آيا بعد از دوازده امام ؛دوازده مهدى هست؟!!!
تبهای اولیه
آيا دوازده مهدي خواهد آمد؟!!!:Gig:
شيخ طوسى در كتاب (الغيبة) از جماعتى ، ايشان از بوزفرى ، او از على بن سنان موصلى ، او از على بن حسين ، او از احمد بن محمد بن خليل ، او از جعفر بن محمد مصرى ، او از عمّ خود حسن بن على ، او از پدرش ، او از جناب امام جعفر صادق (ع) ، او از پدرانش ، ايشان از اميرالمؤمنين روايت كرده ، آن حضرت فرمود كه : رسول خدا در شبى كه وفات نمود ، به من فرمود : يا ابا الحسن ! صحيفه اى و دواتى حاضر كن . پس دوات و صحيفه حاضر كردم . آن حضرت وصيّت خود را فرمود تا اينكه بدين موضوع رسيد كه : [="Red"]يا على ! بعد از من دوازده امام مى باشند و بعد از ايشان دوازده مهدى . پس تو يا على اوّلين دوازده امامى .[/]
و حديث را ذكر نمود تا اينكه گفته كه : امامت را امام حسن عسكرى (ع) به پسرش م ح م د كه مستحفظ شريعت و از جمله آل محمّد (ص) است ، تسليم مى كند ، و ايشان دوازده امامند . بعد از آن دوازده مهدى مى باشند . پس وقتى كه قائم (ع) را اجل دريافت ، آنگاه امر را به پسرش كه اوّلين مهديان است مى سپارد ، و براى او سه نام است . يك نامش مانند نام من ، و نام ديگرش نام پدر من است و آنها عبد الله و احمد اند ، و نام سوّمين مهدى است و او اوّلين مؤمنان است .
:Gig:
متن روایت بدین مضمون است:
«أَخْبَرَنَا جَمَاعَةٌ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ سُفْيَانَ الْبَزَوْفَرِيِّ عَنْ عَلِيِّ بْنِ سِنَانٍ الْمَوْصِلِيِّ الْعَدْلِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ الْخَلِيلِ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ أَحْمَدَ الْمِصْرِيِّ عَنْ عَمِّهِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ عَنْ أَبِيهِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِيهِ الْبَاقِرِ عَنْ أَبِيهِ ذِي الثَّفِنَاتِ سَيِّدِ الْعَابِدِينَ عَنْ أَبِيهِ الْحُسَيْنِ الزَّكِيِّ الشَّهِيدِ عَنْ أَبِيهِ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص فِي اللَّيْلَةِ الَّتِي كَانَتْ فِيهَا وَفَاتُهُ لِعَلِيٍّ ع يَا أَبَا الْحَسَنِ أَحْضِرْ صَحِيفَةً وَ دَوَاةً فَأَمْلَأَ رَسُولُ اللَّهِ ص وَصِيَّتَهُ حَتَّى انْتَهَى إِلَى هَذَا الْمَوْضِعِ فَقَالَ يَا عَلِيُّ إِنَّهُ سَيَكُونُ بَعْدِي اثْنَا عَشَرَ إِمَاماً وَ مِنْ بَعْدِهِمْ اثْنَا عَشَرَ مَهْدِيّاً فَأَنْتَ يَا عَلِيُّ أَوَّلُ الِاثْنَيْ عَشَرَ إِمَاماً سَمَّاكَ اللَّهُ تَعَالَى فِي سَمَائِهِ عَلِيّاً الْمُرْتَضَى وَ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ وَ الصِّدِّيقَ الْأَكْبَرَ وَ الْفَارُوقَ الْأَعْظَمَ وَ الْمَأْمُونَ وَ الْمَهْدِيَّ فَلَا تَصِحُّ هَذِهِ الْأَسْمَاءُ لِأَحَدٍ غَيْرِكَ يَا عَلِيُّ أَنْتَ وَصِيِّي عَلَى أَهْلِ بَيْتِي حَيِّهِمْ وَ مَيِّتِهِمْ وَ عَلَى نِسَائِي فَمَنْ ثَبَّتَّهَا لَقِيَتْنِي غَداً وَ مَنْ طَلَّقْتَهَا فَأَنَا بَرِيءٌ مِنْهَا لَمْ تَرَنِي وَ لَمْ أَرَهَا فِي عَرْصَةِ الْقِيَامَةِ وَ أَنْتَ خَلِيفَتِي عَلَى أُمَّتِي مِنْ بَعْدِي-فَإِذَا حَضَرَتْكَ الْوَفَاةُ فَسَلِّمْهَا إِلَى ابْنِيَ الْحَسَنِ الْبَرِّ الْوَصُولِ فَإِذَا حَضَرَتْهُ الْوَفَاةُ فَلْيُسَلِّمْهَا إِلَى ابْنِيَ الْحُسَيْنِ الشَّهِيدِ الزَّكِيِّ الْمَقْتُولِ فَإِذَا حَضَرَتْهُ الْوَفَاةُ فَلْيُسَلِّمْهَا إِلَى ابْنِهِ سَيِّدِ الْعَابِدِينَ ذِي الثَّفِنَاتِ عَلِيٍّ فَإِذَا حَضَرَتْهُ الْوَفَاةُ فَلْيُسَلِّمْهَا إِلَى ابْنِهِ مُحَمَّدٍ الْبَاقِرِ فَإِذَا حَضَرَتْهُ الْوَفَاةُ فَلْيُسَلِّمْهَا إِلَى ابْنِهِ جَعْفَرٍ الصَّادِقِ فَإِذَا حَضَرَتْهُ الْوَفَاةُ فَلْيُسَلِّمْهَا إِلَى ابْنِهِ مُوسَى الْكَاظِمِ فَإِذَا حَضَرَتْهُ الْوَفَاةُ فَلْيُسَلِّمْهَا إِلَى ابْنِهِ عَلِيٍّ الرِّضَا فَإِذَا حَضَرَتْهُ الْوَفَاةُ فَلْيُسَلِّمْهَا إِلَى ابْنِهِ مُحَمَّدٍ الثِّقَةِ التَّقِيِّ فَإِذَا حَضَرَتْهُ الْوَفَاةُ فَلْيُسَلِّمْهَا إِلَى ابْنِهِ عَلِيٍّ النَّاصِحِ فَإِذَا حَضَرَتْهُ الْوَفَاةُ فَلْيُسَلِّمْهَا إِلَى ابْنِهِ الْحَسَنِ الْفَاضِلِ فَإِذَا حَضَرَتْهُ الْوَفَاةُ فَلْيُسَلِّمْهَا إِلَى ابْنِهِ مُحَمَّدٍ الْمُسْتَحْفَظِ مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ ع فَذَلِكَ اثْنَا عَشَرَ إِمَاماً ثُمَّ يَكُونُ مِنْ بَعْدِهِ اثْنَا عَشَرَ مَهْدِيّاً (فَإِذَا حَضَرَتْهُ الْوَفَاةُ) فَلْيُسَلِّمْهَا إِلَى ابْنِهِ أَوَّلِ الْمُقَرَّبِينَ لَهُ ثَلَاثَةُ أَسَامِيَ اسْمٌ كَاسْمِي وَ اسْمِ أَبِي وَ هُوَ عَبْدُ اللَّهِ وَ أَحْمَدُ وَ الِاسْمُ الثَّالِثُ الْمَهْدِيُّ هُوَ أَوَّلُ الْمُؤْمِنِين»
آنچه که به صورت خلاصه در رابطه با این روایت عرض می شود این است بر فرض صحت سند این روایت « چون در سلسله این روایت مجاهیل وجود دارند که موجب خدشه برسند است،همچنین روایت از طریق عامه است» روایت می گوید بعد از حضرت حجت«عجل الله تعالی فرجه الشریف»، دوازده مهدی وجود دارد نه امام.و معلوم است مهدی در اینجا به معنای لغوی مراد است.بنابراین اثبات امامت دیگری نمی کند.
علاوه بر اینکه این روایت خبر واحد است و خبر واحد در مباحث اعتقادی حجت نمی باشد .یعنی با یک خبر نمی توان یک اصل اعتقادی درست نمود ویا به وسیلۀ آن با اصلی مخالفت نمود.
شیخ مفید در کتاب اوائل المقالات ص:122 می فرمایند:«ولا یجوز ان یقطع بخبر الواحد فی الدین».مخصوصا در این باب «تعدادائمه»که روایات متعدد بر خلاف آن وجود دارد «همانند روایات رجعت»لذا خبری شاذ در مقابل مشهور است بنا براین به قسمت آخر آن اعتنایی نمی شود.:Gol:
سلام و درود.
شهيد صدر در مورد اين وصيت فرمودند كه الين وصيت راويان معتبر دارد ( به كتاب تاريخ ما بعد الظهور ص 640 و 641 رجوع كنيد )
علی بن سنان مجهول نيست بلكه در مورد آن هر دو فرقه اختلاف نظر دارند
دوست عزيز ، بنا به اين روايت كه راويان آن نيز ائمة هستند و رسول
عن ابي الحسن موسى (ع) قال دخل رسول الله ص المسجد فاذا جماعة قد طافوا برجل فقال ما هذا فقيل علامة فقال وما
العلامة فقالوا له اعلم الناس بانساب العرب ووقائعها وأيام الجاهلية والاشعار العربية فقال النبي ص ذلك علم لايضر من جهله
ولاينفع من علمه ثم قال النبي ص إنما العلم ثلاثة آية محكمة أو فريضة أو سنة قائمة وما خلاهن فهو فضل . الكافي ج 1 ص 32 باب صفت العلم
از ابى الحسن موسى(ع) فرمودند : رسول الله (ص) وارد مسجد شدند و ديدند كه مردم بر شخصى جمع شده اند
سپس فرمودند : اين چيست ؟
گفتند : علامة
فرمودند : علامه يعنى چى ؟
به رسول الله (ص) گفتند : عالمترين مردم به نسب (علم رجال) و وقائع عرب و اشعار عربي ميباشد
رسول الله (ص) فرمودند : اين علم اگر كسى از أن جاهل باشد ضررى ندارد و كسى كه هم أن را بداند نفعى نخواهد كرد ، :Sham:
سپس فرمودند كه : علم سه تاست : أيه محكم و فريضه و سنه قائمه و غير از اينها زيادى ميباشد و در أن نفعى نيست
سلام و درود.
شهيد صدر در مورد اين وصيت فرمودند كه الين وصيت راويان معتبر دارد ( به كتاب تاريخ ما بعد الظهور ص 640 و 641 رجوع كنيد )
علی بن سنان مجهول نيست بلكه در مورد آن هر دو فرقه اختلاف نظر دارند
کسی شک در وصیت پیامبر اکرم «صلی الله علیه وآله» به امیر المومنین «علیه السلام» ندارد. بحث در قبول ذیل روایت بود که مطالبی عرض شد.
مجهول کسی است که شخصیت او مشخص نباشد وما متوجه کلام شما نشدیم که هردو فرقه بر سر او اختلاف دارند، این اختلاف برای چیست؟
البته این نکته باید عرض شود معنای ضعف روایت الزاما به معنای دور انداختن روایت نمی باشد بلکه به این معنا است که اگر روایتی به مضمون آن وجود نداشت و با محتوای روایات دیگر مخالف بود کنار گذاشته می شود اما اگر روایاتی به مضمون آن وجود داشت به عنوان متابعات و شواهد از آن استفاده می شود.ودر برخی موارد عمل اصحاب جابر ضعف سند نیز می باشد همچنان که ممکن است حدیثی صحیح السند باشد اما اصحاب از آن اعراض نمایند که موجب وهن و سستی روایت می شود.
[QUOTE=sosme;68174]سلام و درود.
دوست عزيز ، بنا به اين روايت كه راويان آن نيز ائمة هستند و رسول
عن ابي الحسن موسى (ع) قال دخل رسول الله ص المسجد فاذا جماعة قد طافوا برجل فقال ما هذا فقيل علامة فقال وما
العلامة فقالوا له اعلم الناس بانساب العرب ووقائعها وأيام الجاهلية والاشعار العربية فقال النبي ص ذلك علم لايضر من جهله
ولاينفع من علمه ثم قال النبي ص إنما العلم ثلاثة آية محكمة أو فريضة أو سنة قائمة وما خلاهن فهو فضل . الكافي ج 1 ص 32 باب صفت العلم
از ابى الحسن موسى(ع) فرمودند : رسول الله (ص) وارد مسجد شدند و ديدند كه مردم بر شخصى جمع شده اند
سپس فرمودند : اين چيست ؟
گفتند : علامة
فرمودند : علامه يعنى چى ؟
به رسول الله (ص) گفتند : عالمترين مردم به نسب (علم رجال) و وقائع عرب و اشعار عربي ميباشد
رسول الله (ص) فرمودند : اين علم اگر كسى از أن جاهل باشد ضررى ندارد و كسى كه هم أن را بداند نفعى نخواهد كرد ، :Sham:
سپس فرمودند كه : علم سه تاست : أيه محكم و فريضه و سنه قائمه و غير از اينها زيادى ميباشد و در أن نفعى نيست
متوجه ربط این مطلب با عنوان بحث نشدم
درود دوباره گرامي
غرضم از روايتي كه در ادامه آوردم ارتباطش با علم رجال و اهميت آن بود كه البته خودم شك دارم بهش...هم از حيث صحيح بودن ترجمه هم مستند بودنش
منظورم از اختلاف بر سر افراد هم اختلاف بر سر مجهول بودن يا نبودنه...نميدونم اطلاع كافي ندارم.
راستي ديدم شما لفظ جماعه رو boldكرديد اگر منظور شما اين است كه رواياتى را كه با جماعة شروع ميشوند غلط است كه اين گويا نظر صحيحي نيست. زيرا شما عملا با اين استدلالتون بسيارى از روايات را نابود كرده ايد . براى نمونه اين روايت كه همه فقها به دنبال اين روايت هستند :
الغيبة للطوسي 395 ذكر أمر أبي الحسن علي بن محمد السمرى
و أخبرنا جماعة عن أبي جعفر محمد بن علي بن الحسين بن بابويه قال حدثني أبو محمد الحسن بن أحمد المكتب قال كنت بمدينة السلام في السنة التي توفي فيها الشيخ أبو الحسن علي بن محمد السمري قدس سره فحضرته قبل وفاته بأيام فأخرج إلى الناس توقيعا نسخته :
بسم الله الرحمن الرحيم يا علي بن محمد السمري أعظم الله أجر إخوانك فيك فإنك ميت ما بينك و بين ستة أيام فاجمع أمرك و لا توص إلى أحد فيقوم مقامك بعد وفاتك فقد وقعت الغيبة التامة فلا ظهور إلا بعد إذن الله تعالى ذكره و ذلك بعد طول الأمد و قسوة القلوب و امتلاء الأرض جورا و سيأتي شيعتي من يدعي المشاهدة ألا فمن ادعى المشاهدة قبل خروج السفياني و الصيحة فهو كذاب مفتر و لا حول و لا قوة إلا بالله العلي العظيم قال فنسخنا هذا التوقيع و خرجنا من عنده فلما كان اليوم السادس عدنا إليه و هو يجود بنفسه فقيل له من وصيك من بعدك فقال لله أمر هو بالغه و قضى فهذا آخر كلام سمع منه رضي الله عنه و أرضاه
به هرحال متشكر
النته علم رجال و درایه جایگاه ویژه ای در میان فریقین دارد و بدون آنها نظر دادن در بارۀ روایات مشکل است.لذا داخل در علوم بیهوده نیست.
در باب جهل به راوی همین که یک شخص دارای اوصاف مختلفی شود «مثلا از او با یک اسم یاد نکرده باشند »که شخصیت واقعی او تشخیص داده نشود داخل در مجاهیل می شود و اگر اسمی از او در کتب رجال نباشد شخص مبهم می شود .باز از شما متشکرم.
با سلام خدمت برادران عزیز صدرا
در روایت های از رسول خدا نقل است که اگر حدیث شاهدی از قرآن و سنت دارد آن را اتخاذ کنید و همچنین روایت های صحیح السند بر عدم نهی کلام اهل بیت می باشند به شرح زیر می باشند.
روایت اول: أحمد بن محمد بن خالد البرقي، عن محمد بن اسماعيل، عن جعفر بن بشير، ( عن أبي الحصين ) عن أبي بصير، عن أبي جعفر (ع) أو عن أبي عبد الله (ع) قال : لا تكذبوا الحديث إذا أتاكم به مرجئي ولا قدري ولا حروري ينسبه إلينا فانكم لا تدرون لعله شئ من الحق فيكذب الله فوق عرشه
احادیث را تکذیب نکنید حتی اگر مرجعی یا قدری یا حروری آن را به ما نسبت دهد . زیرا شما نمی دانید ، شاید که در آن چیزی از حق باشد و شما با این کارتان خداوند را بر فوق عرشش تکذیب می کنید
المحاسن لأحمد بن محمد بن خالد البرقى ج 1 ص 230 . علل الشرائع ج 2 ص 395
احمد بن محمد بن خالد الرقی : ثقه . رجال النجاشی ص 76 شماره 182
محمد بن اسماعیل : ثقه . رجال النجاشی ص 330 شماره 893
جعفر بن بشیر : ثقه . رجال النجاشی ص 119 شماره 304
ابو الحصین زحر بن عبد الله الاسدی : ثقه . رجال النجاشی ص 176 شماره 465
ابو بصیر یحیی بن القاسم : ثقه . رجال النجاشی ص 441 شماره 1187
روایت دوم: محمد بن يحيى، عن أحمد بن محمد، عن ابن محبوب، عن جميل بن صالح، عن أبي عبيدة الحذاء قال : سمعت أبا جعفر (ع) يقول : والله إن أحب أصحابي إلي أورعهم وأفقههم وأكتمهم لحديثنا وإن أسوأهم عندي حالاً وأمقتهم للذي إذا سمع الحديث ينسب إلينا ويروى عنا فلم يقبله إشمأز منه وجحده وكفَّر من دان به وهو لا يدري لعل الحديث من عندنا خرج وإلينا اسند، فيكون بذلك خارجا عن ولايتنا
بخدا سوگند كه محبوبترين یارانم نزد من باورع ترین آنها و فقيه ترین آنها و حديث را نهان دارترین آنها است . و بدترين و مبغوض ترين اصحابم نزد من ، كسى است كه هرگاه حديثى را شنود كه بما نسبت دهند و از ما روايت كنند، آنرا نپذيرد و بدش آيد و انكار ورزد و هر كه را به آن معتقد باشد تكفير كند . در صورتيكه او نميداند، شايد آن حديث از ما صادر شده و بما منسوب باشد، و او بخاطر انكارش از ولايت ما خارج می شود. مصدر: الكافي ج 2 ص 223 . مختصر بصائر الدرجات ص98 . وسائل الشيعة (آل البيت) ج27 ص 87 . مستدرك الوسائل ج1 ص80
محمد بن یحیی : ثقه . رجال النجاشی ص 353 شماره 946
احمد بن محمد : ثقه . خلاصة الاقوال الحلی ص 61
الحسن بن محبوب : ثقه . الفهرست الطوسی ص 96 شماره 162
جمیل بن صالح : ثقه . رجال النجاشی ص 127 شماره 329
ابو عبیدة الحذاء : ثقه . رجال النجاشی ص 170 شماره 449
روایت سوم: عن أحمد بن محمد بن عيسى عن الحسين بن سعيد ومحمد بن خالد البرقي عن عبد الله بن جندب عن سفيان بن السمط قال : قلت لابي عبد الله (ع) جعلت فداك يأتينا الرجل من قبلكم يعرف بالكذب فيحدث بالحديث فنستبشعه فقال أبو عبد الله (ع) يقول لك اني قلت الليل انه نهار والنهار انه ليل قلت لا قال فان قال لك هذا اني قلته فلا تكذب به فانك انما تكذبني
به امام صادق (ع) گفتم : فدایتان شوم ، شخصی از نزد شما می آید که به کذب و دروغ گویی معروف است و از شما حدیث روایت می کند و ما نسبت به او اکراه داریم . پس امام صادق (ع) فرمود : آیا می گوید که من گفته ام شب روز است و یا روز شب است ؟ گفتم : خیر . فرمود : حتی اگر گفت که من آن را گفته ام ، آن را تکذیب نکن که اگر تکذیب کنی بدرستی که مرا تکذیب کرده ای. مصدر: مختصر بصائر الدرجات للحسن بن سليمان الحلي ص 76 وفي طبعة أخرى ص 234
احمد بن محمد بن عیسی : ثقه . خلاصة الاقوال الحلی ص 61
الحسین بن سعید : ثقه . رجال الطوسی ص 355 شماره 5257
محمد بن خالد البرقی : ثقه . رجال الطوسی ص 363 شماره 5391
عبد الله بن جندب : ثقه . رجال الطوسی ص 340 شماره 5059
سفیان بن السمط : ثقه . رجال الطوسی ص 220 شماره 2926
بنده این مطلب را گذاشتم که بدانید وصیتی که شما درج کردید به قرآن منافات ندارد و همچنین سنت رسول خدا برای نوشتن وصیت تاکید کرده است لذا سند واحدی که فرمودید درست! ولی در مقابل آن خبر معارضی نداریم و اتخاذ کردن به روایت وصیت صحیح است چون خلاف قرآن و سنت نیست و آیا وصیتی غیر از آن دارید که معارض این وصیت باشد؟؟ و بهتره دقت کنید که قرائن زیادی هستند در کتب شیعه که این وصیت را تایید می کنند ولی متاسفانه بدون اینکه به سمت قرائن رجوع کنید فورا روایت را تکذیب و تضعیف می کنید. پس خواهشن قبل از اینکه روایتی را تکذیب و تضعیف کنید در مورد آن تحقیق کنید.
صدرا
با سلام به دوست عزیز
متن روایت بدین مضمون است:
«أَخْبَرَنَا جَمَاعَةٌ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ سُفْيَانَ الْبَزَوْفَرِيِّ عَنْ عَلِيِّ بْنِ سِنَانٍ الْمَوْصِلِيِّ الْعَدْلِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ الْخَلِيلِ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ أَحْمَدَ الْمِصْرِيِّ عَنْ عَمِّهِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ عَنْ أَبِيهِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِيهِ الْبَاقِرِ عَنْ أَبِيهِ ذِي الثَّفِنَاتِ سَيِّدِ الْعَابِدِينَ عَنْ أَبِيهِ الْحُسَيْنِ الزَّكِيِّ الشَّهِيدِ عَنْ أَبِيهِ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص فِي اللَّيْلَةِ الَّتِي كَانَتْ فِيهَا وَفَاتُهُ لِعَلِيٍّ ع يَا أَبَا الْحَسَنِ أَحْضِرْ صَحِيفَةً وَ دَوَاةً فَأَمْلَأَ رَسُولُ اللَّهِ ص وَصِيَّتَهُ حَتَّى انْتَهَى إِلَى هَذَا الْمَوْضِعِ فَقَالَ يَا عَلِيُّ إِنَّهُ سَيَكُونُ بَعْدِي اثْنَا عَشَرَ إِمَاماً وَ مِنْ بَعْدِهِمْ اثْنَا عَشَرَ مَهْدِيّاً فَأَنْتَ يَا عَلِيُّ أَوَّلُ الِاثْنَيْ عَشَرَ إِمَاماً سَمَّاكَ اللَّهُ تَعَالَى فِي سَمَائِهِ عَلِيّاً الْمُرْتَضَى وَ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ وَ الصِّدِّيقَ الْأَكْبَرَ وَ الْفَارُوقَ الْأَعْظَمَ وَ الْمَأْمُونَ وَ الْمَهْدِيَّ فَلَا تَصِحُّ هَذِهِ الْأَسْمَاءُ لِأَحَدٍ غَيْرِكَ يَا عَلِيُّ أَنْتَ وَصِيِّي عَلَى أَهْلِ بَيْتِي حَيِّهِمْ وَ مَيِّتِهِمْ وَ عَلَى نِسَائِي فَمَنْ ثَبَّتَّهَا لَقِيَتْنِي غَداً وَ مَنْ طَلَّقْتَهَا فَأَنَا بَرِيءٌ مِنْهَا لَمْ تَرَنِي وَ لَمْ أَرَهَا فِي عَرْصَةِ الْقِيَامَةِ وَ أَنْتَ خَلِيفَتِي عَلَى أُمَّتِي مِنْ بَعْدِي-فَإِذَا حَضَرَتْكَ الْوَفَاةُ فَسَلِّمْهَا إِلَى ابْنِيَ الْحَسَنِ الْبَرِّ الْوَصُولِ فَإِذَا حَضَرَتْهُ الْوَفَاةُ فَلْيُسَلِّمْهَا إِلَى ابْنِيَ الْحُسَيْنِ الشَّهِيدِ الزَّكِيِّ الْمَقْتُولِ فَإِذَا حَضَرَتْهُ الْوَفَاةُ فَلْيُسَلِّمْهَا إِلَى ابْنِهِ سَيِّدِ الْعَابِدِينَ ذِي الثَّفِنَاتِ عَلِيٍّ فَإِذَا حَضَرَتْهُ الْوَفَاةُ فَلْيُسَلِّمْهَا إِلَى ابْنِهِ مُحَمَّدٍ الْبَاقِرِ فَإِذَا حَضَرَتْهُ الْوَفَاةُ فَلْيُسَلِّمْهَا إِلَى ابْنِهِ جَعْفَرٍ الصَّادِقِ فَإِذَا حَضَرَتْهُ الْوَفَاةُ فَلْيُسَلِّمْهَا إِلَى ابْنِهِ مُوسَى الْكَاظِمِ فَإِذَا حَضَرَتْهُ الْوَفَاةُ فَلْيُسَلِّمْهَا إِلَى ابْنِهِ عَلِيٍّ الرِّضَا فَإِذَا حَضَرَتْهُ الْوَفَاةُ فَلْيُسَلِّمْهَا إِلَى ابْنِهِ مُحَمَّدٍ الثِّقَةِ التَّقِيِّ فَإِذَا حَضَرَتْهُ الْوَفَاةُ فَلْيُسَلِّمْهَا إِلَى ابْنِهِ عَلِيٍّ النَّاصِحِ فَإِذَا حَضَرَتْهُ الْوَفَاةُ فَلْيُسَلِّمْهَا إِلَى ابْنِهِ الْحَسَنِ الْفَاضِلِ فَإِذَا حَضَرَتْهُ الْوَفَاةُ فَلْيُسَلِّمْهَا إِلَى ابْنِهِ مُحَمَّدٍ الْمُسْتَحْفَظِ مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ ع فَذَلِكَ اثْنَا عَشَرَ إِمَاماً ثُمَّ يَكُونُ مِنْ بَعْدِهِ اثْنَا عَشَرَ مَهْدِيّاً (فَإِذَا حَضَرَتْهُ الْوَفَاةُ) فَلْيُسَلِّمْهَا إِلَى ابْنِهِ أَوَّلِ الْمُقَرَّبِينَ لَهُ ثَلَاثَةُ أَسَامِيَ اسْمٌ كَاسْمِي وَ اسْمِ أَبِي وَ هُوَ عَبْدُ اللَّهِ وَ أَحْمَدُ وَ الِاسْمُ الثَّالِثُ الْمَهْدِيُّ هُوَ أَوَّلُ الْمُؤْمِنِين»
آيا بعد از امام زمان(عج)دوازده مهدي خواهد آمد؟!!!:gig:
:gig:
با سلام
چندين روايت ديگر با همين مضموني كه شما هم اشاره كرده ايد،در منابع روايي ما آمده است:
* شیخ حسن بن سلیمان ( متوفای ۸۰۲ ) در کتاب مختصر بصائر الدّرجات ( سعد بن عبدالله اشعری ) آورده است:
عن الإمام الصادق (ع) قال:إن منا بعد القائم (ع) اثنى عشر مهديا من ولد الحسين (عليه السلام):همانا از ما بعد از قائم(ع) دوازده مهدى از فرزندان حسین(ع) می باشند .(1)
شیخ طوسی در کتاب الغیبة آورده است :
« محمد بن عبدالله بن جعفر الحمیریّ عن ابیه ، عن محمد بن عبدالحمید ومحمّد بن عیسی ، عن محمّد بن الفضیل ، عن أبی حمزة ، عن أبی عبدالله (ع) فی حدیث طویل ـ « أنه قال : یا أبا حمزة إنّ منّا بعد القائم أحد عشر مهدیّاً من ولد الحسین » .(2)
نكته قابل توجه در مورد اين روايات اين است كه همه آنها از لحاظ سند ضعيفند:
سند حدیث منقول از امام صادق(ع)معلوم نیست . زیرا مؤلف مختصر البصائر آن را از سیّد علی بن عبدالحمید متوفای ۷۶۰ ﻫ به اسنادی که آن سید نقل کرده ، روایت نموده است . اسناد مذکور که در دسترس ما نیست ، تا بدانیم همه آن ها ثقه هستند یا غیر ثقه . بنابراین سخن قطعی درباره سند حدیث ممکن نیست .
