جمع بندی پیروی از قوانین و مقرارت حکومت اسلامی فعلی، شرعاً واجب است اما امکانپذیر نیست
تبهای اولیه
سلام
طبق فتواهایی که از مراجع تقلید فعلی دیدهام عمل به همۀ قوانین جمهوری اسلامی از اداری تا راهنمایی رانندگی واجب است.
برداشت من این است که احکام رسالههای عملیه به کنار، در حکومت اسلامی فعلی به همۀ قانونیهای مجلس و دولت و دستورات رؤسا نیز باید عمل کرد وگرنه فرد گناهکار است و باید پس از مرگ جواب پس بدهد. به این ترتیب مسلمان بی گناه بودن در این حکومت بسیار سختتتر است.
احکام رساله که برگرفته از احکام الهی است خیلی سخت نیستند: اگر آب نبود تیمم اگر ایستاده نشد نشسته، نشسته نشد، خوابیده. استطاعت اگر بود حج واجب است. مریض اگر نبودی روزه واجب است و...
اما قوانین حکومت توسط انسانهایی نه چندان همه جانبه نگر تدوین شدهاند و عمل دقیق به آنها خیلی هم ساده نیست و هیچ یک از ساده گرفتنهای احکام اولیه را ندارند. مثلاً ظاهرا طبق قوانین راهنمایی رانندگی عابر پیاده باید از پل یا از خط عابر پیاده عبور کند. فرض کنید بخواهید به مغازۀ رو به روی آن طرف خیابان بروید و خیابان هم خلوت باشد اما نزدیکترین خط عابر پیاده 2 کیلومتر آن ور تر باشد. حالا فرد مسلمان مؤمن باید زحمت بکشد 8 کیلومتر پیاده روی کند تا از مغازه چیزی بخرد و برگردد تا خدای نکرده مرتکب گناه شکستن قوانین نشود و اگر کسی هم بفهمد حتما مورد تمسخر هم قرار بگیرد:Moteajeb!:.
یا مثلا بستن کمبربند ایمنی برای سرنشینان عقب هم طبق قوانین جدید الزامی است. حالا اگر سوار تاکسی شوید و بخواهید کمبر بند عبق ببنید و ببنید همچین چیزی نیست و به رااننده بگویید «چون کمبربند ندارد پیاده میشوم»، علاوه برای تحمل خندۀ دیدگران راهتان را باید پیاده طی کنید چون خیلی از تاکسیها کمبرند عقب ندارند یا اگر هم داشته باشند نمیشود بست. به هر حال این پیاده روی، هزینۀ گناه نکردن در حکومت اسلامی است.
یا فرض کنید به ادارهای رفتهاید و میدانید طبق قوانین اداری سهمیۀ چای مخصوص کارمندان است و شما ارباب رجوع اما کارمند تعارف میکند و یک چای هم برای شما میگیرد. حالا طبق قوانین شما نباید چای را بخورید اما اگر نخورید خیلی خوب نیست. «آقا این چای که شما تعارف میکنید طبق قوانین ادارۀ خود شما مخصوص ارباب رجوع نیست:read: و من متأسفنه نمیتوانم لب به آن بزنم» این را بگویید و بعد هم انتظار داشته باشید کارتان راه بیفتد.
یا میروید بانک پول بگذارید و میدانید مصوبۀ جدید هیئت دولت به همۀ بانک این است که نرخ سود زیر 17 درصد باشد و میدانید این بانک سود 21 درصد میدهد و خلاف مقرارات عمل میکند و به حرف هیچ کس توجه نمیکند. فکر میکنید این که 4 درصد سود غیر قانونی میدهد و این 4 درصد غیر قانونی و حرام است و شما که مؤمن هستید نمیتوانید مال حرام بخورید.
یا در ادارهای کار میکنید و اسکنر فلان بخش اداری خراب شده ولی اسکنر شما سالم و بلا استفاده است و میتوانید کار ارباب رجوعهای آن بخش را راه بیندازید اما ناگهان یاد مقررات اداری میافتید که این اسکنر را به این بخش دادهاند و من حق ندارم آن را در امور دیگری استفاده کنم و نتیجه معطل ماندن ارباب رجوعهای میشود.
یا میخوهید کارآفرینی کنید اما آنقدر مقررات زیاد است که بدون زیر پا گذاشتن برخی نمیتوانید کار آفرینی کنید.
یا وارد سایت سازمان سنجش میشوید تا برای کنکور ثبت نام کنید در حالی که ساعات پایانی ثبت نام است. ثبت نام را شروع میکنید و در قسمتی که باید عکس خودتان را آپلود کنید عکس پارسالتان را بر میدارید اسکن میکنید تا آپلود کنید که ناگهان میبینید زیر عکس نوشته «طبق مقررات ثبت نامی عکس باید مربوط به یک سال اخیر باشد» و یادتان میآید که عکسی که اسکن کردهاید مربوط به یک سال و یک ماه پیش است و عکس دیگری ندارید و فرصتی هم برای عکس گرفتن نیست. اما شما مسلمان مؤمن هستید و نباید گناه تخلف از مقررات را مرتکب شوید پس تصمیم میگیرید گناه نکنید و تا ثبت نام سال دیگر کنکور صبر کنید.:Moteajeb!:
در لوله کشی ساختمان، ساخت و ساز و دهها مسألۀ دیگر همین مسائل پیش میآید.
-------------------
نکتۀ دیگر این که اصلا قوانین روشن نیستند و اگر قرار باشد مردم واقعا به آنها عمل کنند در کنار مرجع تقلید فعلی باید نوعی مرجع تقلید مقرراتی و قانونی داشته باشند و از او در اجرای قوانین استفتا کنند چرا که مراجع تقلید از قوانین اطلاع کافی ندارند که تکلیف را مشخص کنند و روشن است که چین مرجعی باید اعلم هم باشد و شاید عادل، بالغ و... هم باید باشد... :Ghamgin:
اما مردم حتی به این فکر هم نمیکنند اما ظاهرا طبق فتواهای که میگوید تخلف از قوانین جایز نیست باید فکر کنند.
آیا برای یک مسلمان مؤمن بهتر نبود که همان حکومت قبلی باشد تا مجبور به این همه گناه نشود؟ در آن حکومت حتی اگر از زیر مالیات در میرفت گناه نبود که هیچ، ثواب هم داشت.
[=microsoft sans serif]باسلام
در مورد این سوال باید به چند نکته توجه کرد.
نکته اول: اینکه تبعیت از قوانین اجتماعی لازم است، نیاز به تفسیر و تفکیک و تعیین مصادیق دارد. البته این تاپیک مربوط به بحثهای فقهی نیست، اما برای روشن تر شدن بحث، چند مورد از پاسخهایی که توسط کارشناسان محترم گروه فقه و احکام ارائه شده است را بیان میکنم.
مقام معظم رهبری: مخالفت با دو دسته قوانین و مقررات ممنوع است:
1. قوانین و مقرراتی که یا مستقیما توسط مجلس شورای اسلامی وضع شده و موردتایید شورای نگهبان است،
2. آنهایی که به حکم و اجازه قانونی توسط نهادهای مربوطه وضع شده است.(۱)
در استفتای دیگر از دفتر معظم له در قم به صورت واضح تری این بحث بیان شده است:
رعایت مقرراتی که سبب تضییع حق دیگران گردد لازم است و تخلف از مقرراتی که سبب اختتلال در نظام شود و یا مفسده داشته باشد و یا سبب از بین رفتن حق دیگران شود جایز نیست و گناه محسوب میشود.
بنابراین اگر در خیابانی که سرعت حرکت مجاز در آن ۵۰ کیلومتر باشد چنانچه سرعت بیشتر سبب راه بندان و اختلال در نظم رانندگی باشد جایز نیست. اما اگر خیابان خلوت باشد و حق کسی ضایع نشود و اختلال در نظرم هم پیش نیاید در این فرض گناه به معنای عقوبت اخروی نخواهد داشت. (۲)
آیت الله سیستانی: قوانینی که برای حفظ نظم و به مصلحت جامعه است.
آیت الله وحید خراسانی: قوانینی دولتی به دو شرط لازم است: اینکه خلاف شرع نباشد و مخالفت با آنها موجب هرج و مرج نباشد.(۳)
همانطور که مشاهده کردید غالب فتاوا بیان کننده این شرط بود که تخلف از قوانین در صورتی که مخل نظام جامعه و تضییع حق دیگران باشد ایراد دارد. بنابراین هر قانونی و از جانب هر نهاد و سازمان و اداره ای این جنبه را ندارد.
نکته دوم: در مورادی که به نظر مراجع تقلید(همگی یا برخی) پیروی از مقررات لازم واجب است، فلسفه تبعیت از قوانین به صورتی است که هر عاقلی متوجه آن میشود. به همین جهت، حتی در جوامع لائیک نیز برای توجه داشتن مردم به این مقررات، هم فرهنگ سازی میشود و هم جریمه های سنگینی برای متخلفان گذاشته شده است.
نکته سوم: حرام نبودن یک عمل مربوط به فقه است و ربطی به قانون ندارد. یعنی اگر یک عمل و تخلفی از نظر فقهی ایراد شرعی ندارد و گناه نبود،لزوما انجامش از نظر قانونی مجاز نیست. همانطور که تخلف از برخی قوانین داخلی ادارات و سازمانها که عمل نکردن به آن مستلزم تضییع حق دیگران نیست، گرچه ممکن است از نظر شرعی ایرادی نداشته باشد ولی از نظر قانون آن اداره محکوم بوده و عدم انجامش مستلزم جریمه و حتی اخراج است.
با توجه به این نکات:
اولا: هر قانون و مقرراتی شرعا لازم و واجب نیست. بلکه تنها قوانینی که توسط مجلس و نهادهای قانون گذار(که از نظر قانونی مجاز به قانون گذاری هستند) لازم الاتباع است.
ثانیا: قوانینی که تبعیت از آن شرعا لازم است مربوط به حفظ نظام جامعه و جلوگیری از اختلال در نظم جامعه و نیز جلوگیری از تضییع حق دیگران است. این قبیل قوانین در هر جامعه ای لازم الاتباع است و منحصر در جوامع دینی نیست.
ثالثا: در چنین مواردی تمسخر دیگران مجوزی برای انجامش نیست. مثلا فرض کنید بستن کمربند ایمنی که برای حفظ امنیت ساکنان خودرو است، باعث تمسخر یک عده ای شود، آیا کسی به این تمخسر توجه میکند و آیا قانون به این بهانه توجهی میکند؟
موفق باشید.
[=microsoft sans serif]
ـــــــــــــــــــــ
۱. آیه الله خامنه ای،اجوبه الاستفتائات،س1987
۲ .استفتاء از دفتر مقام معظم رهبری
۳. تخلف از قوانین
با تشکر
اولا: هر قانون و مقرراتی شرعا لازم و واجب نیست. بلکه تنها قوانینی که توسط مجلس و نهادهای قانون گذار(که از نظر قانونی مجاز به قانون گذاری هستند) لازم الاتباع است.
البته این شرایط رو بهتر میکنه. هر چند من این استثنائات رو در جای رسمیای پیدا نکردم. مثلا:
> واجب است مسئولين فروشگاه، کالاها را با همان شرايطى که از مسئولين مربوطه گرفتهاند به مشتريان عرضه نمايند
> اگر نانوا از طرف دولت مجاز در فروش آرد نباشد، جايز نيست
> مخالفت با قوانين نظام جمهورى اسلامى، جايز نيست.
> کسى حق عمل نکردن به قوانين و مقررات حاکم بر ادارههاى دولتى و عمل بر خلاف آنها را ندارد
و...
منبع: http://www.leader.ir/tree/index.php?catid=11
هیچ استثنائی ندیدهام.
«واجب است» یعنی عدم پیروی از آن گناه است وگرنه وجوب چه معنایی دارد؟ و گناه بودن چه معنایی دارد جز این که عقوبت دارد؟
و من تردید ندارم که حتی خود نمایندگان مجلس هم همۀ قوانین را کامل نمیدانند چه برسد به عامۀ مردم و من شاهد بودهام که مسئولان اداری از قوانین مربوط به خودشان بی اطلاع هستند. همچنین میدانم در راهنمایی رانندگی کسانی برگ یا دستگاه جریمه به دست دارند که حتی گواهینامۀ رانندگی ندارند. یا مثلا کسی میداند که سیم کشی برق یا لوله کشی آب و کار خانهاش کاملا قانونی است یا نه؟
آیا مردم در نظام اسلامی همۀ قوانین را با جزئیات رعایت میکنند؟ خیر، چون نمیشود این همه قانون ریز و درست را دانست و مو به مو انجام داد. بدون شک این همه قانون به نوعی مرجع تقلید قانونی نیاز دارند چون همه نمیتوانند وقت بگذارند قانون بخوانند. همچین مرجعی وجود ندارد که این میشود یک ایراد اساسی به یک حکومت اسلامی که قرار است مردم را از گناه دور کند.
