جمع بندی ثابت کنید زن با مرد برابر است
تبهای اولیه
سلام
از کارشناس محترم و کاربران عزیز میخواهم به من اثبات کنند که واقعاً زن با مرد برابر است
نکاتی را در اثبات برتری مرد نسبت به زن عرض میکنم، لطفاً آنها را رد کرده و خلافش را اثبات کنید
1 - قدرت جسمی مردها
تردیدی نیست که از نظر جسمی زن نسبت به مرد ضعیفتر است. البته ممکن است مردی ضعیف و یا زنی بسیار قوی را پیدا کنید، اما نوعاً جنس زن از جنس مرد ضعیفتر است. به همین دلیل بیشتر کارهای سخت و دشوار را این مردها هستند که انجام میدهند
2 - دفاع مرد از زن
در خطرات همیشه این مرد است که از زن دفاع میکند. تقریباً غیرممکن است که شما ببینید خطری خانوادهای را تهدید کرده و مرد خانواده برود پست سر زنش پنهان بشود بلکه همیشه این زن است که خود را پشت سر مرد پنهان میکند
3 - کم طاقت بودن زن از نظر روحی
زنها در مواقع ناراحتی کم طاقت هستند و خیلی زودتر از مردها میشکنند. در حالیکه مردها خیلی بهتر میتوانند از خود مقاومت نشان بدهند و در برابر غم و ناراحتی مقاومتر هستند. حتی به همین دلیل به مردها میگویند شما به خواستگاری زنها بروید چون مرد اگر پاسخ نه بشنود راحتتر کنار میآید اما زن اگر پاسخ رد بشنود روحیهاش تخریب میشود
4 - تکیه گاه بودن مرد
زنها وقتی میخواهند درمورد ازدواجشان صحبت کنند یکی از تکیه کلامهایشان که از احساس درونی آنها نشأت میگیرد این است که میخواهم یک تکیهگاه داشته باشم. یعنی خانمها به این موضوع معترف هستند که در زندگی مشترک به مرد تکیه میکنند. اما مرد به خودش متکی است. نه تنها خودش به خودش متکی است که تازه زن را هم به خود تکیه میدهد. در واقع زنها نه فقط از نظر جسمی و روحی که در موارد 1 و 3 گفته شد از مرد ضعیفتر هستند، که از نظر عاطفی و زندگی مشترک نیز خود را به مرد تکیه میدهند
5 - رفع نیازهای زن توسط مرد
بطور معمول این مرد است که غذا، لباس، مسکن و سایر هزینههای زن را تأمین میکند. به نوعی میشود گفت زنها برای رفع نیازهای خود به مردها وابسته هستند و به تنهایی نمیتوانند نیازهایشان را برطرف کنند
width: 700 | align: center |
---|---|
[TR] | |
[TD="align: center"]با نام و یاد دوست | |
[/TD] | |
[/TR] | |
[TR] | |
[TD="align: center"]![]() | |
[/TD] | |
[/TR] | |
[TR] | |
[TD] | |
کارشناس بحث: استاد مسلم | |
[/TD] | |
[/TR] | |
[TR] | |
[TD][/TD] | |
[/TR] |
بسم الله الرحمن الرحیم
با سلام و عرض ادب خدمت دوست بسیار عزیزم، آقا رضای گل@};-
از کارشناس محترم و کاربران عزیز میخواهم به من اثبات کنند که واقعاً زن با مرد برابر است
نکاتی را در اثبات برتری مرد نسبت به زن عرض میکنم، لطفاً آنها را رد کرده و خلافش را اثبات کنید
برای پاسخ به این سوال باید به چند نکته توجه بفرمایید:
نکته اول:
آنچه فرموده اید تا حدی دلالت بر برتری جسمی و روانی مردها بر زن ها دارد، اما دلالتی بر افضلیت ندارد، یعنی از دیدگاه اسلام برتری های جسمی و روانی مطلقا ملاک افضلیت نیست، به همین خاطر علی رغم برتری جسمی بسیاری از حیوانات بر انسان، انسان به عنوان اشرف مخلوقات تعیین گردیده است، چون ملاک برتری ابعاد روحانی و شاخصه های اخلاق انسانی است:
«إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَليمٌ خَبير»؛ گرامىترين شما نزد خداوند با تقواترين شماست خداوند دانا و آگاه است.(حجرات:13)
علاوه بر این که از آن طرف گاهی در برخی خصوصیت ها نیز زن ها بر مردها مقدم هستند، به عنوان مثال صبر در برابر تربیت کودک، عاطفه ورزی، احساس مادرانه، حس ترحّم، حیا، و دلسوزی برای اطرافیان و مانند آن.
نکته دوم:
نکته دیگر اینکه این برتری ها اگرچه عمومیت دارند اما کلیّت ندارند، یعنی درست است که عموما مردها در این شاخصه های جسمانی برترند، اما هستند زنانی که به لحاظ جسمی از برخی مردها برترند، که میتوانند حتی تکیه گاه قرار بگیرند؛ یا چون مادران شهدا بر احساسات مادرانه خویش غالب شوند و با منطق آنها را مدیریت کنند. از آن طرف گاهی مردهایی دیده میشوند که به شدت عاطفی هستند که این عاطفه آنها از برخی زنان قوی تر است. پس به طور کلی این برتری ها نسبی است اگر چه جنسیت در این مسئله دخالت دارد و موجب این اختلافات میشود.
نکته سوم:
نکته پنجمی که فرمودید نکته درستی نیست، زن برای امرار معاش وابسته به مرد نیست، درست است که به لحاظ جسمی ضعیف تر از مرد است اما این به معنای ناتوانی از تأمین معاشش نیست، ما الان زنان کارآفرین، و زنان سرپرست خانوار کم نداریم.
بله اسلام از آنجا که یک اهدافی دارد و مطابق آن یک نظام حقوقی ترسیم کرده است، با توجه به اینکه یکی از مهمترین اهدافش تربیت صحیح کودک و تأمین فضای مناسب در درون خانواده است، تأمین معیشتِ زن را بر عهده مرد نهاده تا زن بتواند بدون دغدغه های مالی به وظیفه اش عمل کند.
نکته چهارم:
نکته پایانی اینکه زن و مرد مکمل یکدیگرند، نگاه های رقابتی بین آنها صحیح نیست؛ زن و مرد با خصوصیات متفاوت، دو نقش متفاوت را بر عهده دارند، مانند دیوار و پنجره ی یک خانه! آنچه که باعث بقای این خانه شده و استوار است دیوار است، اما بدون پنجره شیشه ای این خانه تاریک خواهد بود، از آن طرف نمی توان این خانه را که نیازمند به استقامت است فقط بر شیشه بنا کرد، شیشه هرگز استقامت بتن را ندارد! بنابراین زن و مرد هر کدام برای ایفای نقششان وجودان ضرورت دارد و هر کدام برای تکامل به دیگری نیازمند است.
همانطور که شما اگر کارگری برای یک کار دشوار بخواهید حتما دنبال یک کارگر مرد خواهید گشت، قطعا هنگامی که برای فرزندتان در سطح مهد کودک یا پیش دبستانی دنبال یک مربی باشید یک خانم را برای این کار ترجیح خواهید داد.
فرمایش امیرالمومنین(علیه السلام) هم ناظر به همین امر است:«َإِنَّ الْمَرْأَةَ رَيْحَانَةٌ وَ لَيْسَتْ بِقَهْرَمَانَة»؛ زن ریحانه است، نه قهرمان(الکافی، ج5، ص510)
بنابراین نگاه های مقایسه ای و رقابتی بین زن و مرد اشتباه است، و اصلا آنچه در غرب تحت عنوان فمنیسم و حمایت از حقوق جنس زن مطرح شده ناشی از همین نگرش های رقابتی است، اما در اسلام زن و مرد حقیقتشان که همان روح است جنسیت بردار نیست، اما برای بر عهده گرفتن نقش های دنیوی شان در کیفیت جسم و روانشان تفاوت هایی حکیمانه گنجانده شده است.
خداوند یار و یاور شما
سلام
از کارشناس محترم و کاربران عزیز میخواهم به من اثبات کنند که واقعاً زن با مرد برابر است
نکاتی را در اثبات برتری مرد نسبت به زن عرض میکنم، لطفاً آنها را رد کرده و خلافش را اثبات کنید 1 - قدرت جسمی مردها
تردیدی نیست که از نظر جسمی زن نسبت به مرد ضعیفتر است. البته ممکن است مردی ضعیف و یا زنی بسیار قوی را پیدا کنید، اما نوعاً جنس زن از جنس مرد ضعیفتر است. به همین دلیل بیشتر کارهای سخت و دشوار را این مردها هستند که انجام میدهند 2 - دفاع مرد از زن
در خطرات همیشه این مرد است که از زن دفاع میکند. تقریباً غیرممکن است که شما ببینید خطری خانوادهای را تهدید کرده و مرد خانواده برود پست سر زنش پنهان بشود بلکه همیشه این زن است که خود را پشت سر مرد پنهان میکند 3 - کم طاقت بودن زن از نظر روحی
زنها در مواقع ناراحتی کم طاقت هستند و خیلی زودتر از مردها میشکنند. در حالیکه مردها خیلی بهتر میتوانند از خود مقاومت نشان بدهند و در برابر غم و ناراحتی مقاومتر هستند. حتی به همین دلیل به مردها میگویند شما به خواستگاری زنها بروید چون مرد اگر پاسخ نه بشنود راحتتر کنار میآید اما زن اگر پاسخ رد بشنود روحیهاش تخریب میشود 4 - تکیه گاه بودن مرد
زنها وقتی میخواهند درمورد ازدواجشان صحبت کنند یکی از تکیه کلامهایشان که از احساس درونی آنها نشأت میگیرد این است که میخواهم یک تکیهگاه داشته باشم. یعنی خانمها به این موضوع معترف هستند که در زندگی مشترک به مرد تکیه میکنند. اما مرد به خودش متکی است. نه تنها خودش به خودش متکی است که تازه زن را هم به خود تکیه میدهد. در واقع زنها نه فقط از نظر جسمی و روحی که در موارد 1 و 3 گفته شد از مرد ضعیفتر هستند، که از نظر عاطفی و زندگی مشترک نیز خود را به مرد تکیه میدهند 5 - رفع نیازهای زن توسط مرد
بطور معمول این مرد است که غذا، لباس، مسکن و سایر هزینههای زن را تأمین میکند. به نوعی میشود گفت زنها برای رفع نیازهای خود به مردها وابسته هستند و به تنهایی نمیتوانند نیازهایشان را برطرف کنند
سلام علیکم
اگه برابر نباشن چی میشه؟ چه نتیجه ای می خواید بگیرید؟
سلام
از کارشناس محترم و کاربران عزیز میخواهم به من اثبات کنند که واقعاً زن با مرد برابر است
نکاتی را در اثبات برتری مرد نسبت به زن عرض میکنم، لطفاً آنها را رد کرده و خلافش را اثبات کنید
1 - قدرت جسمی مردها
تردیدی نیست که از نظر جسمی زن نسبت به مرد ضعیفتر است. البته ممکن است مردی ضعیف و یا زنی بسیار قوی را پیدا کنید، اما نوعاً جنس زن از جنس مرد ضعیفتر است. به همین دلیل بیشتر کارهای سخت و دشوار را این مردها هستند که انجام میدهند
2 - دفاع مرد از زن
در خطرات همیشه این مرد است که از زن دفاع میکند. تقریباً غیرممکن است که شما ببینید خطری خانوادهای را تهدید کرده و مرد خانواده برود پست سر زنش پنهان بشود بلکه همیشه این زن است که خود را پشت سر مرد پنهان میکند
3 - کم طاقت بودن زن از نظر روحی
زنها در مواقع ناراحتی کم طاقت هستند و خیلی زودتر از مردها میشکنند. در حالیکه مردها خیلی بهتر میتوانند از خود مقاومت نشان بدهند و در برابر غم و ناراحتی مقاومتر هستند. حتی به همین دلیل به مردها میگویند شما به خواستگاری زنها بروید چون مرد اگر پاسخ نه بشنود راحتتر کنار میآید اما زن اگر پاسخ رد بشنود روحیهاش تخریب میشود
4 - تکیه گاه بودن مرد
زنها وقتی میخواهند درمورد ازدواجشان صحبت کنند یکی از تکیه کلامهایشان که از احساس درونی آنها نشأت میگیرد این است که میخواهم یک تکیهگاه داشته باشم. یعنی خانمها به این موضوع معترف هستند که در زندگی مشترک به مرد تکیه میکنند. اما مرد به خودش متکی است. نه تنها خودش به خودش متکی است که تازه زن را هم به خود تکیه میدهد. در واقع زنها نه فقط از نظر جسمی و روحی که در موارد 1 و 3 گفته شد از مرد ضعیفتر هستند، که از نظر عاطفی و زندگی مشترک نیز خود را به مرد تکیه میدهند
5 - رفع نیازهای زن توسط مرد
بطور معمول این مرد است که غذا، لباس، مسکن و سایر هزینههای زن را تأمین میکند. به نوعی میشود گفت زنها برای رفع نیازهای خود به مردها وابسته هستند و به تنهایی نمیتوانند نیازهایشان را برطرف کنند
سلام...
تفاوت نگاه شما با نگرش های فمینیستی در چه چیزی هست؟
همچنین تفاوت ادعاتون با ادعای خانم هایی که مدام سعی در نشون دادن برتری خودشون دارن چیه؟؟
تا جایی که یادم هست همیشه در اکثر تاپیک هادر مقابل چنین دیدگاههایی موضع میگرفتید و از نگاه بالا به پایین برخی خانم ها نالان بودید
حالا به جنس خودتون که رسید میخواید برتری ش رو اثبات کنید؟؟؟؟
انسان بودن و رفتار انسانی و سجایای اخلاقی یک انسان رو داشتن ارزش و برتری واقعی افراد رو مشخص میکنه نه جنسیت فرد!
یه سری ملاک ها و معیارها رو داشتیم نسبت به بقیه برتری نسبی(چون مدام در حال تغییریم) داریم چه زن باشیم چه مرد ...
ملاک هایی که ذکر کردین هم،ملاک برتری نیستن !
1. هر موجودی نقطه ضعفی داره میگن فیل هم با همه هیبتش از موش و مورچه می ترسه،چه برسه به ماها که انسانیم و پر از نقاط ضعف!!(بنابراین به زور بازوتون ننازید که به تارمویی بنده)
2.طبیعت زن اینطور هست که ظریفه و بنابراین نیاز به حفاظت داره ولی همونطور که زن به یه حامی و همچین دفاعی نیاز داره مرد هم به یه حامی عاطفی نیازمنده بنابراین هر کدوم بنا به طبعیتشون نقش حمایت کننده رو ایفا میکنن یکی فیزیکی دیگری عاطفی
3.زنها زودتر میشکنند و احساساتی ند ولی همین بروز احساسات باعث میشه در مقابل آقایون عمر طولانی تری داشته باشن و بنابراین قطعا مقاوم ترن چون با مشکلات بیشتری دست و پنجه نرم میکنن
4.همونطور که خانمها از تکیه گاه داشتن حرف میزنن آقایون هم از نیاز به تایید شدن،حفظ اقتدار،احترام و... حرف میزنن که قطعا با تعریف و تمجید هم جنسشون قانع نمیشن در عوض با یک کلمه همسرشون کاملا راضی میشن
5.در اینجا واقعا لازمه یه خاطره رو بگم خدمتتون! یه بنده خدایی تعریف میکرد برای تکیل پرسشنامه ای درب خونه مراجعه کرده آقایی با وضعیت ظاهری ژولیده و بچه به بغل و... اومدن دم در،پرسشگر پرسیدن شعلتون
چیه؟گفتن بنویس خانه دار ...گفتن جدی بگید،گفته جدی میگم زنم میره سرکار من تو خونه از بچه ها مراقبت میکنم
پس زمونه ای نیست که بخوایم بگیم وابستگی وجود داره،حتی شاید بالعکسم بتونیم بگیم،چون خیلی از آقایون دوس ندارن خانمشون شاغل باشن یا مثلا یکی از اخلاقای آقایون حساب کردن و دست به جیب بودنشونه و دوس دارن همسرشون ازش بخواد و بهش نیاز مالی داشته باشه بنابراین اگر بخوایم اینجوری حساب کنیم آقایون وابسته ترن
در کل میخواید از این بحث چه نتیجه ای بگیرید و به چه چیزی برسید؟؟؟
سلام...
