جمع بندی حمزه بن دلاج، مجاهد یا دزد ؟
تبهای اولیه
حالا به سوال اینجا ایجاد میشه که آیا او کار درستی کرده ؟ خب من در مقامی نیستم بگم کار درستی کرده یا نه ولی به نظرم از یک جهت کار اشتباهی کرده ! اینکه رفته از آمریکا و اسرائیل دزدی کرده اگر چه اسرائیل و آمریکا به مردم فلسطین و مستضعف دنیا زور میگن ولی به هر حال فعلا دنیا در حال صلحه و توی صلح کاری که به جنگ و اختلال و آشوب منتهی بشه محکومه !ولی یه مساله ای هست اینه که ما میدونیم دنیا در حال صلح هم نیست کاملا ، خیلی وقته که جنگ نرم شروع شده و در حال جریانه ! اما آیا این حرکت همزه در جنگ نرم به نفع مستضعفین جهانه یا نه ؟! آیا این حرکت نقض قوانین الهی در زمان صلح موجوده یا نه ؟ همزه بن دلاج، مجاهد یا دزد ؟ تازه اینم هست که دنیا از نظر ما توی صلحه و اگر نه واسه کسی که توی غزه اسیر ظلم های رژیم صهیونیستی شده و با کلی مشکلات و عذاب زندگی میکنه صلح معنی نداره ! خوده ما هم کلی مشکل داریم به خاطر تحریم های زورگویانه ی آمریکا و اسرائیل، نمونه اش قیمت بالای داروهاست . البته یک جهت مثبت هم داشت کار همزه ، اینکه بانک های مدعی ترین کشورهای دنیارو هک کرده که به نظر کار آسونی نمیاد ! همزه بن دلاج، مجاهد یا دزد ؟جهت مثبت دیگه اش اینه که این پولو بخشیده به مردم فقیر و مظلوم دنیا همزه بن دلاج، مجاهد یا دزد ؟ پس ما باید چگونه قضاوت کنیم ؟ چیکار باید بکنیم ؟ آیا تک تک ما میتونیم مثل همزه بریم و بانک های آمریکارو غارت کنیم و بعد تاوانش رو با جونمون پرداخت کنیم ؟ آیا در این صورت شهید محسوب میشیم یا همون دزدیم ؟حمزه بن دلاج ملقب به هکر خندان یا رابین هود، مهندس کامپیوتری هستش که با ویروسی به نام اسپای ای در هر عملیات 10 تا 20 میلیون دلار از بانک های آمریکا و رژیم صهیونیستی دزدیده و به آفریقا و فلسطین کمک کرده همزه بن دلاج، مجاهد یا دزد ؟نوشته بود حدود 4000 میلیون دلار از این طریق دزدیده بود همزه بن دلاج، مجاهد یا دزد ؟ یعنی فکرشو بکن همزه بن دلاج، مجاهد یا دزد ؟
سلام علیکم
این مسأله یکی از چالشیترین مسائلی است که از دیرباز در علم اخلاق مطرح بوده و محققین این علم، نظرهای متقابلی در مورد آن بیان داشتهاند که البته هر یک برای ادعای خود دلیلهایی نیز آوردهاند.
در این مقام، قصد طرح آن نزاعها را ندارم و فقط نظر شخصی خودم را عرض میکنم. البته ممکن است دوستان و حتی کارشناسان این سایت با من هم نظر نباشند که در جای خود محترم است.
به نظر حقیر، نمیتوان اسم این کار را دزدی گذاشت. چون اولا این برداشت پول نه از مردم امریکا و اسرائیل بلکه از دولت آنان برداشت شده است، و ثانیا چون این دو دولت خیلی بیشتر از این مبالغ را به زور و جبر و قلدری از این جوامع مظلوم به یغما بردهاند، در واقع، شخص مذکور، پولهای خود این مظلومین را از این ستمگران گرفته و به خودشان باز پس داده است.
مثل این که یک زور گیر در خیابان پول یک انسانی را به زور بگیرد و شما که به لحاظ عِده و عُده و قدرت بر آن زورگیر تفوق و برتری داری، از راه میرسی و آن پولها را از آن زورگیر میگیری و به آن شخص مضروب باز پس میدهی. در این جا نمیتوان گفت شما پولهایی که از آن زورگیر گرفتی را دزدیدهای!
