جمع بندی لطفا متقاعدم کنید (شک در اعتقادات و باورهای دینی)

تب‌های اولیه

23 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
لطفا متقاعدم کنید (شک در اعتقادات و باورهای دینی)

سلام خدمت شما بزرگوارانمن همه عمرم به اصول پایبند بودم تا این که در سال های اخیر کم کم با بیشتر شدن اطلاعاتم نسبت به اوضاع و احوال دنیا و دیدن، خوندن و شنیدن باور های ملت های دیگه، فرهنگ های دیگه، سبک زندگی های دیگه و خدایان دیگه (به خصوص ملل شرقی) ابتدا دچار تردید نسبت به باور های پیشین خودم شدم، و سوال برای من پیش اومد که چرا زنان ملل دیگه (حدودا چهار پنجم جهان) انقدر ساده تر از مسلمونا زندگی می کنن؟ (لطفاً از آثار سوء بی حجابی نفرمایید، بحث من آثار نیست، زندگیست. کمااینکه آمار تعدیات در کشور هایی که حجاب در اونها اجباریست بسیار بیشتر از دیگر کشور هاست.) چرا با این که از حرام خوراک می خورند، حرام انجام می دهند و حرام درآمدزایی می کنند همچنان سیر صعودی پیشرفت خودشون رو طی می کنن. (مثلاً کره جنوبی و چین) اگر از بالا به کره زمین نگاه کنیم، متوجه می شیم که هر ملت، دین و فرهنگی خودش رو برتر از بقیه میدونه و هر باوری خودش رو تنها راه نجات (چه از آتش جهنم، طبق ادیان ابراهیمی، چه از شیطان و زندگی بدِ بعدی روی زمین در ادیان شرقی) چطور می تونم با وجود این همه نشانه علیه باور های پیشینم، هنوز هم به اونها اعتقاد داشته باشم؟ متقاعدم کنید، خواهش می کنم.بسیار ممنونم

با نام و یاد دوست




کارشناس بحث: استاد مشکور

متّقی;715105 نوشت:
سلام خدمت شما بزرگوارانمن همه عمرم به اصول پایبند بودم تا این که در سال های اخیر کم کم با بیشتر شدن اطلاعاتم نسبت به اوضاع و احوال دنیا و دیدن، خوندن و شنیدن باور های ملت های دیگه، فرهنگ های دیگه، سبک زندگی های دیگه و خدایان دیگه (به خصوص ملل شرقی) ابتدا دچار تردید نسبت به باور های پیشین خودم شدم، و سوال برای من پیش اومد که چرا زنان ملل دیگه (حدودا چهار پنجم جهان) انقدر ساده تر از مسلمونا زندگی می کنن؟ (لطفاً از آثار سوء بی حجابی نفرمایید، بحث من آثار نیست، زندگیست. کمااینکه آمار تعدیات در کشور هایی که حجاب در اونها اجباریست بسیار بیشتر از دیگر کشور هاست.) چرا با این که از حرام خوراک می خورند، حرام انجام می دهند و حرام درآمدزایی می کنند همچنان سیر صعودی پیشرفت خودشون رو طی می کنن. (مثلاً کره جنوبی و چین) اگر از بالا به کره زمین نگاه کنیم، متوجه می شیم که هر ملت، دین و فرهنگی خودش رو برتر از بقیه میدونه و هر باوری خودش رو تنها راه نجات (چه از آتش جهنم، طبق ادیان ابراهیمی، چه از شیطان و زندگی بدِ بعدی روی زمین در ادیان شرقی) چطور می تونم با وجود این همه نشانه علیه باور های پیشینم، هنوز هم به اونها اعتقاد داشته باشم؟ متقاعدم کنید، خواهش می کنم.بسیار ممنونم

سلام و ادب:Gol:

ابتداءً تشکر می کنم که به سایت گفتمان دینی اعتماد کردید و ابهامات خودتان را در این فضا مطرح نمودید. در پاسخ به سؤالات و ابهامات شما نکاتی را مقدمتاً تقدیم کرده و در ادامه و پستهای بعدی از زوایای دیگر بحث را تکمیل خواهیم کرد:

اولاً این شک و تردیدی که در شما ایجاد شده از قسم شک و تردید ممدوح است زیرا شما در آن توقف ننموده و به دستور قرآنی (فاسئلوا اهل الذکر ان کنتم لا تعلمون) برای دانستن و عبور از شک به اهل و کارشناس مراجعه کرده اید.

ثانیاً دلیل بسیاری از شکوک و تردیدها و به تبع آن آسیبهایی که از این ناحیه متوجه افراد می شود در گام اول از عدم تلاش برای قطعی و یقینی کردن آگاهیها و شناخت هایی است که یک مسلمان باید نسبت به اعتقادات دینی و مذهبی اش بکار گیرد. و در گام دوم فرو افتادن در مقایسه های نابجا و ناروا و غیرمنطقی با رویکردها و کارکردهای دیگر ملل و اقوام و پیروان دیگر آیین ها و مذاهب ناشی می شود. چنانکه شما در این وضعیت، از ناحیه هر دو جهت آسیب خورده اید. بعبارتی هم برای قطعی و یقینی کردن اعتقادات دینی تان تلاش کافی نداشته اید و هم گرفتار مقایسه نابجا و غیرمنطقی با دیگر اقوام و فرهنگها و آیین ها شده اید.

در توضیح مطلب بالا گفتنی است: یک مسلمان معتقد باید در گام اول رویکردش به دین (کسب معرفت و شناخت) با مطالعه و تحقیق و پرسشگری سطح شناختش را نسبت به آورده های دین از سطح شناخت سطحی به سطح ایمان و شناخت قلبی و یقینی عمق و ارتقاء بخشیده و در گام دوم با مطالعه دیگر ادیان و شرایع و آشنایی نسبت به نواقص و کاستی های آنها در مقایسه با اسلام، اعتقادات خود را با تضمینات قلبی و یقینی استحکام بخشد. در گام بعدی از مقایسه رویکردهای اعتقادی با کارکردهای پیروان دیگر ادیان و مذاهب و اقوام و ملل پرهیز کند زیرا مقایسه رویکردها با کارکردها نمی تواند ما را به نتیجه ای درست و منطقی رهنمون سازد. زیبایی برخی کارکردهای رفتاری یک قوم دلیل بر صحت رویکردها و اعتقادات و اندیشه های آن قوم نیست چنانکه صحت و حقانیت رویکردهای اعتقادی و اخلاقی یک قوم، دلیلی بر ضمانت قطعی برای زیبایی کارکردهای پیروان آن مذهب نمی شود اگر پیروان آن آیین حق، خود تلاشی برای عمل به آورده های آن دین و مذهب نکنند. گر چه بطور طبیعی از اندیشه صحیح و حق، انتظار رفتار و عمل صحیح و حق مدارانه می رود اما در نقطه مقابل، رفتار زیبا و پسندیده بدلیل ریشه داری در خصوصیات و وجدان انسانی همیشه مستلزم صحت و پاکی و حقانیت رویکرد و اعتقادات و اندیشه های افراد نیست.

سوم. بنا بر این؛ اینکه شما با مقایسه رویکردهای اعتقادی دینی، با کارکردهای اقوام مختلف، عدم حقانیت اسلام را در مقایسه با دیگر ادیان و شرایع نتیجه گرفته اید مقایسه و نتیجه گیری باطل و ناقصی است. نظیر مثالهایی که زده اید اینکه گفتید:

متّقی;715105 نوشت:
چرا زنان ملل دیگه (حدودا چهار پنجم جهان) انقدر ساده تر از مسلمونا زندگی می کنن؟ کمااینکه آمار تعدیات در کشور هایی که حجاب در اونها اجباریست بسیار بیشتر از دیگر کشور هاست. چرا با این که از حرام خوراک می خورند، حرام انجام می دهند و حرام درآمدزایی می کنند همچنان سیر صعودی پیشرفت خودشون رو طی می کنن. (مثلاً کره جنوبی و چین)

شاید بیشترین توصیه ها در باره ساده زیستی و پرهیز از تجمل گرایی و تشریفات و اسراف و تبذیر در دین مبین اسلام وارد شده، و در باب حجاب، به همگان توصیه می کند حجاب و عفت را رعایت کنند به زنان و مردان توصیه می کند در ضمن پوشش لازم، چشمان خود را نیز از حرام بپوشانند و دامنهای خود را از آلودگی ها پاک و پاکیزه نگه دارند، همچنین شاید این اندازه سفارش به علم و دانش و تلاش برای پیشرفت و توسعه در هیچ آیینی مثل اسلام وارد نشده باشد. و دیگر دستورات دین مبین اسلام که بدلیل خاتمیت، در ضمن جامعیت از جاودانگی و جهانی بودن نیز برخوردار است.

با این حال، اگر پیروان اسلام در عمل به دستورات کامل و مترقی دین خاتم کوتاهی کرده و نیز در عمل به وظایف گوناگون خویش اعم از وظایف فردی، اجتماعی، سیاسی و ... مسامحه می ورزند و برای تحقق آرمانهای بلند اسلام عزیز تلاش درخوری نمی کنند. آیا این تسامح و کوتاهی متوجه حقانیت و کمال دین اسلام است، یا متوجه پیروان؟ بقول معروف: اسلام به ذات خود ندارد عیبی/هر عیب که هست از مسلمانی ماست.

ضمن انکه آماری که در مطلب مورد اشاره تان دادید واجد نقصان است، بعبارتی مقایسه بین فرهنگها و رفتارهای موجود جوامع نیز بدرستی تبیین نشده، اتفاقاً بر خلاف آمار شما سطح تعدی و تجاوزات جنسی و فقدان امنیت فردی و اجتماعی در غرب آزاد و وحشی بیش از جوامع اسلامی و کشور عزیزمان ایران بوده چنانکه طبق آمارهای خود آنها، خانواده ها و خصوصاً زنان جوامع غربی در بسیاری از کشورهای پیشرفته از وضعیت اختلاط و فقدان امنیت فردی بشدت نگران بوده و برای تأمین این خلاء به ایجاد اماکن و محافلی عمومی مخصوص زنان روی آورده اند. علاوه بر اینکه در بسیاری از کشورهای غربی، بدلیل آزادیهای لیبرالی و افراطی، دختران قبل از ازدواج و حتی قبل از سنین نوجوانی، روابط جنسی با غیرهمجنس را به کرّات تجربه می کنند و این مسأله گاهاً به یک فرهنگ تبدیل شده است.

متأسفانه رسانه های غربی که عمدتاً توسط کمپانی های غربی تولید و اداره می شود واقعیتهای زشت و زننده جوامع شان را از منظر جهانیان، خصوصاً از انظار جهان سومی ها مخفی داشته و در بسیاری موارد به دروغ، به جلوه سازی های دروغین تمسک می جویند، که البته این رویکرد با انگیزه و اعتقادات اینگونه جوامع نیز سازگار است زیرا "هدف، وسیله را توجیه می کند"؟! البته ناگفته نماند که عکس آن را در تبلیغات رسانه ای شان تبلیغ می کنند یعنی برجسته سازی نقاط ضعف و مشکلات جوامع جهان سومی و نادیده گرفتن نقاط قوت و موفقیت ایشان.

اضافه کنم که تلاش حداکثری استعمارگران (نظام استکباری) برای ایجاد وابستگی و عقب نگه داشتن جوامع جهان سومی بویژه جوامع اسلامی و خصوص شیعی نیز نباید از دایره بحث مغفول بماند زیرا استکبار جهانی طبق مشی و مرام و خوی استکباری اش، در طول تاریخ به جز تخریب و تهدید و تحریم و عقب نگه داشتن و وابستگی رهاورد دیگری برای جوامع جهان سومی و خصوصا اسلامی و شیعی نداشته، و البته عوامل دیگری نظیر جهل و بی بصیرتی؛ عدم اتحاد و وفاق ؛ همدلی و همصدایی؛ فقدان روح وظیفه گرایی و دغدغه مندی و دین محوری و دین مداری نیز از جمله مواردی است که به فزونی مشکلات و محرومیتهای جوامع اسلامی دامن زده است.