نتیجه این که در حکومت اسلامی همه خواه ناخواه بیش از حکومت قبل گناهکارند (لااقل از نظر تعداد گناه). و نیز اگر کسی گناهی را کوچک بشمارد ظاهرا گناه کبیره میشود. پس چون مردم این جور گناهها را گناه نمیبینند، کوچک شمردهاند و گناهشان کبیره میشود!
شاید بگویید قشر دیندار رعایت میکنند که در این صورت اعتراف بعضی از آقایان روحانی را که در برنامۀ زنده میگویند ما با سرعت زیاد میرفتیم و پلیس ما را گرفت یا روحانیونی را که بدون کلاه ایمنی (در برخی شهرها) یا بدون بستن کمبرند ایمنی حرکت میکنند چه میگویید؟ آیا رعایت میکنند؟ نه؟ چرا؟ چون نمیشود. مگر میشود این همه قانون ریز و درشت سختگیرانه را رعایت کرد؟
شاید بگویید هر جا که نشد تکلیف ساقط اما این طور نیست چون این طور نیست که واقعا نشود. میشود. اما با سختی و گاه پیشامدهای غیر قابل قبول (که در بالا چند مثال زدم).
حتی خود دولت قوانین مجلس را رعایت نمیکند. از اینها گذشته آیا عاقلانه است که قوانین نمایندگانی که به قول خودشان زیر تابلو سیگار ممنوع سیگار میشکند و این همه نامنظمند و به وقت سر کارشان نمیآیند و وقتی میآیند پراکنده و بی نظمند، گاهی برای رأی آوردن تیم فوتبال جا به جا میکنند و... همپای قوانین الهی باشد؟
[=microsoft sans serif]در چنین مواردی تمسخر دیگران مجوزی برای انجامش نیست.
وقتی هیچ کس رعایت نمیکند، رعایت دقیق قوانین (به شکلی که بالا مثال زدم) انسان عادی را دیوانه جلوه میدهد و ممکن است فرد را از اجتماع دور کند و اسلام دین رهبانیت نیست که هر کس در خانه بنشیند و قوانین را رعایت کند. یک انسان عادی فرق میکند با یک مرجع تقلید که هر کاری بکند مرید و تحسین کننده دارد.
این قبیل قوانین در هر جامعه ای لازم الاتباع است و منحصر در جوامع دینی نیست.
بله. اما قوانین خیلی از جوامع غربی دقیقترند و ظاهرا جوانبش بیشتر سنجیده شده است و در نتیجه قابلیت اجرای بیشتری دارند و اغلب هم رعایت میشوند. ضمن این که قوانین شرعی به حساب نمیآیند که نگرانی اخروی برای انسانها داشته باشند. برای مثالی که نشان دهد قوانین آنها دقیقترند آن حادثۀ ریلی بزرگ که10، 15 سال پیش در انگلستان افتاد را به یاد بیاورید ضمن محاکمۀ هر کس که نقش داشت، سیستم و قوانین ریلی به گونهای عوض شد که امکان بروز آن حادثه نباشد. اما در ایران بعد از حادثۀ بم فقط یک دسته قوانین دست و پاگیر به ساختمان سازی اضافه شد که ضمن دردسرسازیها وضعیت ساختمانها بهتر شدند اما آیا واقعا ضد زلزله شدند؟ آیا تحول بزرگی بود یا فقط فرایند اداری را پیچیدهتر کرد؟ به نظر تنها تغییری که وجود آمد این بود که مردم فهمیدند ساختمان باید در برابر زلزله مقاوم باشد که این تغییر بیشتر احساسی است نه بر اساس قانونگرایی. یا با این آمار تصادف بالا کاری صورت گرفت؟ قانون جدیدی (غیر از بالا بردن روز افزون و ملایم جریمهها) پدید آمد؟ ارتباط این با موضوع این است که قوانین دقیقتر شاید شایستۀ اطاعت شرعی باشند، اما قوانینی که روشن است کارشناسی دقیق پشت آنها نیست، آیا در سطح قوانین الهی است.
اما سوال من در حقیقت این بود:
مگر حکومت اسلامی برای رستگاری دنیوی و اخروی نیست؟ حکومت اسلامی برای این است که هم دنیای مردم تأمین شود هم عقبا.
روشن است که حکومت فعلی رستگاری دنیوی به وجود نیاورده است.
این حکومت اسلامی اگر قرار باشد با این همه قوانین دست و پا گیر که همه واجبند؛ مردم را به عدهای گناهکار تبدیل کند، رستگاری اخروی آنها را نیز تباه کرده است.
پس چنین حکومتی که نه دنیا را ساخته نه آخرت، به چه درد میخورد؟
و سوال حاشیهای این که مگر اسلام دینی آسان نیست؟ در حکومت اسلامی با این همه قوانین واجب الاجرا که اسلام واقعا سخت است!
و سوال دیگر آن که چرا باید قوانین حکومتی را پاس داشت و واجب الاجرا دانست که با حمایت از بانکداری ربوی و داشتن اقتصادی (به قول خودشان) بر پایۀ ربا (بر حسب ظاهر) اجتهاد در مقابل نص (قرآن) میکند؟ یا قوانین نمایندگانی که به گفتۀ برخی مقامات از پول بیت المال برای رأی آوردن استفاده کردهاند؟ و آنگاه خود را در اطلاعت از این قوانین مأجور بدانیم.
در استفتای دیگر از دفتر معظم له در قم به صورت واضح تری این بحث بیان شده است:
رعایت مقرراتی که سبب تضییع حق دیگران گردد لازم است و تخلف از مقرراتی که سبب اختتلال در نظام شود و یا مفسده داشته باشد و یا سبب از بین رفتن حق دیگران شود جایز نیست و گناه محسوب میشود.
بنابراین اگر در خیابانی که سرعت حرکت مجاز در آن ۵۰ کیلومتر باشد چنانچه سرعت بیشتر سبب راه بندان و اختلال در نظم رانندگی باشد جایز نیست. اما اگر خیابان خلوت باشد و حق کسی ضایع نشود و اختلال در نظرم هم پیش نیاید در این فرض گناه به معنای عقوبت اخروی نخواهد داشت. (۲)
سلام علیکم
در لینکی که به عنوان مرجع برای نظر آیت الله خراسانی قرار دادید (http://www.askdin.com/thread38273.html) حکمی که بیان شده کاملا متناقض با این حکم است.
نتیجه ای هم که من از سوال وجواب های تاپیک http://www.askdin.com/thread19458.html گرفتم این بود که قوانین برای نظم دادن به جامعه وضع شده اند، پس هرگونه تخلف از هر قانونی موجب اختلال در نظم جامعه می شود.
[=microsoft sans serif]
واجب است مسئولين فروشگاه، کالاها را با همان شرايطى که از مسئولين مربوطه گرفتهاند به مشتريان عرضه نمايند
> اگر نانوا از طرف دولت مجاز در فروش آرد نباشد، جايز نيست
> مخالفت با قوانين نظام جمهورى اسلامى، جايز نيست.
> کسى حق عمل نکردن به قوانين و مقررات حاکم بر ادارههاى دولتى و عمل بر خلاف آنها را ندارد
با سلام
خب این قوانین ممکن است بر اساس قوانین وضع شده مجلس باشد و یا از جانب نهادهایی که از قانون گذاری آنها از سوی مجلس مجاز دانسته شده است.
و من تردید ندارم که حتی خود نمایندگان مجلس هم همۀ قوانین را کامل نمیدانند چه برسد به عامۀ مردم و من شاهد بودهام که مسئولان اداری از قوانین مربوط به خودشان بی اطلاع هستند. همچنین میدانم در راهنمایی رانندگی کسانی برگ یا دستگاه جریمه به دست دارند که حتی گواهینامۀ رانندگی ندارند. یا مثلا کسی میداند که سیم کشی برق یا لوله کشی آب و کار خانهاش کاملا قانونی است یا نه؟
آیا مردم در نظام اسلامی همۀ قوانین را با جزئیات رعایت میکنند؟ خیر، چون نمیشود این همه قانون ریز و درست را دانست و مو به مو انجام داد. بدون شک این همه قانون به نوعی مرجع تقلید قانونی نیاز دارند چون همه نمیتوانند وقت بگذارند قانون بخوانند. همچین مرجعی وجود ندارد که این میشود یک ایراد اساسی به یک حکومت اسلامی که قرار است مردم را از گناه دور کند.
گناه در صورتی است که علم و قصد در کار باشد و اضطراری نیز نباشد.
اما در مواردی که کسی از قانون اطلاع ندارد و البته بی اطلاعی ناشی از تقصیر خود فرد نبوده بلکه از جانب نهادهای مسئول خوب اطلاع رسانی نشده است، هیچ گناهی صورت نگرفته است.
شاید بگویید قشر دیندار رعایت میکنند که در این صورت اعتراف بعضی از آقایان روحانی را که در برنامۀ زنده میگویند ما با سرعت زیاد میرفتیم و پلیس ما را گرفت یا روحانیونی را که بدون کلاه ایمنی (در برخی شهرها) یا بدون بستن کمبرند ایمنی حرکت میکنند چه میگویید؟ آیا رعایت میکنند؟ نه؟ چرا؟ چون نمیشود. مگر میشود این همه قانون ریز و درشت سختگیرانه را رعایت کرد؟
شاید آن شخص روحانی مقلد مرجعی است که رعایت اینگونه قوانین که ضرر قابل توجهی به خود شخص و دیگران ندارد را لازم نمیداند. شاید هم تخلف دارد میکند. مگر یک روحانی امکان ندارد گناه کند؟ مگر روحانی، معصوم است؟
همانطور که عرض شد، دایره لزوم تبعیت از قوانین از نظر مراجع تقلید به یک صورت نیست.
شاید بگویید هر جا که نشد تکلیف ساقط اما این طور نیست چون این طور نیست که واقعا نشود. میشود. اما با سختی و گاه پیشامدهای غیر قابل قبول (که در بالا چند مثال زدم).
حتی خود دولت قوانین مجلس را رعایت نمیکند. از اینها گذشته آیا عاقلانه است که قوانین نمایندگانی که به قول خودشان زیر تابلو سیگار ممنوع سیگار میشکند و این همه نامنظمند و به وقت سر کارشان نمیآیند و وقتی میآیند پراکنده و بی نظمند، گاهی برای رأی آوردن تیم فوتبال جا به جا میکنند و... همپای قوانین الهی باشد؟
در مسائل دولتی که ملاک نظر ولی فقیه است و درصورت تخلف هم تخلف قانونی صورت گرفته و هم گناه.
در مسائل غیر دولتی و غیر کلان جامعه، هر کسی باید از مرجع تقلید خودش کسب تکلیف کند.
وقتی هیچ کس رعایت نمیکند، رعایت دقیق قوانین (به شکلی که بالا مثال زدم) انسان عادی را دیوانه جلوه میدهد و ممکن است فرد را از اجتماع دور کند و اسلام دین رهبانیت نیست که هر کس در خانه بنشیند و قوانین را رعایت کند. یک انسان عادی فرق میکند با یک مرجع تقلید که هر کاری بکند مرید و تحسین کننده دارد.
این نتیجه گیری واقعا جایی نداشت.
اینکه انسان برای جان خود کلاه ایمنی بگذارد، کمربند ایمنی ببندد، از سرعت مجاز تخلف نکند مایه تمسخر دیگران است؟
سوال: اگر در یک جایی قرار بگیرید که مثلا چیزهایی میخورند که شما حتی فکر خوردن آنرا نمیتوانید بکنید(مثلا سوسک)، اگر شما نخورید هم شما را مسخره میکنند. در این حال، آیا شما به خاطر رهایی از تمسخر دیگران و منزوی نشدن آن سوسک را میخورید؟
بعلاوه تمامی احکام فردی و اجتماعی اسلام و ادیان اینگونه است. نماز خواندن در بین کسانی که نماز را قبول ندارند ممکن است مایه تمسخر شود، آیا این مجوز میشود که انسان در آنجا کسی نماز نخواند؟
بله. اما قوانین خیلی از جوامع غربی دقیقترند و ظاهرا جوانبش بیشتر سنجیده شده است و در نتیجه قابلیت اجرای بیشتری دارند و اغلب هم رعایت میشوند. ضمن این که قوانین شرعی به حساب نمیآیند که نگرانی اخروی برای انسانها داشته باشند. برای مثالی که نشان دهد قوانین آنها دقیقترند آن حادثۀ ریلی بزرگ که10، 15 سال پیش در انگلستان افتاد را به یاد بیاورید ضمن محاکمۀ هر کس که نقش داشت، سیستم و قوانین ریلی به گونهای عوض شد که امکان بروز آن حادثه نباشد. اما در ایران بعد از حادثۀ بم فقط یک دسته قوانین دست و پاگیر به ساختمان سازی اضافه شد که ضمن دردسرسازیها وضعیت ساختمانها بهتر شدند اما آیا واقعا ضد زلزله شدند؟ آیا تحول بزرگی بود یا فقط فرایند اداری را پیچیدهتر کرد؟ به نظر تنها تغییری که وجود آمد این بود که مردم فهمیدند ساختمان باید در برابر زلزله مقاوم باشد که این تغییر بیشتر احساسی است نه بر اساس قانونگرایی. یا با این آمار تصادف بالا کاری صورت گرفت؟ قانون جدیدی (غیر از بالا بردن روز افزون و ملایم جریمهها) پدید آمد؟ ارتباط این با موضوع این است که قوانین دقیقتر شاید شایستۀ اطاعت شرعی باشند، اما قوانینی که روشن است کارشناسی دقیق پشت آنها نیست، آیا در سطح قوانین الهی است.
کار شرع و شارع بیان موضوع و حکم است. ولی انجام آن مربوط به حکومت است.
مثلا اینکه انسان مسلمان در صورت استطاعت یک مرتبه باید به مکه برود. این حکم شرعی است. اما اینکه چگونه برود پای پیاده یا با هواپیما یا اسب و ... اینها دخلی در موضوع ندارد. اینکه چطور با هواپیما به مکه برود دخلی به شارع ندارد. شارع میگوید اگر از تمام جهات استطاعت ایجاد شد یک مرتبه به مکه بروید. حال اگر راه بسته بود یا پر خطر و ... خب دیگر موضوعی محقق نیست و استطاعتی نیست تا لزومی باشد.
اینها را گفتم تا به این نکته برسم که وقتی حکومت دینی شد بر اساس نظر برخی مراجع تبعیت از قوانین(با توسعه و ضیق مصادیق) لازم است. اما قوانین خاص هر اداره و هر انسان خاصی مد نظر نیست. بلکه قوانینی که از مجاری قانونی خود وضع شده باشد و تمام شرایط و لوازمش دیده شده باشد.
البته پر واضح است که انسان جایز الخطاست و این امر منحصر در ایران هم نیست. در کشورهای توسعه یافته نیز هر روز شاهد هستیم که قوانین تغییر میکند و برای اصلاح زندگی فردی و اجتماعی افراد قوانین گسترش می یابد.
در مورد سوء استفاده از قوانین نیز باز این امر منحصر در ایران نیست و سوء استفاده از قدرت در ژاپن و آمریکا و انگلیس و ... وجود دارد. منتها در برخی موارد که افشای تخلف به ضرر مصلحت جامعه نیست تخلف علنی میشود و حتی گاهی محاکمه ای صورت میگیرد. باز هم این موارد ربطی به حکم شرعی ندارد.
[=microsoft sans serif]مگر حکومت اسلامی برای رستگاری دنیوی و اخروی نیست؟ حکومت اسلامی برای این است که هم دنیای مردم تأمین شود هم عقبا.
روشن است که حکومت فعلی رستگاری دنیوی به وجود نیاورده است.
این حکومت اسلامی اگر قرار باشد با این همه قوانین دست و پا گیر که همه واجبند؛ مردم را به عدهای گناهکار تبدیل کند، رستگاری اخروی آنها را نیز تباه کرده است.
پس چنین حکومتی که نه دنیا را ساخته نه آخرت، به چه درد میخورد؟
اینکه حکومت جمهوری اسلامی نتوانسته سعادت دنیوی را فراهم کند نیاز به بررسی دارد که در چه ابعادی و چرا.
اما اینکه قوانین این حکومت عقبای مردم را خراب میکند مغالطه است.
اگر این حرف درست باشد پس خداوند نیز نباید حکم شرعی ارسال میکرد چون مردم از احکام تبعیت نمیکنند و در نهایت جهنمی میشوند.
قوانینی که حکومت میگذارد، خودش برای زندگی بهتر جامعه و ایجاد شرایط مساعد برای سعادتمندی بهتر دنیا و آخرت است. بنابراین از این جهت شبیه احکام شرعی میشود و به همین جهت باید تبعیت شود.
و سوال حاشیهای این که مگر اسلام دینی آسان نیست؟ در حکومت اسلامی با این همه قوانین واجب الاجرا که اسلام واقعا سخت است!
همانطور که عرض شد این قوانین مربوط به زندگی اجتماعی است و به خودی خود در هر جامعه ای با کم و زیادش وجود دارد. فرق تنها در این است که در جوامع دیگر تخلف از این قوانین صرفا تخلف قانونی است و در حکومت دینی، علاوه بر قانون، تعهد دینی نیز ضمانت اجرایی آن میتواند باشد.
و سوال دیگر آن که چرا باید قوانین حکومتی را پاس داشت و واجب الاجرا دانست که با حمایت از بانکداری ربوی و داشتن اقتصادی (به قول خودشان) بر پایۀ ربا (بر حسب ظاهر) اجتهاد در مقابل نص (قرآن) میکند؟ یا قوانین نمایندگانی که به گفتۀ برخی مقامات از پول بیت المال برای رأی آوردن استفاده کردهاند؟ و آنگاه خود را در اطلاعت از این قوانین مأجور بدانیم.
این مسئله کاملا خروج از بحث است و نیازمند به تاپیک مستقل.
لطفا این قبیل سوالات را در تاپیک مستقلی مطرح کنید.
موفق باشد.
در لینکی که به عنوان مرجع برای نظر آیت الله خراسانی قرار دادید (تخلف از قوانین) حکمی که بیان شده کاملا متناقض با این حکم است.
نتیجه ای هم که من از سوال وجواب های تاپیک طریقه اطمینان پیدا کردن به عدالت نماز جماعت گرفتم این بود که قوانین برای نظم دادن به جامعه وضع شده اند، پس هرگونه تخلف از هر قانونی موجب اختلال در نظم جامعه می شود.
باسلام
این مطلب را دقیقا از پست هفتم از کارشناس احکام جناب استاد شفا نقل کردم:
4-آيت الله وحيد خراساني:سوال 731 : آیا رعایت قوانین دولتی واجب است؟ ج:قوانین دولتی در صورتیکه خلاف شرع نبوده و مخالفت با آنها موجب هرج و مرج شود باید رعایت شود و تخلّف از آن جایز نیست.
[="Tahoma"][="DarkGreen"]سلام
استارتر یه جوری شروع کردن به بحث که من یه لحظه غالب تهی کردم از اینکه اینهمه گناهکارم!:Ghamgin:
از پاسخ کارشناس ممنونم
اما یک سوال نهادهایی که از طرف نهاد مربوطه حکم و مجوز قانونگذاری های لازم الاتباع(که تخلف ازش گناه و عقوبت اخروی داره) دارن رو چطور میشه تشخیص داد؟[/]
سلام علیکم
باسلام
این مطلب را دقیقا از پست هفتم از کارشناس احکام جناب استاد شفا نقل کردم:
بله درسته. منظور من این پست نبود
پست های ابتدایی اون تاپیک درباره فتوای آیت الله خامنه ای هستن که با استفتایی که شما از ایشان (رهبری) قرار دادید تناقض داره
اینکه حکومت جمهوری اسلامی نتوانسته سعادت دنیوی را فراهم کند نیاز به بررسی دارد که در چه ابعادی و چرا.
اما اینکه قوانین این حکومت عقبای مردم را خراب میکند مغالطه است.
اگر این حرف درست باشد پس خداوند نیز نباید حکم شرعی ارسال میکرد چون مردم از احکام تبعیت نمیکنند و در نهایت جهنمی میشوند.
قوانینی که حکومت میگذارد، خودش برای زندگی بهتر جامعه و ایجاد شرایط مساعد برای سعادتمندی بهتر دنیا و آخرت است. بنابراین از این جهت شبیه احکام شرعی میشود و به همین جهت باید تبعیت شود.
احکامی که خداوند ارسال کرده با یک نگرش همه جانبه و بر اساس مصالح و مفاسد واقعی هستند،
اما قوانین حکومتی توسط انسان های غیر معصوم وضع میشن که امکان اشتباه و خطا و نقص دارن و اینکه استثنائات لازم در اون ها اندیشیده نشده باشه خیلی محتمله
استارتر یه جوری شروع کردن به بحث که من یه لحظه غالب تهی کردم از اینکه اینهمه گناهکارم!
دقیقا آدم وقتی تاپیک های انجمن احکام رو میخونه به این حس می رسه
همین که نیاز به بررسی دارد، موضوع را تأیید میکند.
[=microsoft sans serif]شاید آن شخص روحانی مقلد مرجعی است که رعایت اینگونه قوانین که ضرر قابل توجهی به خود شخص و دیگران ندارد را لازم نمیداند.
کاش ما هم این مراجع را پیدا میکردیم.
[=microsoft sans serif] اگر در یک جایی قرار بگیرید که مثلا چیزهایی میخورند که شما حتی فکر خوردن آنرا نمیتوانید بکنید(مثلا سوسک)، اگر شما نخورید هم شما را مسخره میکنند.
این مثال غیر واقعی است. اگر در چنین جایی قرار بگیریم مسلما آنجا ایران نیست. پس آنجا یک خارجی به حساب میآیم و مسلما آنجا قبول میکنند که یک خارجی ممکن است عادات غذایی متفاوتی داشته باشد. بله اگر من رژیم غذایی توصیه شده دکتر بسکی (خام خواری) را پیش بگیرم و کسی بیاید خانۀ ما و این را ببیند بعد از مدتی هیچ کس به خانۀ ما نخواهد آمد و معلوم نیست چهها در این باره گفته شود و نتیجه یک جور انزوا است و هر چه این تفاوتهای فردی با عموم بیشتر شود فاصله و انزوا نیز بیشتر خواهد بود.
[=microsoft sans serif]بعلاوه تمامی احکام فردی و اجتماعی اسلام و ادیان اینگونه است.
من در سوال توضیح دادم که احکام خود اسلام این گونه نیست و پر است از استثنائات مناسب حال افراد. اما قوانین حکومتی این طور نیست. قوانین مربوط به حکومت معمولا به مرگ میگیرند تا مردم به تب راضی بشوند. یک افسر راهنمایی و رانندگی میگفت هر ماشینی را متوقف کنند میتوانم آن را به دلیلی جریمه کنم (تقریبا راست هم میگفت). این یعنی اکثر رانندگان متخلف و لذا گناهکارند (وشاید اگر در حین رانندگی با تصادف بمیرند در حال گناه مردهاند و شاید فرصت توبه نیابند و ... )
[=microsoft sans serif]اگر این حرف درست باشد پس خداوند نیز نباید حکم شرعی ارسال میکرد چون مردم از احکام تبعیت نمیکنند و در نهایت جهنمی میشوند.
اولا وجهی ندارد که یک حکومت را که میگوید من اذن الهی در ولایت به مردم دارد (و تنها دلیلیش اجتهاد افرادی غیر معصوم است) با خود خدا مقایسه کنیم. خدا وقتی دستور و قاتلوا انفسکم میدهد هیچ ایرادی به او وارد نیست چرا که حاکم مطلق است و او هر محدودیتی درست کند و هر کس را جهنم یا بهشت ببرد حق دارد و طلبی از او نداریم (مگر آنجا که دستوری در مورد طلب کردن هست). با این حال او کریم و حکیم است و میداند چه طور قانون بگذارد. اما یک حکومت و حاکمان غیر معصومش نباید مردم را جهنمی کنند و از آنها طلب داریم (هم دنیا را و هم عقبا را). هدف هدایت است نه گمراهی.
