جمع بندی احساس میکنم اگه من ازدواج کنم دلش میشکنه
تبهای اولیه
سلام خدمت کارشناسان محترم و دوستای خوبم.پسر 24 ساله هستم.کارشناسیم رو تازه تموم کردم.تصمیم گرفتم ادامه تحصیل بدم ولی توی یه رشته دیگه.با اینکه خدا هوش و استعداد زیادی به من بخشیده ولی این روزا یه مشکل بزرگ دارم.
صبح تا شب تمام فکر و ذکرم شده ازدواج.البته هیچ فرد خاصی تو ذهنم نیست.الحمدلله از اونایی هم نیستم که اهل دوست دختر و اینا باشم.
اصلا دختری رو که اهل اینجور رابطه ها باشه لایق ازدواج نمیدونم.تنها مشکلی که دارم اینه که من یه خاله دارم حدودا 6سال از من بزرگتره و هنوز ازدواج نکرده.
احساس میکنم اگه من ازدواج کنم دلش میشکنه.....واقعا خیلی در این مورد قکر میکنم
واقعا به بن بست رسیدم....
پرسش:
24 سال دارم و مسئله ازدواج تمام فکرم را مشغول کرد خاله ایی دارم که 6 سال از من کوچکتر و مجرد است احساس می کنم اگر ازدواج کنم دلش می شکند.
پاسخ:
دغدغه فکری ازدواج در این سن برای فردی مثل شما که به خاطر خدا از رفتن در مسیر نادرست خودداری می کنید یک مسئله کاملا طبیعی است؛ چون نیاز به ازدواج مثل تمام نیازهای طبیعی دیگر در وجود ماست و تا زمانی که به آن پاسخگویی نشود، چراغ و بوق هشدار آن خاموش نخواهد شد؛ چنانچه در زمان گرسنگی تا زمانی که به بدن غذا نرسد، هشدارش ادامه خواهد داشت. لذا تنها راهی که برای از بین بردن کامل چنین دغدغه هایی وجود دارد ازدواج است.
البته در کنار اقدام برای ازدواج، کارهای دیگری مثل ورزش؛ پر کردن اوقات فراغت؛ دوری از محرک های عاطفی و جنسی؛ نزدیک شدن بیش از پیش به خدا و اهل بیت (علیهم السلام) و ... می تواند در کنترل موقت این افکار به شما کمک کند تا خللی در درس خواندن و زندگی شما تا زمان پیدا کردن مورد مناسب و ازدواج ایجاد نشود.
در مورد خاله مجردتان هم باید عرض کنم که اولا حساسیت ایشان نسبت به شما به خاطر مخالف بودن جنس ها زیاد نخواهد بود. بله اگر مثلا شما خواهری داشتید که زودتر از ایشان ازدواج می کرد شاید ایشان پیش خود سرخورده می شد ولی ازدواج شما به عنوان یک جنس مخالف تاثیر چندانی برای ایشان نخواهد داشت ثانیا بر فرض که ایشان پیش خود ناراحت هم شود، باز هم این مسئله نمی تواند دلیل خوبی برای ازدواج نکردن شما باشد؛ چون هم این ناراحتی در حدی نیست که مانع مسئله مهمی مثل ازدواج شما شود و هم اینکه ممکن است ازدواج ایشان سال ها طول بکشد یا حتی خدایی ناکرده به هر دلیلی موفق به ازدواج نشود؛ در حالی که شما نمی توانید برای همیشه مجرد بمانید و بالاخره باید ازدواج کنید. جدای از همه اینها، ازدواج کردن شما نه تنها مشکلی برای ایشان ایجاد نمی کند؛ بلکه به دلیل اینکه با این وصلت افراد زیادی با هم آشنا می شوند، احتمال پیدا شدن خواستگارهای جدید و ازدواج ایشان هم به مراتب بیشتر خواهد شد و این خود نوعی کمک غیر مستقیم به ایشان است.