حديثي كه شيخ طوسي آورده است هم نیز از نظر سند ضعیف است . زیرا برخی از راویان آن از نظر علمای رجال از این قرار است : محمد بن عبدالحمید مجهول است . محمد بن عیسی مشترک بین ثقه و مجهول و تشخیص آن دو مشکل است . محمد بن فضیل هم مجهول است.
ابن حمزه مشترک بین ابی حمزه ثمالی که ثقه ، وابی حمزه بطائنی که ضعیف وکذّاب وفتنه گر می باشد.
از نظر دلالت هم بر این معنی دلالت می کند ، که بعد از امام زمان (عج) یازده انسان هدایت یافته ( مهدی ) که همگی از فرزندان امام حسین (ع) می باشند ، می آیند . این حدیث با دو حدیث قبلی از نظر تعداد آن ها تعارض دارد . زیرا آن دو بر دوازده نفر ، اما این یکی بر یازده نفر تأکید دارد .
بررسی کلّی همه احادیث مزبور
احادیث مزبور ، صرف نظر از وضعیت سندی آن ها که نوعاً ضعیف وغیر معتبر است ، از جهت دلالت به عنوان احادیثی شاذ و غیر قابل قبول تلقّی می شود . زیرا بنا بر احادیث مشهور ، بعد از شهادت امام زمان (عج) زمانی برای حکومت معمولی و متعارف صالحان نمی ماند .
طبق احادیث مسلّم شیعه ، بعد از شهادت امام زمان (عج) دوره رجعت است . پس از آن قیامت کبری اتفاق می افتد . لذا برخی از علمای شیعه احادیث مزبور را بر فرض صحّت بر دوران رجعت حمل نمودهاند . پس مقصود از دوازده یا یازده مهدی همان ائمه هدی(عليهم السلام)میباشد ، که بعد از ظهور امام زمان و شهادت آن حضرت ، جهت انتقام گرفتن از قاتلانشان ، آن هم به مدت کوتاه ( چهل روز ) قیام می کنند.
شیخ مفید در آخر کتاب الارشاد ، پیرامون احادیث مذکور می فرماید :
« ولیس بعد دولة القائم (عج) لأحد دولة إلّا ما جاءت به الروایة من قیام ولده إن شاء الله ذلک ، ولم یرد به علی القطع والثبات ، واکثر الروایات انّه لن یمضی مهدی الأمة الّا قبل القیامة بأربعین یوماً ، یکون فیها الفرج ( الهرج ) و علامات خروج الاموات وقیام السّاعة للحساب والجزاء :
بعد از دولت حضرت قائم (عج) برای کسی دولتی تشکیل نمی شود . مگر آن چه این روایت بر آن دلالت می کند ، که فرزند ( فرزندان ) او اگر خدا بخواهد قیام می کند . البته این روایت به صورت قطعی ثابت نیست».
اکثر روایات بر این معنی دلالت می کند ، که حضرت مهدی (عج) نمی رود ، مگر چهل روز قبل از قیام قیامت که در آن فرج ( و بنا بر روایت بحار هرج ومرج ) صورت می گیرد ، و علائم خروج اموات وقیام قیامت برای حساب وکتاب آشکار می شود.(2)
علّامه مجلسی پس از نقل اخبار مذکور در بحار الانوار ، « باب خلفاء المهدی و اولاده » ، درباره دلالت وتأویل آن احادیث می نویسد: هذه الاخبار مخالفة للمشهور . وطریق التأویل(توجيه) أحد وجهین:
راه اوّل: این که مراد از دوازده مهدی « هدایت شده » همان پیامبر اکرم(ص)وسایر امامان به استثنای امام زمان(عج) است . به این معنی که ملک آن ها ( در هنگام رجعت ) بعد از امام زمان خواهد بود . قبل از این گذشت ، که جناب حسن بن سلیمان ( مؤلف مختصر البصائر ) آن حدیث را به همه ائمه ( دوازده گانه ) تأویل نموده وقائل به رجعت امام زمان بعد از وفات شده است . با این تأویل می توان بین برخی از اخبار مختلف که درباره مدّت ملک آن حضرت وارد شده است ، جمع کرد.
راه دوم : این است که آن دوازده مهدی از اوصیاء امام زمان (عج) ، هدایت گران خلق در زمان ائمه:در هنگامه رجعتند . زیرا زمان نمی تواند خالی از حجّت باشد ، اگر چه اوصیاء انبیاء :نیز حجج هستند والله اعلم ».(4)
پي نوشتها:
1- مختصر بصائر الدرجات ص49 . بحار الأنوار ج 53 ص 148 . منتخب الانوار المضیئة ص 353
2- بحار الأنوار ، ج53، ص: 145.
3- ارشاد شيخ مفيد،دفتر نشر فرهنگ اسلامي،ج2ص529.
4- بحارالانوار،ج53،ص148.
سلام علیکم و رحمه الله و برکاته
خسته نباشید برادر مقداد
اینکه شما فرمودید علم رجال باید بررسی بشود و کذا و کذا مطلبی رو که زدم رو خوندید یا نه فقط به چیزی که خودت می خوای خوندی؟
عدم تکذیب و رد کلام اهل بیت رو مجددا بخون خواهشن اونم به چیزی که خودت می خوای برادر عزیز ( علم رجال )
با دقت بخون برادر عزیز تا اثبات بشه برات که احادیث صحیح زیر با علمی که خودت می خوای برات درج کردیم بازم می خوای از اینها سرپیچی کنید و خداوند را بروی عرشش تکذیب کنید؟
یا اگر نمی تونی با قرآن تطابق کنی قضاوت نکن و به هوای نفس خودت تضعیف و تصحیح نکن فردا در پیشگاه حق مسئول هستید که بدون علم و دلیل چیزی رو از خوتون می گید.
روایت اول:أحمد بن محمد بن خالد البرقي، عن محمد بن اسماعيل، عن جعفر بن بشير، ( عن أبي الحصين ) عن أبي بصير، عن أبي جعفر (ع) أو عن أبي عبد الله (ع) قال : لا تكذبوا الحديث إذا أتاكم به مرجئي ولا قدري ولا حروري ينسبه إلينا فانكم لا تدرون لعله شئ من الحق فيكذب الله فوق عرشه
احادیث را تکذیب نکنید حتی اگر مرجعی یا قدری یا حروری آن را به ما نسبت دهد . زیرا شما نمی دانید ، شاید که در آن چیزی از حق باشد و شما با این کارتان خداوند را بر فوق عرشش تکذیب می کنید
المحاسن لأحمد بن محمد بن خالد البرقى ج 1 ص 230 . علل الشرائع ج 2 ص 395
احمد بن محمد بن خالد الرقی : ثقه . رجال النجاشی ص 76 شماره 182
محمد بن اسماعیل : ثقه . رجال النجاشی ص 330 شماره 893
جعفر بن بشیر : ثقه . رجال النجاشی ص 119 شماره 304
ابو الحصین زحر بن عبد الله الاسدی : ثقه . رجال النجاشی ص 176 شماره 465
ابو بصیر یحیی بن القاسم : ثقه . رجال النجاشی ص 441 شماره 1187
روایت دوم:محمد بن يحيى، عن أحمد بن محمد، عن ابن محبوب، عن جميل بن صالح، عن أبي عبيدة الحذاء قال : سمعت أبا جعفر (ع) يقول : والله إن أحب أصحابي إلي أورعهم وأفقههم وأكتمهم لحديثنا وإن أسوأهم عندي حالاً وأمقتهم للذي إذا سمع الحديث ينسب إلينا ويروى عنا فلم يقبله إشمأز منه وجحده وكفَّر من دان به وهو لا يدري لعل الحديث من عندنا خرج وإلينا اسند، فيكون بذلك خارجا عن ولايتنا
بخدا سوگند كه محبوبترين یارانم نزد من باورع ترین آنها و فقيه ترین آنها و حديث را نهان دارترین آنها است . و بدترين و مبغوض ترين اصحابم نزد من ، كسى است كه هرگاه حديثى را شنود كه بما نسبت دهند و از ما روايت كنند، آنرا نپذيرد و بدش آيد و انكار ورزد و هر كه را به آن معتقد باشد تكفير كند . در صورتيكه او نميداند، شايد آن حديث از ما صادر شده و بما منسوب باشد، و او بخاطر انكارش از ولايت ما خارج می شود. مصدر: الكافي ج 2 ص 223 . مختصر بصائر الدرجات ص98 . وسائل الشيعة (آل البيت) ج27 ص 87 . مستدرك الوسائل ج1 ص80
محمد بن یحیی : ثقه . رجال النجاشی ص 353 شماره 946
احمد بن محمد : ثقه . خلاصة الاقوال الحلی ص 61
الحسن بن محبوب : ثقه . الفهرست الطوسی ص 96 شماره 162
جمیل بن صالح : ثقه . رجال النجاشی ص 127 شماره 329
ابو عبیدة الحذاء : ثقه . رجال النجاشی ص 170 شماره 449
روایت سوم:عن أحمد بن محمد بن عيسى عن الحسين بن سعيد ومحمد بن خالد البرقي عن عبد الله بن جندب عن سفيان بن السمط قال : قلت لابي عبد الله (ع) جعلت فداك يأتينا الرجل من قبلكم يعرف بالكذب فيحدث بالحديث فنستبشعه فقال أبو عبد الله (ع) يقول لك اني قلت الليل انه نهار والنهار انه ليل قلت لا قال فان قال لك هذا اني قلته فلا تكذب به فانك انما تكذبني
به امام صادق (ع) گفتم : فدایتان شوم ، شخصی از نزد شما می آید که به کذب و دروغ گویی معروف است و از شما حدیث روایت می کند و ما نسبت به او اکراه داریم . پس امام صادق (ع) فرمود : آیا می گوید که من گفته ام شب روز است و یا روز شب است ؟ گفتم : خیر . فرمود : حتی اگر گفت که من آن را گفته ام ، آن را تکذیب نکن که اگر تکذیب کنی بدرستی که مرا تکذیب کرده ای. مصدر: مختصر بصائر الدرجات للحسن بن سليمان الحلي ص 76 وفي طبعة أخرى ص 234
احمد بن محمد بن عیسی : ثقه . خلاصة الاقوال الحلی ص 61
الحسین بن سعید : ثقه . رجال الطوسی ص 355 شماره 5257
محمد بن خالد البرقی : ثقه . رجال الطوسی ص 363 شماره 5391
عبد الله بن جندب : ثقه . رجال الطوسی ص 340 شماره 5059
سفیان بن السمط : ثقه . رجال الطوسی ص 220 شماره 2926
در ضمن روایتهای مهدیین که بعد از قائم تشریف میارن به کلام خدا منافات نداره
امیدوارم باب خیری برای کسانی که طالب حق باشند و دعوت سید احمد الحسن علیه السلام را لبیک بگن
سلام علیکم و رحمه الله و برکاتهخسته نباشید برادر مقداد
اینکه شما فرمودید علم رجال باید بررسی بشود و کذا و کذا مطلبی رو که زدم رو خوندید یا نه فقط به چیزی که خودت می خوای خوندی؟
عدم تکذیب و رد کلام اهل بیت رو مجددا بخون خواهشن اونم به چیزی که خودت می خوای برادر عزیز ( علم رجال )با دقت بخون برادر عزیز تا اثبات بشه برات که احادیث صحیح زیر با علمی که خودت می خوای برات درج کردیم بازم می خوای از اینها سرپیچی کنید و خداوند را بروی عرشش تکذیب کنید؟
یا اگر نمی تونی با قرآن تطابق کنی قضاوت نکن و به هوای نفس خودت تضعیف و تصحیح نکن فردا در پیشگاه حق مسئول هستید که بدون علم و دلیل چیزی رو از خوتون می گید.
در ضمن روایتهای مهدیین که بعد از قائم تشریف میارن به کلام خدا منافات نداره
امیدوارم باب خیری برای کسانی که طالب حق باشند و دعوت سید احمد الحسن علیه السلام را لبیک بگن
با سلام
جناب مهدی بنده مطالبم را با توجه به مطالب شما بیان نکرده ام،بلکه پاسخ سوال مطرح شده را بیان کرده ام.ظاهراً شما مطالب بنده را خوب مطالعه نفرموده اید.
بنده روایاتی که خبر از آمدن دوازده مهدی بعد از امام زمان(عج)داده اند را نقل و مورد بررسی قرار داده ام.
نکته ای که از مطالب شما استفاده می شود این است که به عقیده شما به هیچوجه نباید روایات اهل بیت(ع) را رد کرد،حال آنکه این قابل قبول نمی باشد،چرا که بسیاری از افراد دروغ گو و جعال،روایاتی را به دروغ ساخته و به ائمه(ع) نسبت داده اند،لذا باید روایات را از جهات مختلف مورد نقد و بررسی قرار داد و صرف اینکه یک روایت مخالف صریح قرآن نیست،دلیل نمی شود که آن روایت را بپذیریم.بله یکی از راههای رد یک روایت مخالفت آن با صریح قرآن است.
اگر قرار باشد ما تمام روایات را به صرف اینکه منسوب به ائمه(ع) هستند بپذیریم،در همین موضوع مورد بحث اختلاف موجود بین روایات را چگونه حل خواهید کرد؟!
شما که می خواهید با این روایات بقول خودتان برای جذب نیرو برای سید احمد الحسن،وسیله خیر شوید،آیا به روایات خوب توجه کرده اید،روایات دوازده مهدی - صرف نظر از اختلاف آنها در تعداد مهدی هایی که قرار است بیایند- و بر فرض درستی آنها،به آمدن دازده مهدی بعد از امام زمان(عج) اشاره دارند نه قبل از آمدن امام مهدی(عج)!!!!!!
اگر مطالب بنده را با دقت بیشتر مطالعه می فرمودید،متوجه می شدید که بنده بعد از بررسی روایات مربوطه گفته ام که:
طبق احادیث مسلّم شیعه ، بعد از شهادت امام زمان (عج) دوره رجعت است . پس از آن قیامت کبری اتفاق می افتد . لذا برخی از علمای شیعه احادیث مزبور را بر فرض صحّت بر دوران رجعت حمل نمودهاند . پس مقصود از دوازده یا یازده مهدی همان ائمه هدی(عليهم السلام)میباشد ، که بعد از ظهور امام زمان و شهادت آن حضرت ، جهت انتقام گرفتن از قاتلانشان ، آن هم به مدت کوتاه ( چهل روز ) قیام می کنند.
در ضمن روایتهای مهدیین که بعد از قائم تشریف میارن به کلام خدا منافات نداره
امیدوارم باب خیری برای کسانی که طالب حق باشند و دعوت سید احمد الحسن علیه السلام را لبیک بگن
با سلام و عرض ادب
دوست بزرگورا این آقای (سید احمد) کیستند و کجا تشریف دارند؟ کی و کجا و برای چه و به چه کسی دعوت می نمایند؟!
در خصوص این اخبار عرض می شود بر فرض التزام به این احادیث ، این اخبار می گوید هر خبری را که شنیدید استناد آنرا به ما تکذیب نکنید. اما آیا لازمه عدم تکذیب پذیرش و عمل به محتوای خبر است؟!! (خصوصا زمانی که راوی در معرض تهمت و دروغگویی است؟) یا تتبع و بررسی صحت استناد خبر به امام؟! که برفرض صحت استناد در مواردی که خلاف مذهب است باز بحث در جهت صدورروایت است که مثلا آیا امام در مقام تقیه بوده یا خیر؟
قرآن کریم در مورد عمل به خبر دروغگو وفاسق می فرماید:«يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنْ جاءَكُمْ فاسِقٌ بِنَبَإٍ فَتَبَيَّنُوا...»؛[1]اى كسانى كه ايمان آوردهايد! اگر شخص فاسقى خبرى براى شما بياورد، درباره آن تحقيق كنيد.
لذا نهایت چیزی که می توان از این اخبار استفاده نمود نفی ابتدایی استناد روایت است نه تتبع و رد استدلالی روایت، که در غیر این صورت به جهت عمومیت محتوای روایات منظور باید فاتحه فقه و فقاهت را خواند و آن را بوسید و به کناری گذارد؛ زیرا بنابر پذیرش این روایات، هر خبری حجیت خواهد داشت ولو اینکه با خبر دیگری معارض باشد !!ودر آن حال باید پرسید اخبار علاجیه ای که از اهل بیت علیهم السلام وارد شده اند[2] به چه جهت بوده اند.
-----------------------------------
[=Calibri][1].حجرات/6.
[2].قال زرارة : سألت ( أبا جعفر ) عليه السلام فقلت : جعلت فداك يأتي عنكم الخبران والحديثان المتعارضان فبأيهما آخذ ؟ فقال عليه السلام : يا زرارة خذ بما اشتهر بين أصحابك ، ودع الشاذ النادر .
فقلت : يا سيدي إنهما معا مشهوران مأثوران عنكم ؟ فقال : خذ بما يقول أعدلهما عندك وأوثقهما في نفسك . فقلت : إنهما معا عدلان مرضيان موثقان ؟ فقال : أنظر ما وافق منهما العامة فاتركه ، وخذ بما خالف ، فإن الحق فيما خالفهم.
با سلامجناب مهدی بنده مطالبم را با توجه به مطالب شما بیان نکرده ام،بلکه پاسخ سوال مطرح شده را بیان کرده ام.ظاهراً شما مطالب بنده را خوب مطالعه نفرموده اید.
بنده روایاتی که خبر از آمدن دوازده مهدی بعد از امام زمان(عج)داده اند را نقل و مورد بررسی قرار داده ام.
نکته ای که از مطالب شما استفاده می شود این است که به عقیده شما به هیچوجه نباید روایات اهل بیت(ع) را رد کرد،حال آنکه این قابل قبول نمی باشد،چرا که بسیاری از افراد دروغ گو و جعال،روایاتی را به دروغ ساخته و به ائمه(ع) نسبت داده اند،لذا باید روایات را از جهات مختلف مورد نقد و بررسی قرار داد و صرف اینکه یک روایت مخالف صریح قرآن نیست،دلیل نمی شود که آن روایت را بپذیریم.بله یکی از راههای رد یک روایت مخالفت آن با صریح قرآن است.
اگر قرار باشد ما تمام روایات را به صرف اینکه منسوب به ائمه(ع) هستند بپذیریم،در همین موضوع مورد بحث اختلاف موجود بین روایات را چگونه حل خواهید کرد؟!
شما که می خواهید با این روایات بقول خودتان برای جذب نیرو برای سید احمد الحسن،وسیله خیر شوید،آیا به روایات خوب توجه کرده اید،روایات دوازده مهدی - صرف نظر از اختلاف آنها در تعداد مهدی هایی که قرار است بیایند- و بر فرض درستی آنها،به آمدن دازده مهدی بعد از امام زمان(عج) اشاره دارند نه قبل از آمدن امام مهدی(عج)!!!!!!
اگر مطالب بنده را با دقت بیشتر مطالعه می فرمودید،متوجه می شدید که بنده بعد از بررسی روایات مربوطه گفته ام که:
طبق احادیث مسلّم شیعه ، بعد از شهادت امام زمان (عج) دوره رجعت است . پس از آن قیامت کبری اتفاق می افتد . لذا برخی از علمای شیعه احادیث مزبور را بر فرض صحّت بر دوران رجعت حمل نمودهاند . پس مقصود از دوازده یا یازده مهدی همان ائمه هدی(عليهم السلام)میباشد ، که بعد از ظهور امام زمان و شهادت آن حضرت ، جهت انتقام گرفتن از قاتلانشان ، آن هم به مدت کوتاه ( چهل روز ) قیام می کنند.
با سلام و وقت بخیر خدمت برادر مقداد
برادر عزیز مگه شما به علم رجال عقیده ندارید!؟ بنده هم روایتهای صحیح السندی که خودتان می خواهید درج کردم که بر عدم رد کلام اهل بیت علیهم السلام دلالت دارند. که متاسفانه نمی بینید
و در مورد روایتهای مهدیین ع خبرها متواتر می باشند و آن روایتی که شما اشاره به آن کردید که یازده مهدی و در مورد آن اختلاف دارید و باعث شده که شما همه را بخاطر یک روایت رد کنید البته این روایت هم را اگر کمی بحث و جستجو کنید باز هم صحیح است چون که در روایتهای زیادی یاد شده و حتی در مفاتیح الجنان که صلوات بر ( قوام ) قائمان بعد از امام مهدی می فرستند که اگر به روایت یازده مهدی خوب دقت کنید می گه بعد از قائم یازده مهدی می باشد و این منافات نداره چرا که اول مهدیین که اول مومنان است و اول مومنان قبل از ظهور و همچنین خودش قائم به امر پدرش می باشد و یازده مهدی که می آیند از فرزندانش می باشند لذا منافات ندارد شما باید خوب بررسی کنید نه فقط چیزی که جلوی چشمتان هست رو قبول کنید و بقیه را رد می کنید و حتی به خودتان زحمت نمی دهید کمی بررسی کنید پس خواهشن خوب مطالب رو بررسی کنید تا مبادا سبب گمراهی کسانی بشوید که به مطالب شما دل بستند.
در مورد اختلاف روایات شما یک مثال بدهید و بگید اختلاف کجاست؟ که می گویید منصوب به اهل بیت ع هستند.شما مثالی را بفرمائید خدمتون هستیم و متاسفانه احادیثی رو که درج کردم برایتان در مطالب قبلی را نخواندید که رد روایت اهل بیت علیه السلام موجب تکذیب خداوند بر عرشش می باشد.
و اما آمدن دوازده مهدی علیهم السلام: ما هم نگفتیم که همه آنها قبل از امام می آیند بلکه فقط اول آنها که اول مومنان می باشد و اسمش عبدالله و احمد و المهدی است که امر خلافت را بعد از وفات امام مهدی علیه السلام تسلیم می کند لذا اول مهدیین قائم به امر پدرش و اولین کسی که به امام مهدی ایمان می آورد درست مانند امام علی ع نسبت به رسول خدا و گفتید که دوازده مهدی همان امامان می باشند آیا امام حسین فرزند امام مهدی عج می تواند باشد خدا وکیلی با عقل جور در می آید...!!! ما لکم کیف تحکمون
و لطفا به سوال بنده جواب بدهید تا با چیزی که خدتون می خواهید بیان کنیم
سوال بنده این است که به چه دلیل تقلید واجب شده است؟ لطفا دلیل از محمد و آل محمد و روایتی که می آورید کامل درج کنید تا مورد بررسی قرار دهیم.
با سلام و عرض ادب
دوست بزرگورا این آقای (سید احمد) کیستند و کجا تشریف دارند؟ کی و کجا و برای چه و به چه کسی دعوت می نمایند؟!در خصوص این اخبار عرض می شود بر فرض التزام به این احادیث ، این اخبار می گوید هر خبری را که شنیدید استناد آنرا به ما تکذیب نکنید. اما آیا لازمه عدم تکذیب پذیرش و عمل به محتوای خبر است؟!! (خصوصا زمانی که راوی در معرض تهمت و دروغگویی است؟) یا تتبع و بررسی صحت استناد خبر به امام؟! که برفرض صحت استناد در مواردی که خلاف مذهب است باز بحث در جهت صدورروایت است که مثلا آیا امام در مقام تقیه بوده یا خیر؟
قرآن کریم در مورد عمل به خبر دروغگو وفاسق می فرماید:«يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنْ جاءَكُمْ فاسِقٌ بِنَبَإٍ فَتَبَيَّنُوا...»؛[1]اى كسانى كه ايمان آوردهايد! اگر شخص فاسقى خبرى براى شما بياورد، درباره آن تحقيق كنيد.
لذا نهایت چیزی که می توان از این اخبار استفاده نمود نفی ابتدایی استناد روایت است نه تتبع و رد استدلالی روایت، که در غیر این صورت به جهت عمومیت محتوای روایات منظور باید فاتحه فقه و فقاهت را خواند و آن را بوسید و به کناری گذارد؛ زیرا بنابر پذیرش این روایات، هر خبری حجیت خواهد داشت ولو اینکه با خبر دیگری معارض باشد !!ودر آن حال باید پرسید اخبار علاجیه ای که از اهل بیت علیهم السلام وارد شده اند[2] به چه جهت بوده اند.