تفاوت نگاه شما با نگرش های فمینیستی در چه چیزی هست؟
همچنین تفاوت ادعاتون با ادعای خانم هایی که مدام سعی در نشون دادن برتری خودشون دارن چیه؟؟
تا جایی که یادم هست همیشه در اکثر تاپیک هادر مقابل چنین دیدگاههایی موضع میگرفتید و از نگاه بالا به پایین برخی خانم ها نالان بودید
حالا به جنس خودتون که رسید میخواید برتری ش رو اثبات کنید؟؟؟؟
انسان بودن و رفتار انسانی و سجایای اخلاقی یک انسان رو داشتن ارزش و برتری واقعی افراد رو مشخص میکنه نه جنسیت فرد!
یه سری ملاک ها و معیارها رو داشتیم نسبت به بقیه برتری نسبی(چون مدام در حال تغییریم) داریم چه زن باشیم چه مرد ...ملاک هایی که ذکر کردین هم،ملاک برتری نیستن !
1. هر موجودی نقطه ضعفی داره میگن فیل هم با همه هیبتش از موش و مورچه می ترسه،چه برسه به ماها که انسانیم و پر از نقاط ضعف!!(بنابراین به زور بازوتون ننازید که به تارمویی بنده)
2.طبیعت زن اینطور هست که ظریفه و بنابراین نیاز به حفاظت داره ولی همونطور که زن به یه حامی و همچین دفاعی نیاز داره مرد هم به یه حامی عاطفی نیازمنده بنابراین هر کدوم بنا به طبعیتشون نقش حمایت کننده رو ایفا میکنن یکی فیزیکی دیگری عاطفی
3.زنها زودتر میشکنند و احساساتی ند ولی همین بروز احساسات باعث میشه در مقابل آقایون عمر طولانی تری داشته باشن و بنابراین قطعا مقاوم ترن چون با مشکلات بیشتری دست و پنجه نرم میکنن
4.همونطور که خانمها از تکیه گاه داشتن حرف میزنن آقایون هم از نیاز به تایید شدن،حفظ اقتدار،احترام و... حرف میزنن که قطعا با تعریف و تمجید هم جنسشون قانع نمیشن در عوض با یک کلمه همسرشون کاملا راضی میشن
5.در اینجا واقعا لازمه یه خاطره رو بگم خدمتتون! یه بنده خدایی تعریف میکرد برای تکیل پرسشنامه ای درب خونه مراجعه کرده آقایی با وضعیت ظاهری ژولیده و بچه به بغل و... اومدن دم در،پرسشگر پرسیدن شعلتون
چیه؟گفتن بنویس خانه دار ...گفتن جدی بگید،گفته جدی میگم زنم میره سرکار من تو خونه از بچه ها مراقبت میکنم
پس زمونه ای نیست که بخوایم بگیم وابستگی وجود داره،حتی شاید بالعکسم بتونیم بگیم،چون خیلی از آقایون دوس ندارن خانمشون شاغل باشن یا مثلا یکی از اخلاقای آقایون حساب کردن و دست به جیب بودنشونه و دوس دارن همسرشون ازش بخواد و بهش نیاز مالی داشته باشه بنابراین اگر بخوایم اینجوری حساب کنیم آقایون وابسته ترندر کل میخواید از این بحث چه نتیجه ای بگیرید و به چه چیزی برسید؟؟؟
سلام خوبی الحمدالله
جنای رضا برادر بزرگوارمون واسه ی احقاق حقآقایون
لابد این تاپیک رو زده .اینکه قرار نیست حق وحقوق خانمها وآقایون مثل هم باشه چرا که از هر لحاظباهم متفوتند .
با سلام
یک تفاوت را از قلم انداختید
خانمها حمله نکنیدا!
به نظرم از نظر استعداد ریاضی، فلسفه و کارهای فنی و مهندسی مردها معمولاً بااستعدادترند.
معلومه که برابر نیستن ..
ولی کی گفته که این قدرت جسمانی و .. دلیل بر برتری مرد نسبت به زن هست !
برابری باید در شان منزلت و حقوق انسانی باشه وگرنه این تفاوت ها لازمه تکامل خلقتند .
سلام
از کارشناس محترم و کاربران عزیز میخواهم به من اثبات کنند که واقعاً زن با مرد برابر است
نکاتی را در اثبات برتری مرد نسبت به زن عرض میکنم، لطفاً آنها را رد کرده و خلافش را اثبات کنید 1 - قدرت جسمی مردها
تردیدی نیست که از نظر جسمی زن نسبت به مرد ضعیفتر است. البته ممکن است مردی ضعیف و یا زنی بسیار قوی را پیدا کنید، اما نوعاً جنس زن از جنس مرد ضعیفتر است. به همین دلیل بیشتر کارهای سخت و دشوار را این مردها هستند که انجام میدهند 2 - دفاع مرد از زن
در خطرات همیشه این مرد است که از زن دفاع میکند. تقریباً غیرممکن است که شما ببینید خطری خانوادهای را تهدید کرده و مرد خانواده برود پست سر زنش پنهان بشود بلکه همیشه این زن است که خود را پشت سر مرد پنهان میکند 3 - کم طاقت بودن زن از نظر روحی
زنها در مواقع ناراحتی کم طاقت هستند و خیلی زودتر از مردها میشکنند. در حالیکه مردها خیلی بهتر میتوانند از خود مقاومت نشان بدهند و در برابر غم و ناراحتی مقاومتر هستند. حتی به همین دلیل به مردها میگویند شما به خواستگاری زنها بروید چون مرد اگر پاسخ نه بشنود راحتتر کنار میآید اما زن اگر پاسخ رد بشنود روحیهاش تخریب میشود 4 - تکیه گاه بودن مرد
زنها وقتی میخواهند درمورد ازدواجشان صحبت کنند یکی از تکیه کلامهایشان که از احساس درونی آنها نشأت میگیرد این است که میخواهم یک تکیهگاه داشته باشم. یعنی خانمها به این موضوع معترف هستند که در زندگی مشترک به مرد تکیه میکنند. اما مرد به خودش متکی است. نه تنها خودش به خودش متکی است که تازه زن را هم به خود تکیه میدهد. در واقع زنها نه فقط از نظر جسمی و روحی که در موارد 1 و 3 گفته شد از مرد ضعیفتر هستند، که از نظر عاطفی و زندگی مشترک نیز خود را به مرد تکیه میدهند 5 - رفع نیازهای زن توسط مرد
بطور معمول این مرد است که غذا، لباس، مسکن و سایر هزینههای زن را تأمین میکند. به نوعی میشود گفت زنها برای رفع نیازهای خود به مردها وابسته هستند و به تنهایی نمیتوانند نیازهایشان را برطرف کنند
سلام
تصورم این بود بگویید ثابت کنید برابر نیستند. و نمیدانم مقصود نهایی شما چیست اپا در این رابطه چند چیز به ذهنم می رسد.
قران :
در قرآن رابطه بین زن و مرد با دو کلید واژه مطرح شده است.
مرد قوام است و زن قانت. مرد تکیه گاه است و زن تکیه کننده و خاشع در برابر مرد.
به صورت کلی نیز نزد خدا ، اکرمکم ، اتقاکم. که این تلفیق اکرام با تقوا را نمیدانم چه طور معنا کنم ولی فعلا معنای مشهور همین است که ملاک برتری تقوا است.
یک ملاک هم برتری در فضیلت های دیگر است مثل تحصیلات دانشگاهی و ....
در نهج البلاغه نیز زنان را دارای نقیصه دانسته اند.
نقص در ایمان
نقص در حض و بهره
نقص در عقل
نشانه نقص ایمان ، حیض است
نشانه نقص در بهره، در ارث نمایان میشود.
نشانه نقص عقلی در شهادت زنان است که نصف محاسبه میشود.
در علوم تجربی :
باید آمار گرفت و ظاهرا
به صورت کلی مردان به صورت ژنتیکی و به تعبیر فرگشتی این طور تکامل یافتند و قوی تر هستند.
چه از حیث جسمی و چه حمایتی.
و زنان بالعکس تکامل یافتند.
( از حیث مغزی نیز تفاوت هست. حتی حجم و وزن مغز مردها کمی بیشتر از زنها است. حافظه تاریخی زنها بیشتر از مردان است و از این جهت نمیدانم چه طور با نقص در شهادت جمع میشود! ارتباطات دو نیمکره در زن بیشتر است. مردها قوه تحلیل بیشتری دارند و احتمالا نقشه خوانی بهتری داشته باشند. در تصادفات رانندگی و نحوه رانندگی و حتی پارک دوبل میتوان اثرات این تفاوت ها را دید. )
و شاید انتظار داریم دستورات الهی منطبق بر خلقت و تکامل انها باشد.
و شاید نه.
مثلا میتوان روتبط زناشویی را از روابط کاری و مالی و منافعش تفکیک کرد.
مثلا ازدواجی را طرح کرد که در آن زن و مرد تکلیف حقوقی نسبت به هم ندارند و فقط یکدیگر را حمایت عاطفی و جنسی میکنند و طبعا پولی هم خرج میشود ولی تکلیفی نیست و هر کس مستقل از دیگری است. چیزی که در فرهنگ اروپا جا افتاده است برابری جنسیتی.
اما حقوق :
کاملا واضح است که دین حقوق زن و مرد را برابر ندانسته است.
ولی شدت و ضعف این تفاوت بستگی به اجتهاد علما دارد برخی تفاوت زیادی اجتهاد کردند برخی کمتر.
حداقل اگر به اخلاق و اهداف نظر کنند اختلاف بسیار بیشتر میشود و مثلا زن نباید کار بیرون برود مگر ضرورت و باید بچه پرورش دهد.
باسلام و درود
مسلما برابر نیستند و دارای تفاوت های جسمی ، احساسی ، نگرشی و . . . هستند .
این تفاوت ها باعث متفاوت شدن حق و حقوق میشه --
این سوال مثل این هست که بگیم :
ثابت کنید گوشی MATE 10 با کامپیوتر شخصی خانگی برابر هستند !!
در جواب میگیم :
اینها دو وسیله ی متفاوت هستند که هر یک مزیت خاصی داره و تحت شرایطی بکار میایند
دلیلی نداره ما بیاییم از برابری صحبت کنیم
اینجاست که به هر گروه بطوری ظلم میشه
چطور ؟
کارخانه ای رو در نظز بگیرید که کارهای سبک و سنگینی داره
معمولا از خانم ها در قسمت های سبک استفاده میشه مثلا بسته بندی
حالا اگر از برابری صحبت کنیم
خب باید خانمها وارد حیطه سنگین بشوند
اگر در ملیله دوزی و منجوق دوزی صحبت از برابری کنیم
اقایون هم باید وارد این حیطه بشوند که با روحیه زیاد سازگار نیست
پس هر گروهی با توجه به تفاوت ها بهتر هست به کارهای خودش مشغول بشه و از حق و حقوق خودش پیروی کنه
=;:-s
سلام علیکم
برابرند چون
۱ - همه فرزندان حضرت آدم اند ، یعنی بشر هستند و هیچ کدام از غیر بشر اعم از اجسام سنگ و چوب ، فرشتگان یا اجنه ، و یا حیوان و نباتات نیستند . همگی از یک جنس و فصل ، و انسان هستند .و صاحب نفسی انسانی .
۲ - هر دو مومن و مسلمان یا کافر و مشرک میتوانند باشند ، یعنی هر دو میتوانند هدایت شوند یا نشوند .از شهدا باشند یا ضلال ، هر دو کم یا زیاد ارث میبرند یا نمی برند و .. نهایتا از هر دو اهل بهشت و جهنم داریم .
۳ - هر دو صاحب حس ادراک و توانایی فکر و تعقل واراده اند و هیچکدام ذاتا مجنون یا صغیر یا محجور نیستند . از آنها حساب کشیده میشود بحساب مثقال ذره ای خیر یا شر . قابلیت تعلیم دارند فطرت انسانی دارند فضلیت پذیرند و رذالت پذیر
۴ - هر دو نیازمندند ، هیچکدام بی نیاز نیستند . مخلوقند و به تنهایی به آرامش نمیرسند .
۵ - هر دو زندگی میکنند و فانی اند و مرگ را میچشند .
خب بسه دیگه ۵ تا دلیل کلان که دلالت میکند که آنها نزد خدا و در خلقت با هم برابرند .
گاهی مردهایی دیده میشوند که به شدت عاطفی هستند که این عاطفه آنها از برخی زنان قوی تر استاین یک برتری است یا یک ضعف؟
تأمین معیشتِ زن را بر عهده مرد نهاده تا زن بتواند بدون دغدغه های مالی به وظیفه اش عمل کنداولاً کافی است به جامعه نگاه کنیم تا بفهمیم زنها چقدر از این موضوع بینیاز هستند! حتی زنان شاغل هم ابتدای ازدواج اول مهریه و نفقه و امثال آن را شرط میکنند بعد بله میگویند. پس به تأمین معیشت از سوی مرد نیاز دارند
ثانیاً اسلام تأمین معاش زنی که از شوهرش بسیار ثروتمندتر باشد را نیز به عهدهء شوهر گذاشته، در حالیکه زنی که پولدار است آن هم بیشتر از شوهر، دیگر دغدغهای از نظر مالی ندارد که ادعا کنیم اسلام به بخاطر عدم دغدغهء زن، این وظیفه را به شوهر واگذار کرده
زن و مرد مکمل یکدیگرندمن 5 مورد را خدمت شما عرض کردم که زن در این 5 مورد به مرد وابسته است. به عبارتی این 5 مورد نمونهای از خدماتی است که مرد ارائه میدهد و زن به آنها نیاز دارد. شما نیز بجز رابطهء جنسی، 4 مورد را نام ببرید که مرد به آنها وابسته است و خدماتی از سوی زن به مرد هستند. البته رابطهء جنسی دو طرفه است ولی چون طالب بودن به نوعی از سوی مرد است این را به عنوان یکی از احتیاجات مرد در نظر میگیرم
سلام به همه
اگه برابر نباشن چی میشه؟ چه نتیجه ای می خواید بگیرید؟
میخواید از این بحث چه نتیجه ای بگیرید و به چه چیزی برسید؟
جنای رضا برادر بزرگوارمون واسه ی احقاق حق آقایون لابد این تاپیک رو زدهصبر کنید...
