جمع بندی تفاوت میان دختر و پسر و عدل الهی
تبهای اولیه
عدل به چه معناست .....
اگر پسری صدبار گناه کند بدون کوچکترین نشانه ی بارزی میتواند توبه کرده به زندگی عادی برگردد....
این درحالی است که دختر تنها با یک بار گناه بکارتش را ازدست داده وبرای همیشه بدبخت میشود زندگی عادی امکان پذیر نیست....
....
گناه یکی آشکار ودیگری پنهان ...این عدل است.....
مگر خدا ستارالعیوب نیست...
فقط برای مردان صدق میکند
عدل به چه معناست .....
اگر پسری صدبار گناه کند بدون کوچکترین نشانه ی بارزی میتواند توبه کرده به زندگی عادی برگردد....
این درحالی است که دختر تنها با یک بار گناه بکارتش را ازدست داده وبرای همیشه بدبخت میشود زندگی عادی امکان پذیر نیست....
....
گناه یکی آشکار ودیگری پنهان ...این عدل است.....
مگر خدا ستارالعیوب نیست...
فقط برای مردان صدق میکند
با عرض سلام و خسته نباشید.
اگر کلام را اینگونه بیان می کردید که خداوند توبهی مرد گنهکار را به خاطر مرد بودن از زن گناهکار زودتر می پذیرد می توانستید بگوئید که خداوند مردان را بر زنان در این مساله برتری داده و عدالت رعایت نشده است. در حالی که اینگونه نیست و با اندک مراجعه به آیات و روایات می بینید که مرد و زن از نظر خداوند یکساناند و تنها ملاک برتری، تقوای آنان است.
اما در مورد اینکه بیان کرده اید با یک بار گناه کردن آبروی دختر می رود در حالی آبروی پسر در جامعه نمی رود، باید توجه داشته باشید که این مساله تنها در یک مورد معنا پیدا میکند و آنجائی که دختر باکره بوده و بکارت خود را از دست داده است و الا چه بسیار گناهانی که دختران باکره یا غیر باکره انجام می دهند و خداوند از سر ستاریت خود، آبروی آنان را نمی برد.
لذا عمومیتی که در کلام خود قائل شده اید درست نیست.
اما مساله ی بکارت در زنان به معنای تبعیض نیست زیرا علاوه بر آنکه این مساله یک عامل بازدارنده برای زنان و مردان است تا به سمت گناه نروند به این معنا که اگر زنی به خاطر وجود این مساله حاضر به انجام گناه نشود مرد نیز این گناه را انجام نخواهد داد، فوائد دیگری برای این عضو در زنان مطرح نمودهاند چون حفظ از عفونت در دوران جنینی و امثال آن.
با توجه به این مسائل می توان بیان کرد که وجود بکارت متناسب با طبیعت زن و ذات اوست که در کنار آن فوائد دیگری چون عامل بازدارندگی از گناه برای مردان و زنان را می توان مطرح کرد.
البته قبول داریم که اگر دختر باکره فریب خورده و بکارت خود را از دست دهد بیش از مرد در معرض ریخته شدن آبرویش هست (البته نه به این معنا که وجود بکارت به معنای ظلم در حق زن باشد چرا که بیان شد فلسفهی وجودی این عضو تنها به مسالهی حفظ پاکدامنی بر نمی گردد) لذا دختران باید از بکارت خود مراقبت بیشتری کنند که نتیجه ی آن می توان به سلامت روحی و روانی اجتماع نیز برگردد.
با عرض سلام و خسته نباشید.اگر کلام را اینگونه بیان می کردید که خداوند توبهی مرد گنهکار را به خاطر مرد بودن از زن گناهکار زودتر می پذیرد می توانستید بگوئید که خداوند مردان را بر زنان در این مساله برتری داده و عدالت رعایت نشده است. در حالی که اینگونه نیست و با اندک مراجعه به آیات و روایات می بینید که مرد و زن از نظر خداوند یکساناند و تنها ملاک برتری، تقوای آنان است.
اما در مورد اینکه بیان کرده اید با یک بار گناه کردن آبروی دختر می رود در حالی آبروی پسر در جامعه نمی رود، باید توجه داشته باشید که این مساله تنها در یک مورد معنا پیدا میکند و آنجائی که دختر باکره بوده و بکارت خود را از دست داده است و الا چه بسیار گناهانی که دختران باکره یا غیر باکره انجام می دهند و خداوند از سر ستاریت خود، آبروی آنان را نمی برد.
لذا عمومیتی که در کلام خود قائل شده اید درست نیست.اما مساله ی بکارت در زنان به معنای تبعیض نیست زیرا علاوه بر آنکه این مساله یک عامل بازدارنده برای زنان و مردان است تا به سمت گناه نروند به این معنا که اگر زنی به خاطر وجود این مساله حاضر به انجام گناه نشود مرد نیز این گناه را انجام نخواهد داد، فوائد دیگری برای این عضو در زنان مطرح نمودهاند چون حفظ از عفونت در دوران جنینی و امثال آن.