با سلام و وقت بخیر به برادر صدرا
سید احمد الحسن ع وصی و رسول امام مهدی ع همان یمانی موعود که از بصره طبق قول رسول خدا و امام علی و امام صادق علیهم السلام که اول انصار امام مهدی از بصره می باشد و ما را به سوی صاحبمان که امام مهدی ع می باشد دعوت می کند طبق قول امام باقر ع می فرماید که ( در بین پرچمها پرچمی هدایتگر تر از پرچم یمانی نیست چون شما را به سوی صاحبتان دعوت می کند) غیبت نعمانی
و اما در خصوص عدم تکذیب این قولی است که اهل بیت ع گفتند. . به جای رفتن به تناقضات در علم رجال خواهشن به قرائن احادیث رجوع کنید و آنها را به سنت رسول خدا یا قرآن تطبیق کنید و در صورت موافقت آنها را اخذ کنید. حتی اگر راوی در معرض تهمت قرار گرفته باشد چون علم رجال خودش مورد تناقض می باشد بعضی ها شخصی را دروغگو و بعضی ها ثقه می شمارند برای مثال زراره از راویان حدیث امام صادق ع می باشد در کتاب رجال کشی آن را لعن و در کتاب نجاشی آن را مدح کردند به نظر شما به کدام یک باید رجوع کرد!!؟؟؟
و اما در مورد آیه ای که درج کردید اصلا این آیه ربطی به علم رجال نداره بلکه اهل بیت ع از عدم تکذیب روایتها خبر دادند و ما را بر حذر کردند از این فعل شنیع لذا برای بهتر متوجه شدن روایتها باید به قرائن آن رجوع کنیم نه فورا آن را تکذیب کنیم و هر خبری را نباید حجیت شمارد بلکه عرض کردم آن را تطبیق بدهیم نه حجیت بشماریم. در صورت وجود داشتن شاهد از قرآن یا سنت شریف آن را حجیت قرار می دهیم.
با سلام وعرض ادب
برادر عزیز مقداری اهل تامل باشید و هر سخنی را بیان نفرمائید.
شما اول ثابت بفرمائید امام زمان علیه السلام در عصر غیبت صاحب فرزند هستند بعد سراغ وصایت ایشان بروید.(ثبت الارش ثم انقش).
البته گمان حقیر این است که اطلاعات حدیثی شما کم باشد والا اینگونه مطالب را به هم نمی بافتید.
در باب روایاتی که بیان داشتید این روایات صرف نظر از اشکالات محتوایی ، می تواند محملی غیر از برداشت شما داشته باشدو آن اینکه (برفرض صدور حدیث) به صرف اینکه روایتی را همسو با اعتقادات خود نیافتید آنرا رد نکنید؛ روایت در مقام مذمت رد ابتدایی است و این منافاتی با این ندارد روایتی را بعد از نقد و بررسی با استفاده از اصول و مبنانی و علم و یا ظن به عدم صدور و یا علم به جهت صدور کنار بگذاریم. لذا مذمت رد تلازمی با قبول و التزام به حدیث ندارد.
در صورتی که طبق برداشت شما عمل نمائیم این روایات مخالف برخی روایات دیگر همچون:« لا تقبلوا علينا حديثاً إلاّ ما وافق القرآن والسنّة، أو تجدون معه شاهداً من أحاديثنا المتقدّمة، فإنّ المغيرة بن سعيد لعنه الله دسّ في كتب أصحاب أبي، أحاديث لم يحدّث بها أبي، فاتّقوا الله، ولا تقبلوا علينا ما خالف قول ربّنا تعالى وسنّة نبيّنا محمّد (صلى الله عليه وآله)... ) خواهد بود؛ زیرا در موضوع محل بحث ازدواج و فرزند دار بودن حضرت مهدی علیه السلام و جزئیات برخی از مسائل قبل از ظهور در هیچ کجای قرآن وسنت قطعی نیامده است؟
لذا مدعای شما شاهدی از قرآن و سنت ندارد و از طرف دیگر با کنار گذاردن علم رجال چگونه ما می توانیم هر سخنی را بپذیریم و ملتزم بدان شویم (مخصوصا امر روایت که خطا و اشتباه- صرف نظر از کذب- در نقل و حفظ بسیار زیاد است،مخصوصا با فاصله بیش از هزار سال میان ما و صدور روایت)و این امر با کدام اصول عقلایی ا ی سازگار است.
همچنین در صورت قبول منهج شما(که البته برگرفته از سایتهای دیگر است)در باب فرزند داشتن امام زمان علیه السلام ظاهر روایات میان نفی و اثبات است ودر میان روایات نافیه این روایت منقول از حضرت رضا علیه السلام است که داشتن فرزند را برای امام زمان علیه السلام به صورت مطلق نفی می نماید.
ابن ابي حمزه گفت: «براي ما روايت شده است که امام در نخواهد گذشت، تا اين که جانشين و نسل خود را ببيند». امام رضا علیه السلام فرمود: «أما رويتم في هذا الحديث غير هذا ؟؛ آيا در اين روايت، بيش از اين چيزي براي شما گفته نشده است؟» گفت: «نه». حضرت فرمود:بلي و الله لقد رويتم فيه إلا القائم... ؛ بله؛ به خدا سوگند! برايتان روايت شده است، مگر قائم....ابي حمزه (با حالتي شبيه اعتراض) گفت: «اين قسمت در حديث است؟» امام رضا علیه السلام فرمود: «ويلك كيف اجترأت علي بشيء تدع بعضه؛ «واي بر تو! چگونه جرأت کردي به چيزي که بخشي از آن را رها كردهاي، بر من احتجاج کني؟.افزون بر مسعودي، کشي نيز در رجال خوداين روايت را با اندک تفاوتي آورده است.روشن است که اين روايت نه فقط در دوران غيبت، بلکه در تمام عمر آن حضرت داشتن فرزند براي حضرت مهدي علیه السلام را منتفي ميداند. حال با این روایات متعارض چه باید بکنیم؟
اما اینکه یمانی فرزند امام زمان باشد که از بصره؟! خروج می کند باز از مطالب بی اصل و اساس در گفته شما است.
اما در مورد علم رجال عرض مي شود:
استنباط احكام الهى به علم رجال بستگى دارد و در صورت عدم وجود علم رجال نمىتوان احكام را استنباط كرد؛ زيرا يكى از مهمترين راههاى استنباط احكام الهى، رجوع به احاديث معصومان عليهم السلام است و هنگامى مى توان به اين احاديث اطمينان كرد كه راويان آن را به درستى مورد شناسايى قرار داد؛ چراكه نمى توان به قول غير ثقه اطمينان حاصل كرد، چنانكه خداوند نيز مى فرمايد: «انّ الظن لايغنى منالحق شيئاً»و «ءَاللّه اذن لكم ام على اللّه تفترون».
ودر مورد روایات مورد نظر شما چون همگی خبر احادند باید به منطوق و مفهوم آیه شریفه عمل نمود«ياأَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنْ جاءَكُمْ فاسِقٌ بِنَبَإٍفَتَبَيَّنُوا..»؛اى كسانى كه ايمان آوردهايد! اگر شخص فاسقى خبرى براى شما بياورد، درباره آن تحقيق كنيد.(روایتی را که آوردید می گوید قول دروغگو را تکذیب نکن و آیه می فرماید در مورد قول دروغگو تحقیق کن؛ شما اهل اخذ به روایت مظنون الصدور هستید یا اهل اخذ به کلام وحی مقطوع الصدور؟! ).
همچنین وجود افرادى كه حديث جعل مى كرده اند و احاديثى كه به دروغ به معصومان عليهم السلام نسبت داده شده است، وجود علم رجال را براى تميز احاديث صحيح از احاديث جعلى ضرورى ساخته است.
همچنین گاهی ممکن است روایت تعارضی با قرآن نداشته باشد و هر دو ایجابی باشند در حالی که شخص دروغگویی آنرا صادر نموده باشد(مخصوصا در مسائلی که داعی بر کذب زیاد است مثل موضوع محل بحث) که شناخت این احادیث باز در گروی علم رجال است.
همچنین گاهى ممكن است راوى حديث از عامه باشد و امام معصوم عليهم السلام بنابر تقيه مطلبى را بيان داشته باشد، از اين رو بايد روات را مورد شناسايى قرار داد.
لذا برای رسیدن به سنت واقعی راهی جز رجوع به علم رجال نیست اما اینکه در مورد برخی روات اختلاف نقل وجود دارد بحثی تخصصی است که مجالی وسیعتر می طلبد ،هرچند که در مورد راوی محل بحث مدح و مذمت راوی در روایات اهل بیت علیهم السلام آمده است و کار رجالی این است که با موازین جرح و تعدیل حال راوی را مشخص نماید.
موفق باشید.
والحمد لله رب العالمین
وصلی الله علی محمد وآل محمد الائمة والمهدیین وسلم تسلیما کثیرا
امام احمد الحسن (ع) تنها کسی می باشد که با وصیت رسول الله (ص) بر ما احتجاج می کند . و نام ایشان به عنوان مهدی اول (ع) و همچنین اولین ایمان آورنده به امام مهدی (ع) ، یعنی اولین سیصد و سیزده نفر ، در وصیت مقدس پیامبر (ص) ذکر شده است
الغیبة الطوسی ص 150 ح 111
بحار الأنوار ج 36 ص 260 ح 81
بحار الأنوار ج 53 ص 147 ح 6 – مختصر
غاية المرام ج 2 ص 241
مختصر البصائر ص 39
إثبات الهداة ج 1 ص 549 ح 376
الايقاظ من الهجعة ص 393
العوالم عبدالله البحراني ج 3 ص 236 ح 227
نوادرالاخبارالفیض الکاشاني ص 294
مكاتيب الرسول الشيخ الميانجي ج 2 ص 96
تاريخ مابعدالظهور ص 641
میرزا یا محدث نوری ، سند این حدیث را در النجم الثاقب ج 2 ص 71 معتبر دانسته است
مصادر فارسی
غیبت شیخ طوسی ص 300 ح 111
مهدی موعود (بحار الانوار فارسی ج 13) : باب خلفا و جانشینان مهدی موعود علیه السلام ص 1286
و چندين کتاب معروف ديگر
وصیت رسول الله (ص) که در حدیثی از امام صادق (ع) از پدرانشان (ع) تا امیر المومنین (ع) نقل می کنند ، ذکر شده است
این حدیث با چندین روش اثبات می شود
الف) ارجاع به قرآن
كُتِبَ عَلَيْكُمْ إِذَا حَضَرَ أَحَدَكُمُ الْمَوْتُ إِن تَرَكَ خَيْرًا الْوَصِيَّةُ لِلْوَالِدَيْنِ وَالأقْرَبِينَ بِالْمَعْرُوفِ حَقًّا عَلَى الْمُتَّقِينَ
بر شما واجب شده که زمانی که مرگ شما فرا رسد ، اگر خیری بجای گذارد ، به صورتی پسندیده برای پدر و مادر و نزدیکان وصیت کند که این حقی است بر متقین
البقرة:180
يِا أَيُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ شَهَادَةُ بَيْنِكُمْ إِذَا حَضَرَ أَحَدَكُمُ الْمَوْتُ حِینَ الْوَصِيَّةِ اثْنَانِ ذَوَا عَدْلٍ مِّنكُمْ أَوْ آخَرَانِ مِنْ غَيْرِكُمْ
ای مومنان زمانی که مرگ شما فرا رسد دو شاهد عادل از خودتان یا از دیگران در هنگام وصیت فرا خوانید
المائدة:106
با توجه به این دو آیه ، وصیت کردن بر تمام مسلمانان واجب است و آن حقی بر گردن متقین است . یعنی رسول الله (ص) که سرور متقین هستند و حتی مستحبات را ترک نمی کردند ، حتما این امر واجب را انجام داده اند و وصیت کرده اند . تنها وصیتی که از رسول خدا (ص) برای زمان فرا رسیدن مرگشان در کتب شیعه و سنی و تمام فرقه های مسلمین ذکر شده است ، همین حدیث می باشد . پس صحت این حدیث حتمی است . زیرا غیر از این ، حدیثی درباره ی وصیت رسول الله (ص) در شب وفاتشان و زمان فرا رسیدن مرگشان ذکر نشده است . یعنی باید ایشان را در غیر این صورت به مخالفت با خداوند و قرآن و احکام واجب الهی بشماریم و حاشا عنه
پس این حدیث کاملا موافق قرآن است . یعنی قرآن به وصیت کردن در زمان فرا رسیدن مرگ امر فرموده است ، و ما نیز وصیتی از رسول الله (ص) در شب وفاتشان به دستمان رسیده است . یعنی موافق قرآن است آن هم با حد اقل دو شاهد از قرآن که ذکر کردیم
ب) ارجاع به احادیث
ابو موسی ضرير گويد : موسی بن جعفر (ع) به من فرمود : من به امام صادق (ع) گفتم : مگر امير المؤمنين (ع) كاتب وصيت و رسول الله (ص) ديكته گو و جبرئيل و ملائكه مقربون (ع) شاهد آن نبودند ؟ حضرت مدتی سر بزير انداخت و سپس فرمود : ای ابا الحسن بدرستی که چنان بود كه گفتی . الكافی ج 1 ص 281
فضیل دوست امام صادق (ع) نقل می کند که امام صادق (ع) فرمود : رسول الله (ص) برای وصیتش به علی (ع) چهار تن از بزرگان ملائکه را شاهد گرفت . جبرئیل و میکائیل و اسرافیل و نام چهارم را بیاد نمی آورم . من لایحضره الفقیه ج 4 ص 236
محمد بن مسلم گوید : امام باقر (ع) فرمود : وصیت حق است و بدرستی که رسول الله (ص) وصیت کرد . پس هر مسلمانی باید وصیت کند . الکافی ج 7 ص 3
و احادیث دیگر که همه ی آنها خبر از این می دهند که رسول خدا (ص) ، وصیتشان را به امام علی (ع) املاء کردند و امیر المومنین (ع) کاتب وصیت بودند
ج) ارجاع متن وصیت به قرآن
در وصیت به دو گروه خلفا اشاره شده است . یعنی امامان (ع) و مهدیین (ع) . اکنون این امر را به قرآن ارجاع می دهیم
وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنكُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُم فِي الْأَرْضِ كَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ وَلَيُمَكِّنَنَّ لَهُمْ دِينَهُمُ الَّذِي ارْتَضَى لَهُمْ وَلَيُبَدِّلَنَّهُم مِّن بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْنًا يَعْبُدُونَنِي لَا يُشْرِكُونَ بِي شَيْئًا وَمَن كَفَرَ بَعْدَ ذَلِكَ فَأُوْلَئِكَ هُمُ الْفَاسِقُونَ
خداوند به کسانی از شما که ایمان آورده و عمل صالح انجام داده اند وعده داده است که آنها را حتما در زمین خلیفه کند ، همانگونه که کسانی که قبل از آنها بودند را خلیفه کرده است . و دینشان را که برایشان پسندیده است را تمکین بخشد . و ترس آنان را به امنیت مبدل کند . مرا بپرستند و هیچ چیز را شریک من قرار ندهند . و هر کس بعد از آن کفر ورزد فاسق است
النور:55
در این آیه می بینیم که خداوند متعال به روشنی درباره ی به خلافت رساندن دو گروه سخن می گوید . خلفایی را برای خلافت مخصوص می گرداند ، بعد از آن که خلفایی را برای خلافت مخصوص کرده بود
با وجود این که از ادامه ی آیه روشن می شود که این اتفاق در آخر الزمان رخ می دهد ، زیرا این جایگزینی در زمانی است که دین تمکین می یابد و ترسها به ایمنی تبدیل می شود و قطعا این امر در آخر الزمان اتفاق می افتد ، اما با تفسیری از امام علی (ع) درباره ی این آیه ی کریمه ، این امر را محکم می کنیم
امیر المومنین (ع) فرمود : ... تمام آن بخاطر آن مهلتی است که خداوند متعال آن را به دشمنش ابلیس وحی فرمود ، تا این که آن دوران به پایان خود برسد . و آن کلام بر کافران محقق شود ، و وعده حق نزدیک شود . آن وعده ای که خداوند آن را در کتابش با این کلام روشن نمود : خداوند به کسانی از شما که ایمان آورده و عمل صالح انجام داده اند وعده داده است که آنها را حتما در زمین خلیفه کند ، همانگونه که کسانی که قبل از آنها بودند را خلیفه کرده است . و آن در زمانی است که از اسلام جز اسمش باقی نمی ماند ، و از قرآن جز رسمش (نوشته هایش) باقی نمی ماند . و صاحب الامر غایب شود ، بخاطر خیانت آشکاری که به او در آن می شود . بخاطر چیره شدن فتنه ها بر قلب ها ، تا این که نزدیک ترین مردم به او ، از بزرگترین دشمنان برای او شود . در آن زمان خداوند او را با سربازانی که آنها را نمی بینید یاری می کند ، و دین پیامبرش (ص) را به دست او بر تمام ادیان چیره و پیروز می سازد حتی اگر مورد پسند مشرکان نباشد . الاحتجاج ج 1 ص 256
پس دیدیم که جایگزینی دو گروه خلیفه ، در آخر الزمان اتفاق می افتد و امام علی (ع) در حدیثی که ذکر شد ، این امر را کاملا روشن ساختند
حتی در روایتی که از کعب الاحبار شده است ، به این امر اشاره شده است . روایتی که بعید به نظر می رسد که او از خودش آن را گفته باشد . بلکه باید این امر از رسول خدا (ص) صادر شده باشد ، ولیکن کعب الاحبار آن را شخصا می گوید
کعب الاحبار گفت : آنها دوازده نفر هستند . پس زمانی که آنها به انتها رسیدند ، بجای آن دوازده نفر ، دوازده نفر دیگر مانند آنها را قرار می دهد . و این چنین خداوند به این امت وعده داده است و این آیه را خواند : خداوند به کسانی از شما که ایمان آورده و عمل صالح انجام داده اند وعده داده است که آنها را حتما در زمین خلیفه کند ، همانگونه که کسانی که قبل از آنها بودند را خلیفه کرده است . تفسیر ابن ابی حاتم ج 8 ص 2628 ح 14769 . الخصال ص 474 . عیون اخبار الرضا (ع) ج 1 ص 55
د) ارجاع متن وصیت به احادیث
درباره ی دوازده امام (ع) که ان شاء الله امری محکم است و نیازی به احادیث برای اثبات آن نیست
اما درباره ی دوازده مهدی (ع) چند حدیث را ذکر می کنیم
امام صادق(ع) فرمود : همانا از ما بعد از قائم (ع) دوازده مهدى از فرزندان حسین (ع) می باشند . مختصر بصائر الدرجات ص49 . منتخب الانوار المضیئة ص 353 . بحار الأنوار ج 53 ص 148
امام سجّاد(ع) فرمود : قائم ما قیام می کند سپس بعد از او دوازده مهدی خواهند بود . شرح الاخبار ج 3 ص 400
ابی بصیر گوید : به امام صادق جعفر بن محمّد (ع) گفتم : ای پسر رسول خدا از پدرتان امام باقر (ع) شنیدم که می فرمود : پس از قائم دوازده امام می باشند . امام صادق (ع) فرمود : بلکه ایشان فرمود دوازده مهدی و نگفت دوازده امام و ایشان از شیعیان ما می باشند که مردم را به ولایت ما و شناساندن حق ما دعوت می کنند . کمال الدین و تمام النعمه ج 2 ص 358 . بحار الأنوار ج 53 ص 145
امام علی (ع) فرمود : در حیره مسجدی بنا خواهد شد که پانصد در خواهد داشت در آن خلیفه و جانشین قائم عجل الله تعالی فرجه نماز خواهد خواند . زیرا مسجد کوفه برای آنان کوچک و تنگ است . در آن دوازده امام عدل نماز خواهند خواند . تهذیب الاحکام ج 3 ص 253 . بحار الأنوار ج 52 ص 374
در این حدیث امام علی (ع) مهدیین را به عنوان امامان عدل معرفی کرده است
رسول الله (ص) فرمود : اجل این امت نمی رسد تا دوازده خلیفه بیایند که همه آنها از اهل نبی (ص) هستند . همه آنها عاملان به حق و دین هدایت هستند . در آنها دو نفر هستند که یکی از آنان چهل سال و دیگری سی سال حکومت می کند . شرح الأخبار ج 3 ص 400
در بین دوازده امام (ع) هیچ کدام نه چهل سال و نه سی سال حکومت کرده اند که حتی بگوییم دیگری زمان حکومت امام مهدی (ع) می باشد . پس این دوازده خلیفه از اهل بیت رسول الله (ص) همان مهدیین (ع) می باشند که یکی از آنها چهل و دیگری سی سال حکومت می کند
امام باقر (ع) فرمود : کوفه پاکـ و طاهر است ... در آن مسجد سهیل است که خداوند پیامبری را مبعوث نکرد مگر اینکه در آن مسجد نماز خواند , و از آنجا عدل خدا پدیدار می شود ، و در آن است قائمش و قوام ( قائم های ) بعد از او . کامل الزیارات ص 76 . وسائل الشیعة ج 3 ص 524
در این حدیث مهدیین (ع) با صفت قائم های بعد از امام مهدی (ع) معرفی شده اند
امام رضا (ع) فرمود : برای صاحب الامر اینگونه دعا کنید : ... خداوندا بر والیان عهد او ( یعنی امام مهدی (ع) ) و امامان بعد از او درود فرست و آرزوهایشان را بر آور و بر عمرهایشان بیافزای ... که آنها معادن کلماتت و خزانه داران علمت و ارکان توحیدت و ستون های دینت و والیان امر تو هستند ... . جمال الاسبوع السید بن طاووس ص 307 . مصباح المتهجد الطوسی ص409 . المصباح الکفعمی ص548 . مفاتیح الجنان دعا برای امام زمان (ع) دعای بعد از دعای عهد
در این دعا مهدیین (ع) به والیان عهد امام مهدی (ع) و امامان بعد از ایشان ذکر شده اند
امام مهدی (ع) فرمود : ... خداوندا بر ولیت ( یعنی امام مهدی (ع) ) و والیان عهد او و امامان از فرزندان او درود فرست و عمرشان را زیاد کن و زندگیشان را طولانی گردان ... . الغیبة الطوسی ص 273 . بحار الأنوار ج 52 ص 17 . دلائل الامامة ص 300 . مستدرک الوسائل ج 16 ص 89 . إثبات الهداة ج 3 ص 685 . بحار الأنوار ج 94 ص 78 . جمال الاسبوع السید بن طاووس ص 494 . المصباح الکفعمی ص546 . مفاتیح الجنان اعمال روز جمعه در صلوات ضراب اصفهانی
در این دعا نیز مهدیین (ع) به عنوان والیان عهد امام مهدی (ع) و البته امامان از فرزندان ایشان ذکر شده اند
امام حسن عسکری (ع) فرمود : در روز سوم شعبان تولد امام حسین (ع) است . پس این دعا را بخوانید : خدایا از تو میخواهم به حق کسی که در این روز به دنیا آمده ..... همانا که امامان از نسل او هستند ..... و اوصیاء بعد از قائم و غیبتش نیز از عترت و فرزندان او هستند ..... . مختصر بصائر الدرجات ص 34 . اقبال الاعمال ج 3 ص 303 . المصباح الکفعمی ص543 . مصباح المتهجد الطوسی ص826 . بحار الانوار ج 53 ص 94 . مفاتیح الجنان اعمال روز سوم شعبان
اوصیای بعد از قائم (ع) و غیبتش همان مهدیین (ع) هستند
رسول الله (ص) درباره مهدی (ع) و آنچه را که خداوند از خیرات و برکات و فتح و پیروزی به دست او برایش قرار داده ذکر می کرد . پس به ایشان گفته شد : یا رسول الله آیا همه اینها را خداوند برای او قرار داده است ؟ رسول خدا (ص) فرمود : بله ، و هر آنچه که در دوران زندگی و زمان خودش نباشد ، در زمان امامان بعد از او از فرزندانش می باشد . شرح الاخبار ج 2 ص 42
امامان بعد از امام مهدی (ع) که از فرزندان ایشان می باشند همان مهدیین (ع) هستند
هـ) نام احمد (ع) در روایات اهل بیت (ع)
حذیفة بن الیمان گويد : شنيدم که رسول الله (ص) درباره مهدی فرمود : همانا با او بين رکن و مقام بيعت می کنند و اسمش احمد و عبد الله و مهدی است . اين سه اسم نامهای او می باشند . الغیبة الطوسی ص 454 ح 463 . الغیبة الطوسی ص 470 ح 486 . منتخب الاثر ص468 ح 1 . إثبات الهداة ج 3 ص 514 ح 356 . منتخب الانوار المضيئة ص 25 . الخرائج والجرائح ج 3 ص 1149 . بحار الأنوار ج 52 ص 290 ح 33
در این حدیث به همان سه اسم در وصیت رسول الله (ص) برای مهدی اول (ع) اشاره شده است
امام باقر(ع) فرمود : براى خداى تعالى گنجى در طالقان است نه طلاست و نه نقره بلکه دوازده هزار نفر در خراسان اند که شعارشان "احمد ... احمد" است و رهبر آنها جوانى از بنى هاشم سوار بر قاطرى سپيد رنگ أست و پيشانى بندی قرمز رنگ بر پيشانی بسته است، گويی به او مى نگرم که از رود فرات هم مى گذرد اگر دعوت او را شنيديد بسوى او بشتابيد حتى اگر مجبور باشيد سينه خيز بر روی يخها حرکت کنيد . منتخب الانوار المضيئه ص 343
از امام باقر(ع) از پدرش (ع) از جدش (ع) فرمود : امیر المومنین (ع) در حالی که بر روی منبر بود فرمود : قائم دو اسم دارد ، اسمی مخفى و اسمی آشكار ، اسم مخفى احمد و اسم آشكار محمد است . كمال الدين وتمام النعمة ج 2 ص 653
نام و اسم در زبان عربی ، همچنین کنایه از شخص یا شخصیت است . یعنی دو نفر از اهل بیت (ع) قائم نامیده شده اند . امام محمد المهدی (ع) که برای همه آشکار بود و امام احمد الحسن (ع) که شخصیتشان مخفی بوده تا زمان ظهورشان
و) مهدی اول احمد (ع) یعنی وصی سیزدهم در قرآن و احادیث اهل بیت علیهم السلام
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ أَطِيعُواْ اللّهَ وَأَطِيعُواْ الرَّسُولَ وَأُوْلِي الأَمْرِ مِنكُمْ فَإِن تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللّهِ وَالرَّسُولِ إِن كُنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللّهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ ذَلِكَ خَيْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلًا
ای كسانی كه ایمان آورده اید اطاعت كنید خدا را و اطاعت كنید پیامبر و صاحبان امرتان را ، و هر گاه در چیزی اختلاف نظر داشتید آن را به خدا و پیامبر ارجاع دهید اگر ایمان به خدا و روز رستاخیز دارید ، این برای شما بهتر و عاقبت و پایانش نیكوتر است
