جمع بندی عدل الهی و رنج انسان ها
تبهای اولیه
این رو قبول داریم که انسان ها در شرایط مختلفی به دنیا می آیند، در کشورهای مختلفی و حتی با دین های مختلف در خانواده های مختلف و با توانایی های مختلف. یعنی در واقع یکسان متولد نمی شوند. حال سوال من این است. شخصی ممکن است در خانواده ای بسیار بد از نظر اخلاقی متولد شود و حد در کشوری نامناسب و شرایط بد و بالعکس فردی در خانواده ای با اخلاق و ....
فردی که در خانواده ی نامناسبی رشد کرده است، به همان صورت هم بزرگ می شود و وارد جامعه می شود. این فرد نمی توان گفت که تحت تاثیر خانواده و جامعه ی اطرافش قرار نمی گیرد. ممکن است ارزش های آن خانواده رو که چه بسا ارزش های بدی هم باشند بپذیرد. یعنی شرایط بد شخصیت و روحیات اون فرد رو تحت تاثیر قرار میده.
برعکس کسی که در خانواده ی خوبی رشد کرده، ارزش های خوبی را بدست اورده و انسان خوبی هم شود.
هر چند می دانیم هر دو قطعی نیستند یعنی لزوما کسی که در خانواده و شرایط خوب و مناسب هست خودش خوب باشد و بالعکس. ولی می دانیم تاثیر بسیار زیادی خواهند گذاشت. خوب حالا این چطور توجیه می شود؟ فردی که در جای خوبی بود شرایط و امکانات بهتری برای رشد داشته و فرد دیگر خیر. می دانم عدالت به معنای مساوات نیست. ولی در ذهنم به تناقض برمی خورم. می دانم نباید تقصیر را به گردن جامعه و خانواده انداخت ولی شما تصور یک کودک خیابانی را داشته باشید. می دانم شما که الان در این سایت هستید هیچ یک کودک خیابانی نبوده اید. حالا آیا او حق نداشته از زندگی بهتری برخوردار باشد و در سرما و گرما کار کند . حسرت خیلی چیزها را داشته باشد و آینده ای که معلوم نیست چگونه باشد در انتظار او باشد؟ می خوام بگم شرایط در سرنوشت انسان ها تاثیر دارند، غیر از اینه؟ من اصلا نمی تونم با این مسائل کنار بیام. شاید بگید خوب تقصیر پدر و مادرش بوده که بچه رو به دنیا آورده اند. ولی اون چیزی که هست اینه که دنیا آمده و رنج می کشه.
این رو قبول داریم که انسان ها در شرایط مختلفی به دنیا می آیند، در کشورهای مختلفی و حتی با دین های مختلف در خانواده های مختلف و با توانایی های مختلف. یعنی در واقع یکسان متولد نمی شوند. حال سوال من این است. شخصی ممکن است در خانواده ای بسیار بد از نظر اخلاقی متولد شود و حد در کشوری نامناسب و شرایط بد و بالعکس فردی در خانواده ای با اخلاق و ....
فردی که در خانواده ی نامناسبی رشد کرده است، به همان صورت هم بزرگ می شود و وارد جامعه می شود. این فرد نمی توان گفت که تحت تاثیر خانواده و جامعه ی اطرافش قرار نمی گیرد. ممکن است ارزش های آن خانواده رو که چه بسا ارزش های بدی هم باشند بپذیرد. یعنی شرایط بد شخصیت و روحیات اون فرد رو تحت تاثیر قرار میده.
برعکس کسی که در خانواده ی خوبی رشد کرده، ارزش های خوبی را بدست اورده و انسان خوبی هم شود.
هر چند می دانیم هر دو قطعی نیستند یعنی لزوما کسی که در خانواده و شرایط خوب و مناسب هست خودش خوب باشد و بالعکس. ولی می دانیم تاثیر بسیار زیادی خواهند گذاشت. خوب حالا این چطور توجیه می شود؟ فردی که در جای خوبی بود شرایط و امکانات بهتری برای رشد داشته و فرد دیگر خیر. می دانم عدالت به معنای مساوات نیست. ولی در ذهنم به تناقض برمی خورم. می دانم نباید تقصیر را به گردن جامعه و خانواده انداخت ولی شما تصور یک کودک خیابانی را داشته باشید. می دانم شما که الان در این سایت هستید هیچ یک کودک خیابانی نبوده اید. حالا آیا او حق نداشته از زندگی بهتری برخوردار باشد و در سرما و گرما کار کند . حسرت خیلی چیزها را داشته باشد و آینده ای که معلوم نیست چگونه باشد در انتظار او باشد؟ می خوام بگم شرایط در سرنوشت انسان ها تاثیر دارند، غیر از اینه؟ من اصلا نمی تونم با این مسائل کنار بیام. شاید بگید خوب تقصیر پدر و مادرش بوده که بچه رو به دنیا آورده اند. ولی اون چیزی که هست اینه که دنیا آمده و رنج می کشه.
