جمع بندی آیا خداوند در قرآن تعدد زوجات و ازدواج موقت را برای مردان روا داشته است؟

تب‌های اولیه

140 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
آیا خداوند در قرآن تعدد زوجات و ازدواج موقت را برای مردان روا داشته است؟

با سلام

در قرآن آیه ای پیدا نمی کنید که درباره ازدواج موقت چیزی گفته باشد، اگرچه آیه 24 سوره نساء را به این موضوع ربط داده اند اما حقیقتاً چنین مفهومی از آن برداشت نمی شود و اغلب متجرمین ، حتی مترجمین شیعه، به درستی و بدون اشاره به قضیه ازدواج موقت، آیه را ترجمه کرده اند. ازدواج موقت درواقع از ناحیه احادیث و روایات به آیه 24 تحمیل شده و متأسفانه از این مفاهیم تحمیلی در قرآن به وفور یافت می شود.
اگرچه آیه 4 سوره نساء تعدد زوجات را برای مردان روا داشته ولی آن را مشروط به رعایت عدالت کرده و چون در آیه 129 رعایت عدالت در میان همسران را غیر ممکن و منتفی دانسته، در نتیجه تعدد زوجات مورد رضای خداوند نبوده و بهتر است مومنین به یک همسر اکتفا نمایند.

width: 700 align: center

[TD="align: center"]با نام و یاد دوست

[/TD]

[TD="align: center"][/TD]


کارشناس بحث: استاد میقات

[TD][/TD]

[="Tahoma"]

shahed1;996676 نوشت:
در قرآن آیه ای پیدا نمی کنید که درباره ازدواج موقت چیزی گفته باشد، اگرچه آیه 24 سوره نساء را به این موضوع ربط داده اند اما حقیقتاً چنین مفهومی از آن برداشت نمی شود

«وَ أُحِلَّ لَكُمْ ما وَراءَ ذلِكُمْ أَنْ تَبْتَغُوا بِأَمْوالِكُمْ مُحْصِنينَ غَيْرَ مُسافِحينَ فَمَا اسْتَمْتَعْتُمْ‏ بِهِ مِنْهُنَّ فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ فَريضَة وَ لا جُناحَ عَلَيْكُمْ فيما تَراضَيْتُمْ بِهِ مِنْ بَعْدِ الْفَريضَةِ»
اما زنان ديگر غير از اينها (كه گفته شد)، براى شما حلال است كه با اموال خود، آنان را اختيار كنيد؛ در حالى كه پاكدامن باشيد و از زنا، خوددارى نماييد. و زنانى را كه متعه [ازدواج موقت‏] مى ‏كنيد، واجب است مهر آنها را بپردازيد. و گناهى بر شما نيست در آنچه بعد از تعيين مهر، با يكديگر توافق كرده ‏ايد.(نساء: 4/ 24)

با سلام و درود

نکات تفسیری

آيه شريفه در مدينه نازل شده و ازدواج موقت، در آن برهه از زمان در بين مسلمانان معمول بوده است.

شکی در اصل وجود چنين ازدواجی در زمان رسول خدا (صلی الله علیه و آله) نیست ـ اعم از این که اسلام آن را تشریع کرده و یا از قبل از اسلام بوده و امضاییی باشد.

ازدواج موقت و متعه، در زمان رسول خدا(صلی الله علیه و آله) به همین نام شناخته می شده و معروف بوده؛ لذا آيات قرآن بر همین معناى معهود حمل مى ‏شده‏، نه بر معنای لغوی.

مفسران [اعم از شیعه و سنی] این آیه را بر ازدواج موقت دانسته اند و همين معنا از قدماى مفسرين يعنى مفسرين از صحابه و تابعين نيز استفاده‏ مى ‏شود، و مذهب ائمه اهل بيت (عليهم السلام) هم در مساله متعه، همين است.(ترجمه تفسير الميزان، ج ‏4، ص 432 و 433)

بیان تفسیری

اگر بخواهد «استمتعتم» به معنای نکاح دائم باشد، نادرست و باطل است، زیرا:

در نكاح دائم، اجرتى در كار نيست، و آن چه داده مى ‏شود مهريه و صداق است؛ در حالی که در آیه به صراحت فرموده: «فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُن‏»

هم چنین در این جا استمتاع، شرطِ دادن اجرت قرار گرفته، در حالى كه در عقد دائم، استمتاع شرط نيست، وقتى مردى زنى دائمى را براى خود عقد مى ‏كند به محض تمام شدن عقد، مهريه او به ذمه‏ اش مى ‏آيد.(ر.ک: همان، ص 434)

پس این ازدواج با ازدواج دائم تفاوت دارد و این همان ازدواج موقت و مدت دار است.

دو نکته:
1. شیعه و سنی در اصل وجود متعه در صدر اسلام و زمان رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) اتفاق نظر دارند. تفاوت شیعه و سنی در این است که اهل سنت مدعی هستند این حکم پس از مدتی و توسط خلیفه دوم تعطیل و حرام اعلام شده ولی شیعه معتقد است حکمش باقی است.
2. علاوه بر آیات و روایات، وجود ازدواج موقت در صدر اسلام و در زمان رسول خدا(صلی الله علیه و آله) از مسلمات تاریخی است؛ لذا اصل وجود آن، جای انکار ندارد.

shahed1;996676 نوشت:
اگرچه آیه 4 سوره نساء تعدد زوجات را برای مردان روا داشته ولی آن را مشروط به رعایت عدالت کرده و چون در آیه 129 رعایت عدالت در میان همسران را غیر ممکن و منتفی دانسته، در نتیجه تعدد زوجات مورد رضای خداوند نبوده و بهتر است مومنین به یک همسر اکتفا نمایند.

اما تعدد زوجات برای مردان

«وَ إِنْ خِفْتُمْ أَلاَّ تُقْسِطُوا فِي الْيَتامى‏ فَانْكِحُوا ما طابَ لَكُمْ مِنَ النِّساءِ مَثْنى‏ وَ ثُلاثَ وَ رُباعَ فَإِنْ خِفْتُمْ أَلاَّ تَعْدِلُوا فَواحِدَةً أَوْ ما مَلَكَتْ أَيْمانُكُمْ ذلِكَ أَدْنى‏ أَلاَّ تَعُولُوا»
و اگر مى ترسيد كه (بهنگام ازدواج با دختران يتيم،) عدالت را رعايت نكنيد، (از ازدواج با آنان، چشم‏ پوشى كنيد و) با زنان پاک (ديگر) ازدواج نمائيد، دو يا سه يا چهار همسر؛ و اگر مى ‏ترسيد عدالت را (درباره همسران متعدد) رعايت نكنيد، تنها يک همسر بگيريد و يا از زنانى كه مالک آنهائيد استفاده كنيد، اين كار، از ظلم و ستم بهتر جلوگيرى مى ‏كند.(نساء: 4/ 3)

«وَ لَنْ تَسْتَطيعُوا أَنْ تَعْدِلُوا بَيْنَ النِّساءِ وَ لَوْ حَرَصْتُمْ فَلا تَميلُوا كُلَّ الْمَيْلِ فَتَذَرُوها كَالْمُعَلَّقَةِ»
شما هرگز نمى ‏توانيد (از نظر محبّت قلبى) در ميان زنان، عدالت برقرار كنيد، هر چند كوشش نماييد! ولى تمايل خود را بكلّى متوجّه يک طرف نسازيد كه ديگرى را بصورت زنى كه شوهرش را از دست داده درآوريد.(نساء: 4/ 129)

بیان تفسیری

در آیه اول:
اصل تعدد زوجات، جایز و حلال دانسته شده است.
در صورت ترس از رعایت عدالت، یک همسر بگیرید یا از کنیزهایتان استفاده کنید.
نمی فرماید در صورت ترس از رعایت عدالت، تعدد زوجات حرام است، بلکه می فرماید، یک همسر، بهتر است.

در آیه دوم:
این آیه نمی فرماید: چون نمی توانید عدالت را رعایت کنید، پس تعدد زوجات نکنید؛
بلکه می فرماید: حالا که نمی توانید عدالت را رعایت کنید، لااقل همه توجه و تمام میلتان به یکی نباشد، تا همسر دیگرتان مثل زن بدون شوهر باشد.

بنابر این:
این دو آیه علاوه بر تشریع تعدد زوجات برای مردان، به لزوم رعایت عدالت بین همسران سفارش کرده که مبادا همه توجهتان به یکی باشد و دیگری را از حقش محروم کنید.

نکته:
1. تعدد زوجات و چند همسری، علاوه بر مستندات قرآنی و روایی، از مسلمات تاریخی زمان رسول خدا(صلی الله علیه و آله) است؛ لذا مشروع بوده و هست.
2. تعدد زوجات و چند همسری، از ابداعات و اختراعات اسلام نبوده و قبل از اسلام رواج داشته است؛ اسلام آمد و آن را قانونمند و محدود به چهار همسر کرد و برای رعایت حق همسران، قوانینی را تشریع فرمود.

میقات;997184 نوشت:

«وَ أُحِلَّ لَكُمْ ما وَراءَ ذلِكُمْ أَنْ تَبْتَغُوا بِأَمْوالِكُمْ مُحْصِنينَ غَيْرَ مُسافِحينَ فَمَا اسْتَمْتَعْتُمْ‏ بِهِ مِنْهُنَّ فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ فَريضَة وَ لا جُناحَ عَلَيْكُمْ فيما تَراضَيْتُمْ بِهِ مِنْ بَعْدِ الْفَريضَةِ»
اما زنان ديگر غير از اينها (كه گفته شد)، براى شما حلال است كه با اموال خود، آنان را اختيار كنيد؛ در حالى كه پاكدامن باشيد و از زنا، خوددارى نماييد. و زنانى را كه متعه [ازدواج موقت‏] مى ‏كنيد، واجب است مهر آنها را بپردازيد. و گناهى بر شما نيست در آنچه بعد از تعيين مهر، با يكديگر توافق كرده ‏ايد.(نساء: 4/ 24)

با سلام

النِّسَآء - 4 : 24 و نکاح زنان شوهردار نیز (برای شما حرام شد) مگر آن زنانی که (در جنگهای با کفّار، به حکم خدا) متصرّف شده‌اید. این حکم خدا بر شماست، و هر زنی غیر آنچه ذکر شد شما را حلال است که به مال خود به طریق زناشویی بگیرید نه آنکه زنا کنید، پس چنانچه از آنها بهره‌مند شوید آن مهر معیّن که حق آنهاست به آنان بپردازید، و باکی نیست بر شما که بعد از تعیین مهر هم به چیزی با هم تراضی کنید (و بدانید که) البته خدا دانا و آگاه است. مهدی الهی قمشه ای

از این دست ترجمه فراوان است بگونه ای که اگر بخواهم همه آنها را اینجا بیاورم باید صفحات بسیاری بنویسم.

میقات;997184 نوشت:

نکات تفسیری

آيه شريفه در مدينه نازل شده و ازدواج موقت، در آن برهه از زمان در بين مسلمانان معمول بوده است.

شکی در اصل وجود چنين ازدواجی در زمان رسول خدا (صلی الله علیه و آله) نیست ـ اعم از این که اسلام آن را تشریع کرده و یا از قبل از اسلام بوده و امضاییی باشد.

ازدواج موقت و متعه، در زمان رسول خدا(صلی الله علیه و آله) به همین نام شناخته می شده و معروف بوده؛ لذا آيات قرآن بر همین معناى معهود حمل مى ‏شده‏، نه بر معنای لغوی.

مفسران [اعم از شیعه و سنی] این آیه را بر ازدواج موقت دانسته اند و همين معنا از قدماى مفسرين يعنى مفسرين از صحابه و تابعين نيز استفاده‏ مى ‏شود، و مذهب ائمه اهل بيت (عليهم السلام) هم در مساله متعه، همين است.(ترجمه تفسير الميزان، ج ‏4، ص 432 و 433)



این مطلب قابل استناد نیست و خارج از موضوع تاپیک است.

میقات;997184 نوشت:

بیان تفسیری

اگر بخواهد «استمتعتم» به معنای نکاح دائم باشد، نادرست و باطل است، زیرا:

در نكاح دائم، اجرتى در كار نيست، و آن چه داده مى ‏شود مهريه و صداق است؛ در حالی که در آیه به صراحت فرموده: «فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُن‏»



پس آیه بعد از آن چی؟!

وَمَنْ لَمْ يَسْتَطِعْ مِنْكُمْ طَوْلًا أَنْ يَنْكِحَ الْمُحْصَنَاتِ الْمُؤْمِنَاتِ فَمِنْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ مِنْ فَتَيَاتِكُمُ الْمُؤْمِنَاتِ ۚ وَاللَّهُ أَعْلَمُ بِإِيمَانِكُمْ ۚ بَعْضُكُمْ مِنْ بَعْضٍ ۚ فَانْكِحُوهُنَّ بِإِذْنِ أَهْلِهِنَّ وَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ مُحْصَنَاتٍ غَيْرَ مُسَافِحَاتٍ وَلَا مُتَّخِذَاتِ أَخْدَانٍ ۚ فَإِذَا أُحْصِنَّ فَإِنْ أَتَيْنَ بِفَاحِشَةٍ فَعَلَيْهِنَّ نِصْفُ مَا عَلَى الْمُحْصَنَاتِ مِنَ الْعَذَابِ ۚ ذَٰلِكَ لِمَنْ خَشِيَ الْعَنَتَ مِنْكُمْ ۚ وَأَنْ تَصْبِرُوا خَيْرٌ لَكُمْ ۗ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ

بطور خلاصه دارد می گوید: اگر استطاعت نداشتید با زنان آزاد ازدواج کنید از کنیزانتان، با جازه خانواده شان، زن بگیرید و اجرتشان را بدهید. آیا این اجرت مربوط به نکاح دائم نیست؟!

