پدر و مادر

برخورد پدر و مادر ها با نوجوان چگونه باشد؟

سلام

سوال زیادی ندارم

فقط میخوام بدونم پدر و مادر ها در برخورد با نوجوان شون باید به چه نحوی رفتار کنند ؟

ایا رفتار با دختر نوجوان با پسر فرق داره ؟

نوجوانی ازچه سنی ظهور میکنه ؟

ممنون از پاسخگویی تون

در اختلاف پدر و مادر، فرزندان چگونه رفتار کنند؟

سلام من تازه با انجمن شما آشنا شدم بنابرین اگه سوالمو بد جایی مطرح کردم عذر میخام
راستش مشکل من در رابطه با بی انصافی هایی ک مادرم در حق پدرم میکنه مادرم خیلی در حق پدرم کوتاهی میکنه و من نمیدونم چطور با این قضیه برخورد کنم پدرم کلا آدم مظلومیه
و اینکه سنشون هم هر دو بالاست من نمیتونم سکوت کنم از طرفی وحشتناک ب احترام ب پدر و مادر معتقدم و وس ندارم بی احترامی ب مادرم بکنم من عاشق هر دوشونم ولی نمیدونم با مادرم چکار کنم
لطفا کمکم کنید سپاسگزارم

برچسب: 

از چه هنگام می توان مسئولیت را به کودک آموخت؟

اگر دوست داریم فرزندان ما مسئولیت پدیر باشند، و در آینده بتوانند یک زندگی خوبی را اداره کنند و توان مدیریت آنها افزایش یابد و تجربه لازم را در نحوه انجام کارها را بنحواحسن داشته باشند، لازم است از ابتدا نسبت به این مسئله حساس باشیم.
فرزندانی که از ابتدا عادت می کنند تمام کارهایشان را پدر و مادر انجام دهند، و در محیط خانواده هیچ مسئولیتی را برعهده نمی گیرند، افراد موفقی در آینده نخواهند بود،
این نوع تربیت والدین دلسوزی نیست، دوست داشتن فرزندان نیست، بلکه آموزش غلط و اشتباهی است که والدین مرتکب می شوند.

پس اگر دنبال آن هستیم که فرزند ما در خانواده نقش فعالی داشته و در آینده یک زندگی موفقی را مدیریت کند، و حتی در محیط کار خود شخص موفقی باشد، باید نسبت به این مسئله اهمیت بدهیم.
کودکان از همان آغاز که شروع به صحبت کردن و فهمیدن معنای جملات شدند، می توان واگذاری مسئولیتها را آغاز کرد، هر چند در ابتدا روش آموزش و واگذاری انجام کارها به کمک والدین است و سطح آموزش از کارهای ساده می باشد، مثل کمک به جمع کردن وسائل اسباب بازی و...

توجه داشته باشیم که کودکان نوپا، بسیار مشتاق اند که مهارتهای خویش را با انجام کارهایی که تحسین والدین را بر می انگیزد، ابراز دارند و از رفتار بزرگترها تقلید کنند.
شایستگی و حس تشخیص هدفها و توانایی به انجام رساندن کارها در کودکان نوپا محدود است، از این روی داشتن سعه صدر در همه مراحل ضروری است.
در حقیقت باید انتظار معقولی داشته باشیم.
پس از هنگامی که شروع به صحبت کرد( حدودا از دو سالگی) و معانی و مفاهیم را درک کرد، می توان به صورت سطح ساده مسئولیتها را آموزش داد.

رفتارهای یک فرد با همسرش بعد از ازدواج بر اساس چه ضوابطی تعیین می شود؟

در نظر بگیرید که شما تا به حال یک فرد عادی بوده اید اما از امروز به سمت مسئول یک واحد ، یا حتی مدیر یک اداره منصوب می شوید.
آیا رفتارهای شما تغییر نخواهد کرد؟

طبیعتاً چرا.
کسی که سمت مدیریت یک اداره را بر عهده دارد ، دیگر یک "شخص ساده" نیست. و به همان اندازه باید فیلترهای متعددی بر رفتار خود نصب کند و مراقب رفتار خود باشد. هم از لحاظ طرز پوشش ، هم از لحاظ حضور به موقع ، هم از لحاظ طرز برخورد با پرسنل زیر مجموعه و ارباب رجوع ، هم از لحاظ حیث سعه صدر و حلم و ... . حتی باعث مراقب گفتار خود باشید و هر کلمه ای را به کار نبرید.