دلیل بر این مطلب اینکه در برخی دورانها که مسلمانان به مدد عالمان دینی و اجتهاد و تلاشگری خواص، عامل و پیرو حقیقی دستورات و آموزه های اسلام عزیز بوده اند، جامعه اسلامی در اوج و در مسیر کمال و توسعه بوده است، به گواهی تاریخ، زمانی، جامعه اسلامی و مسلمانان در همه علوم زمانه شان سرآمد بودند که غرب منحط، گرفتار افکار قرون وسطایی و اختلافات کلیسا و دانشمندان بود. و اینک نیز به برکت انقلاب اسلامی و تلاش دانشمندان در همه عرصه های علمی و روح وفاق و همدلی و ایمان مردم کشورمان، چنانکه تا کنون گامهای مؤثر و بلندی برداشته شده امید ان می رود که با تداوم این راه الهی، زمینه های شکل گیری یک تمدن بزرگ اسلامی در منطقه خاورمیانه در زمانی نه چندان دور به همت همه آزاداندیشان مسلمان محقق شود. ان شاء الله

موفق باشید ...:Gol:

هر چند ابهام هایی همچنان وجود داره اما دید من رو نسبت به یک سری مسایل باز کردید. خیلی ممنون! Smile

متّقی;717444 نوشت:
هر چند ابهام هایی همچنان وجود داره اما دید من رو نسبت به یک سری مسایل باز کردید
سلام
بعضی ها فکر میکنن اینکه دیر قانع بشن نشونهء اینه که خیلی میفهمن!
اما اتفاقاً شعور در اینه که وقتی دلیل قانع کننده ای دیدی ، سریع قانع بشی و لجبازی بیخود نکنی
البته نه بدون دلیل قانع بشیم ، بلکه همونطور که گفتم با شنیدن دلایل درست
به نظرم شما انسان موفقی خواهید شد

و در آخر ، به نظرم همون ابهام ها رو هم مطرح کنید تا استاد "مشکور" پاسخ بدن. نذارید به ابهام بزرگتری تبدیل بشن
اگر کلی هستن در همین تاپیک ، اگر هم جدا جدا هستن ، هر کدوم رو در یک تاپیک مجزا مطرح بفرمایید

انشاالله که موفق باشید

وقتی مسلمان تحریم می شود، وقتی مسلمان حصار تبلیغاتی می شود، چطور پیشرفت کند؟

یاد آیه ای افتادم که درباره جنگ احد بود برای کسانی که فکر می کردند اگر حق با ماست پس چرا ما شکست خوردیم،

متاسفانه از اون جا که من زیاد قرآن خوان خوبی نیستم، شماره و سوره آیه یادم نیست.

ولی این آیه دقیقا مصداق کسانیه که از روی ظاهر قضاوت می کنن، وقتی مسلمانان در جنگ احد شکست خوردند آیا اسلام شکست خورد یا مسلمان ها؟

اصلا شما جند تا مسلمان واقعی تا حالا دیدی که انتظار داری جوامع به اصطلاح مسلمان پیشرفت هم داشته باشن،

ما که تا حالا فقط شنیدیم ولی چیزی به معنای اسلام ندیدیم.

زمانی که هم پیامبر ظهور کرد مسلمان ها فقیر ترین مردم بودن، اسلام در کنار حکومت های بزرگ و متمدنی مثل ایران، روم و چین ظهور کرد،

به نظر شما مسلمان های آن زمان برای چه چیزی مسلمان شدن در حالی که کشور های دیگر وضعیت خیلی بهتری داشتند.

اگر شما برای ثروت و مادیات مسلمان بودی، پس اگر ثروتی هم نباشه دینت رو ترک می کنی؟

آیا خدا تنها در بانک های پر پول است؟ آیا خدا فقط با جوامع ثروتمند است؟

اصلا متوجه نمی شم شما چطوری قیاس می کنید.

مشکور;715782 نوشت:

سلام و ادب:Gol:

ابتداءً تشکر می کنم که به سایت گفتمان دینی اعتماد کردید و ابهامات خودتان را در این فضا مطرح نمودید. در پاسخ به سؤالات و ابهامات شما نکاتی را مقدمتاً تقدیم کرده و در ادامه و پستهای بعدی از زوایای دیگر بحث را تکمیل خواهیم کرد:

اولاً این شک و تردیدی که در شما ایجاد شده از قسم شک و تردید ممدوح است زیرا شما در آن توقف ننموده و به دستور قرآنی (فاسئلوا اهل الذکر ان کنتم لا تعلمون) برای دانستن و عبور از شک به اهل و کارشناس مراجعه کرده اید.

ثانیاً دلیل بسیاری از شکوک و تردیدها و به تبع آن آسیبهایی که از این ناحیه متوجه افراد می شود در گام اول از عدم تلاش برای قطعی و یقینی کردن آگاهیها و شناخت هایی است که یک مسلمان باید نسبت به اعتقادات دینی و مذهبی اش بکار گیرد. و در گام دوم فرو افتادن در مقایسه های نابجا و ناروا و غیرمنطقی با رویکردها و کارکردهای دیگر ملل و اقوام و پیروان دیگر آیین ها و مذاهب ناشی می شود. چنانکه شما در این وضعیت، از ناحیه هر دو جهت آسیب خورده اید. بعبارتی هم برای قطعی و یقینی کردن اعتقادات دینی تان تلاش کافی نداشته اید و هم گرفتار مقایسه نابجا و غیرمنطقی با دیگر اقوام و فرهنگها و آیین ها شده اید.

در توضیح مطلب بالا گفتنی است: یک مسلمان معتقد باید در گام اول رویکردش به دین (کسب معرفت و شناخت) با مطالعه و تحقیق و پرسشگری سطح شناختش را نسبت به آورده های دین از سطح شناخت سطحی به سطح ایمان و شناخت قلبی و یقینی عمق و ارتقاء بخشیده و در گام دوم با مطالعه دیگر ادیان و شرایع و آشنایی نسبت به نواقص و کاستی های آنها در مقایسه با اسلام، اعتقادات خود را با تضمینات قلبی و یقینی استحکام بخشد. در گام بعدی از مقایسه رویکردهای اعتقادی با کارکردهای پیروان دیگر ادیان و مذاهب و اقوام و ملل پرهیز کند زیرا مقایسه رویکردها با کارکردها نمی تواند ما را به نتیجه ای درست و منطقی رهنمون سازد. زیبایی برخی کارکردهای رفتاری یک قوم دلیل بر صحت رویکردها و اعتقادات و اندیشه های آن قوم نیست چنانکه صحت و حقانیت رویکردهای اعتقادی و اخلاقی یک قوم، دلیلی بر ضمانت قطعی برای زیبایی کارکردهای پیروان آن مذهب نمی شود اگر پیروان آن آیین حق، خود تلاشی برای عمل به آورده های آن دین و مذهب نکنند. گر چه بطور طبیعی از اندیشه صحیح و حق، انتظار رفتار و عمل صحیح و حق مدارانه می رود اما در نقطه مقابل، رفتار زیبا و پسندیده بدلیل ریشه داری در خصوصیات و وجدان انسانی همیشه مستلزم صحت و پاکی و حقانیت رویکرد و اعتقادات و اندیشه های افراد نیست.

سوم. بنا بر این؛ اینکه شما با مقایسه رویکردهای اعتقادی دینی، با کارکردهای اقوام مختلف، عدم حقانیت اسلام را در مقایسه با دیگر ادیان و شرایع نتیجه گرفته اید مقایسه و نتیجه گیری باطل و ناقصی است. نظیر مثالهایی که زده اید اینکه گفتید:


نوشته اصلی توسط متّقی
چرا زنان ملل دیگه (حدودا چهار پنجم جهان) انقدر ساده تر از مسلمونا زندگی می کنن؟ کمااینکه آمار تعدیات در کشور هایی که حجاب در اونها اجباریست بسیار بیشتر از دیگر کشور هاست. چرا با این که از حرام خوراک می خورند، حرام انجام می دهند و حرام درآمدزایی می کنند همچنان سیر صعودی پیشرفت خودشون رو طی می کنن. (مثلاً کره جنوبی و چین)


شاید بیشترین توصیه ها در باره ساده زیستی و پرهیز از تجمل گرایی و تشریفات و اسراف و تبذیر در دین مبین اسلام وارد شده، و در باب حجاب، به همگان توصیه می کند حجاب و عفت را رعایت کنند به زنان و مردان توصیه می کند در ضمن پوشش لازم، چشمان خود را نیز از حرام بپوشانند و دامنهای خود را از آلودگی ها پاک و پاکیزه نگه دارند، همچنین شاید این اندازه سفارش به علم و دانش و تلاش برای پیشرفت و توسعه در هیچ آیینی مثل اسلام وارد نشده باشد. و دیگر دستورات دین مبین اسلام که بدلیل خاتمیت، در ضمن جامعیت از جاودانگی و جهانی بودن نیز برخوردار است.

با این حال، اگر پیروان اسلام در عمل به دستورات کامل و مترقی دین خاتم کوتاهی کرده و نیز در عمل به وظایف گوناگون خویش اعم از وظایف فردی، اجتماعی، سیاسی و ... مسامحه می ورزند و برای تحقق آرمانهای بلند اسلام عزیز تلاش درخوری نمی کنند. آیا این تسامح و کوتاهی متوجه حقانیت و کمال دین اسلام است، یا متوجه پیروان؟ بقول معروف: اسلام به ذات خود ندارد عیبی/هر عیب که هست از مسلمانی ماست.

ضمن انکه آماری که در مطلب مورد اشاره تان دادید واجد نقصان است، بعبارتی مقایسه بین فرهنگها و رفتارهای موجود جوامع نیز بدرستی تبیین نشده، اتفاقاً بر خلاف آمار شما سطح تعدی و تجاوزات جنسی و فقدان امنیت فردی و اجتماعی در غرب آزاد و وحشی بیش از جوامع اسلامی و کشور عزیزمان ایران بوده چنانکه طبق آمارهای خود آنها، خانواده ها و خصوصاً زنان جوامع غربی در بسیاری از کشورهای پیشرفته از وضعیت اختلاط و فقدان امنیت فردی بشدت نگران بوده و برای تأمین این خلاء به ایجاد اماکن و محافلی عمومی مخصوص زنان روی آورده اند. علاوه بر اینکه در بسیاری از کشورهای غربی، بدلیل آزادیهای لیبرالی و افراطی، دختران قبل از ازدواج و حتی قبل از سنین نوجوانی، روابط جنسی با غیرهمجنس را به کرّات تجربه می کنند و این مسأله گاهاً به یک فرهنگ تبدیل شده است.

متأسفانه رسانه های غربی که عمدتاً توسط کمپانی های غربی تولید و اداره می شود واقعیتهای زشت و زننده جوامع شان را از منظر جهانیان، خصوصاً از انظار جهان سومی ها مخفی داشته و در بسیاری موارد به دروغ، به جلوه سازی های دروغین تمسک می جویند، که البته این رویکرد با انگیزه و اعتقادات اینگونه جوامع نیز سازگار است زیرا "هدف، وسیله را توجیه می کند"؟! البته ناگفته نماند که عکس آن را در تبلیغات رسانه ای شان تبلیغ می کنند یعنی برجسته سازی نقاط ضعف و مشکلات جوامع جهان سومی و نادیده گرفتن نقاط قوت و موفقیت ایشان.

اضافه کنم که تلاش حداکثری استعمارگران (نظام استکباری) برای ایجاد وابستگی و عقب نگه داشتن جوامع جهان سومی بویژه جوامع اسلامی و خصوص شیعی نیز نباید از دایره بحث مغفول بماند زیرا استکبار جهانی طبق مشی و مرام و خوی استکباری اش، در طول تاریخ به جز تخریب و تهدید و تحریم و عقب نگه داشتن و وابستگی رهاورد دیگری برای جوامع جهان سومی و خصوصا اسلامی و شیعی نداشته، و البته عوامل دیگری نظیر جهل و بی بصیرتی؛ عدم اتحاد و وفاق ؛ همدلی و همصدایی؛ فقدان روح وظیفه گرایی و دغدغه مندی و دین محوری و دین مداری نیز از جمله مواردی است که به فزونی مشکلات و محرومیتهای جوامع اسلامی دامن زده است.

دلیل بر این مطلب اینکه در برخی دورانها که مسلمانان به مدد عالمان دینی و اجتهاد و تلاشگری خواص، عامل و پیرو حقیقی دستورات و آموزه های اسلام عزیز بوده اند، جامعه اسلامی در اوج و در مسیر کمال و توسعه بوده است، به گواهی تاریخ، زمانی، جامعه اسلامی و مسلمانان در همه علوم زمانه شان سرآمد بودند که غرب منحط، گرفتار افکار قرون وسطایی و اختلافات کلیسا و دانشمندان بود. و اینک نیز به برکت انقلاب اسلامی و تلاش دانشمندان در همه عرصه های علمی و روح وفاق و همدلی و ایمان مردم کشورمان، چنانکه تا کنون گامهای مؤثر و بلندی برداشته شده امید ان می رود که با تداوم این راه الهی، زمینه های شکل گیری یک تمدن بزرگ اسلامی در منطقه خاورمیانه در زمانی نه چندان دور به همت همه آزاداندیشان مسلمان محقق شود. ان شاء الله

موفق باشید ...