ملاک هایی که ذکر کردین هم،ملاک برتری نیستنشما چند ملاک از برتری خانمها بگوئید لطفاً
چند ملاک هم بگوئید که نشان از برتری انسانی داشته باشد، فارغ از زن و مرد بودن
برابری باید در شان منزلت و حقوق انسانی باشه وگرنه این تفاوت ها لازمه تکامل خلقتندبطور مصداقی چند نمونه از اعمالی که نشان از شأن انسانی باشد و در آن اعمال زنان نیز به اندازهء مردها و کاملاً برابر توان ابراز وجود دارند را بیان بفرمائید
مسلما برابر نیستند و دارای تفاوت های جسمی ، احساسی ، نگرشی و . . . هستندشما تفاوتها را فرمودید. لطفاً تعدادی از برابریها را که آنها برای اثبات برابری ملاک هستند معرفی کنید
چیزهایی که امکان کمال داشته باشند نمیشه برابر باشند مگر در اصل اون قدرت کمال.
مثلا عقل و نفس در زن و مرد وجود داره
تقوا میتونه در هر دو وجود داشته باشه
احساس در هر دو میتونه وجود داشته باشه
علم در هر دو میتونه وجود داشته باشه
ولی شدت و ضعف اینها یکی نیست.
ظاهرا تعقل مردان قوی تر است
قدرت مردان بیشتر است
نیاز جنسی مردان در تحریک و تعدد بیشتر است.
اگر بخواهیم این دو انسان را در تعریف واحد بگنجانیم
در علم منطق میگویند انسان حیوان ناطق است.
و در نظر ایت الله جوادی آملی انسان حی متاله است. یعنی موجودی زنده که اله پذیر است ( یه همچین معنایی!)
اگه بخواهیم این برابری را در خصوص روابط زناشویی دو طرفه بدون فرزند و خانواده معنا کنیم و آن را در قالب یک بده و بستان و آورده و ستانده تبیین کنیم.
آورده مردان : مهریه و نفقه ( خوراک و پوشاک و مسکن بنا به شان زن ) است.
مهریه در قبال بضع ( در اینها اختلاف نظر بین علما وجود دارد)
نفقه در قبال تمکین
مواقعه و مضاجعه ( برطرف کردن نیاز جنسی و عاطفی زن )
حسن معاشرت ( نیاز عاطفی و انسانی)
آورده زن : تمکین در روابط جنسی و خروج از منزل ( بنا به نظر برخی علما خروج از منزل فقط در مواردی است که مرد نیاز جنسی و عاطفی به زن داشته باشد)
حسن معاشرت
برابری وجود ندارد اما عدالت شاید...
هر دو مومن و مسلمان یا کافر و مشرک میتوانند باشند ، یعنی هر دو میتوانند هدایت شوند یا نشوند
هر دو صاحب حس ادراک و توانایی فکر و تعقل واراده اند و هیچکدام ذاتا مجنون یا صغیر یا محجور نیستند
ما الان زنان کارآفرین، و زنان سرپرست خانوار کم نداریمبا شما موافق نیستم
برای مثال، یکی از علل بیحجابی زنها را بی غیرتی مرد میدانند. این را هم در کلام معصومین(ع) و هم در نظرات مذهبی/اجتماعی میتوانید ببینید. مضمون این صحبتها این است که مرد همیشه باید زنش را کنترل کند. اگر زن و مرد هر دو به یک اندازه قدرت تفکر و تعقل داشتند، دیگر نیازی نبود که مرد زن را کنترل کند. به این احادیث توجه بفرمائید: پیامبر(ص):
"جبرییل به قدری در مورد زنان به من سفارش کرد که گمان بردم که طلاق دادن آنان سزاوار نیست مگر این که عمل زشتی(خلاف عفت همسر داری) از ایشان آشکار گردد"
امام علی(ع):
"آنها (زنان) نزد شما امانت هاى خدا هستند، آزارشان نرسانید و بر آنها سخت نگیرید"
امام علی(ع):
"إیّاکَ و مُشاوَرَهَ النِّساءِ إلّا مَن جُرِّبَتْ بکَمالِ عَقلٍ
از مشورت کردن با زنان بپرهیز، مگر آن که زنى به کمالِ عقل آزموده شده باشد"
(بحار الأنوار: ۱۰۳/ ۲۵۳/ ۵۶)
"پژوهش هاى انجام شده، نشان مى دهد در چهار مورد از پنج هيجان اساسى (شادى، عشق، ترس، اندوه و خشم)، زنان هيجان هاى شديدتر و فراوان ترى گزارش مى كنند تا مردان و آن هيجان مورد استثنا - كه مردان بر زن پيشى مى گيرند - خشم است. زنان هيجان هاى ظريف (شادى، عشق، ترس و اندوه) را با شدت و فراوانى بيشترى تجربه مى كنند"
به اين نتيجه رسيده ام كه خانم ها، تابع احساسات و آقايان تابع عقل هستند
(سيد ابراهيم حسينى، فمنيسم عليه زنان، كتاب نقد، شماره 17، ص 64) البته من این روایات و گفتههای روانشناسی را از این بابت نیاوردم که اثبات کنم مثلاً زنها نادان هستند! ابداً دنبال این حرفهای خاله زنکی نیستم. منظور من این است که طبق این روایات و سخنها، این مرد است که باید زن را کنترل کند. مرد باید زن را کنترل کند که بیحجاب نشود، مرد باید زن را کنترل کند که تصمیم اشتباه نگیرد، مرد باید زن را کنترل کند که احساساتش کار دستش ندهد، مرد باید زن را طلاق ندهد تا زن را از آسیبها حفظ کند. خب در مقابل ایها زن کجا و به چه دلیلی نیاز است مرد را کنترل کند؟ لطفاً کارشناس محترم و کاربران گرامی بگویند زن چه جاهایی وظیفه کنترل و مراقبت از مرد را دارد؟ فقط لطفاً با دلیل و سند بفرمائید
عقل و نفس در زن و مرد وجود دارهخباء عزیز، منظور من از این تاپیک همین بخشی است که از شما نقل قول کردهام
تقوا میتونه در هر دو وجود داشته باشه
احساس در هر دو میتونه وجود داشته باشه
علم در هر دو میتونه وجود داشته باشه
با مواردی مانند حقوق و وظایف چندان کاری ندارم، مگر اینکه در راستای همین برابری عقل و تقوا باشد
ولی شدت و ضعف اینها یکی نیست.اگر برابر نیست پس قطعاً در حق یکی اجحاف شده: 1 - اگر بگوئیم قدرت تعقل بیشتر در مرد، سبب شده که مرد زودتر و بهتر بتواند به حقیقت و تقوا برسد و این راه برای زن مشکلتر است
ظاهرا تعقل مردان قوی تر است
آن وقت باید بپذیریم که در حق زن اجحاف شده. چرا باید یکی از دو جنس بدون دلیل امتیازی خاص برای رسیدن به کمال داشته باشد؟
2 - اگر بگوئیم قدرت تعقل بیشتر مرد باعث شده انتظار بیشتری هم از مرد برود و زن میتواند با داشتههای کمتر، بالاتر از مرد قرار بگیرد
این بار باید بپذیریم در حق مرد اجحاف شده. چرا یکی از دو جنس میتواند با امتیاز کمتر به مقام بالاتر برسد؟
مهمترین پاسخی که تا کنون از کارشناسان شنیدهام این است که میگویند خداوند از هر کسی به همان میزان که به او امکانات داده، انتظار دارد. از جمله روایتی که میگوید زن ریحانه است یا روایتی که میگوید بر زن بیش از اندازه توانش تکلیف نکن. یعنی اگر فرض کنیم امتیاز قدرت تعقل در مردان 80 است و امتیاز تعقل در زنان 50 است، خداوند از مرد انتظاری در حد 80 دارد و از زن انتظاری در حد 50 دارد
(پاسخی شبیه به گزینه 2). در این صورت چند سوال پیش میآید: الف) چرا کار زنان سادهتر است؟ب) چرا توان مردان برای دستیابی به کمال بیشتر است؟
ج) حتی با قبول اینکه خداوند از هر کسی به اندازه توانش انتظار دارد، آیا این حقیقت که زن از مرد چه در تعقل و چه در توان رسیدن به کمال برتر است را میتوان انکار کرد؟
تنها راه ابطال این پرسشها این است که اثبات کنیم که قدرت تعقل مرد و زن و همچنین توان آنها برای رسیدن به کمال کاملاً برابر است
با شما موافق نیستم
برای مثال، یکی از علل بیحجابی زنها را بی غیرتی مرد میدانند. این را هم در کلام معصومین(ع) و هم در نظرات مذهبی/اجتماعی میتوانید ببینید. مضمون این صحبتها این است که مرد همیشه باید زنش را کنترل کند. اگر زن و مرد هر دو به یک اندازه قدرت تفکر و تعقل داشتند، دیگر نیازی نبود که مرد زن را کنترل کند. به این احادیث توجه بفرمائید: پیامبر(ص):
"جبرییل به قدری در مورد زنان به من سفارش کرد که گمان بردم که طلاق دادن آنان سزاوار نیست مگر این که عمل زشتی(خلاف عفت همسر داری) از ایشان آشکار گردد"
امام علی(ع):
"آنها (زنان) نزد شما امانت هاى خدا هستند، آزارشان نرسانید و بر آنها سخت نگیرید"
امام علی(ع):
"إیّاکَ و مُشاوَرَهَ النِّساءِ إلّا مَن جُرِّبَتْ بکَمالِ عَقلٍ
از مشورت کردن با زنان بپرهیز، مگر آن که زنى به کمالِ عقل آزموده شده باشد"
(بحار الأنوار: ۱۰۳/ ۲۵۳/ ۵۶)"پژوهش هاى انجام شده، نشان مى دهد در چهار مورد از پنج هيجان اساسى (شادى، عشق، ترس، اندوه و خشم)، زنان هيجان هاى شديدتر و فراوان ترى گزارش مى كنند تا مردان و آن هيجان مورد استثنا - كه مردان بر زن پيشى مى گيرند - خشم است. زنان هيجان هاى ظريف (شادى، عشق، ترس و اندوه) را با شدت و فراوانى بيشترى تجربه مى كنند"
(كارل هافمن، روان شناسى عمومى از نظريه تا كاربرد، ج 2) خانم كليود السون، روانشناس:
به اين نتيجه رسيده ام كه خانم ها، تابع احساسات و آقايان تابع عقل هستند
(سيد ابراهيم حسينى، فمنيسم عليه زنان، كتاب نقد، شماره 17، ص 64) البته من این روایات و گفتههای روانشناسی را از این بابت نیاوردم که اثبات کنم مثلاً زنها نادان هستند! ابداً دنبال این حرفهای خاله زنکی نیستم. منظور من این است که طبق این روایات و سخنها، این مرد است که باید زن را کنترل کند. مرد باید زن را کنترل کند که بیحجاب نشود، مرد باید زن را کنترل کند که تصمیم اشتباه نگیرد، مرد باید زن را کنترل کند که احساساتش کار دستش ندهد، مرد باید زن را طلاق ندهد تا زن را از آسیبها حفظ کند. خب در مقابل ایها زن کجا و به چه دلیلی نیاز است مرد را کنترل کند؟ لطفاً کارشناس محترم و کاربران گرامی بگویند زن چه جاهایی وظیفه کنترل و مراقبت از مرد را دارد؟ فقط لطفاً با دلیل و سند بفرمائید
سلام علیکم
این مسائل ناقض برابری نیست . این مطالب مربوط عدم تساوی هست . یعنی زن با مرد بلحاظ روحی احساسی نیاز و مسئولیت و حقوق کاملا مشابه هم و مساوی نیستند .
یعنی مثلا یک زن بطور طبیعی میخواهد مادر شود ولی یک مرد نمیخواهد مادر شود . حس غریزی بین زن و فرزند رو هیچ مردی نمیتونه داشته باشه و حس پدرانه و نقش مرد رو هیچ زن و مادری نمیتونه انجام بده .
کسی که مدعی تساوی جنسیتیه به این معنی خب حتما قوه ادراک و تعقلش اشکالی چیزی پیدا کرده .
یک مثال دیگه اینکه با وجود مطابقت در نیاز جنسی بین زن و مرد ، دلیل زن برای ازدواج متفاوت از دلیل و خواسته مرد در ازدواج هست .
زن نیاز به یک تکیه گاه و مرد نیاز به یک همدم داره و ایندو خواسته متفاوت رو هرکدام برای دیگری انجام میدن .
خب تا اینجا مثالها در رابطه با تفاوتها در خلقیات طبیعی این دو بود که عرض شد منکری فکر نمیکنم با عقل سالم تا اینجای مساله پیدا بشه چون مساله بدیهیه .
خباء عزیز، منظور من از این تاپیک همین بخشی است که از شما نقل قول کردهام
با مواردی مانند حقوق و وظایف چندان کاری ندارم، مگر اینکه در راستای همین برابری عقل و تقوا باشد
اگر برابر نیست پس قطعاً در حق یکی اجحاف شده:
1 - اگر بگوئیم قدرت تعقل بیشتر در مرد، سبب شده که مرد زودتر و بهتر بتواند به حقیقت و تقوا برسد و این راه برای زن مشکلتر است
آن وقت باید بپذیریم که در حق زن اجحاف شده. چرا باید یکی از دو جنس بدون دلیل امتیازی خاص برای رسیدن به کمال داشته باشد؟2 - اگر بگوئیم قدرت تعقل بیشتر مرد باعث شده انتظار بیشتری هم از مرد برود و زن میتواند با داشتههای کمتر، بالاتر از مرد قرار بگیرد
این بار باید بپذیریم در حق مرد اجحاف شده. چرا یکی از دو جنس میتواند با امتیاز کمتر به مقام بالاتر برسد؟
مهمترین پاسخی که تا کنون از کارشناسان شنیدهام این است که میگویند خداوند از هر کسی به همان میزان که به او امکانات داده، انتظار دارد. از جمله روایتی که میگوید زن ریحانه است یا روایتی که میگوید بر زن بیش از اندازه توانش تکلیف نکن. یعنی اگر فرض کنیم امتیاز قدرت تعقل در مردان 80 است و امتیاز تعقل در زنان 50 است، خداوند از مرد انتظاری در حد 80 دارد و از زن انتظاری در حد 50 دارد (پاسخی شبیه به گزینه 2). در این صورت چند سوال پیش میآید:
الف) چرا کار زنان سادهتر است؟
ب) چرا توان مردان برای دستیابی به کمال بیشتر است؟
ج) حتی با قبول اینکه خداوند از هر کسی به اندازه توانش انتظار دارد، آیا این حقیقت که زن از مرد چه در تعقل و چه در توان رسیدن به کمال برتر است را میتوان انکار کرد؟
تنها راه ابطال این پرسشها این است که اثبات کنیم که قدرت تعقل مرد و زن و همچنین توان آنها برای رسیدن به کمال کاملاً برابر است
شاید این بحث شما تنها اختصاص به مرد و زن هم نداشته باشد. حتی مردان هم در قدرت تعقل و خیلی موارد دیگر متفاوت هستند
به اینجا یک نگاهی بیانداز شاید به بحث کمک کند
http://www.askdin.com/showthread.php?t=63747&p=999636&viewfull=1#post999636
تفاوتها در خلقیات طبیعیبله قطعاً در این زمینه هر عقل سلیمی این تفاوتها را میپذیرد
منتهی سوال من این است که هر چه این تفاوتها را بالا و پایین میکنم به چیزی جز وابسته بودن زن به مرد از نظر عقلی و روحی نمیرسم
و تنها وابستگی که از سوی مرد به زن پیدا میکنم فقط و فقط نیاز جنسی است از شما و سایر دوستان هم همین را میخواهم که به من اثبات کنید زن نیز امتیازهایی دارد که آنها را به مرد بدهد
خواهشاً کلی گویی نفرمائید و مصداقی اشاره کنید
زن نیاز به یک تکیه گاه و مرد نیاز به یک همدمجمع بین این دو عملاً غیرممکن است 1 - تکیه گاه یعنی کسی که محکم و پا برجا باشد و احساس ضعف نکند و اگر مردی غیر از این باشد تکیه گاه به حساب نمیآید
2 - کسی که محکم است و احساس ضعف نمیکند دمی از روی خستگی برنمیآورد که نیاز به همدم پیدا کند
3 - اگر مردی نیاز به همدم پیدا کرد یعنی سست شده پس دیگر تکیه گاه نیست این دور بطور مدام تکرار میشود و بحث همدم بودن زن یک دروغ است. این دروغ هم صرفاً از این بابت گفته شده که مثلاً بله اگر مردها تکیهگاه زن هستند، زنها هم بیکار نیستند و نقش همدم را دارند. اما در عمل به ندرت زنی پیدا میشود که نقش همدم بودنش حتی یک صدم نقش تکیهگاهی مرد باشد
یک نکته هم اضافه کنم
ما روایاتی داریم که نشان میدهد اکثر بهشتیان از زنان هستند. ( البته روایتی هم داریم که اکثر جهنمیان زنان هستند اما ظاهرا روایات اول اعتبار بیشتری دارد)
این اکثریت بهشتی زنان ظاهرا به دو دلیل بوده
یکی استضعاف زنان
و یکی مورد رحم قرار گرفتن توسط خدا
حالا این که زنان بیشتر بهشتی میشوند به خاطر بی عدالتی است یا نه؟ بستگی به دیدگاه شما و دیگران دارد.
