جمع بندی سوالی در مورد ازدواج و تعدیل غریزه جنسی
تبهای اولیه
سلام
چرا غرایز جنسی و عاطفی به واسطه ازدواج.. فقط تعدیل میشوند و به کلی مرتفع نمیگردند؟
حکمت خداوند از قرار دادن چنین ویژه گی در آدمی چیست؟
اگر آدمی با ازدواج به کلی نیازش مرتفع میشد آیا باز این همه در دنیا خیانت و گناه جنسی داشتیم؟
واقعا حکمت خداوند از اینکه این نیاز را تنوع پذیر و سیرناشدنی قرار داده چه بوده؟
باتشکر
[=arial]چرا غرایز جنسی و عاطفی به واسطه ازدواج.. فقط تعدیل میشوند و به کلی مرتفع نمیگردند؟
با سلام
عرض ادب و احترام
بزرگوار سوالتان کمی مبهم است
از این نظر مبهم است که خب عاطفه که نمی تواند قطع شود انسان تا اخر عمر خود به مساله عاطفه و محبت نیاز دارد
بحث جنسی هم همچنین چون یکی از فواید قوه شهویه ادامه نسل انسانی است اگر با ازدواج این مساله مرتف و قطع شود که نسل انسانی ادامه پیدا نمی کند
این ها مسلم و قطعی است
گفتم مبهم است یعنی شاید مساله مهمتری مد نظرتان است که اگر هست بفرمایید
حکمت خداوند از قرار دادن چنین ویژه گی در آدمی چیست؟
ادامه نسل انسانی
تشکیل کانون خانواده
ازمایش و امتحان انسانها
از حکمت هایی است که می توان برای قوه شهویه شمرد.
اگر آدمی با ازدواج به کلی نیازش مرتفع میشد آیا باز این همه در دنیا خیانت و گناه جنسی داشتیم؟
خب بزرگوار این مساله عملا نشدنی است اخه چطور با ازدواج این مساله حل بشه؟؟
از طرفی در مورد همه مسایل گناه اتفاق می افتد نمی شود که راه کار، حذف و پاک کردن صورت مساله باشد در مورد ثروت هم چنین مسالی مطرح است چون به خاطر ثروت انسانها این همه گناه می کنند یا به خاطر رسیدن به مقام این همه گناه می کنند
و...........
پس باید دنبال راهکار باشیم نه حذف و پاک کردن صورت مسله
واقعا حکمت خداوند از اینکه این نیاز را تنوع پذیر و سیرناشدنی قرار داده چه بوده؟
دوست عزیز اندکی دقت نمایید
سیری ناپذیری و تنوع پذیری در همه مسالی انسانی است مثل ثروت قدرت زیبایی و.......
خداوند در همه قوای انسانی سیری ناپذیری قرار داده است و مسله مهم در همه اینها تقوای و تربیت انسانی است که انسان باید با تهذیب و تربیت خود باید در خطوطی حرکت نماید که خداوند ترسیم کرده است
و بدین سان با پشت سرگذاشتن امتحانات الهی به تعالی برسد.
ببخشید اگر فرد مجردی که هرکاری کرده نتونسته ازدواج بکنه برای تامین نیاز جنسی اش ازدواج موقت یا صیغه بکنه کار ناپسندی انجام داده یا گناه کرده؟ و خدا عقوبتش میکنه؟
ببخشید اگر فرد مجردی که هرکاری کرده نتونسته ازدواج بکنه برای تامین نیاز جنسی اش ازدواج موقت یا صیغه بکنه کار ناپسندی انجام داده یا گناه کرده؟ و خدا عقوبتش میکنه؟
سلام و رحمه الله.
برادر صیغه اگر نظر فقهی(با در نظر گرفتن شرایط فقهی از قبیل اذن پدر و...) اگر صحیح بوده هیچ عقوبتی نداره بلکه با چیزی که بنده از توضیح شما متوجه شدم مشکلی که نداشته هیچ واجب هم بوده.چون شخص در معرض گناه بوده و راهی جز ازدواج موقت نداشته و اگر واجب هم نبوده مستحب بوده و عقوبتی هم نداشته.خیالتون تخت صیغه طبق فتوای هیچ مرجعی حرام نیست.عقوبتی هم نداره.
