جمع بندی حیات اخروی یک منگل یا بیمار روانی!
تبهای اولیه
یک منگل یا بیمار روانی در حیات اخرویش چه شکلی هست؟!
[=palatino linotype]باسلام
پیش از پاسخ به این سوال لازم است به سه نکته توجه کنیم.
اول: دنیایی که در آن زندگی میکنیم، دارای تزاحمات زیادی است. به جهت همین تزاحمات، گاه بدن انسان دچار بیماری هایی میشود.
روح انسان نیز به جهت اینکه در این دنیا، متعلق به بدن است، از ناحیه بدن دچار سختی هایی میشود.
گاه نیز برخی از قوای روح و نفس انسان، در اثر ایرادهایی که در بدن ایجاد شده است، در جریان تولد و تعلق نفس به بدن، دچار نقص هایی میشود.
مثلا، یک روح قوه متخیله اش ضعیف است و یک روح قوه عاقله اش و یک روح، به جهت نداشتن یا کم داشتن ابزار و اندام های حس ظاهری(مانند چشم و گوش و زبان و ...) از درک برخی امور محسوس محروم می شود.
دوم: خداوند متعال عادل است و هیچگاه به بندگانش ظلم نمی کند. علاوه بر اینکه کارهای او عین حکمت است و او کار لغو و بیهوده انجام نمیدهد.
عدالت و حکمت خداوند هم با عقل انسان اثبات میشود و هم به کمک ادله نقلی تایید میشود.(1)
بنابراین خداوند هیچگاه به بندگانش ظلم نمیکند و اگر گاهی در این دنیا به جهت وجود تزاحمات عالم مادی و نقصان ماده، سختی ای برای کسی به وجود بیاید که خودش تقصیری در به وجود آمدن آن نداشته باشد، این سختی علاوه براینکه عین حکمت است و برای سعادتمندی و کمال آن بنده مفید است، به جهت عدالت خداوند در آخرت آنرا برایش جبران میکند و عوض آنرا به او میدهد.
سوم: گرچه اصل معاد با عقل انسان اثبات میشود و برخی از جزئیات آن با ادله نقلی معتبر به دست می آید، اما خیلی از جزئیات دیگر، به صورت خاص برای ما قابل درک نیست و ادله نقلی معتبری برای آن نداریم. در این موارد، چاره ای نداریم که به اصول عقلانی به عنوان تکیه گاه و اصل مبنایی تکیه کنیم.
با توجه به این مقدمات، در برخی روایات نسبت به افرادی که توان فهم و درک کافی ندارند مانند کودکان، دیوانگان، سفیهان وضعیت آنان به این صورت بیان شده که خداوند متعال در آن دنیا برای انان وضعیت این دنیا را ایجاد کرده و به آنان عقل و اختیار میدهد، بعد آنان را مامور به انجام کاری میکند و دستوری به آنان میدهد. هر کسی که اطاعت کرد به بهشت میرود و هر کس تخلف کرد وارد جهنم میشود.(2)
سَأَلْتُهُ هَلْ سُئِلَ رَسُولُ اللَّهِ ص عَنِ الْأَطْفَالِ فَقَالَ قَدْ سُئِلَ فَقَالَ اللَّهُ أَعْلَمُ بِمَا كَانُوا عَامِلِينَ ثُمَّ قَالَ يَا زُرَارَةُ هَلْ تَدْرِي قَوْلَهُ اللَّهُ أَعْلَمُ بِمَا كَانُوا عَامِلِينَ قُلْتُ لَا قَالَ لِلَّهِ فِيهِمُ الْمَشِيئَةُ إِنَّهُ إِذَا كَانَ يَوْمُ الْقِيَامَةِ جَمَعَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ الْأَطْفَالَ وَ الَّذِي مَاتَ مِنَ النَّاسِ فِي الْفَتْرَةِ وَ الشَّيْخَ الْكَبِيرَ الَّذِي أَدْرَكَ النَّبِيَّ ص وَ هُوَ لَا يَعْقِلُ وَ الْأَصَمَّ وَ الْأَبْكَمَ الَّذِي لَا يَعْقِلُ وَ الْمَجْنُونَ وَ الْأَبْلَهَ الَّذِي لَا يَعْقِلُ وَ كُلُّ وَاحِدٍ مِنْهُمْ يَحْتَجُّ عَلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَيَبْعَثُ اللَّهُ إِلَيْهِمْ مَلَكاً مِنَ الْمَلَائِكَةِ فَيُؤَجِّجُ لَهُمْ نَاراً ثُمَّ يَبْعَثُ اللَّهُ إِلَيْهِمْ مَلَكاً فَيَقُولُ لَهُمْ إِنَّ رَبَّكُمْ يَأْمُرُكُمْ أَنْ تَثِبُوا فِيهَا فَمَنْ دَخَلَهَا كَانَتْ عَلَيْهِ بَرْداً وَ سَلَاماً وَ أُدْخِلَ الْجَنَّةَ وَ مَنْ تَخَلَّفَ عَنْهَا دَخَلَ النَّارَ.
[=palatino linotype]
[=palatino linotype]البته جزئیات این مسئله چندان روشن نیست و روایات نیز در این زمینه ساکتند، اما با توجه به اصل عقلی عدالت خداوند، حتما وضعیت او در اخرت به صورتی است که کوچکترین ظلمی در حق وی نباشد.
موفق باشید.
ــــــــــــــــــــــ
1.ر.ک: آموزش عقائد، مصباح یزدی، درس بیستم.(تهران، نشر امیر کبیر، 1377ش)
2. اصول کافی، ج3، ص248(کلینی، تصحیح علی اکبر غفاری، تهران، دار الکتب السلامیه، 1407 ق، چاپ چهارم)
[="Tahoma"][="Navy"]یک منگل یا بیمار روانی در حیات اخرویش چه شکلی هست؟!
سلام
در روایات هست که کودکان از دنیا رفته در برزخ تعلیم و تربیت میشوند لذا بعید نیست که بیماران روانی و مونگلها را هم بتوان به آنها ملحق کرد چراکه مشکل روانی آنها به نارسایی بدنشان مربوط است
البته تعالی معنوی آنها به اندازه استعدادهایشان خواهد بود
والله العالم[/]
پرسش:
یک منگل یا بیمار روانی در حیات اخرویش چه شکلی هست.؟!
پاسخ:
پیش از پاسخ به این سوال لازم است به سه نکته توجه کنیم.
اول: دنیایی که در آن زندگی می کنیم، دارای تزاحمات زیادی است. به جهت همین تزاحمات، گاه بدن انسان دچار بیماری هایی می شود.
روح انسان نیز به جهت این که در این دنیا، متعلق به بدن است، از ناحیه بدن دچار سختی هایی می شود. گاه نیز برخی از قوای روح و نفس انسان، در اثر ایرادهایی که در بدن ایجاد شده است، در جریان تولد و تعلق نفس به بدن، دچار نقص هایی می شود. مثلا، یک روح قوه متخیله اش ضعیف است و یک روح قوه عاقله اش و یک روح، به جهت نداشتن یا کم داشتن ابزار و اندام های حس ظاهری (مانند چشم و گوش و زبان و ...) از درک برخی امور محسوس محروم می شود.
دوم: خداوند متعال عادل است و هیچ گاه به بندگانش ظلم نمی کند. علاوه بر این که کارهای او عین حکمت است و او کار لغو و بیهوده انجام نمی دهد. عدالت و حکمت خداوند هم با عقل انسان اثبات می شود و هم به کمک ادله نقلی تایید می شود.(1) بنا بر این خداوند هیچ گاه به بندگانش ظلم نمی کند و اگر گاهی در این دنیا به جهت وجود تزاحمات عالم مادی و نقصان ماده، سختی ای برای کسی به وجود بیاید که خودش تقصیری در به وجود آمدن آن نداشته باشد، این سختی علاوه بر این که عین حکمت است و برای سعادتمندی و کمال آن بنده مفید است، به جهت عدالت خداوند در آخرت آن را برایش جبران می کند و عوض آن را به او می دهد.
سوم: گر چه اصل معاد با عقل انسان اثبات می شود و برخی از جزئیات آن با ادله نقلی معتبر به دست می آید، اما خیلی از جزئیات دیگر، به صورت خاص برای ما قابل درک نیست و ادله نقلی معتبری برای آن نداریم. در این موارد، چاره ای نداریم که به اصول عقلانی به عنوان تکیه گاه و اصل مبنایی تکیه کنیم.
با توجه به این مقدمات، در برخی روایات نسبت به افرادی که توان فهم و درک کافی ندارند مانند کودکان، دیوانگان، سفیهان وضعیت آنان به این صورت بیان شده که خداوند متعال در آن دنیا برای آنان وضعیت این دنیا را ایجاد کرده و به آنان عقل و اختیار می دهد، بعد آنان را مامور به انجام کاری می کند و دستوری به آنان می دهد. هر کسی که اطاعت کرد به بهشت می رود و هر کس تخلف کرد وارد جهنم می شود.(2)
«سَأَلْتُهُ هَلْ سُئِلَ رَسُولُ اللَّهِ ص عَنِ الْأَطْفَالِ فَقَالَ قَدْ سُئِلَ فَقَالَ اللَّهُ أَعْلَمُ بِمَا كَانُوا عَامِلِينَ ثُمَّ قَالَ يَا زُرَارَةُ هَلْ تَدْرِي قَوْلَهُ اللَّهُ أَعْلَمُ بِمَا كَانُوا عَامِلِينَ قُلْتُ لَا قَالَ لِلَّهِ فِيهِمُ الْمَشِيئَةُ إِنَّهُ إِذَا كَانَ يَوْمُ الْقِيَامَةِ جَمَعَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ الْأَطْفَالَ وَ الَّذِي مَاتَ مِنَ النَّاسِ فِي الْفَتْرَةِ وَ الشَّيْخَ الْكَبِيرَ الَّذِي أَدْرَكَ النَّبِيَّ ص وَ هُوَ لَا يَعْقِلُ وَ الْأَصَمَّ وَ الْأَبْكَمَ الَّذِي لَا يَعْقِلُ وَ الْمَجْنُونَ وَ الْأَبْلَهَ الَّذِي لَا يَعْقِلُ وَ كُلُّ وَاحِدٍ مِنْهُمْ يَحْتَجُّ عَلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَيَبْعَثُ اللَّهُ إِلَيْهِمْ مَلَكاً مِنَ الْمَلَائِكَةِ فَيُؤَجِّجُ لَهُمْ نَاراً ثُمَّ يَبْعَثُ اللَّهُ إِلَيْهِمْ مَلَكاً فَيَقُولُ لَهُمْ إِنَّ رَبَّكُمْ يَأْمُرُكُمْ أَنْ تَثِبُوا فِيهَا فَمَنْ دَخَلَهَا كَانَتْ عَلَيْهِ بَرْداً وَ سَلَاماً وَ أُدْخِلَ الْجَنَّةَ وَ مَنْ تَخَلَّفَ عَنْهَا دَخَلَ النَّارَ.»
البته جزئیات این مسئله چندان روشن نیست و روایات نیز در این زمینه ساکتند، اما با توجه به اصل عقلی عدالت خداوند، حتما وضعیت او در آخرت به صورتی است که کوچک ترین ظلمی در حق وی نباشد.
ــــــــــــــــــــــ
(1) آموزش عقائد، مصباح یزدی، درس بیستم.(تهران، نشر امیر کبیر، 1377ش).
(2) اصول کافی، ج3، ص248(کلینی، تصحیح علی اکبر غفاری، تهران، دار الکتب السلامیه، 1407 ق، چاپ چهارم).