سلام جناب مشکور ....
1- اولا : در مورد یقینی کردن و قطعی کردن آگاهیها فرمودید ... خوب چنین آگاهیهایی رو نمیشه بدست آورد ... همچنین اسلام جلویه بدست آوردن بسیاری از آگاهیها رو گرفته ... به عنوان مثال ما حدیثی از امام صادق(ع) داریم که ایشان میفرمایند اگر عده ای رو دیدید که گرداگرد شخص غیر مسلمانی جمع شده اند و حرفهای او را درست میشمارند ... به او بهتان بزنید ( مباهته ) ... [ مثلا بگین حرومزاده هست . مثلا یه حرف دروغی رو بهش نسبت بدین . مثلا بگین چنین عملی رو انجام داده } . نمونه چنین مساله ای رو خوب زیاد میبینیم و اینجوری میشه که تحقیق کردن در مورد سایر ملل و سایر اندیشه ها سخت میشه . آنچنانچه در تلویزیون ایران هم کم از این کارها نمیکنند . دروغی رو به نوعی از ایدیولوژی نسبت میدن و یا ...

2- دوما : منظورتون رو از مقایسه نابجا متوجه نشدم : اجازه بدین من یک مثال بزنم . مثلا در درون دین اسلام ما مساله ای به نام مهریه داریم که از نظر من 100 درصد غلط و اشتباه هست . در چنین موقعیتی هم بودنش اشتباه هست هم نبودنش . اگر باشه ... خوب زمینه خیلی از فسادها بوجود میاد آنچنانچه همکنون آقایون زیادی بابت این مساله زندان هستند . یا اینکه زندگیشون رو از دست دادند و اگر نباشه واقعا زن هیچ حق و حقوقی در درون یک رابطه زناشویی نداره ...یا مساله طلاق که مرد بدون هیچ بهونه ای میتونه زنش رو طلاق بده ... ولی زن باید تا آخر عمر بمونه و بسازه و حق طلاق نداره ... که دادگاه خانواده به داده خانوما رسیده .و حالا یه سری قوانین گذاشته ... به نظر شما نباید چنین مقایسه هایی رو بکنیم !!! خوب چجوری باید متوجه بشیم که ایدیولوژی و مسیری بهتر و درست تر هستش ...

3- سوما : شما فرمودید که یک مسلمان باید اعتقادش را قلبی و ایمانی کند و بعد از آن به برسی سایر ایدیولوژی ها و تفکرات بپردازه !!! خوب به نظره شما این عقلانیت هست ... به نظره شما چطور هست یک یهودی به یود ایمان بیاره ... ایمان و اعتقادش رو با کشتن چند فلسطینی به اثبات برسونه و سپس در مورد دین اسلام تحقیق کنه !!!!

4- چهارما : شما در درون بیاناتتون گفتید که { زیبایی برخی کارکردهای رفتاری یک قوم دلیل بر صحت رویکردها و اعتقادات و اندیشه های آن قوم نیست چنانکه صحت و حقانیت رویکردهای اعتقادی و اخلاقی یک قوم، دلیلی بر ضمانت قطعی برای زیبایی کارکردهای پیروان آن مذهب نمی شود } خوب من بزارین یک مثال بزنم . مثلا "نیچه" یک اگزستیالیسم بود . ایشون اعتقادش این بود که بودن و یا نبودن خدا در زندگی ما تاثیر چندانی نداره ... آقایان سره کوچه ما همشون به خدا اعتقاد دارند و مسجدشون ترک نمیشه . نیچه وقتی داشت به سمت خونش میرفت ناگهان مردی رو دید که با تازیانه در حال زدن یک اسب هست . ایشون ناخودآگاه به سمت اسب میدوه ... اسب رو در آغوش میگیره ... و شروع به نوازش اون اسب میکنه و از اون به بعد تا آخر عمرش دیوانه میشه ... و از اون طرف من چندین و چندین و چند بار دیدم که جلویه مسجد سره کوچه ما و جاهای دیگه سره گوسفندی رو جلویه گوسفندی دیگر میبرند ... و آقایان مومن هم قابلمه بدست منتظر خوردن هستد . آیا کسی که به دنبال حقفیقت هست حق نداره پیش خودش بپرسه ... چرا چنین ایدیولوژی خوبی باعث بوجود آمدن چنین رفتارهایی میشه ....

5- پنجما : همچنین شما در مورد حجاب و ساده زیستی و ... صحبت کردین و گفتید که اسلام توجه اکیدی به این مسائل داره ... خوب پس چرا نتیجه نمیگیره ... به نظره شما به خاطره این نیست که ابزار نامناسبی رو برای رسیدن به اهدافش انتخاب کرده !!! به نظره شما به خاطره این نیست که بایدها و نبایدهای اشتباهی رو برای رسیدن به اون آرمانها انتخاب کرده .

6- همچنین شما گفتید که مشگل از پیروان هست که دستورات را به درستی و مو به مو انجام نمیدن ... به نظره شما مگه انسان ها مهره هستند که یکی بیاد و بگه این کار را بکنین و همه بکنند و بگه این کار رو نکنید و همه نکنند . فکر میکنید ایدیولوژی هایه دیگه با چنین مشگلی روبرو نیستند ؟؟؟ پس چگونه است که ایشان نتیجه میگیرند و شما نتیجه نمیگیریند ... مثلا اجازه بدین من یک مثال بزنم . فرض کنین فردا مجلس تصویب کنه که هر خانواری که حقوقش زیر 500 هزار تومن در ماه هست فقیر محسوب میشه و میتونه از دولت برجی 1 میلیون تومن بگیره ... خوب این قانون خوبی هست و باعث میشه فاصله طبقاتی از بین بره ... ولی این قانون و این دستور مشگل داره ... چون این قانون برای انسان نوشته نشده ... و باعث میشه همه تنبل بشن و در خونه بشینن . کار نکنن . تمارض کنند و .... شما نمیتونین بیگین که قوانین ایدیولوژی من همه خوب و عالی هستند و چون دیگران به آن عمل نمیکنند چنین اتفاقی افتاده است ... اتیدیولوژی درست حواسش به این مسائل هست .

7- شما در مورد این مساله صحبت کردین که آمار تجاوز در کشورهای غربی بیشتر از مثلا کشور ما هست . در ایران هیچ آماری از تجاوزها نداریم . ( نمیدونم چرا نداریم !!! ) میتونین یه سر به بیمارستان ساسان تهران بزنین و با پرستارهای اونجا صحبت کنین مثلا بپرسین شبی چند نفر رو میارن اونجا ... یه آمار نسبی دستتون میاد . به نظر من چون در درون کشور اسلامی وجود چنین آماری باعث میشه ایدیولوژی مورد تردید قرار بگیره ... بنابراین باید حقیقت پاک بشه ... تا ایدیولوژی در خطر نیوفته ... به نظره شما اصلا درست هست که چنین آماری در درون یک کشور اسلامی گرفته بشه و مقدار صحیح اون اعلام بشه ؟؟؟

و ...

موفق باشین .

مارینر;717651 نوشت:
ه نظر من چون در درون کشور اسلامی وجود چنین آماری باعث میشه ایدیولوژی مورد تردید قرار بگیره

سلام

اعمال خلاف و کارهای اشتباه رو زمانی میشه به یه ایدئولوژی یا یه مکتب نسبت داد که به اون تشویق کرده باشه
و یا بهش دستور داده.
کجای اسلام به فساد و اعمال زشت دستور داده؟
امثال من که اسممون مسلمونه اگر هر اشتباهی رو بر خلاف مکتبمون انجام بدیم
این وسط ایدئولوژی ما چه خلافی کرده.

Reza-D;717557 نوشت:
سلام
بعضی ها فکر میکنن اینکه دیر قانع بشن نشونهء اینه که خیلی میفهمن!
اما اتفاقاً شعور در اینه که وقتی دلیل قانع کننده ای دیدی ، سریع قانع بشی و لجبازی بیخود نکنی
البته نه بدون دلیل قانع بشیم ، بلکه همونطور که گفتم با شنیدن دلایل درست
به نظرم شما انسان موفقی خواهید شد

و در آخر ، به نظرم همون ابهام ها رو هم مطرح کنید تا استاد "مشکور" پاسخ بدن. نذارید به ابهام بزرگتری تبدیل بشن
اگر کلی هستن در همین تاپیک ، اگر هم جدا جدا هستن ، هر کدوم رو در یک تاپیک مجزا مطرح بفرمایید

انشاالله که موفق باشید


با سلام و عرض ادب
به نظر من بهترین راه برای تبلیغ یک باور، انجام اون هست و اگر من به خوبی اون باور رو پیاده کنم، صِرف انجام اون دستورات و مشاهده دیگران بهترین نشانه برای درست بودن راهی که انتخاب کردم هست. از طرفی بیاییم دست از قضاوت باور یا ناباوری های دیگران برداریم و هنگام شنیدن ابهامات یا شک های دیگران پیش داوری نکنیم. دنیایی که بنده دارم با دنیای فردی که در یک خانواده مذهبی به دنیا اومده، رشد کرده، تربیت شده و باور، جزئی از تاروپودش شده فرق داره و طبیعتاً چیزی که برای اون فرد بدیهی هست برای من کاملا جای سوال هست.
فرمایش های جناب پاسخگو واقعا کمک کننده بود، اما شک من رو تماماً برطرف نکرد، چون دنیایی که من به چشم خودم می بینم (منظور اروپا نیست، همین کشور خودمان) با آنچه گفته شده بسیار تفاوت دارد.
امر جالب دیگری که همیشه در نوشتار های اسلامی یا مرتبط با اسلام وجود داره این هست که همیشه گفته میشه به مسلمانان نگاه نکنید، به اسلام نگاه کنید و به قول معروف هر آنچه هست از مسلمانی است، نه اسلام. در صورتی که باید پذیرفت دین برای انسان ها نازل شده نه برای پر کردن کتب فقهی و دینی، و بازخورد هر مسئله رو در عمل روی مخاطبین اون مسئله باید دید، و اینجا بازخورد دین اسلام رو روی مسلمان مشاهده می کنیم که به هیچ روی قابل پذیرش نیست.
ضمناً اگر به مسایلی که آقا/خانم مارینر فرمودند پاسخ داده شود هم ممنون می شم.
سپاس از توجه شما
با احترام

مارینر;717651 نوشت:
سلام جناب مشکور ....
1- اولا : در مورد یقینی کردن و قطعی کردن آگاهیها فرمودید ... خوب چنین آگاهیهایی رو نمیشه بدست آورد ... همچنین اسلام جلویه بدست آوردن بسیاری از آگاهیها رو گرفته ... به عنوان مثال ما حدیثی از امام صادق(ع) داریم که ایشان میفرمایند اگر عده ای رو دیدید که گرداگرد شخص غیر مسلمانی جمع شده اند و حرفهای او را درست میشمارند ... به او بهتان بزنید ( مباهته ) ... [ مثلا بگین حرومزاده هست . مثلا یه حرف دروغی رو بهش نسبت بدین . مثلا بگین چنین عملی رو انجام داده } . نمونه چنین مساله ای رو خوب زیاد میبینیم و اینجوری میشه که تحقیق کردن در مورد سایر ملل و سایر اندیشه ها سخت میشه . آنچنانچه در تلویزیون ایران هم کم از این کارها نمیکنند . دروغی رو به نوعی از ایدیولوژی نسبت میدن و یا ...

سلام علیکم

بر خلاف نظر شما اسلام بسیار به علم آموزی و کسب معرفت و شناخت و بالا بردن آگاهی سفارش فرموده، سفارش مزبور در آیات و روایات دینی بسیار مطرح شده چنانکه فرموده اند: "اطلبوا العلم ولو بالصین، فإن طلب العلم فريضة على كل مسلم."(1) علم را حتی اگر در چین باشد بیاموزید. تصریح بر چین اشاره به دو جهت دارد یکی دور بودن و دیگری آنکه چین از بلاد کفر بوده، یعنی اگر از کفار باشد، علم را بیاموزید و این نشان اهمیت والای علم آموزی است. یا در روایات بسیاری از امیر بیان علی (ع) توصیه شده علم و حکمت را فرابگیرید حتی از منافق و یا مشرک. "الحکمة ضالة المؤمن؛ فخذ الحکمه ولو من اهل النفاق"(2) یا "خُذُوا الْحِكمَةَ وَ لَوْ مِنَ المُشرِكينَ"(3)

با اینهمه توصیه های نورانی در بیان اهمیت علم آموزی و توصیه های مکرر، جایی برای مدعیات شما باقی نمی ماند.