صبح تا شب تمام فکر و ذکرم شده ازدواج.البته هیچ فرد خاصی تو ذهنم نیست.الحمدلله از اونایی هم نیستم که اهل دوست دختر و اینا باشم. اصلا دختری رو که اهل اینجور رابطه ها باشه لایق ازدواج نمیدونم.تنها مشکلی که دارم اینه که من یه خاله دارم حدودا 6سال از من بزرگتره و هنوز ازدواج نکرده. احساس میکنم اگه من ازدواج کنم دلش میشکنه.....واقعا خیلی در این مورد قکر میکنم واقعا به بن بست رسیدم....سلام خدمت کارشناسان محترم و دوستای خوبم.پسر 24 ساله هستم.کارشناسیم رو تازه تموم کردم.تصمیم گرفتم ادامه تحصیل بدم ولی توی یه رشته دیگه.با اینکه خدا هوش و استعداد زیادی به من بخشیده ولی این روزا یه مشکل بزرگ دارم.
سلام....
مطمئن باشین چنین اتفاقی نمی افته... چون دخترا به هم جنساشون حساسن نه به جنس مخالف!!!
نهایتا میگه اونکه پسره هم ازدواج کرد من نه!! ولی در همین حده... احساسی که درمورد ازدواج یه دختر کوچیکترازخودش داره و خب ناراحتی ای که طبیعیه و واسش پیش میاد در مورد شما مطمئنا نداره....
ضمن اینکه مطمئنم درک میکنه به خاطر تاخیر ازدواج اون درست نیست کس دیگه ای پاسوز اون بشه و به نظرم اگه بدونه چنین ذهنیتی دارین عذاب وجدانم بگیره ... چون خود فرد درگیره و نمیخواد بقیه لااقل چنین تجربه ای داشته باشن اونم نزدیکانش!
ای بابا شما اقدام کن برای ازدواج ببین اصلن دختر پیدا میکنی.تا بیای یکی پیدا بشه که بهت بخوره.توخوشت بیاد و اون خوشش بیاد خودش کلی طول میکشه.
اون خانوم خدايي داره كه از شما بيشتر به فكرش هست مطمئن باشيد ازدواج نكردن شما به اون هيج كمكي نميكنه
سلام و عرض ادب.
پیدا کردن مورد مناسب هم یکی از معضلات پیش روی شماست...
شاید نتونید اصلاً مورد مناسب پیدا کنید ، پس به قول دوستمون آقا محسن شما قدم اول رو بردار ببین چقدر طول میکشه ( یکی از دایی های بنده بیشتر از 10 سال دارن براش دنبال مورد مناسب میگردن شما حسابش رو بکن دیگه ولی هنوز که هنوزه مجرده و تقریباً پیر شده ) ، تا اون موقع هم انشالله خاله محترمتون یک خواستگاربراشون میاد.
از این رو دوست خوبم اگر شرایط ازدواج رو دارید لحظه ای درنگ نکنید ، پاک موندن توی این جامعه کثیف واقعاً کار دشواریه.
پدرام باشی برادر...
با سلام
ازدواج نکردن شما هیچ کمکی به خاله تون نمیکنه سعی کنیداگه با ایشان صمیمی هستین سعی کنین بعد از ازدواج ان شاالله رابطتونو باهاش کم نکنین خانما روی روابط حساسن:Gol:
سلامدغدغه فکری ازدواج در این سن برای فردی مثل شما که به خاطر خدا از رفتن در مسیر نادرست خودداری می کنید یک مسئله کاملا طبیعی است؛ چون نیاز به ازدواج مثل تمام نیازهای طبیعی دیگر در وجود ماست و تا زمانی که به آن پاسخگویی نشود، چراغ و بوق هشدار آن خاموش نخواهد شد؛ چنانچه در زمان گرسنگی تا زمانی که به بدن غذا نرسد، هشدارش ادامه خواهد داشت. لذا تنها راهی که برای از بین بردن کامل چنین دغدغه هایی وجود دارد ازدواج است. البته در کنار اقدام برای ازدواج، کارهای دیگری مثل ورزش؛ پر کردن اوقات فراغت؛ دوری از محرک های عاطفی و جنسی؛ نزدیک شدن بیش از پیش به خدا و اهل بیت علیهم السلام و ... می تواند در کنترل موقت این افکار به شما کمک کند تا خللی در درس خواندن و زندگی شما تا زمان پیدا کردن مورد مناسب و ازدواج ایجاد نشود.[=#0000cd]ازدواج کردن شما نه تنها مشکلی برای ایشان ایجاد نمی کند؛ بلکه به دلیل اینکه با این وصلت افراد زیادی با هم آشنا می شوند، احتمال پیدا شدن خواستگارهای جدید و ازدواج ایشان هم به مراتب بیشتر خواهد. شد و این خود نوعی کمک غیر مستقیم به ایشان است
سلام خدمت کارشناسان محترم و دوستای خوبم.پسر 24 ساله هستم.کارشناسیم رو تازه تموم کردم.تصمیم گرفتم ادامه تحصیل بدم ولی توی یه رشته دیگه.با اینکه خدا هوش و استعداد زیادی به من بخشیده ولی این روزا یه مشکل بزرگ دارم.صبح تا شب تمام فکر و ذکرم شده ازدواج.البته هیچ فرد خاصی تو ذهنم نیست.الحمدلله از اونایی هم نیستم که اهل دوست دختر و اینا باشم.