من فکر میکنم رضا چرتکه انداخته به این نتیجه رسیده که
اگر نیاز جنسی مرد به جز زن از راه دیگری تامین میشد هیچ مرد عاقلی ازدواج نمیکرد
چون این همه خدمات مرد به زن در مقابل نیازجنسی اصلا توجیه عقلانی نداره
منم تا اطلاع ثانوی باهاش موافقم
[SPOILER]
بیا تا خانم های حاضر در تاپیک با لنگ دمپایی نیومدن برامون فرار کنیم :khandeh!:
[/SPOILER]
با شما موافق نیستم
برای مثال، یکی از علل بیحجابی زنها را بی غیرتی مرد میدانند. این را هم در کلام معصومین(ع) و هم در نظرات مذهبی/اجتماعی میتوانید ببینید. مضمون این صحبتها این است که مرد همیشه باید زنش را کنترل کند. اگر زن و مرد هر دو به یک اندازه قدرت تفکر و تعقل داشتند، دیگر نیازی نبود که مرد زن را کنترل کند. به این احادیث توجه بفرمائید: پیامبر(ص):
"جبرییل به قدری در مورد زنان به من سفارش کرد که گمان بردم که طلاق دادن آنان سزاوار نیست مگر این که عمل زشتی(خلاف عفت همسر داری) از ایشان آشکار گردد"
امام علی(ع):
"آنها (زنان) نزد شما امانت هاى خدا هستند، آزارشان نرسانید و بر آنها سخت نگیرید"
امام علی(ع):
"إیّاکَ و مُشاوَرَهَ النِّساءِ إلّا مَن جُرِّبَتْ بکَمالِ عَقلٍ
از مشورت کردن با زنان بپرهیز، مگر آن که زنى به کمالِ عقل آزموده شده باشد"
(بحار الأنوار: ۱۰۳/ ۲۵۳/ ۵۶)"پژوهش هاى انجام شده، نشان مى دهد در چهار مورد از پنج هيجان اساسى (شادى، عشق، ترس، اندوه و خشم)، زنان هيجان هاى شديدتر و فراوان ترى گزارش مى كنند تا مردان و آن هيجان مورد استثنا - كه مردان بر زن پيشى مى گيرند - خشم است. زنان هيجان هاى ظريف (شادى، عشق، ترس و اندوه) را با شدت و فراوانى بيشترى تجربه مى كنند"
(كارل هافمن، روان شناسى عمومى از نظريه تا كاربرد، ج 2) خانم كليود السون، روانشناس:
به اين نتيجه رسيده ام كه خانم ها، تابع احساسات و آقايان تابع عقل هستند
(سيد ابراهيم حسينى، فمنيسم عليه زنان، كتاب نقد، شماره 17، ص 64) البته من این روایات و گفتههای روانشناسی را از این بابت نیاوردم که اثبات کنم مثلاً زنها نادان هستند! ابداً دنبال این حرفهای خاله زنکی نیستم. منظور من این است که طبق این روایات و سخنها، این مرد است که باید زن را کنترل کند. مرد باید زن را کنترل کند که بیحجاب نشود، مرد باید زن را کنترل کند که تصمیم اشتباه نگیرد، مرد باید زن را کنترل کند که احساساتش کار دستش ندهد، مرد باید زن را طلاق ندهد تا زن را از آسیبها حفظ کند. خب در مقابل ایها زن کجا و به چه دلیلی نیاز است مرد را کنترل کند؟ لطفاً کارشناس محترم و کاربران گرامی بگویند زن چه جاهایی وظیفه کنترل و مراقبت از مرد را دارد؟ فقط لطفاً با دلیل و سند بفرمائید
الان دو تا روایت اولتون بر چی دلالت دارن دقیقا؟
الان دو تا روایت اولتون بر چی دلالت دارن دقیقا؟اینکه مردها از زنها نگهداری میکنند و زنها به مردها وابسته هستند
اگر نظر مخالف دارید بفرمائید، با دل و جان میشنوم
این یک برتری است یا یک ضعف؟
برای مرد ضعف است
هر چیزی باید در جای خودش و متناسب با وظائفش دیده شود، مثلا اگر ماهی دست و پا داشته باشد برایش مایه ضرر است، اما همین برای موجودات چارپا در خشکی مایه زندگی است.
زن هم اگر ضمخت و بی احساس باشد برایش کمال محسوب نمیشود در حالی که همین برای یک مرد تا حد متعادل کمال محسوب میشود.
اولاً کافی است به جامعه نگاه کنیم تا بفهمیم زنها چقدر از این موضوع بینیاز هستند! حتی زنان شاغل هم ابتدای ازدواج اول مهریه و نفقه و امثال آن را شرط میکنند بعد بله میگویند. پس به تأمین معیشت از سوی مرد نیاز دارندثانیاً اسلام تأمین معاش زنی که از شوهرش بسیار ثروتمندتر باشد را نیز به عهدهء شوهر گذاشته، در حالیکه زنی که پولدار است آن هم بیشتر از شوهر، دیگر دغدغهای از نظر مالی ندارد که ادعا کنیم اسلام به بخاطر عدم دغدغهء زن، این وظیفه را به شوهر واگذار کرده
قبول دارم که توقعات دختران در جامعه ما بالا رفته اما این کلیت ندارد و متأسفانه نشأت گرفت از فرهنگ غلط است، نه اینکه ویژگی ذاتی زنان باشد؛ ما خیلی از زنان داریم که اصلا نگاه مادی به مهریه ندارند، در تاریخ اگر بخواهم مثال بزنم حضرت خدیجه (س) که مهریه اش را خودش داد! و در میان همسران شهدا هم که می خواندم دیدم مهریه های جالبی دارند، مثلا همسر یکی از شهدای مدافع حرم به جای مهریه گفته بود همسرش قرآن حفظ کند.
در هر صورت اگر زنی ثروت داشته باشد و تحت تأثیر فرهنگ غلط و چشم وهم چشنی هم واقع نشده باشد بعید است در خصوص مهریه و نفقه دندان گردی به خرج دهد.
نکته دیگر این است که اگرچه حکمت های متعددی در خصوص مسئله نفقه وجود دارد، اما قطعا یکی از مهمترین ادله اینکه نفقه بر عهده مرد گذاشته همین است که زن با فراغ بال به امور خانه رسیدگی کند، اما نمیشد در مقام قانونگذاری تعیین شود که اگر زن ثروتمند است لازم نیست! خود این معرکه آراء میشد! تعریف ثروتمند و مقدار ثروت و...؛ علاوه بر اینکه هر انسانی هر چقدر هم پولدار باشد باز هم دوست ندارد بنشیند و صرفا مصرف کننده ثروتش باشد! هیچ زنی زیر بار این نمیرفت که در خانه بنشیند و از ثروت خودش مصرف کند اما شوهرش با تلاش و کوشش بر ثروت خودش بیفزاید، خانه و بچه ها را رها می کرد و به تجارت مشغول میشد! شمادیده اید که هر کسی بیشتر ثروت داشته باشد انگار حریص تر میشود و بیشتر می خواهد! این احتکار کنندگان و نجومی گیران و اختلاس کننده ها انسان های نیازمندی نیستند، بلکه قطعا به لحاظ دارایی در رتبه های بالا قرار می گیرند اما حرص و طمع در آنها هم قوی تر میشود!
نکته دیگر اینکه اصلا بیایید خود مسئله را اصلا فارغ از نگاه به جامعه تحلیل کنیم، آیا یک زن اگر یک دفعه در جامعه تمام کس و کارش را از دست بدهد توان تأمین معیشتش را دارد یا خیر؟! طبیعی است که عقل در مقام تحلیل، و بررسی اشتغال ها و توانایی های زن می پذیرد که زن این توان را دارد، اگرچه چون ورود گسترده او به بازار کار مفاسدی دارد چون کمبود اشتغال، کاستی های تربیت فرزند، پایین آمدن آمار ازدواج و بالارفتن آمار طلاق، بالا رفتن آمار فساد و اختلاط زن و مرد و مسائلی مانند آن، اسلام توصیه دارد زن کارهای داخل منزل را بر عهده بگیرد و مرد کارهای بیرون از منزل را.
و باز نکته دیگر اینکه بالاترین دلیل بر امکان یک چیز وقوعش است، مثل آن آقایی که گفتند ازدواج با عمه نمیشود، گفت ما کردیم و شد!!! امروز شما ببینید آمار اشتغال زنان چقدر بالاست! بسیاری از این زنان به خاطر استقلال مالی زیر بار ازدواج نمیروند و این خودش از همین آسیب ها به شمار می رود! یعنی به لحاظ تکوینی شدنی است و زن می تواند معیشت خود را بر عهده بگیرد، اما به لحاظ تشریعی به مصلحت نیست و عواقب وخیمی را برای زن، مرد و جامعه به دنبال خواهد داشت.
من 5 مورد را خدمت شما عرض کردم که زن در این 5 مورد به مرد وابسته است. به عبارتی این 5 مورد نمونهای از خدماتی است که مرد ارائه میدهد و زن به آنها نیاز دارد. شما نیز بجز رابطهء جنسی، 4 مورد را نام ببرید که مرد به آنها وابسته است و خدماتی از سوی زن به مرد هستند. البته رابطهء جنسی دو طرفه است ولی چون طالب بودن به نوعی از سوی مرد است این را به عنوان یکی از احتیاجات مرد در نظر میگیرم
من قبول دارم که نیاز زن به مرد در زندگی بیشتر است، چون زن در زندگی به مرد تکیه می کند اما مرد خیر؛ اصلا یکی از علت های اینکه تعدد زوجات برای مرد جایز است و برای زن خیر، همین است؛ اما این هم باز یک تفاوت محسوب میشود و هرگز افضلیت به حساب نمی آید.
ملاک افضلیت نیازمندی در حوائج نیست، وگرنه ما به گیاهان و حیوانات نیازمندیم اما آنها به ما نیازی ندارند. ما به اشیاء نیازمندیم اما آنها به ما نیازی ندارند! ماشین من که به من نیازی ندارد، یک تکه آهن است برایش فرقی نمی کند که من سوار آن بشوم یا این که در کوه و بیابان رها شود! این احتیاج ها به خاطر تفاوت موجودات در ساختارشان است، و مطلقا دلالتی بر افضلیت ندارد
علاوه بر اینکه زن با لطافت روحی و آن ظرافت هایش نقش فوق العاده ای برای آرامش مرد ایفا می کند، اصطکاک مردها با یکدیگر بیشتر است، یک موجود ظریف و لطیف است که می تواند با هنر خودش، با اخلاق و منش زنانه اش ، مردش را که با کوله باری از خستگی و اعصاب خُرد وارد خانه شده را به لحاظ روحی و روانی آرام کند؛ زن ایده آل چنین است، همه زن ها به لحاظ ساختاری چنین توانایی را دارند اگرچه گاهی بلد نیستند از این توانایی بهره ببرند، همانطور که مردها گاهی بلد نیستند از توانایی های مردانه خود بهره ببرند. این اشکالات، اشکالات رفتاری هستند، نه اشکالات ناظر به خلقت زن و مرد.
باسلام
مطالب رو خوندم
باید دید در این برتری مرد به اصطلاح شما نقش زن به چه میزان بوده گاه یه درخت رو میبینم بسیار تنومند با بار بسیار و شاخ و برگی عظیم و دست نیافتنی
ولی وقتی به باغبان این درخت نگاه میکنید بسیار کوچک که حتی به بالاترین شاخه این درخت هم نمی تواند دسترسی داشته باشد
دقیقا نکته ای که شما در اینجا لحاظ نمی کنید
این باغبان از سایه درخت استفاده میکند از میوه آن بهره میبرد و ... به همان میزان که درخت از خدمات و نگهداری های باغبان بی نصیب نیست
[SPOILER]البته خیلی ببخشید ها منظورم این نبود که اقایان مثل درخت هستند هاااا نه فعلا تو این ساعت از شبانه روز چیزی بهتر از این به ذهنم نرسید برای مثال زدن [/SPOILER]
شما تفاوتها را فرمودید. لطفاً تعدادی از برابریها را که آنها برای اثبات برابری ملاک هستند معرفی کنید
اگر بخواهیم کلی ذکر کنیم
زن و مرد هر دو موجودیت و فطرتی دارند تحت عنوان " انسان " _ "بشر "
عناوین زن - مرد ، پسر - دختر
برای تفکیک جنسیت هست نه تفکیک فطرت
اگر جزئی نگاه کنیم سوال بخش بندی میشه :
برابری در چه حوزه ای و چه بخشی ؟
برای نمونه برابری ها در خانواده :
1 . برابری در دریافت ارامش از زندگی
2. برابری در تربیت فرزندان
3.برابری در دریافت محبت
و . . .