خداوند در آیه 50 احزاب می فرمایند: يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ إِنَّا أَحْلَلْنَا لَكَ أَزْوَاجَكَ اللَّاتِي آتَيْتَ أُجُورَهُنَّ - ای پیامبر! ما همسرانت را که اجرتشان را داده ای بر تو حلال کرده ایم
اجرتی که در این آیه آمده از چه بابت است؟


میقات;997184 نوشت:


هم چنین در این جا استمتاع، شرطِ دادن اجرت قرار گرفته، در حالى كه در عقد دائم، استمتاع شرط نيست، وقتى مردى زنى دائمى را براى خود عقد مى ‏كند به محض تمام شدن عقد، مهريه او به ذمه‏ اش مى ‏آيد.(ر.ک: همان، ص 434)

پس این ازدواج با ازدواج دائم تفاوت دارد و این همان ازدواج موقت و مدت دار است.

در اینجا شرطی در کار نیست بلکه می فرماید: فَمَا اسْتَمْتَعْتُمْ بِهِ مِنْهُنَّ- پس چون به سبب نکاح از آنها(زنانی که فرمود ازدواج با آنها حلال است) بهره مند شدید، اجرتشان را بدهید.

میقات;997184 نوشت:

دو نکته:
1. شیعه و سنی در اصل وجود متعه در صدر اسلام و زمان رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) اتفاق نظر دارند. تفاوت شیعه و سنی در این است که اهل سنت مدعی هستند این حکم پس از مدتی و توسط خلیفه دوم تعطیل و حرام اعلام شده ولی شیعه معتقد است حکمش باقی است.
2. علاوه بر آیات و روایات، وجود ازدواج موقت در صدر اسلام و در زمان رسول خدا(صلی الله علیه و آله) از مسلمات تاریخی است؛ لذا اصل وجود آن، جای انکار ندارد.

آیا اتفاق نظر دلیل محکمی بر صحت و راستی چیزی می شود؟!
لابد خلیفه دوم نیز برای اهل سنت مقدس و حکمش قابل احتجاج و استناد است!

میقات;997185 نوشت:

اما تعدد زوجات برای مردان

«وَ إِنْ خِفْتُمْ أَلاَّ تُقْسِطُوا فِي الْيَتامى‏ فَانْكِحُوا ما طابَ لَكُمْ مِنَ النِّساءِ مَثْنى‏ وَ ثُلاثَ وَ رُباعَ فَإِنْ خِفْتُمْ أَلاَّ تَعْدِلُوا فَواحِدَةً أَوْ ما مَلَكَتْ أَيْمانُكُمْ ذلِكَ أَدْنى‏ أَلاَّ تَعُولُوا»
و اگر مى ترسيد كه (بهنگام ازدواج با دختران يتيم،) عدالت را رعايت نكنيد، (از ازدواج با آنان، چشم‏ پوشى كنيد و) با زنان پاک (ديگر) ازدواج نمائيد، دو يا سه يا چهار همسر؛ و اگر مى ‏ترسيد عدالت را (درباره همسران متعدد) رعايت نكنيد، تنها يک همسر بگيريد و يا از زنانى كه مالک آنهائيد استفاده كنيد، اين كار، از ظلم و ستم بهتر جلوگيرى مى ‏كند.(نساء: 4/ 3)

«وَ لَنْ تَسْتَطيعُوا أَنْ تَعْدِلُوا بَيْنَ النِّساءِ وَ لَوْ حَرَصْتُمْ فَلا تَميلُوا كُلَّ الْمَيْلِ فَتَذَرُوها كَالْمُعَلَّقَةِ»
شما هرگز نمى ‏توانيد (از نظر محبّت قلبى) در ميان زنان، عدالت برقرار كنيد، هر چند كوشش نماييد! ولى تمايل خود را بكلّى متوجّه يک طرف نسازيد كه ديگرى را بصورت زنى كه شوهرش را از دست داده درآوريد.(نساء: 4/ 129)

بیان تفسیری

در آیه اول:
اصل تعدد زوجات، جایز و حلال دانسته شده است.
در صورت ترس از رعایت عدالت، یک همسر بگیرید یا از کنیزهایتان استفاده کنید.
نمی فرماید در صورت ترس از رعایت عدالت، تعدد زوجات حرام است، بلکه می فرماید، یک همسر، بهتر است.

در آیه دوم:
این آیه نمی فرماید: چون نمی توانید عدالت را رعایت کنید، پس تعدد زوجات نکنید؛
بلکه می فرماید: حالا که نمی توانید عدالت را رعایت کنید، لااقل همه توجه و تمام میلتان به یکی نباشد، تا همسر دیگرتان مثل زن بدون شوهر باشد.

النِّسَآء - 4 : 24 و نکاح زنان شوهردار نیز (برای شما حرام شد) مگر آن زنانی که (در جنگهای با کفّار، به حکم خدا) متصرّف شده‌اید. این حکم خدا بر شماست، و هر زنی غیر آنچه ذکر شد شما را حلال است که به مال خود به طریق زناشویی بگیرید نه آنکه زنا کنید، پس چنانچه از آنها بهره‌مند شوید آن مهر معیّن که حق آنهاست به آنان بپردازید، و باکی نیست بر شما که بعد از تعیین مهر هم به چیزی با هم تراضی کنید (و بدانید که) البته خدا دانا و آگاه است. مهدی الهی قمشه ای
از این دست ترجمه فراوان است بگونه ای که اگر بخواهم همه آنها را اینجا بیاورم باید صفحات بسیاری بنویسم.

النِّسَآء - 4 : 3 و اگر در اجراى عدالت ميان دختران يتيم بيمناكيد، هر چه از زنان [ديگر] كه شما را پسند افتاد، دو دو، سه سه، چهار چهار، به زنى گيريد. پس اگر بيم داريد كه به عدالت رفتار نكنيد، به يك [زن آزاد] يا به آنچه [از كنيزان‌] مالك شده‌ايد [اكتفا كنيد]. اين [خوددارى‌] نزديكتر است تا به ستم گراييد [و بيهوده عيال‌وار گرديد]. مهدی فولادوند
النِّسَآء - 4 : 129 و شما هرگز نمى‌توانيد ميان زنان عدالت كنيد هر چند [بر عدالت‌] حريص باشيد! پس به يك طرف يكسره تمايل نورزيد تا آن [زن ديگر] را سرگشته [=بلا تكليف‌] رها كنيد. و اگر سازش نماييد و پرهيزگارى كنيد، يقيناً خدا آمرزنده مهربان است. مهدی فولادوند

اولاً در آیات فوق خداوند نظر خود را اعلام کرده و فرموده اگر بیم آن دارید که در میان زنان عدالت برقرار نکنید پس یک همسر بیشتر اختیار نکنید، آیا این نظر خداوند هست یا نیست؟
خداوند دوباره گفته اگر عیال وار نشوید به عدالت( یا تقوی نزدیکتر است) گفته یا نگفته؟
پس وقتی رأی خداوند این است و درضمن تعدد زوجات را مشروط به رعایت عدالت کرده و تأکید کرده رعایت چنین عدالتی نیزامکان پذیر نیست، چه حرفی برای گفتن باقی می ماند؟!
آیا اگر شخص خلاف رأی و نظر خداوند فعلی مرتکب شود کارش قابل توجیه است؟!

ما نباید عبارت: فَلا تَميلُوا كُلَّ الْمَيْلِ فَتَذَرُوها كَالْمُعَلَّقَةِ ( پس تمایل خود را به طور کامل متوجه یک طرف ننمایید تا دیگری را به صورت زنی سرگردان و بلاتکلیف رها کنید) دال بر مجوز چند همسری بدانیم. نظر خداوند بر این است که مومنین یک همسر بیشتر انتخاب نکنند حال اگر گوش ندادند و عیالوار شدند، یکی را نچسبید و دیگری را رها کنند.

وقتی خداوند خطاب به مومنین می فرمایند: يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَقْرَبُوا الصَّلَاةَ وَأَنْتُمْ سُكَارَىٰ حَتَّىٰ تَعْلَمُوا مَا تَقُولُونَ( ای کسانی که ایمان آورده‌اید! در حالی که مست هستید به نماز نایستید) آیا این بدان معناست که در بقیه موارد شرابخواری ایراد ندارد؟!
خداوند نظرش را درباره شرابخواری گفته حال اگر کسی گوش نکرد و خورد، لا اقل اقامه نماز نکند تا حرف دهنش را بفهمد.

ایه اول

«وَ إِنْ خِفْتُمْ أَلاَّ تُقْسِطُوا فِي الْيَتامى‏ فَانْكِحُوا ما طابَ لَكُمْ مِنَ النِّساءِ مَثْنى‏ وَ ثُلاثَ وَ رُباعَ فَإِنْ خِفْتُمْ أَلاَّ تَعْدِلُوا فَواحِدَةً أَوْ ما مَلَكَتْ أَيْمانُكُمْ ذلِكَ أَدْنى‏ أَلاَّ تَعُولُوا»

ایه دوم

«وَ لَنْ تَسْتَطيعُوا أَنْ تَعْدِلُوا بَيْنَ النِّساءِ وَ لَوْ حَرَصْتُمْ فَلا تَميلُوا كُلَّ الْمَيْلِ فَتَذَرُوها كَالْمُعَلَّقَةِ»

نکته اول

اگر واقعا عدالت بین زنان متحقق نمیشود و ظلم در حق زن ها می باشد ، پس خداوند نباید بعدش ( ایه دوم ) حکم به جواز ناعدالتی بدهد.
اگر هم عدم رعایت عدالت ، ظلم در حق زنها نیست پس معنا ندارد خداوند تکلیف به منع تعدد زوجات کند.

نکته دوم

در ایه اول دو تعبیر داریم
الاتقسطوا
الاتعدلوا
نسبت این دو تعبیر چیست ؟
آیا عدم قسط زیر مجموعه عدم عدالت است؟
آیا لاتقسطوا مربوط و عدم رعایت عدالت اقتصادی است؟
آیا لاتعدلوا مربوط به عدالت قلبی است ؟ یا مربوط به عدالت زناشویی و حق قسم و خواب میشود ؟ یا شامل همه موارد است ؟

نکته سوم

مقصود از یتامی چه کسانی هستند؟
آیا مقصود فرزندان یتیم همسرشان است؟ یا مقصود همسرانشان که یتیم هستند( مثلا دختر یتیمی را به همسری گرفته اند که هنوز بلوغ اقتصادی ندارد مثلا همسرش 6 ساله است یا 13 ساله یا 16 ساله ) ؟

مقصود خداوند از عدالت این است که یکی از همسران، معلق نشود و از حقوق حداقلی برخوردار باشد.
خداوند تکلیف به مالایطاق نمیکند.
و لذا خدا میفرماید رعایت عدالت به معنای واقعی و دقیق کلمه، در استطاعت و توان شما نیست. پس تکلیف دارید حقوق حداقلی را رعایت کنید.

معنای تقسیط تا اندازه ای مشخص است. اما معنای عدالت واضح نیست مگر تشخیص خودمان را وارد کنیم.
مثلا بگوییم عدالت زناشویی این است که هر چند روز یک بار به آنها سر بزنیم. نیاز های جنسی و عاطفی را بین انها تقسیم کنیم ولی نه اینکه نصف به نصف باشد.
از نظر شریعت و فقه کنونی حق زن این است :
از هر 4 شب، یک شب پیش همسر بخوابیم.
در هر 4 ماه یک بار امیزش لازم است. و بیش تر از ان بستگی به ضرورت دارد.
حسن اخلاق و رفتار با او داشته باشیم.
نفقه اش را بدهیم. ( نه به این معنا که نصف به نصف ، اینجا مقایسه کردن زنها معنا ندارد )

[="Tahoma"]

shahed1;997215 نوشت:
این مطلب قابل استناد نیست و خارج از موضوع تاپیک است.

با سلام و درود

اشاره به فضای نزول سوره و آیه و نیز برداشت مفسر از آیه، خروج از موضوع تاپیک نیست.

shahed1;997215 نوشت:
پس آیه بعد از آن چی؟!

.... فَانْكِحُوهُنَّ بِإِذْنِ أَهْلِهِنَّ وَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ ....

بطور خلاصه دارد می گوید: اگر استطاعت نداشتید با زنان آزاد ازدواج کنید از کنیزانتان، با جازه خانواده شان، زن بگیرید و اجرتشان را بدهید. آیا این اجرت مربوط به نکاح دائم نیست؟!

دقت نفرموده اید! تعبیر دو آیه با هم فرق دارد:

«فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَ‏ فَريضَةً»؛ پس مَهرشان را، در حالى كه واجب شده، به آنان بدهيد.(نساء/ 24)
«وَ آتُوهُنَّ أُجُورَهُنَ‏ بِالْمَعْرُوف‏»؛ و مَهرشان را به طور پسنديده (طبق عرف، به خود) ايشان بدهيد.(نساء/ 25)

در اولی تعیین مهریه، به عنوان فریضه و واجب آمده، که همان ازدواج موقت است.
در دومی مهریه متعارف آمده است، که در ازدواج دائم، چنین است.

اصلا یکی از فرق های ازدواج دائم و موقت، همین است که مهریه در ازدواج دائم اگر تعیین نشود، مهریه متعارف در نظر گرفته می شود، ولی در عقد موقت، چون تعیین مهریه واجب است، اگر مهریه معین نشود، عقد باطل است.

shahed1;997215 نوشت:
خداوند در آیه 50 احزاب می فرمایند: يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ إِنَّا أَحْلَلْنَا لَكَ أَزْوَاجَكَ اللَّاتِي آتَيْتَ أُجُورَهُنَّ - ای پیامبر! ما همسرانت را که اجرتشان را داده ای بر تو حلال کرده ایم
اجرتی که در این آیه آمده از چه بابت است؟

قید «فَريضَةً» ندارد، در حالی که در آیه متعه و ازدواج موقت، قید فریضه و وجوب آمده است و به همین خاطر از ازدواج دائم، تمیز داده می شود.

[="Tahoma"]

shahed1;997215 نوشت:
در اینجا شرطی در کار نیست بلکه می فرماید: فَمَا اسْتَمْتَعْتُمْ بِهِ مِنْهُنَّ- پس چون به سبب نکاح از آنها(زنانی که فرمود ازدواج با آنها حلال است) بهره مند شدید، اجرتشان را بدهید.

