جمع بندی چه طوری به پدر و مادر ادب کنم

تب‌های اولیه

5 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
چه طوری به پدر و مادر ادب کنم

سلام
من ادم کم رو و به دور از اجتماع و کم حرف هستم
چیکار کنم پدر و مادر هم همیشه از دست من شاکی هستند از اینکه چرا کم حرف می زنم ؟هر چند اکثر حرفهای آنها در مورد غیبت و یا اینکه فلانی چیکار کرد فلانی چی شد و... این جور حرفهای بیهوده
ولی چیکار کنم می بینم اصلا از من راضی نیستند از این که چرا خانه خواهرها و بردارهام نمی رم چون واقعا اصلا حوصله شلوغی و این کار تکراری بریم دروهم جمع بشیم یه عالم تعارف الکی بکنند که بخور و فلان بعد هم یه سری حرفهای الکی و بیهوده زده بشود و بعد بریم خونه آخه این چه کاریه درسته گاهی مثلا در 2 ماهی یه بار تقریبا 1 ساعت خوب این دورهمی های ولی دیگه هر هفته واقعا من نمی تونم
یا مثلا خیلی چیزهای را من به شوخی با مادرم یا پدرم صحبت می کنم که رابطه گرم تر داشته باشم ولی اونها این شوخی ها را به جدی می گیرند و ... و باز ناراضی تر می شن
از من توقع دارن با همه بگم با همه باشم مردمی باشم توی خونه کلی با هاشون حرف برنم ولی واقعا من نمی تون مو این که از دست من ناراضی هستن واقعا ناراحت هستم و می خواهم از دست من راضی باشن خدایش همه کاری برام کردن کارهایی که برای هیچ کدوم از خواهر و برادرام نکردن.
و از این حرفها که پای پدر و مادر ببوس فلان واقعا توی فیلم ها بیشتر ست تا زندگی های سنتی و اجتماع هایی ما واقعا رسم نیست و نمی شود و حداقل من با این شرایط غیر ممکن است بتونم چنین کاری بکنم
دوست دارم پدر و مادر م از دست راضی باشن تا خدا ه از من راضی بشوند
به خصوص پدرم که خیلی از من توقع داره و خدایش خیلی با شعور هست و خیلی وقتها منو به حال خودم می زاره درکم می کنم ولی البته هم گاهی وقتها حرفهای می زنه که واقعا من نمی تونم قبول کنم
گاهی وقتها خودم را جای اونها می زارم و می بینم که واقعا اگر من جای اونها بودم هیمن حرفها و نصیحت ها را داشتم و چقدر برایم سخت بود که فرزندی که چندین سال برایش زحمت کشیدم و حالا برای سود و سعادت خودش دارم براش دلسوزی م یکنم این جوری خلاف حرف من عمل کنه
در کل حالم خوب نیست
دعا کنی پدرم از من راضی شود خدایش جدیدا دارم سعی م یکنم هر کاری بکنم که اونها راضی باشن ولی همیشه یه جایش می لنگ تقریبا عادت شده
اصلا حرف زدن من کلا به صورت بی ادبی برداشت می شه از سوی پدر و مادرم ولی از نظر من دارم معمولی مثلا صحبت می کنم ولی وقتی عمیق فکر می کنم می بینم اره با بی ادبی جواب می دهم مثلا یه کاری می خواهن از من من با سختی جواب می دم یا نمی دونم با تاخیر اون کار رو انجام می دهم یا با یه حالتی باعث رنجش اونها می شه نمی دنم چیکار کنم کلا گیج هستم

با نام و یاد دوست




کارشناس بحث: استاد نشاط

بسمه تعالی
با سلام و تحیت
اینکه توفیقی نصیب ما بشود تا بتوانیم راه حلی برای مشکل شما بزرگوار، بیان کنیم،خوشحال خواهیم شد.

از اینکه دغدغه رضایت و احترام پدر و مادر را دارید معلوم هست،شحص آگاه و موفقی هستید،
و اینکه پدر و مادرتان نسبت به شما توجه دارند(هر چند توجه آنها در قالب انتقاد هست)معلوم هست که شما را خیلی دوست دارند و وجود شما برای آنها خیلی با ارزش و مهم است.
همین علاقه پدر و مادر شما نسبت به رابطه خوب با بردار و خواهرتان،یا همان برقراری رابطه عاطفی با آنها، معلوم هست که در زندگی شما صفا و صمیمیت خاصی حاکم هست، و این یک حسن و وجه امتیازی برای شما است.
امیدوارایم با اراده و توکل خود شما دوست عزیز، بتوانیم در حل این مسائل و مشکلات شما کمکی کرده باشیم.

