهواره است ،وقتی به خانه می روند خانم را درآشپزخانه می بینند یا در حال بچه داری که خیلی مرتب نیست و بخاطر همین، قیافه ها را مقایسه می کنند و بهانه گیری شروع می شود و زندگی بهم می ریزد وارد بحث ازدواج مجدد و آسیب به زن اول و فرزند هم نمی شوم که بحث به بیراهه می رود.
ای بسا اگر خانم بخواهد همه ی وقتش را صرف رسیدگی به خودش در طول روز بکند (به اندازه و سبک آرایش همه ی زنان و دخترانی که شوهرش در طول روز دیده) از سایر امور زندگی باز می ماند! باز هم شخصیت وی برای آقا قابل قبول نیست.
گیر دادن به حجاب برای امروز بیشتر لازم است،البته نه با اجبار بلکه با آگاهی دادن و تبیین مسأله که بهایی کمتر از هم پاشیدگی خانواده ها نخواهد داشت.
اگر زنان ایرانی در استفاده از لوازم آرایش یکی از رکورد داران(!) جهان هستند و در الگوگیری ظاهر و بی حجابی خود را به شکل و شمایل زنان کشورهای غربی در می آورند،ای کاش در تولید علم هم خود را بازنان غربی مقایسه می کردند. هیچ دقت کرده اید زنان کم سواد الگوپذیرترند؟!
در مورد روابط زن و مرد هم اگر زن حجابش را در همه ی موارد حفظ کند یعنی برای خودش حریمی قائل باشد، مرد غریبه جرأت نمی کند با او روابط صمیمانه ای برقرار کند.
مرتکبین ارتشاء و اختلاس و کلاهبرداری و...هم بایدمجازات شوند و ارتباطی با حجاب ندارد.
مغلطه خوبی بود
هم فرانسه داره اصول آزادی رو زیرپا میگذاره هم جمهوری اسلامی.
شانس آوردیم تابلوئه داعشیا رو نزدن و الا اونموقه سرمونو میبریدن اعتراضم میکردیم میگفتن ما تابلوئه قصابی زدیم پس طبق تابلومون عمل میکنیم
اینم شد حرف؟
مشکل همین تابلوئه هست که باید عوض شه
سلام و احترام
از لطف شما سپاسگذارم، ببینید بنده مغالطه نکردم، من از این طریق نخواستم حقانیت قانون اجبار به حجاب رو اثبات کنم که شما اشکال می گیرید، شما این دو را با هم مقایسه کردید، بنده هم با چشم پوشی از این که حقیقتا اجبار به حجاب و منع حجاب هرگز یکسان نیست، گفتم در وهله اول چنین قانونی با مبانی حکومتی اونها سازگار نیست، و اونها در شعار لیبرالیزم، و آزادی برای فرد دروغگو هستند.
اما در بُعد حقانیت قانون، باید عرض کنم یقینا بی حجابی خانم ها بر روی مردها تاثیر مخرب و منفی خواهد داشت، بر خلاف پوشش کامل آنها که هیچ تاثیری روی دیگران نخواهد داشت تا حق اجتماعی دیگران محسوب شود، و بخواهند با وضع قانون آن را محدود کنند، بدون شک نمی توان با آزادی نگاه و حجاب، روابط را محدود کرد، خب در غرب این موضوع با برداشتن محدودیت روابط(فی الجمله) حل شده است(البته از زندگی انسانی دور شده) یعنی نگاه آزادی که با روابط آزاد ارضا می شود، اما در ایران که روابط محدود است، آزادی حجاب و نگاه ثمره ای جز بالا رفتن خشونت، قتل و تجاوز علیه زنان ثمره ای نخواهد داشت.
[="Verdana"][="Black"]اما این وسط بیش از همه به زنان متأهل ظلم می شود زیرا آقایان متأهل دوست ندارند خانمشان بی حجاب باشد اماچشم شان به خانمی می افتد که خیلی شیک و مرتب همچون زنان ماهواره است ،وقتی به خانه می روند خانم را درآشپزخانه می بینند یا در حال بچه داری که خیلی مرتب نیست و بخاطر همین، قیافه ها را مقایسه می کنند و بهانه گیری شروع می شود و زندگی بهم می ریزد وارد بحث ازدواج مجدد و آسیب به زن اول و فرزند هم نمی شوم که بحث به بیراهه می رود.
سلام
به نظر شما توی این مثالی که زدید مشکل از مرده یا به قول شما زن های شیک و مرتب ؟!
هرکس مطلب شما رو بخونه به مقصر بودن مرد حکم میکنه ،
مشکل اینجاست که حجاب و عفاف کنار هم میان و همین باعث شده تا فکر کنیم هرکس حجاب داشت طبعا عفیفه و هر کس حجاب نداشت عفیف نیست !
استدلال بالا صد در صد غلط و یک جامعه مثال نقض اون هستند .
اگر زنان ایرانی در استفاده از لوازم آرایش یکی از رکورد داران(!) جهان هستند و در الگوگیری ظاهر و بی حجابی خود را به شکل و شمایل زنان کشورهای غربی در می آورند،ای کاش در تولید علم هم خود را بازنان غربی مقایسه می کردند. هیچ دقت کرده اید زنان کم سواد الگوپذیرترند؟!
اصلا اینطور نیست .
آزادی های اجتماعی که توی کشور های غربی برای زن و مرد و به خصوص زن وجود داره ، هیچ وقت اینجا وجود نداره . بنابراین نمیشه نتیجه ای که اونجا وجود داره رو برای اینجا در نظر داشت . تا وقتی که اینجا با دیده " یک زنیست " به خانم ها نگاه میشه ، انتظار های رویابی یه کم خیلی غیرمنصفانه ست .