به قید وجوب مهریه توجه کنید «أُجُورَهُنَ‏ فَريضَةً»

این واجب(پرداخت مهریه) وقتی واجب می شود که بهره مند شده باشید یعنی شرط وجوب مهریه، استمتاع است.

در حالی که در عقد دائم چنین نیست و شرط وجوب مهریه، عقد است، نه استمتاع.

shahed1;997215 نوشت:
آیا اتفاق نظر دلیل محکمی بر صحت و راستی چیزی می شود؟!
لابد خلیفه دوم نیز برای اهل سنت مقدس و حکمش قابل احتجاج و استناد است!

اتفاق نظر بین شیعه و سنی، بله اهمیت دارد.

مثالتان بی مورد است، این که اظهر من الشمس است یعنی از واضحات است که شیعه آن را قبول ندارد.

میقات نوشت:
علاوه بر آیات و روایات، وجود ازدواج موقت در صدر اسلام و در زمان رسول خدا(صلی الله علیه و آله) از مسلمات تاریخی است؛ لذا اصل وجود آن، جای انکار ندارد.

هم چنین وقتی چیزی از مسلمات تاریخی است، تکلیفش روشن است.

توضیح:

معنایش این است که قطعا چنین موضوعی(ازدواج موقت) در زمان پیامبر(صلی الله علیه و آله) واقع می شده و خود آن حضرت و نیز صحابه، عمل می کرده اند.

اگر خلاف قرآن و دستور الهی بوده، قطعا نباید آن ها مرتکب می شده اند.

پس قطعا خلاف قرآن نبوده است که انجام می داده اند.

نتیجه: ازدواج موقت، مورد تایید قرآن است.

[="Tahoma"]

shahed1;997220 نوشت:
اولاً در آیات فوق خداوند نظر خود را اعلام کرده و فرموده اگر بیم آن دارید که در میان زنان عدالت برقرار نکنید پس یک همسر بیشتر اختیار نکنید، آیا این نظر خداوند هست یا نیست؟
خداوند دوباره گفته اگر عیال وار نشوید به عدالت( یا تقوی نزدیکتر است) گفته یا نگفته؟
پس وقتی رأی خداوند این است و درضمن تعدد زوجات را مشروط به رعایت عدالت کرده و تأکید کرده رعایت چنین عدالتی نیزامکان پذیر نیست، چه حرفی برای گفتن باقی می ماند؟!
آیا اگر شخص خلاف رأی و نظر خداوند فعلی مرتکب شود کارش قابل توجیه است؟!

در آیه 3 نساء:

ابتدا توسط خداوند متعال، حکم به جواز تعدد زوجات صادر شده است؛ پس اصل آن جایز و حلال است. در همین حد، برای رد ادعای شما کافی است.

حالا که جایز است، آیا برای همه جایز است؟ می فرماید اگر از رعایت عدالت می ترسید، تک همسری بهتر است.

لذا: اولا همه را نمی گوید (چون شرطی و اگری است)، ثانیا حکم جواز قبلی را بر نمی دارد بلکه می فرماید بهتر است.

در آیه 129 نساء نیز:

جمله «فَلا تَمِيلُوا كُلَّ الْمَيْلِ...» (چنان نباشد كه يكى از زن ها بطور كلى مورد اعراض شما واقع گشته‏...)، می رساند که مراد از «لَنْ تَسْتَطيعُوا» (هرگز نمی توانید)، عدالت حقیقی و اقعی است؛ یعنی می فرماید نمی توانید عدالت حقیقی و واقعی را رعایت کنید؛ و به همین خاطر بعدا می فرماید پس همه میل و علاقه را نثار یکی نکنید...

به بیان دیگر:
عدالت واقعی و حقیقی (اعم از رفتاری و محبت قلبی) را نمی توانید اجرا کنید؛ پس لااقل افراط و تفریط نکنید و عدالت تقریبی را رعایت کنید یعنی در رفتار و نفقه و محبت و...، اعتدال و میانه رو باشید و این گونه نباشد که به یکی همه حقش را بدهید و در حق دیگری ظلم کنید.

[="Tahoma"]

shahed1;997220 نوشت:
ما نباید عبارت: فَلا تَميلُوا كُلَّ الْمَيْلِ فَتَذَرُوها كَالْمُعَلَّقَةِ ( پس تمایل خود را به طور کامل متوجه یک طرف ننمایید تا دیگری را به صورت زنی سرگردان و بلاتکلیف رها کنید) دال بر مجوز چند همسری بدانیم. نظر خداوند بر این است که مومنین یک همسر بیشتر انتخاب نکنند حال اگر گوش ندادند و عیالوار شدند، یکی را نچسبید و دیگری را رها کنند.

این نظر شخصی شماست، نه فرمایش قرآن.

معنا ندارد ابتدا بفرماید جایز است دو تا و سه تا و چهار تا همسر بگیرید و بعد بفرماید چون نمی توانید عدالت را رعایت کنید، پس یکی واجب است و بقیه حرام است.

اگر چنین بود، تعیین تعداد، چه معنا دارد؟ اگر قرار است بیش از یک همسر حرام باشد، پس تعیین سقف چهار تا، برای چیست؟ اگر حرام است که چهار تا یا هشت تا یا پنجاه تا فرقی ندارد، همه حرام است.

مهمتر این که اگر بیش از یکی حرام بود، آن هم نکاح که موضوع بسیار مهمی است، باید خداوند به صورت بسیار تاکیدی، حرمتش را بیان می فرمود؛ نه این که اول تا چهارتا را اجازه بدهد سپس بفرماید ای کسانی که رعایت نمی کنید و به حرام ازدواج می کنید، لااقل ظلم نکنید.
این اصلا از خداوند حکیم و علیم، صادر نمی شود، خصوصا در موضوع بسیار مهمی مانند ازدواج و نکاح.

shahed1;997220 نوشت:
وقتی خداوند خطاب به مومنین می فرمایند: يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَقْرَبُوا الصَّلَاةَ وَأَنْتُمْ سُكَارَىٰ حَتَّىٰ تَعْلَمُوا مَا تَقُولُونَ( ای کسانی که ایمان آورده‌اید! در حالی که مست هستید به نماز نایستید) آیا این بدان معناست که در بقیه موارد شرابخواری ایراد ندارد؟!
خداوند نظرش را درباره شرابخواری گفته حال اگر کسی گوش نکرد و خورد، لا اقل اقامه نماز نکند تا حرف دهنش را بفهمد.

در مثال دقت نمی فرمایید.

در «لا تقربوا الصلاة» نهی از نماز در حال مستی است یعنی در حال مستی نماز نخوانید؛

ولی در «فَلا تَمِيلُوا» که نهی از ازدواج نیست، بلکه نهی از بی عدالتی تقریبی و نهی از افراط و تفریط است؛

پس اصل ازدواج، صحیح و مشروع است ولی از افراط و تفریط، نهی فرموده؛ بر خلاف نماز در حال مستی که از اصل نماز نهی شده است.

خباء;997241 نوشت:
نکته اول

اگر واقعا عدالت بین زنان متحقق نمیشود و ظلم در حق زن ها می باشد ، پس خداوند نباید بعدش ( ایه دوم ) حکم به جواز ناعدالتی بدهد.
اگر هم عدم رعایت عدالت ، ظلم در حق زنها نیست پس معنا ندارد خداوند تکلیف به منع تعدد زوجات کند.

با سلام و درود

مراد آیه رعایت عدالت حقیقی و واقعی است یعنی حتی محبت قلبی نیز به طور کاملا یکسان و یک اندازه باشد.

چنین عدالتی را نمی توانند اجرا کنند؛ لذا خداوند می فرماید، عدالت حقیقی را نمی توانید اجرا کنید، ولی عدالت تقریبی و دوری از افراط و تفریط را رعایت کنید و در هیچ یک از همسران، ظلم نکنید.

از امام صادق (علیه السلام) روایت داریم که رعایت عدالت در آیه 3 نساء، عدالت در نفقه (و رعايت حقوق همسرى و طرز رفتار و كردار) است و رعایت عدالت در آیه 129 که نشدنی و محال شمرده شده است، عدالت در محبت و تمایلات قلبی است.(البرهان فی تفسیر القرآن، ج 2، ص 183؛ نورالثقلین، ج 1، ص 558)

بنابر این، عدالت حقیقی محقق نمی شود و محال است، ولی مراتب پایین تر آن محقق می شود؛ لذا تعدد زوجات جایز است و مرد باید در حق همسرانش، عدالت را رعایت کرده تا در حق همسران ظلم نشود.

خباء;997241 نوشت:
نکته دوم

در ایه اول دو تعبیر داریم
الاتقسطوا
الاتعدلوا
نسبت این دو تعبیر چیست ؟
آیا عدم قسط زیر مجموعه عدم عدالت است؟
آیا لاتقسطوا مربوط و عدم رعایت عدالت اقتصادی است؟
آیا لاتعدلوا مربوط به عدالت قلبی است ؟ یا مربوط به عدالت زناشویی و حق قسم و خواب میشود ؟ یا شامل همه موارد است ؟

«قسط» و «عدل» مترادف هستند لذا به جای هم می توانند استفاده شوند؛ و البته تفاوت هایی هم دارند، مثلا در تفاوت این دو، گفته شده:

قسط، عدلی است که بیّن و آشکار است یعنی عدل را به صورت آشکار نمایش می دهد، مثل ترازو کردن اشیاء، ولی عدل ممکن است این آشکاری را نداشته باشد.(الفروق فی اللغة، ص 160)

تفاوت های دیگری هم شمرده شده است، مانند:
گاهى عدل در برابر ظلم به كار مى ‏رود و قسط در برابر تبعیض؛ گاهى قسط را در تقسیم عادلانه به كار مى ‏برند، امّا عدل اعم از تقسیم عادلانه و هر كار عادلانه دیگر است؛ گاهى عدل در مورد حكومت و قضاوت به كار مى ‏رود و قسط در مقام تقسیم حقوق.(قرائتی، اصول عقائد اسلامی ـ عدل، ص 8)

در آیه 3 سوره مبارکه نساء، رعایت عدالت، مراد عدالت در نفقه و رفتار و کردار و حقوق همسر و... است، نه عدالت حقیقی و تمایلات قلبی.

[="Tahoma"]

خباء;997241 نوشت:
نکته سوم

مقصود از یتامی چه کسانی هستند؟
آیا مقصود فرزندان یتیم همسرشان است؟ یا مقصود همسرانشان که یتیم هستند( مثلا دختر یتیمی را به همسری گرفته اند که هنوز بلوغ اقتصادی ندارد مثلا همسرش 6 ساله است یا 13 ساله یا 16 ساله ) ؟

می تواند معنای وسیعی داشته باشد ولی ظاهرا بیشتر در باره کسانی است که تکفل و سرپرستی دختران یتیم را بر عهده می گرفتند.

در تفسیر نمونه آمده:
قبل از اسلام معمول بود كه بسيارى از مردم حجاز، دختران يتيم را به عنوان تكفل و سرپرستى به خانه خود مي بردند، و بعد با آن ها ازدواج كرده و اموال آن ها را هم تملك مي كردند، و چون همه كار دست آن ها بود حتى مهريه آن ها را كمتر از معمول قرار مي دادند، و هنگامى كه كمترين ناراحتى از آن ها پيدا مي كردند، به آسانى آن ها را رها مي ساختند و در حقيقت حاضر نبودند حتى به شكل يک همسر معمولى با آن ها رفتار نمايند.
در اين هنگام آيه فوق (نساء/ 3) نازل شد و به سرپرستان ايتام دستور داد در صورتى با دختران يتيم ازدواج كنند كه عدالت را به طور كامل در باره آن ها رعايت نمايند و در غير اين صورت از آن ها چشم ‏پوشى كرده و همسران خود را از زنان ديگر انتخاب نمايند.(تفسير نمونه، ج ‏3، ص 253)

در تفسیر المیزان نیز آمده:
در جاهليت عرب به خاطر اين كه هيچ گاه جنگ و خونريزى و غارت و شبيخون قطع نمى ‏شد، يتيم زياد مى شد، بزرگان و اقوياى عرب دختران پدر مرده را با هر چه كه داشتند مى ‏گرفتند و اموال آن ها را با اموال خود مخلوط نموده و مى ‏خوردند و در اين عمل نه تنها رعايت عدالت را نمى ‏كردند بلكه گاه مى ‏شد كه بعد از تمام شدن اموالشان خود آنان را طلاق مى ‏دادند و گرسنه و برهنه رهاشان مى‏ كردند ... اين جا است كه قرآن كريم با شديدترين لحن، از اين عادت زشت و خبيث و از اين ظلم فاحش نهى فرمود.(ر.ک: ترجمه تفسير الميزان، ج ‏4، ص 263)

میقات;997248 نوشت:

دقت نفرموده اید! تعبیر دو آیه با هم فرق دارد:

«فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَ‏ فَريضَةً»؛ پس مَهرشان را، در حالى كه واجب شده، به آنان بدهيد.(نساء/ 24)
«وَ آتُوهُنَّ أُجُورَهُنَ‏ بِالْمَعْرُوف‏»؛ و مَهرشان را به طور پسنديده (طبق عرف، به خود) ايشان بدهيد.(نساء/ 25)

در اولی تعیین مهریه، به عنوان فریضه و واجب آمده، که همان ازدواج موقت است.
در دومی مهریه متعارف آمده است، که در ازدواج دائم، چنین است.

اصلا یکی از فرق های ازدواج دائم و موقت، همین است که مهریه در ازدواج دائم اگر تعیین نشود، مهریه متعارف در نظر گرفته می شود، ولی در عقد موقت، چون تعیین مهریه واجب است، اگر مهریه معین نشود، عقد باطل است.

قید «فَريضَةً» ندارد، در حالی که در آیه متعه و ازدواج موقت، قید فریضه و وجوب آمده است و به همین خاطر از ازدواج دائم، تمیز داده می شود.

