جمع بندی رحمتی که شیطان هم در آن طمع می کند!
تبهای اولیه
با عرض سلام و خسته نباشید خدمت دوستان و کارشناسان سایت.
با توجه به حدیث:
امام صادقعلیه السلام فرمودند: «اِذا كَانَ یَومُ القِیامَةِ نَشَرَ اللّهُ تَبارَكَ وَ تَعالى رَحمَتَهُ حَتّى یَطمَعَ اِبلِیسَ فِى رَحمَتِهِ»(682) هنگامى كه قیامت فرا مىرسد، خداوند به قدرى رحمت خودش را به روى مردم گسترش مىدهد كه حتّى ابلیس در اینكه مورد لطف قرار گیرد به طمع مىافتد.
رحمت خدا در قیامت بسیار گسترده است. اما این رحمت در کجا و چگونه نمود پیدا میکند؟؟
اگر فردی(مومن) گناهانی داشته باشد، خدا در دنیا به طرق مختلف(بیماری و...) این گناهان را از او برمیدارد. اگر همچنان گناهانی داشته باشد و با این حال بمیرد، احتمالاً مرگ سختی خواهد داشت. اگر همچنان گناهانی داشته باشد در قبر عذاب میشود تا قیامت. اگر هم هنوز گناهانی داشته باشد در موقوف های چندهزار ساله قیامت شکل حقیقی اعمالش به خوبی به حساب او میرسند!
پس با این حساب فردی که دارای گناهانی است:
1_در دنیا به طرق مختلف سختی میکشد.
2_ممکن است مرگ سختی داشته باشد.
3_در قبر عذاب میکشد.
4_در قیامت حساب پس میدهد.
5_حق الناس هم که بخشیده نمیشود.
6_انسان کافر و مشرک هم که تکلیفش مشخص است!
بنابراین این رحمت گسترده کجاست؟چرا که اینگونه به نظر میرسد که هر شخصی تقاص گناهان خود را در هر حال پس میدهد! آیا این رحمت فقط شامل مومنان است؟ آیا این رحمت شامل شفاعت ائمه(ع) نیز میشود؟(که آن هم برای افراد خاصی است!)
با سلام خدمت شما دوست گرامی
رحمت خدا چه در دنیا و چه در آخرت شامل حال بندگان و خلائق می شود و مظهر تام ین رحمت الهی در قیامت خواهد بود که افراد بدون حجاب آن را می یابند چرا که این رحمت در دنیا هم در سطح خود هست اما چون در حجاب های مادی و پرده های غیب پوشیده است بندگان آن را به تمامه حس نمی کنند مگر اهل بصیرت دینی و الوهی.
این رحمت در آخرت آنگونه است که حتی شیطان هم بدان رحمت برای رهایی از جهنم طمع می کند:
امام صادق عليه السلام در اين باره فرمود:
إذا كانَ يَوْمُ الْقِيامَةِ نَشَرَ اللّهُ تَبارَك وَتَعالى رَحْمَتَهُ حَتّى يَطْمَعَ إبْليسُ فى رَحْمَتِهِ.
به هنگامى كه خداوند تبارك و تعالى در روز قيامت رحمتش را بگستراند، گستردگى رحمت به صورتى است كه ابليس در رحمت رحيميّه حضرت او به طمع افتد.(بحار الأنوار: 7/ 287، باب 14، حديث 1؛ الأمالى، شيخ صدوق: 205، حديث 2.)
خب این نشان از این دارد که اینرحمت آنقدر وسیع است که مومن و کافر بدان چشم طمع دارند و از حد و مرز های متعارف رحمت الهی خارج است.
انسان ها اگر با عمل کرد خود بخواهند لایق بهشت شوند و بدان وارد شوند بنا بر آیه قرآن نمی توانند بدون لطف و رحمت الهی وارد بدان شوند
وَلَوْلا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَرَحْمَتُهُ فِي الدُّنْيَا وَالآخِرَةِ لَمَسَّكُمْ فِي مَا أَفَضْتُمْ فِيهِ عَذَابٌ عَظِيمٌ.
و در جای دیگر می فرماید:
وَ لَوْ لا فَضْلُ اللّهِ عَلَيْكُمْ وَ رَحْمَتُهُ ما زَكي مِنْكُم مِنْ أَحَدٍ أَبَداً وَ لكِنَّ اللّهَ يُزَكّي مَنْ يَشاءُ وَ اللّهُ سَميعٌ عَليمٌ(نور 24 )
پس این که انسان به بهشت راه یابد و از عذاب دور باشد اگر بدون رحمت الهی بخواهد باشد هرگز حاصل نخواهد شد و مواردی که آوردید من جمله مریضی های مومن در دنیا و سکرات موت و ... همه گوشه ای از این عقوبت هاست که با عنایت و لطف و رحمت خدا باعث پاک شدن بندگان می شود .
از طرفی این گونه نیست که فقط این لطف و رحمت مخصوص بندگان مومن باشد در روایتی داریم که:
ابن رئاب مىگويد:
از حضرت صادق عليه السلام شنيدم: عبدى را به صف محشر مىآورند در حالى كه در دنيا به خودش ستم كرده، به او خطاب مىشود: آيا تو را به طاعتم امر نكردم و از معصيتم نهى ننمودم؟ عرضه مىدارد: چرا، ولى من مغلوب شهوت شدم، اگر به عذابم ببرى به گناهم بردى و هيچ ظلمى در حق من نكرده اى. امر مىشود او را به آتش ببرند. فرياد مىزند: من چنين گمانى به تو نداشتم. خطاب مىرسد: گمانت به من چه بود؟ عرضه مىدارد: بهترين گمان. امر مىشود او را به بهشت ببريد. سپس به عبد خطاب مىرسد: در اين ساعت، حُسن ظنّت به من برايت سودمند افتاد. (بحار الأنوار: 7/ 287، باب 14، حديث 2؛ عيون اخبار الرضا عليه السلام: 233/، باب 31، حديث 57.)
سليمان بن خالد گفت:
در محضر حضرت صادق عليه السلام اين آيه را قرائت كردم:
إِلَّا مَن تَابَ وَآمَنَ وَعَمِلَ عَمَلًا صَالِحاً فَأُولئِكَ يُبَدِّلُ اللَّهُ سَيِّئَاتِهِمْ حَسَنَاتٍ»(فرقان 70)
مگر آنان كه توبه كنند و ايمان آورند و كار شايسته انجام دهند، كه خدا بدىهايشان را به خوبىها تبديل مىكند.