در این حالت ، شما وارد مرحله جدیدی از زندگیتان شده اید. دیگر مثل قبلاً که این مسئولیت را نداشتید ، "آزاد" نیستید هر جور دلتان می خواهد و دوست دارید رفتار کنید. شما "محدود" شده اید. هر رفتاری را نباید انجام دهید. باید مراقب رفتارتان باشید. چون الان علاوه بر شخصیت حقیقی ، یک شخصیت حقوقی هم دارید.

اگر همچنان یک فرد ساده و بدون مسئولیت فوق بودید ، نیاز به هیچیک از فیلترهای فوق نداشتید و بدون هیچ محدودیتی میتوانستید تقریباً هر جور دلتان میخواهد رفتار کنید.

چرا حالا که "نقش خاصی" بر عهده گرفته اید ، دیگر نمی توانید هر جور دلتان خواست رفتار کنید؟
چرا هر چه این نقشی که بر عهده گرفته اید ، بزرگتر باشد ( سطوح بالاتر مدیریت) ، باز رفتارهای شما حساستر خواهد شد و "آزادی " شما کمتر می شود و شما محدودتر می شوید و بیشتر باید مواظب رفتارهای خود باشید؟

زندگی هر انسانی را می توان متشکل از دو مرحله دانست:

1) مرحله ای که در آن به صورت ساده زندگی می گند. هیچ نقشی بر عهده او نیست. خودش است و خودش. طبیعتاً در چنین حالتی ، او کاملاً آزاد است و می تواند هرجور که دوست دارد رفتار کند. این مرحله ، مرحله ای است که فرد نزد پدر و مادرش زندگی می کند و تشکیل خانواده نداده است و نقش همسری یا والدی ندارد.

2) مرحله ای که فرد در آن ، نقشی را ایفا می کند. مثل نقش همسری یا نقش پدری / مادری. در این حالت ، حتی رفتارهای ظاهراً کوچک و نامحسوس فرد هم بر عناصر سیستمی که او در آن ، آن نقش را ایفاء می کند ( همسر / فرزندان ) تأثیر می گذارد. در این حالت او چون دیگر یک همسر یا والد است ، نمی تواند هر جور دلش خواست و هر جور که اقتضای شخصیت خودش بود رفتار کند.

یکی از ریشه های اصلی بروز مشکلات در خانواده ها ، شاید همین باشد که یکی از همسران ، به نقش همسری یا والدی خود و "الزامات این نقش" که محدودیتهایی برای او ایجاد می کند، توجه نمی کند و ناخودآگاه هنوز هم مثل زمان تجرد ، خود را "آزاد" می پندارد تا جور دوست داشت رفتار کند.

چه طوری به پدر و مادر ادب کنم

انجمن: 

سلام
من ادم کم رو و به دور از اجتماع و کم حرف هستم
چیکار کنم پدر و مادر هم همیشه از دست من شاکی هستند از اینکه چرا کم حرف می زنم ؟هر چند اکثر حرفهای آنها در مورد غیبت و یا اینکه فلانی چیکار کرد فلانی چی شد و... این جور حرفهای بیهوده
ولی چیکار کنم می بینم اصلا از من راضی نیستند از این که چرا خانه خواهرها و بردارهام نمی رم چون واقعا اصلا حوصله شلوغی و این کار تکراری بریم دروهم جمع بشیم یه عالم تعارف الکی بکنند که بخور و فلان بعد هم یه سری حرفهای الکی و بیهوده زده بشود و بعد بریم خونه آخه این چه کاریه درسته گاهی مثلا در 2 ماهی یه بار تقریبا 1 ساعت خوب این دورهمی های ولی دیگه هر هفته واقعا من نمی تونم
یا مثلا خیلی چیزهای را من به شوخی با مادرم یا پدرم صحبت می کنم که رابطه گرم تر داشته باشم ولی اونها این شوخی ها را به جدی می گیرند و ... و باز ناراضی تر می شن
از من توقع دارن با همه بگم با همه باشم مردمی باشم توی خونه کلی با هاشون حرف برنم ولی واقعا من نمی تون مو این که از دست من ناراضی هستن واقعا ناراحت هستم و می خواهم از دست من راضی باشن خدایش همه کاری برام کردن کارهایی که برای هیچ کدوم از خواهر و برادرام نکردن.
و از این حرفها که پای پدر و مادر ببوس فلان واقعا توی فیلم ها بیشتر ست تا زندگی های سنتی و اجتماع هایی ما واقعا رسم نیست و نمی شود و حداقل من با این شرایط غیر ممکن است بتونم چنین کاری بکنم
دوست دارم پدر و مادر م از دست راضی باشن تا خدا ه از من راضی بشوند
به خصوص پدرم که خیلی از من توقع داره و خدایش خیلی با شعور هست و خیلی وقتها منو به حال خودم می زاره درکم می کنم ولی البته هم گاهی وقتها حرفهای می زنه که واقعا من نمی تونم قبول کنم
گاهی وقتها خودم را جای اونها می زارم و می بینم که واقعا اگر من جای اونها بودم هیمن حرفها و نصیحت ها را داشتم و چقدر برایم سخت بود که فرزندی که چندین سال برایش زحمت کشیدم و حالا برای سود و سعادت خودش دارم براش دلسوزی م یکنم این جوری خلاف حرف من عمل کنه
در کل حالم خوب نیست
دعا کنی پدرم از من راضی شود خدایش جدیدا دارم سعی م یکنم هر کاری بکنم که اونها راضی باشن ولی همیشه یه جایش می لنگ تقریبا عادت شده
اصلا حرف زدن من کلا به صورت بی ادبی برداشت می شه از سوی پدر و مادرم ولی از نظر من دارم معمولی مثلا صحبت می کنم ولی وقتی عمیق فکر می کنم می بینم اره با بی ادبی جواب می دهم مثلا یه کاری می خواهن از من من با سختی جواب می دم یا نمی دونم با تاخیر اون کار رو انجام می دهم یا با یه حالتی باعث رنجش اونها می شه نمی دنم چیکار کنم کلا گیج هستم