دوست خوبم:
اینکه در ابتدای جمله خودتان ریشه مشکل خودتان را، با مساله کم وریی مطرح کردید،مصلحت در این است که نخست بررسی مشکل را از این زاویه شروع کنیم و بعد وارد ادامه مشکل و موضوع دیگرتان بشویم.
ببنید دوست خوبم ،مشکل کم رویی در مورد شما زمانی صادق خواهد بود که طبق تعریف(اصطلاحی کم رویی) و همراه علایم آن در زندگی شما باشد،در غیر این صورت تصور خودتان نسبت به خودتان صحیح نیست.(در حقیقت این برچسب شایسته شما نمی باشد)
آنچه در تعریف اصطلاحی کم رویی مطرح شده عبارت است:
به طور کلي افراد کمرو از ديدگاه اجتماعي کساني هستند که در موقعيت هاي اجتماعي ناراحت به نظر مي رسند و به نظر مي رسد که از مشارکت در تعامل هاي اجتماعي اجتناب مي ورزند،عليرغم اينکه واقعا تمايلي به اين کار ندارند.افراد کمرو و کساني که تشخيص فوبياي اجتماعي دارند در موقعيت هاي اجتماعي پاسخ هاي جسماني مشابهي دارند.اين پاسخ ها شامل علائم اضطرابي،تپش قلب،تعريق،سرخ شدن چهره،لرزش،انقباض عضلاني،تنگي نفس و گاه ضرورت يافتن ادرار کردن است.
به نظر زيمباردو، کمرويي بيانگر حالت فرديتي است که با اشتغال خاطر خود محورانه شديد و نگراني بيش از حد درباره ارزيابي اجتماعي مشخص مي شود،خود بازبيني شديد منجر به منحرف شدن توجه از محرک هاي خارجي به محتواي ذهني مي شود.اشتغال خاطر با خطر طرد شدن توسط ديگران،نا امني و از دست دادن هويت،اضطراب ايجاد مي کند و اين اضطراب هسته اصلي کمرويي است.به نظر وي اين اضطراب هم علت و هم پيامد ناتواني فرد در قبول خود به عنوان شخصي با ارزش ،دوست داشتني،توانا و خود نظم بخش است.از چنين اضطرابي 3 نوع ترس به وجود مي آيد:
ترس از اينکه از نظر اجتماعي نامناسب باشد، ترس از شکست،ترس از صميميت باشد.
آنچه ما متوجه می شویم ، مشکل شما عزیز و بزرگوار به حد اختلال نیست،
به خاطر اینکه این نشانه ها را از بیان شما در رفتارهایتان احساس نکردیم:

(نشانه های کمرویی:
در رفتارفرد علایمی مشاهده می شود که می تواند دلیلی برای کمرویی یا خجالت آنها باشد. این علایم به شرح زیر است:
1- نداشتن اراده: معمولا انسان در برخورد با مسایل مختلفی که نمی تواند با آنها برخوردی صحیحی و منطقی داشته باشد یا روش استفاده صحیح و به موقع را نیاموخته باشد، مردد است و برای انجام کار عزمی راسخ ندارد.
2- حقیر شمردن خود: افرادی که فکر می کنند نزدیکان و اطرافیان نسبت به آنها بی مهر و محبتند، این فکر را در سر می پرورانند که ممکن است مورد تمسخر قرار گرفته و در نتیجه هنگام اظهار نظر به لرزه افتاده و عرق سرد می ریزند.
3- حرف زدن در حضور جمع: این افراد سعی می کنند با دیگران شوخی نکنند، در مناظره و گفتگو معمولا ساکتند و یا همواره مدافع طرف قوی تر هستند. این افراد معمولا جرات شرکت در جلسات سخنرانی، سمینارها ، بحثهای گروهی و... را ندارند.
4- عدم احساس مسئولیت نسبت به زندگی: افراد کمرو برای کسب آرامش خاطر در زندگی، حالت بی تفاوتی مفرط نسبت به وظایف فردی و اجتماعی در پیش می گیرند.)