حضرت فرمود: اين آيه در حقّ شما شيعيان است، به اين صورت كه مؤمن گناهكار را به قيامت مىآورند تا در برابر حضرت حق قرار گيرد، متولّى حساب او در آن روز خداوند مهربان است، حضرت محبوب عبد را به تك تك گناهانش
توجه داده و به او مىفرمايد:
چنين گناهى را در چنان ساعتى در دنيا انجام دادى. عرضه مىدارد مىدانم، تا جايى كه به تمام گناهانش مطّلع مىشود و در برابر هر كدام به اقرار مىآيد، آنگاه خطاب مىرسد: اين همه را در دنيا بر تو پوشاندم و امروز هم بر تو مىبخشم، سيّئات عبدم را تبديل به حسنات كنيد. آنگاه پروندهاش را در معرض ديد اهل محشر قرار مىدهند، مردم محشر به فرياد مىآيند: سبحان اللّه! براى صاحب اين پرونده يك گناه هم نيست؟ وا ين است اى سليمان بن خالد معنى آيهاى كه تلاوت كردى.(بحار الأنوار: 7/ 288، باب 14، حديث 4؛ المحاسن: 1/ 25، باب 2، حديث 4.)
امام باقر عليه السلام از رسول گرامى اسلام صلى الله عليه و آله روايت مىفرمايد:
يُؤتى يَوْمَ الْقِيامَةِ بِرَجُلٍ فَيُقالُ: احْتَجَّ، فَيَقُولُ: يا رَبِّ خَلَقْتَنى وَهَدَيْتَنى فَأوْسَعْتَ عَلَىَّ، فَلَمْ ازَلْ اوَسِّعُ عَلى خَلْقِك و ايَسِّرُ عَلَيْهِمْ لِكَىْ تَنْشُرَ عَلَىَّ هذَا الْيَوْمَ رَحْمَتَك وَ تُيَسِّرَهُ فَيَقُولُ الرَّبُّ- جَلِّ ثَناؤُهُ وَتَعالى ذِكْرُهُ-:
صَدَقَ عَبْدى، أدْخِلُوهُ الْجَنَّةَ. (الكافى: 4/ 40، حديث 8؛ وسائل الشيعة: 21/ 545، باب 22، حديث 27822.)
مردى را در عرصه گاه محشر حاضر مىكنند، به او خطاب مىرسد: آنچه بر من حجّت دارى بازگو كن، عرضه مىدارد: پروردگارا! مرا آفريدى و هدايت كردى و به وسعت رزق و روزى سرافرازم نمودى، من هم تا بودم بر بندگانت وسعت دادم و در همه امور به آنان آسان گرفتم تا امروز بال رحمتت را بر من بگسترانى و در چنين گذرگاه و موقف مشكلى بر من آسان بگيرى. از پيشگاه حضرت ربّ العزّه- جلَّ ثناؤه و تعالى ذكره- خطاب مىرسد: بنده ام صادقانه سخن گفت، او را به بهشت ببريد.
ابى عبيده از حضرت صادق عليه السلام روايت مىكند:
خداوند مهربان در قيامت بر بنده اش منّت مىگذارد، به او دستور مىدهد به رحمت و عنايتش نزديك شود. آنگاه وى را به تمام نعمتهايى كه به او داده، آشنا نموده و مىفرمايد:
آيا در فلان روز و فلان روز نسبت به فلان برنامه و فلان مسأله دعا نكردى و من دعايت را اجابت نمودم؟
آيا در فلان روز و فلان روز، از من درخواست ننمودى و من درخواستت را به توعطا كردم؟
آيا در فلان روز از من كمك تقاضا ننمودى و من آن رنج و درد را از تو برداشتم؟
آيا از من ثروت نخواستى من به تو مرحمت كردم؟
آيا از من كارگر نخواستى من به تو عنايت نمودم؟
آيا از من فلان دخترى كه در قبيله اش داراى موقعيت و شخصيت بود نخواستى، من وسيله ازدواجش را با تو فراهم آوردم؟
عبد عرضه مىدارد: الهى! آنچه خواستم به من لطف كردى، ولى من در ميان خواسته هايم از وجود مقدّس تو بهشت را هم خواستم.
خطاب مىرسد: برايت مسلّم باشد كه من اين خواستهات را نيز اجابت مىكنم، اين بهشت من، اكنون در اختيار توست، آيا خشنود شدى؟
مؤمن در پاسخ محبوب مىگويد: آرى، اى پروردگار من!، تو هم از من خشنود شدى؟
خطاب مىرسد: من از اعمالت خشنودم و همچنين بهترين جزا را نيز برايت راضيم كه بهترين مزدى كه نزد من است اين است كه تو را ساكن بهشت گردانم. (بحار الأنوار: 7/ 289، باب 14، حديث 8؛ تفسير القمى: 2/ 259، ذيل آيه 60 سوره غافر.) تفصيل مسأله رحمت و برخورد حضرت حق با تائبان را، در دعاى سى و يكم «صحيفه سجاديه» كه در باب توبه و بازگشت است می توانید ببینید
این که رحمت خدا شمامل عاصین می شود را در روایاتی می توانیم ببینیم:
در روايتى آمده است: شخصى از حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام پرسيد: آيا رحمت خداوند شامل حال گنهكاران هم مى شود؛ «اَتَعُمُّ رَحْمَةُ اللّهِ لِلْعاصينَ؟» در همان هنگام باران مى آمد. حضرت فرمود: دو كاسه بياوريد؛ يكى خيلى تميز و زيبا و ديگرى كثيف و زشت. فرمود: آن ها را زير باران بگذاريد. پس از چند دقيقه فرمودند: آن ها را برداريد. هر دو پر از باران شده بود. بعد فرمودند: «كَذلِكَ رَحْمَةُ اللّهِ سُبْحانَهُ تَعُمُّ الطائِـعَ وَالْعاصِىَ؛رحمت خداوند اين چنين مطيع و گنهكار را فرا مى گيرد.» يعنى هم شامل كسى كه ظرفش تميز و پاك است مى شود و هم شامل كسى كه ظرفش كثيف است. تفاوتش اين است كه آبى كه در ظرف كثيف است، ممكن است آلوده شود. ولى در هر صورت رحمت او را مى گيرد. اين طور نيست كه رحمت خدا گنهكار را نگيرد.
و همچنین:
در دعاى دفن ميت چنين مى خوانيم : «وَ اَسْكِنْ اِلَيْهِ مِنْ رَحْمَتِكَ رَحْمَةً يَسْتَغْنى بِها عَنْ رَحْمَةِ مَنْ سِواكَ؛ و از رحمتت به او آرامش ده؛ رحمتى كه به واسطه آن از رحمت غير تو بى نياز گردد.» بعد مى گوييم: «فَاِنَّما رَحْمَتُكَ لِلظّالِمينَ؛(العروة الوثقى، ج 1، ص 321) خدايا، رحمت تو براى ظالمين است.»
این تازه گوشه ای از رحمت پروردگار در روز قیامت است و این رحمت آنقدر وسعت می یابد که اهل جهنم بدان امید دارند.