النساء:59
امیر المومنین (ع) فرمود : رسول خدا (ص) به من فرمود : ... ای برادر در خصوص فراموشی و ندانستن بر تو نمی ترسم . همانا خداوند به من خبر داد که برای من ، در تو و در شریکان تو که بعد از تو خواهند بود ، اجابت فرمود . گفتم : ای رسول خدا شریکان من چه کسانی هستند ؟ فرمود : کسانی که خداوند به خود و به من مقرون ساخت که در شأن و منزلت آنها فرمود : ای كسانی كه ایمان آورده اید اطاعت كنید خدا را و اطاعت كنید پیامبر و صاحبان امرتان را . پس اگر در چیزی اختلاف نظر داشتید آن را به خدا و پیامبر و صاحبان امرتان ارجاع دهید . گفتم : ای پیامبر خدا آنها چه کسانی هستند . فرمود : جانشینان ، تا زمانی که بر حوضم بازگردند . همه آنها هدایت گر و هدایت یافته هستند و مکر هر مکر کننده ای و سرپیچی هر سرپیچی کننده ای به آنها زیان نمی رساند . آنها با قرآن هستند و قرآن با آنها ، از آن جدا نمی شوند و از آنها جدا نمی شود . خداوند بوسیله ی آنها امتم را یاری می دهد و بخاطر آنها (ابر های رحمت) می بارند و با اجابت شدن دعای ایشان از آنها ( ضرر و زیان ) دفع می شود . گفتم : ای رسول خدا آنها را برایم نام ببر . پس فرمود : این فرزندم ، و دست خود را بر سر حسن قرار داد . سپس این فرزندم ، و دست خود را بر سر حسین قرار داد . سپس فرزند این فرزندم ، و دست خود را بر سر حسین قرار داد . سپس فرزندی برای او که همنام من است ، نامش محمد است ، شکافنده علم من است ، و ذخیره کننده ی وحی خداوند است . و علی در زمان حیات تو متولد خواهد شد ، پس سلام مرا به او برسان . سپس رو به حسین کرد و فرمود : برای شما محمد بن علی در زمان حیاتت متولد خواهد شد ، پس سلام مرا به آن برسان . سپس تمام دوازده امام از فرزندان تو هستند ای برادرم . گفتم ای رسول خدا آنها را برایم نام ببر و آنها را نفر به نفر نام برد . به خدا سوگند مهدی این امت از آنهاست که زمین را پر از عدل و داد می کند همانطور که پر از ظلم و جور شده است . به خدا سوگند تمام کسانی که با او در بین رکن و مقام بیعت می کنند را می شناسم ، و نام همه و قبیله های آنها را می شناسم . کتاب سليم بن قيس ص 184
با توجه به این حدیث که امام علی (ع) از رسول خدا (ص) نقل می فرماید ، می بینیم که رسول الله (ص) ، شریکان امیر المومنین (ع) که از اولی الامر هستند را تا دوازده امام از فرزندان امام علی (ع) می شمارد . که امام دوازدهم از فرزندان حضرت علی (ع) ، همان وصی سیزدهم از اوصیای رسول الله (ص) و مهدی اول ، طبق وصیت رسول اکرم (ص) می باشد . و ایشان امام احمد الحسن (ع) هستند
همچنین در احادیث دیگری نیز از اهل بیت (ع) می بینیم که دوازده امام (ع) را از فرزندان حضرت علی (ع) شمرده اند . و این نشان دهنده ی مقام والایی است که مهدی اول (ع) دارا می باشد . که حتی ایشان را نیز به این شکل از ائمه (ع) شمرده اند
زراره گوید : از امام باقر (ع) شنیدم که می فرمود : دوازده امام از آل محمد (ص) همگی محدث بوده و از اولاد رسول خدا (ص) و علی بن ابی طالب (ع) هستند . پس رسول خدا (ص) و علی (ع) پدران آنها هستند . الکافی ج 1 ص 533 . الغیبة الطوسی ص 151 . إرشاد المفيد ص 348 . بصائر الدرجات ص 320 . إعلام الورى ص 369 . كشف الغمة ج 2 ص 448 . العوالم ج 15 الجزء 3 ص 266 . إثبات الهداة ج 1 ص 458 . بحار الانوار ج 36 ص 393
دوازده امام از فرزندان رسول الله (ص) و امام علی (ع) ، یعنی وصی سیزدهم نیز ذکر شده است
امیرالمومنین (ع) فرمود : همانا برای این امت دوازده امام هدایت کننده است که از ذریه پیامبرش و از نسل من هستند . الکافی ج 1 ص 532 . الغیبة الطوسی ص 152 . كشف الغمة ج 2 ص 506 . العوالم ج 15 الجزء 3 ص 248 . إعلام الورى ص 367 . إثبات الهداة ج 1 ص 458 . بحار الانوار ج 36 ص 380
دوازده امام از ذریه ی رسول الله (ص) و امام علی (ع) ، یعنی وصی سیزدهم نیز ذکر شده است
زراره گوید : از امام باقر (ع) شنیدم که می فرمود : دوازده امام از آل محمد (ع) همگی محدث بوده که از رسول خدا (ص) و از فرزندان علی (ع) هستند . پس رسول خدا (ص) و علی (ع) پدران آنها هستند . الکافی ج 1 ص 531
دوازده امام از فرزندان رسول الله (ص) و امام علی (ع) ، یعنی وصی سیزدهم نیز ذکر شده است
از امام باقر (ع) از جابر ابن عبدالله انصاری گفت : بر فاطمه (ع) وارد شدم و در بين دستانش لوحی را ديدم كه در آن اسامی اوصياء از فرزندانش در آن بود پس آنها را شمردم دوازده نفر بودند كه آخرین آنها قائم بود سه نفر آنها محمد و سه نفر آنها علی نام داشتند . الکافی ج 1 ص 532 . من لايحضره الفقيه ج 4 ص 180
در این لوح اوصیا از فرزندان حضرت زهرا (ع) هستند . و امام علی (ع) طبیعتا از فرزندان حضرت زهرا (ع) نیستند . در حالی که دوازده اسم در آن بود . یعنی وصی سیزدهم نیز در آنها بود
والحمد لله وحده وحده وحده
وصلی الله علی محمد وآل محمد لائمة والمهدیین وسلم تسلیما کثیرا
والسلام علیکم ورحمة الله وبرکاته
با توجه به احادیثی که قبلا ذکر شد و احادیثی که به آن اضافه می کنیم ، مهدیین (ع) متواتر ذکر شده اند و آن بدین معنا است که طعنه زدن در رجال و سند این احادیث مطرح نمی شود مگر از طرف جاهل !!! زیرا بحث در اسناد و رجال احادیث متواتر فاقد معنا و ارزش است
در دعائيكه از اهل بيت (ع) نقل شده است : خداوندا برای ولی خود قائم به امرت محمد بن الحسن مهدی كه درود خداوند براو و بر پدرانش باد در اين ساعت و درهر ساعت ، ولی و حافظ و رهبر و یاری دهنده و راهنما و مؤید باش و او را در زمينت به سلطنت بنشان و به رغبت مردم و بهره دهی او را در آن به طول وعرض قرار داده و او و ذريه ی او را از امامان وارثين قرار ده . بحار الأنوار ج 49 ص 349
یعنی امام مهدی (ع) و فرزندانش (ع) امامان وارث خواهند بود و همانطور که در احادیث گذشته ذکر کردیم ، مهدیین (ع) ، امام نیز هستند و این حدیث نیز موید آن است
امام صادق (ع) در دعایش در روز عرفه : ... سلام بر تو ای مولای من ای ابا القاسم محمد بن الحسن صالحب الزمان درود خدا بر تو و بر عترت طیب و طاهرت باد . اقبال الاعمال للسید بن طاووس ج 2 ص 136
عترت طیب و طاهر امام مهدی (ع) طبیعتا همان مهدیین (ع) هستند
و احادیث فراوان دیگر که همین مقدار کفایت می کند تا بگوییم امر مهدیین (ع) در احادیث به شکل متواتر نقل شده است
اما در بحث وصیت به یک آیه که بر مهدیین (ع) دلالت می کرد اشاره کردیم . اکنون آیات دیگری نیز ذکر می کنیم
تَنَزَّلُ الْمَلَائِكَةُ وَالرُّوحُ فِيهَا بِإِذْنِ رَبِّهِم مِّن كُلِّ أَمْرٍ
فرشتگان و روح در آن شب به اذن پروردگارشان برای هر كار نازل می شوند
القدر:4
از سید ثقه و بزرگوار سید نعمت الله جزائری (ره) در بعضی از مولفات خود از ابن عباس نقل می کند که گفت : امیر المومنین (ع) فرمود : و اما قول خدای عزوجل :
تَنَزَّلُ الْمَلَائِكَةُ (فرشتگان نازل می شوند) ، آن هنگامی که خداوند حضرت محمد (ص) را مبعوث کرد و همراه او تابوتی از دُر سفید که برای آن دوازده درب است ، و در آن رقعه ی سفیدی است که در آن نام دوازده نفر است بر رسول خدا (ص) عرضه نمود و از طرف پروردگارش به او امر شد که حق برای آنهاست و آنها نور هستند . ابن عباس گفت : ای امیر مؤمنان آنها چه کسانی هستند ؟ فرمود : من و فرزندانم حسن و حسین و علی بن الحسین و محمد بن علی و جعفر بن محمد و موسی بن جعفر و علی بن موسی و محمد بن علی و علی بن محمد و حسن بن علی و محمد بن الحسن صاحب الزمان که درود خداوند بر آنها باد هستیم ، و بعد از آنها پیروان و شیعیان ما اقرار کننده به ولایت ما و انکار کننده ولایت دشمنان ما خواهند بود . الزام الناصب ج 1 ص 100در این حدیث می بینیم که امام علی (ع) نازل شدن فرشتگان در شب قدر را ، پس از امامان (ع) ، بر افرادی دیگر ، بغیر از دوازده امام (ع) معرفی می کند . و بر هیچ کس پوشیده نیست ، فرشتگان در شب قدر فقط بر خلیفه ی خداوند و حجت بر مردم نازل می شوند
امیر المومنین (ع) از این افراد به عنوان پیروان و شیعیان ما اقرار کننده به ولایت ما و انکار کننده ولایت دشمنان ما نام می برد . که این شیعیان حقیقی اهل بیت (ع) که از خلفای خداوند و حجت بر مردم هستند در حدیثی دیگر کاملا بر ما روشن می دارد که افراد مورد نظر مهدیین (ع) هستند . حدیثی که قبلا هم ذکر کردیم
ابی بصیر گوید : به امام صادق جعفر بن محمّد (ع) گفتم : ای پسر رسول خدا از پدرتان امام باقر (ع) شنیدم که می فرمود : پس از قائم دوازده امام می باشند . امام صادق (ع) فرمود : بلکه ایشان فرمود دوازده مهدی و نگفت دوازده امام و ایشان از شیعیان ما می باشند که مردم را به ولایت ما و شناساندن حق ما دعوت می کنند . کمال الدین و تمام النعمه ج 2 ص 358 . مختصر بصائر الدرجات ص 211 . بحار الأنوار ج 53 ص 145بدین ترتیب فرشتگان در شب قدر بر دوازده امام (ع) و پس از آنها بر دوازده مهدی (ع) نازل می شوند
وَالشَّمْسِ وَضُحَاهَا * وَالْقَمَرِ إِذَا تَلَاهَا * وَالنَّهَارِ إِذَا جَلَّاهَا
قسم به خورشید و تابندگی اش * و ماه در آن هنگام که بعد از او در آید * و روز در آن زمان که روشنش سازد
الشمس:1-3
امام صادق (ع) فرمود : قسم به خورشید و تابندگی اش یعنی رسول الله (ص) . و ماه در آن هنگام که بعد از او در آید یعنی امیر المومنین علی بن ابی طالب (ع) . و روز در آن زمان که روشنش سازد یعنی امامان از ما اهل بیت ، که در آخر الزمان مالک زمین خواهند شد و زمین را پر از عدل و داد خواهند کرد . یاری کننده ی آنها مانند کسی است که موسی را بر علیه فرعون یاری کند . و یاری کننده ی کسی که بر علیه آنان است ، مانند کسی است که فرعون را بر علیه موسی یاری کند . تفسير فرات ص 212 . بحار الانوار ج 24 ص 80 . بحار الانوار ج 53 ص 118
و روز آن زمان که روشنش سازد ، اشاره به افرادی دارد که در آخر الزمان مالک زمین می شوند و آن را پر از عدل و داد می کنند . نکته ی قابل توجه این است که امام صادق (ع) این افراد را با صیغه ی جمع ، یعنی امامانی از اهل بیت (ع) معرفی می فرماید . اگر امام صادق (ع) می فرمود امامی از ما اهل بیت ، در آن زمان مربوط به یک شخص واحد یعنی قائم (ع) می بود . اما زمانی که امام صادق (ع) می فرماید امامانی از ما اهل بیت یعنی آنها چندین نفر هستند : یعنی امام مهدی (ع) و امامان یا مهدیین از فرزندانشان علیهم السلام
وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ مِن بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الْأَرْضَ يَرِثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ
بدرستی که ما در زبور بعد از ذكر (صحف قبل از زبور) مقرر داشتیم كه بندگان صالح من وارث زمين خواهند شد
الانبیاء:105
امام کاظم (ع) فرمود : ... خداوند عزوجل در کتاب مبینش فرمود : بدرستی که ما در زبور بعد از ذكر (صحف قبل از زبور) مقرر داشتیم كه بندگان صالح من وارث زمين خواهند شد . و تمام آن منسوب به مهدی است . زیرا او مفتاح (گشایشگر) آن است و با دعوت او امرش امتداد می یابد . و هر قائمی از فرزندانش که بعد از او می باشد ، مهدی است . همانا خداوند عزوجل آنها را هدایت کرده است . و توسط آنها بندگانش به سوی خداوند سبحان هدایت می شوند . پس آنها امامان مهدیین هستند . و آن بندگان صالحی که خداوند آنها را در کتابش ذکر فرموده است که آنها را وارث زمین گرداند و خداوند خلف وعده نمی کند . شرح الاخبار ج 3 ص 364
فکر کنم این حدیث کاملا واضح است و نیاز به توضیح ندارد
النَّبِيُّ أَوْلَى بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنفُسِهِمْ وَأَزْوَاجُهُ أُمَّهَاتُهُمْ وَأُوْلُو الْأَرْحَامِ بَعْضُهُمْ أَوْلَى بِبَعْضٍ فِي كِتَابِ اللَّهِ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُهَاجِرِينَ إِلَّا أَن تَفْعَلُوا إِلَى أَوْلِيَائِكُم مَّعْرُوفًا كَانَ ذَلِكَ فِي الْكِتَابِ مَسْطُورًا
پیامبر به مومنان از خودشان اولی تر است و همسرانش مادران ایشان هستند و بعضی از خویشاوندان در کتاب خدا نسبت به بعضی دیگر اولی تر هستند و نیز بر مومنان و مهاجرین مقدم هستند . مگر آن که بخواهید به دوستان خود احسان کنید و این در کتاب خدا نگاشته شده است
الاحزاب:6
امام صادق (ع) فرمود : پس از حسن و حسین (ع) امامت هرگز به دو برادر بر نمی گردد . بلکه از علی بن الحسین (ع) آن گونه جریان پیدا کرد که خداوند تبارک و تعالی فرموده است : و بعضی از خویشاوندان در کتاب خدا نسبت به بعضی دیگر اولی تر هستند و نیز بر مومنان و مهاجرین مقدم هستند . پس بعد از علی بن الحسین (ع) نخواهد بود مگر در اعقاب (یعنی نسل ها) و اعقاب اعقاب (یعنی نسل های نسل ها) . الكافي ج 1 ص 285 . الغیبة الطوسی ص 226 ح 192 . كمال الدين ج 2 ص 414 . إثبات الهداة ج 1 ص 85 . بحار الانوار ج 25 ص 252
در این آیه و حدیث نیز می بینیم که خویشاوندان رسول الله (ص) که بر مومنان و مهاجرین ، از خودشان نسبت به خودشان ، اولی تر هستند ، بعد از امام حسن (ع) و امام حسین (ع) در امام زین العابدین (ع) است و دیگر به برادر منتقل نخواهد شد . و اگر خوب دقت کنیم امام صادق (ع) می فرماید : در اعقاب و اعقاب اعقاب . اگر منظور امام صادق (ع) فقط به امامان (ع) از فرزندان امام حسین (ع) می بود ، کلمه ی اعقاب یعنی نسل ها کفایت می کرد . اما بکار بردند اعقاب اعقاب یعنی نسل های نسل ها نشان دهنده ی افرادی جز امامان می باشد که آنها همان مهدیین (ع) هستند
وصلی الله علی محمد وآل محمد لائمة والمهدیین وسلم تسلیما کثیرا
والسلام علیکم ورحمة الله وبرکاته
با سلام و عرض ادب خدمت برادر صدرا
بنده ازتون سوالی کردم ولی متاسفانه جواب ندادید و تا کنون منتظر جواب شما هستم.
و برادر انصار الله 313 توضیحات کافی را لطف فرمودند خدا خیرشان دهد مبنی بر اینکه امام مهدی عج دارای فرزند می باشد لذا بنده اکتفا می کنم.
و با کمال عذر خواهی مثل اینکه شما از اطلاعات حدیثی خبر ندارید ببخشید!!! و گمان هم نکنید ( ان من بعد الظن اثماً)
بنده به شما گفتم در موضوع قبلی اگر نمی توانید قرینه هر حدیث یا روایتی رو پیدا کنید خودتان را خسته نکنید و فوراً کلام اهل بیت علیهم السلام را تکذیب نکیند بنده برایتان در پست های قبلی روایتهایی صحیح السند به تعبیر خودتون بر عدم رد کلام اهل بیت درج کردم که نمی خوانید چکارتان کنم که بخوانید !؟
در صورتی که طبق برداشت شما عمل نمائیم این روایات مخالف برخی روایات دیگر همچون:« لا تقبلوا علينا حديثاً إلاّ ما وافق القرآن والسنّة، أو تجدون معهشاهداً من أحاديثنا المتقدّمة، فإنّ المغيرة بن سعيد لعنه الله دسّ في كتب أصحابأبي، أحاديث لم يحدّث بها أبي، فاتّقوا الله، ولا تقبلوا علينا ما خالف قول ربّناتعالى وسنّة نبيّنا محمّد (صلى الله عليه وآله)... ) خواهد بود؛ زیرا در موضوع محل بحث ازدواج و فرزند دار بودن حضرت مهدی علیه السلام و جزئیات برخی از مسائل قبل از ظهور در هیچ کجای قرآن وسنت قطعی نیامده است؟
برادر عزیز برای احتجاج بر کسی روایت را با ذکر کتاب و صفحه و از قول امام درج کنید حالا چه کسی از حدیث اطلاع نداره !؟
"حدثني هشام بن الحكم أنه سمع أبا عبد الله عليه السلام يقول: لا تقبلوا علينا حديثا إلا ما وافق القرآن والسنة أو تجدون معه شاهدا من أحاديثنا المتقدمة، فإن المغيرة بن سعيد لعنه الله دس في كتب أصحاب أبي أحاديث لم يحدث بها أبي، فاتقو الله ولا تقبلوا علينا ما خالف قول ربنا تعالى وسنة نبينا محمد صلى الله عليه واله، فإنا إذا حدثنا قلنا: قال الله عز وجل، وقال رسول الله صلى الله عليه واله... بحار الانوار ج 2 ص 250 "
برادر عزیز صدرا شما واقعا نوشته های بنده را می خوانید یا خیر !؟ بنده به شما گفتم و خواهم گفت که اگر روایت یا حدیثی بر خلاف کلام خدا و سنت رسول خدا ص واقع شود ما آن را قبول نداریم حالا شما هی تکرار کنید و این کلام بنده نیز بود و روایتی که شما درج کردید کلام بنده را تائید می کند نه کلام شما را، و ما را به رجوع به کتاب خدا و سنت رسول خدا هدایت می کند نه علم رجال عزیزم، در ضمن آیه قرآن که ذکر کردید اصلا به علم رجال ربطی نداره چون اگر به آیه و قواعد عربی توجه کنید می بینید در مورد رجال سخن نگفت بلکه گفته تحقیق کنید بر موضوعی که فاسق آن را آورد نه بر فاسقی که خبر را آورد، و قرآن مستقیما فرمود فاسق، برای چه دنبال جرح و تعدیلش برویم ؟؟؟؟ قرآن فرمود ( تبینوا ) تحقیق کنید نه ( تبینوه ) در مورد شخص تحقیق کنید ضمیر شخص ثالث ( هو ) نداره پس برادر احتجاج شما از تمام موارد خطا می باشد و فاقد اعتبار است.
و مدعای ما نیز از قرآن و سنت می باشد ولی بازم تکرار می کنم شما یا نمی خواهید بخوانید و یا می خوانید و اعتراف نمی کنید. و ما هم از سایت و دریافت می کنیم و سایت هم از کتاب و قبل از اینکه چیزی را بیان کنیم به سمت کتاب و صفحه کتاب ذکر شده جهت اطمینان و بعدا محاججه نه مثل بعضی ها که حتی نمی دونن حدیث در کدام کتاب و در کدام صفحه قرار دارد !!! شما تامل کنید عزیز. شما خودتون ما رو به کتاب خدا و سنت رسول خدا ارجاع می دهید و بعدا چیز دیگه ای رو می فرمائید دقت کنید برادر ...!!!
و روایتی که از ابی حمزه نقل کردی هم هیچ دلیلی را برای اثبات مدعای شما ندارد چون امام رضا علیه السلام روایت از معصوم به خودش ارجاع شده و ابی حمزه در حین گفتن آن حدیث کم کاری کرده و ربطی به علم رجال نداره ، و روایت معارض را ارجاع بدهید به سنت رسول خدا می بینیم که رسول خدا فرمود: " النکاح سنتی "و این در صیغه های ازدواج موجود می باشد که در آخر می گوید " لیس منی " حالا چطور امام مهدی منتظر روحی فداه سنت حسنه رسول خدا را ترک کند و کلمه " لیس منی " بر او اطلاق بدهیم معقول است که امامی برای پر از عدل و داد کردن زمین سنت رسول خدا را ترک کند!؟!؟ برادرم این سنت را برای خودت ترجیح می دهی ولی برای امام خیر ...!! در صورتی که در پستی که برادر انصار الله زحمت کشیدند نوشتند بیان شد که امام مهدی دارای فرزند می باشد.
و کما اینکه شما فکر کردید، خیر، سرگردانی و تحیر می شود، ندارند شما باید آنها را تطبیق دهید با قرآن و سنت شریف و احتجاج بر بی اصل و اساس بودن یمانی مبنی بر فرزند امام بودن و از بصره می باشد باطل است توضیح کامل داده شده لذا مراجعه کنید و بخوانید. در تالار انصار قسمت ادله شیعه توضیح داده شده است.
اللهم صلی علی محمد و آل محمد الائمه و المهدیین و سلم تسلیما
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ إِذَا جَاء نَصْرُ اللَّهِ وَالْفَتْحُ ﴿۱﴾ وَرَأَيْتَ النَّاسَ يَدْخُلُونَ فِي دِينِ اللَّهِ أَفْوَاجًا ﴿۲﴾ فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ وَاسْتَغْفِرْهُ إِنَّهُ كَانَ تَوَّابًا ﴿۳﴾
امام احمد الحسن (ع) تنها کسی می باشد که با وصیت رسول الله (ص) بر ما احتجاج می کند .
آنها دوازده امام هستند . سپس بعد از آن دوازده مهدى مى باشند . پس وقتى كه زمان وفاتش فرا رسید ، خلافت را به فرزندش كه اوّلين مهديین است مى سپارد ، براى او سه اسم است . يك اسمش مانند اسم من ، و اسم ديگرش اسم پدر من است ، و آنها عبد الله و احمد ، و نام سوّم مهدى است و او اوّلين مؤمنان است
با سلام و عرض ادب
به جای کپی مطالب خودتان یک مقدار زحمت بکشید و اهل تفقه باشید.
سوال؟
الف) موضع صاحبان این کتب در مورد این روایات چیست؟
ب) این سخن را از کجا بیان می دارید؟امام احمد الحسن (ع) تنها کسی می باشد که با وصیت رسول الله (ص) بر ما احتجاج می کند ؟!
در روایات بر فرض پذیرش بحثی از امامت آنان نیست شما چگونه آنها را امام قرار دادید؟ آیا شما 24 امامی هستید؟
ج) تکلیف روایات معارض این روایات چیست؟
د) تکلیف رجعت که جزو مسائل اعتقادی ما هست چه می شود؟ اگر اولین مهدی امام است امام حسین برای چه می آیند؟
ه) جواب سوالات گذشته ما چه شد؟
مطلب تکمیلی درباره دوازده مهدی علیهم السلامبا توجه به احادیثی که قبلا ذکر شد و احادیثی که به آن اضافه می کنیم ، مهدیین (ع) متواتر ذکر شده اند و آن بدین معنا است که طعنه زدن در رجال و سند این احادیث مطرح نمی شود مگر از طرف جاهل !!! زیرا بحث در اسناد و رجال احادیث متواتر فاقد معنا و ارزش است
بی زحمت تواتر یک طریق را ثابت بفرمائید تا ببینیم چگونه این روایات متواترند.
با سلام و عرض ادب
برادر عزیز برای احتجاج بر کسی روایت را با ذکر کتاب و صفحه و از قول امام درج کنید حالا چه کسی از حدیث اطلاع نداره !؟
برادر بزرگوار بنده تمام روایاتی که گذاشته بودید را خواندم و تو ضیح در مورد آنها داده شد؛ ولی این ظاهرا شما هستید که اهل دقت و مطالعه نیستید وبه جای جواب به سوال از سایتهای دیگر کپی برداری می کنید که البته از این پس هرچه کپی برداری باشد حذف خواهد شد.
در مورد روایتی که آوردم بنده طبق سلیقه شما عمل نمودم که هر روایتی را می پذیرید بنابراین لزومی به ذکر آدرس نبود . البته سند روایت از رجال کشی است که مرحوم مجلسی به نقل از ایشان روایت را آورده اند:(رجال کشی،ج2،ص489؛بحارالانوار،ج2،250).
«بإسناده عن محمد ابن عيسى بن عبيد عن يونس بن عبد الرحمن : أن بعض أصحابنا سأله وأنا حاضر فقال : يا أبا محمد ما أشدك في الحديث وأكثر إنكارك لما يرويه أصحابنا ، فما الذي يحملك على رد الحديث ؟ فقال : حدثني هشام بن الحكم أنه سمع أبا عبد الله ( ع ) يقول : " لا تقبلوا علينا حديثا إلا ما وافق القرآن والسنة أو تجدون معه شاهدا من أحاديثنا المتقدمة ، فإن المغيرة بن سعيد ( لعنه الله ) دس في كتب أبي أحاديث لم يحدث بها أبي ، فاتقوا الله ولا تقبلوا علينا ما خالف قول ربنا وسنة نبينا صلى الله عليه وآله ».
