جمع بندی آیا خدایی دیگر با جهانی دیگر، وجود دارد؟
تبهای اولیه
سلام
یه سوالی ذهنمو درگیر کرده
جهانی که توش هستیم آفریده ی خداست هیج شکی نیست(همه ی جهان ؛آخرت، کرات،روح، جسم همه چی)
اگر خدای دیگری باشد با جهان دیگری
یعنی یه مرزی بین جهان ما با یه جهان دیگه با یه شکل دیگه وجود داشته باشه که خدایی که خالق این جهان (=جهان ما)روی اون جهان و خالق اون جهان تسلطی نداشته باشه
ههمچین چیزی هست؟!!!
خلاصه موضوع آیا یه جهان با یه خدای دیگه وجود داره؟
سلام
یه سوالی ذهنمو درگیر کرده
جهانی که توش هستیم آفریده ی خداست هیج شکی نیست(همه ی جهان ؛آخرت، کرات،روح، جسم همه چی)
اگر خدای دیگری باشد با جهان دیگری
یعنی یه مرزی بین جهان ما با یه جهان دیگه با یه شکل دیگه وجود داشته باشه که خدایی که خالق این جهان (=جهان ما)روی اون جهان و خالق اون جهان تسلطی نداشته باشه
ههمچین چیزی هست؟!!!
خلاصه موضوع آیا یه جهان با یه خدای دیگه وجود داره؟
با سلام و احترام
براهین دال بر توحید خداوند دو دسته هستند، دسته ای از اوصاف جهان موجود به دنبال اثبات خالق واحد هستند، و دسته ای دیگر بدون دخالت مخلوقات، با تحلیل اوصاف خدا به دنبال اثبات وحدت خداوند هستند.
اشکال شما در خصوص ادله دسته اول مطرح است، لذا اثبات برهان تمانع، متوقف بر نفی جهان های دیگر است(توحید در قرآن، آیت الله جوادی آملی، ص82) اما در ادله دسته دوم، روش اثبات توحید از طریق جهان نیست تا با فرض تعدد جهان ها، استدلال با مشکل مواجه شود، بلکه خود آن ادله وجود جهان های دیگر را نفی میکند.
ببینید طبیعتا این دو خدا با چشم پوشی از مخلوقاتشان آیا با هم تفاتی دارند یا خیر؟ اگر تفاوت ندارند که پس دوتا نیستند، یکی هستند، و اگر تفاوت دارند، پس باید مرکب باشند، چون هر خدا تشکیل شده از یک سری وجوه مشترکی چون وجوب وجود، و یک وجوه متفاوت، چون علم خاص و... است، و ترکیب در خداوند راه ندارد.(کلام نوین اسلامی، عبدالحسین خسروپناه، ج1، ص115)
علاوه بر این که با تصور مسأله می یابیم که چنین فرضی امکان وقوع ندارد:
اولا: در این صورت یا باید بین قلمرو تصرف این دو خدا یک مرز باشد، که سخن از مرز و چیستی آن پیش می آید، این مرز ساخته کیست که خدایان قدرت عبور از آن را ندارند، یا اگر دارند چرا از آن عبور نمی کنند؟ و اگر مراد از مرز این است که بین دو جهان فاصله بسیار باشد، آن وقت سوال میشود که این فاصله را چه کسی آفریده؟ و اگر بگویید این فاصله مکانی نیست، بلکه خلأ است، این نیز معنا ندارد، چون خلأ در این صورت فاصله ای موهوم بوده و امکان تحقق ندارد.
ثانیا: بدون شک خداوند وجودی نامحدود و نامتناهی است، طبق این اصل مسلّم، رابطه هر خدا و آن جهان مخلوق خدای دیگر چیست؟ اگر بگویید جهان دیگری وجود دارد که فضایی را اشغال نموده و مخلوقاتی دارد، اما این خدا یا از آن خبر ندارد، یا بر آن احاطه ندارد، پس دایره تصرف و آگاهی هر دو خدا را محدود نموده ایم، و اگر بگوییم یکی بر دیگری برتری دارد اما به دیگری اجازه تدبیر داده است، پس همان خدای برتر خدای حقیقی است و دیگری واسطه است، نه خدا.
یا علی(ع)
اگر خدای دیگری باشد با جهان دیگری
سلام دوست گرامي
ولم يكن له كفوا احد
و هيچ كس همتاي او نيست.