ثانیا این شکل از حکومت با حکومت امام علی(ع) فرق دارد. ایشان خمس و زکات جمع میکردند و ظاهرا نه با اجبار. الان کاری به خمس و زکات ندارند و با اجبار مالیات میگیرند. آیا زمان امام معصوم مجلس شورای اسلامی با این همه قوانین خرد و ریز بود؟ آیا راه رفتن درمعبر تابع قوانین شهرداری و.. بود؟ و به طور خلاصه آیا کلاف تو در تو و پیچیدهای از قوانین وجود داشت که قابل اجرا نباشند؟
[=microsoft sans serif]قوانینی که حکومت میگذارد، خودش برای زندگی بهتر جامعه و ایجاد شرایط مساعد برای سعادتمندی بهتر دنیا و آخرت است.
اما قرائنی هست که برخی قوانین برای ایجاد زندگی بهتر دنیوی برخی افراد به خصوص است. شاید این را انکار میکنید.
بعضی قوانین که برای اجرای دین به وجود آمدهاند خوب هستند. مثلا این که اتوبوس و قطار برای نماز توقف داشته باشند. اما خیلی از قوانین بر اثر اعمال نظرهای شخص به وجود آمدهاند. مشکل آن جا به وجود میآید که هر دو شرعا واجب شوند.
[=microsoft sans serif]همانطور که عرض شد این قوانین مربوط به زندگی اجتماعی است و به خودی خود در هر جامعه ای با کم و زیادش وجود دارد. فرق تنها در این است که در جوامع دیگر تخلف از این قوانین صرفا تخلف قانونی است و در حکومت دینی، علاوه بر قانون، تعهد دینی نیز ضمانت اجرایی آن میتواند باشد
مشکل همین جاست. تعهد دینی. اگر حاکم و قوانین یک معصوم باشد تعهد دینی حتی باعث مسرت است. اما آیا میتوانیم در آخرت بگوییم چون به قوانین این افراد، که بر ما معلوم است خطاهای فراوانی دارند، عمل کردهایم، به ما اجر بدهید. در طرف دیگر نگرانی از این که نکند واقعا به خاطر همین قوانین سختگیرنه مجازات شویم چون مراجع واجب کردهاند.
[=microsoft sans serif]کار شرع و شارع بیان موضوع و حکم است. ولی انجام آن مربوط به حکومت است.
بحث بر سر قوانین مربوط به اجرای قوانین الهی نیست که آنها خیلی هم خوبند چون کار را برای مسلمانان آسان میکنند. مثلا قوانین مربوط به توقف قطار و اتوبوس یا اعدام اشخاصی که حکم الهی کارشان اعدام است.
بحث بر سر آن است که خیلی از قوانین انعطاف قوانین الهی را ندارند و طوری نوشته شده اند که رعایت دقیقشان سخت و دردسر ساز است. بله در حدی که مردم عادی اجرا میکنند شاید قابل تحمل باشد. اما اگر تعهد دینی در بین باشد و قرار باشد به آن شکل اجرا شوند خیلی سخت میشود. مثلا مثال ثبت نام در کنکور را که در پست اول آمد ببینید.
سوال این بود و همچنان هست که آیا مراجع میدانند رعایت دقیق و مو به موی قوانین فعلی چه سخت است و آن را واجب کردهاند یا منظورشان از واجب بودن قوانین اجرای مو به مو نیست و قوانینی است که نادیده گرفتانشان در حد اختلاس و ظلم به مردم است و حرمت الهی دارند، واجوبند. در صورت اول که حکومت اسلامی (با توجه به این که تنها بر اثر اجتهاد غیر معصوم بر پا شده و حتی احادیثی عیله حکومتهای قبل از ظهور امام دوازدهم (عج) هست)، اگر نباشد مسلمان بودن آسانتر است. در صورت دوم هم چرا مراجع موضوع را باز نکردهاند؟
[=microsoft sans serif]این مثال غیر واقعی است. اگر در چنین جایی قرار بگیریم مسلما آنجا ایران نیست. پس آنجا یک خارجی به حساب میآیم و مسلما آنجا قبول میکنند که یک خارجی ممکن است عادات غذایی متفاوتی داشته باشد. بله اگر من رژیم غذایی توصیه شده دکتر بسکی (خام خواری) را پیش بگیرم و کسی بیاید خانۀ ما و این را ببیند بعد از مدتی هیچ کس به خانۀ ما نخواهد آمد و معلوم نیست چهها در این باره گفته شود و نتیجه یک جور انزوا است و هر چه این تفاوتهای فردی با عموم بیشتر شود فاصله و انزوا نیز بیشتر خواهد بود.
سلام
بحث سر خارج و ایران بودن نبود.
بحث بر سر این بود که شما تمسخر و منزوی شدن را توجیهی دانستید برای اینکه یک حکم کارایی ندارد و یا باید آنرا کنار گذاشت.
تازه در خود ایران مگر تا کنون با جمع ها و جاهایی روبرو نشدید که پایبند بودن به احکام دینی موجب تمسخر شده باشد.
مثلا در بین کسانی که نماز نمیخوانند تاکنون قرار نگرفتید که نمازخوان ها را ازخود دور میکنند و با او معاشرت نمیکنند.
من در سوال توضیح دادم که احکام خود اسلام این گونه نیست و پر است از استثنائات مناسب حال افراد.
خب موضوعش آنگونه است.
اگر مثلا مجوز نشسته خواندن نماز برای کسی که توان ایستاده خواندن راندارد، را شما استثنا میدانید، خب جریمه نشدن برای کسی که ماشین ندارد را هم باید استثنا بدانید. خب این استثناها به قول معروف سالبه به انتفای موضوع است.
یعنی وقتی موضوع محقق شود (با تمام قیود و شرایطش) حکم هم می آید و در غیر این صورت خیر.
قوانین مربوط به حکومت معمولا به مرگ میگیرند تا مردم به تب راضی بشوند. یک افسر راهنمایی و رانندگی میگفت هر ماشینی را متوقف کنند میتوانم آن را به دلیلی جریمه کنم (تقریبا راست هم میگفت). این یعنی اکثر رانندگان متخلف و لذا گناهکارند
این تعمیم را من درک نمیکنم. اینکه یک افسر چنین گفته دلیل صحتش نیست.
این همه آدم که هیچ تخلفی ندارند.
اگر کسی ماشینش نیاز به معاینه نداشته باشد، نقص فنی مخاطره انگیزی هم نداشته باشد. بیمه و گواهینامه هم داشته باشد، سرعت مجاز هم داشته باشد. از تلفن هم استفاده نکند و ... جریمه میشود. . آیا از این افراد کم هستند؟
(وشاید اگر در حین رانندگی با تصادف بمیرند در حال گناه مردهاند و شاید فرصت توبه نیابند و ... )
خب گناه نکنند.
[=microsoft sans serif]اولا وجهی ندارد که یک حکومت را که میگوید من اذن الهی در ولایت به مردم دارد (و تنها دلیلیش اجتهاد افرادی غیر معصوم است) با خود خدا مقایسه کنیم.
اولا: بحث بر سر تنقیح مناط است و در تنقیح مناط ایرادی که شما گرفتید و انرا مجوز کنار گذاشتن احکام دانستید، احکام الهی نیز شریکند.
ثانیا: ولایت فقیه یک اجتهاد نیست بلکه نص صریح است.
ثالثا: احکام شرعی دیگر را مگر معصوم به شما میگوید. آنها را هم همین فقهای عظام غیر معصوم استنباط میکنند.
خدا وقتی دستور و قاتلوا انفسکم میدهد هیچ ایرادی به او وارد نیست چرا که حاکم مطلق است و او هر محدودیتی درست کند و هر کس را جهنم یا بهشت ببرد حق دارد و طلبی از او نداریم (مگر آنجا که دستوری در مورد طلب کردن هست).
همین خدایی که حاکم مطلق است، دستور داده "اطیعوا الله .. و اولی الامر منکم" و طبق احادیث مصداق اولی الامر در زمان غیبت، حاکم شرع است.
"نومن ببعض و نکفر ببعض" نباشیم.
ثانیا این شکل از حکومت با حکومت امام علی(ع) فرق دارد. ایشان خمس و زکات جمع میکردند و ظاهرا نه با اجبار. الان کاری به خمس و زکات ندارند و با اجبار مالیات میگیرند. آیا زمان امام معصوم مجلس شورای اسلامی با این همه قوانین خرد و ریز بود؟ آیا راه رفتن درمعبر تابع قوانین شهرداری و.. بود؟ و به طور خلاصه آیا کلاف تو در تو و پیچیدهای از قوانین وجود داشت که قابل اجرا نباشند؟
اولا مواردی از دریافت مالیات(به اسم زکات از اسب) در زمان حکومت حضرت امیر(ع) نیز وجود داشت.
ثانیا مقایسه اقتضائات جامعه حال حاضر با جامعه 1400 سال پیش خیلی سطحی و نادرست است.
به نظر شما اگر امام زمان(عج) ظهور کند و حکومت تشکیل دهد، قانونی میگذارد یانه؟
آیا برای عبور و مرور قوانینی را وضع میکند یا میگوید هرکسی هر طور دوست داشت عمل کند؟
آیا برای ساخت و ساز و ساختمان سازی قانونی وضع میشود یا به سلیقه افراد موکول میشود؟
اگر خمس و زکات کفاف مخارج عمومی جامعه را نداد، بودجه مورد نیاز از کجا تامین میشود؟
خیلی واضح است که وضع این قوانین اختصاصی به شخص خاصی ندارد.
حال با توجه به این موضوع، اطاعت از این مقررات واجب و لازم است یا نه؟
اگر نیست پس اطیعوا .. اولی الامر چه میشود؟
و اگر واجب است، پس تخلف از آن نیز حرام است و وقتی حرام بود عمل نکردن به آن گناه و نیازمند توبه.
بنابراین، دو راه باقی میماند:
یا شما اصلا شرعی دانستن اطاعت از قوانین اجتماعی را نادرست میدانید(منحصر در حاکم غیر معصوم نیست)
یا برای حاکم غیر معصوم نادرست میدانید.
اگر برای همگان نادرست میدانید با اطلاق اطاعت از اولی الامر روبرو هستید.
اگر فقط برای حاکم غیر معصوم میدانید، این شبهه با توجه به عطف و تفسیر اولی الامر به حاکم شرع و ولی فقیه در عصر غیبت حل میشود.
اگر حاکم و قوانین یک معصوم باشد تعهد دینی حتی باعث مسرت است. اما آیا میتوانیم در آخرت بگوییم چون به قوانین این افراد، که بر ما معلوم است خطاهای فراوانی دارند، عمل کردهایم، به ما اجر بدهید.
مگر در احکام شرعی و استنباط احکام هیچ خطایی روی نمی دهد.
دوست عزیز البته اینکه باید به کدام قوانین شرعا عمل کرد را باید کارشناس احکام پاسخ بدهد، اما مسیله اینجاست که هر میزانی که یک مرجع تقلید تبعیت از انرا لازم میداند، شرعا حجت است، همانطور که شما با وجود احتمال خلاف و خطای مجتهد در کشف حکم شرعی از ان تبعیت میکنید در این موارد هم چاره ای ندارید که یا مقلد باشید یا مجتهد شوید یا احتیاط کنید.
بحث بر سر آن است که خیلی از قوانین انعطاف قوانین الهی را ندارند و طوری نوشته شده اند که رعایت دقیقشان سخت و دردسر ساز است.
این نظر را چند بار تکرار کردید اما به نظرم خطای این نظر، خلط بین احکام فردی و اجتماعی دین است. اگر هم انعطافی باشد در احکام فردی است. اما احکام اجتماعی هیچ انعطافی ندارد.
وال این بود و همچنان هست که آیا مراجع میدانند رعایت دقیق و مو به موی قوانین فعلی چه سخت است و آن را واجب کردهاند یا منظورشان از واجب بودن قوانین اجرای مو به مو نیست و قوانینی است که نادیده گرفتانشان در حد اختلاس و ظلم به مردم است و حرمت الهی دارند، واجوبند.
این بخش را باید کارشناس فقه پاسخ بدهند. اما در مورد جنبه کلامی بحث شد.