اما در عین حال چنین رفتارهای علاقه به تنهایی ،قطع رابطه با دیگران، مشغول شدن بیش از حد با کامپیوتر،رفت و آمدهای محدود و ترک گفتگوهای معمولی و یا شوخی و...
خیلی مناسب و صحیح نیست،یا به عبارتی این چرایی بی رغبتی شما باید مشخص شود.
اگه منطق فکری شما این باشد که من این طوری راحتم،چون مورد قضاوت و تحقیر و سرزنش و امثال اینها قرار نمی گیرم ،خوب طبیعی است که این نوع رفتار همراه با ترس و اضطراب است و به عبارتی همان اختلال کم رویی است و باید درمان شود.
اما اگر بخاطر یک سری مباحثی مثل،اینکه از این گفتگو چیزی برای من حاصل نمی شود،شاید دچار گناه بیافتم،خیلی حال نمی کنم.و امثال این موارد و هیچ احساس ترس و حالت خجالتی، در حضور آنها ندارم،فقط علاقه ای به همنشینی با آنها را ندارم،باید بررسی و مشخص شود.
در این صورت مشکل شما مشکل شناختی است.
و باید خودتان تصمیم به تغییر چند روندی داشته باشید.(در حقیقت این باور و نگاه ( نسبت به تنهایی و قطع رابطه و...) باید مورد ارزیابی ودقت قرار بگیرد، چه بسا از باور غلطی نشات گرفته و باید اصلاح شود.
با تغییر شناخت ،تغییر رفتار هم حاصل می شود.
یک سری نکات برای تقویت و اصلاح باور و شناخت، نسبت به روابط با دیگران و اجتماعی بودن:
الزام به اجتماعی بودن و ارتباط انسانها با یکدیگر هم دلیل عقلی دارد و هم دلیل عرفی و شرعی ،
عقلای عالم با همه ارتباط دارند و با چنین ارتباطی بسیاری از مشکلاتشان حل می شد.و از نگاه عقل هم چیز بدی نیست،چرا که بدون اجتماع زندگی سخت و بسیاری از مشکلات گریبانگیر فرد خواهد شد.
و از نگاه عرفی هم، مردم نسبت به ارتباط اجتماعی اهمیت می دهند و چنین کاری را مطابق طبع همه می دانند و اصلی است که از اول پذیرفته اند.
از نگاه شریعت اسلام هم مورد تایید و تاکید است ؛ همین تاکید اسلام به صله ارحام،گذشت، عیادت مومنین و آشتی دادن و صلح بین مومنین... بیانگر اهمیت این رابطه معنوی و عاطفی است که باید برای آن بها بدهیم.
در هر صورت نخست این مشکل را با خودتان حل کنید تا انشالله نسبت به احترام پدر و مادرتان بهترین خدمتی داشته باشید،چرا که برای پدر و مادرتان چنین رفتارهایی آزار دهنده هست، و تصمیم شما به اصلاح رفتار باعث خشنودی آنها خواهد شد(همان چیزی که شما در جستجوی آن هستید).

و اما آدابی در مورد پدر و مادر از نگاه اسلام مطرح شده که عمل به آنها می تواند، بهترین نمونه احترام به والدین باشد.
به چند نمونه اشاره می کنیم:
1. جلب رضایت قلبی آنها
عن ابی ولاد الحناط قال:سالت ابا عبد الله(ع) عن قول الله:«و بالوالدین احسانا» (83 بقره)
فقال: الاحسان ان تحسن صحبتهما و لا تکلفهما ان یسالاک شیئا هما یحتاجان الیه.
ابی ولاد می گوید:
معنای آیه «و بالوالدین احسانا» را از امام صادق(ع) پرسیدم، فرمود:
احسان به پدر و مادر اینست که رفتارت را با آنها نیکو کنی و مجبورشان نکنی تا چیزی که نیاز دارند از تو بخواهند. «یعنی قبل از درخواست آنان » نیازشان را برطرف کنی ».
(بحار الانوار، ج 74، ص 79)
اگر بتوانیم قبل از درخواست آنها نسبت به امری که مورد مطلوب آنها ست(و چیز خوبی هم هست و به نفع و مصلحت ما باشد و مخالف دستور الهی نیست)انجام بدهیم،بهترین احترام را انجام داده ایم.

