جمع بندی برتری ائمه (ع) ؛ تفضل یا امتحان؟
تبهای اولیه
باسلام و خسته نباشید
آیا برتری که ائمه علیهم السلام بر سایر خلق دارند از باب تفضل خداوند است یعنی اینکه برتری ایشان فقط از این باب است که خداوند خواسته از بقیه برتر باشند (یرید الله لیذهب عنکم)؟؟؟؟؟
یا برتری ایشان از باب شایستگی خودشان است ؟ (السلام علیک یا ممتحنه، امتحنک الله الذی خلقک فوجدک صابره... )
یا هر دو؟
اگر هر دو بوده؛ آیا یکی بر دیگری مقدم است؟
مسئله امتحان با خلقت نوری چگونه جمع میشود؟
باتشکر
باسلام و خسته نباشیدآیا برتری که ائمه علیهم السلام بر سایر خلق دارند از باب تفضل خداوند است یعنی اینکه برتری ایشان فقط از این باب است که خداوند خواسته از بقیه برتر باشند (یرید الله لیذهب عنکم)؟؟؟؟؟
یا برتری ایشان از باب شایستگی خودشان است ؟ (السلام علیک یا ممتحنه، امتحنک الله الذی خلقک فوجدک صابره... )
یا هر دو؟
اگر هر دو بوده؛ آیا یکی بر دیگری مقدم است؟
سلام عليكم
عرض ادب واحترام وتبریک اعیاد شعبانیه مخصوصا میلاد فرخنده امام حسین علیه السلام
خداوند متعال با توجه به علم تفصیلی که به آینده وعاقبت وانتخاب بشر دارد کسانی را که ظرفیت واراده لازم برای زندگی خدایی که رنگی غیر از خدا در آن نباشد می شناسد لذا همین بزرگواران را برای هدایت بشر انتخاب می کند.
تعبیری که در حکمت متعالیه وعرفان ما وجود دارد در این مواقع رساتر است. یعنی از چهار منزلی که برای سلوک گفته اند:
من الخلق الی الخلق، من الخلق الی الحق، من الحق الی الحق، من الحق الی الخلق، منزل چهارم برای انبیاء واولیاء الهی است. یعنی این بزرگواران بعد رسیذن به مقام قرب وفناء الهی که بالاترین درجه انسانی است. برخلاف خیلی که در آنجا ساکن می شوند برای هدایت دیگر خلایق دوباره به زمین فرود می آیند تا دست آنها را گرفته و به هدایت برسانند. وشاید تعبیر امیرالمومنین علیه السلام که من راههای آسمان را بهتر از زمین می شناسم اشاره به همین باشد چون قبلا این راه را رفته است.
پس درواقع این بزرگواران قبل از هدایت بشر امتحان پس داده اند ونشان می دهند که ظرفیت این مقام را دارند.
اما در ایام کودکی چون شخص هنوز به آن بلوغ نرسیده است. در واقع تفضل الهی است که آنها را از ارتکاب خطاها نگه می دارد. واین تفضل به خاطر همین است که خداوند علم قبلی دارد که آنها در صورت داشتن شرایط لازم هیچوقت به اختیار خود این معاصی را انجام نمی دهند.
مخلص کلام اینکه هم اختیاری است وهم تفضلی به این بیان: خداوندبه علم ازلی خود از ظرفیت وجودی آنها خبر دارد لذا در ایام کودکی با تفضل خود آنها را از ارتکاب معاصی بازد می دارد ولی بعدا کاملا به اختیار خود دور ی می کنند.
مسئله امتحان با خلقت نوری چگونه جمع میشود؟
خلقت نوری هم به گفته قبلی بر می گردد یعنی چون آنها این سعه وجودی را دارند خداوند در خلقت آنها با بقیه تفاوت دارند هر چند فهم این احادیث در مورد خلقت اهل بیت(ع) واقعا سخت است.