[=microsoft sans serif]پست های ابتدایی اون تاپیک درباره فتوای آیت الله خامنه ای هستن که با استفتایی که شما از ایشان (رهبری) قرار دادید تناقض داره
سلام
در همان تاپیک دو نوع استفتاء از رهبری هست. لطفا دوباره مراجعه کنید.
اما قوانین حکومتی توسط انسان های غیر معصوم وضع میشن که امکان اشتباه و خطا و نقص دارن و اینکه استثنائات لازم در اون ها اندیشیده نشده باشه خیلی محتمله
در اینجا نباید بین احکام واقعی و حکم حکومتی مقایسه کرد. بلکه باید بین فتوا دادن مراجع و احکام حکومتی مقایسه کرد.
در این دو مورد، احتمال خطا وجود دارد ولی به خاطر وجود این احتمال خطا و حتی مشاهده موارد خطا مجوزی برای انجام ندادن احکام شرعی ظاهری نیست. پس در احکام حکومتی که به امضای بی واسطه یا باواسطه ولی فقیه رسیده نیز مجوزی برای ترک نیست.
اما یک سوال نهادهایی که از طرف نهاد مربوطه حکم و مجوز قانونگذاری های لازم الاتباع(که تخلف ازش گناه و عقوبت اخروی داره) دارن رو چطور میشه تشخیص داد؟
سلام
از بخش فقه و احکام بپرسید.
بله. من همین را گفتم و مثالهای شما را دلیلی بر رد گفتۀ خود نمیدانم. آدمها ماشین نیستند که دستورات را خط به خط اجرا کنند[1]. به همین خاطر موضوع مهمی هست که شما نادیده میگیرید و آن اجرایی بودن قوانین است. موضوعی که خدا هم در نزول دینش نادیده نگرفت با این که خدا بود و حاکم مطلق. مثلا ماجرای تغییر قبله که قبلۀ اول مانع خشم یهودیان و مسیحیان شد و نیز تمام قبيلههاى عرب در کعبه بت داشتند و روى اين حساب براى تمام مردم جزيره العرب محترم بود و به عنوان قبلۀ دوم انتخاب شد. یا مثالهای دیگر.
اصلا تقیۀ به چه معناست؟ آیا برخی شیعیان مجبور نبودند برای نماز بدون مهر نماز بخوانند از روی تقیه؟ شاید بگویید این برای جلوگیری از آسیب دیدن مسلمین بوده. آیا آسیب روحی شدیدی که برخی افراد (به خصوص اگر نفس ضیعفی داشتند باشند) ممکن است به خاطر تمسخر ببینند برای اسلام مهم نیست؟ بله تمسخری که شما مثال زدید که چند نفر ممکن است برای نماز انجام دهند و معمولا خیلی جدی نیست قابل تحمل است و آسیبی نمیزند. اما اگر عمل دقیق به قوانین مجلس و راهنمایی رانندگی و... اگر به جایی برسد که شخص را از اجتماع جدا کند و از مرز شوخی و خنده بگذرد پافشاری به اجرا از عقل دور است.
خاطرهای میگویم از دورۀ آموزشی سربازی. یک روز از همه تست روانشناسی میگرفتند که نوبت من شد و روانشناس از من پرسید آیا از شرایط راضی هستی؟ گفتم نه زیاد. وقتی با اجبار اومدیم راضی بودن موضوعیت نداره. گفت کی مجبورت کرده بود بیای. گفتم بالاخره حکومت ولایت فقیه هست و ما هم مسلمونیم و ولایت فقیه هم از طرف معصوم و در نهایت خدا اجازۀ دخل و تصرف داره و قوانینش لازم الاجراست و به همین دلیل مبجور بودیم بیایم.
بیش از این طول بحثی نشد. روز بعد سر میدان تیر اسم مرا صدا کردند و گفتند هر چی تیر تحویل گرفتی تحویل بده برو آسایشگاه. بعد فهمیدم دستور دادهاند به من اسلحه ندهند. (شاید فکر میکردن من تروریستم :Gig:)
این ماجرا نشان میدهد که این نوع قانون مداری اگر قرار باشد واقعا دقیق اجرا شود انسانها را جدا و منزوی میکند. هر چند اشاره شد که حتی برخی روحانیهای مشهور تلویزیون هم رعایت نمیکنند (بنا بر اعتراف خودشان) چه برسد به مردم عادی و مسئولین. اساسا به همین خاطر است که کسی اعتراضی ندارد و به همین خاطر است که مراجع احساس نیازی نمیکنند و مسئله را باز نمیکنند. حال آن که احتمالا نمیدانند با فتواهایشان در بارۀ اجرای قوانین حکومت اسلامی چه قدر گناهکار تولید کردهاند.
اگر مثلا مجوز نشسته خواندن نماز برای کسی که توان ایستاده خواندن راندارد، را شما استثنا میدانید، خب جریمه نشدن برای کسی که ماشین ندارد را هم باید استثنا بدانید. خب این استثناها به قول معروف سالبه به انتفای موضوع است.
شاید خودتان هم میدانید که این جدل است. بحث بر سر آن است که قوانین الهی با تدبیر پیشبینیهای لازم آمدهاند (چرا که همانطور که قاعدتا معترفید: سازنده بهتر میتواند دستور العمل صادر کند)، حال آن که قوانین حکومتی را افراد نه چندان شایسته تدوین کردهاند که سازندۀ انسان نیستند و از نظر علمی هم اغلب صلاحیت لازم را ندارند. چگونه میگویید این قوانین استثناهای لازم را دارند؟
این همه آدم که هیچ تخلفی ندارند.
از موضوعی گفتم که مدتی با آن سر و کار داشتهام.
خب گناه نکنند.
من نیز همین را میگویم. اما خطاب من به سوی دیگر است. میگویم «گناهکار نسازند» یعنی یا قوانین را طوری تدوین کنند که اجرایی باشد و این همه متخلف به وجود نیاید (مردم که اغلب نمیخواند گناهکار و خطاکار باشند ولی وقتی سخت است و نمیشود متخلف میشوند) یا اینکه فتوای شرعی را تغییر دهند. فتوایی که هیچ توضیحی ندارد و به همین که «واجب است» اکتفا میکند و به جزئیات اصلا اشاره ندارد که انگار یک فتوای حاشیهای است و انگار کسی به این توجه ندارد که چه قدر کار شرعا واجب وابسته به همین است.
بحث بر سر تنقیح مناط است و در تنقیح مناط ایرادی که شما گرفتید و انرا مجوز کنار گذاشتن احکام دانستید، احکام الهی نیز شریکند.
نمیدانم چه چیز را مجوز کنار گذاشتن احکام گرفتهام! من حکمی را کنار نگذاشتهام. موضوع تنها یک نقد و انتقاد است و تشخیص به عهدۀ اهلش.
همین خدایی که حاکم مطلق است، دستور داده "اطیعوا الله .. و اولی الامر منکم" و طبق احادیث مصداق اولی الامر در زمان غیبت، حاکم شرع است.اگر نیست پس اطیعوا .. اولی الامر چه میشود؟
ولایت فقیه یک اجتهاد نیست بلکه نص صریح است.
بله. اما مگر تشخیص مصداق آن (ولایت فقیه) بر عهدۀ مردم نیست؟ و مگر مردم در تشخیص ثانی اثنین اشتباه نکردند؟ و اگر بگوییم بر تشخیص نادرست اولیۀ آنها ایرادی نیست، آیا پس از آنکه سخنان سیدة نساء المؤمنین را شنیدیند و دیدند که مِلک ایشان مسترد نشد و بر رنجش ایشان آگاهی یافتند، بر تشخیص اشتباه خود نماندند؟ و آیا ما با وجود اقتصادی ربوی نباید در تشخیص خود تجدید نظر کنیم؟ آیا با دیدن این که قوانین واجب را کسانی وضع میکنند که به گفتۀ بعضی از بیت المال خرج تبلیغات کردهاند، نیاید تجدید نظر کنیم؟ و چند آیای دیگر... که خارج از بحث است.
"نومن ببعض و نکفر ببعض" نباشیم.
که این طور نیستیم ان شاءالله.
به نظر شما اگر امام زمان(عج) ظهور کند و حکومت تشکیل دهد، قانونی میگذارد یانه؟
آیا برای عبور و مرور قوانینی را وضع میکند یا میگوید هرکسی هر طور دوست داشت عمل کند؟
آیا برای ساخت و ساز و ساختمان سازی قانونی وضع میشود یا به سلیقه افراد موکول میشود؟
بله. اما قوانینی کارشناسانه. احتمالا با استثنائات که ظلمی نشود و مردم ناخواسته گناهکار نشوند. نه قوانین سر در گم معلوم الحالی که خود قانوگذارانش میخواهند مرتب و منظمش کنند و از بروکراسیش رها شوند و نمیتوانند.
اگر خمس و زکات کفاف مخارج عمومی جامعه را نداد، بودجه مورد نیاز از کجا تامین میشود؟
فکر میکنم از پول نفت نباشد.
اگر واجب است، پس تخلف از آن نیز حرام است و وقتی حرام بود عمل نکردن به آن گناه و نیازمند توبه.
خدا را شکر که مسلمانان برای گناه اعتراف نمیکنند و گرنه شاید برای این همه قانون باید وقت اعتراف میگرفتیم :Esteghfar:
یا شما اصلا شرعی دانستن اطاعت از قوانین اجتماعی را نادرست میدانید
تنها از آن در شرایط موجود با اوصاف مذکور انتقاد میکنم. درست و نادرستیش بماند برای اهل تشخیص.
اما احکام اجتماعی هیچ انعطافی ندارد.
استثناء شدن زنان و کسانی که پا ندارند برای حضور در جنگ حکم فردی است؟ یا مراتب امر به معروف و نهی از منکر؟
[=arial]و هدانا الله[=arial] جميعا
[1] البته در معنای ظاهری. هر چند در معنای وسیعیتر میتوان گفت آدمها ماشینهایی بسیار پیچیدهتر از آنند که قابلیت اجرای هر دستور را داشته باشند.
در همان تاپیک دو نوع استفتاء از رهبری هست. لطفا دوباره مراجعه کنید.
سلام علیکم
اگر خروج از موضوع نیست:
[SPOILER]
بسم الله الرحمن الرحیم
با سلام.
اگر تخلف از قوانین جمهوری اسلامی به کسی ضرر نزند باز هم حرام است؟
مانند تخلف از سرعت در حد 1 یا 2 کبلومتر در ساعت در بزرگراهی خلوت
مرجع تقلید: حضرت آیت الله العظمی خامنه ای
سلام علیکمطبق نظر رهبری:
تخلف از قانون در این موارد جایز نیست.
1
پی نوشت:
1-اجوبةالاستفتائات،قوانین دولتی سوال 1985و1987
سلام عليكمطبق نظر همه مراجع تقليد تخلف از قانون جايز نيست البته باكمي اختلاف در فروعاتش براي نمونه به اين چند نظر توجه بفرماييد:
1-مقام معظم رهبري:
مخالفت با قوانين نظام جمهورى اسلامى، جايز نيست.2-آيت الله سيستاني:
پرسش: آیا باید قوانین را رعایت کرد؟ پاسخ: حضرت آیة الله اجازه مخالفت قوانینی که برای حفظ نظم و به مصلحت جامعه است را نمی دهند مانند قوانین رانندگی.3-آيت الله مكارم شيرازي:
رانندگى موتور براى کسى که مهارت دارد، ولى گواهینامه ندارد، چه حکمى دارد؟ در مورد ضرورت چطور؟
ج:مراعات مقرّرات راهنمایى حکومت اسلامى، لازم است.4-آيت الله وحيد خراساني:
سوال 731 : آیا رعایت قوانین دولتی واجب است؟ ج:قوانین دولتی در صورتیکه خلاف شرع نبوده و مخالفت با آنها موجب هرج و مرج شود باید رعایت شود و تخلّف از آن جایز نیست.
دو استفتاء چه تفاوتی با هم دارند؟ در مورد نظر رهبری برای تخلف از قوانین هیچ قیدی مطرح نشده
دو استفتاء چه تفاوتی با هم دارند؟ در مورد نظر رهبری برای تخلف از قوانین هیچ قیدی مطرح نشده
سلام
این سوال مربوط به بخش احکام است. لطفا از یکی از کارشناسان گروه فقه بپرسید.