فرض خداي ديگه و جهان ديگه يعني متصور شدن همتا براي خدا كه امكان نداره
چون هر خدا تشکیل شده از یک سری وجوه مشترکی چون وجوب وجود، و یک وجوه متفاوت، چون علم خاص و... است، و ترکیب در خداوند راه ندارد.(کلام نوین اسلامی، عبدالحسین خسروپناه، ج1، ص115)
با عرض سلام
خیلی متشکر از پاسخگویی
این تیکه رو اگه میشه بیشتر توضیح بدبد
نفهمیدم
یه سوال دیگه
جهانی دیگه ای به جز جهان ما وجود دارد؟با اصل یکتایی خدا
یعنی خدا جهانی دیگه ای خلق کرده؟
کرات و کهکشان ها منظورم نیست کلا جهان دیگه ای
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
با عرض سلام
خیلی متشکر از پاسخگویی
این تیکه رو اگه میشه بیشتر توضیح بدبد
نفهمیدم
سلام
ببینید دوتا خدا بخواهد وجود داشته باشد، باید علاوه بر یک سری اوصاف مشترک، یک اوصاف غیر مشترک هم داشته باشند، چون اگر همه اوصاف آنها مشترک باشد، دیگر دوتا خدا نیستند، بلکه یک خدا هستند.، پس برای دوتا بودن باید یکی از آنها اوصافی داشته باشد که دیگری ندارد، و دیگری اوصافی داشته باشد که این یکی ندارد در این صورت هر دو خدا مرکب می شوند، یعنی ترکیب از اوصاف مشترک(که خدای دیگر هم دارد)، و اوصاف غیر مشترک(که خدای دیگری ندارد)
یه سوال دیگه
جهانی دیگه ای به جز جهان ما وجود دارد؟با اصل یکتایی خدا
یعنی خدا جهانی دیگه ای خلق کرده؟
کرات و کهکشان ها منظورم نیست کلا جهان دیگه ای
ببینید با توجه به این که منظورتان از جهان دیگر کرات و کهکشان ها و امور واقع در این جهان نیست، باید عرض کنم وقوع چنین امری منع عقلی ندارد، اما دلیلی بر وجود جهان مستقل مادی دیگری نداریم، و انبیاء و ائمه(ع) به عنوان فرستادگان الهی از آن سخن نگفته اند، البته باید توجه داشت که اگر منظور جهان مجردات باشد بله، وجود دارد و در بطن این جهان و روح آن است و زمان و مکان در آن راه ندارد، اما اگر آن جهان هم مادی باشد بالاخره بین دو جهان مادی باید ارتباطی باشد، باید فاصله ای باشد، مرزی باشد، چگونه آن را تصور کنیم؟ چرا که اوصاف مادی از جمله مکان و زمان در هر دو جهان راه دارد و بین دو شیء مادی باید بتوان رابطه و تناسب و زمان و مکان و... فرض کرد. اگر بگوییم بین این دو جهان مادی به طور کلی فاصله است، سوال پیش می آید آن فاصله و مرز بین دو جهان جزء کدامیک از جهان ها است؟ و اگر فاصله ای در میان نباشد و دو جهان به یکدیگر چسبیده باشند و مرز بین آنها یک مرز جغرافیایی باشد سوال پیش می آید که چرا بین زمین و کرات دیگر، یا مثلا کهکشان راه شیری و سایر کهکشان ها قائل به دو جهان بودن آنها نشدیم؟ پس اگر دو جهان با مرزی به هم متصل باشند دیگر دو جهان گفتن به آن معنا ندارد، چرا که خالق آنها یکی است و دو جغرافیای به هم پیوسته خلق نموده و اگر با هم فاصله دارند.
در هر صورت مرز یک چیز اعتباری است، وباید بیان شود که چه تفاوتی بین دو جهان وجود دارد که ما آنها را دو جهان دانسته ایم؟
سلام
یه سوالی ذهنمو درگیر کرده
جهانی که توش هستیم آفریده ی خداست هیج شکی نیست(همه ی جهان ؛آخرت، کرات،روح، جسم همه چی)
اگر خدای دیگری باشد با جهان دیگری
یعنی یه مرزی بین جهان ما با یه جهان دیگه با یه شکل دیگه وجود داشته باشه که خدایی که خالق این جهان (=جهان ما)روی اون جهان و خالق اون جهان تسلطی نداشته باشه
ههمچین چیزی هست؟!!!
خلاصه موضوع آیا یه جهان با یه خدای دیگه وجود داره؟
سلام:
اطلاق و صرافت لازمه واجب الوجود بالذات است
و اگر جهان دیگری فرض شود که از خداوند خالی باشد
لازمه اش محدودیت خداوند است و به عبارت دیگر
محدودیت خداوند در مکان است که از لوازم مخلوقات است
پس تصور این مطلب هم با توحید ناسازگار است.