به نظر من برابری در برابر مشابهات میتونه تعریف بشه و از مجموعه ای به مجموعه ی دیگر و از شرایطی به شرایط دیگر متغیر باشه
اینکه مردها از زنها نگهداری میکنند و زنها به مردها وابسته هستند
اگر نظر مخالف دارید بفرمائید، با دل و جان میشنوم
شما از اینکه سفارش شده ظلم نکنید نتیجه گرفتید زن ها به مردها وابسته اند؟ نکنه هر کس که بدونید به شما وابسته نیست بهش ظلم می کنید و آزارش میدید (شکلک تعجب)
[FONT="Times New Roman"]من فکر میکنم رضا چرتکه انداخته به این نتیجه رسیده کهاگر نیاز جنسی مرد به جز زن از راه دیگری تامین میشد هیچ مرد عاقلی ازدواج نمیکرد
چون این همه خدمات مرد به زن در مقابل نیازجنسی اصلا توجیه عقلانی نداره
منم تا اطلاع ثانوی باهاش موافقم
[SPOILER]
بیا تا خانم های حاضر در تاپیک با لنگ دمپایی نیومدن برامون فرار کنیم :khandeh!:
[/SPOILER]
خدا هم میدونسته اگر به دلخوشان مردها باشه چیزی به نام خانواده باقی نمیمونه
خدا هم میدونسته اگر به دلخوشان مردها باشه چیزی به نام خانواده باقی نمیمونه
خدا هم می دونسته اگر قابلیت برطرف کردن نیاز جنسی مرد رو از زنها بگیره چیزی به نام خانواده باقی نمی موند
چون هیچ مردی توجیه عقلانی برای ازدواج با کسی که هیچ فایده ای واسش نداره نداشت
دقت کنید وقتی میگیم زنها جز نیاز جنسی کاربرد دیگه ای ندارند
منظورمون نیازهای اساسی هست
وگرنه نیاز به محبت غذا پختن لباس شستن و...از زنها بر میاد.
اما مردها خودشون از پس اینا بر میان فقط نیاز جنسیه که راهی جز زن نداره
(۱)
بله قطعاً در این زمینه هر عقل سلیمی این تفاوتها را میپذیرد
منتهی سوال من این است که هر چه این تفاوتها را بالا و پایین میکنم به چیزی جز وابسته بودن زن به مرد از نظر عقلی و روحی نمیرسم
و تنها وابستگی که از سوی مرد به زن پیدا میکنم فقط و فقط نیاز جنسی استاز شما و سایر دوستان هم همین را میخواهم که به من اثبات کنید زن نیز امتیازهایی دارد که آنها را به مرد بدهد
خواهشاً کلی گویی نفرمائید و مصداقی اشاره کنید
(۲)جمع بین این دو عملاً غیرممکن است
1 - تکیه گاه یعنی کسی که محکم و پا برجا باشد و احساس ضعف نکند و اگر مردی غیر از این باشد تکیه گاه به حساب نمیآید
2 - کسی که محکم است و احساس ضعف نمیکند دمی از روی خستگی برنمیآورد که نیاز به همدم پیدا کند
3 - اگر مردی نیاز به همدم پیدا کرد یعنی سست شده پس دیگر تکیه گاه نیستاین دور بطور مدام تکرار میشود و بحث همدم بودن زن یک دروغ است. این دروغ هم صرفاً از این بابت گفته شده که مثلاً بله اگر مردها تکیهگاه زن هستند، زنها هم بیکار نیستند و نقش همدم را دارند. اما در عمل به ندرت زنی پیدا میشود که نقش همدم بودنش حتی یک صدم نقش تکیهگاهی مرد باشد
سلام علیکم
(۱) نیاز جنسی محرک تمایل مرد به زن است ولی دلیل باقی ماندن در کنار زن نیاز جنسی اش فقط نیست .
در حالیکه در زنان محرک اصلی تمایل به مرد اگر چه نیاز جنسی باشد ولی با یک شرط اساسی همراه است . اگر آن شرط وجود داشته باشد تمایل جنسی بدون مانع برای زن خواهد بود و آن شرط اساسی احساس اطمینان و امنیت و پذیرشی مطلوب است .
امتیازی که زن به مرد میدهد
۱ - نیاز جنسی او را تامین میکند
۲ - چون خواهان امنیت و آرامش است و بدون وجود این شرط با میل و رضا رابطه جنسی برقرار نمیکند ، مرد نیز بعد از ارضای جنسی دلیل باقیماندنش در کنار زن مشابه همین مساله یعنی اطمینان به زن است . حسی که القا میکند همدمت این زن است .
پس هر دو در صورتی که طبق توصیه شرع پیش بروند میتوانند باعث آدامش یکدیگر شوند . یعنی همان فایده ای که مرد از آرامش میبرد بعد از میل جنسی اش آرامش است و آن فایده ای که زن بعد از احساس امنیت و اطمئنان و ارضا جنسی از شوهر میبرد ، آرامش است .
( ۲ ) تکیه گاه یعنی کسی که قابل اطمینان باشد و بتواند از زن و زندگی اش در شرایط سخت حمایت کند و دست از تلاش برای حفظ آن برندارد . و اینکه او را تنها نگذارد و سر بزنگاه مشکلات فرار کند .
نیاز مرد به زن و برعکس را ضعف و نقص هم در نظر بگیریم ازدواج دلیل قوت و دلیل بقای هر دو آنهاست . تنهایی زیاد زنده نمی مانند یا حداقل سلامتی شان را از دست میدهند .
[FONT="Times New Roman"]خدا هم می دونسته اگر قابلیت برطرف کردن نیاز جنسی مرد رو از زنها بگیره چیزی به نام خانواده باقی نمی موند
چون هیچ مردی توجیه عقلانی برای ازدواج با کسی که هیچ فایده ای واسش نداره نداشت
دقت کنید وقتی میگیم زنها جز نیاز جنسی کاربرد دیگه ای ندارند
منظورمون نیازهای اساسی هست
وگرنه نیاز به محبت غذا پختن لباس شستن و...از زنها بر میاد.
اما مردها خودشون از پس اینا بر میان فقط نیاز جنسیه که راهی جز زن نداره
منم که همینو گفتم
سلام
از کارشناس محترم و کاربران عزیز میخواهم به من اثبات کنند که واقعاً زن با مرد برابر است
نکاتی را در اثبات برتری مرد نسبت به زن عرض میکنم، لطفاً آنها را رد کرده و خلافش را اثبات کنید 1 - قدرت جسمی مردها
تردیدی نیست که از نظر جسمی زن نسبت به مرد ضعیفتر است. البته ممکن است مردی ضعیف و یا زنی بسیار قوی را پیدا کنید، اما نوعاً جنس زن از جنس مرد ضعیفتر است. به همین دلیل بیشتر کارهای سخت و دشوار را این مردها هستند که انجام میدهند 2 - دفاع مرد از زن
در خطرات همیشه این مرد است که از زن دفاع میکند. تقریباً غیرممکن است که شما ببینید خطری خانوادهای را تهدید کرده و مرد خانواده برود پست سر زنش پنهان بشود بلکه همیشه این زن است که خود را پشت سر مرد پنهان میکند 3 - کم طاقت بودن زن از نظر روحی
زنها در مواقع ناراحتی کم طاقت هستند و خیلی زودتر از مردها میشکنند. در حالیکه مردها خیلی بهتر میتوانند از خود مقاومت نشان بدهند و در برابر غم و ناراحتی مقاومتر هستند. حتی به همین دلیل به مردها میگویند شما به خواستگاری زنها بروید چون مرد اگر پاسخ نه بشنود راحتتر کنار میآید اما زن اگر پاسخ رد بشنود روحیهاش تخریب میشود 4 - تکیه گاه بودن مرد
زنها وقتی میخواهند درمورد ازدواجشان صحبت کنند یکی از تکیه کلامهایشان که از احساس درونی آنها نشأت میگیرد این است که میخواهم یک تکیهگاه داشته باشم. یعنی خانمها به این موضوع معترف هستند که در زندگی مشترک به مرد تکیه میکنند. اما مرد به خودش متکی است. نه تنها خودش به خودش متکی است که تازه زن را هم به خود تکیه میدهد. در واقع زنها نه فقط از نظر جسمی و روحی که در موارد 1 و 3 گفته شد از مرد ضعیفتر هستند، که از نظر عاطفی و زندگی مشترک نیز خود را به مرد تکیه میدهند 5 - رفع نیازهای زن توسط مرد
بطور معمول این مرد است که غذا، لباس، مسکن و سایر هزینههای زن را تأمین میکند. به نوعی میشود گفت زنها برای رفع نیازهای خود به مردها وابسته هستند و به تنهایی نمیتوانند نیازهایشان را برطرف کنند
ببخشید اینو میگم ولی اینایی که شما گفتید بیشتر شبیه مغلطه هست تا اثبات، گزینه یک و دو و چهار که تقریبا یکیه گزینه سه هم که اصلا چه ربطی به وابستگی به مرد داره ؟
میمونه گزینه آخر که همون نفقه هست ..
یعنی در اصل همش دو مورده 1_ توانایی مرد در برابر دفاع از زن 2_ نفقه
در مقابل زن هم وظیفه تمکین بچه آوردن تربیت فرزندان و .. رو بر عهده داره . شما خیلی پیچیدش میکنید .
بطور مصداقی چند نمونه از اعمالی که نشان از شأن انسانی باشد و در آن اعمال زنان نیز به اندازهء مردها و کاملاً برابر توان ابراز وجود دارند را بیان بفرمائید
نمیدونم شاید چون مثل شما نمیتونم خوب بحث کنم ولی فقط کافیه چند لحظه جهان بدون زن رو تصور کنید انوقت شاید فلسفه وجود زن رو بهتر درک کنید و وابستگی مرد به زن رو هم بهتر حس کنید .
[COLOR=#0000ff]]مهمترین پاسخی که تا کنون از کارشناسان شنیدهام این است که میگویند خداوند از هر کسی به همان میزان که به او امکانات داده، انتظار دارد. از جمله روایتی که میگوید زن ریحانه است یا روایتی که میگوید بر زن بیش از اندازه توانش تکلیف نکن. یعنی اگر فرض کنیم امتیاز قدرت تعقل در مردان 80 است و امتیاز تعقل در زنان 50 است، خداوند از مرد انتظاری در حد 80 دارد و از زن انتظاری در حد 50 دارد
(پاسخی شبیه به گزینه 2). در این صورت چند سوال پیش میآید: الف) چرا کار زنان سادهتر است؟ب) چرا توان مردان برای دستیابی به کمال بیشتر است؟
ج) حتی با قبول اینکه خداوند از هر کسی به اندازه توانش انتظار دارد، آیا این حقیقت که زن از مرد چه در تعقل و چه در توان رسیدن به کمال برتر است را میتوان انکار کرد؟
تنها راه ابطال این پرسشها این است که اثبات کنیم که قدرت تعقل مرد و زن و همچنین توان آنها برای رسیدن به کمال کاملاً برابر است
خدا هر چه تکلیف کرده حتما در توان زن یا مرد بوده است.
لذا نمیتوان گفت چون مثلا زن ضعیف تر است حرامی بر او حلال میشود یا خدا او را مجازات نمیکند.
بله ممکن است خدا هر گناهی را ببخشد مگر شرک. که این بخشش از سر عدالت نیست از سر رحمت است.
اگر بحث عدالت باشد :
ملاک تشخیص توان و انتظار توسط شریعت تعیین شده است.
شریعت میگوید تکالیف حتما در توان ما هست حتی اگر سخت باشد. حتی اگر امتحان سختی باشد. مگر در اضطرار ها و موارد خاص که خود شریعت تعیین کرده است و بین زن و مرد تفاوتی نیست.
اما یک چیز در معادله شما باید در نظر گرفته شود و آن تاثیر امتحان الهی در عاقبت دو انسان است.
دو زن که به تعبیر ما توان نکشتن شوهرشان را دارد تصور کنید.
هر دو از شوهرشان بیزارند.
یکی به تور یک جوان خوش بیان و خوش سیما می افتد و دیگری دجار چنین امتحانی نمیشود.
اولی مرتکب خیانت و قتل میشود
و دومی نمیشود.
اولی جهنمی میشود و دومی نمیشود.
یعنی عاقبت آنها در نتیجه نوع امتحان آنها بود.
پس ضعف کلی عقل زن میتواند در کنار این فاکتورهای دیگر مثل امتحان سخت، عاقبت او را به جهنم بکشاند بدون اینکه مجبور باشد یا تکلیف بالاتر از توانش باشد.
این تفاوت هم بین زن و مرد قابل تصور است و هم بین دو همجنس....
یعنی این شدت و ضعف برابری آنها را در توان و انتظار از بین نمی برد. و زن و مرد برابر هستند.
اما این شدت و ضعف میتواند سرنوشت انها را متقاوت کند
مثلا باعث شود زنان بیشتری بهشتی شوند
رابطهء جنسی ... را به عنوان یکی از احتیاجات مرد در نظر میگیرم
اگر نیاز جنسی مرد به جز زن از راه دیگری تامین میشد هیچ مرد عاقلی ازدواج نمیکرد
زنها جز نیاز جنسی کاربرد دیگه ای ندارند
با سلام خدمت دو دوست و برادرم، مسعود عزیز و رضای عزیز
در خصوص سخن شما باید عرض کنم زن و مرد هر دو هم نیاز جنسی دارند و هم نیاز عاطفی، فکر میکنم خود آقا رضای عزیز هم در یکی از پست های خصوصی بود یا عمومی به این مطلب اشاره داشتند که مرد هم نیاز عاطفی دارد و اتفاقا این نیاز هم مهم است.
اگرچه این نیازها در زن و مرد متفاوت است، یعنی نیاز جنسی مرد مقدم بر عاطفه اوست، و نیاز عاطفی زن مقدم بر نیاز جنسی اوست، لذا مرد حتی اگر نسبت به زنی احساسی نداشته باشد از او لذت می برد، اما زن اگر نسبت به مرد احساسی نداشته باشد، رابطه جنسی برای او حکم تجاوز را خواهد داشت.
بنابراین اینطور نیست که مرد به جز نیاز جنسی هیچ نیازی به زن نداشته باشد، بلکه این نیاز در مرتبه دوم است، الان شما ببینید دختر و پسرهایی که نامزد هستند یا حتی به صورت نامشروع با هم دوست هستند، از صحبت کردن و درد دل کردن با هم لذت می برند، خود این ارتباط کلامی با جنس مخالف برای انسان آرامش بخش است، آرامشی که در کلام همجنس نیست که البته باید از راه حلال پی گیری شود؛ اگر صرف ارتباط جنسی فقط موضوعیت داشت کسی دنبال ازدواج دائم نمی رفت، هر روز یک مورد جدید را امتحان می کرد، اما نیازمندی به پیوند عاطفی با یک زن است که نقش مهمی در تشکیل یک خانواده دارد، این چیزی است که در ازدواج های موقتِ پی در پی وجود ندارد و نیاز عاطفی مرد به یک هم درد و هم دم و هم سر از غیر جنس خودش را تأمین نمی کند.
فقط خدا می داند یک زن خوب، یک زنی که علاوه بر اخلاق، با اصول شوهرداری هم آشناست چه نقش فوق العاده ای می تواند بر شوهرش بگذارد! برخی مردها اصلا می گویند ازدواج با همسرشان زندگی آنها را عوض کرد. در هر صورت این که ما زن را فقط جهت تأمین نیازهای جنسی مرد بدانیم قطعا نشأت گرفته از ناآگاهی در خصوص جنس زن است
تنها راه ابطال این پرسشها این است که اثبات کنیم که قدرت تعقل مرد و زن و همچنین توان آنها برای رسیدن به کمال کاملاً برابر است
از زبان قرآن اینگونه برداشت میشود که مسیر کمال برای زن و مرد برابر است، چرا که مثلا اگرچه در ایی که سخن از امور دنیوی و اجتماعی و خانواده است از برتری مرد سخن می گوید، اما در آن مواضعی که از کمال و رشد سخن می گوید تفاوتی میان زن و مرد نگذاشته است:
«يا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْناكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَ أُنْثى.... إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاكُمْ»(حجرات:13)
«مَنْ يَعْمَلْ مِنَ الصَّالِحاتِ مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثى» (نساء:124)
«مَنْ عَمِلَ صالِحاً مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثى» نحل:97)
«أَنِّي لا أُضيعُ عَمَلَ عامِلٍ مِنْكُمْ مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثى»؛ (آل عمران:195)
زن و مرد اگر چخ در روحیات متفاوت بوده و برتری هایی بر یکدیگر دارند اما برای کمال باید ترکیبی متعادل از هر دو در انسان جمع شود، لذا زن ومرد وقتی در کنار یکدیگر قرار می گیرند مکمل یکدیگر خواهند بود، مانند کشیده شدن دو شیء زبر بر یکدیگر که هر کدام زبری دیگری را گرفته و هر دو صیقل می یابند.