به عبارت دیگر خدا در روز قیامت به هر بهانه ای بنده را می آمرزد و از آتش نجات می دهد و به کمترین قابلیتی او را وارد بهشت می کند
این ها همه جدای از شفاعت اولیای الهی و پیامبران امت خویش و محبین خود راست .
امام صادق(علیهالسلام) در وصف قیامت و شفاعت پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله) چنین فرمود: در روز قیامت مردم از شدت داغی و رنج آن روز غرق در عرق میشوند، و با خود میگویند نزد حضرت آدم (علیهالسلام) برویم تا او در پیشگاه خداوند از ما شفاعت کند، به محضر آدم(علیهالسلام) میروند و عرض میکنند: "برای ما در پیشگاه خدا شفاعت کن "حضرت آدم(علیهالسلام) در پاسخ گوید: بر گردن من گناهی(و ترک اولایی) هست، شما نزد نوح بروید، آنها به حضور حضرت نوح(علیهالسلام) میآیند، حضرت نوح(علیهالسلام) آنها را به پیامبران بعد از خود ارجاع میدهد، تا به عیسی(علیهالسلام) میرسند، نزد عیسی(علیهالسلام) میآیند، عیسی(علیهالسلام) میفرماید: "فَعَلَیکُم بِمُحَمدٍ رَسُولِ اللهِ(صلی الله علیه و آله)؛ بر شما باد به محضر رسول خدا محمد(صلی الله علیه و آله) بروید."
آنها به محضر پیامبر(صلی الله علیه و آله) میآیند، و از او تقاضای شفاعت میکنند، آن حضرت میفرماید: "با من بیایید، آنها پشت سر حضرت حرکت میکنند، تا به در بهشت نزد باب الرحمن(در رحمن) میرسند، پیامبر(صلی الله علیه و آله) در آنجا خدا را سجده میکند، و همچنان سجده را ادامه میدهد، آنگاه خداوند به او میفرماید: "سرت را از سجده بردار، و شفاعت کن که شفاعتت پذیرفته است، و هر چه میخواهی تقاضا کن که برآورده است.(بحارالانوار، ج8، ص 35 و 36 )
روزی حضرت زهرا(سلام الله علیها) به پدرش رسول خدا(صلی الله علیه و آله) عرض کرد: "در روز سخت و پر وحشت قیامت، در کجا با تو دیدار کنم؟ "پیامبر: ای فاطمه! در کنار در بهشت، که در آنجا پرچم حمد در دست من است و در پیشگاه خدا از امتم شفاعت میکنم .
فاطمه: ای پدر! اگر در آنجا تو را نیابم در کجا با تو دیدار کنم؟ پیامبر: در کنار حوض کوثر با من دیدار کن، که در آنجا در پیشگاه خدا عرض میکنم: پروردگارا امت مرا سیراب فرما !فاطمه: اگر در آنجا دستم به شما نرسید، در کجا با شما دیدار کنم؟ پیامبر: در پل صراط مرا دیدار کنی، که در آنجا ایستادهام و به خدا عرض میکنم: "پروردگارا! امت مرا به سلامت بدار."
فاطمه: اگر در آنجا دستم به شما نرسید، در کجا شما را بیابم؟ پیامبر: مرا در پرتگاه دوزخ مییابی، که در آنجا امتم را از افتادن به دوزخ، باز میدارم و داغی زبانههای آتش دوزخ را از آنها دفع مینمایم .در این هنگام حضرت زهرا(علیهاالسلام) شادمان و خرسند گردید(امالی شیخ صدوق، ص166.)
شخصی به نام ابوایمن به محضر امام باقر(علیهالسلام) آمد و عرض کرد: "شما مردم را مغرور میکنید و همواره میگویید شفاعت محمد(صلی الله علیه و آله)، شفاعت محمد(صلی الله علیه و آله)." امام باقر (علیهالسلام) از سخن او خشمگین شد و به او فرمود: "وای بر تو ای ابوایمن، پرهیزکاری تو از هوی و هوس، تو را مغرور ساخته است، اگر وحشتهای سخت قیامت را میدیدی، میفهمیدی که نیاز به شفاعت پیامبر(صلی الله علیه و آله) داری، وای بر تو آیا جز برای آن کسی که سزاوار آتش دوزخ است، شفاعت وجود دارد؟ ما در مورد شیعیانمان شفاعت داریم، شیعیان ما نسبت به بستگانشان شفاعت دارند، مومن(ممکن است) به تعداد افراد دو قبیله ربیعه و مضر شفاعت کند، او حتی ممکن است در مورد نوکر خود شفاعت کند، و به خدا عرض نماید."پروردگارا ! این خدمتکارم، مرا در سرما و گرما حفظ و کمک کرد او را نجات بده.(بحارالانوار، ج8 ،ص 38 .)
پس این گونه نیست که ما با دریافت عقوبت های اعمال خودمان از عواقب آن رهایی یابیم و با مریضی و سکرات و سختی های مواقف و... پاک شویم و نیازی به رحمت الهی نداشته باشیم بلکه آنها تخفیف جزئئ در عذاب می دهد و بقیه کار با لطف و رحمت خدا حل می شود.
با سلام و تشکر از پاسخ خوب شما.
پس این که انسان به بهشت راه یابد و از عذاب دور باشد اگر بدون رحمت الهی بخواهد باشد هرگز حاصل نخواهد شد و مواردی که آوردید من جمله مریضی های مومن در دنیا و سکرات موت و ... همه گوشه ای از این عقوبت هاست که با عنایت و لطف و رحمت خدا باعث پاک شدن بندگان می شود .
لطفاً توضیح بیشتری در این باره میدهید؟ چرا اینگونه است؟
به فرض مثال اگر من بیایم و یک امتحان بسیار سخت از شما بگیرم، که شما توانایی حل سوالات آن را ندارید، بعد من بیاییم و بگویم:بسیار خوب چون من خیلی مهربانم تو را پاس میکنم! شما حق ندارید بگویید خوب مرد حسابی این چه امتحانی بود؟؟
آیا قصد خدا در این مرحله تنها نمایش رحمت خود است؟ یعنی به انسان میگوید: بهشت من طوری است که تو که عمراً نمیتوانی به آن برسی، اما من چون رحمتم زیاد است تو را میبرم!!
آیا تمام سختی های دنیا و گرفتاری قبر و... برای رسیدن به بهشت کافی نیست؟؟! خوب به یک باره در آن را ببندند دیگر!!
از حضرت صادق عليه السلام شنيدم: عبدى را به صف محشر مىآورند در حالى كه در دنيا به خودش ستم كرده، به او خطاب مىشود: آيا تو را به طاعتم امر نكردم و از معصيتم نهى ننمودم؟ عرضه مىدارد: چرا، ولى من مغلوب شهوت شدم، اگر به عذابم ببرى به گناهم بردى و هيچ ظلمى در حق من نكرده اى. امر مىشود او را به آتش ببرند. فرياد مىزند: من چنين گمانى به تو نداشتم. خطاب مىرسد: گمانت به من چه بود؟ عرضه مىدارد: بهترين گمان. امر مىشود او را به بهشت ببريد. سپس به عبد خطاب مىرسد: در اين ساعت، حُسن ظنّت به من برايت سودمند افتاد. (بحار الأنوار: 7/ 287، باب 14، حديث 2؛ عيون اخبار الرضا عليه السلام: 233/، باب 31، حديث 57.)