برادر عزیز صدرا شما واقعا نوشته های بنده را می خوانید یا خیر !؟ بنده به شما گفتم و خواهم گفت که اگر روایت یا حدیثی بر خلاف کلام خدا و سنت رسول خدا ص واقع شود ما آن را قبول نداریم حالا شما هی تکرار کنید و این کلام بنده نیز بود و روایتی که شما درج کردید کلام بنده را تائید می کند نه کلام شما را، و ما را به رجوع به کتاب خدا و سنت رسول خدا هدایت می کند نه علم رجال عزیزم، در ضمن آیه قرآن که ذکر کردید اصلا به علم رجال ربطی نداره چون اگر به آیه و قواعد عربی توجه کنید می بینید در مورد رجال سخن نگفت بلکه گفته تحقیق کنید بر موضوعی که فاسق آن را آورد نه بر فاسقی که خبر را آورد، و قرآن مستقیما فرمود فاسق، برای چه دنبال جرح و تعدیلش برویم ؟؟؟؟ قرآن فرمود ( تبینوا ) تحقیق کنید نه ( تبینوه ) در مورد شخص تحقیق کنید ضمیر شخص ثالث ( هو ) نداره پس برادر احتجاج شما از تمام موارد خطا می باشد و فاقد اعتبار است.
بعد جنابعالی در جواب ما فرمودید:
در ضمن آیه قرآن که ذکر کردید اصلا به علم رجال ربطی نداره چون اگر به آیه و قواعدعربی توجه کنید می بینید در مورد رجال سخن نگفت بلکه گفتهتحقیق کنید بر موضوعی که فاسق آن را آورد نه بر فاسقیکه خبر را آورد،و قرآنمستقیما فرمود فاسق، برای چه دنبال جرح و تعدیلش برویم ؟؟؟؟ قرآنفرمود ( تبینوا )تحقیق کنید نه( تبینوه )در مورد شخص تحقیق کنیدضمیر شخص ثالث( هو )نداره پس برادر احتجاج شما ازتمام موارد خطا می باشد و فاقد اعتبار است.
جواب: ما هم نگفتیم حجیت علم رجال به واسطه این آیه ثابت می شود که شما به ما اشکال وارد نمائید. بحث در مورد تعارض محتوای آیه با روایت بود بزرگوار.
در ضمن در مورد خبری که بیش از هزار سال از تاریخ صدور آن گذشته و دست ما از معصوم کوتاه است ونمی دانیم استناد آن به معصوم صحیح است یا خیر؟، چگونه ما به صدور چنین روایتی از معصوم علم پیدا می کنیم؟
آیا تنها از عدم مخالفت آن با قرآن؟ولو اینکه روایت هیچ سندی نداشته باشد؟می توان علم به صدور روایت نمود؟(که در این صورت مگر نمی توان روایتی راجعل نمود که با ظاهر قرآن تعارضی نداشته باشد و یا موضوعی باشد که قرآن بدان اشاره ننموده باشد)یا از راه شناخت راویان حدیث؟
و روایتی که از ابی حمزه نقل کردی هم هیچ دلیلی را برای اثبات مدعای شما ندارد چون امام رضا علیه السلام روایت از معصوم به خودش ارجاع شده و ابی حمزه در حین گفتن آن حدیث کم کاری کرده و ربطی به علم رجال نداره ، و روایت معارض را ارجاع بدهید به سنت رسول خدا می بینیم که رسول خدا فرمود: " النکاح سنتی "و این در صیغه های ازدواج موجود می باشد که در آخر می گوید " لیس منی " حالا چطور امام مهدی منتظر روحی فداه سنت حسنه رسول خدا را ترک کند و کلمه " لیس منی " بر او اطلاق بدهیم معقول است که امامی برای پر از عدل و داد کردن زمین سنت رسول خدا را ترک کند!؟!؟ برادرم این سنت را برای خودت ترجیح می دهی ولی برای امام خیر ...!! در صورتی که در پستی که برادر انصار الله زحمت کشیدند نوشتند بیان شد که امام مهدی دارای فرزند می باشد.
رد روایت ابی حمزه نیز از طرف شماجالب است.
الف) اگر ابی حمزه در این روایت کوتاهی کرده ، آیا این احتمال در روایت راویان دیگر موجود نیست؟
ب) شما نمی توانید روایت ابی حمزه که دلالت بر عدم ازدواج حضرت دارد را با روایت «النکاح سنتی» رد کنید.
زیرا مخاطب روایت(النکاح سنتی) کسانی اند که شرایط ازدواج در مورد آنها محقق است و تمکن ازدواج را دارند ولی با این حال از این سنت اعراض می کنند، و به جای تاهل عزوبت رابر می گزینند، نه شخصی که موضوع برای او محقق نشده است. حال سوال این است که اگر کسی مقدمات ازدواج برایش فراهم نشود و موفق به امر ازدواج نشود آیا با سنت پیامبر صلی الله علیه و آله مخالفت نموده است؟
در مورد امام زمان علیه السلام هم امر مشخص نیست و کسی نمی تواند برای حضرت تعیین تکلیف نماید، زمان غیبت اقتضائات خاص خود را دارد و چه بسا با تجرد سازگار باشد نه تاهل، که در این صورت ازدواج مهم است و عدم آن اهم، وبه هرحال امام خود می داند چه باید بکند و لزومی به تعیین تکلیف از جانب ما نیست.
متاسفانه در عصر غیبت آنچه مشاهده می شود سوء استفاده برخی افراد از بحث مهدویت است از «باب» تراشی برای امام و ایجاد فرقه بابیت که منتهی به بهائیت شد. و از ارتباط با حضرت و سوء استفاده از مردم ساده دل و...که هر روز مصادیقی برای خود دارد. حال ما نمی دانیم پشت سر این داستان چه خواهد بود وچه کسانی ذی نفع آن خواهندبود؟
اگر کسی واجبات دینی خود را انجام دهد در حوادث متصل به خروج حضرت هیچگاه دچار تزلزل نخواهد شد، اما اگر چنین نباشد معلوم نیست او در کدام خط قرار بگیرد.
بنابراین بجای پرداختن به مسائلی که قطعی در مورد آنها نیست و انحراف و سوء استفاده از آن بسیار است، بهتر است در مقام نظر و عمل وظیفه خود در عصر غیبت را بشناسیم و با عمل حضرت را خشنود نمائیم نه با این تبلیغاتی که معلوم نیست به نفع چه کسانی تمام می شود.
و احتجاج بر بی اصل و اساس بودن یمانی مبنی بر فرزند امام بودن و از بصره می باشد باطل است توضیح کامل داده شده لذا مراجعه کنید و بخوانید. در تالار انصار قسمت ادله شیعه توضیح داده شده است.
این هم لابدبرهان قاطع شما است.
موفق باشید
[=arial]والحمد لله رب العالمین
[=arial]وصلی الله علی محمد وآل محمد الائمة والمهدیین وسلم تسلیما کثیرا
[=arial]
جناب صدرا
سوال مهم : علت دشمنی شما با ثقلین یعنی آیات قرآن و احادیث محمد و آل محمد (ص) در چیست ؟ چرا مباحث بنده را که صرفا از قرآن و احادیث اهل بیت (ع) هستند را یا حذف می کنید و یا در موضوع دیگر امکان ارائه بیشتر آنها را نمی دهید و موضوع را قفل می کنید ؟
اگر حدیث یا آیه ای در چند موضوع بکار آید (یعنی در th های مختلف به آن نیاز شود) این می شود کپی کاری و عدم تفقه ؟
آیا ما هر آیه یا حدیث را در این تالار فقط در یک موضوع حق استفاده داریم ؟
آیا استفاده ی مکرر از آیات و احادیث در این تالار شما به شرط همخوانی آیات و احادیث با موضوع ، خلاف قانون این تالار است ؟
همه این سوالات برای این است که دوست ندارم بگویم شما از بحث علمی و ارائه آیات و روایات برای اثبات عقیده تان عاجز ماندید و راهی برایتان باقی نماند جز این که آن همه آیه و حدیثی که نوشته بودم را پاک و حذف کنید
اگر اجازه داشته باشم که در تالار شما شرکت کنم ، و شما هم بی دلیل آیات و احادیثی که از کتب بسیار معروف شیعه می دهم (البته به شرطی که بحث برای شیعیان باشد ، یعنی اگر بحث از ادیان دیگر باشد طبیعتا از تورات و انجیل و احادیث اهل سنت نیز حرف برای گفتن داریم) را حذف یا پاک نکنید ، خوشحال می شوم
نا گفته نماند ، این بار آخر است که شکایتم را به خود شما آوردم جناب صدرا . دفعه بعد شکایتتان را به مدیریت تالار می برم . و اگر چاره ای حاصل نشد به همان قرآن و اهل بیتی که آیات و احادیثشان را حذف می کنید شکایت خواهم کرد
بنده خیلی دوست دارم در محیطی آرام و دوستانه با شما عزیزان در تالار خودتان بحث علمی کنم . امیدوارم شما نیز شیعه وار با بنده برخورد کنید و علمی با بنده بحث کنید . قل هاتوا برهانکم ان کنتم صادقین : برهان هایتان را بیاورید اگر راست می گویید
در صورتی که همه چیز دوستانه و علمی ادامه یابد ، هم احادیث متواتر و آیات را برای اثبات مهدیین (ع) ، مجددا ارائه خواهم کرد . و هم سوالاتی که پرسیده بودید یک به یک پاسخ خواهم داد
[=arial]وصلی الله علی محمد وآل محمد الائمة والمهدیین وسلم تسلیما کثیرا
[=arial]والسلام علیکم ورحمة الله وبرکاته
[=arial]
با سلام خدمت برادر صدرا
خیلی عجیب هست که شما اینگونه تبیان می کنید و به هوای نفس خود چیزی را روا می کنید
برادر بزرگوار بنده تمامروایاتی که گذاشته بودید را خواندم و تو ضیح در مورد آنها داده شد؛ ولی این ظاهراشما هستید که اهل دقت و مطالعه نیستید وبه جای جواب به سوال از سایتهای دیگر کپیبرداری می کنید که البته از این پس هرچه کپی برداری باشد حذف خواهدشد.در مورد روایتی که آوردم بنده طبق سلیقه شما عمل نمودم که هر روایتیرا می پذیرید بنابراین لزومی به ذکر آدرس نبود . البته سند روایت از رجال کشی استکه مرحوم مجلسی به نقل از ایشان روایت را آورده اند:(رجالکشی،ج2،ص489؛بحارالانوار،ج2،2 50).
اولا برادر عزیز اگر شما رجوع کنید به کپی برداری خودتون متوجه می شوید که روایتی را که از کپی سایتها درج کردید حتی یادتان نبود که آن را از " ایتالیک " بردارید. پس این شما هستید که کپی برداری می کنید و به ما تحمیل می کنید و بنده روایتی را که مشاهده می کنم فورا آن را با مکتبه شامله تطابق می دهم و بعدا اقدام می کنم و شما حتی صفحه و کتاب را درج نکردید چون از سایت کپی برداری کردید و قصد اهانت ندارم فقط گوشزد می کنم.
شما اگر کمی تامل کنید و به جواب بنده ( زیر) خوب دقت کنید متوجه خواهید شد که منظور چیست ولی متاسفانه ...!!
برادر عزیز صدرا شما واقعا نوشته های بنده را میخوانید یا خیر !؟ بنده به شما گفتم و خواهم گفت که اگر روایت یا حدیثی بر خلاف کلامخدا و سنت رسول خدا ص واقع شود ما آن را قبول نداریم حالا شما هی تکرار کنید و اینکلام بنده نیز بود و روایتی که شما درج کردید کلام بنده را تائید می کند نه کلامشما را، و ما را به رجوع به کتاب خدا و سنت رسول خدا هدایت می کند نه علم رجالعزیزم، در ضمن آیه قرآن که ذکر کردید اصلا به علم رجال ربطی نداره چون اگر به آیه وقواعد عربی توجه کنید می بینید در مورد رجال سخن نگفت بلکه گفتهتحقیق کنید بر موضوعی که فاسق آن را آورد نه بر فاسقی که خبر راآورد،و قرآن مستقیما فرمودفاسق، برای چه دنبال جرح و تعدیلش برویم ؟؟؟؟ قرآن فرمود ( تبینوا )تحقیق کنید نه( تبینوه )در مورد شخص تحقیقکنید ضمیر شخص ثالث( هو )نداره پس برادر احتجاج شما ازتمام موارد خطا می باشد و فاقد اعتبار است.
در مورد آیه شریفه، شما روایت ذکرنمودید مبنی بر اینکه اگر شخص دروغگویی روایتی را از امام نقل نمود آنراتکذیبنکنید«قالفان قال لك هذا اني قلتهفلا تكذب به فانك انما تكذبني».
بازم تکرار می کنم شما متوجه روایتهای که بر عدم تکذیب و رد روایتهای آل الرسول تصریح دارند نشدید!!!
وما گفتیم «ودر مورد روایات مورد نظر شما چون همگی خبر احادند باید به منطوق ومفهوم آیه شریفه عمل نمود«ياأَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنْ جاءَكُمْ فاسِقٌبِنَبَإٍفَتَبَيَّنُوا..»؛ا ى كسانى كه ايمان آوردهايد! اگر شخص فاسقى خبرى براىشما بياورد، درباره آن تحقيق كنيد.(روایتی را که آوردید می گوید قول دروغگو راتکذیب نکن و آیه می فرماید در مورد قول دروغگو تحقیق کن؛ شما اهل اخذ به روایتمظنون الصدور هستید یا اهل اخذ به کلام وحی مقطوع الصدور؟! ).
برادر عزیز شما تحصیلاتتان چقدر است؟ بنده توضیح دادم که ما طبق آیه عمل می کنیم و خبر شخص را بررسی می کنیم نه جرح و تعدیل شخص طبق روایتهای سابق بر عدم رد کلام اهل بیت علیهم السلام و روایتهای مظنون الصدور نداریم در صورت آورده شدن شاهد از قرآن و سنت رسول خدا و کلام اهل بیت علیهم السلام با وجود شاهد از قرآن و سنت محکم می شود و بر شماست که تطبیق کنید ولی متاسفانه حرف خوتان را تکرار می کنید. و جواب بنده هم برای صاحب دلان روشن است.
در ضمن آیه قرآن که ذکر کردید اصلا به علم رجال ربطی نداره چون اگر به آیه و قواعدعربی توجه کنید می بینید در مورد رجال سخن نگفت بلکه گفتهتحقیق کنید بر موضوعی که فاسق آن را آورد نه بر فاسقیکه خبر را آورد،و قرآنمستقیما فرمود فاسق، برای چه دنبال جرح و تعدیلش برویم ؟؟؟؟ قرآنفرمود ( تبینوا )تحقیق کنید نه( تبینوه )در مورد شخص تحقیق کنیدضمیر شخص ثالث( هو )نداره پس برادر احتجاج شما ازتمام موارد خطا می باشد و فاقد اعتبار است. جواب: ما هم نگفتیم حجیت علم رجال به واسطه این آیه ثابت می شود که شما به ما اشکال وارد نمائید. بحث در مورد تعارض محتوای آیه با روایت بود بزرگوار.بعد جنابعالی در جواب ما فرمودید:
برادر اول می گویید که طبق این ایه باید شخص بررسی شود و بررسی شدن شخص همان علم رجال است و قرآن خلاف آن را داده که در بیان فوق توضیح داده شده است.
در ضمن در مورد خبری که بیش از هزار سال از تاریخ صدور آن گذشته و دست ما از معصوم کوتاه است ونمی دانیم استناد آن به معصوم صحیح است یا خیر؟، چگونه ما به صدور چنین روایتی از معصوم علم پیدا می کنیم؟
برادر این کلام شما خیلی جالب هست و اهل بیت علیهم السلام توضیح دادند که باید آنها را خوب بررسی کنیم. به روایت زیر خوب دقت کنید.
فعن الرضا (ع) ( ... ولا تقل لما بلغك عنا أو نسب إلينا هذا باطل وإن كنت تعرف خلافه فإنك لا تدري لم قيل وعلى أي وجه وصفة ) روضة الكافي : ج59 ، بصائر الدرجات : 558
از امام رضا ع فرمود: نگو بر چیزی که به ما منسوب و نقل شد باطل است و حتی اگر بر خلاف آن می دانی چون تو نمی دانی برای چه گفتیم و بر چه صفت و وجهی بیان کردیم. [=Times New Roman]روضة الكافي : ج59 ، بصائر الدرجات : 558
عن أبي عبدالله ( عليه السلام ) ، قال : امر الناس بمعرفتنا ، والرد إلينا ، والتسليم لنا ، ثم قال : وإن صاموا وصلوا وشهدوا أن لا إله إلا الله ، وجعلوا في أنفسهم أن لا يردوا إلينا ، كانوا بذلك مشركين ).وسائل الشيعة ج27 ص66
از ابی عبدالله ( علیه السلام) فرمدند: معرفت ما بر مردم امر شد، و بر گشت به ما، و اطاعت از ما، سپس فرمود و حتی اگر روزه و نمازشان را بخوانند و شهادت لا اله الا الله را بگویند و در خود بپندارند که به سوی ما بر نگردند( احتیاج ندارند)، با وجود این مشرک می شوند. وسایل الشیعه ج 27 ص 66
حالا خودتان انصاف دهید تا چه اندازه ای به تطبیق کلام اهل بیت و رجوع به آنها اقدام کردید و فوراً کلام اهل بیت را تکذیب و رد می کنید آن هم بدون اینکه بررسی کامل بکنید.
آیا تنها از عدم مخالفت آن با قرآن؟ولو اینکه روایت هیچ سندی نداشته باشد؟می توان علم به صدور روایت نمود؟(که در این صورت مگر نمی توان روایتی راجعل نمود که با ظاهر قرآن تعارضی نداشته باشد و یا موضوعی باشد که قرآن بدان اشاره ننموده باشد)یا از راه شناخت راویان حدیث؟
بله برادر عزیز الان تکلیف ما را روشن کنید ما به کلام شما استناد کنیم یا کلام رسول خدا که می فرماید در صورت شاهد داشتن از قرآن و عترت آن را اخذ کنید دوتا فقط حالا شما سومی هستید !!!؟؟؟ و در مورد راویان حدیث ببین برادر عزیز بنده قبل از اینکه چیزی را قبول کنم و آن را حجت قرار دهم به دنبال قرائن می روم برای مثال قبل از اینکه به بدعت علم رجال آشنا شوم به سراغ روحانیین که از علم رجال خبر دارند رفتم و چند روایت را به آنها عرض کردم و بعضی ها تصحیح و بعضی ها تکذیب به نظر شما اینها که علم رجال دارند مخالف تصریحاتشان بین خودشان هستند و شما هم چیز دیگری را می فرمائید.
برادر تا کنون منتظر جواب سوالم هستم ...
با چه دلیلی تقلید واجب شد لطفا جواب را لطف کنید و خواهشن جواب را کاملا درج کنید با ذکر دلیل کامل لطفاً
و روایتی که از ابی حمزه نقل کردی هم هیچ دلیلی رابرای اثبات مدعای شما ندارد چون امام رضا علیه السلام روایت از معصوم به خودش ارجاعشده و ابی حمزه در حین گفتن آن حدیث کم کاری کرده و ربطی به علم رجال نداره ، وروایت معارض را ارجاع بدهید به سنت رسول خدا می بینیم که رسول خدا فرمود: " النکاح سنتی "و این در صیغه های ازدواج موجود می باشد که در آخر می گوید " لیس منی " حالا چطور امام مهدی منتظر روحی فداه سنت حسنهرسول خدا را ترک کند و کلمه " لیس منی " بر اواطلاق بدهیم معقول است که امامی برای پر از عدل و داد کردن زمین سنت رسول خدا راترک کند!؟!؟ برادرم این سنت را برای خودت ترجیح می دهی ولی برای امام خیر ...!! درصورتی که در پستی که برادر انصار الله زحمت کشیدند نوشتند بیان شد که امام مهدیدارای فرزند می باشد.
رد روایت ابی حمزه نیز از طرفشماجالب است.
الف) اگر ابی حمزه در این روایت کوتاهی کرده ، آیا این احتمال درروایت راویان دیگر موجود نیست؟
ب) شما نمی توانید روایت ابی حمزه که دلالت بر عدمازدواج حضرت دارد را با روایت «النکاح سنتی» ردکنید.
زیرا مخاطب روایت(النکاح سنتی) کسانی اند که شرایط ازدواج در موردآنها محقق است و تمکن ازدواج را دارند ولی با این حال از این سنت اعراض می کنند، وبه جای تاهل عزوبت رابر می گزینند، نه شخصی که موضوع برای او محقق نشده است. حالسوال این است که اگر کسی مقدمات ازدواج برایش فراهم نشود و موفق به امر ازدواج نشودآیا با سنت پیامبر صلی الله علیه و آله مخالفت نمودهاست؟
و بنده هم به شما سایت انصار المهدی را ترجیح دادم چون توضیحات مفصل داده شده است و شما که حق با شماست چرا از وارد شدن به سایت ابا می کنید ؟؟؟
سوال: اگر یمانی آمد به زعم خودتان چگونه ما باید آن را بشناسیم آیا دلیلی برای شناخت مدعی صادق از کاذب دارید؟ لطف کنید جواب بدهید.
سوال مهم : علت دشمنی شما با ثقلین یعنی آیات قرآن و احادیث محمد و آل محمد (ص) در چیست ؟ چرا مباحث بنده را که صرفا از قرآن و احادیث اهل بیت (ع) هستند را یا حذف می کنید و یا در موضوع دیگر امکان ارائه بیشتر آنها را نمی دهید و موضوع را قفل می کنید ؟
با سلام و عرض ادب
از اینکه ما را مورد لطف خود قرار دادید متشکرم
اما اینکه فرمودید ما دشمن ثقلین هستیم ؟!کلامی است نا بخشودنی که خدا واهل بیت علیهم السلام قضاوت خواهند کرد. لابد مرحوم مجلسی نیز که می فرمایند این اخبار مخالف مشهورند نیز در منظر شما دشمن اهل بیتند .(البته بی ادبی شما نسبت به علما فراموش نمی شود و ما کم حافظه نیستیم)
درباب شکایت، ما به وظیفه پاسخگویی خود عمل می کنیم وهرچه را درست تشخیص دهیم اعمال می کنیم و شما هم مختارید در بردن شکایت به مدیر سایت. درضمن ما پاسخگوی این سایت هستیم نه سایتهای دیگر. اما چرایی تقلید، اگر حافظه داشته باشید در پست چرا تقلید سوال نمودید وجواب داده شد.
به هر حال ما منتظر جوابهایمان هستیم.البته نکته ی دیگری نیز باقی است و آن اینکه برفرض روایات مهدیون صحیح باشد شما بدنبال چه امری هستید؟
لطفا مخصر و مفید جواب بدهید.
متاسفانه بحث در این موضوع منحرف شده است لذا یک مبحث جدید باز می کنم و در آنجا لطفا فقط درباره ی مهدیین علیهم السلام بحث شود
با عرض سلام و خسته نباشید به برادر صدرا
برادر صدرا بنده جوابی را ندیدم و به شما عرض کردم در جواب سوالم دلیل بیاورید از تقلین و جوابی را ندیدیم پس خواهشن اگر برای اثبات کلام خودتون آیه ای روایتی دارید لطف بفرمائید که تقلید چگونه واجب شد؟ با چه دلیل منتظرم
و جوابی از شما در برای پست های قبلی نیست بنده گفتم از کتاب خدا و سنت دلیل بیاورید تا با هم بررسی کنیم و به نتیجه معین برسیم لذا به سوالات بنده واضح جواب بدهید خواهشن
سوال: چگونه تقلید واجب شد؟
سوال: با چشم پوشی از سید یمانی احمد الحسن ع، اگر یمانی ظهور کرد و گفت من یمانی هستم با چه دلیلی صحیت کلامش و صادق بودن در مدعاش مشخص می شود؟ دلیل دارید؟
نحن ابناء الدلیل این ما مالو نمیل. پس دلیل بیاورید.
خدا خیرتان دهد برادر صدرا:Gol:
با عرض سلام و خسته نباشید به برادر صدرا
برادر صدرا بنده جوابی را ندیدم و به شما عرض کردم در جواب سوالم دلیل بیاورید از تقلین و جوابی را ندیدیم پس خواهشن اگر برای اثبات کلام خودتون آیه ای روایتی دارید لطف بفرمائید که تقلید چگونه واجب شد؟ با چه دلیل منتظرم
و جوابی از شما در برای پست های قبلی نیست بنده گفتم از کتاب خدا و سنت دلیل بیاورید تا با هم بررسی کنیم و به نتیجه معین برسیم لذا به سوالات بنده واضح جواب بدهید خواهشن
سوال: چگونه تقلید واجب شد؟
سوال: با چشم پوشی از سید یمانی احمد الحسن ع، اگر یمانی ظهور کرد و گفت من یمانی هستم با چه دلیلی صحیت کلامش و صادق بودن در مدعاش مشخص می شود؟ دلیل دارید؟
نحن ابناء الدلیل این ما مالو نمیل. پس دلیل بیاورید.
خدا خیرتان دهد برادر صدرا:Gol:
با سلام و عرض ادب خدمت برادر بزگوار
در خصوص بحث تقلید عرض شد به تایپیکهایی که در سایت موجود است مراجعه نمائید در صورتی که قانع نشدید در یکی از انها و یا در تایپیکی مستقل سوال خود را مطرح نمائید موضوع در آنجا مورد بررسی قرار خواهد گرفت و طرح چنین موضوعی در این تایپک خروج از موضوع است.
اما در خصوص یمانی سوالاتی پرسیده شد که بی پاسخ ماندند که اگر به آنها پاسخ نمی دهید به این موارد پاسخ کوتاه دهید.
الف) هدف از طرح این موضوع و اهمیت آن در میان شیعه به چه میزان است.واصولا این بحث در میان متکلمین و یا محدثینی که این روایات را در کتب خود ذکر کرده اند به چه میزان بوده است؟با اینکه قسمتی از این روایات (صرف نظر از بحث سندی و اینکه این روایات خبر واحدند که در اصول اعتقادی حجیتی ندارند) با اعتقادات شیعه در تنافی می باشند.
ب) فرمودید که جناب سید احمد همان سید یمانی است که از بصره خروج می کند. در اینجا چهار امر باید اثبات شود:
1- امام زمان علیه السلام قبل از خروج صاحب فرزند می باشند.
2- یمانی از سادات است.
3- یمانی فرزند امام زمان علیه السلام می باشد.
4- وی از بصره خروج می نماید.
با وجود روایات مخالف این مدعی، چگونه ادعای خود را ثابت می کنید.
ج) اینکه چگونه یمانی را بشناسیم شناخت و عدم شناخت او اشکالی در اعتقادات ما وارد نمی سازد زیرا آنچه در این میان از همه چیز مهمتر است خروج حضرت است نه این علائم، حال اگر کسی در زمان نزدیک به ظهور در حیطه دعوت به حق یمانی قرار گرفت و علم به حقانیت او برایش حاصل گردید مخالفت با او برایش جایز نخواهد بود اما اینکه یاری او بر وی واجب باشد از این روایات چیزی به دست نمی آید.
لذا به نظر می رسد به جای پرداختن به مقدماتی که همگی در حیطه(بدا)[1] و تغییر الهی قرار دارند به اصل ظهور حضرت و وظایف منتظران پرداخته شود چه اینکه با نگاهی اجمالی به تاریخ شیعه پی می بریم بیشترین انحرافات و فرقه سازی ها از سوء استفاده از بحث علائم ظهور بوده است.