خب بزرگوار این مساله عملا نشدنی است اخه چطور با ازدواج این مساله حل بشه؟؟
سلام و تشکر
نگاه کنید ما در خوردن و آشامیدن ظرفیتی داریم الآن اگه قرمه سبزی بخوریم دیگه نمیتونیم جوجه کباب بخوریم اما در مورد غریزه جنسی اینطور نیست
انگار که اشباع ناپذیر است
خب چرا باید اینطور باشد؟؟؟
بعدم اینکه میفرمایید سیری ناپذیری را خدا قرار داده یعنی که فطری است
خب اونوقت تهذیب نفس چه معنایی جز جنگ با فطرت دارد؟؟؟
[=arial]ببخشید اگر فرد مجردی که هرکاری کرده نتونسته ازدواج بکنه برای تامین نیاز جنسی اش ازدواج موقت یا صیغه بکنه کار ناپسندی انجام داده یا گناه کرده؟ و خدا عقوبتش میکنه؟
با سلام
عرض ادب و احترام
بزرگوار این سوال شما اخلاقی است و باید کارشناسان اخلاق و یا مشاوره باید پاسخگو باشند
نگاه کنید ما در خوردن و آشامیدن ظرفیتی داریم الآن اگه قرمه سبزی بخوریم دیگه نمیتونیم جوجه کباب بخوریم اما در مورد غریزه جنسی اینطور نیست
انگار که اشباع ناپذیر است
خب چرا باید اینطور باشد؟؟؟
بزرگوار مثالتان ناقص است
اولا این مساله استثنا هم دارد
و ثانیا همه غرایضی که خداوند خلق کرده است منافع و فوایدی دارد ولی این انسان است که از این خطوط قرمز و موازین خارج می شوند و مشکلاتی برای خود و دیکران به وجود می اورند
بعدم اینکه میفرمایید سیری ناپذیری را خدا قرار داده یعنی که فطری است
خب اونوقت تهذیب نفس چه معنایی جز جنگ با فطرت دارد؟؟؟
ببینید بزرگوار
انسان متشکل از روح و جسم و عقل و قوای نفسانی است که همه اینها در کنار هم موجودی به اسم انسان را تشکیل می دهند هر کدام از این قوای انسانی از قوه به فعلیت می رسند و با انسان هستند تا این که افول نمایند
این انسان است که با تربیت روح و جسم خود از قوا استفاده می کند
هستند انسانهایی که این قوا به اندازه لازم استفاده می کنند و هیچ مشکلی هم برای انها نیست و نه خود و نه دیکران را به زحمت نمی اندازند و هیچ خطری هم متوجه دیکران نمی کنند
در این میان برخی انسانها هستند که از این قوا درست استفاده نمی کنند و با تحریک بیش از اندازه و استفاده بی جا این قوا خود و دیکران را دچار مشکل می کنند
دقت نمایید
باز تاکید می کنم همه قوای انسانی این گونه اند که اگر استفاده درست از ان نکنند باز دردسر افرینند مثل قوه غضبیه که اکر این قوه هم درست تربیت نشود با یک عصبانیت می تواند کس یا کسانی را بکشد یا با مشکلاتی روبرو نماید.
در نتیجه
مشکل از قوای انسانی نیست مشکل از انسان است که درست تربیت نمی شود
سلامچرا غرایز جنسی و عاطفی به واسطه ازدواج.. فقط تعدیل میشوند و به کلی مرتفع نمیگردند؟
حکمت خداوند از قرار دادن چنین ویژه گی در آدمی چیست؟
اگر آدمی با ازدواج به کلی نیازش مرتفع میشد آیا باز این همه در دنیا خیانت و گناه جنسی داشتیم؟
واقعا حکمت خداوند از اینکه این نیاز را تنوع پذیر و سیرناشدنی قرار داده چه بوده؟باتشکر
سلام.
ببخشید فقط خواستم بگم سوالی مشابه با سوال شما قبلا در این تاپیک زده شده بود و بحث شده بود...تاپیک "غریزه جنسی،ویژگی حیوانی" به این لینک:
http://www.askdin.com/thread45199.html
[=arial]با سلام
عرض ادب و احترام
بزرگوار این سوال شما اخلاقی است و باید کارشناسان اخلاق و یا مشاوره باید پاسخگو باشند
بزرگوار مثالتان ناقص است
اولا این مساله استثنا هم دارد
و ثانیا همه غرایضی که خداوند خلق کرده است منافع و فوایدی دارد ولی این انسان است که از این خطوط قرمز و موازین خارج می شوند و مشکلاتی برای خود و دیکران به وجود می اورند
ببینید بزرگوار
انسان متشکل از روح و جسم و عقل و قوای نفسانی است که همه اینها در کنار هم موجودی به اسم انسان را تشکیل می دهند هر کدام از این قوای انسانی از قوه به فعلیت می رسند و با انسان هستند تا این که افول نمایند
این انسان است که با تربیت روح و جسم خود از قوا استفاده می کند
هستند انسانهایی که این قوا به اندازه لازم استفاده می کنند و هیچ مشکلی هم برای انها نیست و نه خود و نه دیکران را به زحمت نمی اندازند و هیچ خطری هم متوجه دیکران نمی کنند
در این میان برخی انسانها هستند که از این قوا درست استفاده نمی کنند و با تحریک بیش از اندازه و استفاده بی جا این قوا خود و دیکران را دچار مشکل می کننددقت نمایید
باز تاکید می کنم همه قوای انسانی این گونه اند که اگر استفاده درست از ان نکنند باز دردسر افرینند مثل قوه غضبیه که اکر این قوه هم درست تربیت نشود با یک عصبانیت می تواند کس یا کسانی را بکشد یا با مشکلاتی روبرو نماید.