آیا این داستان تنها درباره یک نفر است؟؟
حضرت فرمود: اين آيه در حقّ شما شيعيان است، به اين صورت كه مؤمن گناهكار را به قيامت مىآورند تا در برابر حضرت حق قرار گيرد، متولّى حساب او در آن روز خداوند مهربان است، حضرت محبوب عبد را به تك تك گناهانش
توجه داده و به او مىفرمايد:چنين گناهى را در چنان ساعتى در دنيا انجام دادى. عرضه مىدارد مىدانم، تا جايى كه به تمام گناهانش مطّلع مىشود و در برابر هر كدام به اقرار مىآيد، آنگاه خطاب مىرسد: اين همه را در دنيا بر تو پوشاندم و امروز هم بر تو مىبخشم، سيّئات عبدم را تبديل به حسنات كنيد. آنگاه پروندهاش را در معرض ديد اهل محشر قرار مىدهند، مردم محشر به فرياد مىآيند: سبحان اللّه! براى صاحب اين پرونده يك گناه هم نيست؟ وا ين است اى سليمان بن خالد معنى آيهاى كه تلاوت كردى.(بحار الأنوار: 7/ 288، باب 14، حديث 4؛ المحاسن: 1/ 25، باب 2، حديث 4.)
خود شما اذعان داشتید که فرد مومن!!
آیا خدا برای اشخاص دیگر نیز این کار را میکند؟؟
اصلاً چگونه میشود مومن شد؟؟ به عبارت دیگر این فرد چگونه خصوصیاتی دارد؟؟
آیا فرد مثال زده شده از گناهان خود در دنیا توبه کرده؟؟
ابى عبيده از حضرت صادق عليه السلام روايت مىكند:
خداوند مهربان در قيامت بر بنده اش منّت مىگذارد، به او دستور مىدهد به رحمت و عنايتش نزديك شود. آنگاه وى را به تمام نعمتهايى كه به او داده، آشنا نموده و مىفرمايد:
آيا در فلان روز و فلان روز نسبت به فلان برنامه و فلان مسأله دعا نكردى و من دعايت را اجابت نمودم؟
آيا در فلان روز و فلان روز، از من درخواست ننمودى و من درخواستت را به توعطا كردم؟
آيا در فلان روز از من كمك تقاضا ننمودى و من آن رنج و درد را از تو برداشتم؟
آيا از من ثروت نخواستى من به تو مرحمت كردم؟
آيا از من كارگر نخواستى من به تو عنايت نمودم؟
آيا از من فلان دخترى كه در قبيله اش داراى موقعيت و شخصيت بود نخواستى، من وسيله ازدواجش را با تو فراهم آوردم؟
عبد عرضه مىدارد: الهى! آنچه خواستم به من لطف كردى، ولى من در ميان خواسته هايم از وجود مقدّس تو بهشت را هم خواستم.
خطاب مىرسد: برايت مسلّم باشد كه من اين خواستهات را نيز اجابت مىكنم، اين بهشت من، اكنون در اختيار توست، آيا خشنود شدى؟
مؤمن در پاسخ محبوب مىگويد: آرى، اى پروردگار من!، تو هم از من خشنود شدى؟
خطاب مىرسد: من از اعمالت خشنودم و همچنين بهترين جزا را نيز برايت راضيم كه بهترين مزدى كه نزد من است اين است كه تو را ساكن بهشت گردانم. (بحار الأنوار: 7/ 289، باب 14، حديث 8؛ تفسير القمى: 2/ 259، ذيل آيه 60 سوره غافر.) تفصيل مسأله رحمت و برخورد حضرت حق با تائبان را، در دعاى سى و يكم «صحيفه سجاديه» كه در باب توبه و بازگشت است می توانید ببینید
خوشا به حال این فرد! ای کاش من جای ایشان بودم!!
(زیرا بنده شخصاً نه رنگ ثروتی دیدم نه کارگر! با این اوضاعی هم که دارم یحتمل تا سن 80 از ازدواج خبری نیست!! دعاهایم که تا سقف خانه بیشتر بالا نمیرود! تازه اینها به کنار از بهشت هم خبری نیست_الا ما رحم ربی_!!!)
این تازه گوشه ای از رحمت پروردگار در روز قیامت است و این رحمت آنقدر وسعت می یابد که اهل جهنم بدان امید دارند.
فرمودید امید دارند اما نفرمودید که شامل حال آنها میشود! زیرا که شیطان هم بنا به گفته امام صادق(ع) به این رحمت امید دارد اما آیا شاملش میشود؟
پس این گونه نیست که ما با دریافت عقوبت های اعمال خودمان از عواقب آن رهایی یابیم و با مریضی و سکرات و سختی های مواقف و... پاک شویم و نیازی به رحمت الهی نداشته باشیم بلکه آنها تخفیف جزئئ در عذاب می دهد و بقیه کار با لطف و رحمت خدا حل می شود.
آیا این رحمت گسترده خداوند متعال تمام گناه را میبخشد اما به این عذاب(که به گفته شما تنها تخفیفی است جزئی!) که میرسد ته میکشد؟؟ چرا از همان هم نمیگذرد؟ چرا که اگر جزئی است پس بود و نبودش نباید فرق زیادی به حال فرد بکند.
با تشکر از وقتی که برای بنده میگذارید...
سلام علیکم
به فرض مثال اگر من بیایم و یک امتحان بسیار سخت از شما بگیرم، که شما توانایی حل سوالات آن را ندارید، بعد من بیاییم و بگویم:بسیار خوب چون من خیلی مهربانم تو را پاس میکنم! شما حق ندارید بگویید خوب مرد حسابی این چه امتحانی بود؟؟
[/TD] [TD="class: b, align: justify"]گفت ببخشند گنه می بنوش |
[/TD] [TD="class: b, align: justify"]مژده رحمت برساند سروش |
[/TD] [TD="class: b, align: justify"]تا می لعل آوردش خون به جوش |
[/TD] [TD="class: b, align: justify"]هر قدر ای دل که توانی بکوش |
[/TD] [TD="class: b, align: justify"]نکته سربسته چه دانی خموش |
[/TD] [TD="class: b, align: justify"]روی من و خاک در می فروش |
[/TD] [TD="class: b, align: justify"]با کرم پادشه عیب پوش |
[/TD] [TD="class: b, align: justify"]روح قدس حلقه امرش به گوش |
[/TD] [TD="class: b, align: justify"]و از خطر چشم بدش دار گوش |
دوست عزیز اگه شناخت حق و بندگی کردن،با خوندن زیاد حاصل میشد،الان تئوریسین های غربی، عبد کامل خداوند بودند،چون بیشتر از ما کتابهای دینی اسلام رو میخونند...