خلاصه موضوع آیا یه جهان با یه خدای دیگه وجود داره؟
بله امکان داره
نکته ای تازه که دانشمندان در باره آن به دستاوردهایی رسیده اند اکنون در گفتگوی های گیتکی بیان می شود جهان های موازی یا چند جهانی است multi universe or parallel universe
سلام
یه سوالی ذهنمو درگیر کرده
جهانی که توش هستیم آفریده ی خداست هیج شکی نیست(همه ی جهان ؛آخرت، کرات،روح، جسم همه چی)
اگر خدای دیگری باشد با جهان دیگری
یعنی یه مرزی بین جهان ما با یه جهان دیگه با یه شکل دیگه وجود داشته باشه که خدایی که خالق این جهان (=جهان ما)روی اون جهان و خالق اون جهان تسلطی نداشته باشه
ههمچین چیزی هست؟!!!
خلاصه موضوع آیا یه جهان با یه خدای دیگه وجود داره؟
بسم الله ... الرحمن الرحیم
سلام علیکم و رحمة الله
۱. برای وحدانیت خداوند براهینی وجود دارد که آنها را مرور کنید ... خدایی جز همان یک خدا نمیتواند وجود داشته باشد، گرچه وجود عوالم وجود دیگر امکان دارد
۲. اگر به کل بگویید ما هیچ راهی برای فهم عوالم وجود دیگر نداریم و اینکه وجود دو خدا عقلاً محال است و شاید آن عوالم دیگر از منطق این عالم تبعیت ننمایند پاسخ سؤالتان حداکثر این میشود که در این صورت نه میتوانیم وجود خدایان دیگر برای آن عوالم دیگر را رد کنیم و نه میتوانیم اثبات کنیم و پاسخی بالاتر از «لا ادری» نداریم ... با این وجود اگر بسیط بودن خداوند را بررسی کنید میبینید که اگر عوالم وجود دیگری هم وجود داشته باشند باز همین یک خدا خالق و مالک همهی آنهاست و خدای دیگری امکان ندارد که باشد ... خداوند اصل وجود است و هر عالمی که وجود دارد از همین اصل وجود رنگ حقیقت به خود گرفته است، دو حقیقت متفاوت وجود نداریم پس دو خدا هم نداریم، دیگر هر چقدر که عوالم متعدد وجود هم که داشته باشیم تفاوتی نخواهد کرد
یا علی علیهالسلام
یه سوال دیگه
جهانی دیگه ای به جز جهان ما وجود دارد؟با اصل یکتایی خدا
یعنی خدا جهانی دیگه ای خلق کرده؟
کرات و کهکشان ها منظورم نیست کلا جهان دیگه ای
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
بسم الله ... الرحمن الرحیم
سلام علیکم و رحمت خدا بر شما،
وجود عالم یا عوالم وجودی متمایز از این عالم وجود را با اطمینان نمیتوانم بگویم که حتماً هست (گرچه در روایتی دیدهام که بگوید وجود دارند ولی آن روایت را در کتابی نه چندان معتبر دیدهام و در جای دیگر پیدایش نکردم متأسفانه) ولی امکانش وجود دارد و این امکان اگر ثابت شود در حقیقت قطعی بودن وجود آن عوالم وجود است که اثبات شده است، چرا که خداوند هر چه که ممکن باشد و مستقل از ضوابط دیگر باشد را خلق میکند و این جزء عدالت خداست و واسعالرحمت بودنش. این موضوع پیشتر در چندین تاپیک بیان شده است، اگر تمایل داشتید به پستهای نزدیک یا بعد از پستی که نقل قول زیر از آن شده است هم میتوانید رجوع نمایید:
جهت انگیزش کنجکاوی آنهایی که دوست دارند بیشتر فکر کنند:
آیا اصول موضوعهی لازم برای ایجاد عالم وجود یکتاست و همین است که هست؟ یا میتواند همانطور که اصول موضوعهی هندسهی اوقلیدوسی موجودات ممکن در این هندسه (مثل مثلث با این صفت که جمع زوایای آن ۱۸۰ درجه باشد) را بالقوه ایجاد میکند و اصول موضوعهی هندسهی کروی یا هذلولوی و غیره هم موجودات ممکن در چهارچوب خودشان را (مثل مثلثی که دیگر جمع زوایای آن ۱۸۰ درجه نمیشود و کمتر یا بیشتر میشود) بالقوه ایجاد میکنند بوده و بتوان انتظار داشت عوالم وجود دیگری هم هستند که هر کدام اصول موضوعهی خودشان را دارند و منطق خودشان را نیز دارند و ممکنالوجودهای خودشان را دارند؟ موجوداتی که در عالم وجود ما نامعقول و غیرمنطقی و ناممکنالوجود به حساب میایند که قابلیت ایشان برای خلق شدن مخدوش است اما در عوالم خودشان ممکنالوجود هستند و رنگ وجود به خود میگیرند؟
نظر شخصی حقیر این است که بله عوالم وجود بسیاری در کنار عالم وجودی که ما وجودهای ممکن آن هستیم وجود دارند که برخی از اصول منطقی آنها برای ما غیرمنطقی و برخی از اصول منطقی ما برای آنها غیرمنطقی است، در نتیجه وجودهایی که در این عالم وجود ممکن هستند در آنها ناممکن بوده و بالعکس ... و البته تمامی این عوالم وجود حداقل در یک اصل منطقی مشترک هستند و آن اینکه هیچ کدام در درون خودشان به تناقض نمیرسند، یعنی خودسازگار هستند ...