مگر این که بگوییم این پولهای جابجا شده، پول متعلق به مردم امریکا است نه دولت امریکا. در این صورت باید در مقام پاسخدهی تغییر موضع دهیم.
سلام علیکم
این مسأله یکی از چالشیترین مسائلی است که از دیرباز در علم اخلاق مطرح بوده و محققین این علم، نظرهای متقابلی در مورد آن بیان داشتهاند که البته هر یک برای ادعای خود دلیلهایی نیز آوردهاند.
در این مقام، قصد طرح آن نزاعها را ندارم و فقط نظر شخصی خودم را عرض میکنم. البته ممکن است دوستان و حتی کارشناسان این سایت با من هم نظر نباشند که در جای خود محترم است.
به نظر حقیر، نمیتوان اسم این کار را دزدی گذاشت. چون اولا این برداشت پول نه از مردم امریکا و اسرائیل بلکه از دولت آنان برداشت شده است، و ثانیا چون این دو دولت خیلی بیشتر از این مبالغ را به زور و جبر و قلدری از این جوامع مظلوم به یغما بردهاند، در واقع، شخص مذکور، پولهای خود این مظلومین را از این ستمگران گرفته و به خودشان باز پس داده است.
مثل این که یک زور گیر در خیابان پول یک انسانی را به زور بگیرد و شما که به لحاظ عِده و عُده و قدرت بر آن زورگیر تفوق و برتری داری، از راه میرسی و آن پولها را از آن زورگیر میگیری و به آن شخص مضروب باز پس میدهی. در این جا نمیتوان گفت شما پولهایی که از آن زورگیر گرفتی را دزدیدهای!
مگر این که بگوییم این پولهای جابجا شده، پول متعلق به مردم امریکا است نه دولت امریکا. در این صورت باید در مقام پاسخدهی تغییر موضع دهیم.
با عرض سلام و خسته نباشید
خب در مثال شما، اگه یک نفر بره پول زورگو رو بگیره و پس بده به صاحب اصلیش اگه این احتمال مطرح باشه که زورگو برای انتقام به جفتشون آسیب بزنه چی ؟ در این صورت به آشوب منتهی میشه، چه تضمینی برای عواقب این کار وجود داره ؟ این که مثلا زورگو ها دشمنیشون بیشتر بشه و بیشتر به مردم مظلوم ظلم کنن ؟
خب در مثال شما، اگه یک نفر بره پول زورگو رو بگیره و پس بده به صاحب اصلیش اگه این احتمال مطرح باشه که زورگو برای انتقام به جفتشون آسیب بزنه چی ؟ در این صورت به آشوب منتهی میشه، چه تضمینی برای عواقب این کار وجود داره ؟ این که مثلا زورگو ها دشمنیشون بیشتر بشه و بیشتر به مردم مظلوم ظلم کنن ؟
وقتی وارد مصادیق میشویم، صورتهای متعددی قابل تصور است بنابراین، این که آیا بنده و شما روی یک مصداق مشخص اظهار نظر کنیم، خیلی مهم است. اگر روی دو مصداق با یکدیگر گفتگو کنیم، منطقاً صحیح نبوده، نتیجهای هم نخواهیم گرفت.
در مثال مذکور، اگر زورگو توانایی انتقام را داشته باشد و یقینا این کار را انجام بدهد، عقل عملی حکم میکند این کار نه تنها خدمت نیست بلکه حماقت است اما میتوان از همین فرض یک تصویر دیگر ارائه داد و آن اینکه اگر زورگو احساس کند هیچ حریفی قادر به جلوگیری از طغیان او نیست، یقیناً بر طغیان و ظلمش افزوده خواهد شد و روز به روز، بر هیمنهاش افزوده خواهد شد. اما گاهی اوقات افرادی که دور و بر این آدم هستند، به قدرت جمعی خود ایمان دارند و هیمنهی حریف را پوشالی میبینند؛ به واقعیت پشت پردهی غرشهای او پی بردهاند و میدانند اینها فقط سر و صدا است؛ اینجا اگر خودی نشان دهند، باعث خواهد شد یال و کوپال آن زورگو فرو ریخته، هیمنهی پوشالیاش خراب شود.