اصلا دختری رو که اهل اینجور رابطه ها باشه لایق ازدواج نمیدونم.تنها مشکلی که دارم اینه که من یه خاله دارم حدودا 6سال از من بزرگتره و هنوز ازدواج نکرده.
احساس میکنم اگه من ازدواج کنم دلش میشکنه.....واقعا خیلی در این مورد قکر میکنم
واقعا به بن بست رسیدم....
با سلام
جواب سوال شما : مسئله ازدواج کوچکتر با وجود حضور خواهر یا برادر خاله و عمه بزگتر از نظر شرعی مشکلی نداره و وابسته به فرهنگ و عرفه.
این پرسش خیلی کلیه و نمیشه خیلی راحت نظر شخصی داد چرا که این نوع ازدواج به عوامل مختلفی از جمله :فرهنگ ها، نگرش ها، ارزش ها، باورها، رسومات، سطح اقتصادي، شغل ها، سنتي يا روشنفكر بودن، حساس بودن و شكنندگي شخصيت، پختگي و قدرت سازش بالا و.... دارد.
بعضی خانواده ها متعصبانه با این قضیه رفتار میکنن،
بعضی خانواده ها حق انتخاب نمیدن،
بعضی دختران بزرگتر بعلت شاغل بودن یا تحصیل اعلام میکنن که فعلا قصد ازدواج ندارن،
اگه تو فرهنگی که ازدواج پسر و یا دختر کوچکتر نقص برای دختر بزرگتر محسوب میشه درستش اینه که ترتیب رعایت بشه، و در محاورات و شوخیها بعنوان سد راه معرفی نشه.برای اینکه خاله بزرگتر از شما ناراحت نشه باید دلش را بدست آورد و اون فکر نکنه که سرنوشتش برای شما مهم نیست و باید با رفتار شما مطمئن بشه که از امتیازات اون کم نشده(با توجه به فرهنگ حاکم در اون خانه یا جامعه) و با ازدواج شما دایره نفوذتون هم گسترده تر میشه و امکان معرفی و پیدا شدن خواستگار برای ایشون هم فراهم تر میشه.
دور شدن از این موانع حالا خانوادگی یا عرف و اجتماعی به باورها و نگرشها بر میگرده و نمیشه یکدفعه و ناگهانی اونو عوض کرد.
با تشکر
خدا رو چه دیدی شاید ازدواج تو باعث خیر شد تو فامیل عروس یه دامادکه لیاقت خاله ی شما رو داشته باشه پیدا شد
واقعا به بن بست رسیدم....
پناه بر خدا
برخی جوونا چقد زود به بن بست میرسند!!!!
احساس میکنم اگه من ازدواج کنم دلش میشکنه.....واقعا خیلی در این مورد قکر میکنم
به جای فکر کردن اگر مورد خوبی دیدید که به ایشان میخورد معرفی کنید، با عمل از ایشان حمایت کنید
همین!
واسه چی ناراحت شه
مطمئن باشین خوشحال هم میشه
من که از الان منتظرم خواهر زاده هام عروس و دوماد شن :Nishkhand: