من روحيهي مرد سالاری دارم، چجوري رفتارم رو تغيير بدم؟
تبهای اولیه
سلام علیکم
موضوع مربوط به پدر من میشه،
پدرم کسی هست که مادرم را مثل یک رقیب برای خود میداند، و مرد سالاری را ترجیه میداد، چون در خانواده ی سنتی بزرگ شده بود، برای همین زن شاغلی را نگرفت، و رفت زن خانه دار را گرفت که در خانه بتواند به خوبی کار کند، و از فرزندانش پرستاری کند.
اما به مرور زمان پدرم روی این عقیده پا فشاری کرد و تا الان ادامه پیدا کرده، و راضی نیست که با زن مدارا کند، بلکه باید حرف حرف مرد باشد. به این سبب او همچنان در همین عقیده مانده و راضی به تغییر عقیده اش نیست، و خود را فدای عقیده ی خود میداند، و اگر هم به سبب همین عقیده کیفری از جانب خدا برای او در نظر گرفته شود، او شجاعانه آتش آن دنیا را میپذیرد. اما راضی به تغییر عقیده اش نیست.
بنده به عنوان یک فرزند این خانواده نمی دانم چه کنم، چکار کنم که پدرم از این نوع عقیده ی افراط و تفریط کنار بگیرد و ملایم باشد؟
چنانچه خود را تسلیم زن بداند، فضای خانواده را زن سالار میداند، و چنانچه زن را تسلیم خود کند، مرد سالار می داند.
خود را فدای عقیده ی خود میداند، و اگر هم به سبب همین عقیده کیفری از جانب خدا برای او در نظر گرفته شود، او شجاعانه آتش آن دنیا را میپذیرد. اما راضی به تغییر عقیده اش نیست.
با سلام و احترام
در زندگي مشترك نه زن سالاري خوبه و نه مردسالاري بلكه دين سالاري.
ان شاءالله كارشناسان محترم در اين زمينه راهنمايي تون خواهند كرد، اما به نظر من پدرتون سني ازشون گذشته و به اين رفتار عادت كردند و تا خودشون نخوان نميشه تغييري در ايشون ايجاد كرد. (خصوصا از طرف خانواده)
و ظاهرا به شدت به عقايدشون پايبندند و حاضر به تغيير هم نيستند.
به نظرم شما به عنوان فرزند اين پدر محترم، بايد خيلي روي خودتون كار كنيد كه خداي نكرده رفتارهاي پدرتون براي زندگي تون الگو نشه.
چون احتمال بسيار زيادي داره كه ديدن و شنيدن مداوم اين رفتارها از ناحيه ي پدر خانواده به طور ناخودآگاه بر روي اعمال و رفتار پسران هم اثر بذاره.
موفق باشيد؛
سلام
نه این رفتار پدرم برای من ناراحت کننده است.
این مطالب درست است. دین سالاری خوب است، اما دقیقاً نمی دانم چگونه پدرم را راضی کنم که اون عقیده رو نداشته باشه. نه به اجبار ترک کند، بلکه به اشتیاق. آنطور که خودم فهمیدم پدرم تصمیم به تغییر این عقیده ندارد چون در خانواده ی سنتی بزرگ شدند.
سلام
دوستان بفهمی نفهمی من نیز همین عقیده رو به ارث بردم. من تقریباً فهمیدم این چه جور چیزی میتونه باشه که پدرم تمایلی به تغییرش نداره. من هم از مدت ها قبل شاید از اول زندگیم احساس می کردم نمی تونم با زنان محبت آمیز حرف بزنم. احساس می کنم نمی تونم ناز زنی رو بکشم یا عادت های زنانه رو تحمل کنم مثل این که دوران صلح به پایان رسیده باشه و در جنگ هستم.
چون اصلاً با زن بودن و زن گرفتن و آمیزش کردن با آن به نوعی من رو عصبی می کنه. چطور بگم... مثل گاو های وحشی می خوام جفتک بندازم، برای این که از مسائل خشن تر خوشم میاد. منظورم این نیست که من بیماری سادیسم دارم... بلکه کلاً میخوام هر نوع ارتباط جنسی رو به فراموشی بسپرم.
من قصد ندارم این بحث را بشکافم چون میدانم به جایی نمیرسه
باید منتظر باشیم که ان شاء الله زمانی که آقا ظهور فرمودند، اسلام واقعی را یک بار دیگر به ما معرفی نمایند. اون زمان اثر گذار خواهد بود ان شاء الله.