بعلاوه از منظر اسلام در حقیقت، تهمت بدترین نوع دروغ است و چنانچه اتهام شخص در غیاب وی باشد غیبت هم بشمار می‌آید، و انسان در واقع مرتکب دو گناه شده است یکی دورغ و دیگری غیبت. و بزرگترین ظلم در حق دیگران آن است که ایشان را متهم به ارتکاب گناهی کنیم که هرگز آن را انجام نداده است، و در این حکم هیچ فرقی میان مسلمان و کافر و مؤمن و غیر مؤمن نیست.

خداوند در قرآن می فرماید: «وَ مَنْ يَكْسِبْ خَطيئَةً أَوْ إِثْماً ثُمَّ يَرْمِ بِهِ بَريئاً فَقَدِ احْتَمَلَ بُهْتاناً وَ إِثْماً مُبينا»؛ یعنی کسى که خطا یا گناهى مرتکب شود سپس بی گناهى را متهم سازد بار بهتان و گناه آشکارى بر دوش گرفته است.(4) چنان که ملاحظه می فرمایید در این آیه به صورت مطلق ذکر شده و حرمت تهمت و بهتان، اختصاص به مؤمن نیافته است.

همین مطلب در روایت امام صادق علیه السلام آمده است که «البهتان على البرىء اثقل من جبال راسیات»؛ یعنی تهمت زدن به بى گناه از کوه هاى عظیم نیز سنگین تر است.(5) که در این حدیث نیز فرد بی گناه به معنای مطلق آن ذکر شده است و اعم از مسلمان و کافر و مؤمن و غیر مؤمن می شود.

با این تفصیل، چگونه چنین نسبتی را به اهل بیت (ع) می دهید که بهتان و تهمت زدن به فرد بی گناهی را بین شیعیانشان ترویج کنند؟ لطف کنید قبل از آنکه در باره چیزی اظهار نظر کنید اولاً مستند صحبت کنید، یعنی آدرس روایت، یا متن کامل روایت را ارائه کنید. ثانیاً بدون دارا بودن شرایط و اقتضاءات فهم حدیث، و اطمینان از ثقه حدیث، از تفسیر و حمل فهم شخصی بپرهیزید.

موفق باشید ...

____________
1. بحار، ج 1، 180.
2. نهج البلاغه، حکمت 80.
3. بحار، ج 2، ص 97.
4. نساء/112.
5. سفينة البحار، الجزء الأوّل، في ماده بهت، ص 110.

مارینر;717651 نوشت:
2- دوما : منظورتون رو از مقایسه نابجا متوجه نشدم : اجازه بدین من یک مثال بزنم . مثلا در درون دین اسلام ما مساله ای به نام مهریه داریم که از نظر من 100 درصد غلط و اشتباه هست . در چنین موقعیتی هم بودنش اشتباه هست هم نبودنش . اگر باشه ... خوب زمینه خیلی از فسادها بوجود میاد آنچنانچه همکنون آقایون زیادی بابت این مساله زندان هستند . یا اینکه زندگیشون رو از دست دادند و اگر نباشه واقعا زن هیچ حق و حقوقی در درون یک رابطه زناشویی نداره ...یا مساله طلاق که مرد بدون هیچ بهونه ای میتونه زنش رو طلاق بده ... ولی زن باید تا آخر عمر بمونه و بسازه و حق طلاق نداره ... که دادگاه خانواده به داده خانوما رسیده .و حالا یه سری قوانین گذاشته ... به نظر شما نباید چنین مقایسه هایی رو بکنیم !!! خوب چجوری باید متوجه بشیم که ایدیولوژی و مسیری بهتر و درست تر هستش ...

سلام مجدد:Gol:

بخشی از مشکل و ابهامات شما به احکام الهی اسلام که موجب چنین برداشتهای نادرستی شده، از دو جهت ناشی می شود:

اول آنکه هر قدر انسان در مرحله شناخت و اعتقاد و یقین قلبی به جهان بینی الهی و به حقیقت خداوند و اسماء و صفات الهی قوی تر باشد و بداند که خدای هستی بخش بهتر از هر کسی شایسته قانونگذاری برای انسان و جهان است زیرا علاوه بر علم مطلق و کامل به همه ابعاد وجودی انسان و نیازهای وی، در تشریع قوانین و احکام سعادت بخش بشری بدلیل بی نیازی و غنای ذاتی اش، بدنبال منفعت طلبی خود نبوده و نیست فلذا قوانین و احکام الهی را در نهایت مصلحت و لحاظ دفع مفسده کاملترین قوانین خواهد دانست و بدون چون و چرا تبعیت خواهد کرد.

دوم آنکه گاهی نیز، عدم شناخت لازم نسبت به فلسفه احکام، موجب چنین نگاه ها و برداشتهای ناقص و نادرستی می شود. در خصوص مسائل مورد اشاره شما (مهریه و طلاق و ...) که جزو احکام الهی هستند همین قاعده حاکم است.

گر چه مستقیماً مرتبط با بحث تایپیک نیست لکن بدلیل طرح ابهام از سوی شما در پاسخ گفتنی است؛ فلسفه مهریه را در امور ذیل مى توان خلاصه نمود:(1)

1. مهریه تجلى فطرت و طبیعت است: هدیه دادن به محبوب به عنوان اظهار محبت و نشان دادن علاقه، امرى فطرى و طبیعى است كه معمولا از سوى كسى كه پیش قدم مى شود و طالب و یا خواستگار است ارایه مى گردد. این امر حتى در میان بسیارى از موجودات رایج است. مثلا مسأله اى كه به تازگى كشف شده این است كه زاغچه نو پس از بازدید آشیانه هاى مورد نظر به اتفاق همسر آینده اش به او یك حشره هدیه مى كند.

2. مهریه قانون عشق و جذب است: مرد از نظر آفرینش مظهر طلب، عشق و تقاضا است و زن مظهر محبوبیت و معشوقیت مى باشد. مهریه از جانب مرد یك اظهار عشق و محبت فوق العاده براى زن مى باشد كه حتى بالاتر از بخشش و هدیه هاى معمولى است.

3. مهریه پاداش و نشانه حیا و عزت زن است. مهر با حیا، عفت و عزت زن یك ریشه دارد. زن از لحاظ آفرینش نسبت به شهوت ها مقاوم تر است این ویژگى همواره به زن فرصت داده كه دنبال مرد نرود و خود را رایگان در اختیار او قرار ندهد.

4. مهریه باعث بقاى خانواده و مانع از فروپاشى آن است. برخى مردان هوس باز، گاه بدون هیچ دلیلى همسر را ترك و زن دیگرى را كه جوان تر و با نشاط تر است انتخاب مى كند. مهریه مانع عمده اى در مقابل این هوس رانى ها است.

5. مهریه، باعث تعادل اقتصادى است. هر چند زن داراى استقلال مالى و اقتصادى از نظر اسلام است ولى به طور معمول در جوامع ابتكار عمل به دست مردان است. در صورت طلاق و جدایى احتمال این كه زن بدون پشتوانه اقتصادى بماند بسیار زیاد است. وجود مهریه یك نوع احساس امنیت اقتصادى و پشتوانه براى زن مى باشد(2)

نتیجه آن كه: مهریه از نظر اسلام تنها جنبه مادى ندارد بلكه افزون بر آن، حكمت هاى دیگرى نیز در تعیین مهر نهفته است بنابراین نه تنها به زنان به عنوان كالا نگاه نشده بلكه ارزش و احترام زن به وسیله وضع و تأیید چنین قانونى محفوظ مانده است.

مارینر;717651 نوشت:
یا مساله طلاق که مرد بدون هیچ بهونه ای میتونه زنش رو طلاق بده ... ولی زن باید تا آخر عمر بمونه و بسازه و حق طلاق نداره ... که دادگاه خانواده به داده خانوما رسیده .و حالا یه سری قوانین گذاشته ... به نظر شما نباید چنین مقایسه هایی رو بکنیم !!!

مسأله حق طلاق مرد که در احکام دین مطرح شده نیز از قاعده فوق الذکر مستثنی نیست و کسی که به دین و جهان بینی الهی و اسلام معتقد شد و خداوند را حکیم علی الاطلاق دانست و به پیامبرش با این عنوان که در بیان احکام الهی صادق القول و معصوم مطلق است اعتقاد و ایمان آورد در آورده های دین تشکیک و تردید و چون و چرا نمی کند. چنانکه ورزشکاری که پس از تحقیق باشگاه و مربی اش را انتخاب کرد در ضوابط باشگاه و دستورالعمل های مربی چون و چرا نمی کند و مطیع محض می شود یا بیماری که با تحقیق پزشک حاذقی را برای درمانش برگزید در نسخه ها و دستورات درمانی پزشک تشکیک و تردید نکرده مخالفت نمی ورزد.

با این وجود برای آگاهی شما و دوستان عزیز، اجمالاً به فلسفه تشریع حق طلاق برای مرد اشاره می کنیم:

دلیل بر این که حقّ طلاق دادن با مرد است، خطابات قرآن است. در آیات متعدّد مردان را مورد خطاب قرار میدهد و میفرماید: "إنْ طلقتم النساء، إذا طلقّتم النساء، طلقتموهنّ". در این آیات خطاب به مردان است، همان طور که در ازدواج خطاب به مردان است، مثل"اذا نکحتم المؤمنات، فانکحوا ماطاب لکم، فانکحو هن باذن أهلهنّ". از این جا میتوانیم این نتیجه را بگیریم که طبیعتاً حق طلاق از آنِ کسی است که موقع ازدواج، به دنبال آن رفته و به اصطلاح به خواستگاری زن رفته است. در کلام فقها آمده است: "الطلاق بید من أخذ بالساق؛ طلاق به دست کسی است که در ابتدای ازدواج دست زن را گرفت (با او ازدواج کرد)".

از جهت قانون طبیعت نیز چنین است که از ابتدای خلقت همیشه بر اساس فطرت خدادادی، مردان به دنبال ازدواج با زنان و به خواستگاری آنان میرفتند. به تعبیر دیگر: مردان طالب و زنان مطلوب بودند، از این رو حق طلاق به کسی داده میشود که به دنبال عقد ازدواج رفته است. البته در صورتی حق طلاق با مرد است که در ضمن عقد ازدواج، حق توکیل در طلاق به زن واگذار نشده باشد. اگر در ضمن عقد ازدواج، مرد و زن توافق کنند زن در صورتی که لازم بداند یا در صورتی که مرد دچار عارضه‏ ای شود، از جانب مرد وکیل باشد که خود را مطلّقه کند، زن نیز حق طلاق خواهد داشت.

علاوه بر این، در مواردی نیز حاکم شرع میتواند زنی را مطلّقه کند و آن در مواردی است که مرد نه به وظائف زوجیت عمل میکند و نه زن را طلاق میدهد. حاکم شرع زوج را احضار میکند و به او تکلیف میکند که زنش را طلاق دهد. اگر طلاق نداد، حاکم شرع طلاق میدهد. امام صادق(ع) در اینباره فرمود: "هر کس زنی دارد و او را نمیپوشاند و نفقه وی را نمیپردازد، بر پیشوای مسلمانان لازم است آن‏ها را به وسیله طلاق از یکدیگر جدا کند".(3) بنابراین اسلام در مورد حق طلاق این نظریه را میپذیرد که راه طلاق برای زن باز است. وی میتواند ضمن عقد نکاح شرط وکالت بر طلاق بکند. نیز میتواند به حاکم شرع برای طلاق گرفتن در صورت خودداری شوهر مراجعه کند.(4)

موفق باشید ...:Gol:

پى‏ نوشت‏_________________________________________
1. زن در آیینه جلال و جمال، آیت الله جوادى آملى، نشر اسراء، ص 043
2. ر. ك: شهید مطهرى، حقوق زن در اسلام، ص 102.
3. همان،، ص 315.
4. همان.

مارینر;717651 نوشت:
3- سوما : شما فرمودید که یک مسلمان باید اعتقادش را قلبی و ایمانی کند و بعد از آن به برسی سایر ایدیولوژی ها و تفکرات بپردازه !!! خوب به نظره شما این عقلانیت هست ... به نظره شما چطور هست یک یهودی به یود ایمان بیاره ... ایمان و اعتقادش رو با کشتن چند فلسطینی به اثبات برسونه و سپس در مورد دین اسلام تحقیق کنه !!!!