اینها تاکتیکهایی است که بر اساس مبانی متفاوت شکل میگیرد.
کسی که با یک حرکت، حسابهای بانکی اسرائیل را خالی میکند، در حقیقت میخواهد چندین مطلب را به آنان بفهماند؛ اولا ما اینقدر قدرتمندیم و شما با آدمهای مونگول و بیاراده مواجه نشدهاید بلکه طرف حسابتان اینقدر باهوش است ثانیا، شما نیز قدرت و هیمنهتان، با یک سوراخ، خالی میشود و به یک مو بستهاید. اینها زهرچشمهایی است که به نظر میرسد برای گوشمالی دادن به دشمن لازم است.
حالا البته ممکن است این شخص یا عدهای دچار ضررهایی هم بشوند اما به نتایجی که به دست آمده، میارزد.
گاهی اوقات ارزشش را دارد که جبهه حق برای خدشهدار کردن وجاهت جهانی دشمن، هزینههای بسیاری را صرف کند؛ زیرا به حسب ظاهر ممکن است خدشه دار شدن وجاهت دشمن، در مقابل تلفات نیروهای حق، ناچیز باشد اما اگر خوب دقت کنیم، دشمنی دشمن، بدون وجاهت و اعتبار او، تضعیف میشود؛ شمشیرش را کُند میکند؛ یارگیریاش آهنگ شمارش معکوس به خود میگیرد.
سؤال :
حکم اخلاقی برداشت پول از بانکهای وابسته به دولت امریکا و اسرائیل چیست؟
پاسخ:
موضوع فوق اگرچه از منظر فقهی قابل پیگیری است؛ اما با قطع نظر از چیستی نظر فقیهان در مذاهب مختلف اسلامی پیرامون آن، موضوع فوق از منظر اخلاقی نیز قابل بررسی است که در این بررسی، تنها از منظر اخلاقی بدان پرداخته شده است. گفتنی است منبع ما برای ارائهی این حکم اخلاقی، حکم عقل و آراء و روش عقلاء به صورت عام و فراگیر میباشد.
تبیین موضوع:
برای به دست آوردن هر حکم اخلاقی لازم است ابتدا موضوع آن به صورت روشن مشخص گردد؛ زیرا با روشن شدن موضوع، گام نهایی که همان ارائهی حکم اخلاقی است آسان خواهد بود. میتوان گفت، موضوع فوق دارای مؤلفههای زیر است:
- این اموال از کسانی که در موضع دشمنان اسلام و مسملین قرار دارند، بدون اجازه آنان و به صورت «مخفیانه» و «سارقانه» برداشت شده است.
- کسانی که با برداشت پول در صدد ضرر زدن به آنها میباشیم، افرادی میباشند که ضمن آن که مال و جان و حیثیت مسلمانان را به تاراج بردهاند، مستکبرانه، هیچ مالکیتی را برای مسلمانان نسبت به اموالشان به رسمیت نمیشناسند؛ بر این اساس، هر جا که از دستشان بر آید، اموال آنان را بلوکه کرده، تحت تصرف خود در میآورند. به عبارت دیگر، آنان بر این باورند که تا جایی که قدرت دارند باید مسلمانان را به استضعاف بکشند و به لحاظ اقتصادی و فرهنگی بر آنان تسلط پیدا کنند.
- این اخذ اموال دشمنان، از طریق هک کردن بانکهایی صورت گرفته که به پیشرفتهترین فنآوریهای مهندسی الکترونیک و به روزترین نرمافزارهای فوق پیشرفته مجهز میباشند؛ به طوری که ادعای نفوذناپذیریشان، ترکیببندِ رجزهایشان میباشد.
- اموال برداشت شده به دست افراد فقیر و مستضف از مسلمانان خواهد رسید.
با توجه به موارد فوق، میتوان دلائلی را به نفع اخلاقی بودن و اخلاقی نبودن این کار اقامه کرد:
دلائل اخلاقی بودن برداشت پول از بانکهای اسرائیل و امریکا:
- این کار باعث استیفای مقدار کمی از حقوق ضایع شدهی مسلمانان خواهد شد.
- این کار باعث فرو ریختن هیمنهی پوشالی و دروغینِ استکبار جهانی خواهد شد.