یاعلی
[=microsoft sans serif]بله. من همین را گفتم و مثالهای شما را دلیلی بر رد گفتۀ خود نمیدانم. آدمها ماشین نیستند که دستورات را خط به خط اجرا کنند[1]. به همین خاطر موضوع مهمی هست که شما نادیده میگیرید و آن اجرایی بودن قوانین است. موضوعی که خدا هم در نزول دینش نادیده نگرفت با این که خدا بود و حاکم مطلق. مثلا ماجرای تغییر قبله که قبلۀ اول مانع خشم یهودیان و مسیحیان شد و نیز تمام قبيلههاى عرب در کعبه بت داشتند و روى اين حساب براى تمام مردم جزيره العرب محترم بود و به عنوان قبلۀ دوم انتخاب شد. یا مثالهای دیگر.
سلام
دوست عزیز من هم منکر سخت و گاه طاقت فرسا بودن انجام برخی قوانین نیستم.
اما خوب است به دو نکته توجه کنیم.
اولا: همانطور که چندبار عرض کردم، حدود و صغور اینکه کدام قوانین لازم الاجراست را باید از مرجع تقلید خود بپرسید.
اینکه میفرمایید آنها نیز به همین جهت که کار را برای مردم سخت کرده است آنرا اعلام نمیکنند درست نیست.
این مسئله نیز چون مسئله ای جدید است قاعدتا در رساله نمی آید بلکه در استفتائات آورده میشود.
ایشان نیز به قواعد کلی را گوشزد میکنند که مثلا کدام قوانین لازم الاجراست و با کدام شرط و قید.
ثانیا: همون قیود و شروطی که احکام اولی را محدود میکنه، در احکام مربوط به جامعه و چنین قوانینی که گفته شده از نظر شرعی لازم الاجراست، نیز جاری میشود. هرچند در مسئله مجازات فرقی نمیکند.
یعنی کسی که حکمی را نمیداند یا فراموش کرده یا در آن لحظه در تشخیص مصداق اشتباه کرده و سایر مواردی که در عناوین ثانوی مطرح است.
مثلا کسی حواسش نیست سرعتش از حد مجاز بالاتر آمده است، قطعا از نظر شرعی شامل قاعده سهو میشود. بنابراین ازنظر شرعی گناه نکرده است. ولی از نظر قانونی و مجازات قانونی این عذرها پذیرفته نمیشود و جریمه میشود. چون تشخیص صدق این موارد نیازمند بینه و مراحل دادرسی است و اگر بخواهد هر مورد در دادگاه بررسی شود خودش نیازمند صفهای عریض و طویل دادرسی خواهد بود که تقریبا امری است نشدنی.
ثالثا: همانطور که در پست قبل نیز عرض کردم، این قوانین و قوانینی از این دست، برای سهولت در اداره جامعه و امور روزمره مردم مورد نیاز است. بنابراین هر حاکمی نیاز به وضع چنین قوانینی را دارد.
اما اینکه شما فرمودید:
بله. اما قوانینی کارشناسانه. احتمالا با استثنائات که ظلمی نشود و مردم ناخواسته گناهکار نشوند. نه قوانین سر در گم معلوم الحالی که خود قانوگذارانش میخواهند مرتب و منظمش کنند و از بروکراسیش رها شوند و نمیتوانند.
نوعی فرار از بحث است.
مثلا اگر مامورین امام تشخیص دادند که در اتوبان حداکثر سرعت مجاز n کیلومتر است. آن وقت چه استثنایی باید برای این سرعت بزنند. مثلا بگند به استثنای اونهایی که عجله دارند.
یا مثلا اگر گفته میشود باید از پل عابر پیاده عبور کرد، استثنا بزنند و بگند به استثنای اونهایی که حال و حوصله بالارفتن از پل رو ندارند.
البته قطعا برای کارایی بیشتر قوانین اجتماعی، در حد امکان راه های جایگزین و تسهیلات لازم دیده خواهد شد که متاسفانه در برخی موارد در کشور ما وجود ندارد. مثلا برای عبور از عرض یک خیابان شلوغ، یا پل عابر پیاده وجود ندارد یا پلی با پله های تیز و زیاد هست که جوانها توان بالارفتن از آن را ندارند تا چه رسد به افراد مریض و پیر.
با این حال، بعد شرعی و حکم شرعی آنرا بنده نباید اظهار نظر کنم و نیازمند کارشناس احکام است.
[=microsoft sans serif]شاید خودتان هم میدانید که این جدل است. بحث بر سر آن است که قوانین الهی با تدبیر پیشبینیهای لازم آمدهاند (چرا که همانطور که قاعدتا معترفید: سازنده بهتر میتواند دستور العمل صادر کند)، حال آن که قوانین حکومتی را افراد نه چندان شایسته تدوین کردهاند که سازندۀ انسان نیستند و از نظر علمی هم اغلب صلاحیت لازم را ندارند. چگونه میگویید این قوانین استثناهای لازم را دارند؟
در پست بالا عرض کردم که اگر انجام یک قانون در حیطه احکام ثانوی قرار بگیرد و شامل یکی از آن عناوین بشود مثل جهل، فراموشی، خطا و ضرر و ضرار و غیره، قطعا از نظر شرعی در آن مورد خاص لازم الاجرا نیست و این عنوان ثانوی جلوی آن حکم را میگیرد.
البته دقت کنیدکه عناوین ثانوی به صورت مورد و مصداقی میتوانند جلوی یک حکم را بگیرند.
مثلا روزه ای که برای کسی ضرر دارد تا زمانی گرفتنش واجب نیست که شخص بنابر تشخیص عقلایی(که مورد تایید عقلا نیز قرار میگیرد) تشخیص میدهد روزه برایش ضرر دارد. و همینکه این عنوان کنار رفت، حکم اولی دوباره بدون مانع باقی میماند.
در مورد قوانین نیز همینطور است. مثلا اگر در جایی عبور از پل عابر پیاده را لازم دانستند و متخلف را با جریمه روبرو میکردند، ولی بالا رفتن از پل برای یک شخصی همراه با سختی زیادی بود، دیگر از نظر شرعی تبعیت از آن لازم نخواهد بود.
در ضمن، در مواردی اینچنینی نیز گرچه خود قانون به صورت عام و بدون تخصیص حکم را نوشته است ولی قانون گذار در برخی موارد دست مجری را باز گذاشته است و خود مجری در برخی موارد که عذر افراد را موجه تشخیص میدهد از جریمه صرف نظر میکند.
مثلا در برخی جاده ها و در برخی زمان ها، تا ۱۰ کیلومتر سرعت بیشتر را چشم پوشی میکنند. دلیلشان نیز این است که غالبا انسان در حالی که با سرعت ۱۲۰ در حال حرکت است گاه میشود در شرایطی خاص مثل سرازیری شدن جاده، حواسش به افزایش سرعتش تا ۱۰ کیلومتر نیست. به همین جهت این افراد را جریمه نمیکند. اما در همین جاده و همین مکان، اگر جاده لغزنده یا پرترافیک باشد دیگر شاید حتی از ۱ کیلومتر نیز اغماض نکند.
بله. اما مگر تشخیص مصداق آن (ولایت فقیه) بر عهدۀ مردم نیست؟
تشخیص مصداق آن بر عهده مردم نیست بلکه برعهده فقهای عادل و عالم است.
و وقتی تعداد افراد تشخیص دهنده زیاد شد، احتمال خطا نیز به همان اندازه کم خواهد شد.
استثناء شدن زنان و کسانی که پا ندارند برای حضور در جنگ حکم فردی است؟ یا مراتب امر به معروف و نهی از منکر؟
از این استثناها در قوانین روزمره خودمان نیز داریم.
مثلا در مالیات حقوق، پائین تر از یک مبلغ معاف از مالیات است یا کارهای پژوهشی و اموری از این دست.
البته در مسائل اجتماعی استثنا کمتر هست آن هم به این جهت که در مسائل اجتماعی، احتمال ضرر رساندن به دیگران زیاد است و مسئله حق الناس پیش می آید.
به همین جهت در احکام اجتماعی اسلام و قوانین مجازات نیز تقریبا استثنایی وجود ندارد یاخیلی کم است.
قصاص، دیه، قضاوت و سایر قوانین اجتماعی تقریبا استثنایی ندارد.
کسی که دیگری را به عمد کشته، باید قصاص شود مگر اینکه ولی دم از او بگذرد.
به همین جهت وجود استثنا در قوانین اجتماعی کاری است سخت، زیرا باید تمام جوانب ملاحظه شود.
با تشکر از مشارکت شما، قصد ندارم بحث را ادامه دهم. اما توضیحی در این مورد لازم است:
[=microsoft sans serif]تشخیص مصداق آن بر عهده مردم نیست بلکه برعهده فقهای عادل و عالم است.
چه کسی میگوید بر عهدۀ فیه عادل است؟ خود فقیه عادل؟ فقیه عادل را چه کسی تشخیص میدهد؟
خیر. نصوص احکام را مشخص کردهاند. اما تشخیص مصداق بر عهدۀ مردم است. قبل از هر چیز این مردم هستند که فقها را انتخاب میکنند. اگر فقیهی از اقتصاد ربوی حمایت کند این در نهایت وظیفۀ مردم است که عدالت او را تشخیص دهند(با واسطه یا بی واسطه). این شما هستید که باید تشخیص بدهید کدام فقیه قصد و غرضی ندارد (یعنی شرایط مرجعیت را دارد). تشخیص حقانیت خود پیامبران هم بر عهدۀ مردم بوده چه برسد به فقها و ولایت فقیه.
تشخیص مصداق احکام معمولی هم بر عهدۀ خود فرد است و در این تشخیص مصداق نیازی به تقلید هم نیست.
این که نمیشود یک حکومتی بیاید بگوید من بر حقم و بر همه واجب باشد هر کاری کرد تأیید کنند (و فقط فقهای موافقش حق ظهار نظر داشته باشند). چنان که ثانی اثنین یا افراد گمراهتر پس از او چنین کردند.
و در ضمن در صورت تشخیص صحت حاکمیت یک حکومت این عاقلانه به نظر نمیرسد که هر نوع قانونی را به عنوان نظم و... به مردم تحمیل کنند و بگویند واجب است واجب است مواظب باشید جهنمی نشوید. بله تا آنجا که عاقلانه، کارشناسی و پیشبینی شده است واجب هم باشد. اگر نگرانی برای مردم زیاد است ترک سیگار را واجب کنند نه بستن کمربند ایمنی را در یک شهری که به خاطر ترافیک با سرعت 10 کیلومتر هم نمیشود حرکت کرد. یا سخت گیریهای امروزی در ازدواج را حرام کنند نه عضویت در فیسبوک را. و مثالهای دیگر.
[=microsoft sans serif]چه کسی میگوید بر عهدۀ فیه عادل است؟ خود فقیه عادل؟ فقیه عادل را چه کسی تشخیص میدهد؟
سلام
بحث کاملا از مسیر خود دور شد.
دوست عزیز لطفا این بحث را در تاپیک مستقلی دنبال کنید.
اما یک نکته برای اینکه خلط بحث نشده باشد عرض میکنم.
اینکه شما شنیدید تشخیص مصداق برعهده مردم است در مسایل و احکام شرعی است.
اما در مسئله ولایت فقیه، بحث در تشخیص فقیه عادل و کسی است که بتواند به اداره امور سیاسی جامعه بپردازد.
خب به نظر شما کسانی که خودشان فقه و اصول نخوانده اند، میتوانند فقیه را تشخیص دهند تا چه رسد به اعلم فقها که دارای جامعیت باشد(در مسائل اجتماعی و فردی و سیاسی)
این مسئله را نیز نباید با تشخیص پیامبر خلط کرد.
زیرا تشخیص پیامبر به کمک معجزه است، وگرنه اگر معجزه ای در کار نبود، کسی توان آنرا نداشت که مصداق پیامبر را شناسایی کند.
لطفا بیشتر از این در مورد مسائل خارج از تاپیک بحث نکنید.
در مورد این مسائل اگر سوال دارید میتوانید در تاپیک مستقلی بحث را دنبال کنید.
موفق باشید.
من که نوشتم (با واسطه یا بی واسطه). حالا مگه الان مردم توی انتخاب خبرگان چیکار میکنن. فقیهن؟ توی انتخاب رییس جمهور چی؟ مگه این مردم نبودن که رهبر اول انقلاب رو (قبل از سال 57) انتخاب کردن؟
[="Black"]بسم الله الرحمن الرحیم
عرض سلام و ادب و احترام
قبل از هر چیز این مردم هستند که فقها را انتخاب میکنند.