4- چهارما : شما در درون بیاناتتون گفتید که { زیبایی برخی کارکردهای رفتاری یک قوم دلیل بر صحت رویکردها و اعتقادات و اندیشه های آن قوم نیست چنانکه صحت و حقانیت رویکردهای اعتقادی و اخلاقی یک قوم، دلیلی بر ضمانت قطعی برای زیبایی کارکردهای پیروان آن مذهب نمی شود } خوب من بزارین یک مثال بزنم . مثلا "نیچه" یک اگزستیالیسم بود . ایشون اعتقادش این بود که بودن و یا نبودن خدا در زندگی ما تاثیر چندانی نداره ... آقایان سره کوچه ما همشون به خدا اعتقاد دارند و مسجدشون ترک نمیشه . نیچه وقتی داشت به سمت خونش میرفت ناگهان مردی رو دید که با تازیانه در حال زدن یک اسب هست . ایشون ناخودآگاه به سمت اسب میدوه ... اسب رو در آغوش میگیره ... و شروع به نوازش اون اسب میکنه و از اون به بعد تا آخر عمرش دیوانه میشه ... و از اون طرف من چندین و چندین و چند بار دیدم که جلویه مسجد سره کوچه ما و جاهای دیگه سره گوسفندی رو جلویه گوسفندی دیگر میبرند ... و آقایان مومن هم قابلمه بدست منتظر خوردن هستد . آیا کسی که به دنبال حقفیقت هست حق نداره پیش خودش بپرسه ... چرا چنین ایدیولوژی خوبی باعث بوجود آمدن چنین رفتارهایی میشه ....

5- پنجما : همچنین شما در مورد حجاب و ساده زیستی و ... صحبت کردین و گفتید که اسلام توجه اکیدی به این مسائل داره ... خوب پس چرا نتیجه نمیگیره ... به نظره شما به خاطره این نیست که ابزار نامناسبی رو برای رسیدن به اهدافش انتخاب کرده !!! به نظره شما به خاطره این نیست که بایدها و نبایدهای اشتباهی رو برای رسیدن به اون آرمانها انتخاب کرده .

6- همچنین شما گفتید که مشگل از پیروان هست که دستورات را به درستی و مو به مو انجام نمیدن ... به نظره شما مگه انسان ها مهره هستند که یکی بیاد و بگه این کار را بکنین و همه بکنند و بگه این کار رو نکنید و همه نکنند . فکر میکنید ایدیولوژی هایه دیگه با چنین مشگلی روبرو نیستند ؟؟؟ پس چگونه است که ایشان نتیجه میگیرند و شما نتیجه نمیگیریند ... مثلا اجازه بدین من یک مثال بزنم . فرض کنین فردا مجلس تصویب کنه که هر خانواری که حقوقش زیر 500 هزار تومن در ماه هست فقیر محسوب میشه و میتونه از دولت برجی 1 میلیون تومن بگیره ... خوب این قانون خوبی هست و باعث میشه فاصله طبقاتی از بین بره ... ولی این قانون و این دستور مشگل داره ... چون این قانون برای انسان نوشته نشده ... و باعث میشه همه تنبل بشن و در خونه بشینن . کار نکنن . تمارض کنند و .... شما نمیتونین بیگین که قوانین ایدیولوژی من همه خوب و عالی هستند و چون دیگران به آن عمل نمیکنند چنین اتفاقی افتاده است ... اتیدیولوژی درست حواسش به این مسائل هست .

7- شما در مورد این مساله صحبت کردین که آمار تجاوز در کشورهای غربی بیشتر از مثلا کشور ما هست . در ایران هیچ آماری از تجاوزها نداریم . ( نمیدونم چرا نداریم !!! ) میتونین یه سر به بیمارستان ساسان تهران بزنین و با پرستارهای اونجا صحبت کنین مثلا بپرسین شبی چند نفر رو میارن اونجا ... یه آمار نسبی دستتون میاد . به نظر من چون در درون کشور اسلامی وجود چنین آماری باعث میشه ایدیولوژی مورد تردید قرار بگیره ... بنابراین باید حقیقت پاک بشه ... تا ایدیولوژی در خطر نیوفته ... به نظره شما اصلا درست هست که چنین آماری در درون یک کشور اسلامی گرفته بشه و مقدار صحیح اون اعلام بشه ؟؟؟


با عرض ادب و احترام:Gol:

اگر کمی حوصله به خرج دهید، ان شاء الله بعونه تعالی، باقی سؤالات و ابهامات شما را در فرصت مقتضی و در پستهای بعدی پاسخ خواهیم گفت. تشکر از صبر و حوصله شما :Gol:

مارینر;717651 نوشت:
سوما : شما فرمودید که یک مسلمان باید اعتقادش را قلبی و ایمانی کند و بعد از آن به برسی سایر ایدیولوژی ها و تفکرات بپردازه !!! خوب به نظره شما این عقلانیت هست ... به نظره شما چطور هست یک یهودی به یود ایمان بیاره ... ایمان و اعتقادش رو با کشتن چند فلسطینی به اثبات برسونه و سپس در مورد دین اسلام تحقیق کنه !!!!

سلام مجدد:Gol:

مقصود آنست که هر کس در هر جامعه ایمانی هست، یک فرد مسلمان در جامعه اسلامی، یک مسیحی در جامعه مسیحی و یک یهودی در یک جامعه یهود، پیرامون اصول دین خود با توجه به منابع اصلی دین خود مطالعه کرده و در ضمن آن، منابع اصلی دیگر ادیان توحیدی مثل تورات و انجیل (کتاب مقدس) را نیز بصورت مقایسه اصولی ببیند و یا تحقیقاتی که اندیشمندان اسلامی پیرامون ادیان و مذاهب، با ذکر اسناد و مدارک ارائه کرده اند را مطالعه کند. بی شک اگر چنین مطالعه اصولی و روشمندی انجام دهد به کمال و تمامیت دین اسلام و حقانیت مکتب تشیع اذعان خواهد نمود.

آنچه گفتیم نهی از ورود در وادی مطالعه کتب برخی اندیشمندان غربی مغرض و کتب ضاله ای است که موجب تشکیک و تردید و گمگشتگی ذهنی عموم می شود. بعبارتی ورود در این وادی عمیق، بدون آشنایی با روشهای اصولی تحقیق و معرفت شناسی و قدرت تجزیه و تحلیل، بمثابه ورود در دریای مواج و تاریک و عمیقی است که در صورت عدم آشنایی با روشها و فنون تخصصی شنا و توانایی های لازم است که نتیجه آن، از پیش معلوم و مشخص است. بسا کسانی بوده اند که علیرغم آشنایی با اصول و روشهای علمی و توانایی های لازم نتوانسته اند گلیم خویش را از آب بکشند و در این وادی دچار حیرت و ضلالت شده اند، تکلیف عوام که معلوم و روشن است. بقول معروف: جاییکه عقاب پر بریزد/از پشه لاغری چه خیزد

مارینر;717651 نوشت:
چهارما : شما در درون بیاناتتون گفتید که { زیبایی برخی کارکردهای رفتاری یک قوم دلیل بر صحت رویکردها و اعتقادات و اندیشه های آن قوم نیست چنانکه صحت و حقانیت رویکردهای اعتقادی و اخلاقی یک قوم، دلیلی بر ضمانت قطعی برای زیبایی کارکردهای پیروان آن مذهب نمی شود } خوب من بزارین یک مثال بزنم . مثلا "نیچه" یک اگزستیالیسم بود . ایشون اعتقادش این بود که بودن و یا نبودن خدا در زندگی ما تاثیر چندانی نداره ... آقایان سره کوچه ما همشون به خدا اعتقاد دارند و مسجدشون ترک نمیشه . نیچه وقتی داشت به سمت خونش میرفت ناگهان مردی رو دید که با تازیانه در حال زدن یک اسب هست . ایشون ناخودآگاه به سمت اسب میدوه ... اسب رو در آغوش میگیره ... و شروع به نوازش اون اسب میکنه و از اون به بعد تا آخر عمرش دیوانه میشه ... و از اون طرف من چندین و چندین و چند بار دیدم که جلویه مسجد سره کوچه ما و جاهای دیگه سره گوسفندی رو جلویه گوسفندی دیگر میبرند ... و آقایان مومن هم قابلمه بدست منتظر خوردن هستد . آیا کسی که به دنبال حقفیقت هست حق نداره پیش خودش بپرسه ... چرا چنین ایدیولوژی خوبی باعث بوجود آمدن چنین رفتارهایی میشه ....

مجدداً بر همان نکته که مورد اشاره شما هم قرار گرفت تأکید می کنیم که: { زیبایی برخی کارکردهای رفتاری یک قوم دلیل بر صحت رویکردها و اعتقادات و اندیشه های آن قوم نیست چنانکه صحت و حقانیت رویکردهای اعتقادی و اخلاقی یک قوم، دلیلی بر ضمانت قطعی برای زیبایی کارکردهای پیروان آن مذهب نمی شود }

رفتار نیچه در صورت صحت آن، گویای درستی رویکرد اعتقادی وی که روشنترین و حقیقی ترین معرفت عالم هستی را منکر بوده نیست. بلکه رفتار وی ناشی از یک احساس مشترک حیوانی- انسانی است یعنی رحم و شفقت، که این خصوصیت در حیوانات هم به تشکیک مراتب وجود دارد. حتی حیوانات نسبت به همنوع خود و دیگر حیوانات گاهی چنین رفتارهایی را از خود بروز می دهند. اما اینکه برخی از اهل ایمان، بدلیل عدم دقت و بی توجهی، گوسفندی را در برابر گوسفند دیگری آب می دهند و یا از آن بالاتر نسبت به همنوعان خود رحم و شفقت ندارند و از دایره انصاف خارج می شوند بدلیل غفلت خود ایشان از اصول انسانی و دستورات کامل اسلام در این قبیل ضرافتهاست، و این در حالی است که اسلام عزیز به این جزئیات بسیار توجه فرموده؛ فلذا رفتار برخی از اهل ایمان، دلیل بر عدم صحت رویکردهای دینی ایشان نیست، دین امده است برای تکامل جهات انسانی و الهی انسان، اگر انسان بدلیل اختیار و فراموشی، گرفتار غفلت و بی توجهی می شود دلیل بر نقصان دین نیست. بقول معروف: اسلام به ذات خود ندارد عیبی/ هر عیب که هست از مسلمانی ماست.

پاسخ به سؤالات دیگر شما در پستهای بعدی ...:Gol:

مارینر;717651 نوشت:
5- پنجما : همچنین شما در مورد حجاب و ساده زیستی و ... صحبت کردین و گفتید که اسلام توجه اکیدی به این مسائل داره ... خوب پس چرا نتیجه نمیگیره ... به نظره شما به خاطره این نیست که ابزار نامناسبی رو برای رسیدن به اهدافش انتخاب کرده !!! به نظره شما به خاطره این نیست که بایدها و نبایدهای اشتباهی رو برای رسیدن به اون آرمانها انتخاب کرده .

سلام مجدد:Gol:

این ابهام شما هم ناشی از همان دو عامل پیش گفته است: عدم شناخت درست و کامل دین و جهان بینی الهی و اهداف نهفته در طرح حکیمانه حضرت باریتعالی و عدم آگاهی از فلسفه حجاب که بسیار در باب آن سخن گفته شده و مجالی مستقل می طلبد. لکن اینکه چرا شاهد نتایج مثبت و تعالی بخش این حکم الهی در جامعه نیستیم باز می گردد به نقصان و ضعف عملکردی مسلمانان که بدلیل غفلت و فراموشی و عدم آگاهی مردان و زنان مسلمان نسبت به ارزش و شرافت و مقام انسان و زن، شأن و منزلت خود را ارزان و به ثمن بخس در منظر انظار عموم عرضه می کنند.

البته عوامل مختلفی در نهادینه نشدن این حکم ضروری اسلام در جامعه اسلامی مؤثر بوده و هست که از آن جمله است: 1. عدم آگاهی عموم نسبت به معارف و حقایق دین. 2. عدم آشنایی نسبت به فواید و آثار و کارکردهای حجاب در جامعه. 3. عدم تلاش حداکثری متولیان امر دین و فرهنگ در فرهنگ سازی حجاب. 4. عدم اهتمام خانواده ها به تربیت دینی خود و فرزندان. 5. وجود نقصان در نظام آموزش و پرورش بعنوان رکنی تأثیرگذار. 6. بی توجهی مردم و مسئولان به فریضه امر بمعروف و نهی از منکر. 7. رسوخ روحیه نامبارک بی تفاوتی و تساهل و تسامح مذموم. 8. ضعف و نقصان غیرت دینی در مردان. 9. تهاجم و شبیخون فرهنگی دشمن برای استحاله فرهنگی جوامع اسلامی. 10. رشد تصاعدی فرهنگ مدگرایی و ابتذال غربی 11. و ...