یا علی علیهالسلام
نکته ای تازه که دانشمندان در باره آن به دستاوردهایی رسیده اند اکنون در گفتگوی های گیتکی بیان می شود جهان های موازی یا چند جهانی است multi universe or parallel universe بله امکان داره
بسم الله
درود جناب ژیان
پاسختان «بله امکان دارد» بود ولی ادامهی آن ربطی به آن پاسخ مثبت ندارد ... گیرم که عوالم وجود دیگری هم وجود داشته باشند، کثرت خدایان را از کجا گفتید که امکان دارد؟ امکان برای وقتی است که نشود حرف قطعی زد و در اینجا میشود حرف قطعی زد ... در نتیجه پاسخ منفی است ولی میتوانید بگویید دانشمندان به چنان دستآوردهایی رسیدهاند ...
دست آخر حقیر از شما میپرسم که آیا همین هم واقعاً درست است و به چنان دستآوردهایی رسیدهاند؟ نکند منظورتان بحثهای کوانتومی است که مثلاً گربهی شرودینگر بالأخره زنده است یا مرده که برخی افسانهسرایی کردهاند که احتمالاً از زمان شروع فرایند در اتاق نگهداری گربه جهان زایش کرده و دو جهان موازی شکل میگیرد که در یکی از آنها گربه به دلیل آزاد نشدن سم زنده مانده است و در دیگری به دلیل آزاد شدن سمّ مرده است؟ این افسانهسرایی البته به راحتی قابل مردود کردن است و نشان میدهد که در فیزیک امروز چقدر مرز دانش و توهم و تخیل در هم تنیده شده است ... ... ... اگر هم منظورتان از جهانهای موازی بر اساس نظریهی ریسمان است باز باید گفته شود که این نظریه یا فرضیه قاببل اتکا نیست و اینکه بگوییم اخیراً دانشمندان به چنین دستاوردهایی رسیدهاند در اصل اینکه این دستآورد اصلاً دستآورد باشد تردید جدی وجود دارد ... گرچه حقیر به شخصه با این مطلب مخالفتی ندارم که جهانهای موازی در دل این عالم وجود داشته باشیم (نه البته در ۱۱ بعد) ولی سؤال جناب hamiz دربارهی جهانهای موازی در اصل در بارهی عوالم وجود متمایز و مستقل باید باشد مگرنه جهانهای موازی شما مستقل از یکدیگر نیستند و مثلاً برخی از آثار مشاهده شده در این جهان ۴ بعدی ما را به آن جهانهای موازی دیگر ارتباط میدهند و جهانهایی که با یکدیگر برهمکنش داشته باشند به معنای واقعی موازی نیستند، چه بسا همین ستارگان و کهکشانها و زمین و خورشید در آن ابعاد دیگر نمایشی از خود داشته باشند ... در این حالت تغییر جهان با تغییر بعد مانند تغییر زاویهی نگاه خواهد بود
یا علی علیهالسلام
سوال:
در اینکه جهان موجود مخلوق «الله تبارک و تعالی» است شکی نیست، اما چه دلیلی وجود دارد که جهان دیگری نیست که خالقی غیر از «الله» داشته باشد؟ چه دلیلی بر نفی آن وجود دارد؟ بر فرض پذیرش خداوند یکتا چطور؟ آیا جهان های متعدد با خالق یگانه وجود دارد؟
پاسخ:
براهین دال بر توحید خداوند دو دسته هستند، دسته ای از اوصاف جهان موجود به دنبال اثبات خالق واحد هستند، و دسته ای دیگر بدون دخالت مخلوقات، با تحلیل اوصاف خدا به دنبال اثبات وحدت خداوند هستند.