صرفا جهت اطلاع... مردم نمی توانند فقیه را انتخاب کنند.همانگونه که نمی توانند یک مهندس یا دکتر را انتخاب کنند.
همانگونه که یک پزشک باید از دانشگاه مدرک داشته باشد و از نظام پزشکی جواز.
فقیهان هم باید ابتدا درس بخوانند.سپس درس خارج بخوانند.برای مجتهد شدن در رشته ی فقه و اصول.و .... سپس اجتهاد از سوی حوزه علمیه ( دانشگاه طلاب ) تایید بشود. نه اینکه مردم بگویند چه کسی فقیه است و چه کسی فقیه نیست.
من که نوشتم (با واسطه یا بی واسطه). حالا مگه الان مردم توی انتخاب خبرگان چیکار میکنن. فقیهن؟ توی انتخاب رییس جمهور چی؟ مگه این مردم نبودن که رهبر اول انقلاب رو (قبل از سال 57) انتخاب کردن؟
در بحث رهبری یا همان ولایت فقیه.
یکی از شروط مشروعیت عمومی است. یعنی اکثریت مردم باید خواستار آن رهبر باشند.و این مشروعیت عمومی ارتباطی با دیگر شرایط همچون فقاهت ، آگاهی بر مسائل روز و .... ندارد.
و من الله توفیق:Gol:.[/]
صرفا جهت اطلاع... مردم نمی توانند فقیه را انتخاب کنند.
نگفتیم که با بازی شانس و ... انتخاب کنند. مسلما مردم باید با عقل خود انتخاب کنند و در برابر انتخاب اشتباه هم باز خواست خواهند شد. اما در نهایت این مردم هستند که باید فرد صادق را از کاذب تشخیص دهند حالا به هر وسیله که خود درست تشخیص میدهند. ممکن است یکی خودش تشخیص دهد یا نتواند و از شخص عالمتری کمک بگیرد. ولی تصمیم آخر با خود شخص است. در مورد پزشک هم خود مردم تشخیص میدهند به چه کسی مراجه کنند تا نتیجۀ درست بگیرند. این که حکومتی و عوامل وابسته به آن چند فقیه معرفی کنند و بگویند مردم باید از همین فقها تبعیت کنند و این فقها هم درست و نادرست حکومت را تأیید کنند (حتی اگر اقتصادش ربوی باشد حتی اگر اختلاسگران در رأس باشد و...) و بگویند واجب است از خط به خط احکام صادره از این حکومت اطاعت کنید و مردم هم هیچ انتخاب و تفکری نکنند جای تأمل دارد. مسلما اگر نه همۀ مردم افراد شاخص آنها حق انتخاب و فکر دارند و در مورد انتخابشان پاسخگو خواهند بود.
[="Black"]بسم الله الرحمن الرحیم
نگفتیم که با بازی شانس و ... انتخاب کنند. مسلما مردم باید با عقل خود انتخاب کنند و در برابر انتخاب اشتباه هم باز خواست خواهند شد. اما در نهایت این مردم هستند که باید فرد صادق را از کاذب تشخیص دهند حالا به هر وسیله که خود درست تشخیص میدهند. ممکن است یکی خودش تشخیص دهد یا نتواند و از شخص عالمتری کمک بگیرد. ولی تصمیم آخر با خود شخص است. در مورد پزشک هم خود مردم تشخیص میدهند به چه کسی مراجه کنند تا نتیجۀ درست بگیرند. این که حکومتی و عوامل وابسته به آن چند فقیه معرفی کنند و بگویند مردم باید از همین فقها تبعیت کنند و این فقها هم درست و نادرست حکومت را تأیید کنند (حتی اگر اقتصادش ربوی باشد حتی اگر اختلاسگران در رأس باشد و...) و بگویند واجب است از خط به خط احکام صادره از این حکومت اطاعت کنید و مردم هم هیچ انتخاب و تفکری نکنند جای تأمل دارد. مسلما اگر نه همۀ مردم افراد شاخص آنها حق انتخاب و فکر دارند و در مورد انتخابشان پاسخگو خواهند بود.
دوست گرامی اینکه مردم تشخیص بدهند کدام پزشک بهتر است یا کدام پزشک بد است بحثی جداست.
اینکه مردم تایید کنند آیا این فرد فقیه است یا پزشک جداست.
مردم نمی توانند بگویند از این به بعد این اقا پزشک است و این آقا پزشک نیست.زیرا تشخیص پزشک بودن یا نبودن بر عهده وزارت علوم و وزارت بهداشت است.
مردم نمی تواند بگویند از این به بعد این آقا فقیه است و این آقا فقیه نیست.زیرا تشخیص فقیه بودن بر عهده حوزه علمیه است.
مردم مگر علم پزشکی دارند که بگویند چه کسی پزشک است و چه کسی پزشک نیست!؟؟
مردم مگر علم فقه یا علم اصول را میدانند که بگویند چه کسی فقیه است و چه کسی فقیه نیست!؟؟
مردم فقط از بین پزشکان و فقها تشخیص میدهند که فلان پزشک یا فقیه اعلم است.
البته این امر هم از روی دوست داشتن نیست.که مثلا من نوعی چون فلان فقیه را دوست دارم پس او اعلم است.نخیر... این روش غلط است.
مردم باید بگویند به این دلایل این فقیه یا این پزشک اعلم است.
و برای اینکه دلایل مردم درست باشد باید ابتدا بروند و اصول آن علم را بفهمند.و برای اینکه اصول آن علم را بفهمند باید به کارشناس آن علم رجوع کنند.
شما نمیتوانید بگویید چون فلان عالم گفت انجام فلان کار حرام است پس اعلم نیست.
و از طرفی چون فلان عالم همان کار را مباح دانست پس اعلم است.
و این علما طبق روایت حکم صادر میکنند آن هم بر مبنای دین و شریعت.
در پایان این حکومت نیست که انتخاب میکند چه کسی فقیه است یا چه کسی فقیه نیست. این حوزه علمیه است که فقها را انتخاب میکند.
انتخاب فقها هم از روی علم و آزمون است.حوزه علمیه دانشگاه است.شما درس میخوانید و بعد از پایان درس خواندن مدرک فقاهت دریافت میکنید.
همینجوری نیست که بیایند بگویند از امروز فلانی فقیه است.
آن کسی که امروز مرجع تقلید شد.20 سال درس خواند و تحقیق کرد تا به اینجا رسیده است.همانند مقاطع دکترا در تمام رشته ها.
حوزه علمیه همان وزارت علوم است.با سبک متفاوت.[/]
این که حوزۀ علمیه و فقهای شناخته شده بر حق هستند و تحت تأثیر سیاست و... نیستند را چه کسی باید تشخیص دهد؟ مسلما پیروانشان. یعنی مردم. یعنی مردم باید دلیلی بر پیروی داشته باشند. این دلیل داشتن و دلیل یافتن همان تشخیص است که بر عهدۀ مردم است.
[="Black"]بسم الله الرحمن الرحیم
این که حوزۀ علمیه و فقهای شناخته شده بر حق هستند و تحت تأثیر سیاست و... نیستند را چه کسی باید تشخیص دهد؟ مسلما پیروانشان. یعنی مردم. یعنی مردم باید دلیلی بر پیروی داشته باشند. این دلیل داشتن و دلیل یافتن همان تشخیص است که بر عهدۀ مردم است.
اولا دین و سیاست از هم جدا نیستند.و اینکه فردی بگوید چون فلان مرجع در سیاست حضور دارد دیگر فقاهت ندارد سخنی کاملا پوچ و غلط است.
تشخیص چه کسی فقیه است و چه کسی فقیه نیست با مردم نیست.مردم فقط میتوانند بگویند فلان فقیه اعلم است یا نیست.
سخن شما مثل این می مونه که اگر پزشکی در سیاست دخالت کند دیگر پزشک نیست.و علمی در پزشکی ندارد!
و اینکه مردم پزشک یا مرجعی را قبول نکنند خلاء در علم پزشک و مرجع وارد نمیشود.
به یک باره بگویید در تمام دانشگاه ها را تخته کنند و از مردم رای بگیرند چه کسی پزشک بشود و چه کسی فقیه!!!!!
تشخیص مردم باید درست باشد.نه اینکه بگویند چون فلان فقیه در سیاست دخالت میکند دیگر فیقه نیست.اصل این حرف خارج از دین است.
نظر اکثریت مردم در بحث ولایت فقیه یا رهبری مهم است نه اینکه تشخیص بدهند چه کسی فقیه است یا چه کسی نیست.
تشخیص این امر که چه کسی فقیه است فقط و فقط و فقط با حوزه علمیه ( وزارت علوم طلاب ) است.
مردم بعد از انتخاب رهبر باید به آن رهبر مشروعیت ببخشند.یعنی ولایت فقیه باید مشورعیت عمومی داشته باشد.آن هم نه کل جامعه بلکه اکثریت.[/]
چون فلان مرجع در سیاست حضور دارد دیگر فقاهت ندارد سخنی کاملا پوچ و غلط است.
کسی همچین حرفی نزد. منظور از سیاست صاحبان قدرت سیاسی بود.
تشخیص چه کسی فقیه است و چه کسی فقیه نیست با مردم نیست.مردم فقط میتوانند بگویند فلان فقیه اعلم است یا نیست.
اینکه مردم پزشک یا مرجعی را قبول نکنند خلاء در علم پزشک و مرجع وارد نمیشود.
چرا. اگه مردم توجه نکنند بساطشون جمع میشه.
به یک باره بگویید در تمام دانشگاه ها را تخته کنند و از مردم رای بگیرند چه کسی پزشک بشود و چه کسی فقیه!!!!!
شما اصلا بحث رو متوجه نشدید.
تشخیص این امر که چه کسی فقیه است فقط و فقط و فقط با حوزه علمیه ( وزارت علوم طلاب ) است.
ما در مورد مدرک فقهات حرف نمیزنیم. از کسی حرف میزنیم که مردم موظف به پیرویش هستند. از کجا معلوم که همین حوزۀ علمیه تحت نظر قدرت طلبان برخی را معرفی نکند یا از معرفی برخی سر باز نزند؟ این را کسی خارج از حوزه باید تشخیص دهد.
مردم بعد از انتخاب رهبر باید به آن رهبر مشروعیت ببخشند.یعنی ولایت فقیه باید مشورعیت عمومی داشته باشد.
منظور هم از تشخیص مردم همین است. مردم باید تشخیص بدهند از چه کسی پیروی کنند. نه یک بار که شاید همیشه. عقل میگوید که این مردم هستند که وقتی حاکم از عدالت خارج شد، این خروج از عدالت را تشخیص دهند و مشروعیت و را از او پس بگیرند و از ظالم اطلاعت نکنند هر چند از ابتدا ظالم نبوده باشد و سپس ظالم شده باشد. این تشخیص و تصمیم با مردم است.
(آنچه گفته شد با توجه به حکم ابتدایی عقل بیان شد اما این را که معصومین در این خصوص چه گفتند چیزی است که باید اهل علم بگویند)
.ما در مورد مدرک فقهات حرف نمیزنیم. از کسی حرف میزنیم که مردم موظف به پیرویش هستند. از کجا معلوم که همین حوزۀ علمیه تحت نظر قدرت طلبان برخی را معرفی نکند یا از معرفی برخی سر باز نزند؟ این را کسی خارج از حوزه باید تشخیص دهد.
باسلام
متاسفانه پست هارامطالعه نکردم امادراین موردازکجا معلوم مردم کسی راانتخاب کنند که مصلح باشد کسی مثل رضا شاه که درابتدا قبولش داشتن اما بعدش چیشد
درسته نتیجه ان هرچه شد به پای خود مردم است اما یک غیرمتخصص توانتخابات شورای شهرمینویسه حسین رضازاده اما اگرمنظور رهبری است شرایط تعین رهبری انطور که دراصل یکصدونهم قانون اساسی امده چیزی نیست که مجلس خبرگان ان راتعین کنید وبسیاری ازموارد ان به مردم برمیگردد هم انتخاب مطلق مردم وهم مجلس اشتباه است ابتدا مجلس خبره باید حداقل ده نفرروبه عنوان مشروعیت دارمعرفی کنه البته هرچه بیش تربهتر سپس ازمیان اینها برای احقاق مقبولیت مردم بصورت مستقیم فردمورد نظرراانتخاب کنند
یاحق
.