2. نگاه دلسوزانه به پدر و مادر
قال رسول الله(ص):
ما ولد بار نظر الی ابویه برحمة الا کان له بکل نظرة حجة مبرورة.
فقالوا: یا رسول الله و ان نظر فی کل یوم مائة نظرة؟
قال: نعم، الله اکبر و اطیب.
پیامبر خدا(ص) فرمود:
هر فرزند نیکو کاری که با مهربانی به پدر و مادرش نگاه کند در مقابل هر نگاه، ثواب یک حج کامل مقبول باو داده می شود، سؤال کردند، حتی اگر روزی صد مرتبه به آنها نگاه کند؟
فرمود: آری خداوند بزرگتر و پاکتر است.
(بحار الانوار، ج 74، ص 73)
نگاه پاک کینه ها را از بین می برد،دلها را مهربان و قلبها را به همدیگر نزدیک می کند.همین نگاه پاک ونیکوست که مانع بروز بی ادبی و پرخاشگری و بلند کردن صدا به پدر ومادر می تواند باشد.
3.تشکر از پدر و مادر(هم با لسان و هم با عمل)
عن ابی الحسن الرضا(ع) قال:
ان الله عز و جل امر بثلاثة مقرون بها ثلاثة اخری: امر بالصلاة و الزکاة، فمن صلی و لم یزک لم تقبل منه صلاته و امر بالشکر له و للوالدین، فمن لم یشکر والدیه لم یشکر الله، و امر باتقاء الله و صلة الرحم، فمن لم یصل رحمه لم یتق الله عز و جل.
امام رضا(ع) فرمود:
خداوند متعال فرمان داده سه چیز همراه سه چیز دیگر انجام گیرد:
1 - به نماز همراه زکات فرمان داده است، پس کسی که نماز بخواند و زکات نپردازد نمازش نیز پذیرفته نمی شود.
2 - به سپاسگزاری از خودش و پدر و مادر فرمان داده است، پس کسی که از پدر و مادرش سپاسگزاری نکند، خدا را شکر نکرده است.
3 - به تقوای الهی فرمان داده و به صله رحم، پس کسی که صله رحم انجام ندهد تقوای الهی را هم بجا نیاورده است.
(بحار الانوار، جلد 74، ص 77)
در مقابل زحمت های والدین،نیاز هست که تشکرعملی (تلاش برای موفقیت ها،آرزوهای پدر و مادر و...)و لسانی را فراموش نکنیم،همین رعایت این نکته اخلاقی نوعی احترام و تکریم جایگاه آنهاست.
4. اطلاعت از پدر و مادر
قال رسول الله(ص):
العبد المطیع لوالدیه و لربه فی اعلی علیین.
پیامبر اکرم(ص) فرمود:
بنده ای که مطیع پدر و مادر و پروردگارش باشد، روز قیامت در بالاترین جایگاه است.
(کنز العمال، ج 16، ص 467)
اگر کسی بتواند از پدر و مادر خویش اطلاعت کند،ارزش و جایگاه عظیمی پیش خدا خواهد داشت.وهمین اطاعت پذیری بزرگترین نوع احترام و تکریم والدین هست.(البته گفته اند که اگر مساله ای باشد که مطابق شرایط معقول شما نیست، و یا از توانایی شما خارج هست ،باید با آرامش و با دلایلی که او را قانع می کند، بیان شود،و یا در مواردی سکوت اختیار کنید، و بتدریج و در فرصت های بعدی مطرح کنید، مخالفت بی ادبانه مصلحت و جایز نیست.)

پرسش:
من یک فرد کم رو هستم، رفتارهایی دارم که پدر و مادرم راضی نیستند، و علاقمند هستند که با همه رابطه خوبی داشته باشم. لطفا راهنمایی کنید که من چه کار باید بکنم؟


پاسخ:
از اینکه دغدغه رضایت و احترام پدر و مادر را دارید معلوم هست، شحص آگاه و موفقی هستید، و اینکه پدر و مادرتان نسبت به شما توجه دارند‌ (هر چند توجه آن‌ها در قالب انتقاد هست) معلوم هست که شما را خیلی دوست دارند و وجود شما برای آن‌ها خیلی با ارزش و مهم است.
همین علاقه پدر و مادر شما نسبت به رابطه خوب با بردار و خواهرتان، یا همان برقراری رابطه عاطفی با آن‌ها، معلوم هست که در زندگی شما صفا و صمیمیت خاصی حاکم هست، و این یک حسن و وجه امتیازی برای شما است.
اینکه در ابتدای جمله خودتان ریشه مشکل خودتان را، با مساله کم‌روریی مطرح کردید، مصلحت در این است که نخست بررسی مشکل را از این زاویه شروع کنیم و بعد وارد ادامه مشکل و موضوع دیگرتان بشویم.

