جمع بندی قاعدهی لطف و امام زمان (عج)
تبهای اولیه
سلام
در یکی از تاپیک ها در مورد قاعده لطف صحبت شده بود
همانطور که می دونید قاعده لطف اقتضا میکنه که اگر مجتهدان خواستند فتوای اشتباه بدهند امام زمان به نحوی با القا مطلب مانع از فتوای اشتباه شود.
و لذا برخی گفته اند این اختلافات فقهی به این خاطر است.
اما من با این قاعده مشکل دارم!
اگر این مطلب را بپذیریم قاعده لطف کلا اقتضا میکنه غیبتی نباشه!
width: 700 | align: center |
---|---|
[TD="align: center"]با نام و یاد دوست | |
[/TD] | |
[TD="align: center"]![]() | |
کارشناس بحث: استاد مشکور | |
[TD][/TD] | |
پرسش:
با توجه به قاعده لطف، وجود امام معصوم در همه زمانها برای هدایت وارشاد مردم واجب است، در حالیکه در عصر غیبت، به حسب ظاهر مردم از وجود امام محرومند، فلذا مقوله غیبت با قاعده لطف در تعارض است، این تعارض چگونه قابل حل است؟
پاسخ:
در تبیین پرسش گفتنی است: از سؤالات یا شبهات مهمی که در عرصه مهدویت مطرح است، تعارض میان قاعده لطف و غیبت امام زمان (عجل الله فرجه) است، زیرا قاعده لطف، وجوب امام را در همه زمانها برای هدایت و ارشاد مردم، ضروری میداند. در مقابل، مقوله غیبت، پنهان زیستی امام را تجویز میکند؛ بر این اساس، میان دو مقوله لطف و غیبت، به ظاهر تعارض به چشم میخورد! در این مجال تلاش خواهیم کرد تا اشکال مزبور را در قالب چند نکته بررسی کرده و ثابت کنیم که هیچ تعارضی بین قاعده لطف و غیبت امام عصر (عجل الله فرجه) وجود ندارد. با توجه به اهمیت موضوع، ناگزیر از کمی توضیح بیشتر هستیم:
یک. چرایی غیبت: با توجه به احادیث و روایات فراوانی که در باب غیبت وارد شده است میتوان عوامل غیبت را چنین شمارش کرد. الف- خوف از دشمنان، ب- امتحان الهی، ج- تادیب مردم، د- عدم آمادگی مردم، ه- بیعت نکردن امام با ظالمان (1) میان عوامل یاد شده، برخی نظیر خوف از دشمنان و امتحان الهی به نحوی برای مردم لطف بوده و در واقع مردم از آنها منتفع میشوند. در توضیح لطف بودن عامل اول گفتنی است: وقتی مردم هر زمانی به امام نیاز داشته باشند و امام مهدی نیز آخرین حجت الهی باشد، لازم است آن حضرت از هر آسیبی حفظ شود. نیز وقتی حفظ جان آن بزرگوار ممکن نباشد، مگر با پنهان زیستی و غیبت، لازم است از انظار مردم غایب شود، تا حیاتش تضمین شده و همه مردم از وجودش بهره مند شوند در نتیجه امام غایب برای مردم لطف محسوب میشود. و در توضیح لطف بودن عامل دوم: در زمانهای مختلف، همه انسانها با شرایع گوناگون مورد آزمایش و امتحان حضرت حق قرار گرفته و میگیرند، بر طبق روایات بسیاری، خدا به وسیله امر غیبت، بندگانش را امتحان میکند.(2) در این قسمت که علت غیبت، امتحان الهی دانسته شده است، به نحوی تعارض میان قاعده لطف و غیبت برداشته میشود؛ زیرا اگر امام و تعیین او از ناحیه خدا لطف دانسته شود، امتحان الهی نیز لطف الهی به شمار میآید؛ پس میتوان گفت هم امام لطف است و هم غیبت که امتحان الهی است. و برخی عوامل دیگر؛ نظیر عدم آمادگی مردم و تأدیب آنها به خود مردم باز میگردد و مردم در نارسایی لطف مقصر هستند و گرنه اصل لطف که همان تعیین و معرفی امام باشد، از ناحیه خدا صورت گرفته است.
دو. چگونگی غیبت: در بحث غیبت، مسألهای که نیاز به تبیین دارد، چگونگی غیبت است؛ یعنی غیبت امام مهدی (علیه السلام) به چه شکلی است؟ آیا غیبت حضرت، به صورت ناپیدایی و نامرئی است یا به صورت ناشناسی؟ در قسم نخست، حضرت اصلا در منظر و دید مردم قرار نمیگیرد و حتی حضور جزئی نیز در جامعه ندارد. در تعریف دوم خلاف این مورد ثابت است؛ یعنی امکان ملاقات جزئی برای برخی اولیا و علما وجود دارد. بی شک غیبت حضرت به هر شکلی که باشد مسأله لطف بودن و برخورداری مردم منتفی نیست.