فرار از پدر و مادر بخاطر رهایی از گناه و دنیا

انجمن: 

سلام خسته نباشید
من 19 سالمه و ایرانی نیستم و در خارج ایران زندگی میکنم؛ طلبه بسیار مبتدی هستم و یک ساله که درس طلبگی میخونم.
میخواهم به نجف اشرف جهت ادامه تحصیل و تهذیب نفس مشرف بشم.

از خانواده ام بدانید
پدرم تقریبا 70 سال سن داره و د ک ت ر هست و صبح و بعد از ظهر سر کار میره، مادرم هم 50 سال سن داره و خانه دار هست
همه برادرهام به جز یکی ازدواج کردند... وضع اقتصادی ما خوبه و خونه از خودمونه...
اگر پدرم فوت کند، د و برادرم به راحتی میتونند خرج مادرمو بدن

از محیط ام بدانید
در اطرافم گناه هست و بخاطر ضعف ایمانی که دارم منو گاهی دامن گیر میکنه؛ از تلوزیون گرفته تا اقوام و غیره...
از پدر و مادرم بدانید

دیدگاهی که من نسبت به دنیا دارم؛ اونها ندارن؛ همش میگن چه بخور چه بپوش فلانکار بکن که مردم بد نگن و ... یعنی کلا در مادیات هستند ولی من بیزارم...

به پدر و مادرم خیلی غیبت رو توضیح دادم که غیبت نکنید، ولی گوش نمیدن، حتی روبرویشون وقتی غیبتو آغاز میکنن گوشهامو میگیرم و با انگشتام حرکت میدم تا چیزی نشنوم.

در ضمن اخلاق خوبی هم اونها ندارند و با توجه که سنشون زیاد هست و سن من هم کم هست؛ گاهی بخاطر پیری که مادرم دارد منو نفرین میکنه میگه خدا لعنتت کنه!!!! مثلا اگه ما ساعت 8 شب نون لازم داشته باشیم، ساعت 4 میگه برو بخر، میگم مادر نونوایی تا 10 بازه، بزار مثلا 7:30 میرم؛ میگه نه.... اینقدر اصرا میکنه تا به لعن من میرسه... خلاصه بعد از نونوایی که میام میگم منو لعنت کردی و یک جورایی احساس میکنم که از روی غضب نفرین کرده و از ته دل نبوده... در کل ظاهرش اینه که ما باب میلش رفتار نمی کنیم و همیشه فرزندان دیگران را به رخ ما میکشه و میگه شما تنبلید و فلانی رو ببین و .... خلاصه اینکه منم اشتباهاتی دارم و واقعا راضی نگه داشتن پدر و مادر پیر و توقعات زیادی که از من دارند سخته

از من بدانید

حقیقتش من به ترک گناه به صورت کامل و نزدیکی به خدا و در یک کلام سیر و سلوک علاقه ای ویژه ای دارم؛ قبلا سفری به نجف داشتم و محیط نجفشو بسیار مناسب حالم دیدم تا هم درس بخونم و هم به خودسازی بپردازم.