اما بنابر تبلیغات افرادی که این شخص را مطرح می نمایند، اولا : آیا طرح این مسائل موجب سوء استفاده ابزاری برای مدعیان دروغین و از طرفی سست شدن اعتقادات به اصل مهدویت و خروج امام زمان علیه السلام نخواهد بود؟
ثانیا: با اختلاف فراوان روایات چگونه شما قادر به تشخیص او خواهید بود؟به نظر می رسد این افراد باید بساط زندگی خود را جمع نمایند و به شهر مورد نظر بروند و هر روز مراقب این باشند که دعوتی صورت می پذیرد یاخیر؟
موفق باشید.
[1].الغیبة،النعمانی،ص:315.« خبرنا محمد بن همام ، قال : حدثنا محمد بن أحمد بن عبد الله الخالنجي ، قال : حدثنا أبو هاشم داود بن القاسم الجعفري ، قال : " كنا عند أبي جعفر محمد بن علي الرضا ( عليه السلام ) فجرى ذكر السفياني ، وما جاء في الرواية من أن أمره من المحتوم ، فقلت لأبي جعفر : هل يبدو لله في المحتوم ؟ قال : نعم . قلنا له : فنخاف أن يبدو لله في القائم . فقال : إن القائم من الميعاد ، والله لا يخلف الميعاد» .ابو هاشم داود بن قاسم جعفرىّ می گوید:در محضر ابى جعفر محمّد بن علىّ الرّضا (امام جواد) عليه السّلام بوديم كه سخن از سفيانى بميان آمد و اينكه در روايات رسيده است كه رويداد سفيانى از حتميّات است من بابى جعفر عليه السّلام عرض كردم آيا خدا را در حتميّات بدائى هست؟ فرمود: آرى، عرض كرديم پس بنا بر اين ما ميترسيم كه در باره حضرت قائم نيز بدائى براى خدا پيش بيايد. فرمود: همانا حضرت قائم از وعدهها است و خداوند بر خلاف وعدهاش رفتار نمي كند.
متاسفانه بحث در این موضوع منحرف شده است لذا یک مبحث جدید باز می کنم و در آنجا لطفا فقط درباره ی مهدیین علیهم السلام بحث شود
با سلام و عرض ادب
برای اینکه جای بهانه شما هم بسته شود پستهایی شما عودت داده شد.
اما انحراف بحث؟! امر عجیبی در گفتار شما است؟ البته شاید این انحراف از جانب خود شما باشد که برادران شیعه خود را دشمن اهل بیت خطاب می کنید.
اما قبل از اینکه تایپیک جدیدی باز کنید و همین مطالب را در آنجا بگذارید یکی از ادعا های خود را ثابت کنید و آن اینکه : تواتر یک طریق از روایات مهدیون را برای دوستان ثابت نمائید.
موفق باشید.
با سلام برادر عزیز و گرامی صدرا خسته نباشید عزیز
در خصوص سوال اول که چگونه تقلید واجب شده است جوابی ندادید و وقتی که بنده شما را به تالار دعوت می کنم به شما عرض می کنم تشریف ببرید تالار مطلب توضح داده شده می فرمائید " آیا این حجت شماست ؟؟؟" و شما الان از جواب دادن پرهیز می کنید و نمی خواهید در اینجا جواب بدهید لذا شما از جواب دادن پرهیز می کنید چون که شما به علم رجال عقیده وافر دارید و بنده هم می خواستم شما را بر باب التزام شما به این امر بر شما احتجاج کنم.
و احتجاج بنده این است که چرا تقلید با دو یا سه خبر واحد واجب شد و آن هم با وجود اخبار متواتر و معارض بر عدم وجوب تقلید حالا چگونه شما که اهل اخذ به عمل رجال هستید تقلید را واجب دانستید با وجود اخبار متواتر و معارض از اهل بیت علیهم السلام؟؟؟؟ آیا تصریحات شما با این امر منافات ندارد؟ که تقلید را واجب دانسته با وجود معارض آن هم متواتر...!!!
و اما در مورد گفته شما در مورد یمانی، اول به روایت امام باقر علیه السلام توجه کنید.
عن الباقر(ع) ( وليس في الرايات راية أهدى من راية اليماني ، هي راية هدى ، لأنه يدعو إلى صاحبكم ، فإذا خرج اليماني حرم بيع السلاح على الناس وكل مسلم ، وإذا خرج اليماني فانهض إليه فإن رايته راية هدى ، ولا يحل لمسلم أن يلتوي عليه ، فمن فعل ذلك فهو من أهل النار ، لأنه يدعو إلى الحق وإلى طريق مستقيم ) الغيبة - محمد بن ابراهيم النعماني ص 264
از امام باقر علیه السلام فرمودند: در بین پرچمها پرچمی هدایتگر تر از پرچم یمانی نیست، آن پرچم هدایت است، چون شما را به سوی صاحبتان(امام مهدی ع) دعوت می کند، پس اگر خروج (قیام) کرد فروختن اسلحه بر مردم و تمام مسلمانان حرام می شود، و اگر یمانی خروج کرد به سوی او بشتاب چون پرچم او پرچم هدایت است، و بر هیچ مسلمانی جایز نیست از او سرپیچی کند، پس هر کس آن را انجام داد(سرپیچی) از اهل جهنم می باشد، چون او به سوی حق و راه مستقیم دعوت می کند.
خوب دقت کنید...
اول باید بدانید که علائم حتمی که باید رخ بدهند تفاصیل آنها بدا دارند ولی اصل وقوع آنها شرط است که اهل بیت علیهم السلام می گویند: ( خمس علامات قبل الامام لابد منها ) پنج علامت قبل از قیام امام مهدی باید رخ دهند. حالا تفاصیل آنها ممکن است بدا یا تغییر داشته باشند ولی اصل آنها باید رخ دهد حتمی است از محتومات می باشند.
و اما توضیح روایت فوق.
امام فرمودند ( چون شما را به سوی صاحبتان(امام مهدی ع) دعوت می کند) توجه کنید قبل از ظهور ما را دعوت می کند و دعوت یمانی به سوی امام صورت نمی گیرد الا به دستور شخص امام و قبل از ظهور امام مهدی باید دعوتی صورت بگیرد طبق این روایت که ما را دعوت می کند و اگر طبق قول شما فرمودید شناخت یا عدم شناخت او اشکالی وارد نمی کند این کمال بی انصافی هست برادر عزیز در صورتی که امام باقر می فرماید که سرپیچی از آن موجب جهنم می شود پس قبل از ظهور امام مهدی ع باید دعوتی توسط یمانی صورت بگیرد و اگر هم می فرمائید در همان لحظه که قیام کند به سوی او می شتابید چگونه می فهمید که او همان یمانی است؟ پس قبل از هر قیامی باید دعوتی صورت بگیرد لطفا رجوع کند به سنت خدا که تغییری در آن نیست که کدام یک از انبیاء و رسل در همان لحظه قیامشان ظهور کردند و چگونه مردم قدرت تشخیص حق از باطل را داشتند؟ پس کلام شما که فرمودید مردود است چرا که قبل از هر قیامی باید دعوتی صورت بگیرد و هدایتی انجام شود و الا حتی اگر خود شخص امام مهدی عج ظهور کند شما اینگونه بر او احتجاج می کنید. و تهدید امام باقر بر جهنمی شدن افرادی که از یمانی سرپیچی می کند است خبر داد پس یمانی حجتی از حجج خدا میباشد چون نمی شود شخصی که از او سرپیچی کرد که موجب جهنمی شدن شخص سرپیچی کننده باشد الا اینکه باید مردم را از حق دور و به باطل سوق دهد. لذا برادر انصاف بخرج بدهید و در عبارتهای روایت خوب دقت کنید.
"فإذا خرج اليماني حرم بيع السلاح على الناس وكل مسلم" پس اگر دقت کنید گفته اگر خروج کرد برادر به روایت خوب دقت کنید که فرمود: " شما را به سوی صاحبتان دعوت می کند پس اگر..." در اینجا کلمه شرطی می باشد،لذا قبل از خروج (قیام) دعوت می کند و اگر خروج کرد... پس تا کنون خروجی انجام نشده پس قبل از قیام دعوتی میباشد تا تبیان امر و اتمام حجت بر مردم باشد و این سنت خدا است.
"و اگر یمانی خروج کرد به سوی او بشتاب چون پرچم او پرچم هدایت است" باز هم ادای شرط مانند توضیح قبلی با این تفاوت که شتاب به سوی او در هنگام خروج و قیام بر ما واجب می شود لذا قبل از اینکه خروج کند تببین امر و اتمام حجت کند تا وقتی که خروج کند به سوی بشتابیم و اثبات واجب شدن آن ادامه ورایت می باشد که می گوید: " و بر هیچ مسلمانی جایز نیست از او سرپیچی کند، پس هر کس آن را انجام داد(سرپیچی) از اهل جهنم می باشد، چون او به سوی حق و راه مستقیم دعوت می کند." و سرپیچی از آن در هنگام خروج موجب جهنم است کما اینکه توضیح دادیم و باز هم روایت کلمه دعوت را تکرار می کند آن هم به سوی حق پس واجب است که یمانی از آن تبعیت کنیم و یمانی به حق دعوت نمی کند مگر اینکه توفیق شرف دیدار مستقیم با امام را داشته باشد و دستورات را به صورت مستقیم دریافت می کند و به مردم القا می کند و کلمه حق و هدایت و راه مستقیم و دعوت به سوی صاحبمان وقتی تحقق می یابد که امام را به صورت مستقیم دیدار کند و قطعاً اولین شخصی است که به امام ایمان می آرود و او را ملاقات می کند. لذا شناخت و معرفت یمانی برای ما واجب است چون که عدم شناخت آن و همان عدم شناخت امام است.
مثال بزنیم: ابلیس (لع) سجده برای خداوند را رد نکرد بلکه سجده برای ادم را لذا خداوند متعال فرمود به او(ادم) سجده کن و سجده به او سجده به من است و عدم شناخت حضرت ادم ع موجب رانده شدن ابلیس از رحمت خدا شد لذا شناخت یمانی همان شناخت امام مهدی عج است و عدم شناخت یمانی و عدم تبعیت از آن موجب جهنم می شود و فرقی با ابلیس (لع) ندارد و موجب رانده شدن از رحمت اهل بیت ع که همان رحمت خدا است می شود.
ب) فرمودید که جناب سید احمدهمان سید یمانی است که از بصره خروج می کند. در اینجا چهار امر باید اثباتشود:
1- امام زمان علیه السلام قبل از خروج صاحب فرزند میباشند.
2- یمانی از سادات است.
3- یمانی فرزند امام زمان علیهالسلام می باشد.
4- وی از بصره خروج می نماید.
با وجود روایات مخالف این مدعی،چگونه ادعای خود را ثابت می کنید.
1- امام زمان علیه السلام قبل از خروج صاحب فرزند میباشند.
این موضوع در پست های قبلی توسط برادر انصار الله 313 توضیح داده شده که متاسفانه نمی خونید.
2- یمانی از سادات است.
در توضیحات فوق اگر دقت کنید قطعا یمانی از سادات می باشد چرا که اگر فرزند امام بودن او برایتان اثبات شود حتماً از سادات است غیر از این است!؟
3- یمانی فرزند امام زمان علیهالسلام می باشد.
اگر به توضیحات فوق خوب دقت کنید اولین شخصی که با امام مهدی عج توفیق دیدار قبل از ظهور را دارد یمانی می باشد لذا به قسمتی از وصیت خوب دقت کنید.
پس وقتى كه وفات او رسید آن(خلافت) را بهفرزندشكه نخستین مهديیناست مىسپارد ، و براى او سه نام است . يك نامش مانند نام من ، و نام ديگرش نام پدر من استو آنهاعبد اللهواحمدهستند ، و نام سوّمينمهدىاست واواوّلين مؤمناناست .
و در وصیت رسول خدا اول مومنان که احمد وعبدالله و مهدی باشد از فرزندان امام می باشد و معنی اول مومنان فقط بر کسی قبل از ظهورش به او ایمان می آورد اطلاق می شود نه ما بعد ظهور...
4- وی از بصره خروج می نماید.
اولین شخصی که احمد و عبدالله و مهدی و اینها اسماء مبارک ایشان می باشد و ملقب به یمانی است و او از فرزندان امام می باشد از بصره می باشد
از امير مؤمنان(ع) در خبرى طولانى که در آن اصحاب قائم(ع) را ذکر مي کند آمده است كه : اولين آنها از بصره و آخرين آنها از ابدال مى باشد . بشارة الاسلام ص 148
از امام صادق(ع) در روايتى طولانى که نام ياران قائم(ع) را ذکر مي کند آمده است : و از بصره ..... احمد . بشارة الاسلام ص 181
اثبات شد که ...
1) امام مهدی دارای فرزند می باشد.
2) اولین شخصی که به امام مهدی ملاقات می کند و به او قبل از ظهور ایمان می آورد یمانی است
3) یمانی از سادات می باشد
4) یمانی فرزند امام مهدی می باشد
5) یمانی از بصره می باشد
رواتی که در مورد بدا قرار دادید توضیح دادیم که سفیانی و یمانی و بقیه علائم حتمی باید رخ دهند محتوم هستند ولی در تفاصیل آنها ممکن است بدا تغییر رخ دهد و ما هم مخالف این نیستیم و امام مهدی عج از میعاد می باشد، لذا با یک مثال مختصر توضیح می دهیم.
خداوند به آل عمران بشارت فرزندی داد که پیامبر می شود و مردگان را زنده می کند و مریضان را شفا می دهد و وقتی حنی مادر مریم حامله شد دختر بدنیا آورد و بعضی از بنی اسرائیل بخاطر همین تغییر و امتحان آل عمران را دروغگو خطاب کردند و بعد از اینکه مریم علیها اسلام بار دار شد و عیسی ع را به دنیا آورد شد همان کسی بود که خداوند بشارت او را داد، لذا خداوند متعال همیشه مردم را امتحان می کند و خداوند متعال آمدن شخص مسیح را بشارت داده بود و به وقوع پیوست ولی تفاصیل آن امر تغییر داشت.
و همچنین رسول خدا که باید از یثرب با نام احمد ظهور کند از مکه به نام محمد ظهور کرد ولی شخص رسول خدا از محتومات بود و تفاصیل آن بدا داشت
اگر امام مهدی از کاخ سفید امریکا ظهور کند با ادله و براهین شما به او اعتقاد پیدا خواهید کرد؟ شخص امام مهدی از میعاد است و باید روزی ظهور کند ولی اگر از جای مذکور ظهور کند اعتقاد شما چگونه می شود؟
"" ثانیا: با اختلاف فراوانروایات چگونه شما قادر به تشخیص او خواهید بود؟به نظر می رسد این افراد باید بساطزندگی خود را جمع نمایند و به شهر مورد نظر بروند و هر روز مراقب این باشند کهدعوتی صورت می پذیرد یاخیر؟ ""
خداوند متعال همیشه برای حججش قانونی را وضع کرد که باید آن را بدانید و نباید هرکسی که دعوتی داشته باشد دنبال آن برویم بنده در پستهای قبلی گفتم در زمان قبل از ظهور رسول خدا مدعیان وجود داشتند آیا رسالت رسول خدا با وجود آن مدعیان باطل شد؟ "سنت الله و لن تجد لسنت الله تبدیلا"
موفق باشید...
اللهم صلی علی محمد و آل محمد الائمه و المهدیین و سلم تسلیما
با سلام برادر عزیز
و الحمد لله وحده وحده وحدهاللهم صلی علی محمد و آل محمد الائمه و المهدیین و سلم تسلیما
به نام خدا
سلام
شما به عنوان کسی که انگیزه پیروی از خط ائمه را دارا می باشد بهتر است در مورد آینده و اتفاقاتی که به واسطه حرف های شما پیش خواهد آمد بیشتر تأمل نمایید .
لطفا به این قسمت از متن جناب صدرا توجه کنید که فرمودند :
ج) شناخت و عدم شناخت او اشکالی در اعتقادات ما وارد نمی سازد زیرا آنچه در این میان از همه چیز مهمتر است خروج حضرت است نه این علائم، [="green"]حال اگر کسی در زمان نزدیک به ظهور در حیطه دعوت به حق یمانی قرار گرفت و علم به حقانیت او برایش حاصل گردید مخالفت با او برایش جایز نخواهد بود[/] [="red"]اما اینکه یاری او بر وی واجب باشد از این روایات چیزی به دست نمی آید.[/]لذا به نظر می رسد به جای پرداختن به مقدماتی که همگی در حیطه(بدا)[1] و تغییر الهی قرار دارند به [="green"]اصل ظهور حضرت و وظایف منتظران پرداخته شود [/]چه اینکه با نگاهی اجمالی به تاریخ شیعه پی می بریم بیشترین انحرافات و فرقه سازی ها از سوء استفاده از بحث علائم ظهور بوده است.
اما بنابر تبلیغات افرادی که این شخص را مطرح می نمایند، [="darkred"] آیا طرح این مسائل موجب سوء استفاده ابزاری برای مدعیان دروغین و از طرفی سست شدن اعتقادات به اصل مهدویت و خروج امام زمان علیه السلام نخواهد بود؟[/]
به نام خدا
سلامشما به عنوان کسی که انگیزه پیروی از خط ائمه را دارا می باشد بهتر است در مورد آینده و اتفاقاتی که به واسطه حرف های شما پیش خواهد آمد بیشتر تأمل نمایید .
لطفا به این قسمت از متن جناب صدرا توجه کنید که فرمودند :
[=Arial Black]با سلام
[=Arial Black]خوشحالم که از ثقلین تبعیت می کنم و شما نیز به مطلب بنده خوب دقت کنید تا متوجه شوید. و ما هم می گوییم که عصر عصر فتنه و مدعیان دروغین هست لذا با وجود مدعی باطل دعوت حق باطل نمی شود که...!!!
[=Arial Black]خوب دقت کنید برادر عزیز نباید هر چیزی رو من باب کذب تصور کنید پس باید کمی تحقیق کنید عزیز...:Rose:
[=Arial Black]از شما می خواهم که مطالب رو از اول بخوانید و ندانسته قضاوت نکنید با دقت بخوانید عزیز
[=Arial Black]اللهم صلی علی محمد و آل محمد الأئمه و المهدیین و سلم تسلیما
با سلامخوب دقت کنید برادر عزیز نباید هر چیزی رو من باب کذب تصور کنید پس باید کمی تحقیق کنید عزیز...:rose:
از شما می خواهم که مطالب رو از اول بخوانید و ندانسته قضاوت نکنید با دقت بخوانید عزیز
با سلام
اخوی مطالب شما را خوانده ام گویا ته مانده تفکرات ضد شیعی را به تصویر میکشد !
تحقیقات خوب است !اما بهتر است اول این منبعی که شما تحقیق کرده اید را بببیند سر در آخور چه کسانی دارد انرا مشخص کنید تا بعد !
در پستهای بعد به شما ثابت خواهیم کرد که سنگ چه کسانی را به سینه میزنید
با سلام
اخوی مطالب شما را خوانده ام گویا ته مانده تفکرات ضد شیعی را به تصویر میکشد !
تحقیقات خوب است !اما بهتر است اول این منبعی که شما تحقیق کرده اید را بببیند سر در آخر چه کسانی دارد ان مشخص کنید تا بعد !
در پستهای بنده به شما ثابت خواهیم کرد که سنگ چه کسانی را به سینه میزنید
سبحان الله از رد ادله عاجز ماندید و سر در تحریف موضوع کردید لطف کنید دلیل قانع کننده بیاورید نه از تعصب عزیز...!!!
دلیل را با دلیل بر گردان نه با تعصب.
اللهم صلی علی محمد و آل محمد الائمه و المهدیین و سلم تسلیما
در آخر چه کسانی دارد
من به شما ميگويم استاد رضا . شخصي است كه ادعا ميكند سيد يماني است ( بدون هيچ سند و مدركي ) و مدعي است 12 امام زمان داريم.
من به شما ميگويم استاد رضا . شخصي است كه ادعا ميكند سيد يماني است ( بدون هيچ سند و مدركي ) و مدعي است 12 امام زمان داريم.
واقعاً شرم آور هست که خودتون رو شیعه می دونید و این هم دلیل و برهان باز هم تفره می روید؟ سبحان الله ...
أَفَلَمْ يَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَتَكُونَ لَهُمْ قُلُوبٌ يَعْقِلُونَ بِهَا أَوْ آذَانٌ يَسْمَعُونَ بِهَا فَإِنَّهَا لَا تَعْمَى الْأَبْصَارُ وَلَكِن تَعْمَى الْقُلُوبُ الَّتِي فِي الصُّدُورِ
آيا در زمين گردش نكردهاند تا دلهايى داشته باشند كه با آن بينديشند يا گوشهايى كه با آن بشنوند در حقيقت چشمها كور نيست ليكن دلهايى كه در سينههاست كور است. الحج 46
فَبِأَيِّ حَدِيثٍ بَعْدَهُ يُؤْمِنُونَ
پس به كدامين سخن پس از [قرآن] ايمان مىآورند . المرسلات ۵۰
أَوَلَمْ يَنظُرُواْ فِي مَلَكُوتِ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَمَا خَلَقَ اللّهُ مِن شَيْءٍ وَأَنْ عَسَى أَن يَكُونَ قَدِ اقْتَرَبَ
أَجَلُهُمْ فَبِأَيِّ حَدِيثٍ بَعْدَهُ يُؤْمِنُونَ
آيا در ملكوت آسمانها و زمين و هر چيزى كه خدا آفريده است ننگريستهاند و اينكه
شايد هنگام مرگشان نزديك شده باشد پس به کدام سخن بعد از قرآن ايمان مىآورند . الاعراف 185
باز هم می فرمائید این ادله ها و احادیث اهل بیت حجت نیست شما را چه شده است...؟
می شه پرسید سند و مدرک چیست؟ چه چیزی را می خواهید؟
می شه پرسید سند و مدرک چیست؟ چه چیزی را می خواهید؟
سلام عليكم جميعا و رحمه الله و بركاته
اولا
من به شخصه شيعه اي نيستم كه معتقد به 12 امام زمان باشد .
چون دين سليقه اي نيست/ و ما روايات محكمي دارمي كه امام زمان عج الله تعالي فرجه يك نفرند و سيد يماني از نسل امام حسن عليه السلام است و نه از نسل امام حسين.
بغير از اين مطالب
بنده طبق رواياتي از كتاب الغيبه نعماني ( كه شما هم به همان كتاب استناد كرديد و طبعا آنرا قبول داريد ) براي شما دليل آوردم
كه
1- سيد يماني و سفياني و نفس زكيه و صيحه آسماني و نداي جبرئيل و شيطان همگي در يك سال و يك روز و در يك زمان است.
http://www.askdin.com/thread19512-2.html#post251702
حال آنكه سيد شما خيلي زود ظهور كرده و بر عكس روايت مطالبي را ميگويد كه با عقايد غيبت در مذهب شيعه و حتي با احكام شريعت در دين مبين اسلام در تضاد كامل است. ( از جمله 12 امام زمان كه در اين تاپيك مطرح شده و... )
در روايتي در كتاب الغيبه آمده كه سيد يماني و سفياني مانند دو اسب مسابقه با هم رقابت ميكنند و هركدام سعي دارد از آن يكي جلو بزند ( البته يكي در فسق ديگري در دين )
سيد شما آنقدر جلو زده كه صيحه هم به او نرسيده واز طرفي سفياني پيدايش نيست و اگر تعبير هم بكنيم تا به الان سيد شما بجز كشتن عده اي و تهديد علماي شيعه به قتل كار بخصوصي در جهت تبئين و تعالي اسلام نكرده . ايشان بين شيعه يك فرقه اي را با كمك هاشم عبدالله كارگردان يوتيوبي راه انداخته و نميدانم چه كاري در برابر فتنه غرب و يهود سامري كرده شما خودتان بگوئيد.
2- سند حضور سيد يماني و بيعت مردم با او وقوع صيحه است . ديدن دستي است در افق آسمان . شنيدن نداي حضرت جبرئيل و نداي فتنه انگيز شيطان است
شهادت نفس زكيه در حريم شريف كعبه در حاليكه دارد خبر ظهور را ميدهد و...
كدام يك از اينها اتفاق افتاده كه سند سيد شما باشد ؟ دقت كنيد و لطفا جواب واضح بدهيد والا دست از اين ادعاهاي نفاق آميز دشمن شاد كن برداريد
ياحق
بسم الله الرحمن الرحيمسلام عليكم جميعا و رحمه الله و بركاته
اولا
من به شخصه شيعه اي نيستم كه معتقد به 12 امام زمان باشد .
چون دين سليقه اي نيست/ و ما روايات محكمي دارمي كه امام زمان عج الله تعالي فرجه يك نفرند و سيد يماني از نسل امام حسن عليه السلام است و نه از نسل امام حسين.بغير از اين مطالب
بنده طبق رواياتي از كتاب الغيبه نعماني ( كه شما هم به همان كتاب استناد كرديد و طبعا آنرا قبول داريد ) براي شما دليل آوردم
كه1- سيد يماني و سفياني و نفس زكيه و صيحه آسماني و نداي جبرئيل و شيطان همگي در يك سال و يك روز و در يك زمان است.
http://www.askdin.com/thread19512-2.html#post251702
حال آنكه سيد شما خيلي زود ظهور كرده و بر عكس روايت مطالبي را ميگويد كه با عقايد غيبت در مذهب شيعه و حتي با احكام شريعت در دين مبين اسلام در تضاد كامل است. ( از جمله 12 امام زمان كه در اين تاپيك مطرح شده و... )در روايتي در كتاب الغيبه آمده كه سيد يماني و سفياني مانند دو اسب مسابقه با هم رقابت ميكنند و هركدام سعي دارد از آن يكي جلو بزند ( البته يكي در فسق ديگري در دين )
سيد شما آنقدر جلو زده كه صيحه هم به او نرسيده واز طرفي سفياني پيدايش نيست و اگر تعبير هم بكنيم تا به الان سيد شما بجز كشتن عده اي و تهديد علماي شيعه به قتل كار بخصوصي در جهت تبئين و تعالي اسلام نكرده . ايشان بين شيعه يك فرقه اي را با كمك هاشم عبدالله كارگردان يوتيوبي راه انداخته و نميدانم چه كاري در برابر فتنه غرب و يهود سامري كرده شما خودتان بگوئيد.
