جمع بندی ملاك و معيار رفتن به بهشت و یا جهنم
تبهای اولیه
سلام
ملاك و معيار بهشت و جهنم رفتن چيست؟
آيا كسي كه شيعه نيست به جهنم مي رود؟
width: 700 | align: center |
---|---|
[TD="align: center"]با نام و یاد دوست | |
[/TD] | |
[TD="align: center"][/TD] | |
کارشناس بحث: استاد مشکور | |
[TD][/TD] | |
پرسش:
ملاك و معيار بهشت و جهنم رفتن چيست؟ آيا غیرشیعیان، به جهنم مي روند؟
پرسش:
در پاسخ، نکاتی را تقدیم می کنیم:
یک. بهشتی شدن افراد بدون حساب و کتاب و بدون ملاک و معیار نیست، همچنین تابع عنوان و ادعا هم نیست، بلکه ورود به بهشت، بطور کلی بر ملاک "ایمان" و "عمل صالح"(1) استوار است. بنابراین، هر کس این دو توشه را از فرصت دنیا برگرفت، در سرای آخرت راهی را به سوی بهشت بر روی خود گشوده و الّا راهی جهنم می گردد. قرآن کریم در این باره می فرماید: «همانا آنان که ایمان آوردند و آنان که یهود و نصاری و صابئی گشتند (یعنی) کسی که به خدا ایمان آورد و به روز دیگر (ایمان داشت) و کار صالح انجام داد، پس اجر آنها نزد پروردگارشان (محفوظ است؛ از اینرو) هیچ نگرانی و غصه ای بر آنها نیست».(2) همچنین در سوره مبارکه عصر تصریحاً به همین معنا اشاره می کند.(3) البته ناگفته نماند گرویدن به هر دینی مشروط به آن است که آن دین توسط دین بعد و نبی بعدی منسوخ نشده باشد فلذا پس از بعثت حضرت محمد (صلوات الله علیه و اله) تنها دین مشروع و مقبول "اسلام" است.(4)
دو. حتی شیعیان هم به شرطی به بهشت می روند که از شیعه بودن، تنها عنوانی را یدک نکشیده، و به لوازم شیعه گری عمل کرده باشند و یا سرمایه ای اندوخته باشند که با آن مورد شفاعت واقع شوند. بعبارتی صرف ادعای پیروی به یک دین الهی کافی نیست، بلکه ایمان لازم است و ایمان بدون التزام به لوازم اعتقادی و عملی و اخلاقی آن، ایمان واقعی نخواهد بود، بنابراین، لازمه ی ایمان به نبی اکرم (صلوات الله علیه و آله) تسلیم محض بودن در برابر اوامر و سفارشات اوست و از جمله سفارشات و اوامر نبی مکرم اسلام پذیرش ولایت امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) و یازده فرزند او (علیهم السلام) یکی پس از دیگری است و تا این انقیاد تام حاصل نباشد، مسلمانی و پیروی از دین واقعی الهی تحقق نیافته و جواز ورود به بهشت صادر نمی شود.(5)
سه. مجموعه ملاک هایی موجب بهشتی شدن می شود که به طور کلّی و خلاصه و با استفاده از قرآن کریم و احادیث، اشارتاً بیان می کنیم، بدون شک، کسانی که این ملاک ها را نداشته باشند راهی جهنم خواهند شد:
1. حق پذیری: حق پذیری، عناد و لجاجت به خرج ندادن و تسلیم حقیقت و واقعیت گردیدن، از ویژگی های هر انسان معتدل و سالم است و موجب وارد شدن به بهشت نیز می گردد. (6) طبق روایات،مصداق اعلای آن، امام علی(علیه السلام) و سلمان و ابوذر معرفی شده اند.(7)
2. ایمان و پیوند درونی: وقتی انسان، به حقیقتی رسید، به آن ایمان می آورد و پیوند قلبی با آن برقرار می کند و آثار آن از «درون» بر«برون» نمود عینی پیدا می کند.بدین لحاظ، ایمان و پیوند درونی با خدا و آفریدگار جهان هستی، در عین حال که خود «سرمایه پر ارزشی» است، آن گاه جنبه کاربردی پیدا می کند که آثار آن در حوزه رفتار و کردار نمایان گردد. امام رضا(علیه السلام) در تعریف ایمان کامل فرموده است: «ایمان عبارت است از: پیوند به قلب، گفتار (و اقرار) با زبان و عمل با جوارح(و اعضای بدن).»(8)
3. قلب پاک و سالم: قلب پاک و سالم از کینه، کدورت، حسد، نفاق، و بخل و شرارت، زندگی مادّی و دنیایی را رونق، نشاط، برکت و ترقّی می بخشد. امام صادق(علیه السلام) دراینباره فرموده: «خداوند هیچ عمل (و عبادت) مؤمنی را که نسبت به برادر مؤمن خویش نیت بد به دل دارد، قبول نمی کند».(9) همچنین امام صادق (علیه السلام) درباره قلب سلیم می فرماید: «قلب سلیم، قلبی است که خدا را ملاقات کند، در حالی که غیر از خدا در آن دل نباشد».(10)
4. تقوا و پرهیزگاری: از جمله گروه هایی که به بهشت می روند، پرهیزگاران و تقوا پیشگان هستند، قرآن کریم درباره این گروه، با تعبیر: «اُعِدّت لِلمُتّقیِن؛ بهشت برای متقین آماده شده». (11) و «اُزلِفَتِ الجَنّة لِلمُتّقیِن؛بهشت برای متقین آماده می باشد».(12) یاد می کند و خداوند وعده حتمی ورود آنان را به بهشت داده است.