به نظر من رفتن به نجف گزینه بسیار مناسبی برای: 1- کسب علم 2- کسب اخلاق و تهذیب 3- فرار از گناه چون اونجا واقعا این زمینه هایی که الان برای گناه هست اونجا نیست 4- فرار از درخواست های پدر و مادر و اینکه موجبات نارضایتی شان رو فراهم نکنم 5- فرار از اهل دنیا و مادیات

آیا؟؟؟؟!

این کارم درسته؟ آیا اینکارم منافی با حقوق پدر و مادرم نیست؟ آیا اینکارم گناه نیست؟ آیا با اینکارم مدیون پدر و مادرم میشم؟
لطفا نظرتونو در این مورد بگید
ممنونم

برچسب: 

>>شما چطور به پدر و مادرتون نیکی می کنید؟ (کاربردی) <<<

بسم الله الرحمن الرحیم


شما چطور به پدر و مادر خود نیکی میکنید؟

بسیار به نیکی به پدر و مادر سفارش شده
اما بعضاً یا در کلمات بزرگان است که آن شیوه ها پاسخگوی خانواده های ما و
امروزی نیست و یا متعلّق به صدر اسلام است که بسیار از ما دور است.

ما در اینجا به دنبال اهمیت نیستیم
ما در اینجا به دنبال مصداقیم
ما در اینجا به دنبال احادیث نیستیم
ما در اینجا به دنبال ابزار محبّتیم

منتظر شما هستیم تا بگویید چطور این کار را میکنید
و چه کارهایی انجام میدهید:Gol:

-----------------------------------------------


:Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol:

ناراضی بودن پدر و مادر و راههای کسب رضایت آنان

اگه پدر و مادر کسی از بچه اش ناراضی باشه و بگه هر کاری برای تو کردم همه حرامت دعای بدی در حق بچه اش بکنه و .....

حالا انسان چگونه باید رضایت والدینش رو بگیره ؟
مرجع تقلیدم ایت الله مکارم

دوست دختر و دوست پسر در قرآن

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ




غَيْرَ مُسَافِحَاتٍ وَلاَ مُتَّخِذَاتِ
یعنی زناکار و دوست گیر پنهانی نباشند .

خداوند در آیه 25 سوره مبارکه نساء این رابطه دوست پسر دوست دختر را توبیخ کرده و آنرا در کنار زنا آورده و گناه بزرگی است . حال چرا قرآن نمیخوانند وقتی اول آیه نکاح و نکاح آسان برجوان توصیه شده کسی اطاعت نمیکنه و قتی رابطه زنا و دوست پنهانی توبیخ شده همه دونبال آن هستند و به فقره آیات الله توجه ندارند و از عذاب آن بیمناک نیستن واحسرتا واحسرتا. این نشون میده شیطان هم بی کار نیست .
طبق آیه مبارکه نکاح موقت آسان مستحب است و جایگزین رابطه نا مشروع دوست جنسی پنهانی است . و اگر اسباب آن نیست صبر بر شما بهتر است .
به نام خداوند رحمتگر مهربان


و زنان شوهردار نيز بر شما حرام شده است به استثناى زنانى كه مالك آنان شده‏ايد , اين فريضه الهى است كه بر شما مقرر گرديده است و غير از اين زنان براى شما حلال است كه به وسيله اموال خود طلب كنيد در صورتى كه پاكدامن باشيد و زناكار نباشيد و زنانى را كه متعه كرده‏ايد مهرشان را به عنوان فريضه‏اى به آنان بدهيد و بر شما گناهى نيست كه پس از تعيين مبلغ مقرر با يكديگر توافق كنيد [كه مدت عقد يا مهر را كم يا زياد كنيد] مسلما خداوند داناى حكيم است (24)

و هر كس از شما از نظر مالى نمى‏تواند زنان آزاد پاكدامن با ايمان را به همسرى درآورد پس با دختران جوانسال با ايمان شما كه مالك آنان هستيد و خدا به ايمان شما داناتر است از يكديگريد پس آنان را با اجازه خانواده‏شان به همسرى درآوريد و مهرشان را به طور پسنديده به آنان بدهيد به شرط آنكه پاكدامن باشند نه زناكار و دوست‏گيران پنهانى نباشند پس چون به ازدواج شما درآمدند اگر مرتكب فحشا شدند پس بر آنان نيمى از مجازات زنان آزاد است اين پيشنهاد زناشويى با دختران جوان براى كسى از شماست كه از آلايش گناه بيم دارد و صبر كردن براى شما بهتر است و خداوند آمرزنده مهربان است (25)