در نتیجه
مشکل از قوای انسانی نیست مشکل از انسان است که درست تربیت نمی شود
باسلام مجدد
خب اینکه انسان دنبال لذت بیشتر و یه تجربه جدید تراست و اساسا اینکه انسان از یکنواختی بیزار است کجاش انحراف است؟
در واقع سوالمو باید اینطوری بپرسم که اگه واقعا تنوع طلبی انحرافه...
چرا خداوند این انحراف را در فطرت ما قرار داد؟
آیا این نمیشه همان اعتقادی که میگوید انسان ذاتا گناهکار است؟
[=arial]چرا خداوند این انحراف را در فطرت ما قرار داد؟
آیا این نمیشه همان اعتقادی که میگوید انسان ذاتا گناهکار است؟
با سلام
اولا مساله ای که می گوید انسان ذاتا گناهکار است اون یه مطلب دیکری است که ریشه دراعتقادات مسیحیت دارد
ثانیا ان یکنواختی که مذموم است و انسان از ان متنفر است یک نواختی است که انسان را از تعالی باز می دارد مثل تنبلی و تلاش نکردن و درجا زدن ولی خود یکنواختی و تکرار به هیچ وجه مذموم نیست خیلی از امورت انسان تکرار است نفس کشیدن و غذاخوردن و شب و روز و ایام سال و.... در دین هم اعمالی عبادی چون نماز و وضو و روزه و حج و.....
شما در هیچ کدام از این مسایل دنبال تنوع نیستید و اصلا صحیح هم نیست
ثالثا همین تنوع طلبی که فرمودین هم باز در مسیرتعالی ممدوح است و نه همه جا مثلا در موارد ذکر شده در مطلب ثانیا همه اینها تکرار است و انسان هم دنبال تنوع در انها نیست
ولذا نمی توان گفت صرف تنوع خوب است در مطلب مورد بحث مان انسان نمی تواند بگوید من می خواهم در عصبانی شدن هایم تنوع داشته باشم مثلا یکبار عصبانی شدم یک نفر را بزنم دفعه بعد لیوان بشکنم و دفعه بعد با چاقو بزنم و .....
خب در این مسایل نظر دین این است که انسان بایدخودش را کنترل نماید تا عصبانی نشود نه این که دنبال تنوع در عصبانیت باشد همچنین است مساله شهوت انسانی
انسان نمی تواند بگوید باید دنبال تنوع باشیم در مسایل جنسی بلکه نظر دین این است که تنوع در این مسایل خوب نیست و بلکه انسان باید هوای نفس خود را کنترل نماید و این کنترل هاست که انسان را به تعالی می رساند و موجبات رشد انسانی را فراهم می کند
با سلام و عرض ادب خدمت دوستان عزیز و محترم
خداوند متعال در قرآن كریم راههای متعددی را جهت كنترل و مهار غریزه جنسی معرفی نموده است؛ كه بعضی از مهمترین آنها عبارتند از: «ازدواج»، «چشم پوشی»، «عفت ورزی» و «روزهداری»
قرآن كریم میفرماید: «وَ مِنْ آیاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْواجاً لِتَسْكُنُوا إِلَیْها وَ جَعَلَ بَیْنَكُمْ مَوَدَّةً وَ رَحْمَةً إِنَّ فِی ذلِكَ لآیاتٍ لِقَوْمٍ یَتَفَكَّرُونَ؛[1] و از نشانههای او این كه همسرانی از جنس خودتان برای شما آفرید تا در كنار آنان آرامش یابید، و در میانتان مودّت و رحمت قرار داد؛ در این نشانههایی است برای گروهی كه تفكر میكنند».
همانگونه كه از این آیه نمایان است، ازدواج و گزینش همسر سبب آرامش و تسكین خاطر انسان میشود. بوسیله ازدواج غریزة جنسی انسان تعدیل و مهار میشود و با تأمین نیاز جنسی او، آرامش و آسایش خاصّی برایش حاصل میگردد. بنابراین، طبیعیترین و اصلیترین راه تأمین و مهار غریزة جنسی، ازدواج است؛ به طوری كه هر فردی كه به سنّ بلوغ میرسد نیازمند به ازدواج است و تنها با ازدواج است كه به طور كامل و صحیح فشار غریزة جنسی كاهش یافته و تعدیل میشود.
پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله می فرماید: «من تزوج فقد احرز نصف دینه، فلیتق الله فی النصف الباقی؛[2] هر كس ازدواج كند همانا كه نصف دینش را حفظ كرده است»، پس باید با تقوای الهی و پرهیزگاری نصف دیگرش را حفظ كند. از این كلام رسول مكرم اسلام صلی الله علیه و آله معلوم میشود كه ازدواج كمك بسیار بزرگی است در حفظ و تعدیل غریزه جنسی؛ همچنین ازدواج در سال های طبیعی مانع فحشاء و منكرات است؛ از این رو، انسان نباید بی جهت و بدون دلیل موجّه ازدواج را به تأخیر اندازد و خود را از این حلال مفید و چارهساز محروم سازد. «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تُحَرِّمُوا طَیِّباتِ ما أَحَلَّ اللَّهُ لَكُمْ ...؛[3] ای گروه مؤمنان، آنچه را كه خداوند برای شما حلال نموده است، برخود تحریم نكنید».
نگاه کنید ما در خوردن و آشامیدن ظرفیتی داریم الآن اگه قرمه سبزی بخوریم دیگه نمیتونیم جوجه کباب بخوریم اما در مورد غریزه جنسی اینطور نیست
انگار که اشباع ناپذیر است
خب چرا باید اینطور باشد؟؟؟
سلام
مسأله جنسی از بعد بدنی ، سیری پذیر است. یعنی با ازدواج و رابطه مشروع ، بدن از لحاظ فیزیولوژیکی به آرامش و تعادل میرسد.
اما از بعد روحی ، می تواند سیری ناپذیر باشد.
بعد روحی ، اگر شخص از نظر روان سالم باشد ، هم با رابطه عادی ، اقناع می شود.
ولی خوب ، همانطور که خیلی از مردم بیمار جسمی هستند ، خیلی ها هم بیمار روحی ( الذین فی قلوبهم مرض) هستند.
با این تفاوت که بیماری جسمی ، درد و تب و ... دارد و خود شخص و همه افراد دیگر متوجه میشوند ، اما بیماری روحی این علامتهای محسوس را ندارد و نه خود شخص و نه دیگران متوجه نمی شوند.
از مطالب فوق مشخص می شود که سیری ناپذیر بودن روحی در این خصوص ، یک "انحراف و بیماری" است و یک امر طبیعی نیست تا اینکه گفته شود چرا خدا آن را اینگونه قرار داده است.
در مسایل جنسی بلکه نظر دین این است که تنوع در این مسایل خوب نیست و بلکه انسان باید هوای نفس خود را کنترل نماید و این کنترل هاست که انسان را به تعالی می رساند و موجبات رشد انسانی را فراهم می کند
بله نظر دین در مورد این مسئله روشن است
سوال ما اینست که چرا اینطور است و چرا خدا اینطور قرار داده؟
تنوع در عصبانیت مثال خوبی نیست یعنی شاید مصداق نداشته باشد
اما در مورد روابط جنسی واقعا انسانها تنوع پذیرند با تجربه هم ثابت شده که حتی سردی زندگی زناشویی ناشی از یکنواختی روابط زن و شوهر بوده
لذا به آنان سفارش میکنند که در زندگی زناشویی تنوع ایجاد کنند
به خوبی روشن است که لذت جنسی با تنوع خواهی یک رابطه طبیعی دارد نه مجازی و کاذب
سوال این است که چرا خداوند بواسطه ازدواج نیاز به غیر را منتفی نکرد بلکه تعدیل کرد؟
از مطالب فوق مشخص می شود که سیری ناپذیر بودن روحی در این خصوص ، یک "انحراف و بیماری" است و یک امر طبیعی نیست تا اینکه گفته شود چرا خدا آن را اینگونه قرار داده است.
سلام و تشکر
کجا ثابت شده که تنوع خواهی جنسی بیماری است؟؟؟
خود دین میگوید با ازدواج این میل تعدیل میشود نه این که به کلی رفع میشود!