سلام

اما پاسخ من بر اساس متنی بود که آورده بودید:

میقات;997248 نوشت:

در نكاح دائم، اجرتى در كار نيست، و آن چه داده مى ‏شود مهريه و صداق است؛ در حالی که در آیه به صراحت فرموده: «فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُن‏»

بطوری که ملاحظه می فرمایید در مطلب فوق بحث بر سر فریضه نیست بلکه بر این است که در نکاح دائم ما مهریه و صداق داریم در حالی که اینجا صحبت از اجرت است و آیه دارد به صراحت می گوید: فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُن
من برای اینکه نشان دهم اجرت همان مهریه نکاح دائم است، به آیاتی اشاره کردم که در این باره شکی باقی نمی گذاشتند. حالا می بینم از راهی دیگر وارد شده اید و به کلمه فریضه تمسک جسته اید در حالیکه مهریه همان فریضه است و فریضه نیز مهریه. در قرآن فریضه مفهوم مطلقی ندارد، گاهی مهریه می شود فریضه و گاهی نکاح و عقد، گاهی وصیت می شود فریضه و گاه چیزی دیگر.
در هر صورت آنچه در اینجا مهم می باشد، خود کلمه اجور است که همیشه با نکاح ظاهر می شود . وقتی خداوند می فرمایند: فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُن‏، خود این حکم یعنی یک فریضه الهی، یعنی: فَرِيضَةً مِنَ اللَّهِ

، اگر غیر از این است بگو!
بطوری که می دانید، اهل سنت به نکاح موقت اعتقادی ندارند و بنا بر گفته خودتان، لا اقل 14 قرن است که اینچنین است. می خواهم بگویم ازدواج موقت یک باور درون مذهبی بوده و مختص شیعه است با این وجود آیا در مذهب شیعه برای زنان مهریه تعیین نمی کنند که از آن به عنوان فرقی با ازدواج موقت یاد می کنید؟! مادر شما، مادر مادرتان، مادر مادر.... برایشان مهریه تعیین نکرده اند؟!

نوشته اید:

میقات;997248 نوشت:

هم چنین در این جا استمتاع، شرطِ دادن اجرت قرار گرفته، در حالى كه در عقد دائم، استمتاع شرط نيست، وقتى مردى زنى دائمى را براى خود عقد مى ‏كند به محض تمام شدن عقد، مهريه او به ذمه‏ اش مى ‏آيد.(ر.ک: همان، ص 434)

در آیه زیر استمتاع شرط اجرت یا مهریه عقد دائم قرار گرفته و در صورت عدم استمتاع مرد، زن دیگر آن مهریه ای را که از اول برایش تعیین کرده بودند دریافت نمی کند و پرداخت این مهریه در ذمه مرد نیست.

وَإِنْ طَلَّقْتُمُوهُنَّ مِنْ قَبْلِ أَنْ تَمَسُّوهُنَّ وَقَدْ فَرَضْتُمْ لَهُنَّ فَرِيضَةً فَنِصْفُ مَا فَرَضْتُمْ إِلَّا أَنْ يَعْفُونَ أَوْ يَعْفُوَ الَّذِي بِيَدِهِ عُقْدَةُ النِّكَاحِ ۚ وَأَنْ تَعْفُوا أَقْرَبُ لِلتَّقْوَىٰ ۚ وَلَا تَنْسَوُا الْفَضْلَ بَيْنَكُمْ ۚ إِنَّ اللَّهَ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ(2:237)

میقات;997249 نوشت:

هم چنین وقتی چیزی از مسلمات تاریخی است، تکلیفش روشن است.


تا مسلمات تاریخی از چه راهی بدست آمده باشند و مورد قبول کدام فرقه باشند. مثلاً صلیب عیسی یکی از مسلمات تاریخی است ولی فقط برای فرقه مسیحیت!

میقات;997249 نوشت:

توضیح:

معنایش این است که قطعا چنین موضوعی(ازدواج موقت) در زمان پیامبر(صلی الله علیه و آله) واقع می شده و خود آن حضرت و نیز صحابه، عمل می کرده اند.

اگر خلاف قرآن و دستور الهی بوده، قطعا نباید آن ها مرتکب می شده اند.

پس قطعا خلاف قرآن نبوده است که انجام می داده اند.

نتیجه: ازدواج موقت، مورد تایید قرآن است.



کسی که قرآن می خواند و از سرگذشتهای امم پیشین خبردار می شود هرگز با این قطعیت سخن نمی گوید آنهم وقتی دشمنی آشکار همچون شیطان در کمین است.
مگر قوم پیامبر چه می کردند؟ اموری را انجام می دادن که از گذشتگان به آنها رسیده بود و گمان می کردند مردمان پیشین نسل اندر نسل به آن عمل می کرده اند و بر این باور بودند که امور مذکور از طرف خداوند به گذشتگان ابلاغ شده است. خداوند به آنها می گفت: اگر این امور به من تعلق دارند کتابتان را بیاورید.
الآن کتاب خداوند دربرابر دیدگانمان گشوده است و می خواهیم بدانیم آیا ازدواج موقت یا تعدد زوجات در آن هست یا خیر، هیچ کاری هم به این نداریم که گذشتگان چه کردند و چه گفتند.

میقات;997250 نوشت:

در آیه 3 نساء:

ابتدا توسط خداوند متعال، حکم به جواز تعدد زوجات صادر شده است؛ پس اصل آن جایز و حلال است. در همین حد، برای رد ادعای شما کافی است.

اگر خداوند فقط می فرمود : فَانْكِحُوا مَا طَابَ لَكُمْ مِنَ النِّسَاءِ مَثْنَىٰ وَثُلَاثَ وَرُبَاعَ آنگاه حق کاملاً با شما بود ولی در اینجا شرط گذاشته است و آن شرط رعایت عدالت است.

میقات;997250 نوشت:

حالا که جایز است، آیا برای همه جایز است؟ می فرماید اگر از رعایت عدالت می ترسید، تک همسری بهتر است.

لذا: اولا همه را نمی گوید (چون شرطی و اگری است)، ثانیا حکم جواز قبلی را بر نمی دارد بلکه می فرماید بهتر است.


حکم خداوند این است: اگر نمی توانید عدالت را رعایت کنید پس یک زن بیشتر نگیرید یا حتی یک کنیز چرا که این به عدالت(یا تقوی) نزدیکتر است

میقات;997250 نوشت:

در آیه 129 نساء نیز:

جمله «فَلا تَمِيلُوا كُلَّ الْمَيْلِ...» (چنان نباشد كه يكى از زن ها بطور كلى مورد اعراض شما واقع گشته‏...)، می رساند که مراد از «لَنْ تَسْتَطيعُوا» (هرگز نمی توانید)، عدالت حقیقی و اقعی است؛ یعنی می فرماید نمی توانید عدالت حقیقی و واقعی را رعایت کنید؛ و به همین خاطر بعدا می فرماید پس همه میل و علاقه را نثار یکی نکنید...

به بیان دیگر:
عدالت واقعی و حقیقی (اعم از رفتاری و محبت قلبی) را نمی توانید اجرا کنید؛ پس لااقل افراط و تفریط نکنید و عدالت تقریبی را رعایت کنید یعنی در رفتار و نفقه و محبت و...، اعتدال و میانه رو باشید و این گونه نباشد که به یکی همه حقش را بدهید و در حق دیگری ظلم کنید.

اما در اینجا هیچ صحبتی از عدالت حقیقی یا تقریبی در میان نیست بلکه فقط می گوید: عدالت
عرض کردم خداوند حکم و نظر خود را مشخص کرده ولی با توجه به اینکه بسیار اندکند افرادی که به حکم و نظر خداوند عمل می کنند، انگار گفته باشد( حال اگر تک همسری را اختیار نکردید ) لا اقل یکی را نگیرید و بطور کامل دیگری را رها کنید.

shahed1;997282 نوشت:
در حالیکه مهریه همان فریضه است و فریضه نیز مهریه. در قرآن فریضه مفهوم مطلقی ندارد، گاهی مهریه می شود فریضه و گاهی نکاح و عقد، گاهی وصیت می شود فریضه و گاه چیزی دیگر.

با سلام و درود

در قرآن، صداق، اجر و... به معنای مهریه است؛ که در باره ازدواج موقت، با قید «فریضه» آمده تا از ازدواج دائم، تمیز داده شود.

shahed1;997282 نوشت:
در هر صورت آنچه در اینجا مهم می باشد، خود کلمه اجور است که همیشه با نکاح ظاهر می شود .

«اجور» که مشترک بین انواع نکاح است؛ آن چه موجب تمایز ازدواج دائم و موقت می شود، همین «فریضه» بودن در ازدواج موقت، و «معروف» بودن در ازدواج دائم است.

shahed1;997282 نوشت:
وقتی خداوند می فرمایند: فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُن‏، خود این حکم یعنی یک فریضه الهی، یعنی: فَرِيضَةً مِنَ اللَّهِ ، اگر غیر از این است بگو!

نمی دانم چرا دانسته یا نادانسته مطالب را در هم خلط می کنید. این دیگر از آن توجیه های ساختگی است. سخن در چیز دیگری است.

shahed1;997282 نوشت:
بطوری که می دانید، اهل سنت به نکاح موقت اعتقادی ندارند و بنا بر گفته خودتان، لا اقل 14 قرن است که اینچنین است. می خواهم بگویم ازدواج موقت یک باور درون مذهبی بوده و مختص شیعه است

خیر؛ چنین نیست. به منابع تفسیری، تاریخی و روایی اهل سنت مراجعه کنید. کسی در اصل ازدواج موقت، شکی ندارد.

فرق شیعه و سنی در این است که آن ها می گویند، ازدواج موقت بعدا نسخ شده، شیعه می گوید نسخ نشده و هنوز باقی است.

shahed1;997282 نوشت:
با این وجود آیا در مذهب شیعه برای زنان مهریه تعیین نمی کنند که از آن به عنوان فرقی با ازدواج موقت یاد می کنید؟! مادر شما، مادر مادرتان، مادر مادر.... برایشان مهریه تعیین نکرده اند؟!

این یک موضوع علمی است. سخن بر سر جلسه مهر بُرون و... نیست.

سخن بر سر این است که در ازدواج دائم اگر مهریه تعیین نشود و یا به هر دلیلی مهریه ای که تعیین شده، باطل و نادرست باشد؛ باز هم عقد ازدواج دائم صحیح است و مهریه بر اساس متعارف، تعیین می شود.

ولی در عقد موقت، اگر در هنگام عقد، مهریه تعیین نشده باشد و یا باطل باشد، عقد نیز باطل است. قید «فریضه» بودن در آیه شریفه، مهم است.

[="Tahoma"]

shahed1;997282 نوشت:
در آیه زیر استمتاع شرط اجرت یا مهریه عقد دائم قرار گرفته و در صورت عدم استمتاع مرد، زن دیگر آن مهریه ای را که از اول برایش تعیین کرده بودند دریافت نمی کند و پرداخت این مهریه در ذمه مرد نیست.

وَإِنْ طَلَّقْتُمُوهُنَّ مِنْ قَبْلِ أَنْ تَمَسُّوهُنَّ وَقَدْ فَرَضْتُمْ لَهُنَّ فَرِيضَةً فَنِصْفُ مَا فَرَضْتُمْ إِلَّا أَنْ يَعْفُونَ أَوْ يَعْفُوَ الَّذِي بِيَدِهِ عُقْدَةُ النِّكَاحِ ۚ وَأَنْ تَعْفُوا أَقْرَبُ لِلتَّقْوَىٰ ۚ وَلَا تَنْسَوُا الْفَضْلَ بَيْنَكُمْ ۚ إِنَّ اللَّهَ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ(2:237)

خیلی از این شبهات، به خاطر نداشتن دقت لازم در فهم آیه است.

آیه شریفه فوق نمی گوید اگر مرد استمتاع نداشت، هیچ مهریه ای نباید بدهد، بلکه می فرماید نصف آن را باید بدهد.

آیه را یکبار دیگر با دقت بخوانید:

«وَ إِنْ طَلَّقْتُمُوهُنَ‏ مِنْ قَبْلِ أَنْ تَمَسُّوهُنَّ وَ قَدْ فَرَضْتُمْ لَهُنَّ فَريضَةً فَنِصْفُ ما فَرَضْتُمْ إِلاَّ أَنْ يَعْفُونَ‏»؛ و اگر آنان را، پيش از آن كه با آن ها تماس بگيريد و (آميزش جنسى كنيد) طلاق دهيد، در حالى كه مهرى براى آن ها تعيين كرده ‏ايد، (لازم است) نصف آنچه را تعيين كرده ايد (به آن ها بدهيد) مگر اينكه آن ها (حق خود را) ببخشند.(بقره: 2/ 237)

پس می بینید که نفرموده مهریه نباید بدهد بلکه نصف مهریه را واجب می داند.

دقیقا این فرق بین ازدواج دائم و موقت است. که شما عمدا یا سهوا، آن را نمی بینید.

در نکاح دائم، با خواندن عقد، ولو استمتاعی نباشد، باز هم دادن مهریه بر مرد واجب است. بله نصف مهریه است ولی بالاخره به همان نیز مهریه گفته می شود. نمی دانم چطور حضرتعالی، نصف مهریه را دیگر مهریه نمی دانید؟!!

در نکاح موقت، چنین نیست و اگر شرط استمتاع شده باشد، بدون آن هیچ مهریه ای بر مرد واجب نیست.

[="Tahoma"]

shahed1;997286 نوشت:
تا مسلمات تاریخی از چه راهی بدست آمده باشند و مورد قبول کدام فرقه باشند. مثلاً صلیب عیسی یکی از مسلمات تاریخی است ولی فقط برای فرقه مسیحیت!

تمسک و اعتماد به تاریخ و نقل های آن، قواعد و ضوابط خود را دارد و عقلاء، به نقل های ثابت شده و معتبر آن، اعتماد می کنند.