خلقت نوری هم به گفته قبلی بر می گردد یعنی چون آنها این سعه وجودی را دارند خداوند در خلقت آنها با بقیه تفاوت دارند هر چند فهم این احادیث در مورد خلقت اهل بیت(ع) واقعا سخت است.
باسلام و تشکر
متوجه نشدم کدام یک مقدم است؛ اول تفضل یا امتحان؟
دوم اینکه اگر کسی بگوید من هم اگر خلقت نوری میداشتم بعد از آن خدا را بندگی میکردم چون خلقت نوری داشتم و .... چه جوابی برایش داریم؟
باسلام و تشکرمتوجه نشدم کدام یک مقدم است؛ اول تفضل یا امتحان؟
دوم اینکه اگر کسی بگوید من هم اگر خلقت نوری میداشتم بعد از آن خدا را بندگی میکردم چون خلقت نوری داشتم و .... چه جوابی برایش داریم؟
سلام علیکم
اینکه کدامیک مقدم است بنده دقیقا نمی توانم اظهار نظر کنم اما آنچه به نظر می رسد اساس این عصمت بر اختیار خود حضرات معصومین است ولی در ابتدا خداوند با توجه به ظرفیت وجودی اینها که با علم سابق خود برآن اطلاع دارد این تفضل را می نماید تا در ایام کودکی هم از انجام خطاها دوری کرده باشند.
اینکه دیگران هم اگر خلقت نوری داشتند چنین بودند. جوابش همان سخن قبلی است که اگر اینها به این درجه می رسند امتحان پس داده اند واگر دیگران هم ظرفیت وسعه وجودی آنها را داشتند خداوند بخلی نداشت که این خلقت را داشته باشد. چون خلقت نوری دلیل عصمت نیست بلکه علت اصلی خود اختیار ائمه(ع) است.
پرسش:
برتری و تقدم ائمه (علیهم السلام) بر دیگران تفضّل و لطف الهی است یا با اختیار و عمل خود به این مقام رسیده اند؟
پاسخ:
اساس تقدم و برتری طبق صریح آیات الهی با عمل و تقواست. خداوند متعال می فرماید: «يا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْناكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَ أُنْثى وَ جَعَلْناكُمْ شُعُوباً وَ قَبائِلَ لِتَعارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَليمٌ خَبيرٌ»؛ اى مردم، ما شما را از مرد و زن آفريديم، و شما را ملّت ملّت و قبيله قبيله گردانيديم تا با يكديگر شناسايى متقابل حاصل كنيد. در حقيقت ارجمندترين شما نزد خدا پرهيزگارترين شماست. بى ترديد، خداوند داناى آگاه است.(1)
طبق این آیه شریفه معیار برتری در نزد خداوند به غیر تقوا نیست. و هر کس تقوای بیشتری داشته باشد. در نزد خداوند متعال عزیزتر است. و تقوا هم با عمل و تلاش بدست می آید. لذا انسان به مقدار عمل نیکی که انجام می دهد ارزش و مقام دارد. که خیلی از آیات قرآن هم نشانگر همین مساله است.
«مَنْ عَمِلَ صالِحاً مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثى وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَياةً طَيِّبَةً وَ لَنَجْزِيَنَّهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ ما كانُوا يَعْمَلُونَ»؛ هر كس -از مرد يا زن- كار شايسته كند و مؤمن باشد، قطعاً او را با زندگى پاكيزه اى، حياتِ [حقيقى] بخشيم، و مسلماً به آنان بهتر از آنچه انجام مى دادند پاداش خواهيم داد.(2)
«مَنْ كَفَرَ فَعَلَيْهِ كُفْرُهُ وَ مَنْ عَمِلَ صالِحاً فَلِأَنْفُسِهِمْ يَمْهَدُون»؛ هر كه كفر ورزد، كفرش به زيان اوست، و كسانى كه كار شايسته كنند، [فرجام نيك را] به سود خودشان آماده مى كنند.(3)
و آیه زیر صریح تر از باقی آیات نشان می دهد که در نزد خداوند متعال مال و اولاد به درد نمی خورد و پارتی وجود ندارد. بلکه عمل خود شخص است که مقام و جایگاه او را مشخص می کند.