فلذا با عنایت به این مشکلات و موانع، می بینیم علت عدم دستیابی به نتایج مورد نظر اسلام، عمدتاً به ضعف عملکردی اهل ایمان و مسئولان و تلاش بیرونی دشمنان دین و ملت باز می گردد نه به رویکردها و آموزه های متعالی دین.

موفق باشید ...:Gol:

متّقی;715105 نوشت:
سلام خدمت شما بزرگوارانمن همه عمرم به اصول پایبند بودم تا این که در سال های اخیر کم کم با بیشتر شدن اطلاعاتم نسبت به اوضاع و احوال دنیا و دیدن، خوندن و شنیدن باور های ملت های دیگه، فرهنگ های دیگه، سبک زندگی های دیگه و خدایان دیگه (به خصوص ملل شرقی) ابتدا دچار تردید نسبت به باور های پیشین خودم شدم، و سوال برای من پیش اومد که چرا زنان ملل دیگه (حدودا چهار پنجم جهان) انقدر ساده تر از مسلمونا زندگی می کنن؟ (لطفاً از آثار سوء بی حجابی نفرمایید، بحث من آثار نیست، زندگیست. کمااینکه آمار تعدیات در کشور هایی که حجاب در اونها اجباریست بسیار بیشتر از دیگر کشور هاست.) چرا با این که از حرام خوراک می خورند، حرام انجام می دهند و حرام درآمدزایی می کنند همچنان سیر صعودی پیشرفت خودشون رو طی می کنن. (مثلاً کره جنوبی و چین) اگر از بالا به کره زمین نگاه کنیم، متوجه می شیم که هر ملت، دین و فرهنگی خودش رو برتر از بقیه میدونه و هر باوری خودش رو تنها راه نجات (چه از آتش جهنم، طبق ادیان ابراهیمی، چه از شیطان و زندگی بدِ بعدی روی زمین در ادیان شرقی) چطور می تونم با وجود این همه نشانه علیه باور های پیشینم، هنوز هم به اونها اعتقاد داشته باشم؟ متقاعدم کنید، خواهش می کنم.بسیار ممنونم

سلام العلیكم
بنده هنوز نظر اساتید محترم را نخواند‌ام اما روی اين نقاطی كه بر جسته كرده‌ام اساسی بحث دارم.

سلام

متّقی;715105 نوشت:
کمااینکه آمار تعدیات در کشور هایی که حجاب در اونها اجباریست بسیار بیشتر از دیگر کشور هاست.)

در آمار منتشر شده توسط پایگاه اینترنتی wonderslist.com10 کشور نخست در رتبه بندی تجاوز جنسی به زنان به ترتیب شامل کشور های زیر است :

1_ا یالات متحده آمریکا
2_ آفریقای جنوبی
3_ سوئد
4_ هند
5_ بریتانیا
6_ آلمان
7_ فرانسه
8_ کانادا
9_ سری لانکا
10_ اتیوپی

[SPOILER]

اگر کشور های بالا را از دیدگاه سطح پیشرفت مورد بررسی قرار دهیم به خوبی به این نکته پی خواهیم برد که از میان این 10 کشور تنها دو کشور جهان سومی (سری لانکا و اتیوپی) وجود دارند و دو کشور هم (آفریقای جنوبی و هند) جز کشور های در حال توسعه قرار میگرند و مابقی جز کشور های پیشرفته محسوب میشوند.حضور کشور هایی مانند آمریکا ،بریتانیا ،آلمان،فرانسه و کانادا که بیشترین سطح رفاه اجتماعی و توسعه را دارا هستند در این رتبه بندی تآمل برانگیز است و باید مورد کنکاش قرار داد که آیا پیشرفت این دست کشور ها رابطه ای با آمار بالای این رتبه بندی دارد یا خیر؟
[/SPOILER]


در مورد مابقی فرمایشات شما باید عرض کنم مشکل ما از خودمان است نه از دین و اسلام.
دین ما چقدر تاکید داره که تفکر کنید، تعقل کنید، تدبر کنید از سوی دیگر می فرماید مشورت کنید
از سوی دیگر می فرماید اسراف نکنید (توی این زمینه ایران همیشه در رتبه های نخست قرار دارد)
اگر ما توصیه های دین را عمل نماییم چندین برابر غرب پیشرفت می کنیم.
مثلاً به لحاظ خوراک و تغذیه که علمای ما آنرا معمولاً رعایت می کنند مشاهده می کنید که سن علمای ما حتی پزشکان برجسته هم بیشتر است و دلیلش این است که در خوردن و آشامیدن به دین عمل می کنند.

مارینر;717651 نوشت:
6- همچنین شما گفتید که مشگل از پیروان هست که دستورات را به درستی و مو به مو انجام نمیدن ...

سلام مجدد:Gol:

بله همینطور است مجدداً بر همین قاعده تأکید می کنیم، در مثل اگر در یک نظام آموزشی، برنامه های آموزشی درست و کامل تنظیم شده، کتاب و لوازم آموزشی مورد نیاز دراختیار دانش آموختگان قرار گرفته و آموزشهای لازم توسط کادر آموزشی بطور یکنواخت به دانش اموختگان داده شود. اما دانش اموختگان بسته به شاکله و روحیات شخصی شان در سه گروه: 1. زرنگ و تلاشگر 2. متوسط و کم تلاش و 3. تنبل، بی تفاوت و بازیگوش تقسیم شوند. و در امتحانات و آزمونهای میان ترم و پایان ترم عده ای قبول، گروهی تجدید و برخی مردود شوند آیا تفاوت نوع نتیجه گیری ایشان به نظام آموزشی و ساز و کارهای آن بازمی گردد یا به سطح تلاشگری خود ایشان؟ و یا اگر چند بیمار تحت نظر یک پزشک حاذق که دانشش متکی به یک نظام پزشکی واحد است، در برابر نسخه ها و تجویزات پزشک، هر یک، عملکرد بخصوصی از خود بروز می دهند. مثلاً یکی دقیقاً منطبق با دستور عمل می کند؛ دیگری یک در میان و سومی کاملاً بی تفاوت، آیا انتظار یک نتیجه می رود قطعاً خیر و بهبودی یا عدم بهبودی ایشان، در صورت اطمینان از حاذق بودن و تشخیص و تجویز درست پزشک(صحت اصول) به نوع رفتار و عملکرد بیماران نسبت به تجویزات دکتر (بایدها و نبایدها) بازمی گردد.

بنابر این، چنانکه گفتیم حصول یا عدم حصول نتیجه، در حالیکه به کمال و جامعیت اصول و فروع دین اسلام عزیز اعتقاد راسخ داریم عمدتاً به نوع عملکرد پیروان مربوط می شود.

مارینر;717651 نوشت:
به نظره شما مگه انسان ها مهره هستند که یکی بیاد و بگه این کار را بکنین و همه بکنند و بگه این کار رو نکنید و همه نکنند . فکر میکنید ایدیولوژی هایه دیگه با چنین مشگلی روبرو نیستند ؟؟؟ پس چگونه است که ایشان نتیجه میگیرند و شما نتیجه نمیگیریند ... مثلا اجازه بدین من یک مثال بزنم . فرض کنین فردا مجلس تصویب کنه که هر خانواری که حقوقش زیر 500 هزار تومن در ماه هست فقیر محسوب میشه و میتونه از دولت برجی 1 میلیون تومن بگیره ... خوب این قانون خوبی هست و باعث میشه فاصله طبقاتی از بین بره ... ولی این قانون و این دستور مشگل داره ... چون این قانون برای انسان نوشته نشده ... و باعث میشه همه تنبل بشن و در خونه بشینن . کار نکنن . تمارض کنند و .... شما نمیتونین بیگین که قوانین ایدیولوژی من همه خوب و عالی هستند و چون دیگران به آن عمل نمیکنند چنین اتفاقی افتاده است ... اتیدیولوژی درست حواسش به این مسائل هست .

بی شک، خداوند انسان را مختار آفریده اما بنا به قاعده و برهان لطف و حکمت الهی، از آنجاییکه غرض حکیمانه الهی از خلقت جهان و انسان، حصول کمال و سعادت برای ممکنات بوده، حکمت الهی و لطف بی نهایتش اقتضاء می کند همه اسباب و لوازم این مهم، اعم از تکوینی (عقل و فطرت و تواناییهای جسمی و روحی و ...) و تشریعی (ارسال رسل و انزال کتب و دستورات و برنامه های سعادت بخش و ...) را در اختیار بشر قرار دهد. انسان، بدلیل اختیاری که دارد در این میدان می تواند با توجه به شناخت و ایمان به این مجموعه از باید و نبایدهای هدایت بخش و کمال آفرین تن داده و سالک سبیل هدایت و کمال شود و می تواند با پشت کردن به آنها مسیر گمراهی و ضلالت را سپری کند.

خداوند بی نیاز مطلق از حصول یا عدم حصول این نتایج مبتنی بر این طرح حکیمانه است، یعنی اگر همه بشریت هم به خدا و طریق کمال، ایمان بیاورند و سر به آستان بندگی اش بسایند و یا حتی همه کفر بورزند و سرپیچی حق تعالی را بکنند حتی بقدر ذره ای به تمامیت و کمال مطلق حقیقت حقه و صرف عالم هستی نیافزوده و یا نکاسته اند. بلکه این ممکنات فقیر و محتاج و این انسان سرتاسر احتیاج است که به آن ذات ربوبی محتاج بوده و بسته به رویکرد و عملکردش بدان سمت و سو تعالی یا سقوط خود را رقم خواهد زد. چنانکه در مثل، اگر همه مردم جهان خانه هاشان را به سمت خورشید، یا پشت به خورشید بسازند برای خورشید هیچ تفاوتی نمی کند بلکه با اینکار انتفاع یا اضرار خود را رقم زده اند.

اینکه پیروان دیگر ایدئولوژی ها مبتنی بر جهان بینی ای که برگزیدند بطور نسبی نتیجه می گیرند ناشی از عملکرد حداکثری پیروان آن مکاتب به دستورات و بایدها و نبایدهای جهان بینی هایشان، است. گفتیم که علیرغم ناقص و نادرست بودن آن جهان بینی ها و ایدئولوژی ها که عموماً مبتنی بر جهان بینی مادی و سکولار است. وقتی پیروان آن مکاتب در مرحله عملکرد، اهتمام و عزم جدی دارند قاعدتاً در همان حوزه های مورد توجه مکاتبشان، تلاشها منتج به نتیجه می شود. اگر مسلمانان نیز، با توجه به صحت و کمال مبانی دینی اسلام (جهان بینی الهی و ایدئولوژی اسلامی) حتی یک چهارم پیروان دیگر مکاتب، عزم و اهتمام در عمل و تبعیت داشتند، پیشرفت و توفیقات امت اسلامی از یک نسبت بسیار عالی و رو به جلوتری برخوردار بود.

چنانکه وقتی به زندگی افراد و نمونه هایی که رفتار و عملشان بر اساس ایمان و اعتقاد راسخ و تقوای الهی شکل گرفته می نگریم نتایج زیبای پیروی از دین و آموزه های الهی را مشاهده می کنیم. کافی است چشم بر ناهنجاری های پیرامونی تان که عمدتاً ناشی از بی تقوایی و بی نظمی است ببندید تا زیبایی ها و هنجارهای معتقدان و عاملان به احکام الهی را مشاهده کنید.

موفق باشید ...:Gol:

مشکور;720389 نوشت:
اگر مسلمانان نیز، با توجه به صحت و کمال مبانی دینی اسلام (جهان بینی الهی و ایدئولوژی اسلامی) حتی یک چهارم پیروان دیگر مکاتب، عزم و اهتمام در عمل و تبعیت داشتند، پیشرفت و توفیقات امت اسلامی از یک نسبت بسیار عالی و رو به جلوتری برخوردار

بود.

سلام

چه چیز و چرا مسلمانان به دینشان عمل نمی کنند ؟

با سلام و عرض ادب
فقط خواستم از پاسخ های خوب پاسخگو تشکر کنم و عرض کنم که بنده کمابیش متقاعد شدم. همچنین از بقیه دوستان که در این بحث شرکت کرده اند هم ممنونم. :Gol:
شاد و تندرست باشید!