در این جا سخن از نقل و تاریخی است که ثابت شده است؛ و حضرتعالی دقیقا می دانید چه می گویم لذا لازم نیست شواهد مخدوش تاریخی را این جا بیاورید و از باب اضطرار، بطور کلی تاریخ و علم آن را انکار کنید.

shahed1;997286 نوشت:
کسی که قرآن می خواند و از سرگذشتهای امم پیشین خبردار می شود هرگز با این قطعیت سخن نمی گوید آنهم وقتی دشمنی آشکار همچون شیطان در کمین است.
مگر قوم پیامبر چه می کردند؟ اموری را انجام می دادن که از گذشتگان به آنها رسیده بود و گمان می کردند مردمان پیشین نسل اندر نسل به آن عمل می کرده اند و بر این باور بودند که امور مذکور از طرف خداوند به گذشتگان ابلاغ شده است. خداوند به آنها می گفت: اگر این امور به من تعلق دارند کتابتان را بیاورید.
الآن کتاب خداوند دربرابر دیدگانمان گشوده است و می خواهیم بدانیم آیا ازدواج موقت یا تعدد زوجات در آن هست یا خیر، هیچ کاری هم به این نداریم که گذشتگان چه کردند و چه گفتند.

قرار نیست تاپیک را به صرف پست گذاشتن ادامه دهیم. قرار است گفتگوی علمی داشته باشیم. در خلأ صحبت نمی کنیم، بلکه در باره همین قرآن و آوردنده آن سخن می گوییم.

خیلی واضح عرض می کنم: در زمان پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) که خود حضرت و نیز سایر صحابه و بزرگان آن ها، ازدواج موقت داشته اند، مگر خلاف دستور الهی بوده است؟

دلیل بیاورید و ثابت کنید که هیچ ازدواج موقتی از طرف رسول خدا و سایر صحابه، واقع نشده است و همه مربوط به قبل از آمدن اسلام بوده است.

مگر می شود رسول و فرستاده خدا(صلی الله علیه و آله)، بر خلاف کتاب الهی که آورده است عمل کند و همه صحابه هم چنین کنند و همه هم کارشان را مشروع و جایز بدانند و هیچ کس هیچ تذکری ندهد؟!!

اتفاقا بنده هم دارم از کتاب الهی که خود پیامبر(صلی الله علیه و آله) آورده اند صحبت می کنم. همان کتابی که هم خود ایشان از آن تخلف نکرده و اگر کسی تخلف می کرد، متذکر شده و گناهش را به او می گفتند.

گفتار و عمل و رفتار پیامبر(صلی الله علیه و آله) که معصوم هستند، معیار و الگوست.

[="Tahoma"]

shahed1;997288 نوشت:
اگر خداوند فقط می فرمود : فَانْكِحُوا مَا طَابَ لَكُمْ مِنَ النِّسَاءِ مَثْنَىٰ وَثُلَاثَ وَرُبَاعَ آنگاه حق کاملاً با شما بود ولی در اینجا شرط گذاشته است و آن شرط رعایت عدالت است.

اگر قرار است تعدد زوجات مطرح نباشد، چرا خداوند از همان ابتدا نفرمود چون نمی توانید عدالت را رعایت کنید، فقط یک همسر بگیرید؟

چرا اصل آن را مطرح می کند؟

چرا تعداد معین کرد؟ اگر قرار است تعدد زوجات منتفی باشد، دیگر «مثنی و ثلاث و رباع» و تعیین سقف برای آن چه معنا دارد؟

چرا در باره تک همسری، فرمود بهتر است و چرا بطور صریح و با تاکید و شدت، آن را بیان نفرمود تا وجوبش واضح و آشکار باشد؟

shahed1;997288 نوشت:
حکم خداوند این است: اگر نمی توانید عدالت را رعایت کنید پس یک زن بیشتر نگیرید یا حتی یک کنیز چرا که این به عدالت(یا تقوی) نزدیکتر است

این تعبیر، برای بیان ممنوعیت و حرمت تعدد زوجات و نیز برای وجوب تک همسری، کافی نیست؛ آن هم ازدواج و نکاح که بسیار مهم و حایز اهمیت است.

این تعبیر برای بیان اهمیت رعایت عدالت و لزوم رعایت آن است؛ یعنی تعدد زوجات جایز است ولی باید عدالت را رعایت کنید. اگر می ترسید که نتوانید رعایت کنید، پس چند همسر نگیرید بلکه تک همسری را انتخاب کنید.

[="Tahoma"]

shahed1;997288 نوشت:
اما در اینجا هیچ صحبتی از عدالت حقیقی یا تقریبی در میان نیست بلکه فقط می گوید: عدالت

بله، در قرآن نیست، کما این که خیلی چیزهای دیگر نیست؛ زیرا وظیفه تبیین و تفسیر آن بر عهده رسول گرامی اسلام(صلی الله علیه و آله) است لذا لزومی ندارد همه چیز با همه تفاصیلش در قرآن بیاید.

آن چه عرض کردم مستند روایی دارد که در پست های قبلی آورده شد.

shahed1;997288 نوشت:
عرض کردم خداوند حکم و نظر خود را مشخص کرده ولی با توجه به اینکه بسیار اندکند افرادی که به حکم و نظر خداوند عمل می کنند، انگار گفته باشد( حال اگر تک همسری را اختیار نکردید ) لا اقل یکی را نگیرید و بطور کامل دیگری را رها کنید.

اگر قرار است تعدد زوجات از نظر قرآن، ممنوع و حرام باشد پس باید چنین ازدواجی باطل هم باشد، یعنی کسی که تخلف کرده و تعدد زوجات انجام داده باید بیش از یکی، بقیه ازدواج های او باطل باشد.

پس معنا ندارد بگوییم خداوند می گوید حالا که این کار را کردید و حالا که ازدواجتان باطل و حرام است، لااقل یکی را نگیرید و دیگری را بطور کامل رها کنید.

اگر ازدواجی باطل و حرام است، باطل است دیگر؛ با توصیه و... که درست نمی شود.

خداوند متعال از این نسبت ها، پاک و مبرّا است.

میقات;997294 نوشت:

با سلام و درود

دلیل قرآنی بیاورید.

کجای قرآن، فریضه با تعبیر مهریه و یا مهریه با تعبیر فریضه آمده است؟ لطفا آیه؟

در قرآن، صداق، اجر و... به معنای مهریه است؛ که در باره ازدواج موقت، با قید «فریضه» آمده تا از ازدواج دائم، تمیز داده شود.

سلام

یکی همین جا که خودتان دارید می گویید با قید «فریضه» آمده است. البته قرآن نمی گوید این فریضه مربوط به ازدواج موقت است ولی چون روایات درباره اش چنین نظری داده اند، بر آن برچسب خورده است درحالیکه اکثریت مترجمین، حتی از میان مترجمین شیعه، چنین برداشتی نداشته و آیه را به ازدواج موقت ربط نداده اند.

و یکی دیگر در آیه ایست که شما در پست زیر به آن اشاره کرده اید:

میقات;997295 نوشت:

خیلی از این شبهات، به خاطر نداشتن دقت لازم در فهم آیه است.

آیه شریفه فوق نمی گوید اگر مرد استمتاع نداشت، هیچ مهریه ای نباید بدهد، بلکه می فرماید نصف آن را باید بدهد.

آیه را یکبار دیگر با دقت بخوانید:

«وَ إِنْ طَلَّقْتُمُوهُنَ‏ مِنْ قَبْلِ أَنْ تَمَسُّوهُنَّ وَ قَدْ فَرَضْتُمْ لَهُنَّ فَريضَةً فَنِصْفُ ما فَرَضْتُمْ إِلاَّ أَنْ يَعْفُونَ‏»؛ و اگر آنان را، پيش از آن كه با آن ها تماس بگيريد و (آميزش جنسى كنيد) طلاق دهيد، در حالى كه مهرى براى آن ها تعيين كرده ‏ايد، (لازم است) نصف آنچه را تعيين كرده ايد (به آن ها بدهيد) مگر اينكه آن ها (حق خود را) ببخشند.(بقره: 2/ 237)

لطفاً نظری به ترجمه ای که در ذیل آیه آورده اید بیندازید؛ ببینید این آیه درباره نکاح دائم است و همانگونه که دارید می بینید، مترجم بجای فَريضَةً نوشته: مهری و خود شما نیز از آن به عنوان مهریه یاد کرده اید و این مطلب بخوبی بیانگر این است که فریضه یعنی مهریه و شما نمی توانید آن را اختصاصی کنید یا برایش شرایط تعریف کنید . خوشبختانه در آیات 237 (آیه بالا) و آیه 236 بقره، خداوند چه بعد از نکاح و چه قبل از نکاح از آن به عنوان فریضه یاد کرده است:

لَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ إِنْ طَلَّقْتُمُ النِّسَاءَ مَا لَمْ تَمَسُّوهُنَّ أَوْ تَفْرِضُوا لَهُنَّ فَرِيضَةً ۚ وَمَتِّعُوهُنَّ عَلَى الْمُوسِعِ قَدَرُهُ وَعَلَى الْمُقْتِرِ قَدَرُهُ مَتَاعًا بِالْمَعْرُوفِ ۖ حَقًّا عَلَى الْمُحْسِنِينَ(2:236)
اگر زنان را، مادامى كه با آنان نزديكى نكرده و بر ايشان مَهرى [نيز] معين نكرده‌ايد، طلاق گوييد، بر شما گناهى نيست، و آنان را به طور پسنديده، به نوعى بهره‌مند كنيد -توانگر به اندازه [توان‌] خود، و تنگدست به اندازه [وسع‌] خود. [اين كارى است‌] شايسته نيكوكاران. فولادوند

ملاحظه می فرمایید؟ به مهریه ای که در هنگام عقد تعیین نشده فریضة گفته است. وقتی زنی را طلاق می دهند و برایش مهری تعیین نکرده اند یعنی ازدواج انجام شده ولی مهری برایش تعیین نشده است. بخاطر داری در این باره چه نوشتی؟

میقات;997248 نوشت:

دقت نفرموده اید! تعبیر دو آیه با هم فرق دارد:

«فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَ‏ فَريضَةً»؛ پس مَهرشان را، در حالى كه واجب شده، به آنان بدهيد.(نساء/ 24)
«وَ آتُوهُنَّ أُجُورَهُنَ‏ بِالْمَعْرُوف‏»؛ و مَهرشان را به طور پسنديده (طبق عرف، به خود) ايشان بدهيد.(نساء/ 25)

در اولی تعیین مهریه، به عنوان فریضه و واجب آمده، که همان ازدواج موقت است.
در دومی مهریه متعارف آمده است، که در ازدواج دائم، چنین است.

اصلا یکی از فرق های ازدواج دائم و موقت، همین است که مهریه در ازدواج دائم اگر تعیین نشود، مهریه متعارف در نظر گرفته می شود، ولی در عقد موقت، چون تعیین مهریه واجب است، اگر مهریه معین نشود، عقد باطل است.

قید «فَريضَةً» ندارد، در حالی که در آیه متعه و ازدواج موقت، قید فریضه و وجوب آمده است و به همین خاطر از ازدواج دائم، تمیز داده می شود.



اما اینکه نوشته اید من دقت نکردم! اشتباه می کنید: من ننوشتم مهری تعلق نمی گیرد بلکه نوشتم: آن مهریه ای را که از اول برایش تعیین کرده بودند دریافت نمی کند در حالی که شما می گویید در نکاح، وقتی مهری تعیین می شود در ذمه مرد است که آن را بپردازد
اگر اجازه دهید،بعد از جواب شما، دیگر درباره ازدواج موقت بحث نکنیم و فقط به مسئله تعدد زوجات بپردازیم، چون من فکر می کنم هرچه را در این باره لازم بود نوشتیم.

[="Tahoma"]

shahed1;997318 نوشت:
درحالیکه اکثریت مترجمین، حتی از میان مترجمین شیعه، چنین برداشتی نداشته و آیه را به ازدواج موقت ربط نداده اند.

با سلام و درود

این که در ترجمه نیاورده اند، دلیل بر این نیست که قائل به ازدواج موقت نبوده و یا این آیه را دال بر ازدواج موقت نمی دانند؛ چه بسا برای رعایت محدودیت ترجمه است. لذا در صدرتی می توان قبول کرد که او قائل به دلالت این آیه بر ازدواج موقت نیست که در تفسیر یا در جای دیگری به این موضوع تصریح کرده باشد.

یعنی اگر در ترجمه، قید ازدواج موقت نیامده، دلیل بر عدم قبول آن نیست، زیرا مهریه و نکاح، بر هر دو ازدواج صدق می کند و بعلت محدودیت ترجمه، باید نظر مترجم را در جای دیگر جستجو کرد.

shahed1;997318 نوشت:
ملاحظه می فرمایید؟ به مهریه ای که در هنگام عقد تعیین نشده فریضة گفته است. وقتی زنی را طلاق می دهند و برایش مهری تعیین نکرده اند یعنی ازدواج انجام شده ولی مهری برایش تعیین نشده است.

فریضه در اصل و لغت به معنای بريدن چيزى سخت و اثر گذاشتن در آن‏، محکم، قطع، معلوم، معین، واجب و... است؛(مفردات الفاظ القرآن، ص 630؛ قاموس قرآن، ج 5، ص 161) به مهریه هم اگر فریضه گفته می شود به خاطر همان معین بودن است.(قاموس قرآن، ج 5، ص 161)

نکته:
بله، درست؛ «فریضه» به معنای مهریه هم می آید ولی معنایش این نیست که هر کجا بیاید، معنای مهریه را می دهد.

در آیه (نساء/3) «اجور»، به معنای مهریه آمده است؛ دیگر معنا ندارد «فریضه» هم به معنای خود مهریه باشد یعنی دو بار مهریه را به کار برده باشد. لذا «فریضه» قیدی برای مهریه (اجور) است، مهریه ای واجب و معین.

یکی از فرق های ازدواج دائم با موقت این است که در دائم اگر مهریه معین نباشد، باز هم ازدواج صحیح است؛ و این ازدواج موقت است که واجب است مهریه معین و معلوم باشد، و بدون آن، عقد باطل است.

قید «فریضه» در آیه (نساء/3) برای ازدواج موقت را در کنار قید «معروف» در آیه بعد (نساء/ 4) برای ازدواج دائم قرار دهید تا تمایزشان بیشتر روشن شود.
بالاخره نکته و ویژگی ای که داشته که خداوند حکیم برای یکی قید فریضه و برای دیگری قید معروف، می آورد؛ و این گونه نیست که این قیدها، بدون فایده و بدون نکته باشد.