دلیل وجود امتحانات الهی و رحمت بینهایت خداوند،از جمله نکات جالبی هستش که با خوندن زیاد حاصل نمیشه و باید تو عمل کردن(بندگی) به درکش رسید...چون یه مقدار ضد و نقیض هستش
مثلا اکثر مواردی که بعد از مرگ و در مورد برزخ و قیامت ذکر میشه،با عقل مادی و پرسش و پاسخ های دنیایی قابل حل نیست و در نهایت به این سوال میرسیم که خداوند به چه دلیلی مارو خلق کرد؟
حضرت علی(ع)میفرمایند:«رحم اللّه امرءا علم من أین و فی أین و الی أین»(خداوند رحمت کند کسی را که بداند از کجا آمده و اکنون کجاست و به کجا میرود)
اللهم عجل لولیک الفرج
درپناه حق
به فرض مثال اگر من بیایم و یک امتحان بسیار سخت از شما بگیرم، که شما توانایی حل سوالات آن را ندارید، بعد من بیاییم و بگویم:بسیار خوب چون من خیلی مهربانم تو را پاس میکنم! شما حق ندارید بگویید خوب مرد حسابی این چه امتحانی بود؟؟ آیا قصد خدا در این مرحله تنها نمایش رحمت خود است؟ یعنی به انسان میگوید: بهشت من طوری است که تو که عمراً نمیتوانی به آن برسی، اما من چون رحمتم زیاد است تو را میبرم!! آیا تمام سختی های دنیا و گرفتاری قبر و... برای رسیدن به بهشت کافی نیست؟؟! خوب به یک باره در آن را ببندند دیگر!!لطفاً توضیح بیشتری در این باره میدهید؟ چرا اینگونه است؟
با سلام
رسیدن انسان به این همه پاداش و بهشت و نعیم الهی محصول دسترنج عمل خودش نیست و به عبارت دیگر انسان با عملی که کرده بدون محاسبه رحمت الهی شایسته دریافت این همه نعمت نخواهد بود و در واقع از خود سرمایه گذاری نکرده است که همچین سودی را کسب کند .
به عبارت دیگر انسان هر چه سرمایه برای کسب اعمال نیک برای رسیدن به بهشت دارد را از خدا دارد و او با سرمایه خدا دارد کاسبی می کند و از خود هیچ ندارد حتی آن قوه اراده و اختیارش و آن وجودش از خداست او فقیر محض است پس اگر کسبی هم داشت با سرمایه خداست و در ملک او است پس اگر خدا آمد و در عوض درآمدهایش(که همه با سرمایه الهی است) پاداشی داد در واقع در حق او لطف کرده است و رحمت او شامل حالش شده است .
در مثال عرفی مثال به عبد و مولا می زنند که عبدی که همه دارایی اش و حتی خودش از آن مولاست اگر در بازار جنسی خرید و فروش کرد و سودی کرد مال مولاست و اگر مولا به در آمد های او جایزه بدهد از لطف مولاست
اگر انسان با احتساب این همه نعمتی که خدا به او داده است شکری انجام دهد این شکر هم به قوه خدا و با نعمت دیگر او بوده است که این شکر او هم شکری می خواهد و الا او شاکر نبوده و همچنین است عبادت او . با این حساب بنده همیشه بدهکار است و اگر بخواهد لایق نعمت بی حصر الهی شود جز به رحمت او نخواهد شد.
آیا این داستان تنها درباره یک نفر است؟؟
نه این بیان یک نمونه است
خود شما اذعان داشتید که فرد مومن!!
آیا خدا برای اشخاص دیگر نیز این کار را میکند؟؟
اصلاً چگونه میشود مومن شد؟؟ به عبارت دیگر این فرد چگونه خصوصیاتی دارد؟؟
آیا فرد مثال زده شده از گناهان خود در دنیا توبه کرده؟؟
این حدیث برای این آورده شد که بگویم که این گونه نیست که اعمال انسان با عقوبت های دنیوی و حشری و قیامتی رسیدگی شده باشند بلکه رحمت خدا شامل برخی افراد می شود که عرض شد باید این ظرفیت را داشته باشند
که مثلا در این روایت آن شرط را مومن بودن ذکر کرده اند که منظور همان شیعه بودن است
اما این که آیا ار آن اعمال توبه کرده بودند یا نه؟ روایت اطلاق دارد و شمامل اعمال بدون توبه هم می شود (که بیشتر همان اعمال بدون توبه را شامل می شود چرا که اعمال با توبه در صورت پذیرش توبه که بخشیده شده اند و دیگر نیازی به بیان نخواهد داشت)
فرمودید امید دارند اما نفرمودید که شامل حال آنها میشود! زیرا که شیطان هم بنا به گفته امام صادق(ع) به این رحمت امید دارد اما آیا شاملش میشود؟
بدون شک عده زیادی از کسانی که قرار است جهنمی بشوند شامل این رحمت خواهند شد اما در مورد شیطان نص صریح داریم که در جهنم خواهد بود
آیا این رحمت گسترده خداوند متعال تمام گناه را میبخشد اما به این عذاب(که به گفته شما تنها تخفیفی است جزئی!) که میرسد ته میکشد؟؟ چرا از همان هم نمیگذرد؟ چرا که اگر جزئی است پس بود و نبودش نباید فرق زیادی به حال فرد بکند.
آنوقت فرق بین کافر و مسلم چه می شود فرق بین عابد و عاصی چه می شود فرق بین خوب و بد چه می شود؟؟
بلاخره باید یک فرقی باشد یا نه؟؟
از طرفی این عقوبتها لازمه آن اعمال است که گاها برداشته شدن آن به صلاح(تکوینا) نیست مانند برخی از اعمال مانند ظلم افراد که عقوبت دنیوی دارد که فرمودند که سه چیز است که عقوبتش به آخرت نمی افتد : ظلم و عقوق والدین و بدی در برابر خوبی
سوال 1:
امام صادق علیه السلام فرمودند: «اِذا كَانَ یَومُ القِیامَةِ نَشَرَ اللّهُ تَبارَكَ وَ تَعالى رَحمَتَهُ حَتّى یَطمَعَ اِبلِیسَ فِى رَحمَتِهِ»(682) هنگامى كه قیامت فرا مىرسد، خداوند به قدرى رحمت خودش را به روى مردم گسترش مىدهد كه حتّى ابلیس در اینكه مورد لطف قرار گیرد به طمع مىافتد.