با سلام خدمت دو دوست و برادرم، مسعود عزیز و رضای عزیز
در خصوص سخن شما باید عرض کنم زن و مرد هر دو هم نیاز جنسی دارند و هم نیاز عاطفی، فکر میکنم خود آقا رضای عزیز هم در یکی از پست های خصوصی بود یا عمومی به این مطلب اشاره داشتند که مرد هم نیاز عاطفی دارد و اتفاقا این نیاز هم مهم است.
اگرچه این نیازها در زن و مرد متفاوت است، اولا تفاوت زن و مرد در این است که نیاز جنسی مرد مقدم بر عاطفه اوست، و نیاز عاطفی زن مقدم بر نیاز جنسی اوست، لذا مرد حتی اگر نسبت به زنی احساسی نداشته باشد از او لذت می برد، اما زن اگر نسبت به مرد احساسی نداشته باشد، رابطه جنسی برای او حکم تجاوز را خواهد داشت.
بنابراین اینطور نیست که مرد به جز نیاز جنسی هیچ نیازی به زن نداشته باشد، الان شما ببینید دختر و پسرهایی که نامزد هستند یا حتی به صورت نامشروع با هم دوست هستند، از صحبت کردن و درد دل کردن با هم لذت می برند، خود این ارتباط کلامی با جنس مخالف برای انسان آرامش بخش است، آرامشی که در کلام همجنس نیست که البته باید از راه حلال پی گیری شود؛ اگر صرف ارتباط جنسی فقط موضوعیت داشت کسی دنبال ازدواج دائم نمی رفت، هر روز یک مورد جدید را امتحان می کرد، اما نیازمندی به پیوند عاطفی با یک زن است که نقش مهمی در تشکیل یک خانواده دارد، این چیزی است که در ازدواج های موقتِ پی در پی وجود ندارد و نیاز عاطفی مرد به یک هم درد و هم دم و هم سر از غیر جنس خودش را تأمین نمی کند.
فقط خدا می داند یک زن خوب، یک زنی که علاوه بر اخلاق، با اصول شوهرداری هم آشناست چه نقش فوق العاده ای می تواند بر شوهرش بگذارد! برخی مردها اصلا می گویند ازدواج با همسرشان زندگی آنها را عوض کرد. در هر صورت این که ما زن را فقط جهت تأمین نیازهای جنسی مرد بدانیم قطعا نشأت گرفته از ناآگاهی در خصوص جنس زن است
سلام استاد مسلم عزیز
تمام فرمایشات شما درست است
ما هم برای لج بازی این حرفها رو نمی زنیم و به عمیقا به اینها اعتقاد نداریم
و می دونیم که یه زن خوب چقدر می تونه شوهرش رو متحول کنه
ولی متاسفانه اون چیزی که ما می بینیم ( شاید ما آدم های بدی هستیم که فقط آدم های بد رو می بینیم :-
اینه که زنها حداقل کارایی رو برای شوهر دارند
خوب خیلی مردها هم همین نقش رو دارند
دلیل اینکه توقع ما از زنها بالاست بخاطر همین فرمایش شماست که معتقدیم یک زن می تواند بسیااااااار اثرگذار باشد
ولی متاسفانه آنچه من در بستگان و اطرافیان خودم مشاهده میکنم
زنها بسیار بر مردها مسلط هستند و فرمانروایی میکنند و جای زن و مرد عوض شده و اختلافات بدی بین بستگان و خانواده ها بوجود آورده.
آنهایی هم که با هم خوب هستند برخی مردهایشان به جز همسرشون با زنهای دیگه هم ارتباط دارند
و این حرفهارو فقط در جمع های مردانه میزنند
خب این زن در خانه چه غلطی میکند که شوهرش اینجوری هست ؟
من از وقتی عضو اسکدین شدم و امثال شما و آدم های واقعا خوب دیدم توقعم بالا رفته :khandeh!:
با خودم میگفتم عه عه عه پس آدم خوب که میگن اینه.:-? عجب :-?
خطبه ۸۰ نهج البلاغه - نكوهش زنان
بیان تفاوتهای زنان و مردان
ای مردم! همانا زنان در مقایسه با مردان، در ایمان، و بهره وری از اموال، و عقل متفاوتند، اما تفاوت ایمان بانوان، بركنار بودن از نماز و روزه در ایام عادت حیض آنان است، و اما تفاوت عقلشان با مردان بدان جهت كه شهادت دو زن برابر شهادت یك مرد است، و علت تفاوت در بهره وری از اموال، آنكه ارث بانوان نصف ارث مردان است. مدیریت خانوادگی پس، از زنان بد، بپرهیزید و مراقب نیكانشان باشید، در خواسته های نیكو، همواره فرمانبردارشان نباشید تا در انجام منكرات طمع ورزند.
نظر بنده:لطفا دیگه نگید زن و مرد با هم برابرند !
ولی متاسفانه اون چیزی که ما می بینیم
بله این را قبول دارم که در برخی جوامع روحیات تغییر کرده، وظائف تغییر کرده، علایق تغییر کرده، توقعات بالا رفته، و البته اینها همه مربوط به بُعد تربیت اشتباه و سنت های غلط است، وگرنه مرد و زن به خودی خود بسیار به هم نیازمندند. یعنی این ایرادی که می فرمایید به زن وارد نیست، به تربیت زن وارد است، همانطور که مردها هم تغییراتی کرده اند و اشکالاتی به تربیت آنها وارد است.
الان آمار حدود 50 درصدی طلاق در برخی شهرها مربوط به جنس زن و مرد نیست، زنان و مردان که تا چند ده سال پیش خوب با هم می ساختند؛ جنسیت هم که تغییر نکرده، پس این اخلاق ها و تربیت ها و فرهنگ هاست که تغییر کرده؛ و ما هم مانند شما به آن منتقدیم، اما این انتقاد را نباد متوجه جنس زن و مرد دانست، این مربوط به تربیت زن و مرد است.
من از وقتی عضو اسکدین شدم و امثال شما و آدم های واقعا خوب دیدم توقعم بالا رفته
با خودم میگفتم عه عه عه پس آدم خوب که میگن اینه. عجب
من که نه، اما آدم های خوب در اسک دین زیادند؛ که البته بعضی هاشون مثل شما چشمشون مشکل داره که بنده رو خوب میبینن!:d
بیان تفاوتهای زنان و مردان
امیرآقای گل تفاوت غیر از برتری است، خودتان تیتر زده اید تفاوت...
تفاوت در عبادت که ناشی از ساختار جسمی انسان است، تفاوت در عقل هم منظور عقل نظری و استدلال گر نیست، بلکه عقل تدبیرگر است، یعنی زن چون بیشتر تحت تأثیر عواطف و احساسات است گاهی نمی تواند شرایط را درست و منطقی ببیند، مثلا یک زن و مرد که با هم یک تصادف را ببینند، زن آن تصادف را بسیار دلخراش تر توصیف خواهد کرد تا آن مرد؛ البته باز این هم کلیّت ندارد و همه مردها و زنها را شامل نمیشود، بلکه غالبا اینگونه است.
زن ها و مردها برابر نیستن
زن ها با اونکه در بیرون از خونه کار میکنن اما باز هم کارهای خونه رو انجام بدن
از نظر حقوق هم اکثر نصف حقوق یک مرد به خانومها پرداخت میشه
در زمینه ای ورزشی هم اقایون بیشتر مورد توجه و شناخته شده هستند اما خانوم ها ...
در سیاست هم خانوم ها نقش خیلی کمرنگی دارن
باسمه العلیم الخبیر
عرض سلام و ادب
سلام
از کارشناس محترم و کاربران عزیز میخواهم به من اثبات کنند که واقعاً زن با مرد برابر است
نکاتی را در اثبات برتری مرد نسبت به زن عرض میکنم، لطفاً آنها را رد کرده و خلافش را اثبات کنید
اگر ملاک برتری مرد نسبت به زن را خدمات بیشتر مرد برای زن بدانید باید پرسید خادم برتر است یا مخدوم؟!
در اینصورت اگر خانمی پیدا شود و بگوید مردان بادیگارد زنان و مأمور خرید آنان و سریر پادشاهی آنها هستند(از جهت تکیه زن به مرد).
بیراه نگفته است(طبق ملاک مذکور).
در منطق قران جنسیت در برتری انسانها نسبت به یکدیگر دخالتی ندارد بلکه ملاک برتری تقوا است:
"إن اکرمکم عند الله أتقیکم"سپس می فرماید:"إن الله علیم خبیر"خدا می داند چه کسی برتر و چرا برتر است.
در برخی از پستها نیز برتری قدرت تحلیل و عقل ریاضی مردان معادل برتری قدرت تفکر آنان نسبت به زنان محسوب شده است
که این فرض نیز محل ایراد است:
- اگر بگوئیم قدرت تعقل بیشتر در مرد، سبب شده که مرد زودتر و بهتر بتواند به حقیقت و تقوا برسد و این راه برای زن مشکلتر است
آن وقت باید بپذیریم که در حق زن اجحاف شده. چرا باید یکی از دو جنس بدون دلیل امتیازی خاص برای رسیدن به کمال داشته باشد؟2 - اگر بگوئیم قدرت تعقل بیشتر مرد باعث شده انتظار بیشتری هم از مرد برود و زن میتواند با داشتههای کمتر، بالاتر از مرد قرار بگیرد
این بار باید بپذیریم در حق مرد اجحاف شده. چرا یکی از دو جنس میتواند با امتیاز کمتر به مقام بالاتر برسد؟تنها راه ابطال این پرسشها این است که اثبات کنیم که قدرت تعقل مرد و زن و همچنین توان آنها برای رسیدن به کمال کاملاً برابر است
عقلانیت و قدرت تفکر ویژگی روح است که آنهم جنسیت ندارد بنابراین در مرد و زن یکسان است چرا که عقل مورد نظر همان عقلی است
که به تعبیر امام صادق علیه السلام خداوند با آن عبادت می شود و بهشت به دست می آید:
أَحْمَدُ بْنُ إِدْرِيسَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اَلْجَبَّارِ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا رَفَعَهُ إِلَى أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: قُلْتُ لَهُ مَا اَلْعَقْلُ قَالَ مَا عُبِدَ بِهِ اَلرَّحْمَنُ وَ اُكْتُسِبَ بِهِ اَلْجِنَانُ قَالَ قُلْتُ فَالَّذِي كَانَ فِي مُعَاوِيَةَ فَقَالَ تِلْكَ اَلنَّكْرَاءُ تِلْكَ اَلشَّيْطَنَةُ وَ هِيَ شَبِيهَةٌ بِالْعَقْلِ وَ لَيْسَتْ بِالْعَقْلِ .
شخصى از امام ششم عليه السلام پرسيد عقل چيست؟ فرمود چيزيست كه بوسيله آن خدا پرستش شود و بهشت بدست آيد آن شخص گويد: گفتم پس آنچه معاويه داشت چه بود؟ فرمود: آن نيرنگست، آن شيطنت است، آن نمايش عقل را دارد ولى عقل نيست.
در نتیجه عقل ریاضی و عقل مصلحت اندیش که گاهی وهم در آن دخالت می کند ملاک برتری حقیقی مرد نسبت به زن نیست
چه اینکه زنی بیسواد و ساده ولی با تقوا از بزرگترین فیزیک دان و ریاضی دان جهان و لی بی ایمان و بی تقوا در نزد خداوند برتر است.
اگر ملاک برتری مرد نسبت به زن را خدمات بیشتر مرد برای زن بدانید باید پرسید خادم برتر است یا مخدوم؟!سلام
خداوند هم برای ما نعمات زیادی فراهم کرده درحالیکه ما برای خدا هیچ نعمتی فراهم نکردهایم
با این استدلال شما باید بپذیریم که ما از خدا برتر هستیم و خداوند خدمتکار ماست، چون خدمات خدا به ما، بیشتر از خدمات ما به خداست! اگر هم بخواهیم مثال انسانی برای این موضوع بیاوریم، مثالش میشود خدمات والدین به یک نوزاد
قطعاً خدمات والدین به فرزند نوزادشان بیشتر است، اما دلیلش برتر بودن نوزاد نیست، بلکه دلیلش ناتوانینوزاد است
در اینصورت اگر خانمی پیدا شود و بگوید مردان بادیگارد زنان و مأمور خرید آنان و سریر پادشاهی آنها هستند(از جهت تکیه زن به مرد) بیراه نگفته است(طبق ملاک مذکور)بدون شک بی راه گفته است
همانطور که از نعمات الهی به ما انسانها، پادشاه بودن انسان و خدمتکار بودن خدا برداشت نمیشود، از خدمات مرد به زن هم پادشاه بودن زن برداشت نمیشود
نکتهء مهم اینکه شما خانمها حتی برای اثبات این مثلاً پادشاهی! نیز وابسته به مردها هستید و پادشاه بودن خود را در رفتار مردها تعریف میکنید ما زنها پادشاهیم! چرا؟ چون مردها برای ما خرید میکنند و از ما مراقبت میکنند
خب فرض کنیم مردها دیگر برای شما خرید نکنند و از شما مراقبت نکنند! آن وقت شما چگونه پادشاه خواهید بود؟
اصلاً پادشاهی پیشکش، چگونه با مردها برابر خواهید بود؟ (سوالی که هنوز هیچ خانمی پاسخ نداده)
پادشاه واقعی پادشاهی است که تاج شاهی او قائم به خودش باشد، نه وابسته به خدمات رسانی دیگران
در برخی از پستها نیز برتری قدرت تحلیل و عقل ریاضی مردان معادل برتری قدرت تفکر آنان نسبت به زنان محسوب شده است که این فرض نیز محل ایراد استنمیدانم چرا این محلهای ایراد را خانمها در زمان ابراز نظرهای مشابه از سوی همجنسان خود مطرح نمیکنند
یک روز خانمها تلاش میکنند اثبات کنند جایگاه مادری بالاتر از پدری است و به این شکل مهر پدری مردها را کوچک نشان دهند. اما هیچ زنی نمیگوید محل ایراد است
یک روز تلاش میکنند اثبات کنند زنها توانایی چند کار همزمان را دارند ولی مردها ندارند! باز هم هیچ زنی نمیگوید محل ایراد است
عقلانیت و قدرت تفکر ویژگی روح است که آنهم جنسیت ندارد بنابراین در مرد و زن یکسان است چرا که عقل مورد نظر همان عقلی استمدتی پیش در تاپیکی شما در پاسخ به کاربر "نقطه"، صحبتی کاملاً برعکس حرف امروز خود مطرح کردید که عیناً نقل قول میکنم:
"لا اقل قسمتی از فرمایشات حضرتعالی یاد آور توصیه ی امیرالمؤمنین علی علیه السلام به سپاهیانشان در برخورد با زنان بود:
«وَلا تَهِيجُوا النّساءَ بِأذيً، وَ إنْ شَتَمْنَ أعْراضَكُم وَ سَبَبْنَ أمَراءَكُم......»