2- سند حضور سيد يماني و بيعت مردم با او وقوع صيحه است . ديدن دستي است در افق آسمان . شنيدن نداي حضرت جبرئيل و نداي فتنه انگيز شيطان است
شهادت نفس زكيه در حريم شريف كعبه در حاليكه دارد خبر ظهور را ميدهد و... نهايتا اطلاع ( بدون شبهه ) تمام مردم از ماهيت حضور خراساني و يماني و نزديك بودن وقوع ظهور و بيعت از روي آگاهيكدام يك از اينها اتفاق افتاده كه سند سيد شما باشد ؟ دقت كنيد و لطفا جواب واضح بدهيد والا دست از اين ادعاهاي نفاق آميز دشمن شاد كن برداريد
ياحق
[=Arial Black]با سلام و خسته نباشید خدمت بینای عزیز
بنده این موضوع در تاپیکهای قبل و برای خود شما قرار دادم ولی حاضر به جواب دادن نیستید و به تاپیکهای بعدی همان کلام تکراری خودتان را می نویسید چون جوابی ندارید...
یمانی علیه السلام از فرزندان امام حسین ع می باشد.
السلام علیکم و رحمه الله وبرکاته
برادر عزیز خیلی بی انصافی کردید در حق مردم فکر کردید مردم از روایتهای اهل بیت خبر ندارند!؟
پنج علامت حتمی قبل از ظهور امام مهدی باید رخ بدهند که حتمی هستند و آنها: سفیانی، یمانی، صیحه، قتل نفس زکیه، فرو رفتن زمین پس لطف کنید قبل از اینکه چیزی رو بنویسید مطمئن شوید بعدا بنویسید که یمانی قبل یا بعد از امام تشریف می آورد.
از امام باقر علیه السلام می فرماید:
عن الباقر(ع) ( وليس في الرايات راية أهدى من راية اليماني ، هي راية هدى ، لأنه يدعو إلى صاحبكم ، فإذا خرج اليماني حرم بيع السلاح على الناس وكل مسلم ، وإذا خرج اليماني فانهض إليه فإن رايته راية هدى ، ولا يحل لمسلم أن يلتوي عليه ، فمن فعل ذلك فهو من أهل النار ، لأنه يدعو إلى الحق وإلى طريق مستقيم ) الغيبة - محمد بن ابراهيم النعماني ص 264
از امام باقر علیه السلام فرمودند: در بین پرچمها پرچمی هدایتگر تر از پرچم یمانی نیست، آن پرچم هدایت است، چون شما را به سوی صاحبتان(امام مهدی ع) دعوت می کند، پس اگر خروج (قیام) کرد فروختن اسلحه بر مردم و تمام مسلمانان حرام می شود، و اگر یمانی خروج کرد به سوی او بشتاب چون پرچم او پرچم هدایت است، و بر هیچ مسلمانی جایز نیست از او سرپیچی کند، پس هر کس آن را انجام داد(سرپیچی) از اهل جهنم می باشد، چون او به سوی حق و راه مستقیم دعوت می کند.
و اما توضیح روایت فوق.
امام فرمودند ( چون شما را به سوی صاحبتان(امام مهدی ع) دعوت می کند) توجه کنید قبل از ظهور ما را دعوت می کند و دعوت یمانی به سوی امام صورت نمی گیرد الا به دستور شخص امام و قبل از ظهور امام مهدی باید دعوتی صورت بگیرد طبق این روایت که ما را دعوت می کند و اگر طبق قول شما فرمودید شناخت یا عدم شناخت او اشکالی وارد نمی کند این کمال بی انصافی هست برادر عزیز در صورتی که امام باقر می فرماید که سرپیچی از آن موجب جهنم می شود پس قبل از ظهور امام مهدی ع باید دعوتی توسط یمانی صورت بگیرد و اگر هم می فرمائید در همان لحظه که قیام کند به سوی او می شتابید چگونه می فهمید که او همان یمانی است؟ پس قبل از هر قیامی باید دعوتی صورت بگیرد لطفا رجوع کند به سنت خدا که تغییری در آن نیست که کدام یک از انبیاء و رسل در همان لحظه قیامشان ظهور کردند و چگونه مردم قدرت تشخیص حق از باطل را داشتند؟ پس کلام شما که فرمودید مردود است چرا که قبل از هر قیامی باید دعوتی صورت بگیرد و هدایتی انجام شود و الا حتی اگر خود شخص امام مهدی عج ظهور کند شما اینگونه بر او احتجاج می کنید. و تهدید امام باقر بر جهنمی شدن افرادی که از یمانی سرپیچی می کند است خبر داد پس یمانی حجتی از حجج خدا میباشد چون نمی شود شخصی که از او سرپیچی کرد که موجب جهنمی شدن شخص سرپیچی کننده باشد الا اینکه باید مردم را از حق دور و به باطل سوق دهد. لذا برادر انصاف بخرج بدهید و در عبارتهای روایت خوب دقت کنید.
"فإذا خرج اليماني حرم بيع السلاح على الناس وكل مسلم" پس اگر دقت کنید گفته اگر خروج کرد برادر به روایت خوب دقت کنید که فرمود: " شما را به سوی صاحبتان دعوت می کند پس اگر..." در اینجا کلمه شرطی می باشد،لذا قبل از خروج (قیام) دعوت می کند و اگر خروج کرد... پس تا کنون خروجی انجام نشده پس قبل از قیام دعوتی میباشد تا تبیان امر و اتمام حجت بر مردم باشد و این سنت خدا است.
"و اگر یمانی خروج کرد به سوی او بشتاب چون پرچم او پرچم هدایت است" باز هم ادای شرط مانند توضیح قبلی با این تفاوت که شتاب به سوی او در هنگام خروج و قیام بر ما واجب می شود لذا قبل از اینکه خروج کند تببین امر و اتمام حجت کند تا وقتی که خروج کند به سوی او بشتابیم و اثبات واجب شدن آن ادامه ورایت می باشد که می گوید: " و بر هیچ مسلمانی جایز نیست از او سرپیچی کند، پس هر کس آن را انجام داد(سرپیچی) از اهل جهنم می باشد، چون او به سوی حق و راه مستقیم دعوت می کند." و سرپیچی از آن در هنگام خروج موجب جهنم است کما اینکه توضیح دادیم و باز هم روایت کلمه دعوت را تکرار می کند آن هم به سوی حق پس واجب است که یمانی از آن تبعیت کنیم و یمانی به حق دعوت نمی کند مگر اینکه توفیق شرف دیدار مستقیم با امام را داشته باشد و دستورات را به صورت مستقیم دریافت می کند و به مردم القا می کند و کلمه حق و هدایت و راه مستقیم و دعوت به سوی صاحبمان وقتی تحقق می یابد که امام را به صورت مستقیم دیدار کند و قطعاً اولین شخصی است که به امام ایمان می آرود و او را ملاقات می کند. لذا شناخت و معرفت یمانی برای ما واجب است چون که عدم شناخت آن و همان عدم شناخت امام است.
لذا خوب دقت کنید و سبب گمراهی بعضی مردم نشوید، مبنی بر اینکه یمانی از علائم امام مهدی عج می باشد چگونه بعد از امام تشریف می آورد!؟
و در تبیان صادق و رک باشید نه اینکه حرفی را می نویسید و نمی دانید اصلا چیه ...!!! و آن روایتهایی که می گویند یمانی بعد از امام می آید کجایند می شه بیاورید؟ منتظریم روایتات رو بیاورید لطفاً
و اما در مورد فرزند بودن امام حسین علیه السلام به عرضتان برسانم که روایتهای زیادی موجود است که تصریح بر این دارند که یمانی از فرزندان امام حسین ع می باشد.
لذا خوب دقت کنید...
عن أبي جعفر ( قال إذا اختلف كلمتهم وطلع القرن ذو الشفا لم يلبثوا إلا يسيرا حتى يظهر الأبقع بمصر يقتلون الناس حتى يبلغوا أرم ثم يثور المشوه عليه فتكون بينهما ملحمة عظيمة ثم يظهرالسفياني الملعون فيظهر بهما جميعا ويرفع قبل ذلك اثنتي عشرة راية بالكوفة معروفة ويقبل بالكوفة رجل من ولد الحسين يدعوا إلى أبيه ثم يبث السفياني جيوشه )في بعض ماورد في السفياني في سنة الظهور / مركز المصطفى / عن كتاب الفتن لابي نعيم / ج1 ص28
از ابی جعفر ع: ....... و دوازده پرچم در کوفه بلند می شوند که معروف هستند و در کوفه مردی از فرزندان حسین ع برای پدرش دعوت می کند سپس سفیانی لشکرش را ارسال می کند.
توجه: این مرد همان مردی است که نامش در وصیت رسول خدا ذکر شده است که اول مومنان قبل از ظهور پدرش میباشد و برای پدرش زمینه سازی می کند و کما اینکه این شخص به هدایت یه سوی پدرش دعوت می کند اولین نفری است که برای پدرش دعوت می کند و می دانیم که در روایت امام باقر که در بالا توضیح داده شده کاملا مطابقت دارد که می فرماید " شما را به سوی صاحبتان دعوت می کند" و این روایت می گوید " از فرزندان حسین برای پدرش دعوت می کند " پس چه ایرادی دارد که این شخصی که برای پدرش دعوت می کند همان یمانی باشد؟؟؟
قال الامام زين العابدين/ كاني بصاحبكم علا فوق نجفكم بظهر كوفان معه انصار ابيه تحت راية رسول الله قد نشرها فلا يهوي بها الى قوم الا اهلكهم الله عزوجل /كتاب بحار الانوار ج51ص135/منتخب الاثرص312 بلفظ قريب ومثله في الامام المهدي ص90 /كتاب يوم الخلاص ص ) 248
امام زین العابدین فرمودند: صاحبتان را بر بالای نجفتان در پشت کوفه با انصار پدرش در زیر پرچم رسول خدا همان پرچمی که در جنگها برافراشت پس هیچ قومی از آن جان سالم به در نمی برد تا اینکه هلاک شوند.
توجه::::: امام سجاد ع در این روایت کاملا توضح می دهد که شخصی که زیر پرچم رسول خدا با انصار پدرش می باشد و انصار پدرش همان انصار امام مهدی ع 313 نفر هستند و با روایتهای فوق مطابقت دهیم می بینیم که می فرماید پرچم یمانی پرچم هدایت است و پرچمی که در دست یمانی است همان پرچم رسول خدا است که در احد و احزاب برافراشت و الان در بین دستان یمانی آل محمد علیهم السلام می باشد و همچنین صاجب این پرچم فرزند امام مهدی ع می باشد لذا ایرادی ندارد که یمانی فرزند امام مهدی و صاحب پرچم هدایت ( پرچم رسول خدا) و برای پدرش دعوت می کند، باشد.
عن المفضل بن عمر ، قال : سمعت أبا عبدالله عليه السلام يقول : إن لصاحب هذا الأمر غيبتين ، إحداهما تطول حتى يقول بعضهم : مات . وبعضهم يقول : قتل . وبعضهم يقول : ذهب . فلا يبقى على أمره من أصحابه إلا نفر يسير لا يطلع على موضعه أحد من ولده ولا غيره ، إلا المولى الذي يلي أمره(.الغيبه الكبرى ج1 ص 55 غيبة الطوسي ص162
از مفضل گفت: شنیدم از ابا عبدالله علیه السلام فرمودند: همانا برای صاحب این امر دو غیبت است، یکی از این غیبتها به درازا می کشد که بعضی ها می گویند: مرد، و بعضی ها می گویند: کشته شد، و بعضی ها می گویند: رفت و بر امرش هیچ یک از اصحابش نمی ماند و هیچ کس از مکانش خبر ندارد نه از فرزندان و نه غیر از آنها بجز مولایی که والی امرش می باشد.
توجه: پس اگر خوب دقت کنید روایت فوق می فرماید هیچ کسی از امام خبر ندارد بجز کسی که امرش را تولی بجوید که از فرزندانش می باشد .
خروج سه نفر در یک سال و یک ماه و یک روز:::
عن أبي عبد الله عليه السلام قال : خروج الثلاثة : الخراساني والسفياني واليماني في سنة واحدة في شهر واحد في يوم واحد ، وليس فيها راية بأهدى من راية اليماني يهدي إلى الحق الغيبة - الشيخ الطوسي - ص 446 -447
ابی عبدالله فرمودند: خروج(قیام) سه پرچم: خراسانی و سفیانی و یمانی در یک سال و یک ماه و یک روز واحد است و در بین پرچمها پرچمهی هدایتگر تر از پرچم یمانی نیست به سوی حق هدایت می کند.
قال سول الله ص : خروج الثلاثة: السفياني والخراساني واليماني في سنة واحدة، في شهر واحد، في يوم واحد، وليس فيها ـ أي في راياتهم ـ من راية أهدى من راية اليماني، لأنَّه يدعو إلى الحقِّ»(الإرشاد، للشيخ المفيد، ص: 339، والبحار، جـ 52، ص: 210، وبشارة الإسلام، ص: 181، يوم الخلاص، كامل سليمان، ص: 629، ط 1، سنة 1417 هـ، أنوار الهدى، قم المقدّسة
رسول خدا فرمودند: خروج سه پرچم: سفیانی، خراسانی و یمانی در یک سال و یک ماه و یک روز واحد می باشد و در بین پرچمها پرچمی هدایتگرتر از پرچم یمانی نیست چون به سوی حق دعوت می کند
برادر عزیز خوب دقت کنید بنده خلاف قول توضیح ندادم پس خوب به روایت زیر دقت کنید و در زیر توضیح می دهیم
عن الباقر(ع) (وليس في الرايات راية أهدى من راية اليماني، هي راية هدى، لأنه يدعو إلى صاحبكم، فإذا خرج اليماني حرم بيع السلاح على الناس وكل مسلم، وإذا خرج اليماني فانهض إليه فإن رايته راية هدى، ولا يحل لمسلم أن يلتوي عليه، فمن فعل ذلك فهو من أهل النار، لأنه يدعو إلى الحق وإلى طريق مستقيم) الغيبة - محمد بن ابراهيم النعماني ص 264
از امام باقر علیه السلام فرمودند: در بین پرچمها پرچمی هدایتگر تر از پرچم یمانی نیست، آن پرچم هدایت است، چون شما را به سوی صاحبتان(امام مهدی ع) دعوت می کند، ( فاذا) پس اگر خروج (قیام) کرد فروختن اسلحه بر مردم و تمام مسلمانان حرام می شود، و اگر یمانی خروج کرد به سوی او بشتاب چون پرچم او پرچم هدایت است، و بر هیچ مسلمانی جایز نیست از او سرپیچی کند، پس هر کس آن را انجام داد(سرپیچی) از اهل جهنم می باشد، چون او به سوی حق و راه مستقیم دعوت می کند.
اگر خوب متوجه شوید روایتهای فوق با هم منافات ندارند چون که روایتهای اول روز قیام را توضیح دادند و روایت سوم از امام باقر ما قبل از آن را چون می گوید ( فاذا) اگر خورج کرد یعنی هنوز خروجی(قیام) انجام نشده و منظور از خروج قیام با اسلحه میباشد و قبل از اینکه خورج کند باید تبیان امری باشد و اتمام حجتی، کما اینکه روایت سوم می گوید شما را به صاحبتان دعوت می کند و قبل از خروجی که امام باقر توضیح دادند باید دعوتی انجام بگیرد والا چه فایده است که در همان روز که خروج(قیام) کند آن را بشناسیم و امام باقر در آخر روایتش می فرماید به سوی او بشتابید چگونه به سوی او بشتابیم در صورتی که در همان روز واحد قیام می کند؟ مگر سنت خداوند متعال این نیست که قبل از هر عذابی یا قیامی یک بشارت دهنده و انذار کننده ارسال کند حالا چه شده است که مخالف این امر شدید؟
و خوب دقت کنید کلمه ( اگر) شرطی می باشد می گوید اگر خورج کرد به سوی او بشتاب پس هنوز خروجی انجام نشده و خروج آنها در یک زمان واحد میباشد که باید قبل آن شناختی از صاحبان حق و باطل داشته باشیم به مثال زیر خوب دقت کنید.
بنده به شما می گویم برادر اگر به تلفن همراه شما تماس گرفتم جواب بدهید. آیا تماسی صورت گرفته که جواب بدهید؟ و ادای کلمه شرطی منوط به انجام آن امر می باشد پس بنده هنوز تماس نگرفتم اگر خوب دقت کنید اگر تماس گرفتم جواب بدهید.
و توضیحات بنده در پست قبلی خلاف کلام اهل بیت نیست این شما هستید که باید مطابقت دهید و دقت کنید که روایت چه چیزی را از شما می خواهد.
پس بدانید که قبل از هر قیامتی هر امری هر عذابی انذاری توسط حجج خدا به امر خداوند متعال صورت می گیرد بعد قیام و همانطور که ذکر فرمودید وای بر کسی که در بین آنان ستیز و دشمنی کند یعنی همان روز روز قیام یمانی و خراسانی و سفیانی میباشد. ولی قبل از آنها یمانی دعوتی دارد پس خوب به روایتها دقت کنید.
و اما بقیه علائم حتمی:
بقیه علائم حتمی یکی از آنها کشته شدن نفس زکیه که نفس زکیه قبل از ظهور امام مهدی در فاصله پانزده روز می باشد و امام مهدی نفس زکیه را برای اهل مکه می فرستد ولی آنها آن شخص را به قتل می رسانند
و امام فرو رفتن زمین در هنگامی که قیام بین سفیانی و یمانی صورت می گیرد سفیانی به دنبال لشکر یمانی وقتی که یمانی به سمت مکه حرکت می کند سفیانی به دنبال آنها حرکت می کند و در سرزمین بیدا زمین فرو می رود لذا علائم متوالی میباشند و در مورد صیحه امام علی می فرماید کسی صیحه را می شنود که از قبل شنیده باشد حالا برادر عزیز اگر جبرائیل ندا داد و صیحه انجام شد می توانید آن را از صیحه شیطان تشخیص بدهید ؟؟ و آیا از کجا می دانید که صیحه همان صیحه جبرائیل است ؟؟؟
در ضمن به جای تفره رفتن از موضوع جواب بدهید و نگوئید که غرب و شرق ... لطفا دلیل را با دلیل برگردانید.
و من الله التوفیق :Gol:
اللهم صلی علی محمد و آل محمد الائمه و المهدیین و سلم تسلیما
متاسفانه بدعت هاي خطرناكي براي دين گذاشته شده است مخصوصا در زمينه مهدويت. يه چند تا حديث كه سند آنها معلوم نيست چقدر صحيح است خوانده اند بعد به نتيجه گيري هاي عجيب و غريب و مغاير با عقل و منطق مي پردازند. كاش يكي از كارشناسان به اين بدعت ها پاسخگويي مي نمود.
آیا سید احمد الحسن ، بهائیت معاصر است ؟
در دهه اخیر جریانی نوظهور به نام سید احمد الحسن " جریان مدعی یمانی " شکل گرفته است که مطالعه تاریخ ، نحوه شکل گیری و برخی عقاید این گروه شباهت های بسیار زیادی به فرقه ضاله بهائیت دارد . لذا در این فرصت به بررسی اجمالی این گروه و مطابقت آن با فرقه پوشالی بهائیت خواهیم پرداخت .
این جریان تحت عنوان احمد الحسن الیمانی ، وصی ، فرزند و فرستاده امام زمان (عج) در اواخر سال های حاکمیت صدام بروز کرد. پس از سقوط او ، با کمک برخی از باقیمانده های رژیم بعث ، تشکیلات وسیعی را در مناطقی همچون نجف ، کربلاء ، ناصریّه و بصره به راه انداخت . مؤسس جریان ، شخصی به نام احمد اسماعیل گاطع از قبیله صیامر در حدود سال 1973 میلادی ، در منطقه ای به نام « هویر » از توابع شهرستان « زبیر » از استان بصره متولد شد. وی در سال 1999 میلادی، از دانشکده مهندسی بصره فارغ التحصیل شد. مدّتی در حوزه شهید سید محمد صدر در نجف تلمّذ نمود .
بخش اول : سیر ادعاهای مختلف به همراه تناقض در ادعا
سید احمد الحسن با این که سید نیست، و اصل و نسب او از طایفه « صیامر » معلوم ومعروف است ، عمامه سیاه پوشید ، ودر مجامع عمومی ظاهر شد. از جمله ، با توجه به فیلمی که از او گرفته شده است ، بر بالای منبر در یک مسجدی، با لباس روحانی وعمامه سیاه سخنرانی ، وادّعاهای ضد ونقیض خودش را مطرح کرده است.
از ادعای وی می توان به موراد زیر اشاره نمود :
ــ دیدار مکرر بقیه الله الأعظم به صورت مکرر در عالم خواب و بیداری
ــ مأمور به برطرف نمودن انحرافات حوزه علمیه
ــ سید یمانی
ــ وصی و رسول امام مهدی ( عج )
ــ فرزند امام مهدی ( عج )
ــ اول المهدیین
ــ بقیه آل محمد ، الرکن الشدید. المؤید بجبرئیل ، المسدد بمیکائیل ، المنصور بإسرافیل ،
سیر ادعاهای علی محمد باب ( موسس بابیه و آغاز گر جریان بهائیت ) :
ــ باب و نائب خاص امام زمان ( عج )
ــ ادعای مهدویت و قائمیت
ــ ادعای نبوت
ــ ادعای الوهیت
سیر ادعاهای میرزا حسینعلی نوری ( پیامبر مورد اعتقاد بهائیان )
ــ نوکری میرزا یحیی نوری ( جانشین علی محمد باب )
ــ جانشینی علی محمد باب
ــ من یظهره اللهی
ــ پیامبری و رسالت
ــ ادعای خدایی
ــ ادعای خالقیت و تربیت خدایان
بخش سوم : دشمنی با علماء و مراجع دینی
در برخورد با مبلغان و سران جریان مدعی یمانی و بر طبق فایلهای صوتی ضبط شده از این گروه ، دشمنی و توهین به علمای شیعه و مراجع عظام تقلید خصوصا حضرت آیت الله العظمی سیستانی در عراق و مقام معظم رهبری از تاکتیک های تبلیغی این جریان بشمار می رود .
با مطالعه تاریخ بهائیت و نوشته های رهبران بهائی ، نمونه های بسیاری از توهین به علمای شیعه و بزرگان دینی در گفته های حسینعلی نوری پیامبر بهائیان ، همچنین عبدالبهاء و شوقی افندی مشاهده می شود که اسناد آنها نیز موجود است و امروزه همچون لکه ننگی بر دامان بهائیانی است که دم از الفت و محبت در دین زده و شعار صلح عمومی را مطح می نمایند .
بخش چهارم : پیش زمینه استعماری در بدو تشکیل
همانگونه که گذشت پیدایش جریان مدعی یمانی در زمان دیکتاتور اخیر عراق یعنی صدام حسین کلید خورد و بعد از سرنگونی این دست نشانده و مهره سوخته استعماری با استفاده از اوضاع آشفته عراق علنی گردید . با مطالعه بیوگرافی سران این جریان و روابط بسیار نزدیک آنها با صدام حسین و خصوصا عضویت برخی از آنها در حزب بعث عراق ، ماهیت استعماری این گروه بر هر صاحب عقل و اندیشه ای آشکار می گردد .
از طرفی مهمترین عامل در پیدایش و گسترش فرقه بهائیت ، حمایت های بی دریغ روس تزار ، انگلیس و آمریکا از سران بهائی می باشد . تا آنجا که حسینعلی نوری رسما به پناهندگی در سفارت روس تن داده و این سرسپردگی تا حدی است که برخی منتقدان لقب حسینعلی روسی را برای وی برمی گزینند و عباس افندی ملقب به عبدالبهاء به دریافت لقب سر از جانب دولت انگلیس مفتخر می شود همان لقبی که چندی پیش سلمان رشدی نیز به این مدال آراسته گردید .
بخش پنجم : دستور به ترک تقالید
به دستور صریح سید احمد الحسن ترک تقالید واجب است و این یعنی همان بشارت طاهره قزوینی معروف به قره العین که در بدشت آوای برهنگی سر داد و گفت امروز روزی است که قیود تقالید شکسته شد . عکس زیر قسمتی از کتاب منتشره توسط اتباع این فرقه در فضای مجازی است:
از دیگر شباهت های ظهور جریان مدعی یمانی ( سید احمد الحسن ) و فرقه ضاله بهائیت می توان به موارد زیر اشاره نمود :
6 ــ سوء استفاده از احادیث مهدوی و برداشت های نا صحیح از روایات
7 ــ راه اندازی تشکیلات و حرکات حزبی
8 ــ استفاده از زور و فعالیت های نظامی در راه پیشبرد اهداف
9 ـ پیوند مستحکم با اسرائیل
10 ـ تطبیق مصادیق خاص بر نشانه های ظهور
1- سيد يماني و سفياني و نفس زكيه و صيحه آسماني و نداي جبرئيل و شيطان همگي در يك سال و يك روز و در يك زمان است.
دعوت یمانی !!! به هوش باشیم !!! این جریان بیعت انحراف است
حال آنكه سيد شما خيلي زود ظهور كرده و بر عكس روايت مطالبي را ميگويد كه با عقايد غيبت در مذهب شيعه و حتي با احكام شريعت در دين مبين اسلام در تضاد كامل است. ( از جمله 12 امام زمان كه در اين تاپيك مطرح شده و... )
در روايتي در كتاب الغيبه آمده كه سيد يماني و سفياني مانند دو اسب مسابقه با هم رقابت ميكنند و هركدام سعي دارد از آن يكي جلو بزند ( البته يكي در فسق ديگري در دين )
سيد شما آنقدر جلو زده كه صيحه هم به او نرسيده واز طرفي سفياني پيدايش نيست و اگر تعبير هم بكنيم تا به الان سيد شما بجز كشتن عده اي و تهديد علماي شيعه به قتل كار بخصوصي در جهت تبئين و تعالي اسلام نكرده . ايشان بين شيعه يك فرقه اي را با كمك هاشم عبدالله كارگردان يوتيوبي راه انداخته و نميدانم چه كاري در برابر فتنه غرب و يهود سامري كرده شما خودتان بگوئيد.
2- سند حضور سيد يماني و بيعت مردم با او وقوع صيحه است . ديدن دستي است در افق آسمان . شنيدن نداي حضرت جبرئيل و نداي فتنه انگيز شيطان است
شهادت نفس زكيه در حريم شريف كعبه در حاليكه دارد خبر ظهور را ميدهد و... نهايتا اطلاع ( بدون شبهه ) تمام مردم از ماهيت حضور خراساني و يماني و نزديك بودن وقوع ظهور و بيعت از روي آگاهي
كدام يك از اينها اتفاق افتاده كه سند سيد شما باشد ؟ دقت كنيد و لطفا جواب واضح بدهيد والا دست از اين ادعاهاي نفاق آميز دشمن شاد كن برداريد
بنده این موضوع در تاپیکهای قبل و برای خود شما قرار دادم ولی حاضر به جواب دادن نیستید و به تاپیکهای بعدی همان کلام تکراری خودتان را می نویسید چون جوابی ندارید...
بسيار خب
شما هم مطالبتان را ذكر كرديد. سوالات من هم مشخص است كسي دست نزده
يعني من از شما ( بر اساس روايات كتاب الغيبه النعماني ) 2 سوال پرسيدم .