**گلشن**;720404 نوشت:
سلام

چه چیز و چرا مسلمانان به دینشان عمل نمی کنند ؟


سلام علیکم:Gol:

البته اینطور نیست که همه مسلمانان به دینشان عمل نکنند اما انتظاری که از جوامع مسلمان می رود بیش از اینهاست که عوامل مختلفی در این مسأله دخالت دارد که اجمالاً به مواردی اشاره می کنیم: اول. جهل و عدم آگاهی نسبت معارف حقه و فواید و برکات پیروی از احکام دین. دوم. نظام سلطه حاکمان طاغوت و وابسته و سکولار بر جوامع اسلامی. سوم. تلاش دشمنان دین و ملت و استکبار جهانی برای عقب نگه داشتن ملل اسلامی با نفوذ و سلطه فکری، اخلاقی و سیاسی و اجتماعی. چهارم. غفلت از اتحاد و وفاق و همدلی بینابینی که از امهات دستورات دین مبین اسلام عزیز است. پنجم. گرفتار شدن در پدیده هولناک از خودبیگانگی، غفلت از سرمایه ها و داشته های خود و عدم اهتمام برای رشد و تعالی. ششم. عدم اهتمام به دستورات دین مبین اسلام از جمله علم طلبی و تلاشگری که ثمره راحت طلبی و تنبلی و مصرف گرایی است. هفتم. و ...

اگر مسلمانان، این رویکردهای غلط و غیراسلامی را از خود دور کنند، به جوامع نمونه و بی بدیلی تبدیل خواهند شد که الگوی علمی و عملی برای همه جهانیان خواهند بود و از این طریق، بهترین شیوه برای تبلیغ اسلام در جهان فراهم خواهد شد. یعنی زمینه سازی برای تشکیل حکومت جهانی حضرت مهدی (عج).

موفق باشید ...:Gol:

متّقی;715105 نوشت:
چطور می تونم با وجود این همه نشانه علیه باور های پیشینم، هنوز هم به اونها اعتقاد داشته باشم؟ متقاعدم کنید،

بنام خدا
سلام
1- در عمری که شما به اصول پایبند بودید در بزنگاهها به لذات معنوی بزرگی نرسیدید که شارژتان کند و امروز که فکرهای دیگری در سر دارید حفظتان کند ؟
کربلا رفتین ؟ اگر رفتین تجربه عشق نکردین ؟ یک عشق بی منتها !
مکه رفتین ؟ اگر رفتین خدا بغلتون نکرد؟ که در زندگی تون فقط آرزوتون این باشه که یک بار دیگه برین مکه !
نماز که میخوندین سرشار از انرژی نمیشدین و بعد نماز با عزمی محکم تر به زندگی نمیپرداختین ؟
و......
اینها رو هرگز نمیتونین با عبادات هندوها مقایسه کنید . مطلب بنده هرگز درباره ظاهر عبادات نیست
2- به نظر بنده این نوع نگاه شما به ادیان غیر کارشناسی است . نگاه کارشناسی به ادیان انست که بر اساس مطالعات دقیق باشد مثل افرادی مانند شهید مطهری علامه جعفری و طباطبایی
اگر بخواهید نگاه کارشناسانه به موضوع داشته باشیبد یا باید خودتان مثل این افراد عمری مطالعات شبانه روز داشته باشید و یا باید از مطالعات ایشان استفاده کنید . با خواندن یکی دو کتاب و مجله نمیتوان به نقطه مطمئنی رسید
3- درباره حجاب که نوشتین و اینکه جرائم کمتر است .
اول اینکه جرائم شان کمتر نیست و یک نگاهی به امریکا بندازین . البته جرائمی مانند چشم چرانی ندارند دلیلش هم اینست :
شما خانه ای دارید و راضی هستین اما وقتی میرین یک حانه ای میبینید که خیلی بهتر از خانه شماست بعد که میای خونه خودت مدتی خانه ات در چشمت کوچک است . این مثال رو زدم که بگم در غرب که هر نوع رابطه جنسی ازاد است دیگر چشم چرانی و بعضی از جرمها برایشان اهمیت ندارد چون در سطح بسیار بالا تر استفاده کرده اند . بنابراین اینکه چشم چرانی نمکنن چیز با اهمیتی نبیست چون در یک سطح بالا تر جرم دارن .
4- در مورد خوردن حرام و پیشرفت
الف - ادب اجتماعی یک چیز است و دین یک چیز . هر چند دین به ادب اهمیت زیادی میدهد اما با ادب بودن الزاما ربطی به دین ندارد .
منظورم اینه که انها پیشرفت بر اساس قانون اجتماعی داشته اند و این ربطی به حرام خوری نداره .
ب- جنگ جهانی اول و دوم و بمب اتمی و ..... رو فراموش کرده اید ؟ از جنگ جهانی دوم 100 سال نگذشته . چگونه میتوان پیشرفت اینها را باور کرد ؟ یعنی اینها 65 سال پیش حیوان بودن و در عرض 65 سال متمدن شدن ؟ همین الان جنایاتی رو که انجام میدن ببینید ؟چه کسی به صدام بمب شیمیایی داد تا سر مردم خودش بیریزه ؟ چه کسی ابولا رو در افریقا نشر داد ؟
دو خروس رو باور کنیم یا قسم رو!

مارینر;717651 نوشت:
7- شما در مورد این مساله صحبت کردین که آمار تجاوز در کشورهای غربی بیشتر از مثلا کشور ما هست . در ایران هیچ آماری از تجاوزها نداریم . ( نمیدونم چرا نداریم !!! ) میتونین یه سر به بیمارستان ساسان تهران بزنین و با پرستارهای اونجا صحبت کنین مثلا بپرسین شبی چند نفر رو میارن اونجا ... یه آمار نسبی دستتون میاد . به نظر من چون در درون کشور اسلامی وجود چنین آماری باعث میشه ایدیولوژی مورد تردید قرار بگیره ... بنابراین باید حقیقت پاک بشه ... تا ایدیولوژی در خطر نیوفته ... به نظره شما اصلا درست هست که چنین آماری در درون یک کشور اسلامی گرفته بشه و مقدار صحیح اون اعلام بشه ؟؟؟

سلام مجدد:Gol:

ما مدعی نشدیم در جامعه اسلامی ما هیچ تجاوز و فسادی وجود ندارد بلکه گفتیم؛ نسبت آمار تجاوز و فساد در کشورهای غربی بیشتر از جامعه اسلامی ماست چنانکه همکار اجرایی تدوین آقای موسوی در پست 16 به آمار تجاوز کشورهای غربی اشاره کردند. بعلاوه اینکه در پستهای قبلی گفتیم که عملکرد نادرست برخی مسلمانان، نشان نقص و اشکال جهان بینی و ایدئولوژی دینی ایشان نیست.

موفق باشید ...:Gol:

بنام خدا

جمعبندی:

سؤالات:
الف- هر دین و فرهنگی خودش رو برتر از بقیه میدونه .چطور می تونم اعتقادم به باورهای پیشینم، حفظ کنم؟
ب- چرا آمار تعدی در کشورهای دینی بیشتر است؟ چرا سیر پیشرفت در کشورهایی که گناه و عصیان رایج است بیشتر است؟
ج- چرا اسلام با بسیاری آگاهیها مخالف است و دستوراتی دارد مبنی بر بهتان زدن به غیر مسلمانان؟
د- چرا در اسلام مرد بدون هیچ بهانه ای می تواند زن را طلاق دهد و زن چنین حقی نداشته تا آخر عمر باید سختی ها را تحمل کند؟
ه- آیا این عقلانی است که یک مسلمان ابتدا اعتقاداتش را قلبی کند سپس به بررسی سایر ادیان و مذاهب بپردازد؟
و- چرا رفتارهای غیرمسلمانان و بی دینان از رفتار مسلمانان زیبا و پسندیده تر است، آیا این دیدگاه نیچه را تأیید نمی کند که "بودن و یا نبودن خدا در زندگی ما تاثیر چندانی نداره"؟
ز- چرا آنهمه تأکید اسلام به باید و نبایدهای اخلاقی و شرعی، نتیجه بخش نیست؟ آیا اصول و باید و نبایدهای اسلام غلط و نادرست است؟
ح- آیا مشکل از جهت گیری، رفتارها و فقدان عمل پیروان اسلام است که چنین وضعیتی را رقم زده است؟ چه عواملی موجب می شود مسلمانان به دینشان عمل نکنند؟
ط- آیا انسانها مهره اند که غلام حلقه بگوش دستورات یک مکتب باشند
؟ چرا مکاتب و ایدئولوژی های دیگر با وجود مشکلات مشابه اسلام نتیجه می گیرند؟
ی- شما گفتیدکه آمار تجاوز در کشورهای غربی بیشتر از مثلا کشور ایران است. آیا در ایران هیچ تجاوزی نیست؟
.

پاسخ :
ابتداءً تشکر می کنم که به سایت گفتمان دینی اعتماد کردید و ابهامات خودتان را در این فضا مطرح نمودید. در پاسخ پرسشها با رعایت تقدم و تاخر نکاتی را تقدیم می کنم:

الف- اولاً این شک و تردیدی که در شما ایجاد شده از قسم شک و تردید ممدوح است زیرا شما در آن توقف ننموده و به دستور قرآنی (فاسئلوا اهل الذکر ان کنتم لا تعلمون) برای دانستن و عبور از شک به اهل و کارشناس مراجعه کرده اید.

ثانیاً دلیل بسیاری از شکوک و تردیدها و به تبع آن آسیبهایی که از این ناحیه متوجه افراد می شود در گام اول از عدم تلاش برای قطعی و یقینی کردن آگاهیها و شناخت هایی است که یک مسلمان باید نسبت به اعتقادات دینی و مذهبی اش بکار گیرد. و در گام دوم فرو افتادن در مقایسه های نابجا و ناروا و غیرمنطقی با رویکردها و کارکردهای دیگر ملل و اقوام و پیروان دیگر آیین ها و مذاهب ناشی می شود.

سوم. بنابراین؛ اینکه شما با مقایسه رویکردهای اعتقادی دینی، با کارکردهای اقوام مختلف، عدم حقانیت اسلام را در مقایسه با دیگر ادیان و شرایع نتیجه گرفته اید مقایسه و نتیجه گیری باطل و ناقصی است.

ب- بیشترین توصیه ها در باره ساده زیستی و پرهیز از تجمل گرایی و تشریفات و اسراف و تبذیر در دین مبین اسلام وارد شده، و در باب حجاب، به همگان توصیه می کند حجاب و عفت را رعایت کنند به زنان و مردان توصیه می کند در ضمن پوشش لازم، چشمان خود را نیز از حرام بپوشانند و دامنهای خود را از آلودگی ها پاک و پاکیزه نگه دارند، همچنین شاید این اندازه سفارش به علم و دانش و تلاش برای پیشرفت و توسعه در هیچ آیینی مثل اسلام وارد نشده باشد. و دیگر دستورات دین مبین اسلام که بدلیل خاتمیت، در ضمن جامعیت از جاودانگی و جهانی بودن نیز برخوردار است دلیلی دیگر بر کاملتر بودن است. با این حال، اگر پیروان اسلام در عمل به دستورات کامل و مترقی دین خاتم کوتاهی کرده و نیز در عمل به وظایف گوناگون خویش اعم از وظایف فردی، اجتماعی، سیاسی و ... مسامحه می ورزند و برای تحقق آرمانهای بلند اسلام عزیز تلاش درخوری نمی کنند. آیا این تسامح و کوتاهی متوجه حقانیت و کمال دین اسلام است، یا متوجه پیروان؟ ضمن انکه آماری که در مطلب مورد اشاره تان دادید واجد نقصان است، بعبارتی مقایسه بین فرهنگها و رفتارهای موجود جوامع نیز بدرستی تبیین نشده، اتفاقاً بر خلاف آمار شما سطح تعدی و تجاوزات جنسی و فقدان امنیت فردی و اجتماعی در غرب آزاد و وحشی بیش از جوامع اسلامی و کشور عزیزمان ایران بوده چنانکه طبق آمارهای خود آنها، خانواده ها و خصوصاً زنان جوامع غربی در بسیاری از کشورهای پیشرفته از وضعیت اختلاط و فقدان امنیت فردی بشدت نگران بوده و برای تأمین این خلاء به ایجاد اماکن و محافلی عمومی مخصوص زنان روی آورده اند.