رحمت خدا در قیامت بسیار گسترده است. اما این رحمت در کجا و چگونه نمود پیدا میکند؟؟
اگر فردی(مومن) گناهانی داشته باشد، خدا در دنیا به طرق مختلف(بیماری و...) این گناهان را از او برمیدارد. اگر همچنان گناهانی داشته باشد و با این حال بمیرد، احتمالاً مرگ سختی خواهد داشت. اگر همچنان گناهانی داشته باشد در قبر عذاب میشود تا قیامت. اگر هم هنوز گناهانی داشته باشد در موقوف های چندهزار ساله قیامت شکل حقیقی اعمالش به خوبی به حساب او میرسند!
پس با این حساب فردی که دارای گناهانی است:
1_در دنیا به طرق مختلف سختی میکشد.
2_ممکن است مرگ سختی داشته باشد.
3_در قبر عذاب میکشد.
4_در قیامت حساب پس میدهد.
5_حق الناس هم که بخشیده نمیشود.
6_انسان کافر و مشرک هم که تکلیفش مشخص است!
بنابراین این رحمت گسترده کجاست؟چرا که اینگونه به نظر میرسد که هر شخصی تقاص گناهان خود را در هر حال پس میدهد! آیا این رحمت فقط شامل مومنان است؟ آیا این رحمت شامل شفاعت ائمه(ع) نیز میشود؟(که آن هم برای افراد خاصی است!)
جواب:
رحمت خدا چه در دنیا و چه در آخرت شامل حال بندگان و خلائق می شود و مظهر تام ین رحمت الهی در قیامت خواهد بود که افراد بدون حجاب آن را می یابند چرا که این رحمت در دنیا هم در سطح خود هست اما چون در حجاب های مادی و پرده های غیب پوشیده است بندگان آن را به تمامه حس نمی کنند مگر اهل بصیرت دینی و الوهی.
این رحمت در آخرت آنگونه است که حتی شیطان هم بدان رحمت برای رهایی از جهنم طمع می کند:
امام صادق عليه السلام در اين باره فرمود:
إذا كانَ يَوْمُ الْقِيامَةِ نَشَرَ اللّهُ تَبارَك وَتَعالى رَحْمَتَهُ حَتّى يَطْمَعَ إبْليسُ فى رَحْمَتِهِ.
به هنگامى كه خداوند تبارك و تعالى در روز قيامت رحمتش را بگستراند، گستردگى رحمت به صورتى است كه ابليس در رحمت رحيميّه حضرت او به طمع افتد.(بحار الأنوار: 7/ 287، باب 14، حديث 1؛ الأمالى، شيخ صدوق: 205، حديث 2.)
خب این نشان از این دارد که اینرحمت آنقدر وسیع است که مومن و کافر بدان چشم طمع دارند و از حد و مرز های متعارف رحمت الهی خارج است.
انسان ها اگر با عمل کرد خود بخواهند لایق بهشت شوند و بدان وارد شوند بنا بر آیه قرآن نمی توانند بدون لطف و رحمت الهی وارد بدان شوند
وَلَوْلا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَرَحْمَتُهُ فِي الدُّنْيَا وَالآخِرَةِ لَمَسَّكُمْ فِي مَا أَفَضْتُمْ فِيهِ عَذَابٌ عَظِيمٌ.
و در جای دیگر می فرماید:
وَ لَوْ لا فَضْلُ اللّهِ عَلَيْكُمْ وَ رَحْمَتُهُ ما زَكي مِنْكُم مِنْ أَحَدٍ أَبَداً وَ لكِنَّ اللّهَ يُزَكّي مَنْ يَشاءُ وَ اللّهُ سَميعٌ عَليمٌ(نور 24 )
پس این که انسان به بهشت راه یابد و از عذاب دور باشد اگر بدون رحمت الهی بخواهد باشد هرگز حاصل نخواهد شد و مواردی که آوردید من جمله مریضی های مومن در دنیا و سکرات موت و ... همه گوشه ای از این عقوبت هاست که با عنایت و لطف و رحمت خدا باعث پاک شدن بندگان می شود .
از طرفی این گونه نیست که فقط این لطف و رحمت مخصوص بندگان مومن باشد در روایتی داریم که:
ابن رئاب مىگويد:
از حضرت صادق عليه السلام شنيدم: عبدى را به صف محشر مىآورند در حالى كه در دنيا به خودش ستم كرده، به او خطاب مىشود: آيا تو را به طاعتم امر نكردم و از معصيتم نهى ننمودم؟ عرضه مىدارد: چرا، ولى من مغلوب شهوت شدم، اگر به عذابم ببرى به گناهم بردى و هيچ ظلمى در حق من نكرده اى. امر مىشود او را به آتش ببرند. فرياد مىزند: من چنين گمانى به تو نداشتم. خطاب مىرسد: گمانت به من چه بود؟ عرضه مىدارد: بهترين گمان. امر مىشود او را به بهشت ببريد. سپس به عبد خطاب مىرسد: در اين ساعت، حُسن ظنّت به من برايت سودمند افتاد. (بحار الأنوار: 7/ 287، باب 14، حديث 2؛ عيون اخبار الرضا عليه السلام: 233/، باب 31، حديث 57.)
سليمان بن خالد گفت:
در محضر حضرت صادق عليه السلام اين آيه را قرائت كردم:
إِلَّا مَن تَابَ وَآمَنَ وَعَمِلَ عَمَلًا صَالِحاً فَأُولئِكَ يُبَدِّلُ اللَّهُ سَيِّئَاتِهِمْ حَسَنَاتٍ»(فرقان 70)
مگر آنان كه توبه كنند و ايمان آورند و كار شايسته انجام دهند، كه خدا بدىهايشان را به خوبىها تبديل مىكند.
حضرت فرمود: اين آيه در حقّ شما شيعيان است، به اين صورت كه مؤمن گناهكار را به قيامت مىآورند تا در برابر حضرت حق قرار گيرد، متولّى حساب او در آن روز خداوند مهربان است، حضرت محبوب عبد را به تك تك گناهانش
توجه داده و به او مىفرمايد:
چنين گناهى را در چنان ساعتى در دنيا انجام دادى. عرضه مىدارد مىدانم، تا جايى كه به تمام گناهانش مطّلع مىشود و در برابر هر كدام به اقرار مىآيد، آنگاه خطاب مىرسد: اين همه را در دنيا بر تو پوشاندم و امروز هم بر تو مىبخشم، سيّئات عبدم را تبديل به حسنات كنيد. آنگاه پروندهاش را در معرض ديد اهل محشر قرار مىدهند، مردم محشر به فرياد مىآيند: سبحان اللّه! براى صاحب اين پرونده يك گناه هم نيست؟ وا ين است اى سليمان بن خالد معنى آيهاى كه تلاوت كردى.(بحار الأنوار: 7/ 288، باب 14، حديث 4؛ المحاسن: 1/ 25، باب 2، حديث 4.)