پوشش ظاهری افراد هم ربطی به سطح سواد نداره ، هر کس متناسب باسلیقه و خوش ذوقی که داره ، ظاهرشو تعیین میکنه .
اما یه سوال راجع به حجاب اجباری پرسیدم ، اونو از همه خانومایی که معتقد به حجاب هستند می پرسم :
اگر شما زمان رضاشاه پهلوی زندگی میکردید ، و [="#FF0000"]مجبور[/] به کشف حجاب میشدید ، عکس العمل و نظرتون چی بود ؟!!
:Gol:[/]
سلامبه نظر شما این منطق کجاش اشکال داره ؟!
چرا نباید ایران مبتنی بر همین اصل عقلانی اداره بشه ؟!
با سلام و احترام
ببینید علوم اسلامی، بر مبانی هستی شناسی، انسان شناسی و... مبتنی شده اند، و در این مبانی بین اسلام و غرب تفاوت جدی وجود دارد، دنیای غرب با اعتقاد به اومانیسم و انسان محوری، و اصالت لذت، و اصالت قدرت و... این آزادی بی حد را برای انسان قائل شده است، اما اسلام هرگز معتقد به آزادی بی قید و شرط برای انسان نیست، البته مخالف آزادی هم نیست، اما آن ازادی که انسان را از ورطه انسانیت خارج نموده و به مرتبه حیوانی تنزل می دهد، با این آزادی مخالف است، اسلام می گوید: فلسفه وجودی انسان زندگی حیوانی نیست که با غرق شدن در آن و روابط خارج از محدودیت و لذت های دنیوی، تکامل معنوی و هدف نهایی خود را فراموش کند، شهید مطهری(ره) در مواضع مختلف به زیبایی تفاوت آزادی در اسلام و غرب را به تصویر می کشد، ایشان می فرماید:
در اومانیسم فقط حیوانیت انسان اصالت دارد و بس(مجموعه آثار، ج2، ص26)
سنّت به ما آموخته است كه شجره ممنوعه طمع، حرص و چيزى از اين مقوله بود- يعنى چيزى كه به حيوانيت آدم مربوط مىشد نه به انسانيت او- و شيطان وسوسه گر همواره بر ضد عقل و مطابق هواى نفس حيوانى وسوسه مى كند و آنچه در وجود انسان مظهر شيطان است نفس امّاره است نه عقل آدمى» (ج2، ص31)
«اسلام تئورى پيروزى انسانيت بر حيوانيت، علم بر جهل، عدالت بر ظلم، مساوات بر تبعيض، فضيلت بر رذيلت، تقوا بر بىبندوبارى، توحيد بر شرك است» (ج2، ص62)
«آزادى ديگرى كه براى انسان تصور مىشود و به شدت مطرح است و به اديان هم اختصاص ندارد، آزادى انسان از درون خودش است، آزادى اخلاقى، آزادى انسان از شهوات خودش، آزادى انسانيت انسان از حيوانيت خودش، يعنى استقلال انسان در انسانيت اخلاقى خودش. اينها اصلا اين مسائل را حساب نمىكنند، همهاش صحبت از تكامل ابزار توليد، تكامل جامعه و اين حرفهاست و تنها اينها را تكامل انسان مىدانند با اينكه انسانها در سايه اين تكاملها مقامشان از حيوانات هم پستتر است» (ج13، ص782)
«مسئله آزادى از حكومت خود بر خود يعنى [آزادى از] هواهاى نفسانى خود است. انسان از آن جهت كه انسان است اسير خودش است از آن جهت كه يك حيوان است. انسانيت انسان اسير حيوانيت اوست» (ج15، ص242)
در یک عبارت: آزادی در غرب یعنی حیوان رها شده و آزادی در نگاه اسلام یعنی انسان رها شده.(پیرامون انقلاب اسلامی، ص102 به نقل از آزادی و دموکراسی از دیدگاه اسلام و غرب، علی ربانی گلپایگانی، ص60)
یا علی(ع):Gol:
چادرم تاج بهشتی است که بر سر دارم
یادگاری است که از حضرت مادر دارم
تیرها بر دل دشمن زده با هر تارش
من محال است که آن را ز سرم بردارم.
سلام
اتفاقا کشور فرانسه هم طبق پرچمی که زده رفتار می کنه
اونها نوع حکومتشون لائیکه
و هر چیزی که نماد مذهب و یک دینی رو داشته باشه رو قبول ندارند
سلام و احترام
ببینید سکولار، لائیک و... با یکدیگر تلازم و هم اغوشی دارند، و به کار گرفتن ان در ساختار حکومت ربطی به رفتار مردم ندارد، بلکه بدین معنا می باشد که در ساختار حکومت، و قانون جامعه از دین مدد نگرفته و کاملا نسبت به آن بی اعتنا هستند، نه این که مردم را در این خصوص اجبار کنند، بلکه آنها را در انتخاب مسیر شخصی خودشان آزاد می گذارند، به عبارت دیگر لائیک وصف شکل و ساختار حکومت است، نه وصف برای مردم آن جامعه، لذا در اجرا با حضور دین در امور شخصی و فردی ناسازگاری ندارد.(فرهنگ واژه ها، دکتر عبدالرسول بیات، ص337)
رعایت حجاب یک رسالت ملی است یا مذهبی؟
به نظرم نمیتونه ربطی به ملیت داشته باشه
مگه این که بگیم بدحجابایی که الان دارن جولان میدن ملیت ایرانی ندارن
اصولا من نوعی تا زمانی که در ذهن و روان خودم به حجاب نرسیده باشم
وابستگی به هیچ قومیت و ملیت و نژادی نمیتونه منو ملزم به رعایت حجاب بکنه
پس حجاب چیزی در درون آدمهاست که به باورها و اعتقاداتشون مربوط میشه .