- این کار باعث تسکین دل ستمدیدگان و روحیه بخشی به جبههی حق خواهد شد؛ علاوه بر آن که به صورت گذرا و موقتی، اموالی به دست نیازمندان خواهد رسید.
- امنیت اقتصادی مستکبرین تا حدودی متزلزل خواهد شد که موجب سلب آرامش آنها میگردد. در نتیجه، محیط برای آنان ناامن خواهد شد.
دلائل غیر اخلاقی بودن برداشت پول از بانکهای اسرائیل و امریکا:
- به دلیل برخورداری جبههي مستکبران از نهادهای تبلیغاتی قدرتمند، این موضوع، سوژهای برای تبلیغات سوء بر علیه مسلمان خواهد بود به گونهای که مسلمانان را گروهی غارتگر و متوحش و ضدقانون معرفی میکنند.
- معلوم نیست دقیقاً اموالی که از مسلمانان به تاراج برده شده، برداشت شده باشد؛ به عبارتی، ممکن است در میان اموال برداشت شده، اموال کسانی باشد که هیچ مالی از مسلمانان به غارت نبرده باشند و این اموال حاصل دسترنج خودشان باشد. بنابراین می توان گفت، تنها عنوان «تقاص» بر این کار صدق نمیکند؛ بلکه عنوان «دزدی» نیز بر آن صادق خواهد بود معنای این سخن آن است که این برداشت پول، تنها برداشت از اموال ظالمین نبوده بلکه برداشت پول از ظالم و مظلوم است.
- این کار موجب آن خواهد شد که مسلمانان در نظر غیر مسلمانان، افرادی تندرو و دزد و ضد اخلاق و مروج خشونت تداعی گردند. در نتیجه، از جاذبهی اسلام کم شده، به جای آن که قلوب غیر مسلمانان به سوی اسلام مائل شود، از آن دور شوند. و بدین ترتیب، پایگاه مردمی مسلمانان که خاستگاهش جایی جز دلهای انسانها نیست، تضعیف گردد.
نتیجه:
به نظر میرسد اگر چه ممکن است فوائدی بر این کار مترتب گردد؛ اما این فوائد در مقابل مضرات آن قابل اعتنا نبوده، میتوان در مجموع معتقد به به غیر اخلاقی بودن این کار بود؛ خصوصاً آن که ممکن است این کار بهانه به دست جبههی طاغوت داده، بر مبنای آن، استثمار و غارتگری خود از مسلمانان را وجهات قانونی و شرعی ببخشند؛ و اگر تا به این روز نمیتوانستند به صورت علنی مسلمانان اقصی نقاط جهان را مورد ظلم و آزار خود قرار دهند، از این روز به بعد، بتوانند هر مسلمانی را که در هر گوشهی دنیا مییابند به صرف داشتن عنوان «اسلام و مسلمان» مورد اذیت و آزار و قهر خود قرار دهند. با این تبیین، فوائدی که از این کار نصیب مسلمانان میشود در مقابل مضرات آن ناچیز بوده، عقل محاسبهگر بر نبایسته بودن این کار حکم میکند. گفتنی است با خودداری از این کار، اگر چه به حسب ظاهر مبلغی دلار به دست نیازمندان نمیرسد اما در عوض، قلب انسانهای آزادیخواه را در اختیار داشته که در درازمدت، منجر به پیروزی جبههی حق در مقابل جبههی باطل خواهد شد.
گفتنی است لازم است چنین افرادِ صاحبِ نبوغی که به دنبال خدمت به جبههی حق و مبارزه با جبهه استکبار میباشند، به جای این گونه فعالیتهای دوپهلو و متشابه، به فکر طراحی عملیاتهای فرهنگی تبلیغی ماهرانهای باشند تا در طی آن، به خوبی چهرهی واقعی و کریه گرگها و کفتارهای استکبار به جهانیان معرفی شده، ارادهی جهانی در جهت محو و نابودی جبههی باطل پدید آید و فریاد آزادیخواهی از فراخنای همه انسانهای آزاده اعم از مسلمان و غیر مسلمان به صدا در آید که این مهم، مقدمهی ظهور تنها منجی عالم بشریت خواهد بود.