با توجه به این مسائل می توان بیان کرد که وجود بکارت متناسب با طبیعت زن و ذات اوست که در کنار آن فوائد دیگری چون عامل بازدارندگی از گناه برای مردان و زنان را می توان مطرح کرد.
البته قبول داریم که اگر دختر باکره فریب خورده و بکارت خود را از دست دهد بیش از مرد در معرض ریخته شدن آبرویش هست (البته نه به این معنا که وجود بکارت به معنای ظلم در حق زن باشد چرا که بیان شد فلسفهی وجودی این عضو تنها به مسالهی حفظ پاکدامنی بر نمی گردد) لذا دختران باید از بکارت خود مراقبت بیشتری کنند که نتیجه ی آن می توان به سلامت روحی و روانی اجتماع نیز برگردد.
باسلام
یه سوال برای بنده ایجاد شد این هست
آیا رفتن و نرفتن آبروی این دو مورد تاثیری در آخرت این دو فرد داره (دختر و پسر )
چون وقتی ابروی اون آقا پسر نمیریزه به دنبالش توبه میکنه و زندگی این دنیا رو داره
ولی اون خانم آبروش رفته که هیچ زندگی این دنیا رو هم مطمئنا به راحتی اون آقا نداره '
حتی اگه توبه کنه و از ناآگاهی مسیر نادرست رفته باشه
باسلام
یه سوال برای بنده ایجاد شد این هست
آیا رفتن و نرفتن آبروی این دو مورد تاثیری در آخرت این دو فرد داره (دختر و پسر )
چون وقتی ابروی اون آقا پسر نمیریزه به دنبالش توبه میکنه و زندگی این دنیا رو داره
ولی اون خانم آبروش رفته که هیچ زندگی این دنیا رو هم مطمئنا به راحتی اون آقا نداره '
حتی اگه توبه کنه و از ناآگاهی مسیر نادرست رفته باشه
با سلام
فردی که گناه کرده و آبروی او رفته است دو صورت می تواند داشته باشد یا آن فرد توبه نکرده است، که در این صورت همان میزان از آبروی رفته، بخشی از کفارهی گناهش خواهد بود و در آخرت تخفیفی در مقدار و میزان عذاب او.
یا اینکه فرد توبه کرده که در این صورت همین آبروی رفته و صبر و استقامت او در برابر تندی نگاه و کلام دیگران، در مسیر قبولی توبه اش موثر خواهد بود و حتی می تواند در مسیر ثواب و کمال او نیز تاثیر مثبت داشته باشد.
با توجه به آنچه بیان شد وضعیت فردی که آبرویش نرفته باشد نیز مشخص می شود.
البته معنای این سخن این نیست که فردی که گناه کرده، آبروی خود را ببرد، زیرا در این صورت این مساله ذیل بحث اعتراف و اقرار به گناه که خود گناه است قرار می گیرد.
با سلام
روانشناسی
برای پاسخ به این پرسش، ابتدا به سه نکته توجه فرمایید:
1. در پاره ای از جرائم، کیفر مردان سنگین تر از کیفر زنان است. به عنوان نمونه مجازات مرد مرتد، مرگ است، اما مجازات زن مرتد، حبس است تا زمانی که توبه کند.
2. می دانیم که دست قطع شده، لزوما نشانگر دزدی صاحبش نیست و ممکن است این دست بر اثر حوادث طبیعی از بین رفته و یا اساساً فردی به صورت مادرزادی، معلول پا به جهان بگذارد، اما این دلیلی نیست که قطع دستان دزد را زیر سؤال برده و این مجازات را موجب آبروریزی افرادی بدانیم که مرتکب گناهی نشده، اما دست خود را از دست داده اند و یا سارقانی که از گناه خویش توبه نموده اند.
3. با توبۀ حقیقی، خداوند گناهان انسان را بخشیده و از گذشتۀ او چشم پوشی خواهد کرد و در این ارتباط، تفاوتی نخواهد کرد که فرد توبه کننده، مرد باشد یا زن، گناه او بر دیگران آشکار شده باشد و یا از دید آنان مخفی مانده باشد و ... .
بعد از اشاره به این نکات آغازین، به اصل پاسخ بر می گردیم و آن را با اختصار در دو قسمت مورد ارزیابی قرار خواهیم داد:
از بین رفتن پردۀ بکارت، لزوماً به معنای ارتکاب گناه توسط یک دختر نیست. چه بسا او بر اثر حادثه ای مانند پرت شدن از بلندی دچار این مشکل شده است. در روایت است که چه بسا پردۀ بکارت بدون همبستر شدن نیز از بین می رود با حادثه، لغزیدن و یا سقوط
در همین راستا، خارج از انسانیت و اخلاق است اگر مردی با مشاهدۀ فقدان پردۀ بکارت در همسرش و بدون تحقیق لازم او را متهم به رابطۀ نامشروع کند و اگر مردی اقدام به متهم نمودن زنش نموده و دلیلی جز فقدان پرده بکارت نداشت، دادگاه می تواند با شکایت زن، آن مرد را به حد قذف (80 ضربه شلاق) محکوم نماید!