در قسم اول: باید گفت لطف بودن گاهی به صورت مستقیم و مباشری صورت میگیرد؛ مانند دخل وتصرف غالب رهبران در امور اجتماعی مردم و امر و نهی کردن و رتق و فتق امور آنها به صورت رو در رو. گاهی نیز دخل و تصرف و هدایت گری یک رهبر، به صورت غیر مستقیم و غیر مباشری انجام میگیرد؛ مانند نظارت و اشرافی که یک رهبر در هنگام سفر بر امور جامعه دارد. در فرض اخیر، نمیتوان گفت رهبر و سفر کرده، برابر امور جامعه بیگانه و بیتوجه است؛ بلکه همین که برای جامعه جانشین و نایب تعیین کرده و به طور غیر مستقیم بر امور مردم نظارت دارد، برای جامعه و مردم منفعت دارد فلذا لطف بودنش ثابت است.
قسم دوم: در این باره روایات و احادیث فراوانی از معصومان علیه السلام نقل شده(3) مواردی که لطف بودن امام زمان علیه السلام در غیبت به معنای ناپیدایی را ثابت میکرد، در غیبت به معنای ناشناسی نیز وجود دارد. علاوه بر آنها مزیتهای دیگری نیز در فرض اخیر مطرح است؛ از جمله مشاهده همراه با معرفت و ملاقات برخی اولیا با امام زمان علیه السلام است که در این مشاهده و ملاقات از هدایتها و پاسخهای آن حضرت بهره مند شده و دیگران را نیز از این فیض بهره مند کردهاند.
سه. فایده امام غایب: در صورتی که ثابت شود امام غایب برای مردم فایدههای فراوانی دارد، میتوان به مفید بودن او حکم کرد و با اثبات مفید بودن امام غایب، لطف بودن آن حضرت نیز قابل اثبات است. در کتابهای مختلف، فواید بسیاری برای امام غایب ذکر شده است. در یک رویکرد کلی، میتوان آن فواید را به دو نوع کلی تقسیم کرد:1. فایدهرسانی برای آینده بشریت؛ 2. فایدهرسانی برای بشریت کنونی. در فرض نخست باید گفت چون حجت خدا، آخرین حجت الهی است و از طرف دیگر، خداوند حکیم زمین را بدون حجت قرار نخواهد داد، لازم است امام و حجت خدا برای فایدهرسانی به آیندگان نیز زنده بماند، تا انسانهای آینده نیز بدون راهنما و رهبر نشوند. در فرض دوم که فایدهرسانی برای انسانهای کنونی است، فواید فراوانی را میتوان برشمرد؛ از جمله: الف- امید بخشی ب- حفظ دین و شریعت ج- هدایتهای معنوی امام به سالکان و صالحان د- یاریرسانی به برخی کسانی که در حالت اضطرار به او متوسل می شوند. ه- دعای خیر آن حضرت در حق مؤمنان. و- حمایت و امدادهای غایبانه و دفع برخی شرور ز- هدایت تسبیبی آن حضرت به وسیله نمایندگان خاص وعام خود که در عصر غیبت داشته و خواهد داشت. ح - و ...
در نتیجه؛ میان غیبت و ظهور امام، تعارض و تنافی نیست؛ بلکه میان آن دو رابطه اقل و اکثر برقرار است، زیرا امام زمان (علیه السلام) در دوران غیبت و پنهان زیستی خویش نیز برای مردم لطف است. لطف بودن آن حضرت در این دوره در قالب تعیین نایبان ـ اعم از نایبان عام و خاص ـ و همچنین در قالب ملاقات و دادرسی مردم نمایان میشود. تنها تفاوت میان دو مقوله فوق، این است که در دوران ظهور به واسطه حضور عادی آن حضرت در جامعه، مردم از وجود ایشان بیشتر بهره مند میشوند، اما لطف بیشتر و کامل، در دوران غیبت به دلیل محدودیت های غیبت منتفی است. در پایان، با طرح مثالی نتیجه را بیشتر روشن میکنیم. زمان حضور و ظهور امام معصوم (علیه السلام) که لطف بودن او برهیچ کس پوشیده نیست، اگر ستمگران امام را به زندان انداخته یا برای او محدودیت ایجاد کردند، چنانکه برای برخی امامان معصوم (علیهم السلام) چنین کردند؛ آیا میتوانیم درباره امام محبوس و یا محدود بگوییم، برای مردم هیچ فایدهای ندارد و وجود چنین امامی، لطف نیست؟ در پاسخ باید گفت: هیچ تعارضی میان پنهان بودن امام و لطف وجود ندارد؛ زیرا اولا اصل وجود امام که به ضرورت عقلی و شرعی لازم است، از طرف خدا تعیین شده و لطف بودن او ثابت میشود. ثانیا امام غایب علیرغم غیبت، همچون خورشید در پس ابر، فواید بسیاری برای مردم دارد که بیانش گذشت. ثالثاً این مردم هستند که خود را به نوعی از ارشاد و هدایت و تصدی امام محروم ساخته اند؛ بنابر این میان عامل اصلی غیبت که کوتاهی و تقصیر مردم است و عامل ضرورت وجود امام که حکمت عالیه الهی است، فرق است. (4)
پی نوشت ها:
1. صدوق، کمال الدین، انتشارات مسجد جمکران، دوم، 1412: ج1، ص285.
2. همان: ص286.
3. همان: ج2، ص20.
4. برای مطالعه بیشتر ر.ک: مقاله برهان لطف و غیبت، حسین الهی نژاد، ماهنامه انتظار موعود، شماره 31، با کمی تغییر و تصرف.