با اذيت و آزار، زنان را به هيجان نياوريد، گرچه آنها به شما دشنام دهند و متعرّض آبروي شما شوند و به سران شما بدگويي كنند»؛
زيرا نيروي تحمل آنها كمتر است و به همين دليل زودتر تحت تأثير واقع شده و به هيجان ميآيند"
لینک مطلب شما: http://www.askdin.com/showthread.php?t=59249&p=923718&viewfull=1#post923718
یا در برخی مباحث اینگونه مطرح میشود که بیحجابی زن تقصر خودش نیست بلکه تقصر شوهرش است که او را کنترل نمیکند
حتی در بعضی تاپیکها کارشناسان نیز این موضوعات را مطرح کردهاند
اینکه هر وقت ما حرف از برتری مرد میزنیم (حق مطرح میشود)، دوستان تلاش میکنند اثبات کنند که عقل مرد و زن دقیقاً و کاملاً برابر است
بعد میگوئیم باشد، حالا که عقل هر دو برابر است پس چرا مدام از مردها خواسته میشود که زنها را کنترل کنند؟ چرا از مردها خواسته میشود در مقابل برخی رفتارهای زن صبر پیشه کنند؟ وقتی عقل هر دو برابر است چرا از زنها نیز به اندازهء مردها انتظار ندارید؟ (وظیفه مطرح میشود)که جواب میشنویم: "مرد در این زمینه توانایی بیشتری دارد!!!" بالاخره کدامیک را قبول کنیم؟ دلیل این پاسخهای دوگانه چیست؟
1-قدرت جسمی مردها
2 - دفاع مرد از زن
3 - کم طاقت بودن زن از نظر روحی
4 - تکیه گاه بودن مرد
5 - رفع نیازهای زن توسط مرد
سلام روزتان به خیر و نیکی
مورد ۱ و ۲ که یکی بودند.( دفاع از زن به قدرت جسمی مرد بر می گردد)
مورد ۳ کم طاقت بودن جای بحث دارد. زنها در بعضی موارد اتفاقا پرطاقت ترند. به نظرم بستگی به موردش دارد.
مورد ۴ فکر می کنم تکیه گاه بودن مرد بیشتر جنبه مادی دارد تا معنوی. از نظر معنوی و عاطفی هر دو تکیه گاه و پشتیبان یکدیگرند. هر چند از همان لحاظ مادی ( البته مادی منظورم فقط پول نیست منظورم جنبه های غیر از معنویات هست اصطلاح درستش را پیدا نکردم) هم زن ها می توانند تکیه گاه باشند.
همچنین تکیه گاه بودن هم باز به قوی تر بودن مرد برمی گردد یعنی مورد۱.
مورد ۵ بیشتر قانونی که این وظیفه ها را به عهده مرد گذاشته نشان می دهد نه تفاوت وجودی زن و مرد و به نوعی به همان مورد ۱ یعنی قدرت مرد بر می گردد.
پس این پنج مورد شما (بر فرض صحت) به نظر من به دو مورد کاهش می یابد:
۱-قدرت جسمی مرد ( مورد ۱و ۲و ۴ و ۵)
۲- قدرت روحی مرد (مورد۳)
البته نقش حمایتی مرد اصلاً قابل انکار نیست ولی خود شما ببینید اکثر خطراتی که یک زن را در جامعه تهدید می کند از جانب همان آقایان است یعنی اگر یک مرد از زن دفاع می کند در واقع در برابر همجنسان خودش از زن دفاع می کند. وگرنه یک زن از پس زن دیگر بر می آید و نیاز به دخالت مرد ندارد.
هم چنین ارزش ها و برتری ها به نظر من تعداد بردار نیست که بخواهیم از نظر تعداد با هم مقایسه کنیم:
ضربه شمشیر حضرت علی در جنگ خندق، از کل عبادت جن و انس تا روز قیامت بیشتر است.
ساعتی اندیشیدن برتر از هفتاد سال عبادت است.
پیامبر(ص):
جبرییل به قدری در مورد زنان به من سفارش کرد که گمان بردم که طلاق دادن آنان سزاوار نیست مگر این که عمل زشتی(خلاف عفت همسر داری) از ایشان آشکار گرددامام علی(ع):
آنها (زنان) نزد شما امانت هاى خدا هستند، آزارشان نرسانید و بر آنها سخت نگیرید
خب این دو تا حدیث ربطش به تفکر و تعقل چی بود؟ این حدیث که مربوط به نوع رفتار مرد و عدم ظلم و ستم نسبت به زن را می رساند. شما چه طوری کنترل شدن زن توسط مرد را برداشت کردید؟
مرد باید زن را کنترل کند که بیحجاب نشود
به نظر من اگر حجاب مثال زده شده چون پای حق وحقوق زن و شوهری به میان میاید. نه اینکه زن برای رعایت حجاب به کنترل مرد احتیاج داشته باشد. هم چنین منظور از این حدیث این نیست که زن خودش نمی تواند در مورد حجابش تصمیم بگیرد بلکه رفتار و گفتار دیگران هم می تواند روی تصمیم زن تاثیر بگذارد مثل حالت امر به معروف و نهی از منکر می ماند. آیا فریضه امر به معروف و نهی از منکر به این معناست که مردم قدرت تفکر و تعقل ندارند و مدام باید از طرف گروهی دیگر کنترل شوند؟
خودتان لابد فرمایش امام علی و حضرت فاطمه را بعد از ازدواجشان شنیده اید که هر دو این عبارت را در توصیف یکدیگر آوردند:" نعم العون علی طاعت الله "این عبارت چنان روشن است که احتیاجی هم به توضیحات اضافه من ندارد.
مرد باید زن را کنترل کند که تصمیم اشتباه نگیرد،
من از بین دلایلی که آوردید هیچ چیزی مبنی بر اینکه مرد باید تصمیمات زن را کنترل کند نیافتم. اینکه مرد در خانه رئیس است به معنای تصمیم گیری برای مسائلی است که به تصمیمات کلی خانواده مربوط می شود نه اینکه مرد بخواهد برای تک تک اعضای خانواده و مسائل شخصی و خصوصی آنها نظر بدهد و تصمیم گیری کند.
مرد باید زن را کنترل کند که احساساتش کار دستش ندهد
اگر منظورتان تصمیم پدر برای دختر در انتخاب همسر است این مساله از نقص زن و برتری مرد نشات نمی گیرد. شما این را این طور برداشت کردید که خب دختر احساساتش کار دستش می دهد پس نمی تواند تصمیم درستی بگیرد( البته اگر منظورتان این مورد خاص باشد)اما من می گویم پدر تصمیم می گیرد چون جنس مرد را بهتر می شناسد. خوب این هم به نوعی مساله را متوجه مردان می کند، یعنی این یک حسن برای مردان نیست که راحت انتخاب نمی شوند بلکه اول باید از یک فیلتر (نظر پدر دختر) عبور کنند . پس در این قسمت از ماجرا به جای اینکه اشکال را از زن بگیرید اشکال را از آقایان بدانید که نمی شود راحت به آنها اعتماد کرد.
مرد باید زن را طلاق ندهد تا زن را از آسیبها حفظ کند.
اولاً از آسیب های طلاق هم مرد هم زن مصون نیستند. چه از لحاظ عاطفی چه از لحاظ زندگی خصوصی و ...
دوماً حق طلاق اگر برای مرد است به خاطر حفظ شخصیت و غرور زن است.
در کل به نظر من عبارت کنترل کردن اصلا جایگاهی بین روابط زن و مرد ندارد که ما تازه بخواهیم برعکسش را اثبات کنیم که مثلا در کجاها زن باید مرد را کنترل کند.
اگر بگوئیم قدرت تعقل بیشتر در مرد، سبب شده که مرد زودتر و بهتر بتواند به حقیقت و تقوا برسد و این راه برای زن مشکلتر است
آن وقت باید بپذیریم که در حق زن اجحاف شده. چرا باید یکی از دو جنس بدون دلیل امتیازی خاص برای رسیدن به کمال داشته باشد؟2 - اگر بگوئیم قدرت تعقل بیشتر مرد باعث شده انتظار بیشتری هم از مرد برود و زن میتواند با داشتههای کمتر، بالاتر از مرد قرار بگیرد
این بار باید بپذیریم در حق مرد اجحاف شده. چرا یکی از دو جنس میتواند با امتیاز کمتر به مقام بالاتر برسد؟
این مسئله مهم و جالبی هست که شما مطرح کردید به نظرم اگر بتوانیم ( هر چند خیلی سخته) فارغ از جنسیت به این مساله بپردازیم بهترمیشه نتیجه گیری کرد.
به نظرم اول باید ماهیت عقل مشخص شود:
اگر منظور از تعقل ، فکر کسب و کار و معیشت یا مسائل مربوط به علومی مثل فلسفه و منطق و یا ریاضیات باشد من هم این را قبول دارم که مردان در این زمینه ها برترند ( با صرف نظر از استثنائات)
اما اگر عقل را مفهومی در نظر بگیریم که به فطرت و روح آدمی مربوط می شود در اینجا نمی توان برتری مرد بر زن را اثبات کرد.
اولاً طبق آیه " و نفخت فیه من روحی " وجود انسان جنسیت بردار نیست و هر دو جنس منشا یکسانی دارند.
دوما برای رسیدن به کمالات انسانی نیازی به آن تعقل نوع اول نیست . ( تعقل از نوع اول لازمه کسب و کار و علم آموزی و امثال آن است نه رسیدن به کمالات روحی)
مثلا در مورد علم ریاضی و فلسفه ( علوم عقلی مطابق نوع اول) البته مردان برتری دارند.
اما در مورد انسان هایی که به کمال انسانی ( از نظر روحی و معنویات منظورم هست) دست یافته اند هیچ گاه نمی توان با قطع و یقین بیان کرد که مردان برتری دارند چه از نظر مقدار کمالات چه از نظر تعداد نفرات) وجود تنها یک نفر و آن هم فاطمه زهرا(س) کافیست تا ثابت شود زنان برای طی کردن کمالات انسانی محدودیت جنسیتی ندارند. ( توجه شود که نداشتن مقام پیامبری یا امام بودن ناقض کمالات انسانی نیست).
جمع بین این دو عملاً غیرممکن است1 - تکیه گاه یعنی کسی که محکم و پا برجا باشد و احساس ضعف نکند و اگر مردی غیر از این باشد تکیه گاه به حساب نمیآید
2 - کسی که محکم است و احساس ضعف نمیکند دمی از روی خستگی برنمیآورد که نیاز به همدم پیدا کند
3 - اگر مردی نیاز به همدم پیدا کرد یعنی سست شده پس دیگر تکیه گاه نیست
راستش اصلا متوجه این بخش از حرفهای شما نشدم.
چرا نمی شود هر دو تکیه گاه و هر دو همدم همدیگر باشند؟
مگر مرد نعوذباالله خداست که نیاز به کسی نداشته و همه به او نیاز داشته باشند؟
از شما و سایر دوستان هم همین را میخواهم که به من اثبات کنید زن نیز امتیازهایی دارد که آنها را به مرد بدهد
خواهشاً کلی گویی نفرمائید و مصداقی اشاره کنید.
در بحث آفرینش زن و مرد و تفاوت ویژگی های این دو شما فقط به زن و مرد در قالب زن و شوهر پرداختید ولی
در تمام این تفاوت ها نقش یک زن به عنوان مادر را اصلا مطرح نکردید. مادر همه جوره نقش حمایتی برای فرزند دارد و از زندگی خودش برای فرزندش می زند. هر چند همین تربیت و نگه داری کودک را هم اگر در رابطه با همسر بخواهیم در نظر بگیریم نفعش به طور غیرمستقیم به پدر بچه می رسد.
جدای این مساله آیا انسان سازی ارزش کمی دارد؟ آیا اگر زنی بتواند فرزند صالحی تحویل جامعه دهد این ارزش کمی دارد؟ آیا همه چیز را باید با پول در آوردن مقایسه کرد؟ آیا همه چیز را باید با قدرت بدنی مقایسه کرد؟
کلا سیستم فیزیولوژیک و جسمی زن برای مادر بودن و رشد و تربیت فرزند طراحی شده و سیستم مرد برای کار و تلاش و فراهم کردن زمینه رشد وتربیت فرزند و زندگی هم یعنی همین یعنی انسان سازی...
و چه زیبا آفریننده ای
و چه طراحی زیبا و کاملی.
ببخشید پرگویی کردم
در پناه خدا باشید
زن ها و مردها برابر نیستن1 - این را قبول دارم
1 - زن ها با اونکه در بیرون از خونه کار میکنن اما باز هم کارهای خونه رو انجام بدن
2 - از نظر حقوق هم اکثر نصف حقوق یک مرد به خانومها پرداخت میشه
3 - در زمینه ای ورزشی هم اقایون بیشتر مورد توجه و شناخته شده هستند اما خانوم ها ...
4 - در سیاست هم خانوم ها نقش خیلی کمرنگی دارن
2 - این مشکلش از خود خانمهاست که با کمترین حقوق راضی به کار کردن میشوند
3 - موافق نیستم. نمونهاش خانمهای تکواندو کار مثل کیمیا علیزاده و کاراته کار مثل حمیده عباسعلی هستند که همه آنها را میشناسند
4 - سیاست به گونهای است که مردها بیشتر به آن گرایش دارند و زنها کمتر
اما نکتهای را هم من به شما بگویم. تعداد دانشجویان زن بیشتر است یا مرد؟ شما هم میدانید که تعداد زنان دانشجو بیشتر است
در سال 97 طبق آمار سازمان سنجش، 59/24 درصد دانشجویان را زنان تشکیل میدهند و شما خانمها هم بارها و بارها این برتری را به سر ما کوبیدید!