همان گونه که خطر یک مرد مرتد برای جامعه بیش از یک زن مرتد بوده و شاید به همین دلیل، کیفر سنگین تری برای او در نظر گرفته شده است، در مقابل، می دانیم که خطر یک دختر منحرف اخلاقی برای جامعه، بسیار بیشتر از یک پسر منحرف است. دلیل واضح این ادعا آن است که فاحشگانی در سراسر دنیا بدون آن که اختصاص به کشور یا مذهب خاصی داشته باشند، وجود دارند. آنان شغل خود را روسپیگری و تأمین نیازهای جنسی مردان به صورت نامشروع قرار داده اند در حالی که به ندرت، مردانی را می توان یافت که تأمین نیاز جنسی زنان را به عنوان شغل و منبع درآمدی برای خود برگزیده باشند.
به عبارت دیگر، با توجه به جذابیت های موجود در زنان، یک زن منحرف می تواند مردان زیادی را به انحراف بکشاند، اما عکس این اتفاق کمتر پیش می آید. شاید به این دلیل باشد که وجود پرده بکارت به عنوان عاملی بازدارنده از وقوع در چنین انحرافاتی که کیان جامعه و بنیاد خانواده را با خطرات فراوانی روبرو می کند، می تواند مفید ارزیابی شود. از بین رفتن بکارت به تنهایی جرمی نیست که کیفری برای آن در نظر گرفته شود، اما می تواند عاملی باشد که همسر آینده را به تحقیق بیشتر در مورد گذشتۀ زن وادارد و همین احتمال کافی است تا دختران در پاک دامنی خود کوشاتر باشند.
با این دیدگاه، همان گونه که بیان شد، از بین رفتن پرده بکارت به خودی خود، دلیلی بر انجام گناه نیست و حتی اگر به صورت نامشروع، دختری بکارت خود را از دست داد، امکان و مشروعیت ازدواج از او سلب نخواهد شد و در صورت توبۀ واقعی، مورد آمرزش پروردگار نیز قرار خواهد گرفت، اما همین که باکره بودن، یکی از نشانه های پاک دامنی به شمار آمده و در صورت فقدان آن، هر دختر، خود را ملزم به ارائه توضیحاتی به همسر آیندۀ خود می داند -علی رغم برخی مشکلاتی که ممکن است در این زمینه به وجود آید- اما وجود پرده بکارت در کلیت آن هم به نفع زنان و هم به نفع جامعه است.
پرسش:
قرار دادن بکارت در دختران با عدالت سازگار نیست زیرا اگر پسری صد بار گناه کند آبروی او نمی ریزد اما اگر دختر تنها یک بار گناه کند آبروی او خواهد رفت.
پاسخ:
اگر کلام را اینگونه بیان می شد که خداوند توبهی مرد گنهکار را به خاطر مرد بودن از زن گناهکار زودتر می پذیرد می توانستید بگوئید که خداوند مردان را بر زنان در این مساله برتری داده و عدالت رعایت نشده است. در حالی که اینگونه نیست و با اندک مراجعه به آیات و روایات می بینید که مرد و زن از نظر خداوند یکساناند و تنها ملاک برتری، تقوای آنان است.
اما در مورد اینکه بیان کرده اید با یک بار گناه کردن آبروی دختر می رود در حالی آبروی پسر در جامعه نمی رود، باید توجه داشته باشید که این مساله تنها در یک مورد معنا پیدا میکند و آنجائی که دختر باکره بوده و بکارت خود را از دست داده است و الا چه بسیار گناهانی که دختران باکره یا غیر باکره انجام می دهند و خداوند از سر ستاریت خود، آبروی آنان را نمی برد.
لذا عمومیتی که در کلام خود قائل شده اید درست نیست.
اما مساله ی بکارت در زنان به معنای تبعیض نیست زیرا علاوه بر آنکه این مساله یک عامل بازدارنده برای زنان و مردان است تا به سمت گناه نروند به این معنا که اگر زنی به خاطر وجود این مساله حاضر به انجام گناه نشود مرد نیز این گناه را انجام نخواهد داد، فوائد دیگری برای این عضو در زنان مطرح نمودهاند چون حفظ از عفونت در دوران جنینی و امثال آن.
با توجه به این مسائل می توان بیان کرد که وجود بکارت متناسب با طبیعت زن و ذات اوست که در کنار آن فوائد دیگری چون عامل بازدارندگی از گناه برای مردان و زنان را می توان مطرح کرد.
البته قبول داریم که اگر دختر باکره فریب خورده و بکارت خود را از دست دهد بیش از مرد در معرض ریخته شدن آبرویش هست (البته نه به این معنا که وجود بکارت به معنای ظلم در حق زن باشد چرا که بیان شد فلسفه وجودی این عضو تنها به مسالهی حفظ پاکدامنی بر نمی گردد) لذا دختران باید از بکارت خود مراقبت بیشتری کنند که نتیجه آن می توان به سلامت روحی و روانی اجتماع نیز برگردد.