جمع بندی حکم فکرهایی که به ذهنمون می رسه؟

تب‌های اولیه

6 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
حکم فکرهایی که به ذهنمون می رسه؟

با سلام.
وقت شما بخیر.

من دارم از طرف کسی دیگه ای سوال می پرسم که البته سوال من هم هست.
ایشون پرسیدند: گاهی اوقات فکرهایی به ذهنمون میرسه به صورت ناخودآگاه. به فرض یه حادثه ای برای ما اتفاق میفته و بعد در مورد طرف مقابل یا شخص دیگه ای فکری به ذهنمون می رسه. مثلا" چرا اینقدر بی ادبانه رفتار کرده؟ یا چرا فلان کار رو کرده، حتما" منظورش این بود که منو اذیت کنه یا ...
میخواستم بدونم اگه این افکار به صورت ناخودآگاه به ذهنمون برسه اشکالی داره؟
اگه هم ناخودآگاه نباشه و خودمون تو ذهنمون بپرورونیمش باز هم اشکال داره؟

اگه امکانش هست مرز خوش بینی رو هم بفرمائید. گاهی اوقات شرایط ایجاب می کنه نسبت به طرف مقابل جانب احتیاط رو رعایت کنیم و کاری رو که برامون انجام میده رو به حساب خوبی هاش نذاریم.

ایشون مقلد امام خمینی(ره) بودند و الان مقلد آیت الله مکارم هستن.

با تشکر.
یا علی.

felfely;509455 نوشت:
با سلام.
وقت شما بخیر.

من دارم از طرف کسی دیگه ای سوال می پرسم که البته سوال من هم هست.
ایشون پرسیدند: گاهی اوقات فکرهایی به ذهنمون میرسه به صورت ناخودآگاه. به فرض یه حادثه ای برای ما اتفاق میفته و بعد در مورد طرف مقابل یا شخص دیگه ای فکری به ذهنمون می رسه. مثلا" چرا اینقدر بی ادبانه رفتار کرده؟ یا چرا فلان کار رو کرده، حتما" منظورش این بود که منو اذیت کنه یا ...
میخواستم بدونم اگه این افکار به صورت ناخودآگاه به ذهنمون برسه اشکالی داره؟
اگه هم ناخودآگاه نباشه و خودمون تو ذهنمون بپرورونیمش باز هم اشکال داره؟

اگه امکانش هست مرز خوش بینی رو هم بفرمائید. گاهی اوقات شرایط ایجاب می کنه نسبت به طرف مقابل جانب احتیاط رو رعایت کنیم و کاری رو که برامون انجام میده رو به حساب خوبی هاش نذاریم.

ایشون مقلد امام خمینی(ره) بودند و الان مقلد آیت الله مکارم هستن.

با تشکر.
یا علی.

باسمه تعالی
با عرض سلام و خسته نباشید
سعی کنید ذهن خود را از این نوع افکار تخلیه کنید که به این امر می گویند طهارت ذهن.
حضرت علامه حسن زاده آملی حفظه الله تعالی در پی بر شمردن اقسام طهارات، به طهارت ذهن اشاره می‌کنند و می‌فرمایند: «طهارت ذهن از افکار ردی و استحضارات غیر واقع غیر مفید»[1]
یعنی باید ذهن را از هر تصور ناشایست و تخیل غیر واقع و غیر مفیدی خالی نگه داشت. در قرآن کریم آمده است «یا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا كَثيراً مِنَ الظَّنِّ
إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ» (الحجرات/12) یعنی ای کسانی که ایمان آورده اید تا حد زیادی از گمان‌های بد و ناروا پرهیز کنید چرا که برخی از این گمان‌ها گناه هستند.
که در چنین مواقعی بهترین کار، انصراف دادن ذهن به یک امر دیگر است تا آن حالت برطرف شود.
اما در رابطه با سوال دومتان باید عرض کنم:
بد بینی و خوش بینی اقسامی دارد:
مثلا سوء ظن داشتن به دشمن: چنین سوء ظنی یکی از امور پسندیده و ممدوح است و باعث می شود تا انسان لحظه ای از مکر و حیله دشمنان غافل نماند. چه بسا ممکن است دشمن از در دوستی وارد شود و ظاهری خیر خواهانه و صلح به خود بگیرد و دست دوستی دراز کند، اما در صدد مکر و ضربه زدن باشد. براین اساس نباید به سخنان و حرکات او خوش بین بود. حضرت علی (ع) در نهج البلاغه خطاب به مالک اشتر می فرماید: "مراقب باش، مراقب باش، از دشمن خود پس از آشتی کردن؛ زیرا گاهی دشمن نزدیک می شود تا غافلگیر کند پس دور اندیش باش و حسن ظن خود را متهم کن[2]
اما سوء ظن به نزدیکان، دوستان ، مؤمنان و... از منابع و متون اسلامی به دست می آید که چنین چیزی به جامعه و محیطی که ما در آن زندگی می کنیم، وابستگی زیادی دارد.