متأسفانه رسانه های غربی که عمدتاً توسط کمپانی های غربی تولید و اداره می شود واقعیتهای زشت و زننده جوامع شان را از منظر جهانیان، خصوصاً از انظار جهان سومی ها مخفی داشته و در بسیاری موارد به دروغ، به جلوه سازی های دروغین تمسک می جویند، که البته این رویکرد با انگیزه و اعتقادات اینگونه جوامع نیز سازگار است زیرا "هدف، وسیله را توجیه می کند"؟! البته ناگفته نماند که عکس آن را در تبلیغات رسانه ای شان تبلیغ می کنند یعنی برجسته سازی نقاط ضعف و مشکلات جوامع جهان سومی و نادیده گرفتن نقاط قوت و موفقیت ایشان. مضافاً اینکه تلاش حداکثری استعمارگران (نظام استکباری) برای ایجاد وابستگی و عقب نگه داشتن جوامع جهان سومی بویژه جوامع اسلامی و خصوص شیعی نیز نباید از دایره بحث مغفول بماند زیرا استکبار جهانی طبق مشی و مرام و خوی استکباری اش، در طول تاریخ به جز تخریب و تهدید و تحریم و عقب نگه داشتن وایجاد وابستگی رهاورد دیگری برای جوامع جهان سومی و خصوصا جوامع اسلامی و شیعی نداشته، و البته عوامل دیگری نظیر جهل و بی بصیرتی؛ عدم اتحاد و وفاق؛ همدلی و همصدایی؛ فقدان روح وظیفه گرایی و دغدغه مندی و دین محوری و دین مداری نیز از جمله مواردی است که به فزونی مشکلات و محرومیتهای جوامع اسلامی دامن زده است.


ج-
بر خلاف این دیدگاه، اسلام بسیار به علم آموزی و کسب معرفت و شناخت و بالا بردن آگاهی سفارش فرموده، سفارش مزبور در آیات و روایات دینی بسیار مطرح شده،(1) بعلاوه از منظر اسلام در حقیقت، تهمت بدترین نوع دروغ است و چنانچه اتهام شخص در غیاب وی باشد غیبت هم بشمار می‌آید، و انسان در واقع مرتکب دو گناه شده است یکی دروغ و دیگری غیبت. و بزرگترین ظلم در حق دیگران آن است که ایشان را متهم به ارتکاب گناهی کنیم که هرگز آن را انجام نداده است، و در این حکم هیچ فرقی میان مسلمان و کافر و مؤمن و غیر مؤمن نیست. بعلاوه، خداوند در قرآن نیز از بهتان و تهمت نهی فرموده،(2) همین مطلب در روایت امام صادق علیه السلام آمده است که «البهتان على البرىء اثقل من جبال راسیات»؛ یعنی تهمت زدن به بى گناه از کوه هاى عظیم نیز سنگین تر است.(3) که در این حدیث نیز فرد بی گناه به معنای مطلق آن ذکر شده است و اعم از مسلمان و کافر و مؤمن و غیر مؤمن می شود.

د-
بخشی از مشکل و ابهامات شما به احکام الهی اسلام که موجب چنین برداشتهای نادرستی شده، از چند جهت ناشی می شود:
اول آنکه هر قدر انسان در مرحله شناخت و اعتقاد و یقین قلبی به جهان بینی الهی و به حقیقت خداوند و اسماء و صفات الهی قوی تر باشد و بداند که خدای هستی بخش بهتر از هر کسی شایسته قانونگذاری برای انسان و جهان است زیرا علاوه بر علم مطلق و کامل به همه ابعاد وجودی انسان و نیازهای وی، بدلیل بی نیازی و غنای ذاتی اش، بدنبال منفعت طلبی خود نیز نبوده و نیست فلذا قوانین و احکام الهی را در نهایت مصلحت و لحاظ دفع مفسده کاملترین قوانین خواهد دانست و بدون چون و چرا تبعیت خواهد کرد. دوم آنکه گاهی نیز، عدم شناخت لازم نسبت به فلسفه احکام، موجب چنین نگاه ها و برداشتهای ناقص و نادرستی می شود. در خصوص مسائل مورد اشاره شما (مهریه و طلاق و ...) که جزو احکام الهی هستند همین قاعده حاکم است. سوم. ضمن آنکه مسأله آنگونه که شما در باره طلاق و حق زن و مرد بیان کردید نیست، بلکه قانون محدودیت هایی را برای مرد تعریف کرده تا نتواند به حقوق زن تجاوز و تعدی کند از آنطرف، راهها و فرصت هایی را برای حمایت از حقوق زن لحاظ فرموده تا زن بتواند در پناه قانون به حق و حقوق قانونی و شرعی خود دست یابد. ضمن آنکه این موضوع بحث مستقلی می طلبد که باید در جای خود مورد بحث و بررسی قرار گیرد.

ه
: مقصود آنست که هر کس در هر جامعه ایمانی هست، یک فرد مسلمان در جامعه اسلامی، یک مسیحی در جامعه مسیحی و یک یهودی در یک جامعه یهود، پیرامون اصول دین خود با توجه به منابع اصلی دین خود مطالعه کرده و در ضمن آن، منابع اصلی دیگر ادیان توحیدی مثل تورات و انجیل (کتاب مقدس) و اسلام را نیز بصورت مقایسه اصولی ببیند و یا تحقیقاتی که اندیشمندان اسلامی و حتی غیراسلامی منصف، پیرامون ادیان و مذاهب، با ذکر اسناد و مدارک ارائه کرده اند را مطالعه کند. با این رویکرد و در یک مقایسه منطقی، مکتب حق که دارای جامعیت و کمال است را خواهد شناخت. آنچه گفتیم نهی از ورود در وادی مطالعه کتب برخی اندیشمندان غربی مغرض و کتب ضاله ای است که موجب تشکیک و تردید و گمگشتگی ذهنی عموم می شود. بعبارتی ورود در این وادی عمیق، بدون آشنایی با روشهای اصولی تحقیق و معرفت شناسی و قدرت تجزیه و تحلیل، بمثابه ورود در دریای مواج و تاریک و عمیقی است که در صورت عدم آشنایی با روشها و فنون تخصصی شنا و توانایی های لازم است که نتیجه آن، از پیش معلوم و مشخص است.

و- رفتار نیچه در صورت صحت آن، گویای درستی رویکرد اعتقادی وی که روشنترین و حقیقی ترین معرفت عالم هستی را منکر بوده نیست. بلکه رفتار وی ناشی از یک احساس مشترک حیوانی- انسانی است یعنی رحم و شفقت، که این خصوصیت در حیوانات هم به تشکیک مراتب وجود دارد. حتی حیوانات نسبت به همنوع خود و دیگر حیوانات گاهی چنین رفتارهایی را از خود بروز می دهند. اما اینکه برخی از اهل ایمان، بدلیل عدم دقت و بی توجهی، گوسفندی را در برابر گوسفند دیگری سر می برند و یا از آن بالاتر نسبت به همنوعان خود رحم و شفقت ندارند و از دایره انصاف خارج می شوند بدلیل غفلت خود ایشان از اصول انسانی و دستورات کامل اسلام در این قبیل ضرافتهاست، و این در حالی است که اسلام عزیز به این جزئیات بسیار توجه فرموده؛ فلذا رفتار برخی از اهل ایمان، دلیل بر عدم صحت رویکردهای دینی ایشان نیست.

ز- این ابهام شما هم ناشی از همان دو عامل پیش گفته است: عدم شناخت درست و کامل دین و جهان بینی الهی و اهداف نهفته در طرح حکیمانه حضرت باریتعالی و عدم آگاهی از فلسفه حجاب که بسیار در باب آن سخن گفته شده و مجالی مستقل می طلبد. لکن اینکه چرا شاهد نتایج مثبت و تعالی بخش این حکم الهی در جامعه نیستیم باز می گردد به نقصان و ضعف عملکردی مسلمانان که بدلیل غفلت و فراموشی و عدم آگاهی مردان و زنان مسلمان نسبت به ارزش و شرافت و مقام انسان و زن، شأن و منزلت خود را ارزان و به ثمن بخش در منظر انظار عموم عرضه می کنند. البته عوامل مختلفی در نهادینه نشدن این حکم ضروری اسلام در جامعه اسلامی مؤثر بوده است.

ح- مجدداً بر همین قاعده تأکید می کنیم، در مثل اگر در یک نظام آموزشی، برنامه های آموزشی درست و کامل تنظیم شده، کتاب و لوازم آموزشی مورد نیاز دراختیار دانش آموختگان قرار گرفته و آموزشهای لازم توسط کادر آموزشی بطور یکنواخت به دانش اموختگان داده شود. اما دانش اموختگان بسته به شاکله و روحیات شخصی شان در سه گروه: 1. زرنگ و تلاشگر 2. متوسط و کم تلاش و 3. تنبل، بی تفاوت و بازیگوش تقسیم شوند. و در امتحانات و آزمونهای میان ترم و پایان ترم عده ای قبول، گروهی تجدید و برخی مردود شوند آیا تفاوت نوع نتیجه گیری ایشان به نظام آموزشی و ساز و کارهای آن بازمی گردد یا به سطح تلاشگری خود ایشان؟
البته اینطور نیست که همه مسلمانان به دینشان عمل نکنند اما انتظاری که از جوامع مسلمان می رود بیش از اینهاست که عوامل مختلفی در این مسأله دخالت دارد که اجمالاً به مواردی اشاره می کنیم: اول. جهل و عدم آگاهی نسبت معارف حقه و فواید و برکات پیروی از احکام دین. دوم. نظام سلطه حاکمان طاغوت و وابسته و سکولار بر جوامع اسلامی. سوم. تلاش دشمنان دین و ملت و استکبار جهانی برای عقب نگه داشتن ملل اسلامی با نفوذ و سلطه فکری، اخلاقی و سیاسی و اجتماعی. چهارم. غفلت از اتحاد و وفاق و همدلی بینابینی که از امهات دستورات دین مبین اسلام عزیز است. پنجم. گرفتار شدن در پدیده هولناک از خودبیگانگی، غفلت از سرمایه ها و داشته های خود و عدم اهتمام برای رشد و تعالی. ششم. عدم اهتمام به دستورات دین مبین اسلام از جمله علم طلبی و تلاشگری که ثمره راحت طلبی و تنبلی و مصرف گرایی است. هفتم. و ... اگر مسلمانان، رویکردهای غلط و غیراسلامی را از خود دور کنند، به جوامع نمونه و بی بدیلی تبدیل خواهند شد که الگوی علمی و عملی برای همه جهانیان خواهند بود و از این طریق، بهترین شیوه برای تبلیغ اسلام در جهان فراهم خواهد شد.

ط- بی شک، خداوند انسان را مختار آفریده اما بنا به قاعده و برهان لطف و حکمت الهی، از آنجاییکه غرض حکیمانه الهی از خلقت جهان و انسان، حصول کمال و سعادت برای ممکنات بوده، حکمت الهی و لطف بی نهایتش اقتضاء می کند همه اسباب و لوازم این مهم، اعم از تکوینی (عقل و فطرت و تواناییهای جسمی و روحی و ...) و تشریعی (ارسال رسل و انزال کتب و دستورات و برنامه های سعادت بخش و ...) را در اختیار بشر قرار دهد. انسان، بدلیل اختیاری که دارد در این میدان می تواند با توجه به شناخت و ایمان به این مجموعه از باید و نبایدهای هدایت بخش و کمال آفرین تن داده و سالک سبیل هدایت و کمال شود و می تواند با پشت کردن به آنها مسیر گمراهی و ضلالت را سپری کند. خداوند بی نیاز مطلق از حصول یا عدم حصول این نتایج مبتنی بر این طرح حکیمانه است، یعنی اگر همه بشریت هم به خدا و طریق کمال، ایمان بیاورند و سر به آستان بندگی اش بسایند و یا حتی همه کفر بورزند و سرپیچی حق تعالی را بکنند حتی بقدر ذره ای به تمامیت و کمال مطلق حقیقت حقه و صرف عالم هستی نیافزوده و یا نکاسته اند. اینکه پیروان دیگر ایدئولوژی ها مبتنی بر جهان بینی ای که برگزیدند بطور نسبی نتیجه می گیرند ناشی از عملکرد حداکثری پیروان آن مکاتب به دستورات و بایدها و نبایدهای جهان بینی هایشان، است. اگر مسلمانان نیز، با توجه به صحت و کمال مبانی دینی اسلام (جهان بینی الهی و ایدئولوژی اسلامی) حتی یک چهارم پیروان دیگر مکاتب، عزم و اهتمام در عمل و تبعیت داشتند، پیشرفت و توفیقات امت اسلامی از یک نسبت بسیار عالی و رو به جلوتری برخوردار بود.

ی- ما مدعی نشدیم در جامعه اسلامی ما هیچ تجاوز و فسادی وجود ندارد بلکه گفتیم؛ نسبت آمار تجاوز و فساد در کشورهای غربی بیشتر از جامعه اسلامی ماست چنانکه گفتیم که عملکرد نادرست برخی مسلمانان، نشان نقص و اشکال جهان بینی و ایدئولوژی دینی ایشان نیست.

موفق باشید ...

پاورقی____________________________________________

  1. بحار، ج 1، 180. ؛ نهج البلاغه، حکمت 80. ؛ بحار، ج 2، ص 97.
  2. نساء/112.
  3. سفينة البحار، الجزء الأوّل، في ماده بهت، ص 110.
موضوع قفل شده است