5. سایرین: همچنین بر اساس آیات و روایات، پیشتازان در اسلام، مهاجران، مجاهدان، شهیدان و نیکوکاران نیز اهل بهشت خواهند بود.(13)
چهار. در پایان در خصوص عاقبت غیر شیعیان و پیروان ادیان دیگر گفتنی است که از قرآن و روایات اسلامی استفاده می شود که گروهی از غیرمسلمانان در زمره مستضعفین(14) قرار می گیرند. یعنی کسانی که توان دست یابی به راهنما و امکان مهاجرت به سایر بلاد و ... را برای تحقیق و شناخت دین حق نداشته اند و یا به قدر وسع و توان، تلاش خود را بکار گرفته اما بدلیل اینکه دشمنان دین و راه خدا، سد راه حق جویان بوده و با سیاه نمایی، تشخیص حق از باطل را دشوار کرده اند موفق به راهیابی به اسلام و تشیع نگردیده اند، لکن، طبق فطرت و آگاهی های درونی و وجدان انسانی خود، "انسان" زیسته اند، بنابراین، امید آن می رود که خداوند با آنها با فضل و رحمتش برخورد نماید. مستضعفین، علاوه بر جاهلان قاصر،(15) افراد نابالغ (که قبل از بلوغ و تکلیف از دنیا می روند) و نیز دیوانگان و ... را نیز شامل می شود. پس تنها کسانی که با عناد ورزی و لجاجت، بعد از شناختن حق، آن را نمی پذیرند و همچنین کسانی که در شناخت حقیقت تساهل به خرج داده و مقصر شناخته شوند،(16) اهل نجات نیستند، اما اکثریت انسان ها که قاصر بوده و با حق و حقیقت عنادی نداشته اند با لطف و رحمت الهی، اهل نجات هستند.
پی نوشت ها:
1. بروج/آیه 85.
2. بقره/ آیه 62؛ مائده/ آیه 69؛ حج/آیه 17؛ ر.ک: المیزان، علامه طباطبائی، دفتر انتشارات اسلامي وابسته به جامعه مدرسين حوزه علميه قم، ۱۳۷۴، ج1، ص196 – 192.
3. عصر/ آیات 2 و 3.
4. آل عمران،/آیه 91-81.
5. در این خصوص روایات بسیاری وارد شده برای مطالعه رجوع کنید به: مكي خوارزمي، موفق، المناقب، قم، مؤسسه النشر السلامي، چاپ چهارم، ۱۴۲۱، ه ق، ص ۶۷، روايت ۳۹؛ فخر رازي، مجموعة للرسائل، رسالة المسائل الخمسون، مصر، ۱۳۲۸، ص ۳۸۴ و ر.ك: خرازي، سيد محسن، بداية المعارف، مؤسسة النشر الاسلامي، ج 2، ص 17؛ محمّد بن علي صدوق، التوحيد، مؤسسة النشر الاسلامي، تعليقه از سيد هاشم تهراني، ص ۲۰، حديث ۷ـ۲۷.
6. مائده/ آیه 83 ـ 85.
7. سيوطى جلال الدين ،الدرالمنثور فى تفسير المأثور، قم ، كتابخانه آية الله مرعشى نجفى ،1404 ق، ج 6، ص 154، تفسیر نورالثقلین، حویزی، عبد علی بن جمعه، نشر اسماعیلیان، قم، 1415، ج 5، ص 209.
8. شیخ صدوق، معانی الاخبار، دارالکتب الاسلامیه، تهران، 1377، ص 180.
9. شیخ کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، مترجم رسولی، هاشم، کتابفروشی علمیه اسلامیه، تهران، 1369، ج2، ص 361.
10. همان مدرک، ج 2، ص 15.
11. آل عمران/ آیه 133.
12. شعراء،/ آیه 90.
13. واقعه/ آیه 10 تا 13، انشقاق/ آیه 7 ـ 9؛ الخصال، شیخ صدوق، مترجم: کمره ای، نشر کتابچی، تهران، 1381، ص 312، تفسیر نورالثقلین، پیشین، ج 5، ص 211؛ بحارالانوار، علامه محمد باقر مجلسی، تحقیق و تعلیق: سید جواد علوی، ناشر: دارالکتب اسلامیة، تهران، 1362 ق، ج 97، ص 9؛ وسائل الشیعه، شیخ حر عاملی، مؤسسه آل البیت لاحیاء التراث، قم، 1416، ج 11، ص 577؛ سفینة البحار، قمی، شیخ عباس، نشر اسوه، قم، بی تا، ج 2، ص 15.
14. نساء/آیات 99 – 97.
15. جاهل قاصر؛ کسی است که حق به او نرسد و هم در دستیابی به حق کوتاهی نورزیده باشد، از این جهت بر او گناهی نیست.
16. مقصر؛ کسی است که حق بر او عرضه شود و او عمداً و علیرغم شناخت آن، از حق روی برگرداند یا قدرت دستیابی به حق را داشته باشد، ولی در دستیابی به آن کوتاهی کند. برای مطالعه بیشتر ر.ک: پایگاه اینترنتی اسلام کوئست، مبحث قاصرین و نجات از جهنم.