جمع بندی معراج در دیدگاه مولوی

تب‌های اولیه

3 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
معراج در دیدگاه مولوی

[="Arial"][="Black"]معراج شب خاصی نیست که گوییم در آنروز پیامبر به معراج رفته زیرا که آنجا لا مکان و لا زمان است. استاد الهی قمشه ای نیز نیک گفتند که هر کسی به قدر خود میتواند به معراج برود این هم شرح معراج مولانا میباشد که در آن از امام علی (ع) نیز حدیث به میان آورده. همانا ائمه سفینة النجاتند نجاتند.

[=&quot]صبحدم گشتم چنان از باده انوار مست[/][=&quot][/]

[=&quot]كافتاب آسا فتادم بر در و ديوار، مست.[/][=&quot][/]

[=&quot]جبرئيل آمد، براق آورد، گفتا: «برنشين![/][=&quot][/]

[=&quot]جام بر دستند بهرت منتظر، بسيار، مست.»[/][=&quot][/]

[=&quot]برنشستم، برد بر چرخم براق برق سير؛[/][=&quot][/]

[=&quot]ديدم آنجا قطب را با كوكب سيار، مست.[/][=&quot][/]

[=&quot]در گشادند آسمان را و به پيشم آمدند[/][=&quot][/]

[=&quot]«ابشرو» گويان ملايك، جمله از ديدار، مست.[/][=&quot][/]

[=&quot]از سپهر چارمين روح‌الله آمد پيش من،[/][=&quot][/]

[=&quot]ساغر خورشيد بر كف، از مي انوار، مست.[/][=&quot][/]

[=&quot]گفتم: «اي چون تو هزاران در خمار جام عشق،[/][=&quot][/]

[=&quot]كي شود مخمور جز در خانه خمار، مست؟»[/][=&quot][/]

[=&quot]دست او بگرفتم و با خود به بالا بردمش؛[/][=&quot][/]

[=&quot]برگذشتيم از سواد عرصه اغيار، مست.[/][=&quot][/]

[=&quot]بحر ظلمت ماند از پس، بحر نور آمد به پيش؛[/][=&quot][/]

[=&quot]عقل گفتا: «بگذر از اين تا رسي در يار، مست.»[/][=&quot][/]

[=&quot]برلب درياي اعظم كشتيي ديدم، در او[/][=&quot][/]

[=&quot]احمد مرسل به حال و [/][=&quot]حيدر كرار[/][=&quot]، مست.[/][=&quot][/]

[=&quot]دست[/][=&quot] من بگرفت حيدر اندر آن كشتي نشاند؛[/][=&quot][/]

[=&quot]بگذرانيدم از آن درياي گوهربار، مست؛[/][=&quot][/]

[=&quot]از مقام «قاب قوسين»‌ام به «او ادني» كشيد؛[/][=&quot][/]

[=&quot]گفتم آنجا راز را با ساقي ابرار، مست.[/][=&quot][/]

[=&quot]باده از دست خدا نوشيدم و بوسيدمش،[/][=&quot][/]

[=&quot]آستين افشان گرفتم دامن دلدار، مست.[/][=&quot][/]

[=&quot]گفتم: «اكنون باز مي‌داري در اين محفل مرا؟[/][=&quot][/]

[=&quot]يا مرا گويي برو در عرصه بازار، مست؟»[/][=&quot][/]

[=&quot]گفت: «ني، ني، ساربان ما تويي، اي شمس دين،[/][=&quot][/]

[=&quot]رو مهار اشتران گير و بكش قطار، مست.»[/][=&quot][/]

[=&quot]ديوان شمس[/][=&quot][/]

[=&quot] [/]

[/][/]

مجنون کربلا;655438 نوشت:
معراج شب خاصی نیست که گوییم در آنروز پیامبر به معراج رفته زیرا که آنجا لا مکان و لا زمان است. استاد الهی قمشه ای نیز نیک گفتند که هر کسی به قدر خود میتواند به معراج برود این هم شرح معراج مولانا میباشد که در آن از امام علی (ع) نیز حدیث به میان آورده. همانا ائمه سفینة النجاتند نجاتند.