اشکال شما در خصوص ادله دسته اول مطرح است، لذا اثبات برهان تمانع، متوقف بر نفی جهان های دیگر است(1) اما در ادله دسته دوم، روش اثبات توحید از طریق جهان نیست تا با فرض تعدد جهان ها، استدلال با مشکل مواجه شود، بلکه خود آن ادله وجود جهان های دیگر را نفی میکند.
ببینید طبیعتا این دو خدا با چشم پوشی از مخلوقاتشان آیا با هم تفاتی دارند یا خیر؟ اگر تفاوت ندارند که پس دوتا نیستند، یکی هستند، و اگر تفاوت دارند، پس باید مرکب باشند، چون هر خدا تشکیل شده از یک سری وجوه مشترکی چون وجوب وجود، و یک وجوه متفاوت، چون علم خاص و... است، و ترکیب در خداوند راه ندارد.(2)
علاوه بر این که با تصور مسأله می یابیم که چنین فرضی امکان وقوع ندارد:
اولا: در این صورت یا باید بین قلمرو تصرف این دو خدا یک مرز باشد، که سخن از مرز و چیستی آن پیش می آید، این مرز ساخته کیست که خدایان قدرت عبور از آن را ندارند، یا اگر دارند چرا از آن عبور نمی کنند؟ و اگر مراد از مرز این است که بین دو جهان فاصله بسیار باشد، آن وقت سوال میشود که این فاصله را چه کسی آفریده؟ و اگر بگویید این فاصله مکانی نیست، بلکه خلأ است، این نیز معنا ندارد، چون خلأ در این صورت فاصله ای موهوم بوده و امکان تحقق ندارد.
ثانیا: بدون شک خداوند وجودی نامحدود و نامتناهی است، طبق این اصل مسلّم، رابطه هر خدا و آن جهان مخلوق خدای دیگر چیست؟ اگر بگویید جهان دیگری وجود دارد که فضایی را اشغال نموده و مخلوقاتی دارد، اما این خدا یا از آن خبر ندارد، یا بر آن احاطه ندارد، پس دایره تصرف و آگاهی هر دو خدا را محدود نموده ایم، و اگر بگوییم یکی بر دیگری برتری دارد اما به دیگری اجازه تدبیر داده است، پس همان خدای برتر خدای حقیقی است و دیگری واسطه است، نه خدا.
اما در مورد جهان های متعدد و خدای واحد اگر بخواهیم جهان های دیگر را همانند این جهان و قوانین آن بدانیم، دوئیت معنا ندارد، و نمی توان بین آنها مرزی قائل شد مگر این که مرز اعتباری باشد، وإلا در حقیقت یک جهان هستند، اما اگر بخواهیم جهانی غیر از این جهان با قوانین دیگر و ماهیت متفاوت قائل شویم، همان طور که غربی ها از جهان های موازی نام میبرند، باید عرض کنم در متون و معارف اسلامی شواهدی دال بر وجود چنین عوالمی وجود دارد مانند: وجود افلاک و آسمانها (در بسیاری از آیات قرآن آسمان به صورت جمع آمده است)، وجود دنیای اجنه، احادیث معراج پیامبر اکرم (ص) و مانند آن.
عرفا و فلاسفه نیز به این تعدد عوالم اشاره فرمودهاند، مثلا شیخ اشراق شمار عوالم را چهار عالم می داند: عالم عقول و ملائکه و مقربان، که به اصطلاح او عالم انوار قاهره است؛ عالم نفوس، که آن را عالم انوار مدبره دانسته است؛ عالم برزخیان، که عالم حس و عبارت است از عالم افلاک و ستارگان و عالم عناصر؛ و عالم مثال و خیال که به اصطلاح او، عالم صور معلقة ظلمانیه و مستنیره است؛ و ارواح اشقیا و سعدا، هر دو در آن عالم است.
یا مثلا ملاصدرا مجموع عوامل را سه می داند: عالم عقل، عالم خیال، و عالم حس. همچنین قیصری در مقدمه شرح فصوص الحکم شمار عوالم را پنج می داند: عالم اعیان ثابته، عالم ملک، عالم عقول و نفوس مجرده، عالم مثال، و عالم انسانی (که جامعه جمیع عوالم است) (3)
______________________________
1) توحید در قرآن، آیت الله جوادی آملی، مرکز نشر اسراء، ص82.
2) کلام نوین اسلامی، عبدالحسین خسروپناه، ج1، ص115.
3) دائرة المعارف فارسی، غلامحسین مصاحب، نشر علمی و فرهنگی، تهران، ج 2، ص1653؛ به نقل از اسلام کوئست.