«وَ ما أَمْوالُكُمْ وَ لا أَوْلادُكُمْ بِالَّتي تُقَرِّبُكُمْ عِنْدَنا زُلْفى إِلاَّ مَنْ آمَنَ وَ عَمِلَ صالِحاً فَأُولئِكَ لَهُمْ جَزاءُ الضِّعْفِ بِما عَمِلُوا وَ هُمْ فِي الْغُرُفاتِ آمِنُون»؛ و اموال و فرزندانتان چيزى نيست كه شما را به پيشگاه ما نزديك گرداند، مگر كسانى كه ايمان آورده و كار شايسته كرده باشند. پس براى آنان دو برابر آنچه انجام داده اند پاداش است و آنها در غرفه ها[ى بهشتى] آسوده خاطر خواهند بود.(4)
احادیث هم نشانگر همین مطلب است. مخصوصا در رابطه با اهل بیت که از این قاعده مستثتنی نیستند. در حدیثی نبی مکرم اسلام به دختر عزیز خودشان که فوق العاده ایشان را دوست داشتند می فرمایند:
«قول الرسول على رؤوس الأشهاد في آخر أيّامه من الدنيا حيث وعظ امّته و ذكّرهم و وصّاهم، ثمّ أقبل على أهل بيته خاصّة، فقال: «يا فاطمة ابنة محمّد، اعملي فإنّي لا اغني عنك من اللّه شيئا. يا عبّاس يا عمّ رسول اللّه، اعمل فإنّي لا اغني عنك من اللّه شيئا»؛ حضرت در مقابل مردم ومیان همه رو به اهل بیت خودشان می فرمایند:
ای فاطمه دختر محمد، عمل کن، چرا که من نمی توانم تو را در پیشگاه الهی (بخاطر اینکه پدرت هستم از عقاب) بی نیاز کنم. و بعد همین سخن را خطاب به عموی خودشان عباس می فرمایند.(5) و در ادامه روایت هست که رو به مردم کرده می فرمایند: کسی امید بی جا نداشته باشد. و قسم به کسی که مرا به حق مبعوث کرده است. نجات بدون عمل همراه با رحمت الهی میسر نیست.
نتیجه این سخنان این می شود که اهل بیت (علیهم السلام) به مقاماتی که رسیده اند و برتری که دارند در سایه عمل و تقوای خودشان بوده است. و بالطبع هر کس عمل و رفتار درست بیشتری داشته باشد. توفیق الهی یبیشتر نصیبش خواهد شد. و این مختص به اهل بیت (علیهم السلام) نیست. و بر اساس این مبنا است. که می توان این آیه شریفه را بخوبی معنا کرد که فرمود: «اللَّهُ أَعْلَمُ حَيْثُ يَجْعَلُ رِسالَتَه»؛ خدا بهتر مىداند رسالتش را كجا قرار دهد.(6)
چون خداوند متعال به واسطه احاطه وسعه وجودی که دارد می داند کدام یک از این بندگان تقوای بالاتری خواهند داشت. و بهتر به وظایف دینی خود عمل خواهند کرد. تا بتوانند بار سنگین رسالت را تحمل کنند. و مقام خیلفة اللهی را به ثمر و نتیجه برسانند.
خلاصه کلام اینکه این مقاماتی که اهل بیت (علیهم السلام) به آن نائل شده اند. در سایه تلاش و تقوای وجودی خودشان بوده است.
________
(1) حجرات/ 13.
(2) نحل/ 97.
(3) روم/ 44.
(4) سبا/ 37.
(5) كراجكى، محمد بن على، التعجب من أغلاط العامة في مسألة الإمامة، ص94، دار الغدير - قم، چاپ: اول، 1421ق.
(6) انعام/ 124.