یعنی میفرمایید اینکه افراد متاهل هم باید چشمشان را از نامحرم بپوشانند به خاطر این است که بیمارند؟
باحساب سخن شما همه فطرتا بیمارند چون با دیدن دلشون میخواد(حتی ناخودآگاه)
و تجربه هم ثابت کرده که خیلی از سردی های زناشویی ناشی از یکنواخت شدن روابط زن و شوهر است و این کاملا ثابت شده
لذا حتی به زن و شوهر ها هم پیشنهاد میدهند که از نظر مکانی و پوشش و مدل رابطه تنوع ایجاد کنند
این یعنی این که در هر صورت حیات لذت جنسی با تنوع یک رابطه طبیعی دارد نه غیر طبیعی
لذا سخن شما عقلا و علما قابل قبول نیست
پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله می فرماید: «من تزوج فقد احرز نصف دینه، فلیتق الله فی النصف الباقی؛[2] هر كس ازدواج كند همانا كه نصف دینش را حفظ كرده است»، پس باید با تقوای الهی و پرهیزگاری نصف دیگرش را حفظ كند. از این كلام رسول مكرم اسلام صلی الله علیه و آله معلوم میشود كه ازدواج كمك بسیار بزرگی است در حفظ و تعدیل غریزه جنسی؛
باسلام و تشکر
بله همینطوره
اما سوال این است که چرا فقط با ازدواج این نیاز تعدیل میشود؟ و اساسا نیاز به غیر منتفی نمیشود؟
در علم تجربی هم ثابت شده که حیات لذت جنسی با تنوع یک ارتباط ارگانیک و طبیعی دارد
لذا حتی به خود زن و شوهر ها هم سفارش میکنند در زندگی زناشویی خود تنوع ایجاد کنند
پس نمیتونیم بگیم که اساسا تنوع خواهی جنسی بیماری است
[=arial]چرا اینطور است و چرا خدا اینطور قرار داده؟
باز سلام
این که چرا خداوند این طوری خلق کرده است را باید از خود خدا سوال کرد
ولی از انجایی که ما خدا را حکیم می دانیم و کار عبس از فرد حکیم محال است و عمل حکیم باید در نهایت اتقان باشد این نوع خلقت بهترین نوع خلقت است برای انسان که دلایل عقلی و نقلی بسیاری موید ان است
تنوع در عصبانیت مثال خوبی نیست یعنی شاید مصداق نداشته باشد
چرا مثال خوبی نیست
قوه غضبیه هم در کنار قوه شهویه و وهمیه و...یکی از قوای انسانی است
چرا اشتباه است اتفاقا هم جهت تبیین بحث خوب است
اما در مورد روابط جنسی واقعا انسانها تنوع پذیرند با تجربه هم ثابت شده که حتی سردی زندگی زناشویی ناشی از یکنواختی روابط زن و شوهر بوده
کدام تجربه این را ثابت کرده؟؟ بفرمایید
انسانهایی تنوع پذیراند که قوه شهویه خود را کنترل نمی کنند و یا نمی خواهند بکنند
به قولی تابع هوای نفس خود هستند والا انسانها در همین کشور خودمان در سالهای نه چندان دور چه زندکی عالی داشتند و چه لذتها که از زندکی خود نمی بردند و اتفاقا ارزوی جوانان امروزی ان است که چنان زندگی را در صمیمیت و محبت ومهربانی سپری بکنند و اصلا هم دنبال تنوع جنسی نبودند.
لذا به آنان سفارش میکنند که در زندگی زناشویی تنوع ایجاد کنند
چه کس سفاش می کند؟؟؟
مبهم بود این بخش از مطالبتان
توشیح بیشتر می دین؟؟؟
لذا به خوبی روشن است که لذت جنسی با تنوع خواهی یک رابطه طبیعی دارد نه مجازی و کاذب
منظور شما از تنوع طلبی چیست؟؟؟
یعنی یک مردم با چندین زن ارتباط داشته باشد؟؟؟
یا یک زن با چندین مرد؟؟
منظورتان را روشن بیان نمایید لطفا
کدام تجربه این را ثابت کرده؟؟ بفرمایید
انسانهایی تنوع پذیراند که قوه شهویه خود را کنترل نمی کنند و یا نمی خواهند بکنند
به قولی تابع هوای نفس خود هستند والا انسانها در همین کشور خودمان در سالهای نه چندان دور چه زندکی عالی داشتند و چه لذتها که از زندکی خود نمی بردند و اتفاقا ارزوی جوانان امروزی ان است که چنان زندگی را در صمیمیت و محبت ومهربانی سپری بکنند و اصلا هم دنبال تنوع جنسی نبودند.
سلام
مشاوره های زناشویی دلیل سردی زندگی زن و شوهر را یکنواختی روابط زناشویی میدانند
شما نمیتونید این مسئله ثابت شده علمی را نفی کنید
خود دین هم دارد میگوید با ازدواج این نیاز تعدیل میشود نگفته به کلی رفع میشود
دلیلش اینکه حتی متاهل ها هم از نگاه به غیر منع شده اند
چرا؟
چون مریضند؟
یا اینکه بالفطره تنوع طلبند؟
کدام؟
این که چرا خداوند این طوری خلق کرده است را باید از خود خدا سوال کرد
ممنون
[=arial]مشاوره های زناشویی دلیل سردی زندگی زن و شوهر را یکنواختی روابط زناشویی میدانند
شما نمیتونید این مسئله ثابت شده علمی را نفی کنید
با سلام
عرض ادب و احترام
بنده نفی نمی کنم می گویم شما اثبات نمایید
از کدام منبع ؟
کدام مرجع؟؟
خود دین هم دارد میگوید با ازدواج این نیاز تعدیل میشود نگفته به کلی رفع میشود
دلیلش اینکه حتی متاهل ها هم از نگاه به غیر منع شده اند
چرا؟
دلایل اش را ابتدای تایپک عرض کردم خدمتتان
مراجعه نمایید
در ضمن جواب سوال بنده را ندادید که منظورتان از تنوع طلبی چیست؟؟؟
زن هاي ايراني يه مساله اي به نام حيا افراطي دارن كه فكر ميكنن اين مسايل حتي با همسرشون هم نياز به چارچوب خاص داره ، نميشه بازش كرد منظورم اينه اگه اين حياي افراطي برداشته بشه ( كه به غلط هم هست حتي توجيه ديني هم نداره ) خيلي از مسايل زناشويي حل ميشه اقايون تو اين مساله بازتر هستن اگه هر زن متاهلي اين مساله رو يه ارزيابي مجدد بكنه ( شوق و انگيزه و روش و پيش قدم شدن و ... ) مطمئنا اين غريزه تو اقايون تعديل ميشه و سراغ تنوع طلبي نميرن ولي خب أمان از خشك مقدسي خانوم ها حتي تو اتاق خواب !!!!!
سلام و تشکرکجا ثابت شده که تنوع خواهی جنسی بیماری است؟؟؟
خود دین میگوید با ازدواج این میل تعدیل میشود نه این که به کلی رفع میشود!
یعنی میفرمایید اینکه افراد متاهل هم باید چشمشان را از نامحرم بپوشانند به خاطر این است که بیمارند؟
باحساب سخن شما همه فطرتا بیمارند چون با دیدن دلشون میخواد(حتی ناخودآگاه)
و تجربه هم ثابت کرده که خیلی از سردی های زناشویی ناشی از یکنواخت شدن روابط زن و شوهر است و این کاملا ثابت شده
لذا حتی به زن و شوهر ها هم پیشنهاد میدهند که از نظر مکانی و پوشش و مدل رابطه تنوع ایجاد کننداین یعنی این که در هر صورت حیات لذت جنسی با تنوع یک رابطه طبیعی دارد نه غیر طبیعی
لذا سخن شما عقلا و علما قابل قبول نیست
بدیهی است که با ازدواج و رابطه عادی میل جنسی تسکین می یابد نه اینکه از بین برود. از بین رفتن میل جنسی موجب سست شدن خانواده می شود.
میل جنسی باید پس از تسکین ، دوباره شدت یابد تا فرزندان دیگری به وجود آیند. قرار نیست که با یک بار رابطه و ایجاد یک فرزند ، تمام شود.
پس بدیهی است که تسکین آن با رابطه ، موقتی باشد.این منافاتی با عرض قبلی بنده ندارد.
سلام و تشکرکجا ثابت شده که تنوع خواهی جنسی بیماری است؟؟؟
خود دین میگوید با ازدواج این میل تعدیل میشود نه این که به کلی رفع میشود!
یعنی میفرمایید اینکه افراد متاهل هم باید چشمشان را از نامحرم بپوشانند به خاطر این است که بیمارند؟
باحساب سخن شما همه فطرتا بیمارند چون با دیدن دلشون میخواد(حتی ناخودآگاه)
و تجربه هم ثابت کرده که خیلی از سردی های زناشویی ناشی از یکنواخت شدن روابط زن و شوهر است و این کاملا ثابت شده
لذا حتی به زن و شوهر ها هم پیشنهاد میدهند که از نظر مکانی و پوشش و مدل رابطه تنوع ایجاد کننداین یعنی این که در هر صورت حیات لذت جنسی با تنوع یک رابطه طبیعی دارد نه غیر طبیعی
لذا سخن شما عقلا و علما قابل قبول نیست
بدیهی است که با ازدواج و رابطه عادی میل جنسی تسکین می یابد نه اینکه از بین برود. از بین رفتن میل جنسی موجب سست شدن خانواده می شود.
میل جنسی باید پس از تسکین ، دوباره شدت یابد تا فرزندان دیگری به وجود آیند. قرار نیست که با یک بار رابطه و ایجاد یک فرزند ، تمام شود.
پس بدیهی است که تسکین آن با رابطه ، موقتی باشد.این منافاتی با عرض قبلی بنده ندارد.
میل جنسی باید پس از تسکین ، دوباره شدت یابد تا فرزندان دیگری به وجود آیند. قرار
اما این سخن شما هیچ ارتباطی به سوال ما ندارد
ما سوال کردیم چرا با ازدواج نیاز به غیر منتفی نمیشود؟ نگفتیم چرا کلا از بین نمیرود!!
و شما فرمودید تنوع طلبی بیماری است که ما آن را رد کردیم و شما پاسخی ندادید
برای روشن شدن موضوع دوباره به پست های قبلی رجوع کنید
باتشکر
سلام
بنده نفی نمی کنم می گویم شما اثبات نمایید
از کدام منبع ؟
کدام مرجع؟؟
واقعا اینکه آدمی در خیلی از امور تنوع طلب است منبع میخواهد؟
اگر آدمی در امور جنسی و زیبایی تنوع طلب نیست چرا دین دستور به حفظ نگاه داده است؟
این امر هم با توجه به دستورات دین ثابت میشود
و هم توسط روانشناسان تایید شده
در ضمن جواب سوال بنده را ندادید که منظورتان از تنوع طلبی چیست؟؟؟
یعنی اینکه چرا آدمی دوست دارد همه زنهای زیبا و مهربان زن او باشند؟؟؟
هم واسه ادامه ی زندگی مشترک وکم نشدن احساس طرفین بهم و و و وهم تولید نسل اگه مرتفع میشد هیچ کدوم محقق نمیشد
واقعا حکمت خداوند از اینکه این نیاز را تنوع پذیر و سیرناشدنی قرار داده چه بوده؟
کدامیک از غرائض انسان سیر شدنی است ؟
بعضی ریشه این سیری ناپذیری انسان را در سرشت انسان و خدایی میدانند .
[=arial]زن هاي ايراني يه مساله اي به نام حيا افراطي دارن كه فكر ميكنن اين مسايل حتي با همسرشون هم نياز به چارچوب خاص داره ، نميشه بازش كرد منظورم اينه اگه اين حياي افراطي برداشته بشه ( كه به غلط هم هست حتي توجيه ديني هم نداره ) خيلي از مسايل زناشويي حل ميشه اقايون تو اين مساله بازتر هستن اگه هر زن متاهلي اين مساله رو يه ارزيابي مجدد بكنه ( شوق و انگيزه و روش و پيش قدم شدن و ... ) مطمئنا اين غريزه تو اقايون تعديل ميشه و سراغ تنوع طلبي نميرن ولي خب أمان از خشك مقدسي خانوم ها حتي تو اتاق خواب !!!!!
با سلام
این مساله به موضوع تایپک بی ارتباط است
ولی خب این گونه مسایل را کارشناسان مشاوره بهتر می فهمند و می توانند راهنمایی نمایند
در مورد صحت و سقم این ادعا به نظر باید تحقیق بیشتری شود
[=arial]ما سوال کردیم چرا با ازدواج نیاز به غیر منتفی نمیشود؟ نگفتیم چرا کلا از بین نمیرود!!
با سلام
بزرگوار
این مساله به ساختار وجودی و نوع خلقت انسان بر می گردد
ولی دلایل دیگری هم می توان بیان کرد
اگر این گونه باشد که با ازدواج یا یک رابطه نیاز به غیر رابطه با فردی دیگرمنتفی شود
اگر مرد یا زنی فوت کردند این انسان چه کار باید بگند؟؟
یا مثلا زن و مردی اگر یک باز گناهی ناخواسته کردند باید تا اخر عمر باید این غریزه را بی خیال شوند
و......
سوال شما این است که چرا قوای انسانی یک بار مصرف نیست ؟؟؟
که مثلا با یه بار کار کردن از کار بیفتند
یا چرا قوای انسانی کلیک نمی کند بر روی یه موردی که مثلا وقتی با یک زنی ارتباط برقرار کرد دیکر هیچ کسی را قبول نکند
بزرگوار این نوع سوالات و این نوع برداشت ها در مورد ادم اهنی و سیستم کامیپوتری و ....که از طرف انسان ساخته می شود و محدودیت دارند لحاظ می شود
کارکرد قوای انسانی فقط رابطه جنسی با یک فرد نیست بلکه موارد دیکری هم دارد
از طرفی اگر قوای انسانی کارکردشان یک بار مصرفی بود
باید انسان با یک بار غضب تااخر عمر غضبناک نشود و یا فقط در مورد ان مساله غضبناک شود
همچین است کارکرد دیگر قوای انسانی
در صورتی که نوع خلقت انسان این گونه نیست و این مساله دست انسان نیست بلکه خالق انسان انسان را این گونه خلق کرده است
نوع انسان بر قوای متعدد و متنوعی خلق شده است که کاربردهای متعدد و متنوعی دارد
اگر این گونه باشد که با ازدواج یا یک رابطه نیاز به غیر رابطه با فردی دیگرمنتفی شود
اگر مرد یا زنی فوت کردند این انسان چه کار باید بگند؟؟
یا مثلا زن و مردی اگر یک باز گناهی ناخواسته کردند باید تا اخر عمر باید این غریزه را بی خیال شوند
سلام و تشکر
بله همینطور است
اما این عملا تبدیل به یک نیاز مضاعف که نباید ارضا شود تبدیل شده!!!