مشکل کم‌رویی در مورد شما زمانی صادق خواهد بود که طبق تعریف (اصطلاحی کم‌رویی) و همراه علایم آن در زندگی شما باشد، در غیر این صورت تصور خودتان نسبت به خودتان صحیح نیست. (در حقیقت این برچسب شایسته شما نیست) آنچه در تعریف اصطلاحی کم رویی مطرح شده، عبارت است:
به طور کلي افراد کم رو از ديدگاه اجتماعي کساني هستند که در موقعيت‌های اجتماعی ناراحت به نظر می‎رسند و به نظر می‎رسد که از مشارکت در تعامل‌های اجتماعی اجتناب می‌ورزند، عليرغم اينکه واقعا تمايلی به اين کار ندارند.

افراد کم رو و کساني که تشخيص فوبيای اجتماعي دارند در موقعيت‌های اجتماعی پاسخ‌های جسمانی مشابهی دارند. اين پاسخ‌ها شامل علائم اضطرابی، تپش قلب، تعريق، سرخ شدن چهره، لرزش، انقباض عضلانی، تنگی نفس و گاه ضرورت يافتن ادرار کردن است.
به نظر زيمباردو، کم رويی بيانگر حالت فرديتی است که با اشتغال خاطر خود محورانه شديد و نگرانی بيش از حد درباره ارزيابی اجتماعی مشخص می‌شود، خود بازبينی شديد منجر به منحرف شدن توجه از محرک‌های خارجی به محتوای ذهنی می‌شود.
اشتغال خاطر با خطر طرد شدن توسط ديگران، نا امنی و از دست دادن هويت، اضطراب ايجاد می کند و اين اضطراب هسته اصلی کم رويی است. به نظر وی اين اضطراب هم علت و هم پيامد ناتوانی فرد در قبول خود به عنوان شخصی با ارزش، دوست داشتنی، توانا و خود نظم بخش است. از چنين اضطرابی سه نوع ترس به وجود مي آيد: ترس از اينکه از نظر اجتماعي نامناسب باشد،ترس از شکست،ترس از صميميت باشد.



_ نشانه های کمرویی:در رفتار فرد علایمی مشاهده می‌شود که می‌تواند دلیلی برای کم رویی یا خجالت آنها باشد. این علایم به شرح زیر است:
1. نداشتن اراده: معمولا انسان در برخورد با مسایل مختلفی که نمی‌تواند با آنها برخوردی صحیحی و منطقی داشته باشد یا روش استفاده صحیح و به موقع را نیاموخته باشد، مردد است و برای انجام کار، عزمی راسخ ندارد.

2. حقیر شمردن خود: افرادی که فکر می‌کنند نزدیکان و اطرافیان نسبت به آنها بی‌مهر و محبتند، این فکر را در سر می‌پرورانند که ممکن است مورد تمسخر قرار گرفته و در نتیجه هنگام اظهار نظر به لرزه افتاده و عرق سرد می‌ریزند.

3. حرف زدن در حضور جمع: این افراد سعی می‌کنند با دیگران شوخی نکنند، در مناظره و گفتگو معمولا ساکتند و یا همواره مدافع طرف قوی‌تر هستند. این افراد معمولا جرات شرکت در جلسات سخنرانی، سمینارها ، بحث های گروهی و... را ندارند.

4. عدم احساس مسئولیت نسبت به زندگی: افراد کم رو برای کسب آرامش خاطر در زندگی، حالت بی‌تفاوتی مفرط نسبت به وظایف فردی و اجتماعی در پیش می‌گیرند.)