منظور هم از تشخیص مردم همین است. مردم باید تشخیص بدهند از چه کسی پیروی کنند. نه یک بار که شاید همیشه. عقل میگوید که این مردم هستند که وقتی حاکم از عدالت خارج شد، این خروج از عدالت را تشخیص دهند و مشروعیت و را از او پس بگیرند و از ظالم اطلاعت نکنند هر چند از ابتدا ظالم نبوده باشد و سپس ظالم شده باشد. این تشخیص و تصمیم با مردم است.
(آنچه گفته شد با توجه به حکم ابتدایی عقل بیان شد اما این را که معصومین در این خصوص چه گفتند چیزی است که باید اهل علم بگویند)
باتوجه به قسمت قبل بخشی کاملا صحیح است وحق باشماست
[="Black"]بسم الله الرحمن الرحیم
چرا. اگه مردم توجه نکنند بساطشون جمع میشه.
مراجع وظیفه خود را انجام میدهند چه مردم توجه کنند و چه توجه نکنند.
ما در مورد مدرک فقهات حرف نمیزنیم. از کسی حرف میزنیم که مردم موظف به پیرویش هستند. از کجا معلوم که همین حوزۀ علمیه تحت نظر قدرت طلبان برخی را معرفی نکند یا از معرفی برخی سر باز نزند؟ این را کسی خارج از حوزه باید تشخیص دهد.
اگر مردم موظف به پیروی هستند.پس این مردم هستند که باید تبعیت کنند از احکام مراجع. نه اینکه خط مشی تعیین کنند برای مراجع.
خط مشی تعیین شده برای مراجع بزرگوار دین است.قرآن است ، روایت معصومین است و ... نه مردم.
از کجا معلوم که همین حوزۀ علمیه تحت نظر قدرت طلبان برخی را معرفی نکند یا از معرفی برخی سر باز نزند؟ این را کسی خارج از حوزه باید تشخیص دهد.
مثل این می مونه بنده بگویم از کجا معلوم شما مدرک تحصیلیت را درست و قانونی دریافت کرده باشید.از کجا معلوم با پول مدرک نگرفته باشید و هزار بهانه ی دیگر.
نحوه انتخاب مراجع کاملا مشخص است. بازرس دارد. و...
تا زمانی که ثابت نشده است چنین مشکلی وجود دارد هرگونه احتمالی مردود است.و چه بسار بار حقوقی و قضایی هم دارد.
منظور هم از تشخیص مردم همین است. مردم باید تشخیص بدهند از چه کسی پیروی کنند.
بنده هم خیلی روان و ساده بیان کرده ام. تشخیص مردم هم باید درست باشد.
و تشخیص درست نیازمند آگاهی از آن علم است.و فردی که چینی علم و آگاهی ندارد باید به اشخاصی رجوع کند که قدرت تشخیص داشته باشند.
مثل این نشود که روزی مردم جواب سلام حضرت علی(ع) را نمیدادند.این رفتار مردم یعنی اینکه تشخیص غلط بود.
عقل زمانی درست معنا میشود که از روی علم ، دانش و آگاهی باشد.و به هر رفتاری ، رفتار عقلانی نمی گویند.[/]
حالا مگه الان مردم توی انتخاب خبرگان چیکار میکنن. فقیهن؟
وی انتخاب رییس جمهور چی؟
کاملا بی ربط به موضوع تاپیک است.
دوستان عزیز، لطفا در موضوع تاپیک بحث کنید.
در غیر این صورت، برخلاف میلم بحث را جهت جمع بندی می بندم.
مقام معظم رهبری: مخالفت با دو دسته قوانین و مقررات ممنوع است:
1. قوانین و مقرراتی که یا مستقیما توسط مجلس شورای اسلامی وضع شده و موردتایید شورای نگهبان است،
2. آنهایی که به حکم و اجازه قانونی توسط نهادهای مربوطه وضع شده است.(۱)
در استفتای دیگر از دفتر معظم له در قم به صورت واضح تری این بحث بیان شده است:
رعایت مقرراتی که سبب تضییع حق دیگران گردد لازم است و تخلف از مقرراتی که سبب اختتلال در نظام شود و یا مفسده داشته باشد و یا سبب از بین رفتن حق دیگران شود جایز نیست و گناه محسوب میشود.
بنابراین اگر در خیابانی که سرعت حرکت مجاز در آن ۵۰ کیلومتر باشد چنانچه سرعت بیشتر سبب راه بندان و اختلال در نظم رانندگی باشد جایز نیست. اما اگر خیابان خلوت باشد و حق کسی ضایع نشود و اختلال در نظرم هم پیش نیاید در این فرض گناه به معنای عقوبت اخروی نخواهد داشت. (۲)
سلام
این بحث رو بیشتر باز کنین
گاهی یکی میشینه تو ماشین تو خیابونهای باریک میگه کمربند ببند ( بخاطر قانون )
منم بدم میاد از ملا لغت بازی . اما دهنم بسته است . چون معروف اینه که خلاف مقررات جمهوری اسلامی حرام است . اما این مطلب نشان میدهد راه رسم دارد. خلاف هر قانونی حرام نیست !
موارد روزمره زیادی در اینباره میشه نوشت . بنده هنگام خلاف های اینچنینی خیلی راحت میگم من بنده روسیاه خدا هستم و قبول دارم حرام است ولی به خودم در این مورد سخت نمیگیرم چون میترسم اگر تو این موارد به خودم سخت بگیرم از یک جای دیگه بزنه بیرون . اما مشکلی که ایجاد میشه اینه که ممکنه عده ای از ندانستن مفاهیم درست ،قانون شکنی برایشان عادی شود . یعنی اگر بدانیم که چه چیزی حلال و چه چیزی حرام است و با بینش عمل کنیم حرمت قانون برایمان حفظ میشود .
جناب صدیق لطفا مطلبتان را پخته تر و جامع تر کنید
[=microsoft sans serif]ین بحث رو بیشتر باز کنین
گاهی یکی میشینه تو ماشین تو خیابونهای باریک میگه کمربند ببند ( بخاطر قانون )
منم بدم میاد از ملا لغت بازی . اما دهنم بسته است . چون معروف اینه که خلاف مقررات جمهوری اسلامی حرام است . اما این مطلب نشان میدهد راه رسم دارد. خلاف هر قانونی حرام نیست !
موارد روزمره زیادی در اینباره میشه نوشت . بنده هنگام خلاف های اینچنینی خیلی راحت میگم من بنده روسیاه خدا هستم و قبول دارم حرام است ولی به خودم در این مورد سخت نمیگیرم چون میترسم اگر تو این موارد به خودم سخت بگیرم از یک جای دیگه بزنه بیرون . اما مشکلی که ایجاد میشه اینه که ممکنه عده ای از ندانستن مفاهیم درست ،قانون شکنی برایشان عادی شود . یعنی اگر بدانیم که چه چیزی حلال و چه چیزی حرام است و با بینش عمل کنیم حرمت قانون برایمان حفظ میشود
سلام
بحث از موارد و مصادیق قوانین لازم الاجرا از نظر شرعی، در حیطه تخصصی بنده نیست و لازم است از کارشناس احکام بخواهیم در این مورد اظهار نظر کنند.
بنده صرفا به نقل قول یکی دو مورد از تاپیکهای انجمن پرداختم.
موفق باشید.
[=microsoft sans serif]پرسش: [=microsoft sans serif]طبق فتواهایی که از مراجع تقلید فعلی دیدهام عمل به همۀ قوانین جمهوری اسلامی از اداری تا راهنمایی رانندگی واجب است. [=microsoft sans serif]برداشت من این است که احکام رسالههای عملیه به کنار، در حکومت اسلامی فعلی به همۀ قانونیهای مجلس و دولت و دستورات رؤسا نیز باید عمل کرد وگرنه فرد گناهکار است و باید پس از مرگ جواب پس بدهد. به این ترتیب مسلمان بی گناه بودن در این حکومت بسیار سختتتر است.
پاسخ:
[=microsoft sans serif]باسلام
در مورد این سوال باید به چند نکته توجه کرد.
نکته اول: اینکه تبعیت از قوانین اجتماعی لازم است، نیاز به تفسیر و تفکیک و تعیین مصادیق دارد. البته این تاپیک مربوط به بحثهای فقهی نیست، اما برای روشن تر شدن بحث، چند مورد از پاسخهایی که توسط کارشناسان محترم گروه فقه و احکام ارائه شده است را بیان میکنم.
مقام معظم رهبری: مخالفت با دو دسته قوانین و مقررات ممنوع است:
1. قوانین و مقرراتی که یا مستقیما توسط مجلس شورای اسلامی وضع شده و موردتایید شورای نگهبان است،
2. آنهایی که به حکم و اجازه قانونی توسط نهادهای مربوطه وضع شده است.(۱)
در استفتای دیگر از دفتر معظم له در قم به صورت واضح تری این بحث بیان شده است:
رعایت مقرراتی که سبب تضییع حق دیگران گردد لازم است و تخلف از مقرراتی که سبب اختتلال در نظام شود و یا مفسده داشته باشد و یا سبب از بین رفتن حق دیگران شود جایز نیست و گناه محسوب میشود.
بنابراین اگر در خیابانی که سرعت حرکت مجاز در آن ۵۰ کیلومتر باشد چنانچه سرعت بیشتر سبب راه بندان و اختلال در نظم رانندگی باشد جایز نیست. اما اگر خیابان خلوت باشد و حق کسی ضایع نشود و اختلال در نظرم هم پیش نیاید در این فرض گناه به معنای عقوبت اخروی نخواهد داشت. (۲)
آیت الله سیستانی: قوانینی که برای حفظ نظم و به مصلحت جامعه است.
آیت الله وحید خراسانی: قوانینی دولتی به دو شرط لازم است: اینکه خلاف شرع نباشد و مخالفت با آنها موجب هرج و مرج نباشد.(۳)
همانطور که مشاهده کردید غالب فتاوا بیان کننده این شرط بود که تخلف از قوانین در صورتی که مخل نظام جامعه و تضییع حق دیگران باشد ایراد دارد. بنابراین هر قانونی و از جانب هر نهاد و سازمان و اداره ای این جنبه را ندارد.
نکته دوم: در مورادی که به نظر مراجع تقلید(همگی یا برخی) پیروی از مقررات لازم واجب است، فلسفه تبعیت از قوانین به صورتی است که هر عاقلی متوجه آن میشود. به همین جهت، حتی در جوامع لائیک نیز برای توجه داشتن مردم به این مقررات، هم فرهنگ سازی میشود و هم جریمه های سنگینی برای متخلفان گذاشته شده است.
نکته سوم: حرام نبودن یک عمل مربوط به فقه است و ربطی به قانون ندارد. یعنی اگر یک عمل و تخلفی از نظر فقهی ایراد شرعی ندارد و گناه نبود،لزوما انجامش از نظر قانونی مجاز نیست. همانطور که تخلف از برخی قوانین داخلی ادارات و سازمانها که عمل نکردن به آن مستلزم تضییع حق دیگران نیست، گرچه ممکن است از نظر شرعی ایرادی نداشته باشد ولی از نظر قانون آن اداره محکوم بوده و عدم انجامش مستلزم جریمه و حتی اخراج است.
با توجه به این نکات:
اولا: هر قانون و مقرراتی شرعا لازم و واجب نیست. بلکه تنها قوانینی که توسط مجلس و نهادهای قانون گذار(که از نظر قانونی مجاز به قانون گذاری هستند) لازم الاتباع است.
ثانیا: قوانینی که تبعیت از آن شرعا لازم است مربوط به حفظ نظام جامعه و جلوگیری از اختلال در نظم جامعه و نیز جلوگیری از تضییع حق دیگران است. این قبیل قوانین در هر جامعه ای لازم الاتباع است و منحصر در جوامع دینی نیست.
ثالثا: در چنین مواردی تمسخر دیگران مجوزی برای انجامش نیست. مثلا فرض کنید بستن کمربند ایمنی که برای حفظ امنیت ساکنان خودرو است، باعث تمسخر یک عده ای شود، آیا کسی به این تمخسر توجه میکند و آیا قانون به این بهانه توجهی میکند؟
موفق باشید.
[=microsoft sans serif]
ـــــــــــــــــــــ
۱.آیه الله خامنه ای،اجوبه الاستفتائات، س۱۹۸۷
۲ .استفتاء از دفتر مقام معظم رهبری
۳. تخلف از قوانین