الف. اگر در محیطی زندگی می کنیم که اکثر مردم آن اهل گناه و معصیت هستند و در آن جامعه عدالت جایش را به بی عدالتی و ستم داده و هر کس تنها به فکر دنیای خود است، بدیهی است که در چنین جامعه ای اصل بر عدم اعتماد و بدگمانی است؛ از این رو است که می بینیم امام هادی (ع) می فرماید: اگر روزگاری بود که در آن بیداد بر دادگری غالب شد نباید به کسی گمان نیک برد، مگر این که خوبی او بر تو معلوم شود[3]

ب. اما اگر در یک جامعه ای زندگی می کنیم که اساس آن بر عدالت استوار است و انسان های مؤمنی در آن زندگی می کنند، در چنین جامعه ای باید خوش گمان بود و از بدگمانی دوری جست؛ چون در جامعه ای که بر اساس اعتماد بنا شده باید اعتماد نمود. امام هاد ی علیه السلام می فرمایند :هر گاه روزگاری بود که عدالت در آن بر ستم غالب شد، حرام است به کسی گمان بد ببری، مگر این که بدی او بر تو معلوم شود[4]از نظر اسلام آبروی شخص مسلمان دارای احترام و ارزش خاصی است و خداوند برای حفظ و آبروی مسلمان، سوء ظن را نهی نموده است. مفسران گفته اند که مراد اجتناب از ظن که در قرآن آمده است، بدگمانی نسبت به مسلمان است بنابر این شخص مسلمان باید اعمال دیگران را حمل بر درستی و صحت نماید، هرچند در ظاهر نادرست به نظر رسد و حملش بر کارهای درست دشوار باشد.

در روایتی پیامبر (ص) می فرمایند: "برای گفتار و کرداری که از برادرت سر می زند عذری بجوی و اگر نیافتی عذری بتراش[5]
موفق باشید.

پی‌نوشت:
[1]. هزار و یک کلمه،ج6،ص357
[2].نهج البلاغه، نامه 53.
[3]میزان الحکمة، ج 7، ص 3401.[4]همان
[5].خصال،ج2،ص622

سلام.
بسیار متشکر از پاسخگویی تون.

امکانش هست این پست رو به کارشناس اجکام دینی هم ارجاع بفرمائید تا حکم شرعیش رو هم بدونیم.

با تشکر
یا علی

felfely;509455 نوشت:
رسه. مثلا" چرا اینقدر بی ادبانه رفتار کرده؟ یا چرا فلان کار رو کرده، حتما" منظورش این بود که منو اذیت کنه یا ...
میخواستم بدونم اگه این افکار به صورت ناخودآگاه به ذهنمون برسه اشکالی داره؟

اصلا اعتنا نمیخاد که فکر میکنی بر علیه تو کارها میکنه ول کن بی خیالشو
و گفتی تو درون میگم
نقل قول:
چرا اینقدر بی ادبانه رفتار کرده؟
گناه نیست

[="Tahoma"][="Black"]

felfely;511539 نوشت:
سلام.
بسیار متشکر از پاسخگویی تون.

امکانش هست این پست رو به کارشناس اجکام دینی هم ارجاع بفرمائید تا حکم شرعیش رو هم بدونیم.

با تشکر
یا علی

با عرض سلام و احترام و تشکر از سؤال شما

تا زمانی که این افکار در ذهن باشد و به حیطه عمل و جوارح انسان نکشد از نظر فقهی حکمی ندارد و تنها مرتبط را حوزه اخلاق است که استاد گرانقدر پاسخ فرمودند.

همیشه سلامت و موفق باشید[/]

پرسش:
حکم فکرهای خوب یا بد نسبت به دیگران که ناخواسته به ذهن ما می‌رسد یا خودمان آن را پرورش می‌دهیم، چیست؟ و چه وظیفه‌ای در مقابل این افکار داریم.؟