وقوع حوادثي كه در زمان خروج يماني و خراساني و نفس زكيه صيحه آسماني و...
اين اتفاقات كجاست ؟
چه زماني اتفاق افتاد و چرا ادعاي سيد شما با هيچ كدام از اين نشانه ها همراه نيست؟
طبق روايات مردم بر اساس نشانه هائي واضح از جمله صيحه آسماني و نداي جبرئيل امين و شيطان همه اتفاق افتاده و مردم آگاهانه به سيد خراساني و يماني و يا به شيطان مي پيوندند
كجاست اين نشانه ها ؟ چرا كوچه عمر چپ ميرويد ؟
سيد شما 4 سال پيش اين ادعاها را كرده
ضمنا اين مطالب كه ذكر كرديد ممزوج از زمان قبل و بعد از ظهور است و واضح است بمنظور رد گم كردن و تشويش اذهان چنين كاري را ميكنيد
در حاليكه موضوع و زمان سوال من واضح است
من دارم در مورد حوادثي سوال ميكنم كه در زمان دعوت يماني اتفاق مي افتد لطفا با ذكر مطالب بي ربط مردم را گيج نكنيد.
و اما بقیه علائم حتمی: بقیه علائم حتمی یکی از آنها کشته شدن نفس زکیه که نفس زکیه قبل از ظهور امام مهدی در فاصله پانزده روز می باشد و امام مهدی نفس زکیه را برای اهل مکه می فرستد ولی آنها آن شخص را به قتل می رسانند و امام فرو رفتن زمین در هنگامی که قیام بین سفیانی و یمانی صورت می گیرد سفیانی به دنبال لشکر یمانی وقتی که یمانی به سمت مکه حرکت می کند سفیانی به دنبال آنها حرکت می کند و در سرزمین بیدا زمین فرو می رود لذا علائم متوالی میباشند و در مورد صیحه امام علی می فرماید کسی صیحه را می شنود که از قبل شنیده باشد حالا برادر عزیز اگر جبرائیل ندا داد و صیحه انجام شد می توانید آن را از صیحه شیطان تشخیص بدهید ؟؟ و آیا از کجا می دانید که صیحه همان صیحه جبرائیل است ؟؟؟
و اين هم مثلا پاسخ هايي داديد بفرمائيد چه ربطي به اين سوالات داشت ؟
و توضیحات بنده در پست قبلی خلاف کلام اهل بیت نیست این شما هستید که باید مطابقت دهید و دقت کنید که روایت چه چیزی را از شما می خواهد.
بسيار خب
شما هم مطالبتان را ذكر كرديد. سوالات من هم مشخص است كسي دست نزدهيعني من از شما ( بر اساس روايات كتاب الغيبه النعماني ) 2 سوال پرسيدم .
وقوع حوادثي كه در زمان خروج يماني و خراساني و نفس زكيه صيحه آسماني و...
اين اتفاقات كجاست ؟
چه زماني اتفاق افتاد و چرا ادعاي سيد شما با هيچ كدام از اين نشانه ها همراه نيست؟طبق روايات مردم بر اساس نشانه هائي واضح از جمله صيحه آسماني و نداي جبرئيل امين و شيطان همه اتفاق افتاده و مردم آگاهانه به سيد خراساني و يماني و يا به شيطان مي پيوندند
كجاست اين نشانه ها ؟ چرا كوچه عمر چپ ميرويد ؟
سيد شما 4 سال پيش اين ادعاها را كرده
ضمنا اين مطالب كه ذكر كرديد ممزوج از زمان قبل و بعد از ظهور است و واضح است بمنظور رد گم كردن و تشويش اذهان چنين كاري را ميكنيددر حاليكه موضوع و زمان سوال من واضح است
من دارم در مورد حوادثي سوال ميكنم كه در زمان دعوت يماني اتفاق مي افتد لطفا با ذكر مطالب بي ربط مردم را گيج نكنيد.
و اين هم مثلا پاسخ هايي داديد بفرمائيد چه ربطي به اين سوالات داشت ؟
[=arial black]با سلام
[=arial black]ببین برادر عزیز شما نوشته هایتان فقط از روی تعصب هست می دانید چرا !؟ چون که تا حالا یک روایت برای رد کلام ما و ادله ای که با آنها بر شما احتجاج می کنیم نیاوردی و هر دفعه تکرار می کنید چرا جواب نمیدی چرا جواب نمی دی ...
[=arial black]!! پس این همه جواب و توضیحات برای چه کسی است این خودت هستی که به کوچه عمر چپ زدی نه ما.... و ببخشید چشمات میبینن ولی متاسفانه دل خاموش هست. تاپیکهای بنده خیلی واضح توضیح داده شده و بنده مسئول هدایت شما نیستم بنده اظهاراتم را می کنم و مردمی که این تاپیک ها را می خونن و طالب حق هستند قضاوت می کنن که آیا جواب روشنی از طرف ما داده شده یا نه تو رو به خدا قسمت می دم از روی تعصب می خوانی مجادله و سفسطه شیطانی یا طالب حق هستی پس دلیل را با دلیل برگردان و لطفا تاپیک های بنده رو با دقت مطالعه کنید چشم بسته خطر داره تو دره می افتید برادر... چرا باعث گمراهی مردم می شی؟؟؟؟؟
[=arial black]و اگر متعصب نبودی حداقل یه سوال عاقلانه می دادی که جواب بدهیم ولی متاسفانه هی سوال تکراری می کنید و جواب موجود است ولی باز هم تکرار می کنید.
[=Arial Black]راستی کمی مطالعه کنید بهتر است تا اینکه بگی موارد بی ربط خوت ندانسته قضاوت می کنی و می فرمایی بی ربط از خودم نمی گم برادر برو کمی تحقیق کن خطر داره بخدا
[=Arial Black]در ضمن از بس که متعصب هستی نمی دونی از چه وقت دعوت سید یمانی ع شروع شد و می گویی 4 سال پیش واقعا خنده داره ...:Gol:
[=arial black]موفق باشید
واقعاً شرم آور هست که خودتون رو شیعه می دونید و این هم دلیل و برهان باز هم تفره می روید؟ سبحان الله ...أَفَلَمْ يَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَتَكُونَ لَهُمْ قُلُوبٌ يَعْقِلُونَ بِهَا أَوْ آذَانٌ يَسْمَعُونَ بِهَا فَإِنَّهَا لَا تَعْمَى الْأَبْصَارُ وَلَكِن تَعْمَى الْقُلُوبُ الَّتِي فِي الصُّدُورِ
آيا در زمين گردش نكردهاند تا دلهايى داشته باشند كه با آن بينديشند يا گوشهايى كه با آن بشنوند در حقيقت چشمها كور نيست ليكن دلهايى كه در سينههاست كور است. الحج 46فَبِأَيِّ حَدِيثٍ بَعْدَهُ يُؤْمِنُونَ
پس به كدامين سخن پس از [قرآن] ايمان مىآورند . المرسلات ۵۰أَوَلَمْ يَنظُرُواْ فِي مَلَكُوتِ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَمَا خَلَقَ اللّهُ مِن شَيْءٍ وَأَنْ عَسَى أَن يَكُونَ قَدِ اقْتَرَبَ
أَجَلُهُمْ فَبِأَيِّ حَدِيثٍ بَعْدَهُ يُؤْمِنُونَآيا در ملكوت آسمانها و زمين و هر چيزى كه خدا آفريده است ننگريستهاند و اينكه
شايد هنگام مرگشان نزديك شده باشد پس به کدام سخن بعد از قرآن ايمان مىآورند . الاعراف 185باز هم می فرمائید این ادله ها و احادیث اهل بیت حجت نیست شما را چه شده است...؟
می شه پرسید سند و مدرک چیست؟ چه چیزی را می خواهید؟
سلام
واقعا شرم آور است !!
همان جور که ابن ملجم ذکر میگفت و فرق مولایمان را شکافت ذکر میگوید !!
حداقل حرمت آیات را نگه دارید !
با کدام سند و اسنادی چنین سخنان بی پایه و اساسی به زبان می آورید؟
عجب دنیایی شده !
خب پاسخ شما را هم ديديم. اين واضح است كه پاسخي وجود ندارد.
ان شاء الله تمام رواياتي كه در الغيبه آمده و چه در كتب ديگر با ترجمه در يك مجموعه خدمت دوستان تقديم ميكنم
البته
قبلا رواياتي كه دال بر رد ادعاهاي اين شخص است در مقايسه با نشانه هاي سيد يماني حقيقي مندرج در اسناد
http://www.askdin.com/post251483-15.html
را آورده ام و ذكر كرده ام
در اين روايات بشكلي كاملا واضج ذكر شده كه سيد يماني و سيد خراساني و سفياني و نفس زكيه در يك سال و يك ماه و يك روز ظاهر ميشوند و صيحه آسماني واقع ميشود كه دعوت مينمايد
همين امر كافي است براي كساني كه بخواهند بفهمند كه ادعاهاي كسي كه حداقل 4 سال است ادعاي سيد يماني دارد آيا با مشخصات مندرج در روايات ميخواند يا خير
لذا
با وجود اين اسناد مشخص است چه كسي متعصبانه دارد تبليغ كسي را ميكند كه بدون شك هيچ ارتباطي با سيد يماني و آل رسول ندارد.
چرا باعث گمراهی مردم می شی؟؟؟؟؟
عجب حرفي !
اكثر قريب به اتفاق اين مردم به روايات دسترسي دارند
فقط در بين مردم در ايران
بالغ بر
3 ميليون و هشتصد هزار نفر از يك نسخه نرم افزار درباره حوادث آخرالزمان بود خريداري كرده اند
و اين ادعاهاي آبكي و استنادات برايشان قابل فهم ودسترسي است.
در ضمن از بس که متعصب هستی نمی دونی از چه وقت دعوت سید یمانی ع شروع شد و می گویی 4 سال پیش واقعا خنده داره ...
4 سال نيست بسيار خب 4 ماه رو كه قبول داريد ؟
اين موضوع كه تفاوتي در وقوع وقايع نميكند كه در زمان دعوت سيد يماني بايست اتفاق مي افتاد ؟
يعني 4 ماه پيش بايد سيد خراساني و سفياني خروج ميكردند و صيحه بايست واقع ميشد ...
كجاست اين نشانه ها؟
سپس فرمود: خروج سفيانىّ و يمانىّ و خراسانىّ در يك سال و يك ماه و يك روز واقع خواهد شد با نظام و ترتيبى همچون نظام يك رشته كه به بند كشيده شده هر يك از پى ديگرى؛
و جنگ قدرت و هيبت از هر سوى فراگير شود، واى بر كسى كه با آنان دشمنى و ستيز كند؛ در ميان پرچمها راهنماتر از پرچم يمانىّ نباشد كه آن پرچم هدايت است
زيرا دعوت به صاحب شما مىكند، و هنگامى كه يمانىّ خروج كند خريد و فروش سلاح براى مردم و هر مسلمانى ممنوع است و چون يمانىّ خروج كرد به سوى او بشتاب كه همانا پرچم او پرچم هدايت است، هيچ مسلمانى را روا نباشد كه با آن پرچم مقابله نمايد،
غيبت نعمانى-ترجمه غفارى، ص: 362
در يكي از كليپهاي تبليغاتي شخصي كه مدعي به يمانيت است طرح ادعايش را سال 1379 ذكر كرده
و در ديگر متني كه نوشته شده بود ذكر شده بود كه مردم مومن با توسل به ائمه خواب نما ميشده اند كه ايشان سيد يماني است ( يعني بجاي صيحه آسماني !) و دعوت جبرئيل امين
در هر صورت باز هم اين تغئيري در سوال ايجاد نميكند. چرا سفياني و سيد خراساني اي وجود ندارد ...
با سلام خدمت برادر بینای عزیز.
برادر عزیز خوب دقت کنید که اثبات می کنم برایتان که مطالب بنده رو نخواندید که نوشته ام ..!
بنده نوشته ام که خروج آنها در یک وقت واحد میباشد ولی قبل از آنها هر کدام برای مسیرش دعوت می کند یمانی قبل از اینکه خروج کند دعوتی برای امام مهدی عج دارد و سفیانی نیز این چنین برای باطل دعوت می کند و همیشه صاحب حق و حجت بر زمین یک نفر میباشد حتی اگر دو حجت باشند یکی صامت و دیگری ناطق بحق می باشد.
در توضیحات قبلی نوشته ام ولی باز هم برایتان درج می کنیم که بنده خلاف عقل چیزی را ننوشتیم و توضیح مفصل داده ایم لذا خودتان نمی بینید، بینا نیستید به اسم بینا هستید.
خروج سه نفر فقط در یک زمان میباشد و بقیه علائم در مسیرت قیام میباشد مانند فرو رفتن زمین که بعد از حمله کردن لشکر سفیانی بر علیه یمانی در سرزمین بیدا صورت می گیرد و قتل نفس زکیه نیز بعد از آنها میباشد و فاصله قتل نفس زکیه تا ظهور پانزده روز می باشد.
حالا هی تکرار بفرما پس بقیه کجایند کجایند وقتی می گیم نمی بینی یعنی نمی بینی سبحان الله
صیحه در روایتهای اهل بیت علیهم السلام نوشته شده است و به موارد مختلف و متفاوتی بیان شده که صیحه هر قومی با هر زبانی آن را می شنود اما سوال اینجاست که اینها فقط یک جمله یا مختلف را می شنوند ؟ اگر یک جمله است مثلا جبرائیل ندا می دهد حق با علی عیه السلام می باشد لیکن اهل بیت علیهم السلام کلمات مختلفی را بیان کردند و مراد در صیحه را از خوابهای صادقه و مکاشفه است لذا خوب دقت کنید.
و اما موارد مختلف صیحه دقت کنید.
در کتاب غیبه نعمانی از صفحه 253 الی 266 مضمون صیحه را به شرح ذیل بیان کردند
از ابی جعفر ع: منادی ندا می دهد به نام قائم و نام پدرش
از ابی عبدالله ع: همان حق در علی بن ابی طالب است
از ابی جعفر ع: همانا مهدی از آل محمد فلان فرزند فلان می باشد
از ابی عبدالله ع: همانا فلان فرمانده است
از ابی عبدالله ع: منادی ندا می دهد همانا علی و شیعه اش پیروز هستند
از ابی عبدالله ع: همانا فلان صاحب الامر پس نشانه قتال است
از ابی عبدالله ع: برای چه کشت و کشتار... صاحبتان فلان است
حالا جبرائیل کدام یک از این موارد را ندا می دهد؟
پس می بینیم که این مضامین مختلف و متعدد و در روایتهای دیگر غیر از آنها دلالت بر اینکه صیحه ممکن نیست که با این همه جملات انجام گیرد و در اختلاف ندا می بینیم که حتی ممکن است که به غیر از مضامین فوق صیحه صورت گیرد پس متوجه می شویم که جبرائیل در آسمان ندا می دهد ولی یک ندا..!! و اهل بیت مضامین مختلف داده اند و منظور از صیحه همان رویای صادقه می باشد که مومن میشنود و به صوی صاحب حق هدایت میکنند. و شیطان در زمین توسط شیاطین انس و جن ندا می دهد و ندای ابلیس توسط اتباعش می باشد که حتی خودشان نمی دانند برای شیطان عمل می کنند مانند سفیانی که اگر می داند بر حق نیست هیچ وقت به خلاف اهل بیت ع عمل نمی کرد.
[=Times New Roman]الحديث الوارد عن الحضرمي قال دخلت أنا وأبان على أبي عبد الله (ع)[=Times New Roman]وذلك حين ظهرت الرايات السود بخراسان وقلنا ما ترى فقال اجلسوا في بيوتكم فإذا رأيتمونا اجتمعنا على رجل فانهدوا إلينا بالسلاح غيبة النعماني 197.
از ابی عبدالله ع: و آن وقتی که پرچم های سیاه از خراسان ظهور کردند گفتیم چه چیزی را می بینی فرمود: در خانه هایتان بنشینید پس اگر ما را دیدید بر مردی جمع شدیم به سلاح به سوی ما بشتابید
سوال: چگونه آنها را می بینیم؟ و جمع شدن آنها چگونه است ؟ در حالی که امام می فرماید در خانه هایتان بنشینید و اگر ما را دیدید بر مردی جمع شدیم با سلاح به سوی ما بشتابید آیا در عالم مادی اهل بیت جمع می شوند یا در رویا دیدن آنها میسر می شود؟ پس خوب دقت کنید.
اگر صیحه در در این دنیا و سنخش باشد پس چه تمییزی بین ندای شیطان و جبرائیل موجود میباشد، که آن را با همدیگر متمایز کنید آیا همان صداها قبلا شنیده اید؟
و آیا مردم صدای جبرائیل و صدای ابلیس را از قبل شنیده اند که فرق بین آنها را بدانند؟ بلکه ندای جبرائیل در آسمان ها در عالم ملکوت است تا مومن بین آنها را تمییز کند و ملکوت در دست خداست (فَسُبْحَانَ الَّذِي بِيَدِهِ مَلَكُوتُ كُلِّ شَيْءٍ وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ ) یس 83
به امام ابی عبدالله ع گفتم: چگونه بر ماست که آن را بدانیم ( خروج امام )؟ گفت: بر شما صبح می شود در حالی که در زیر سرش صحیفه ای بر آن نوشته شده طاعت معروف است. [=Times New Roman]معجم احاديث الامام المهدي ج5 ص 233/ بحار الانوار ج 52 ص 305 /بحار الانوار ج52 ص324 /كمال الدين وتمام النعمه ج 83 ص 6 /منتخب الانوار المضيئه ج9 ص3
اگر مومن از خواب بلند می شود و در زیر سرش نوشته طاعت معروف است پس ندا کجاست؟ لیکن مراد از صیحه همان رویای صادقه که مومن در خواب می بیند و به او امر می شود و آن هم در ملکوت ...
و اما در مورد خراسانی..
خراسانی نیز مانند یمانی و سفیانی در یک زمان واحد همراه آنها خروج می کند لیکن سوال پیش می آید: آیا خراسانی از یمانی تبعیت می کند یا یمانی از خراسانی؟
اگر جواب یمانی از خراسانی تبعیت می کند باید دلیل قاطع که موجود نیست، بیاورند که یمانی از خراسانی تبعیت می کند.
و اگر جواب خراسانی از یمانی تبعیت می کند پس لزومی نیست از خراسانی و تفاصیل آن خبردار شویم چرا که شخص خراسانی باید تابع یمانی باشد مانند بقیه مردم و مامور به تبعیت از یمانی میباشد، و همانطور که در روایتهای سابق ذکر کردیم می گویند: در بین پرچمهای پرچمی هدایتگر تر از پرچم یمانی نیست دعوت به حق می کند) پس لزوم شناخت یمانی مهم است نه شخص دیگر و هیچ روایتی را مبنی بر اینکه تبعیت از خراسانی را واجب کرده است نداریم و در توضیحات فوق گفتیم که در یک روز واحد میباشد ولی قبل از هر قیامتی هر عذابی بر کافران و معاندان خداوند متعال یک بشیر و نذیر ارسال می کند، و یمانی به دستور پدرش امام مهدی عج ارسال شده و مردم را به سوی پدرش دعوت می کند، ولی ( اکثر الناس للحق کارهون)
و اما در مورد سفیانی:
[=Times New Roman]، فعن الصادق (ع) :[=Times New Roman] قبل قيام القائم ( عج ) خمس علامات محتومات : (اليماني والسفياني والصيحة وقتل النفس الزكية والخسف بالبيداء). [=Times New Roman][1][=Times New Roman] - إلزام الناصب في إثبات الحجة الغائب ج 2 ص 119.
نیاز به ترجمه ندارد واضح است انشاء الله
و می بینیم در روایت علائم حتمی سفیانی و خراسانی جبهه باطل و حق را نشان داده است و بقیه هم را ذکر کرده لذا کسی که به حق دعوت می کند یمانی میباشد و شناخت آن از همه چیز اهم تر است.
روی حذلم بن بشیر قال: قلت لعلی بن الحسین: صف لی خروج المهدی وعرفنی دلائله وعلاماته فقال: یکون قبل خروجه خروج رجل یقال له عوف السلمی بأرض الجزیرة ویکون مأواه تکریت وقتله بمسجد دمشق ثم یکون خروج شعیب بن صالح من سمرقند ثم یخرج السفیانی الملعون من الوادی الیابس، وهو من ولد عتبة بن أبی سفیان، فإذا ظهر السفیانی اختفی المهدی ثم یخرج بعد ذلک. بحار الانوار ج 52 ص 213
از حذلم بن بشیر از امام علی بن الحسین علیه السلام نقل شد گفت: خروج مهدی ع و دلائل آن را برای من توصیف کن فرمودند: قبل از خروجش خروج مردی که به آن عوف سلمی در سرزمین جزیره و سرنوشتش تکریت و کشتنش در مسجد دمشق می باشد، سپس خروج شعیب بن صالح از سمرقند، سپس سفیانی ملعون از منطقه خشک خروجی می کند و او از فرزندان عتبه بن ابی سفیان است، پس اگر سفیانی ظهور کرد مهدی مخفی می شود سپس بعد از آن خارج می شود.
[=Times New Roman]در این روایت وقتی سفیانی ظهور می کند مهدی مخفی می گردد و سفیانی از علائم ظهور امام مهدی می باشد پس چگونه مهدی با ظهور سفیانی مخفی می گردد پس قیام کجاست؟
[=Times New Roman]اگر خوب دقت کنید سفیانی در هنگام ظهورش مهدی مخفی می گردد و مراد در این روایت سفیانی نیز دعوت به باطل می کند و باید یک نکته مهم را بدانید.
[=Times New Roman]مهدی در این روایت همان اول مومنان است که نامش احمد و عبدالله و مهدی می باشد والا امام مهدی در غیبت صاحب سه غیبت می شود لیکن مراد از مهدی در روایت فوق همان اول مومنان است در وصیت رسول خدا و همانطور که توضیح داده شده اول مومنان به امام مهدی عج یمانی و همان مهدی فرزند امام مهدی عج میباشد.
[=Times New Roman]فرق ظهور با خروج
[=Times New Roman]ظهور: ظاهر کردن امر و دعوت به سوی حق
[=Times New Roman]خروج : قیام با سلاح
[=Times New Roman]و ظهور سفیانی بعد از مهدی( یمانی) می باشد که با ظهور سفیانی مهدی مخفی می گردد ولی خروج آنها در یک زمان واحد میباشد و یمانی توسط انصارش دعوت پدرش را به مردم می رساند و هر کس به رکاب یمانی پایبند شود نجات یافته و غیر از آن قطعا در رکاب سفیانی قرار می گیرند چون در آن زمان هیچ کس به غیر از یمانی به حق دعوت نمی کند.
[=Times New Roman]عن الإمام الباقر (ع) انه قال :-[=Times New Roman] ( تنـزل الرايات السود التي تقبل من خراسان الكوفة فإذا ظهر المهدي بمكة بعث بالبيعة إلى المهدي)[=Times New Roman][1][=Times New Roman]- عقد الدرر ص 129
[=Times New Roman]از امام باقر علیه السلام: پرچمهای سیاه که از سمت خراسان می آیند به سوی کوفه پس اگر مهدی در مکه ظهور کرد مهدی را برای بیعت مبعوث می کند
[=Times New Roman]در این روایت مراد از مهدی اول امام مهدی محمد بن الحسن عج و مراد در مهدی دوم همان کسی است که بیعت را برای پدرش مهدی اول می گیرد که یمانی است در وصیت رسول خدا
[=Times New Roman]حالا خوب دقت کنید به روایت زیر:
[=Times New Roman]عن أبا عبدالله جعفر بن محمد(عليهما السلام)[=Times New Roman] قال :- إذا ظهرت راية الحق لعنها أهل المشرق وأهل المغرب، أتدرى لم ذاك؟ قلت: لا، قال: للذي يلقى الناس من أهل بيته قبل خروجه )) الغيبة للنعماني [298]
[=Times New Roman]از اباعبدالله جعفر بن محمد ع: گفت اگر پرچم حق ظهور کرد اهل مشرق و مغرب آن را لعنت می کنند، می دانی چرا؟ گفتم: خیر، فرمود: چون شخصی قبل از خروجش از اهل بیتش است که مردم از او می بینند.
[=Times New Roman]در این روایت اگر دقت کنید لعنت کردن پرچم حق توسط مردم به امری که شخصی قبل از امام مهدی از فرزندانش می باشد است و متوجه می شویم که فردی از اهل بیت امام مهدی قبل از امام به سوی مردم می آید و مردم را دعوت می کند ولی اکثر مردم از حق گریزانند
[=Times New Roman]امام زین العابدین فرمود: انگار صاحبتان را بر نجفتان می بینم در پشت کوفه که با آن انصار پدرش زیر پرچم رسول خدا می باشند....
[=Times New Roman]سوال: این چه کسی است که با انصار پدرش در زیر پرچم رسول خداست؟
[=Times New Roman]و همه آنها اشاره بر آن دارد که سفیانی و خراسانی و یمانی در یک زمان واحد است لیکن مقدمات جمع کردن نیرو و انصار هر کدام برای خوش قبل از آن می باشد و مجددا تکرار می کنم که خداوند متعال حاشا در قبل از هر قیامتی بشیر و نذیری را ارسال نکند بیم دهنده برای کافران و معاندان و بشارت دهنده به مومنان.
[=Times New Roman]دریافتیم
[=Times New Roman]یمانی قبل از قیام دعوتی دارد
[=Times New Roman]یمانی از فرزندان امام مهدی باشد
[=Times New Roman]یمانی صاحب هدایتگر ترین پرچمهاست همان پرچم رسول خدا
[=Times New Roman]یمانی ما را به سوی صاحبمان دعوت می کند
[=Times New Roman]یمانی وقتی ظهور کند اهل مشرق و مغرب از آن بیزار می شوند و آن هم بخاطر عدالت و عدم [=Times New Roman]موافقت مردم با حق ( اکثرهم للحق کارهون)
[=Times New Roman]صیحه با مضامین مختلف می باشد پس مراد رویای صادقه است
[=Times New Roman]فرو رفتن زمین بعد از قیام سفیانی و یمانی مباشد که زمین لشکر سفیانی را می بلعد
[=Times New Roman]قتل نفس زکیه پانزده روز قبل از ظهور شخص امام مهدی عج میباشد
[=Times New Roman]
[=Times New Roman]خراسانی باید تابع یمانی باشد و لزوم شناخت یمانی اهمتر است
[=Times New Roman]انشاء الله موارد فوق مورد رضای طالبان حق واقع شوند
[=Times New Roman]موفق باشید ....:Gol:
و همچنین آن دعا را درج کنید لطفاً تا مردم بخوانند و اشکال آن را بگیرند. که آیا اشکالی در آن هست یا خیر؟
و همچنین آن دعا را درج کنید لطفاً تا مردم بخوانند و اشکال آن را بگیرند. که آیا اشکالی در آن هست یا خیر؟