ازدواجی که با عقد، تمام مهریه بر عهده مرد واجب می شود، ازدواج موقت است؛ لذا فرمود: «فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَ‏ فَريضَة»

shahed1;997318 نوشت:
من ننوشتم مهری تعلق نمی گیرد بلکه نوشتم: آن مهریه ای را که از اول برایش تعیین کرده بودند دریافت نمی کند در حالی که شما می گویید در نکاح، وقتی مهری تعیین می شود در ذمه مرد است که آن را بپردازد

در لفظ و عبارت که مشکل نداریم.

بالاخره به همان نصف هم مهریه گفته می شود یا نه؟ بله مهریه گفته می شود؛ پس در ازدواج دائم به محض خواندن عقد، مهریه (اعم از نصف یا تمام) بر عهده مرد واجب می شود؛ برخلاف عقد موقتی که به شرط استمتاع است، در این جا فقط در صورت استمتاع، مهریه واجب می شود.
آیه 3 سوره نساء نیز وجوب مهریه را بعد از قید استمتاع «فَمَا اسْتَمْتَعْتُمْ بِهِ مِنْهُنَّ» آورده است.

shahed1;997318 نوشت:
اگر اجازه دهید،بعد از جواب شما، دیگر درباره ازدواج موقت بحث نکنیم و فقط به مسئله تعدد زوجات بپردازیم، چون من فکر می کنم هرچه را در این باره لازم بود نوشتیم.

بله موافقم.
ازدواج موقت با وجود دلیل قرآنی، و با وجود ادله روایی بسیار و نیز شواهد آشکار تاریخی و عمل پیامبر(صلی الله علیه و آله) و صحابه و بزرگان اصحاب و سایر مسلمانان صدر اسلام، اصل مشروع بودنش روشن و واضح است و شیعه و سنی در اصل مشروعیت آن، اتفاق نظر دارند. لذا جای شک و شبهه ای باقی نمی ماند.

shahed1;996676 نوشت:
با سلام

در قرآن آیه ای پیدا نمی کنید که درباره ازدواج موقت چیزی گفته باشد، اگرچه آیه 24 سوره نساء را به این موضوع ربط داده اند اما حقیقتاً چنین مفهومی از آن برداشت نمی شود و اغلب متجرمین ، حتی مترجمین شیعه، به درستی و بدون اشاره به قضیه ازدواج موقت، آیه را ترجمه کرده اند. ازدواج موقت درواقع از ناحیه احادیث و روایات به آیه 24 تحمیل شده و متأسفانه از این مفاهیم تحمیلی در قرآن به وفور یافت می شود.
اگرچه آیه 4 سوره نساء تعدد زوجات را برای مردان روا داشته ولی آن را مشروط به رعایت عدالت کرده و چون در آیه 129 رعایت عدالت در میان همسران را غیر ممکن و منتفی دانسته، در نتیجه تعدد زوجات مورد رضای خداوند نبوده و بهتر است مومنین به یک همسر اکتفا نمایند.

درود.. در مورد ازدواج موقت همان طور است که گفتید و در مورد تعدد زوجات بهتر است به یک همسر اکتفا شود ولی رعایت عدالت هم در حد توان و وسع کفایت دارد

میقات;997344 نوشت:
یکی از فرق های ازدواج دائم با موقت این است که در دائم اگر مهریه معین نباشد، باز هم ازدواج صحیح است؛ و این ازدواج موقت است که واجب است مهریه معین و معلوم باشد، و بدون آن، عقد باطل است.

درود و سلام
هر چند مهریه در ازدواج دائم که تنها نوع ازداواج در آیات قرآن هست به عنوان هدیه و نحله هم نام برده شده است [=ParsQuran]وَآتُوا النِّسَاءَ صَدُقَاتِهِنَّ نِحْلَةً ...تا ظن و گمان خرید و فروش از بین برود اما طبق همان آیه 24 نساء مهریه به عنوان یک فریضه و واجب شمرده شده است. این صحبت های شما بازی با کلمات است شما بایست دقت بفرمایید به چندین دلیل اشکار و واضح بجای بازی با فریضه و معروف (که احتمالا منظور نحله باشد)

[="Tahoma"]

prosperity;997367 نوشت:
درود و سلام
هر چند مهریه در ازدواج دائم که تنها نوع ازداواج در آیات قرآن هست به عنوان هدیه و نحله هم نام برده شده است [=ParsQuran]وَآتُوا النِّسَاءَ صَدُقَاتِهِنَّ نِحْلَةً ...تا ظن و گمان خرید و فروش از بین برود اما طبق همان آیه 24 نساء مهریه به عنوان یک فریضه و واجب شمرده شده است. این صحبت های شما بازی با کلمات است شما بایست دقت بفرمایید به چندین دلیل اشکار و واضح بجای بازی با فریضه و معروف (که احتمالا منظور نحله باشد)

با سلام و درود

به اندازه کافی و با ادله مختلف در این زمینه و در پست های قبلی گفتگو شده است؛ می توانید مطالعه فرمایید.

میقات;997344 نوشت:
بالاخره به همان نصف هم مهریه گفته می شود یا نه؟ بله مهریه گفته می شود؛ پس در ازدواج دائم به محض خواندن عقد، مهریه (اعم از نصف یا تمام) بر عهده مرد واجب می شود؛ برخلاف عقد موقتی که به شرط استمتاع است، در این جا فقط در صورت استمتاع، مهریه واجب می شود.

تا قبل از این گفته میشد که مهریه عندالمطالبه است یعنی به محض خواندن عقد پرداخت مهریه در ذمه مرد است. اما مشخص است که این حرف درست نیست و پرداخت نصف مهریه وجوب پیدا میکند
طبق انچه شما گفته اید میشود عنوان کرد مهریه در عقد دائم هم به شرط استمتاع است بالاخره به همان نصف هم مهریه گفته میشود یا نه؟

انچه واضح است در ایات قرآن صحبتی از ازدواج موقت به میان نیامده است این کاملا واضح و مشخص است
در همان ایه 24 نساء که عبارت فماستمتعتم به منهن فاتوهن اجورهن بکار رفته است اگر به قبل و بعد از آیه و سیاق آن دقت بفرمایید روشن است که صحبت از عقد دائم است چه اینکه در ایه قبل در حال مشخص کردن زنانی است که ازدواج با انها حلال است و در ادامه میگوید چنانچه استمتاع صورت گرفت مهریه انها بهعنوان یک واجب بایست پرداخت شود.( ضمیر هن اشاره به همان زنانی که در قبل از انها نام برده شده)
و در آیه بعد چنین امده است که چنانچه نمی توانید عقد کنید به کنیز و یا مشابه فعلی ان یعنی زنانی که انتظارات انها خیلی بالا نیست و یا در شرایط مناسبی به سر نمیبرند عقد شوند و یا عفاف در پیش گیرند
جایی گفته نشده است چنانچه نمی توانند عقد دائم کنند بروند متعه کنند چه اینکه در آن زمان طبق همان رویات شما با یک مشت ارد و یا خرما زنان را متعه میکردند
پس انچه واضح است در خصوص متعه در آیات قران صحبتی نشده است و در خصوص شرایط ان نیز صحبتی گفته نشده است و این باعث شده تا اختلاف نظر در خصوص شرایط ان در حد بالای بوجود آید کما اینکه برخی رضایت والد را برای ان شرط کنند و ارث و فقرات دیگر.
اما اینکه پیامبر و اصحاب عقد موقت داشته اند تا جایی که من در خصوص پیامبر میدانم عقد دائم و ملک یمین داشته اند. در خصوص اصحاب بر فرض عقد موقت داشته اند در اینجا بایست دقت شود متعه قبل از اسلام نیز رواج داشته و همان طور که در روایات امده با یک مشت آرد و چند خرما هم متعه میکردند. پس اصحاب به تبعیت از آنچه رایج بوده عمل کرده اند ممکن است سوال شود چرا پیامبر مانع نشد؟؟ در برخی روایات گفته شده بعد از یکی از جنگ ها پیامبر متعه و چند مورد دیگر را حرام کرده است علاوه بر این روایت مسئله دیگر و مهم تر و نقطه اختلاف این است که پیامبر اگر در این مورد سکوت کرده ممکن است این احتمال را میداده که ممکن است در این خصوص بعدا ایاتی بیاید و اینکه پیامبر تنها بیانگر و گوینده ایات بوده لتبین لناس و نه مفسرهر چند الگو هم بوده است. میخواهم بگویم پیامبر طبق انچه میدانسته عمل کرده استو معصوم نبوده است.مثلا در خصوص سنگسار چنین موردی در قران به رسمیت شناخته نشده اما روایات میگوید پیامبر چنین کاری انجام داده. پاسخ این است که انچه پیامبر انجام داده در خصوص افرادی یهود و یا نصاری طبق احکام ادیان قبلی و خود آنها بوده و طبق آنچه میدانسته عمل کرده است

shahed1;997288 نوشت:
حکم خداوند این است: اگر نمی توانید عدالت را رعایت کنید پس یک زن بیشتر نگیرید یا حتی یک کنیز چرا که این به عدالت(یا تقوی) نزدیکتر است

به نظر بنده آمد حکم خداوند احتمالا این است که : شما هرگز نمیتونین عدالت رو کامل رعایت کنید ، پس لااقل حداقلش رو رعایت کنید .

ولی در مورد مهریه تقریبا بنده هم نظر شما را داشتم و تایپک هم زدم ولی تایید نشد ، بنده عرض کردم مهریه شرط عقد است و فرقی در مهریه عقد دائم و عقد موقت نیست

میقات;997344 نوشت:
یکی از فرق های ازدواج دائم با موقت این است که در دائم اگر مهریه معین نباشد، باز هم ازدواج صحیح است؛ و این ازدواج موقت است که واجب است مهریه معین و معلوم باشد، و بدون آن، عقد باطل است.

شما دلیل بیاورید از روایات و ... که کلمه معروف در قران در مورد مهریه عقد دائم به معنای این است که پرداخت آن در ابتدا ضروری نیست .

میقات;997251 نوشت:

مهمتر این که اگر بیش از یکی حرام بود، آن هم نکاح که موضوع بسیار مهمی است، باید خداوند به صورت بسیار تاکیدی، حرمتش را بیان می فرمود؛ نه این که اول تا چهارتا را اجازه بدهد سپس بفرماید ای کسانی که رعایت نمی کنید و به حرام ازدواج می کنید، لااقل ظلم نکنید.
این اصلا از خداوند حکیم و علیم، صادر نمی شود، خصوصا در موضوع بسیار مهمی مانند ازدواج و نکاح.

سلام

در قرآن سابقه دارد وقتی خداوند می خواهد چیزی را موکداً، نفی و رد نماید شرط محال می گذارد. بعنوان مثال در سوره اعراف می فرمایند:

إِنَّ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآيَاتِنَا وَاسْتَكْبَرُوا عَنْهَا لَا تُفَتَّحُ لَهُمْ أَبْوَابُ السَّمَاءِ وَلَا يَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ حَتَّىٰ يَلِجَ الْجَمَلُ فِي سَمِّ الْخِيَاطِ ۚ وَكَذَٰلِكَ نَجْزِي الْمُجْرِمِينَ(7:40)
در حقيقت، كسانى كه آيات ما را دروغ شمردند و از [پذيرفتن‌] آنها تكبّر ورزيدند، درهاى آسمان را برايشان نمى‌گشايند و در بهشت درنمى‌آيند مگر آنكه شتر در سوراخ سوزن داخل شود. و بدينسان بزهكاران را كيفر مى‌دهيم.

نمونه دیگر در سوره بقره آمده است؛ اول می گوید اگر می توانید بیاورید و بعد با قاطعیت می گوید نمی توانید بیاورید.

وَإِنْ كُنْتُمْ فِي رَيْبٍ مِمَّا نَزَّلْنَا عَلَىٰ عَبْدِنَا فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِنْ مِثْلِهِ وَادْعُوا شُهَدَاءَكُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ(2:23)
و اگر در آنچه بر بنده‌ى خويش نازل كرده‌ايم شك داريد، سوره‌اى مانند آن بياوريد و شاهدان خود را غير از خدا فراخوانيد اگر راست مى‌گوييد

فَإِنْ لَمْ تَفْعَلُوا وَلَنْ تَفْعَلُوا فَاتَّقُوا النَّارَ الَّتِي وَقُودُهَا النَّاسُ وَالْحِجَارَةُ ۖ أُعِدَّتْ لِلْكَافِرِينَ(2:24)
و اگر این کار را انجام ندادید ـ که هرگز نمی توانید انجام دهید ـ بنابراین از آتشی که هیزمش مردم و سنگ هایند، بپرهیزید؛ آتشی که برای کافران آماده شده است.

به نظر من، نمونه سوره نساء نیز از همین دست می باشد؛ اول می گوید اگر می توانید عدالت را رعایت کنید، هرچه خوش دارید بگیرید و بعد با تاکید می گوید نمی توانید رعایت کنید:

وَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا تُقْسِطُوا فِي الْيَتَامَىٰ فَانْكِحُوا مَا طَابَ لَكُمْ مِنَ النِّسَاءِ مَثْنَىٰ وَثُلَاثَ وَرُبَاعَ ۖ فَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا تَعْدِلُوا فَوَاحِدَةً أَوْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ ۚ ذَٰلِكَ أَدْنَىٰ أَلَّا تَعُولُوا
اگر شما را بيم آن است كه در كار يتيمان عدالت نورزيد، از زنان هر چه شما را پسند افتد، دو دو، و سه سه و چهار چهار به نكاح درآوريد. و اگر بيم آن داريد كه به عدالت رفتار نكنيد تنها يك زن بگيريد يا هر چه مالك آن شويد. اين راهى بهتر است تا مرتكب ستم نگرديد.

