درمان وسواس فکری
دوباره وسواس فکری به سراغم آمد!
ارسال شده توسط طناز2020 در جمعه, ۱۳۹۹/۰۷/۱۱ - ۰۸:۱۵درمان وسواس فکری خیلی شدید
ارسال شده توسط loveyouGod در شنبه, ۱۳۹۹/۰۲/۱۳ - ۱۷:۲۰راهکار برای درمان وسواس فکری
ارسال شده توسط رسانه در جمعه, ۱۳۹۸/۰۸/۱۰ - ۱۹:۴۰آیا من دچار وسواس فکری شده ام؟
ارسال شده توسط PMoghadam در شنبه, ۱۳۹۸/۰۷/۰۶ - ۱۵:۵۷با عرض سلام
ببخشيد من پارسال به زيارت امام حسين(ع) در کربلا مشرف شدم اما هر وقت که به زيارت ايشان ميرفتم وقتي که به ايشان سلام ميکردم،سهوا به جاي السلام عليک يا ابا عبدالله الحسين ميگفتم السلام عليک يا عبا عبدالله الحسين؛
حالا فهميده ام که اشتباه تلفظ کرده ام؛اين مسئله را از کارشناسان ديني پرسيدم گفتند زيارت شما صحيح بوده است.اما الآن فکر هايي آزاردهنده در ذهنم مي آيد که ميگويند شما عمدا هنگام تشرف به زيارت امام حسين،در سلام دادن به ايشان لفظ ابا عبدالله را عبا عبدالله تلفظ کرده ايد و زيارت شما اشکال دارد و غلط است.
اين افکار خيلي مرا آزار ميدهند.حالا ميگويم نکند اين افکار درست باشند و نکند که من لفظ ابا عبدالله را عمدا عبا عبدالله تلفظ کرده باشم؛
فکرم خيلي مشغول شده است؛در این زمینه وسواس شده ام؛تکليف من چيست؟؟؟؟؟
توضيح دهيد
دغدغه ی وسواس فکری
ارسال شده توسط مدیر ارجاع سوالات در جمعه, ۱۳۹۸/۰۳/۰۳ - ۱۲:۳۶با نام و یاد دوست
سلام
یکی از کاربران سایت سوالی داشتند که مایل نبودند با آیدی خودشون مطرح شود
لذا سوال ایشان ضمن حفظ امانت، جهت پاسخگویی توسط کارشناس محترم، با نام کاربری "مدیر ارجاع سؤالات" درج می شود:
سلام روزتون بخیر طاعات و عباداتتون قبول
من یکم خجالت میکشم که مشکلم رو مطرح کنم به همین خاطر از مدیر ارجاع سوالات خواستم تا سوال منو مطرح کنند
من دختری ۲۱ ساله هستم و الان تقریبا ۵ ماهه که دارم بخاطرش عذاب میکشم و فقط میخوام نتیجه بگیرم و تموم بشه.چندسال پیش من اینجارو پیدا کردم و راجب مسئله ای خیلی کمکم کردین و الان هم به اینجا امیدوارم.
راستش نمیدونم اصلا کسی حرفمو باور میکنه یا نه چون من این مدلی هستم که اصلا خودم رو آدم خوبی نمیدونم.پدر و مادرم و همه ی خانواده همیشه فکر میکنن که من دختر خوبی هستم و یکی از ترسهام همینه که اشتباهی کنم که همه یکدفعه ازم بدشون بیاد.من وسواس دارم بطوری که انقدر به مسئله ای فکر میکنم که حتی من اون گناه رو انجام ندادم اما چون خودم رو خوب نمیدونم حس میکنم که قراره براش تنبیه بشم.مشکل من الان این شده جدیدا که توی سایت ها مطالبی رو خوندم راجه به اینکه برای ازدواج بعضی از خانواده ها میگن که باید دختر رو ببرن دکتر تا معاینه کنند و من از این موضوع خیلی میترسم بدون هیچ دلیلی.روز و شب با خودم حرف میزنم میگم این ترس و استرس برای کسی باید باشه که اتفاقی براش افتاده باشه نه تو.از دکتری پرسیدم حتی که منی که گناهی در اینباره نکردم ممکنه آبروم بره و همه قضاوتم کنن و ایشون زیاد جالب به من جواب ندادن.من رو کلمات حساسم و ایشون به من گفتن که همه ی دخترا قبل از ازدواج این ترس رو دارن و راهش اینه که بری پیش دکتری تا معاینت کنه.همین جمله ی معاینت کنه هم منو ترسوند که نکنه واقعا ممکن باشه و ازون طرف پیش دکتر رفتن واقعا اضطراب خیلی زیادیه برام.
متنی رو توی کتابی برای وسواس فکری خوندم که میگفت این افکار افکار شیطانه و مال شما نیست و به خدا توکل کنید.چند روزی حالم رو خوب کرد اما دوباره برمیگردن.راستش با پسری هم آشنا شدم توی دانشگاه که دارن از طریق خانواده جلو میان و من هم ازشون خوشم میاد و میترسم که از دستش بدم بخاطر گناهی که نکردم.
من فکر میکردم راهش نزدیک شدن و توکل کردن به خداست اما حس میکنم این راه رو بلد نیستم.جلسات مشاوره هم جایی رو پیدا کردم به اسم زندگی برتر اما هم گرونن هم روم نمیشه رو در رو راجب این مسئله حرف بزنم
شما راهکاری برای مشکل من دارید؟من تقریبا بعد هر نمازم دارم التماس میکنم که خدا بهم آرامش بده اما تاثیر انچنانی نداشته
خواهش میکنم راجع به من بد فکر نکنید من فکرام عجیبه و به خودم شک میکنم همش.
با تشکر
در پناه قرآن و عترت پیروز و موفق باشید