امام باقر عليه السلام از رسول گرامى اسلام صلى الله عليه و آله روايت مىفرمايد:
يُؤتى يَوْمَ الْقِيامَةِ بِرَجُلٍ فَيُقالُ: احْتَجَّ، فَيَقُولُ: يا رَبِّ خَلَقْتَنى وَهَدَيْتَنى فَأوْسَعْتَ عَلَىَّ، فَلَمْ ازَلْ اوَسِّعُ عَلى خَلْقِك و ايَسِّرُ عَلَيْهِمْ لِكَىْ تَنْشُرَ عَلَىَّ هذَا الْيَوْمَ رَحْمَتَك وَ تُيَسِّرَهُ فَيَقُولُ الرَّبُّ- جَلِّ ثَناؤُهُ وَتَعالى ذِكْرُهُ-:
صَدَقَ عَبْدى، أدْخِلُوهُ الْجَنَّةَ. (الكافى: 4/ 40، حديث 8؛ وسائل الشيعة: 21/ 545، باب 22، حديث 27822.)
مردى را در عرصه گاه محشر حاضر مىكنند، به او خطاب مىرسد: آنچه بر من حجّت دارى بازگو كن، عرضه مىدارد: پروردگارا! مرا آفريدى و هدايت كردى و به وسعت رزق و روزى سرافرازم نمودى، من هم تا بودم بر بندگانت وسعت دادم و در همه امور به آنان آسان گرفتم تا امروز بال رحمتت را بر من بگسترانى و در چنين گذرگاه و موقف مشكلى بر من آسان بگيرى. از پيشگاه حضرت ربّ العزّه- جلَّ ثناؤه و تعالى ذكره- خطاب مىرسد: بنده ام صادقانه سخن گفت، او را به بهشت ببريد.
ابى عبيده از حضرت صادق عليه السلام روايت مىكند:
خداوند مهربان در قيامت بر بنده اش منّت مىگذارد، به او دستور مىدهد به رحمت و عنايتش نزديك شود. آنگاه وى را به تمام نعمتهايى كه به او داده، آشنا نموده و مىفرمايد:
آيا در فلان روز و فلان روز نسبت به فلان برنامه و فلان مسأله دعا نكردى و من دعايت را اجابت نمودم؟
آيا در فلان روز و فلان روز، از من درخواست ننمودى و من درخواستت را به توعطا كردم؟
آيا در فلان روز از من كمك تقاضا ننمودى و من آن رنج و درد را از تو برداشتم؟
آيا از من ثروت نخواستى من به تو مرحمت كردم؟
آيا از من كارگر نخواستى من به تو عنايت نمودم؟
آيا از من فلان دخترى كه در قبيله اش داراى موقعيت و شخصيت بود نخواستى، من وسيله ازدواجش را با تو فراهم آوردم؟
عبد عرضه مىدارد: الهى! آنچه خواستم به من لطف كردى، ولى من در ميان خواسته هايم از وجود مقدّس تو بهشت را هم خواستم.
خطاب مىرسد: برايت مسلّم باشد كه من اين خواستهات را نيز اجابت مىكنم، اين بهشت من، اكنون در اختيار توست، آيا خشنود شدى؟
مؤمن در پاسخ محبوب مىگويد: آرى، اى پروردگار من!، تو هم از من خشنود شدى؟
خطاب مىرسد: من از اعمالت خشنودم و همچنين بهترين جزا را نيز برايت راضيم كه بهترين مزدى كه نزد من است اين است كه تو را ساكن بهشت گردانم. (بحار الأنوار: 7/ 289، باب 14، حديث 8؛ تفسير القمى: 2/ 259، ذيل آيه 60 سوره غافر.) تفصيل مسأله رحمت و برخورد حضرت حق با تائبان را، در دعاى سى و يكم «صحيفه سجاديه» كه در باب توبه و بازگشت است می توانید ببینید
این که رحمت خدا شمامل عاصین می شود را در روایاتی می توانیم ببینیم:
در روايتى آمده است: شخصى از حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام پرسيد: آيا رحمت خداوند شامل حال گنهكاران هم مى شود؛ «اَتَعُمُّ رَحْمَةُ اللّهِ لِلْعاصينَ؟» در همان هنگام باران مى آمد. حضرت فرمود: دو كاسه بياوريد؛ يكى خيلى تميز و زيبا و ديگرى كثيف و زشت. فرمود: آن ها را زير باران بگذاريد. پس از چند دقيقه فرمودند: آن ها را برداريد. هر دو پر از باران شده بود. بعد فرمودند: «كَذلِكَ رَحْمَةُ اللّهِ سُبْحانَهُ تَعُمُّ الطائِـعَ وَالْعاصِىَ؛رحمت خداوند اين چنين مطيع و گنهكار را فرا مى گيرد.» يعنى هم شامل كسى كه ظرفش تميز و پاك است مى شود و هم شامل كسى كه ظرفش كثيف است. تفاوتش اين است كه آبى كه در ظرف كثيف است، ممكن است آلوده شود. ولى در هر صورت رحمت او را مى گيرد. اين طور نيست كه رحمت خدا گنهكار را نگيرد.
و همچنین:
در دعاى دفن ميت چنين مى خوانيم : «وَ اَسْكِنْ اِلَيْهِ مِنْ رَحْمَتِكَ رَحْمَةً يَسْتَغْنى بِها عَنْ رَحْمَةِ مَنْ سِواكَ؛ و از رحمتت به او آرامش ده؛ رحمتى كه به واسطه آن از رحمت غير تو بى نياز گردد.» بعد مى گوييم: «فَاِنَّما رَحْمَتُكَ لِلظّالِمينَ؛(العروة الوثقى، ج 1، ص 321) خدايا، رحمت تو براى ظالمين است.»
این تازه گوشه ای از رحمت پروردگار در روز قیامت است و این رحمت آنقدر وسعت می یابد که اهل جهنم بدان امید دارند.
به عبارت دیگر خدا در روز قیامت به هر بهانه ای بنده را می آمرزد و از آتش نجات می دهد و به کمترین قابلیتی او را وارد بهشت می کند
این ها همه جدای از شفاعت اولیای الهی و پیامبران امت خویش و محبین خود راست .
امام صادق(علیهالسلام) در وصف قیامت و شفاعت پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله) چنین فرمود: در روز قیامت مردم از شدت داغی و رنج آن روز غرق در عرق میشوند، و با خود میگویند نزد حضرت آدم (علیهالسلام) برویم تا او در پیشگاه خداوند از ما شفاعت کند، به محضر آدم(علیهالسلام) میروند و عرض میکنند: "برای ما در پیشگاه خدا شفاعت کن "حضرت آدم(علیهالسلام) در پاسخ گوید: بر گردن من گناهی(و ترک اولایی) هست، شما نزد نوح بروید، آنها به حضور حضرت نوح(علیهالسلام) میآیند، حضرت نوح(علیهالسلام) آنها را به پیامبران بعد از خود ارجاع میدهد، تا به عیسی(علیهالسلام) میرسند، نزد عیسی(علیهالسلام) میآیند، عیسی(علیهالسلام) میفرماید: "فَعَلَیکُم بِمُحَمدٍ رَسُولِ اللهِ(صلی الله علیه و آله)؛ بر شما باد به محضر رسول خدا محمد(صلی الله علیه و آله) بروید."