با سلام خدمت شما دوست گرامی
چند مطلب:
- نخست آنکه از تاخیر در پاسخگویی پوزش می خواهم، بنده متوجه سوال شما نشده بودم.
- نکته شما در واقع این است که محیط در تربیت انسان تاثیر دارد و عدالت خداوند با توجه به این مسئله چگونه محقق می شود. در پاسخ توجه به چند نکته لازم است:
- نخست آنکه، محیط موجب جبر نمی شود و نهایتا تا حدی تاثیر دارد. بنابراین (همان طور که شما هم اشاره کردید) از محیط خوب، لزوما انسان خوب بیرون نمی آید و از محیط بد هم لزوما انسان بد بیرون نمی آید. این مسئله نشانگر آن است که علی رغم وجود عاملی به نام محیط، انسان همچنان مختار است و اختیار مهمترین عنصر تصمیم گیری انسان است.
- زمانی که این مسئله را بپذیریم که اختیار همواره وجود دارد و مهمترین عامل تصمیم ساز ما هم هست، می توانیم به سراغ عدالت الهی برویم.
- عدالت الهی بر این اساس شکل می گیرد که از هر انسان بر اساس موقعیتی که در آن قرار دارد (وراثت، محیط و ..) توقع می رود و محاسبه افراد بر اساس میزان داشته هایی است که دارند. در این حالت فردی که از محیط خوبی برخوردار بوده است، تکلیف بیشتری دارد و فردی که محیط مناسبی نداشته است، توقع کمتری از او می رود.
- این مسئله با توجه به اینکه ما قائل هستیم که در هر صورت، اختیار انسان باقی است و این فرد مختار است که تصمیم می گیرد به چه سمتی حرکت کند، قابل تبیین است.
موفق باشید
* برای مطالعه بیشتر، به کتاب عدل الهی از شهید مطهری (انتشارات صدرا) مراجعه کنید.
با سلام
درد و رنجی که از ناحیه مصیبتها، بلایا، ناملایمات، بیماریها و... برای انسانها فراهم میآید با عدالت خداوند ناسازگار است.
درد و رنجی که در حیات دنیوی گریبانگیر انسانها میشود از دو حالت بیرون نیست:
وجود تفاوتها در میان موجودات، نوعی تبعیض و بیعدالتی است؛ از این رو با عدالتورزی خداوند همخوانی ندارد این تفاوتها گاه در میان اشیایی است که به انواع مختلف موجودات تعلق دارند مانند تفاوت بین انسان و حیوان و گیاه و جماد. چرا خداوند هر یک را از موهبت نوع بالاتر و همه را از موهبت انسان محروم ساخته است.
و گاه در میان افراد گوناگون یک نوع جریان دارد، مانند بینایی بعضی آدمیان و نابینایی عده دیگر، زشتی عدهای و زیبایی تعدادی، هوشمند و توانایی بالای عقلی گروهی و کودنی و کمخردی برخی و... اگر خداوند حکیم و عادل همه مخلوقات را یکسان میآفرید مطابق عدالت و حکمت بود نه آنچنان که اکنون هستند.
الف: بخشی از آنها برخاسته از اعمال ناشایست و نتیجه گناهان و خطاهای اوست که از روی اختیار مرتکب آن شدهاند و در نتیجه، به عواقب مرارتبار و تلخ آن گرفتار شدهاند. لذا چون از ناحیه خداوند نیست با عدل الهی ناسازگار نیست.
ب: بخشی از تلخکامیهای انسان کیفر گناهان او نیست مانند درد و رنج کودکان بیگناه یا افرادی که مرتکب هیچ جرم و گناهی نشدهاند. عدل الهی مقتضی جبران این گروه از آلام است؛ یعنی خداوند متعال در دنیا یا در آخرت، نعمتی را به انسان دردکشیده میبخشد که از درد و رنج او بزرگتر است. و از این طریق، درد و رنجی را که او متحمل شده است، جبران میکند. متکلمین در کتب خود از آن با عنوان «اعواض» و «عوض» تعبیر کردهاند.
همچنین این رنجها و گرفتاریها موجب تلاش برای کشف اسرار طبیعت و پدید آمدن دانشها و صنایع گوناگون و عامل رشد و شکوفایی استعدادها و تکامل انسانها میگردد