وقتی در یک آمار تعداد شما خانمها بیشتر باشد، این را نشان برتر بودن خودتان و توانایی بیشتر زنان میدانید و نه تبعیض علیه مردها. نمونهاش درصد دانشجویان کشور
اما اگر در آماری تعداد مردها بیشتر باشد، این را پای برتر بودنِ مردها نمینویسید و میگوئید حتماً تبعیضی بوده وگرنه توانایی ما با مردها برابر است. نمونهاش مثالهایی که شما یدهاید. سوالم خیلی واضح است. آیا اینگونه قضاوت کردن منصفانه است؟
سلام
از کارشناس محترم و کاربران عزیز میخواهم به من اثبات کنند که واقعاً زن با مرد برابر است
نکاتی را در اثبات برتری مرد نسبت به زن عرض میکنم، لطفاً آنها را رد کرده و خلافش را اثبات کنید 1 - قدرت جسمی مردها
تردیدی نیست که از نظر جسمی زن نسبت به مرد ضعیفتر است. البته ممکن است مردی ضعیف و یا زنی بسیار قوی را پیدا کنید، اما نوعاً جنس زن از جنس مرد ضعیفتر است. به همین دلیل بیشتر کارهای سخت و دشوار را این مردها هستند که انجام میدهند 2 - دفاع مرد از زن
در خطرات همیشه این مرد است که از زن دفاع میکند. تقریباً غیرممکن است که شما ببینید خطری خانوادهای را تهدید کرده و مرد خانواده برود پست سر زنش پنهان بشود بلکه همیشه این زن است که خود را پشت سر مرد پنهان میکند 3 - کم طاقت بودن زن از نظر روحی
زنها در مواقع ناراحتی کم طاقت هستند و خیلی زودتر از مردها میشکنند. در حالیکه مردها خیلی بهتر میتوانند از خود مقاومت نشان بدهند و در برابر غم و ناراحتی مقاومتر هستند. حتی به همین دلیل به مردها میگویند شما به خواستگاری زنها بروید چون مرد اگر پاسخ نه بشنود راحتتر کنار میآید اما زن اگر پاسخ رد بشنود روحیهاش تخریب میشود 4 - تکیه گاه بودن مرد
زنها وقتی میخواهند درمورد ازدواجشان صحبت کنند یکی از تکیه کلامهایشان که از احساس درونی آنها نشأت میگیرد این است که میخواهم یک تکیهگاه داشته باشم. یعنی خانمها به این موضوع معترف هستند که در زندگی مشترک به مرد تکیه میکنند. اما مرد به خودش متکی است. نه تنها خودش به خودش متکی است که تازه زن را هم به خود تکیه میدهد. در واقع زنها نه فقط از نظر جسمی و روحی که در موارد 1 و 3 گفته شد از مرد ضعیفتر هستند، که از نظر عاطفی و زندگی مشترک نیز خود را به مرد تکیه میدهند 5 - رفع نیازهای زن توسط مرد
بطور معمول این مرد است که غذا، لباس، مسکن و سایر هزینههای زن را تأمین میکند. به نوعی میشود گفت زنها برای رفع نیازهای خود به مردها وابسته هستند و به تنهایی نمیتوانند نیازهایشان را برطرف کنند
سلام
هیچ کدوم از مواردی که گفتین قابل اندازه گیری و چارچوب کردن نیست.
نمیشه گفت کدوم برته
چون خود انسان هم نمیشه شناخت اون وقت شما چطور یخواین برتری یکی بر دیگری و ثابت کنین؟
انگار من می پرسم اگر مادر و پدرتون در حال غرق شدن باشه و شما فقط بتونین یک نفر و نجات بدین کدوم و انتخاب می کنین.
مورد ۱ و ۲ که یکی بودند.( دفاع از زن به قدرت جسمی مرد بر می گردد)سلام
خیر لزوماً یکی نیستند گر چه ممکن است در مواردی شامل هم بشوند
قدرت بیشتر مرد در این است که کارهای سخت و دشوار را اکثراً مردها انجام میدهند (معدن، دکل حفاری، احداث راه و ساختمان و....)
و در روابط متقابل نیز معمولاً مردها در این زمینهها به زنان کمک میکنند. این میشود برتری از نظر قدرت جسمانی اما دفاع کردن از زن، ارتباطی با قدرت جسمانی ندارد. تصور کنید یک گرگ به دو نفر زن و مرد حمله کرده
خب آیا چون منِ مرد قویتر هستم دیگر دندان گرگ گوشت و پوست مرا پاره نمیکند؟ با این حال میبینید که این مرد است که خود را فدای زن میکند
یا مثلاً زمانی که حوادث طبیعی رخ میدهد (زلزله، سیل و....) باز این مرد است که تلاش میکند که ابتدا خانوادهاش را نجات بدهد
مرد که در برابر سیل و زلزله مقاوم نیست! پس دفاع از زن، ربطی به قدرت جسمانی بیشتر ندارد
البته مورد 4 یعنی تکیهگاه بودن مرد را قبول دارم میتواند ترکیب موارد دیگر باشد. لذا این مورد را نادیده میگیریم اما مورد 5 هم با موارد 1 و 2 متفاوت است. اینکه من میتوان کارهای سختتری انجام بدهم (مورد 1) و اینکه از زن در مقابل خطرات دفاع میکنم (مورد 2) دلیلی بر این نمیشود که غذا و لباس او را هم من تهیه کنم! آیا شما خانمها میتوانید مخارج خود را تامین کنید یا خیر؟ اگر میتوانید پس چرا ما باید این مخارج را برای شما تامین کنیم؟ اگر نمیتوانید هم که خب نمیتوانید دیگر happy
۱-قدرت جسمی مرد ( مورد ۱و ۲و ۴ و ۵)این دو موردی که شما گفتید یعنی همه چیز! انسان از دو بخش اصلی تشکیل شده است. جسم و روح
۲- قدرت روحی مرد (مورد۳)
خب مرد در هر دو مورد به زن برتری دارد. دیگر باید در چه چیزی برتری داشته باشد که قبول کنیم مرد از زن برتر است؟
اکثر خطراتی که یک زن را در جامعه تهدید می کند از جانب همان آقایان استانجام کارهای سخت که اکثراً مردها آن را به عهده میگیرند، دفاع از زن در مقابل خطرات طبیعی، فراهم کردن لوازم زندگی زن از جمله خوراک و پوشاک و مسکن، حمایت روحی از زن به دلیل احساساتی بودن زن و....... اینها چه ارتباطی به سایر مردها دارد؟! ضمن اینکه همان مقدار آسیبی که از سوی سایر مردها متوجه زنان است، باز هم ایرادی به صحبت من وارد نمیکند. به هر حال ما در دنیایی زندگی میکنیم که یک سری تهدیدها در آن وجود دارد و این مرد است که از زن در مقابل این تهدیدها مراقبت میکند
من از بین دلایلی که آوردید هیچ چیزی مبنی بر اینکه مرد باید تصمیمات زن را کنترل کند نیافتممستقیماً شاید گفته نشده باشد اما غیرمستقیم گفته شده است
وقتی گفته میشود زن تابع احساسات است و مکرد تابع عقل این یعنی چه؟ در روابط خانوادگی هم بارها و بارها این را شنیدهام و قطعاً شنیدهاید (خودتان و وجدانتان) که در مسائل مختلف به مردها گفته میشود حالا او زن است از روی احساسات یک چیزی گفته، تو چرا قبول میکنی؟ یا تو چرا با او هم کلام میشوی؟ آن تکیهگاه بودنی که بنده مثال زدم و شما نیز در قالب موارد دیگر پذیرفتید یعنی چه؟ شما و سایر خانمها مدام همین حرفهای متناقض را میزنید. میگوئید زن میتواند بطور مستقل خودش فکر کند، خودش تصمیم بگیرد، خودش نیازهایش را رفع کند، نیاز به هیچگونه دفاع روحی و جسمی هم ندارد. بعد میگوئید زن نیاز به مردی دارد که تکیهگاهش شود!! خب دقیقاً در چه چیزی تکیهگاهش شود؟!
در کل به نظر من عبارت کنترل کردن اصلا جایگاهی بین روابط زن و مرد ندارد که ما تازه بخواهیم برعکسش را اثبات کنیم که مثلا در کجاها زن باید مرد را کنترل کندمن حرفی از کنترل کردن نزدم، گفتم خدمات
من نمونههایی از خدمات مرد به زن را گفتم و از خانمها خواستم نمونههایی از خدمات زن به مرد را بیاورند
راستش اصلا متوجه این بخش از حرفهای شما نشدم.خیلی از خانمها این حرف زا میزنند. زنها میگویند زن هم باید تکیهگاه شوهرش باشد، اما این را فقط برای رفع تکلیف میگویند وگرنه اکثریت مطلق زنان در عمل به هیچ وجه با مردی که ذرهای بخواهد به قول شما به زنش تکیه کند کنار نمیآیند (همان حلیقهای که ترسیم کردم). البته زنها زیاد از این روش استفاده میکنند. یعنی ابتدا شرطی میگذارند که به هیچ شکلی نقض نشود، سپس میگویند اگر این شرط نقض شود ما فلان کار را انجام میدهیم! در ضمن قبلاً هم اشاره کردم، تکیهگاه با آن تکیهگاهی که از شوهر انتظار دارند اختلافش زمین تا آسمان است مرد تکیهگاه زنش باشد یعنی چه؟
چرا نمی شود هر دو تکیه گاه و هر دو همدم همدیگر باشند؟
مگر مرد نعوذباالله خداست که نیاز به کسی نداشته و همه به او نیاز داشته باشند؟
یعنی زن بتواند در تمام مراحل زندگی از بُعد جسمی گرفته تا بُعد روحی و در زمینه تهیه لوازم زندگی و دفاع کردن در مقابل خطرات و حمایتهای همه جانبه به شوهرش تکیه کند و شوهر جان و مالش را فدای زنش کند زن تکیهگاه شوهرش باشد یعنی چه؟
یعنی اگر مرد خسته و ناراحت بود به او بگوید تو مردی! برای مرد زشته که احساس شکست کنه!
به عبارتی تکیهگاه بودن زن، چیزی نیست بجز یادآوری تکیهگاه بودن مرد به او! :-??
اگر میتوانید پس چرا ما باید این مخارج را برای شما تامین کنیم؟ اگر نمیتوانید هم که خب نمیتوانید دیگر
خب مرد در هر دو مورد به زن برتری دارد. دیگر باید در چه چیزی برتری داشته باشد که قبول کنیم مرد از زن برتر است؟
قطعاً خدمات والدین به فرزند نوزادشان بیشتر است، اما دلیلش برتر بودن نوزاد نیست، بلکه دلیلش ناتوانینوزاد است
باسلام
خیلی برام پستهاتون جالب بود
همین کودکی که مثال زدید بنشینید روبروش و شروع کنید به شمردن کارهایی که تو طول شبانه روز براش انجام میدید و ازش بخواهید که بهتون بگه اون براتون چیکار میکنه وقتی شما این کارها رو براش انجام میدید اون انقدر ناتوان هست که حتی نمی تونه جواب شما رو بده فقط یه نگاهی عاقل اندر سفیه میکنه و فوقش یه زبونی دربیاره و یه نیش خندی هم بزنه
[SPOILER]اصلا منظور از ضرب المثل اون چیزی نبود که تصور کردید منظورم اون نگاهی هست که بچه ها دارند [/SPOILER]
شما از برتریهایی صحبت میکنید که اگر به خانم ها هم میدادند مطمئنابه همان نحو رفتار میکردند که شما دارید رفتار میکنید چه بسا خیلی از این برتری ها رو هم ندارند ولی تو خیلی جاها حضورشون رو میبینم
در بحث آفرینش زن و مرد و تفاوت ویژگی های این دو شما فقط به زن و مرد در قالب زن و شوهر پرداختید ولی در تمام این تفاوت ها نقش یک زن به عنوان مادر را اصلا مطرح نکردید. مادر همه جوره نقش حمایتی برای فرزند دارد و از زندگی خودش برای فرزندش می زند. هر چند همین تربیت و نگه داری کودک را هم اگر در رابطه با همسر بخواهیم در نظر بگیریم نفعش به طور غیرمستقیم به پدر بچه می رسداین بخش را بطور کامل قبول دارم و میپذیرم
اما یک سوال، اگر زنی بچهدار نشد چه؟
آیا انسان سازی ارزش کمی دارد؟ آیا اگر زنی بتواند فرزند صالحی تحویل جامعه دهد این ارزش کمی دارد؟بله ارزش کمی دارد! و باز بله، همه چیز را باید با پول درآوردن مقایسه کرد!
آیا همه چیز را باید با پول در آوردن مقایسه کرد؟ آیا همه چیز را باید با قدرت بدنی مقایسه کرد؟
اگر تربیت نسل ارزشمند بود، خانمها مدام تلاش نمیکردند آن را بیارزش جلوه دهند. چند تاپیک در همین سایت برایتان بیاورم که خانمها عمل بچهداری را عملی حقیر شمردهاند و برعکس، کار بیرون از خانه و کسب درآمد را نشانهء ارزشمند بودن زن دانستهاند؟ این پاسخهای دوگانهء شما خانمها برایم معما شده! بخدا مردها هم همچین علیه السلام نیستند، اتفاقاً عیب و ایراد در مردها بیشتر است. اما مردها لااقل یک رو دارند! اگر دنبال پول باشند میگویند دنبال پول هستیم. اگر دنبال شهوت باشند میگویند دنبال شهوت هستیم
اما زنها در هر موضوعی که مطرح میشود رنگ جدیدی به خود میگیرند! میگوئیم چرا، خواستگاری، خرید مسکن، نفقه و مهریه باید به عهدهء مرد باشد؟ میگوئید چون زن روحیهای لطیف و شکننده داردمیگوئیم پس زنی که روحیهای لطیف و شکننده دارد نمیتواند پستهای مهم را بگیرد. میگوئید نخیر میتواند! چون روحیات زن با مرد هیچ فرقی ندارد! میگوئیم مرد باید قبل از خواستگاری بدن زن را ببیند که مورد پسندش هست یا نه. میگوئید مگر زندگی فقط مادیات است؟! پس عشق چه میشود؟!
میگوئیم خب پس شما هم ابتدای ازدواج میزان درآمد و دارایی مردها را نپرسید. میگوئید نخیر باید با عقل زندگی کرد! مگر میشود در زندگی نان و عشق خورد؟! میگوئیم پسری با دختری دوستی نامشروع داشته، حالا توبه کرده و میخواهد دختر را ترک کند. میگوئید پس آتش محبتی که در دل دختر روشن کرده چه میشود؟!
میگوئیم دختری با پسری دوستی نامشروع داشته و حالا پشیمان است و میخواهد رابطهاش را قطع کند، اما میترسد دل پسر بشکند. میگوئید به درک که بشکند! مگر او مسئول قلب آن پسر است؟! میگوئیم اسلام گفته مرد میتواند 4 زن اختیار کند، میگوئید این حرفها مال 1400 سال پیش است، الان زمانه عوض شده!
میگوئیم پس الان هم شما مهریه و نفقه نگیرید و مثل زنان اروپایی پا به پای مرد خرج کنید. میگوئید نخیر! مهریه ارث حضرت فاطمه(ع) است. دین که قدیمی نمیشود!
میگوئیم مهمترین وظیفه زن فرزندداری و شوهرداری است، میگوئید ما زنها چه گناهی کردیم که باید کهنه شوری کنیم تا مردها بیرون از خانه موفق باشند؟!
میگوئیم پس قبول دارید که این خصوصیات در مردان نشان از برتری آنهاست؟
همین کودکی که مثال زدید بنشینید روبروش و شروع کنید به شمردن کارهایی که تو طول شبانه روز براش انجام میدید و ازش بخواهید که بهتون بگه اون براتون چیکار میکنه وقتی شما این کارها رو براش انجام میدیداگر آن کودک هر روز تاپیک بزند و کمپین درست کند و ادعا کند که مظلوم است و من حقش را خوردهام و هر دقیقه یک بامبول جدید دربیاورد؛ یک بار بگوید چرا دیهء تو دو برابر من است! یک بار بگوید چرا ارث تو بیشتر است! یک بار بگوید چرا تو میتوانی 4 تا زن بگیری من نه! و..... مطمئن باشید روبرویش مینشینم و کارهایی که برایش کردهام را توی چشمش میزنم، بلکه توی سرش میزنم! ضمناً بنده سوال سختی از خانمها نپرسیدم. گفتم شما هم چند مورد را بگوئید که مردها به شما زنها وابسته باشند
کاربر "سپیده دم" مادری را مثال زدند که مثال درست و بجایی بود. خانمها لطف کنند چند مورد دیگر را نیز بیان کنند