وَلَنْ تَسْتَطِيعُوا أَنْ تَعْدِلُوا بَيْنَ النِّسَاءِ وَلَوْ حَرَصْتُمْ ۖ فَلَا تَمِيلُوا كُلَّ الْمَيْلِ فَتَذَرُوهَا كَالْمُعَلَّقَةِ ۚ وَإِنْ تُصْلِحُوا وَتَتَّقُوا فَإِنَّ اللَّهَ كَانَ غَفُورًا رَحِيمًا(4:129)
شما هرگز نتوانید میان زنان به عدالت رفتار کنید هر چند راغب و حریص (بر عدل و درستی) باشید، پس به تمام میل خود یکی را بهره‌مند و آن دیگر را محروم نکنید تا او را معلّق و بلا تکلیف گذارید. و اگر سازش کنید و پرهیزکار باشید همانا خدا بخشنده و مهربان است.

ادامه دارد

prosperity;997357 نوشت:
درود.. در مورد ازدواج موقت همان طور است که گفتید و در مورد تعدد زوجات بهتر است به یک همسر اکتفا شود ولی رعایت عدالت هم در حد توان و وسع کفایت دارد

سلام

من حرف شما را بطور قطع رد نمی کنم اما نظراتی دارم که در ادامه طرحشان می کنم، امیدوارم شما و دیگران بنده را از نقطه نظرات و رهنمودهای خود بی نصیب نگذارید.

به من بیاموز;997384 نوشت:
به نظر بنده آمد حکم خداوند احتمالا این است که : شما هرگز نمیتونین عدالت رو کامل رعایت کنید ، پس لااقل حداقلش رو رعایت کنید .

ولی در مورد مهریه تقریبا بنده هم نظر شما را داشتم و تایپک هم زدم ولی تایید نشد ، بنده عرض کردم مهریه شرط عقد است و فرقی در مهریه عقد دائم و عقد موقت نیست

سلام

این احتمال وجود دارد ولی از شما و دیگر دوستان دعوت می کنم در ادامه بحث با ما باشید و هرجا اشکالی دیدید تذکر بدهید. باید بدانیم تا حرکت نکنیم ره به جایی نخواهیم برد.

وَالَّذِينَ جَاهَدُوا فِينَا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنَا ۚ وَإِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنِينَ
كسانى را كه در راه ما مجاهدت كنند، به راه‌هاى خويش هدايتشان مى‌كنيم، و خدا با نيكوكاران است.

prosperity;997357 نوشت:
درود.. در مورد ازدواج موقت همان طور است که گفتید و در مورد تعدد زوجات بهتر است به یک همسر اکتفا شود ولی رعایت عدالت هم در حد توان و وسع کفایت دارد

سلام
در قران کریم سفاح در کنار اخدان امده است.
در دو جای قران این مطلب صدق میکند.
ولی در ایه 24 نسا بعد از نفی سفاح، نفی اخدان نیامده است.
شما میدانید چرا قران در اینجا اتخاذ اخدان را ذکر نکرده است؟
مثلا در ایه 25 نسا سفاح و اتخاذ اخدان نفی شده.

پدر بنده مهریه مادرمو همون اول نداده الان چنان دعوایی توی خونمون راه افتاده که مادرم نزدیک بود امشب از حال بره اینقدر گریه کرده .

دایی بنده کلی سکه مهریه کرده با اینکه کلی بدهی دیگه هم داره و تا آخر عمرش فکر کنم باید زندان بمونه بدون اینکه حتی همسرشو بیاره توی خونه .

همش هم ریشه یابی کردم دیدم دلیلش اینه که مهریه رو همون اول نمیدن به زن ، اینطوری بعضی مردا کلی مهریه وعده میدن واسه چشم و هم چشمی و خودشون رو بدبخت میکنن ، کسی هم به مرد مومن زن نمیده سر این موضوع .

به هر کی هم میگم میگه برو به مرجع تقلیدت بگو ، میگم مرجع تقلید ندارم حالا تکلیف چیه ؟

یه راه حل هم این شده که مرد به زن ربا بده ، که این هم بررسی کردم دیدم چون پول زن تحت تملک مرد نیست حرامه .

این دلیل عقلی بنده برای اینکه میگم مهریه رو مرد باید همون اول بده ، دلیل نقلی هم با شما که فقیه هستید ، پیدا کنید خب یه چیزی .

تایپک هم زدم مستقل بررسی بشه تایید نکردن .

[="Tahoma"]

prosperity;997371 نوشت:
طبق انچه شما گفته اید میشود عنوان کرد مهریه در عقد دائم هم به شرط استمتاع است بالاخره به همان نصف هم مهریه گفته میشود یا نه؟

با سلام و درود

اگر تمرکزتان روی نصف مهر است، بهتر است عرضم را این گونه بیان کنم:

نصف مهر، در عقد دائم، به محض عقد، واجب می شود؛ ولی در عقد موقت چنین نیست و بستگی به استمتاع دارد.

prosperity;997371 نوشت:
انچه واضح است در ایات قرآن صحبتی از ازدواج موقت به میان نیامده است این کاملا واضح و مشخص است
در همان ایه 24 نساء که عبارت فماستمتعتم به منهن فاتوهن اجورهن بکار رفته است اگر به قبل و بعد از آیه و سیاق آن دقت بفرمایید روشن است که صحبت از عقد دائم است چه اینکه در ایه قبل در حال مشخص کردن زنانی است که ازدواج با انها حلال است و در ادامه میگوید چنانچه استمتاع صورت گرفت مهریه انها بهعنوان یک واجب بایست پرداخت شود.( ضمیر هن اشاره به همان زنانی که در قبل از انها نام برده شده)
و در آیه بعد چنین امده است که چنانچه نمی توانید عقد کنید به کنیز و یا مشابه فعلی ان یعنی زنانی که انتظارات انها خیلی بالا نیست و یا در شرایط مناسبی به سر نمیبرند عقد شوند و یا عفاف در پیش گیرند
جایی گفته نشده است چنانچه نمی توانند عقد دائم کنند بروند متعه کنند چه اینکه در آن زمان طبق همان رویات شما با یک مشت ارد و یا خرما زنان را متعه میکردند
پس انچه واضح است در خصوص متعه در آیات قران صحبتی نشده است و در خصوص شرایط ان نیز صحبتی گفته نشده است و این باعث شده تا اختلاف نظر در خصوص شرایط ان در حد بالای بوجود آید کما اینکه برخی رضایت والد را برای ان شرط کنند و ارث و فقرات دیگر.

در پست های قبلی به طور کامل و مفصل به این مباحث پرداخته شده است.

prosperity;997371 نوشت:
اما اینکه پیامبر و اصحاب عقد موقت داشته اند تا جایی که من در خصوص پیامبر میدانم عقد دائم و ملک یمین داشته اند. در خصوص اصحاب بر فرض عقد موقت داشته اند در اینجا بایست دقت شود متعه قبل از اسلام نیز رواج داشته و همان طور که در روایات امده با یک مشت آرد و چند خرما هم متعه میکردند. پس اصحاب به تبعیت از آنچه رایج بوده عمل کرده اند ممکن است سوال شود چرا پیامبر مانع نشد؟؟ در برخی روایات گفته شده بعد از یکی از جنگ ها پیامبر متعه و چند مورد دیگر را حرام کرده است علاوه بر این روایت مسئله دیگر و مهم تر و نقطه اختلاف این است که پیامبر اگر در این مورد سکوت کرده ممکن است این احتمال را میداده که ممکن است در این خصوص بعدا ایاتی بیاید و اینکه پیامبر تنها بیانگر و گوینده ایات بوده لتبین لناس و نه مفسرهر چند الگو هم بوده است. میخواهم بگویم پیامبر طبق انچه میدانسته عمل کرده استو معصوم نبوده است.مثلا در خصوص سنگسار چنین موردی در قران به رسمیت شناخته نشده اما روایات میگوید پیامبر چنین کاری انجام داده. پاسخ این است که انچه پیامبر انجام داده در خصوص افرادی یهود و یا نصاری طبق احکام ادیان قبلی و خود آنها بوده و طبق آنچه میدانسته عمل کرده است

عقد موقت در صدر اسلام بوده است. اگر روایتی هم بر تحریم متعه آمده(فارق از صحت آن)، معلوم می شود که قبلش حلال بوده است؛ پس اصل ازدواج موقت حلال است. این که بعدا حرام شده یا نسخ شده(که به نظر شیعه نشده و هنوز باقی است) موضوع دیگری غیر از اصل مشروعیت است.

بقیه موارد مرتبط با این تاپیک نیست و در جای خود باید پیگیری شود.

[="Tahoma"]

به من بیاموز;997386 نوشت:
شما دلیل بیاورید از روایات و ... که کلمه معروف در قران در مورد مهریه عقد دائم به معنای این است که پرداخت آن در ابتدا ضروری نیست .

با سلام و درود

عرض بنده را درست نخوانده اید.

من کجا گفته ام پرداخت مهریه در عقد دائم، ضروری نیست؟!

این موضوع را چندین بار در پست های مختلف عرض کرده ام، لطفا به دقت مطالعه کنید:

یکی از فرق های ازدواج دائم و موقت در این است که در ازدواج موقت، باید مهریه معین و مشخص باشد، در غیر این صورت، عقد باطل است؛ ولی در ازدواج دائم، اگر مهریه معین هم نشده باشد باز هم عقد صحیح است و مهریه متعارف یا مهرالمثل بر عهده مرد است.

کجای این حرف، معنایش ضروری نبودن پرداخت مهریه در عقد دائم است؟!

فرق دیگر این که در ازدواج دائم، اگر استمتاعی هم صورت نگیرد، به محض عقد، مهریه بر عهده شوهر واجب می شود؛ ولی در ازدواج موقتی که به شرط استمتاع و بهره مندی است، وجوب پرداخت مهریه، در ازای استمتاع و بهره مندی است، لذا اگر استمتاعی نباشد، مهریه هم واجب نیست.

این هم معنایش ضروری نبودن مهریه در عقد دائم نیست!!

shahed1;997406 نوشت:
سلام

در قرآن سابقه دارد...

با سلام و درود

بهتر است با هم به آیاتی که آورده اید و ادعا دارید مانند آیات سوره نساء است، نگاهی بیندازیم ببینیم واقعا لحن و بیان آن ها یکی است؟!

لحن آیاتی که شما بیان کرده اید:

shahed1;997406 نوشت:
..وَلَا يَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ حَتَّىٰ يَلِجَ الْجَمَلُ فِي سَمِّ الْخِيَاطِ ۚ وَكَذَٰلِكَ نَجْزِي الْمُجْرِمِينَ(7:40)

فَإِنْ لَمْ تَفْعَلُوا وَلَنْ تَفْعَلُوا فَاتَّقُوا النَّارَ الَّتِي وَقُودُهَا النَّاسُ وَالْحِجَارَةُ ۖ أُعِدَّتْ لِلْكَافِرِينَ(2:24)

اما لحن آیه سوره نساء:

shahed1;997406 نوشت:

ذَٰلِكَ أَدْنَىٰ أَلَّا تَعُولُوا

وَإِنْ تُصْلِحُوا وَتَتَّقُوا فَإِنَّ اللَّهَ كَانَ غَفُورًا رَحِيمًا(4:129)

در آیاتی که شما آورده اید، سخن از مجازات و شدت عذاب و... است؛ ولی در سوره نساء، سخن از غفور و رحیم بودن خداوند است.

یعنی اگر قرار بود تعدد زوجات، تخلف از قوانین الهی باشد، سخن از غفاریت و رحمانیت الهی نمی شد، بلکه سخن از عذاب و مجازات اخروی بود.

واقعا اگر تعدد زوجات، حرام بود و افراد بر خلاف دستور الهی عمل کرده و نافرمان بودند؛ با آن ها از غفور و رحمان بودن سخن گفته می شد؟! آیا جا ندارد در مقابل این نافرمانی و سرپیچی، انذار شده و به عذاب و مجازات الهی اشاره شود؟!

بنابر این:
تعدد زوجات، تخلف از دستور الهی نیست، و الا باید با متخلفان و عصیان کنندگان، به شدت برخورد می شد و آن ها را از نافرمانی و عصیان، برحذر داشته و با تهدید به عذاب، آن ها را از نافرمانی باز می داشت.

[="Tahoma"]

prosperity;997357 نوشت:
در مورد تعدد زوجات بهتر است به یک همسر اکتفا شود ولی رعایت عدالت هم در حد توان و وسع کفایت دارد

با سلام و درود

بله، قرآن توصیه و سفارشی به تعدد زوجات ندارد و تک همسری بهتر است، ولی در عین حال، تعدد زوجات نیز حلال و جایز است و اگر کسی تعدد زوجات را انتخاب کرد باید عدالت بین همسران را رعایت کند تا مبادا در حق یکی از همسران ظلم و کوتاهی روا داشته شود.

میقات;997443 نوشت:
این هم معنایش ضروری نبودن مهریه در عقد دائم نیست!!

منظورم این است که مهریه ضروری هست همون موقع ( قبل عقد ) پرداخت بشه ، چک نکشه طرف بیست سال بعد که ارزش پول از بین رفت نقد بشه که هر دو طرف ناراضی بشن .

اگه طرف دونسته اینکارو نکنه ( مهریه رو همون اول نقد نده ) شاید اون ازدواج عقدش هم باطله و طرف در حکم دزد و زناکار باشه .

ولی اگه ندونسته اینکارو بکنه ، شاید عقد صحیح هست به شرطی که موقع دانستن مهریه رو بده .

میقات;997444 نوشت:

با سلام و درود

بهتر است با هم به آیاتی که آورده اید و ادعا دارید مانند آیات سوره نساء است، نگاهی بیندازیم ببینیم واقعا لحن و بیان آن ها یکی است؟!

لحن آیاتی که شما بیان کرده اید:

اما لحن آیه سوره نساء:

در آیاتی که شما آورده اید، سخن از مجازات و شدت عذاب و... است؛ ولی در سوره نساء، سخن از غفور و رحیم بودن خداوند است.