رفتارهای علاقه به تنهایی، قطع رابطه با دیگران، مشغول شدن بیش از حد با کامپیوتر، رفت و آمدهای محدود و ترک گفتگوهای معمولی‌ و ... خیلی مناسب و صحیح نیست، یا به عبارتی این چرایی بی‌رغبتی شما باید مشخص شود. اگه منطق فکری شما این باشد که من این طوری راحت هستم، چون مورد قضاوت و تحقیر و سرزنش و امثال اینها قرار نمی‌گیرم ،خوب طبیعی است که این نوع رفتار همراه با ترس و اضطراب است و به عبارتی همان اختلال کم‌رویی است و باید درمان شود.

اما اگر بخاطر یک سری مباحثی مثل، این که از این گفتگو چیزی برای من حاصل نمی‌شود، شاید به گناه بیافتم، خیلی حال نمی‌کنم. و امثال این موارد و هیچ احساس ترس و حالت خجالتی، در حضور آنها ندارم، فقط علاقه‌ای به همنشینی با آنها را ندارم، باید بررسی و مشخص شود. در این صورت مشکل شما مشکل شناختی است. و باید خودتان تصمیم به تغییر چنین روندی داشته باشید. (در حقیقت این باور و نگاه (نسبت به تنهایی و قطع رابطه و ...) باید مورد ارزیابی و دقت قرار بگیرد، چه بسا از باور غلطی نشات گرفته و باید اصلاح شود.
با تغییر شناخت، تغییر رفتار هم حاصل می شود.

برای تقویت و اصلاح باور و شناخت نسبت به روابط با دیگران و اجتماعی بودن لازم است به این مطالب توجه کنید:
الزام به اجتماعی بودن و ارتباط انسان ها با یکدیگر هم دلیل عقلی دارد و هم دلیل عرفی و شرعی.

_ دلیل عقلی:
عقلای عالم با همه ارتباط دارند و با چنین ارتباطی بسیاری از مشکلاتشان حل می شد. و از نگاه عقل هم چیز بدی نیست، چرا که بدون اجتماع زندگی سخت و بسیاری از مشکلات گریبانگیر فرد خواهد شد.

_ دلیل عرفی:
و از نگاه عرفی هم، مردم نسبت به ارتباط اجتماعی اهمیت می دهند و چنین کاری را مطابق طبع همه می دانند و اصلی است که از اول پذیرفته اند.

_ دلیل شرعی:
از نگاه شریعت اسلام به این موضوع تاکید شده است؛ همین تاکید اسلام به صله ارحام، گذشت، عیادت مومنین و آشتی دادن و صلح بین مومنین ... بیانگر اهمیت این رابطه معنوی و عاطفی است که باید برای آن بها بدهیم.

در هر صورت نخست این مشکل را با خودتان حل کنید تا انشالله نسبت به احترام پدر و مادرتان بهترین خدمتی کرده باشید، چرا که برای پدر و مادرتان چنین رفتارهایی آزار دهنده هست، و تصمیم شما به اصلاح رفتار باعث خشنودی آنها خواهد شد (همان چیزی که شما در جستجوی آن هستید).

و اما آدابی در مورد پدر و مادر از نگاه اسلام مطرح شده است (که عمل به آنها می تواند، بهترین نمونه احترام به والدین باشد.) به چند نمونه اشاره می کنیم:
1. جلب رضایت قلبی آنها:
«عن ابی ولاد الحناط قال:سالت ابا عبد الله (علیه السلام) عن قول الله:«و بالوالدین احسانا»(1) فقال: الاحسان ان تحسن صحبتهما و لا تکلفهما ان یسالاک شیئا هما یحتاجان الیه»؛ ابی ولاد می گوید: معنای آیه «و بالوالدین احسانا» را از امام صادق (علیه السلام) پرسیدم، فرمود: احسان به پدر و مادر این است که رفتارت را با آنها نیکو کنی و مجبورشان نکنی تا چیزی که نیاز دارند از تو بخواهند. «یعنی قبل از درخواست آنان » نیازشان را برطرف کنی».(2)
اگر بتوانیم قبل از درخواست آن‌ها نسبت به امری که مورد مطلوب آن‌هاست (و چیز خوبی هم هست و به نفع و مصلحت ما باشد و مخالف دستور الهی نیست) انجام بدهیم،بهترین احترام را انجام داده‌ایم.