آنها به محضر پیامبر(صلی الله علیه و آله) میآیند، و از او تقاضای شفاعت میکنند، آن حضرت میفرماید: "با من بیایید، آنها پشت سر حضرت حرکت میکنند، تا به در بهشت نزد باب الرحمن(در رحمن) میرسند، پیامبر(صلی الله علیه و آله) در آنجا خدا را سجده میکند، و همچنان سجده را ادامه میدهد، آنگاه خداوند به او میفرماید: "سرت را از سجده بردار، و شفاعت کن که شفاعتت پذیرفته است، و هر چه میخواهی تقاضا کن که برآورده است.(بحارالانوار، ج8، ص 35 و 36 )
روزی حضرت زهرا(سلام الله علیها) به پدرش رسول خدا(صلی الله علیه و آله) عرض کرد: "در روز سخت و پر وحشت قیامت، در کجا با تو دیدار کنم؟ "پیامبر: ای فاطمه! در کنار در بهشت، که در آنجا پرچم حمد در دست من است و در پیشگاه خدا از امتم شفاعت میکنم .
فاطمه: ای پدر! اگر در آنجا تو را نیابم در کجا با تو دیدار کنم؟ پیامبر: در کنار حوض کوثر با من دیدار کن، که در آنجا در پیشگاه خدا عرض میکنم: پروردگارا امت مرا سیراب فرما !فاطمه: اگر در آنجا دستم به شما نرسید، در کجا با شما دیدار کنم؟ پیامبر: در پل صراط مرا دیدار کنی، که در آنجا ایستادهام و به خدا عرض میکنم: "پروردگارا! امت مرا به سلامت بدار."
فاطمه: اگر در آنجا دستم به شما نرسید، در کجا شما را بیابم؟ پیامبر: مرا در پرتگاه دوزخ مییابی، که در آنجا امتم را از افتادن به دوزخ، باز میدارم و داغی زبانههای آتش دوزخ را از آنها دفع مینمایم .در این هنگام حضرت زهرا(علیهاالسلام) شادمان و خرسند گردید(امالی شیخ صدوق، ص166.)
شخصی به نام ابوایمن به محضر امام باقر(علیهالسلام) آمد و عرض کرد: "شما مردم را مغرور میکنید و همواره میگویید شفاعت محمد(صلی الله علیه و آله)، شفاعت محمد(صلی الله علیه و آله)." امام باقر (علیهالسلام) از سخن او خشمگین شد و به او فرمود: "وای بر تو ای ابوایمن، پرهیزکاری تو از هوی و هوس، تو را مغرور ساخته است، اگر وحشتهای سخت قیامت را میدیدی، میفهمیدی که نیاز به شفاعت پیامبر(صلی الله علیه و آله) داری، وای بر تو آیا جز برای آن کسی که سزاوار آتش دوزخ است، شفاعت وجود دارد؟ ما در مورد شیعیانمان شفاعت داریم، شیعیان ما نسبت به بستگانشان شفاعت دارند، مومن(ممکن است) به تعداد افراد دو قبیله ربیعه و مضر شفاعت کند، او حتی ممکن است در مورد نوکر خود شفاعت کند، و به خدا عرض نماید."پروردگارا ! این خدمتکارم، مرا در سرما و گرما حفظ و کمک کرد او را نجات بده.(بحارالانوار، ج8 ،ص 38 .)
پس این گونه نیست که ما با دریافت عقوبت های اعمال خودمان از عواقب آن رهایی یابیم و با مریضی و سکرات و سختی های مواقف و... پاک شویم و نیازی به رحمت الهی نداشته باشیم بلکه آنها تخفیف جزئئ در عذاب می دهد و بقیه کار با لطف و رحمت خدا حل می شود.
سوال2:
چرا انسان بدون رحمت الهی نمی تواند وارد بهشت شود و حتما باید لطف و رحمت خدا شامل حال او باشد تا بتواند وارد بهشت بشود ؟
جواب:
رسیدن انسان به این همه پاداش و بهشت و نعیم الهی محصول دسترنج عمل خودش نیست و به عبارت دیگر انسان با عملی که کرده بدون محاسبه رحمت الهی شایسته دریافت این همه نعمت نخواهد بود و در واقع از خود سرمایه گذاری نکرده است که همچین سودی را کسب کند .
به عبارت دیگر انسان هر چه سرمایه برای کسب اعمال نیک برای رسیدن به بهشت دارد را از خدا دارد و او با سرمایه خدا دارد کاسبی می کند و از خود هیچ ندارد حتی آن قوه اراده و اختیارش و آن وجودش از خداست او فقیر محض است پس اگر کسبی هم داشت با سرمایه خداست و در ملک او است پس اگر خدا آمد و در عوض درآمدهایش(که همه با سرمایه الهی است) پاداشی داد در واقع در حق او لطف کرده است و رحمت او شامل حالش شده است .
در مثال عرفی مثال به عبد و مولا می زنند که عبدی که همه دارایی اش و حتی خودش از آن مولاست اگر در بازار جنسی خرید و فروش کرد و سودی کرد مال مولاست و اگر مولا به در آمد های او جایزه بدهد از لطف مولاست
اگر انسان با احتساب این همه نعمتی که خدا به او داده است شکری انجام دهد این شکر هم به قوه خدا و با نعمت دیگر او بوده است که این شکر او هم شکری می خواهد و الا او شاکر نبوده و همچنین است عبادت او . با این حساب بنده همیشه بدهکار است و اگر بخواهد لایق نعمت بی حصر الهی شود جز به رحمت او نخواهد شد.
سوال3:
آیا این رحمت گسترده خداوند متعال تمام گناه را میبخشد اما به این عذاب(که به گفته شما تنها تخفیفی است جزئی!) که میرسد ته میکشد؟؟ چرا از همان هم نمیگذرد؟ چرا که اگر جزئی است پس بود و نبودش نباید فرق زیادی به حال فرد بکند.
جواب:
آنوقت فرق بین کافر و مسلم چه می شود فرق بین عابد و عاصی چه می شود فرق بین خوب و بد چه می شود؟؟
بلاخره باید یک فرقی باشد یا نه؟؟
از طرفی این عقوبتها لازمه آن اعمال است که گاها برداشته شدن آن به صلاح(تکوینا) نیست مانند برخی از اعمال مانند ظلم افراد که عقوبت دنیوی دارد که فرمودند که سه چیز است که عقوبتش به آخرت نمی افتد : ظلم و عقوق والدین و بدی در برابر خوبی