سلام

من به دنبال نشان دادن شباهت آیات نیستم بلکه می خواهم نشان دهم هرجا خداوند نظرش بر رد و نفی چیزی بوده شرط محال گذاشته است. همین شرط محالی که در اینجا گذاشته، خود دال بر این است که پروردگار تعدد زوجات را نمی پسندد و اتخاذ بیش از یک همسر کار خدا پسندانه ای نیست حالا شما اسمش را هرچه می خواهی بگذار. رحمان می فرمایند اگر نمی توانید عدالت برقرار کنید، و نمی توانید برقرار کنید، یکی بیشتر نگیرید.



میقات;997444 نوشت:

یعنی اگر قرار بود تعدد زوجات، تخلف از قوانین الهی باشد، سخن از غفاریت و رحمانیت الهی نمی شد، بلکه سخن از عذاب و مجازات اخروی بود.

واقعا اگر تعدد زوجات، حرام بود و افراد بر خلاف دستور الهی عمل کرده و نافرمان بودند؛ با آن ها از غفور و رحمان بودن سخن گفته می شد؟! آیا جا ندارد در مقابل این نافرمانی و سرپیچی، انذار شده و به عذاب و مجازات الهی اشاره شود؟!

بدون شرح:

حُرِّمَتْ عَلَيْكُمْ أُمَّهَاتُكُمْ وَبَنَاتُكُمْ وَأَخَوَاتُكُمْ وَعَمَّاتُكُمْ وَخَالَاتُكُمْ وَبَنَاتُ الْأَخِ وَبَنَاتُ الْأُخْتِ وَأُمَّهَاتُكُمُ اللَّاتِي أَرْضَعْنَكُمْ وَأَخَوَاتُكُمْ مِنَ الرَّضَاعَةِ وَأُمَّهَاتُ نِسَائِكُمْ وَرَبَائِبُكُمُ اللَّاتِي فِي حُجُورِكُمْ مِنْ نِسَائِكُمُ اللَّاتِي دَخَلْتُمْ بِهِنَّ فَإِنْ لَمْ تَكُونُوا دَخَلْتُمْ بِهِنَّ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ وَحَلَائِلُ أَبْنَائِكُمُ الَّذِينَ مِنْ أَصْلَابِكُمْ وَأَنْ تَجْمَعُوا بَيْنَ الْأُخْتَيْنِإِلَّا مَا قَدْ سَلَفَ ۗ إِنَّ اللَّهَ كَانَ غَفُورًا رَحِيمًا(سوره نساء آیه 23)

حرام شد بر شما (ازدواج با) مادران و دختران و خواهران و عمّه‌ها و خاله‌ها و دختران برادر و دختران خواهر و مادران رضاعی و خواهران رضاعی و مادران زن و دختران زن که در دامن شما تربیت شده‌اند اگر با آن زن مباشرت کرده باشید، و اگر دخول با آن زن نکرده (طلاق دهید) باکی نیست (که با دختر او ازدواج کنید). و نیز حرام شد زن فرزندان صلبی و نیز حرام شد جمع میان دو خواهر مگر آنچه پیش از نزول این حکم کرده‌اید (که خدا از آن درگذشت) که خدا (در حق بندگان) بخشنده و مهربان است.

سلام علیکم

جناب شاهد پیامبر اسلام تعدد زوجات داشتند یا نداشتند اصحاب ایشان چطور ؟ آیا آیه ای در قرآن دیده اید که بگوید آنچه که پیامبر بدان امر میکند انجام دهید و از آنچه نهی میکند دوری کنید ؟

میقات;997251 نوشت:

این نظر شخصی شماست، نه فرمایش قرآن.

معنا ندارد ابتدا بفرماید جایز است دو تا و سه تا و چهار تا همسر بگیرید و بعد بفرماید چون نمی توانید عدالت را رعایت کنید، پس یکی واجب است و بقیه حرام است.

اگر چنین بود، تعیین تعداد، چه معنا دارد؟ اگر قرار است بیش از یک همسر حرام باشد، پس تعیین سقف چهار تا، برای چیست؟ اگر حرام است که چهار تا یا هشت تا یا پنجاه تا فرقی ندارد، همه حرام است.

در اینجا تعداد و حدی مشخص نشده فقط دارد می گوید اگر بیم آن دارید که در مورد یتیمان به قسط عمل نکنید هرچه دلتان خواست، دوتا دوتا، سه تا سه تا، چارتا چارتا،..... از زنان دیگر به همسری بگیری، یعنی خداوند باید این رشته را تا ابد ادامه دهد؟!

میقات;997251 نوشت:

در مثال دقت نمی فرمایید.

در «لا تقربوا الصلاة» نهی از نماز در حال مستی است یعنی در حال مستی نماز نخوانید؛

ولی در «فَلا تَمِيلُوا» که نهی از ازدواج نیست، بلکه نهی از بی عدالتی تقریبی و نهی از افراط و تفریط است؛

پس اصل ازدواج، صحیح و مشروع است ولی از افراط و تفریط، نهی فرموده؛ بر خلاف نماز در حال مستی که از اصل نماز نهی شده است.


می خواهم بگویم در هر دو آیه لحن بیان بگونه ای است که شخص تصور می کند اگر چند همسر انتخاب کند حرجی بر او نیست حالا بد نیست کمی هم مراعات عدالت کند!
یا اگر در غیر نماز خواندن شرابخواری کند اشکالی ندارد کما اینکه تصور کرده اند این آیه قبل از تحریم شراب نازل شده در حالی که شراب هیچگاه حلال نبوده است، مگر ممکن است چیزی که خداوند از آن به عنوان پلیدی و عمل شیطان یاد می کند روزگاری حلال بوده باشد؟!

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَقْرَبُوا الصَّلَاةَ وَأَنْتُمْ سُكَارَىٰ حَتَّىٰ تَعْلَمُوا مَا تَقُولُونَ وَلَا جُنُبًا إِلَّا عَابِرِي سَبِيلٍ حَتَّىٰ تَغْتَسِلُوا ۚ وَإِنْ كُنْتُمْ مَرْضَىٰ أَوْ عَلَىٰ سَفَرٍ أَوْ جَاءَ أَحَدٌ مِنْكُمْ مِنَ الْغَائِطِ أَوْ لَامَسْتُمُ النِّسَاءَ فَلَمْ تَجِدُوا مَاءً فَتَيَمَّمُوا صَعِيدًا طَيِّبًا فَامْسَحُوا بِوُجُوهِكُمْ وَأَيْدِيكُمْ ۗ إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَفُوًّا غَفُورًا(سوره نساء آیه 43)
ای کسانی که ایمان آورده‌اید! در حال مستی به نماز نزدیک نشوید، تا بدانید چه می‌گویید! و همچنین هنگامی که جنب هستید -مگر اینکه مسافر باشید- تا غسل کنید. و اگر بیمارید، یا مسافر، و یا «قضای حاجت» کرده‌اید، و یا با زنان آمیزش جنسی داشته‌اید، و در این حال، آب (برای وضو یا غسل) نیافتید، با خاک پاکی تیمّم کنید! (به این طریق که) صورتها و دستهایتان را با آن مسح نمایید. خداوند، بخشنده و آمرزنده است.

در قرآن مخاطب اکثر تحریمها، منع ها و حصر ها کسانی هستند که ایمان آورده اند. انسان جایز الخطاست اما این بدان معنا نیست که او اجازه دارد خطا کند. او اجازه ندارد بطور همزمان با دو خواهر ازدواج کند اما اگر قبلاً این کار را کرده بود چه؟ خداوند غفور و رحیم است.
وقتی پروردگار می فرمایند نمی توانید بین زنان عدالت برقرار کنید یعنی ای مومنین اجازه ندارید بیش از یک همسر انتخاب کنند، بالاخره انسان جایز الخطاست، حال اگر انتخاب کردید چه؟ :

فَلَا تَمِيلُوا كُلَّ الْمَيْلِ فَتَذَرُوهَا كَالْمُعَلَّقَةِ ۚ وَإِنْ تُصْلِحُوا وَتَتَّقُوا فَإِنَّ اللَّهَ كَانَ غَفُورًا رَحِيمًا
پس( چنانچه گوش نکردید و چند زن گرفتید یا قبلاً گرفته اید) با کمال میل به یکی میل نکنید و دیگری را بلاتکلیف رها کنید. اگر ( رفتارتان را) اصلاح نمایید و تقوا پیشه کنید همانا خداوند غفور و رحیم است( و از گناهتان در می گذرد).

عزیزان! عدم درک صحیح آیه فوق سبب شده مسلمانان گمان کنند تعدد زوجات اشکالی ندارد حالا ای! یه کمی هم رعایت عدالت بد نیست!

اگر خداون می فرمایند در حالت مستی به نماز نایستید بدان معنا نیست که مستی در موارد دیگر جایز است
اگر می فرمایند یکی را محکم نچسبید و دیگری را رها کنید بدان معنا نیست که چند همسری جایز است.
پروردگار به صراحت می فرمایند اگر نمی توانید بین زنان عدالت برقرار کنید، که نمی توانید: فَوَاحِدَةً – پس یکی بیشتر نگیرید
می فرمایند: ذَٰلِكَ أَدْنَىٰ أَلَّا تَعُولُوا – اینکه عیال خود را زیاد نکنید به عدالت (و تقوا) نزدیکتر است. دیگر چگونه باید بگوید؟!

فاتح;997471 نوشت:
سلام علیکم

جناب شاهد پیامبر اسلام تعدد زوجات داشتند یا نداشتند اصحاب ایشان چطور ؟ آیا آیه ای در قرآن دیده اید که بگوید آنچه که پیامبر بدان امر میکند انجام دهید و از آنچه نهی میکند دوری کنید ؟

سلام

سئوال بسیار بجا و به موقعی کردید، چون در تتمه بحثم قصد داشتم به آن بپردازم منتهی قبل از آن سئوالی خدمت شریفتان دارم که انشاء الله ما را در فهم بهتر مسئله یاری خواهد کرد:
با توجه به باور موجود، یک مسلمان مجاز است فقط تا چهار همسر داشته باشد و باز عقیده بر این است که پیامبر بیش از چهار همسر داشته است، چرا و بر اساس کدام مجوز؟

shahed1;997509 نوشت:
سلام

سئوال بسیار بجا و به موقعی کردید، چون در تتمه بحثم قصد داشتم به آن بپردازم منتهی قبل از آن سئوالی خدمت شریفتان دارم که انشاء الله ما را در فهم بهتر مسئله یاری خواهد کرد:
با توجه به باور موجود، یک مسلمان مجاز است فقط تا چهار همسر داشته باشد و باز عقیده بر این است که پیامبر بیش از چهار همسر داشته است، چرا و بر اساس کدام مجوز؟

سلام علیکم

بر اساس و ماینطق عن الهوی ان هو الا وحی یوحی

فاتح;997511 نوشت:
سلام علیکم

بر اساس و ماینطق عن الهوی ان هو الا وحی یوحی

متوجه نمی شوم لطفاً بیشتر توصیح دهید.

shahed1;997509 نوشت:
سلام

سئوال بسیار بجا و به موقعی کردید، چون در تتمه بحثم قصد داشتم به آن بپردازم منتهی قبل از آن سئوالی خدمت شریفتان دارم که انشاء الله ما را در فهم بهتر مسئله یاری خواهد کرد:
با توجه به باور موجود، یک مسلمان مجاز است فقط تا چهار همسر داشته باشد و باز عقیده بر این است که پیامبر بیش از چهار همسر داشته است، چرا و بر اساس کدام مجوز؟

سلام ببینید از این آیه میتوانید این موضوع را متوجه شوید ؟

﴿...وَامْرَأَةًمُّؤْمِنَةً إِن وَهَبَتْ نَفْسَهَا لِلنَّبِیِّ إِنْ أَرَادَ النَّبِیُّ أَن یَسْتَنکِحَهَا خَالِصَةً لَّکَ مِن دُونِ الْمُؤْمِنِینَ...: هرگاه زن باایمانى خود را به پیامبر ببخشد چنانچه پیامبر بخواهد، مى‏تواند او را به همسرى برگزیند، امّا چنین ازدواجى تنها براى تو مجاز است نه دیگر مؤمنان...‏﴾ (الأحزاب/ 50)

به من بیاموز;997514 نوشت:
سلام ببینید از این آیه میتوانید این موضوع را متوجه شوید ؟

﴿...وَامْرَأَةًمُّؤْمِنَةً إِن وَهَبَتْ نَفْسَهَا لِلنَّبِیِّ إِنْ أَرَادَ النَّبِیُّ أَن یَسْتَنکِحَهَا خَالِصَةً لَّکَ مِن دُونِ الْمُؤْمِنِینَ...: هرگاه زن باایمانى خود را به پیامبر ببخشد چنانچه پیامبر بخواهد، مى‏تواند او را به همسرى برگزیند، امّا چنین ازدواجى تنها براى تو مجاز است نه دیگر مؤمنان...‏﴾ (الأحزاب/ 50)

سلام
خدا رو شکر
بسیار عالی و شایسته، منتهی شما می توانید ان را بیشتر تعمیم دهید

shahed1;997513 نوشت:
متوجه نمی شوم لطفاً بیشتر توصیح دهید.

سلام علیکم
ایشان بنا بر روایتی ۹ تا ۱۳ همسر داشتند . جواز چند همسری را شارع مقدس دادند . اگر بگوییم نداده و حرام است و پیامبر چنین کرده خلاف شرع کرده حرف باطلی است او طبق میل خود و هوای نفس عمل نمیکرد .( وما ینطق عن الهوی .. )

فاتح;997518 نوشت:
سلام علیکم
ایشان بنا بر روایتی ۹ تا ۱۳ همسر داشتند . جواز چند همسری را شارع مقدس دادند . اگر بگوییم نداده و حرام است و پیامبر چنین کرده خلاف شرع کرده حرف باطلی است او طبق میل خود و هوای نفس عمل نمیکرد .( وما ینطق عن الهوی .. )


خیلی ممنون
البته آیه ای که آوردید ربطی به بحث ندارد ولی کاملاً حق با شماست:
خداوند به او اجازه داده اما این اجازه فقط و فقط مختص رسول الله بوده است.
موضوع قفل شده است