2. نگاه دلسوزانه به پدر و مادر:
«قال رسول الله (صلی الله علیه و آله): ما ولد بار نظر الی ابویه برحمة الا کان له بکل نظرة حجة مبرورة. فقالوا: یا رسول الله و ان نظر فی کل یوم مائة نظرة؟ قال: نعم، الله اکبر و اطیب» پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله) فرمود: هر فرزند نیکو کاری که با مهربانی به پدر و مادرش نگاه کند در مقابل هر نگاه، ثواب یک حج کامل مقبول باو داده می شود، سؤال کردند، حتی اگر روزی صد مرتبه به آنها نگاه کند؟ فرمود: آری خداوند بزرگ تر و پاک تر است.(3)
نگاه پاک ،کینه ها را از بین می برد،دل ها را مهربان و قلب ها را به همدیگر نزدیک می کند. همین نگاه پاک و نیکوست که مانع بروز بی ادبی و پرخاشگری و بلند کردن صدا به پدر ومادر می تواند باشد.

3. تشکر از پدر و مادر(هم با لسان و هم با عمل):
عن ابی الحسن الرضا (علیه السلام) قال:ان الله عز و جل امر بثلاثة مقرون بها ثلاثة اخری: امر بالصلاة و الزکاة، فمن صلی و لم یزک لم تقبل منه صلاته و امر بالشکر له و للوالدین، فمن لم یشکر والدیه لم یشکر الله، و امر باتقاء الله و صلة الرحم، فمن لم یصل رحمه لم یتق الله عز و جل.»؛ امام رضا (علیه السلام) فرمود: خداوند متعال فرمان داده سه چیز همراه سه چیز دیگر انجام گیرد:
1ـ به نماز همراه زکات فرمان داده است، پس کسی که نماز بخواند و زکات نپردازد نمازش نیز پذیرفته نمی شود.
2ـ به سپاسگزاری از خودش و پدر و مادر فرمان داده است، پس کسی که از پدر و مادرش سپاسگزاری نکند، خدا را شکر نکرده است.
3ـ به تقوای الهی فرمان داده و به صله رحم، پس کسی که صله رحم انجام ندهد تقوای الهی را هم بجا نیاورده است.(3)
در مقابل زحمت های والدین، نیاز هست که تشکر عملی (تلاش برای موفقیت ها، آرزوهای پدر و مادر و...) و لسانی را فراموش نکنیم، همین رعایت این نکته اخلاقی نوعی احترام و تکریم جایگاه آن‌هاست.

4. اطلاعت از پدر و مادر:
«قال رسول الله (صلی الله علیه و آله): العبد المطیع لوالدیه و لربه فی اعلی علیین.»پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) فرمود: بنده‌ای که مطیع پدر و مادر و پروردگارش باشد، روز قیامت در بالاترین جایگاه است.(5)
اگر کسی بتواند از پدر و مادر خویش اطلاعت کند، ارزش و جایگاه عظیمی پیش خدا خواهد داشت. و‌ همین اطاعت پذیری بزرگترین نوع احترام و تکریم والدین هست. (البته گفته‌اند که اگر مساله‌ای باشد که مطابق شرایط معقول شما نیست، و یا از توانایی شما خارج هست ،باید با آرامش و با دلایلی که او را قانع می‌کند، بیان شود، و یا در مواردی سکوت اختیار کنید، و به تدریج و در فرصت‌های بعدی مطرح کنید، مخالفت بی‌ادبانه مصلحت و جایز نیست.)

_ نتیجه گیری:
لازم است که شما مشکل کم رویی را حل کنید و با توجه به توضیحات داده شده نسبت به ارتباط با دیگران تلاش کنید و از تنهایی و گوشه گیری بپرهیزید و در صورت امکان با انتظارات معقول و منطقی پدر و مادرتان مخالفت نکنید، در صورت تلاش بر برقراری ارتباط خوب و مفید باعث خوشحالی و رضایت والدین و کسب توفیقات بیشتر خواهید شد.
ضمنا نیاز هست؛ که نسبت به ثمرات و برکات ارتباط با دیگران،توجه و تامل‌خوب و مثبتی داشته باشید.

________
(1) بقره/ 83.
(2) مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج 74، ص 79.
(3) همان، ج 74، ص 73.
(4) همان، جلد 74، ص 77.
(5) متقی هندی، علاءالدین، کنز العمال، ج 16، ص 467.

واژگان کلیدی:کم رویی، پدر، مادر، رابطه.

موضوع قفل شده است