سلام و ادب:Gol:

در تفسیر واژه معراج از لحاظ لغوی و اصطلاحی باید تفکیک قائل شویم؛ در معنای لغوی معراج در زبان عرب، آمده است: وسیله ای است که با کمک آن، انسان به بلندی، صعود می نماید و در همین راستا، در آن زبان، به نردبان نیز "معراج" گفته می شود. (ابن منظور، لسان العرب، ج 2 ، ص322) و در معنای اصطلاحی مقصود؛ معراجی است که قرآن کریم، در آیه اول سوره اسراء، اعلام نموده که پیامبر اکرم (ص) به صورت اعجاز آمیزی، و در یک سفر روحانی و جسمانی، فاصله طولانی میان مسجد الحرام و مکه را تا بیت المقدس و مسجد الاقصی؛ با یاری خداوند طی یک شب پیموده که این مسافرتشان، زمینه ای برای مسافرتی طولانی تر؛ یعنی گردش در آسمان ها و عوالم دیگر و دیدن آیات و نشانه های الاهی گشته است. بخش دوم این مسافرت، در آیات اولیه سوره نجم به تصویر کشیده شده است.

با این توضیح، روشن می شود که معراج در معنای اصطلاحی آن، همان اتفاق بزرگ و خاص مربوط به پیامبر اکرم (ص) بوده که هرگاه، این واژه را می شنویم، ماجرای آن مسافرت زیبا و معجزه گونه پیامبر (ص) در ذهنمان به تصویر کشیده می شود. البته در ارتباط با انحصار این معجزه به پیامبر اکرم (ص) و یا فقدان چنین انحصاری، باید گفت که از لحاظ عقل و موازین دینی، هیچ ایرادی وجود ندارد که دیگر پیامبران نیز، با یاری خداوند، با سرعتی اعجاز آمیز در زمین و آسمان ها به گردش پرداخته و نشانه های خداوند را مشاهده نمایند، اما آنچه از آیات قرآن کریم و نیز روایات معتبر، می توان استنباط نمود این است که معراجی با این کیفیت که طی آن، پیامبری، بعد از عروج به آسمان ها، به میان مردم خویش بازگشته، و به تبلیغ خود ادامه داده و مشاهدات خود را در اختیار آنان قرار دهد، در ارتباط با هیچ پیامبر دیگری گزارش نشده است.

در همین راستا، آیاتی که به سرعت اعجاب انگیز حضرت سلیمان (ع) در مسافرت به نقاط مختلف زمین، با استفاده از نیروی باد اشاره می کند.(انبیاء، 81؛ سبأ، 12) و یا این که به عروج پیامبرانی؛ مانند ادریس (ع) (مریم، 57) و عیسی (ع) (نساء، 158) به آسمان ها می پردازد، هیچ کدام از آنها مشابهت کاملی با آنچه در معراج پیامبر (ص) اتفاق افتاده ندارد. زیرا که مسافرت سلیمان نبی (ع)، تنها در زمین انجام می شده و عروج ادریس و عیسی (ع) به آسمان ها نیز، بدون بازگشت بوده است.

با این توضیحات، مشخص می شود هیچ استبعادی وجود ندارد که معراج در معنای لغوی آن یعنی بالا رفتن و صعود برای هر کسی بقدر مقام و منزلتش رخ دهد، و انسان، بواسطه ایمان و عمل صالح، روحش معراج پی در پی و مکرر داشته باشد، چنانکه در روایات گفته شده نماز معراج (نردیان) مؤمن است، همچنین دیگر اعمال بندگی و انجام وظایف و خدمت به مردم نیز اگر توأم با خلوص نیت باشد همین وضعیت را داشته، سبب عروج روحانی و بالا رفتن مقام و منزلت و درجه انسان مؤمن است.

اما در معنای اصطلاحی معراج، در آن شب خاص و با آن کیفیت خاص گفتنی است: با آن که معتقدیم، خداوندی که توانایی در اختیار گذاشتن چنین اعجازی را به بنده و رسول خود دارد، می تواند آن را بارها و بارها تکرار نماید، اما آنچه از آیات قرآن و تقریبا تمام روایات موجود در ارتباط با حادثه معراج می توان دریافت، آن است که معراجی با تمام خصوصیات یاد شده، تنها یک بار در زندگی پیامبر (ص) اتفاق افتاده است. و در عین حالیکه می توان معتقد بود که پیامبر (ص)، تنها یک بار معراج جسمانی داشته، اما معراج روحانی، به دفعات مختلف برای ایشان رخ داده و روایاتی هم اتفاقاً ناظر به تکرار معراج اند که حتی ممکن است، چنین معراج های روحانی و معنوی نیز در درجات پایین تر برای افرادی غیر از پیامبران نیز رخ دهد، چنانکه در باره نماز بعنوان معراج و نردبان مؤمن گفته شده است.(مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج 79، ص 247، مؤسسة الوفاء، بیروت، 1404 ق.)

موفق باشید ...:Gol:

با نام و یاد دوست


کارشناس بحث: استاد مشکور

موضوع قفل شده است