چرا باید اینطور باشد؟؟؟
[=arial]بله همینطور است
اما این عملا تبدیل به یک نیاز مضاعف که نباید ارضا شود تبدیل شده!!!
چرا باید اینطور باشد؟؟؟
باسلام
خب بزرگوار
عرض شد خدمتتان
این نوع برداشت را نباید از انسان داشت زیرا قوای انسانی دارای ابعاد و کاربردهای متعددی است
و این نوع کارکرد قوای انسانی نشات گرفته از نوع خلقت انسانی است
یعنی خالق انسان او را این گونه خلق کرده است
ثانیا
این برداشت هم
نیاز مضاعف که نباید ارضا شود تبدیل شده!!!
صحیح یه نظر نمی رسد
واقعا نیازهای جنسی انسان ارضا نشدنی است؟؟
این همه انسان در دنیا زندکی می کنند و با کنترل قوای جنسی و دیگر قوای انسانی به زندگی سالم و حیات طبیه خود مشغولند و این نشان می دهد که این گونه نیست که قوای انسانی تحت کنترل انسان نیاید
واقعا نیازهای جنسی انسان ارضا نشدنی است؟؟
این همه انسان در دنیا زندکی می کنند و با کنترل قوای جنسی و دیگر قوای انسانی به زندگی سالم و حیات طبیه خود مشغولند و این نشان می دهد که این گونه نیست که قوای انسانی تحت کنترل انسان نیاید
اگر اینطور که شما میگید بود
احتیاجی نبود خداوند جهت تشویق به تقوا... وعده به زنان بدهد
در ثانی وضعیت دنیا و میل به آزادی خیلی از آدما و از همه مهمتر نیازی که مومنین در خود نسبت به تقوا می بینند شاهد براین گواه هست
جمع بندی
سوال
چرا غرایز جنسی و عاطفی به واسطه ازدواج.. فقط تعدیل میشوند و به کلی مرتفع نمیگردند؟
پاسخ
برای پاسخ به این سوال باید چند نکته را مد نظر داشته باشیم
خداوند طبق حکم و علم خود هر عضوی ازبدن و هر قوه را که به انسان می دهد سرشار از نعمت است و این قوا مورد نیاز انسان هستند
انسان متشکل از روح و جسم و عقل و قوای نفسانی است که همه اینها در کنار هم موجودی به اسم انسان را تشکیل می دهند هر کدام از این قوای انسانی از قوه به فعلیت می رسند و با انسان هستند تا زمان مرگ که با مرگ انسان این قوا هم افول می نمایند
کارکرد قوای انسانی این گونه است وانسان به این قوای خود زنده است و نبود هر قوه ای از انسان او را با مشکل مواجه می کند
قوه شهویه هم فواید خاص به خود را دارد و مهمترین ان ادامه حیات بشری در انسان است که اکر با یک بار ازدواج ویا بک بار مجامعت از بین برود که انسان به اهداف خود نمی رسد.
از طرفی این انسان است که با تربیت روح و جسم خود از قوا استفاده می کند به عبارتی انسان با اختیار خود از قوای متعدد خود استفاده می نماید
هستند انسانهایی که از این قوا به اندازه لازم استفاده می کنند و هیچ مشکلی هم برای انها به وجود نمی اید و نه خود و نه دیکران را به زحمت نمی اندازند و هیچ خطری هم متوجه دیکران نمی کنند
در این میان برخی انسانها هم هستند که از این قوا درست استفاده نمی کنند و با تحریک بیش از اندازه و استفاده بی جا این قوا خود و دیکران را دچار مشکل می کنند
سیری ناپذیری و تنوع پذیری در همه مسالی انسانی است مثل ثروت قدرت زیبایی و.......
خداوند در همه قوای انسانی سیری ناپذیری قرار داده است و مسله مهم در همه اینها تقوا و تربیت انسانی است که انسان باید با تهذیب و تربیت خود در خطوطی حرکت نماید که خداوند ترسیم کرده است
و بدین سان با پشت سرگذاشتن امتحانات الهی به تعالی برسد.
دقت نمایید
همه غرایضی که خداوند خلق کرده است منافع و فوایدی دارد ولی این انسان است که از این خطوط قرمز و موازین خارج می شوند و مشکلاتی برای خود و دیکران به وجود می اورند
باز تاکید می کنم همه قوای انسانی این گونه اند که اگر استفاده درست از ان نکنند دردسر افرینند مثل قوه غضبیه که اکر این قوه هم درست تربیت نشود با یک عصبانیت می تواند کس یا کسانی را بکشد یا با مشکلاتی روبرو نماید.
در نتیجه
مشکل از قوای انسانی نیست مشکل از انسان است که درست تربیت نمی شود