پاسخ:
سعی کنید ذهن خود را از این نوع افکار تخلیه کنید که به این امر می‌گویند طهارت ذهن.
حضرت علامه حسن زاده آملی (حفظه الله تعالی) در پی بر شمردن اقسام طهارات، به طهارت ذهن اشاره می‌کند و می‌فرماید: «طهارت ذهن از افکار ردی و استحضارات غیر واقع غیر مفید» (1)
یعنی باید ذهن را از هر تصور ناشایست و تخیل غیر واقع و غیر مفیدی خالی نگه داشت.
در قرآن کریم آمده است «یا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا كَثيراً مِنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ (2) یعنی ای کسانی که ایمان آورده‌اید تا حد زیادی از گمان‌های بد و ناروا پرهیز کنید؛ چرا که برخی از این گمان‌ها گناه هستند.»
که در چنین مواقعی بهترین کار، انصراف دادن ذهن به یک امر دیگر است تا آن حالت برطرف شود.
اما در رابطه با سؤال دوم شما باید عرض کنم:
بد بینی و خوش بینی اقسامی دارد:
مثلا سوء ظن داشتن به دشمن: چنین سوء ظنی یکی از امور پسندیده و ممدوح است و باعث می‌شود تا انسان لحظه‌ای از مکر و حیله دشمنان غافل نماند. چه بسا ممکن است دشمن از در دوستی وارد شود و ظاهری خیر خواهانه و صلح به خود بگیرد و دست دوستی دراز کند، اما در صدد مکر و ضربه زدن باشد. بر این اساس نباید به سخنان و حرکات او خوش بین بود.
حضرت علی (علیه السلام) در نهج البلاغه خطاب به مالک اشتر می‌فرماید:
«الْحَذَرَ كُلَّ الْحَذَرِ مِنْ عَدُوِّكِ بَعْدَ صُلْحِهِ، فَإِنَّ الْعَدُوَّ رُبَّمَا قَارَبَ لِيَتَغَفَّلَ، فَخُذْ بِالْحَزْمِ، وَاتَّهِمْ فِي ذلِكَ حُسْنَ الظَّنِّ (3) مراقب باش، مراقب باش، از دشمن خود پس از آشتی کردن؛ زیرا گاهی دشمن نزدیک می‌شود تا غافلگیر کند پس دور اندیش باش و حسن ظن خود را متهم کن»

اما سوء ظن به نزدیکان، دوستان، مؤمنان و ... از منابع و متون اسلامی به دست می‌آید که چنین چیزی به جامعه و محیطی که ما در آن زندگی می کنیم، وابستگی زیادی دارد.
الف) اگر در محیطی زندگی می کنیم که اکثر مردم آن اهل گناه و معصیت هستند و در آن جامعه عدالت جایش را به بی‌عدالتی و ستم داده و هر کس تنها به فکر دنیای خود است، بدیهی است که در چنین جامعه‌ای، اصل بر عدم اعتماد و بدگمانی است؛ از این رو است که می‌بینیم.
امام هادی (علیه السلام) می‌فرماید:
«إِذَا كَانَ زَمَانٌ الْجَوْرُ أَغْلَبُ فِيهِ مِنَ الْعَدْلِ فَلَيْسَ‏ لِأَحَدٍ أَنْ‏ يَظُنَ‏ بِأَحَدٍ خَيْراً مَا لَمْ‏ يَعْلَمْ‏ ذَلِكَ‏ مِنْه‏ (4)
اگر روزگاری بود که در آن بیداد بر دادگری غالب شد نباید به کسی گمان نیک برد، مگر این که خوبی او بر تو معلوم شود. »

ب) اما اگر در یک جامعه‌ای زندگی می‌کنیم که اساس آن بر عدالت استوار است و انسان‌های مؤمنی در آن زندگی می‌کنند، در چنین جامعه‌ای باید خوش گمان بود و از بدگمانی دوری جست؛ چون در جامعه‌ای که بر اساس اعتماد بنا شده باید اعتماد نمود. امام هادی (علیه السلام) می‌فرماید:
«اِذَا كَانَ زَمَانٌ الْعَدْلُ فِيهِ أَغْلَبُ مِنَ الْجَوْرِ فَحَرَامٌ أَنْ يَظُنَّ بِأَحَدٍ سُوءاً حَتَّى يَعْلَمَ ذَلِكَ مِنْه‏ (5) هر گاه روزگاری بود که عدالت در آن بر ستم غالب شد، حرام است به کسی گمان بد ببری، مگر این که بدی او بر تو معلوم شود.»

از نظر اسلام، آبروی شخص مسلمان، دارای احترام و ارزش خاصی است و خداوند برای حفظ و آبروی مسلمان، سوء ظن را نهی نموده، و مراد اجتناب از ظن، بدگمانی نسبت به مسلمان است.
بنابر این شخص مسلمان باید اعمال دیگران را حمل بر درستی و صحت نماید، هر چند در ظاهر نادرست به نظر رسد و حملش بر کارهای درست دشوار باشد.
در روایتی پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) می‌فرماید: «اطْلُبْ لِأَخِيكَ عُذْراً فَإِنْ لَمْ تَجِدْ لَهُ عُذْراً فَالْتَمِسْ لَهُ عُذْرا (6) برای گفتار و کرداری که از برادرت سر می‌زند، عذری بجوی و اگر نیافتی، عذری بتراش»

پی نوشت:
1.حسن‌زاده آملی، حسن، هزار و یک کلمه، ج 6، ص 357، بوستان کتاب.
2.حجرات/12.
3.نهج البلاغه، نامه 53.
4.مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى‏،بحار الأنوار(ط- بيروت)،ج75،ص370،دار إحياء التراث العربي‏،بیروت،1403ق.
5. همان.
6.ابن بابويه، محمد بن على‏،الخصال، ج2،ص622،جامعه مدرسین، قم‏،1362ش.

موضوع قفل شده است