اما بار ها و بار ها مشاهده کردم، با گفتن حق، عده ای طرف منکر را گرفتند(که این از نشانه های آخر الزمان است)
الآن هم سعی میکنم حق رو در توانم بگم، حالا شاید عده ای این پست را پاک کنند یا عده ای مخالفت کنند، فرقی به حال ما نمیکند. وظیفه را انجام میدهیم به حول و قوة الهی.
یه سخنرانی گوش میکردم، یه استاد بزرگواری صحبت میکرد، اسم نمیبرم چون ممکنه اگر اسم این روحانی رو بنویسم پست منو پاک کنند.
میفرمود یکی از نشانه های آخر الزمان این است که زنان ریاست میکنند!
برای مثال، تلوزیون فیلمی نشان می دهد بر مبنای پدرسالار؛ بعد از آن وقتی یک مرد میخواهد در خانه مردانگی و پدری کند، به وی میگویند: تو هم شدی پدرسالار آآآآآ!!!!!!!!
نمیتواند پدری کند لذا زن خانه میگوید: من دخترم رو شوهر میدم باباش برگ چقندر است!
آرام آرام راه ریاست زن باز می شود.
چیزی که شما از آن حرف میزنید الآن به نام مردسالار شناخته میشه در حالی که در زمان قدیم، اسم آن همسرداری و امثالهم بود.
آیه 34 سوره مبارکه النساء را مطالعه بفرمایید.
نه من و نه اون روحانی بزرگوار هیچ کداممان حرفی مخالف قرآن و سخنان مبارک ائمه و پیامبر نزدیم.
یاحق
سلام
کار از مرد سالاری گذشته،
ببینید، همه زنان نمی خواهند ریاست کنند، برخی دوست دارند مثل مشاور و یا وزیر عمل کنند و برخی دوست دارند مثل اسیر عمل کنند. اگر قرار باشد همه از حد اکثر حق خود استفاده کنند، در این صورت من هم در این تاپیک قضیه ازدواج پدر و مادرم را وسط می کشم که خیلی پر اختلاف بود، که در آنجا هم پدر و هم مادرم خیلی اذیت شدند.
ببینید، قضیه ی که مطرح کردم این نیست که من می خوام ریاست کنم، بلکه اینه که من زن را نوعی رقیب برای خودم میپندارم که همواره باید با آن بجنگم. ناز زنی را نمی کشم... کلمات محبت آمیز و معاشقه و اینجور بچه بازی ها تعطیل، و اگر اعتراضی کرد... زندگی همینه که هست.
جو حاکم یک جو خشک و به دور از عاطفه میشه، که انسان فکر می کنه در صورتی که در ابزار محبت پیش قدم بشه به نوعی غرورش رو شکسته.
دوستان بفهمی نفهمی من نیز همین عقیده رو به ارث بردم.
با سلام و احترام
بنده هم قبلا با بعضی از نوشته هاتون آشنا بودم و مطالعه کرده بودم:
در حال حاضر در این شرایطم اگر بخوام ازدواج کنم مهریه ای بیش از 20 هزار تومان را قبول نخواهم کرد.
و اگر یک میلیاردر هم باشم، مهریه ای بیشتر از چهار میلیونو پانصد هزار تومان را نمی خوام قبول کنم.
از این جهت این توصیه رو کردم که بیشتر از اینکه به فکر تغییر پدر بزرگوارتون باشید به فکر تغییر روحیه خودتون باشید,
چون تغییر دادن رفتار ایشون تقریبا غیر ممکن هست. (و به فرموده امام حسن عسگری (علیهم السلام) «ردّ المعتاد عن عادته کالمعجز» تغییر دادن اخلاقی کسی که به کاری عادت کرده شبیه معجزه است.)
ولی اینکه شما پی بردین این روش برای زندگی مناسب نیست و تمایل به تغییر دارید بسیار عالیست و به مجاهدت و همتی بالا نیاز داره که ان شاءالله موفق خواهید بود.
ان شاالله صاحب نظران و کارشناسان گرامی در این مورد راهنمایی کامل می کنند.
من قصد ندارم این بحث را بشکافم چون میدانم به جایی نمیرسه
باید منتظر باشیم که ان شاء الله زمانی که آقا ظهور فرمودند، اسلام واقعی را یک بار دیگر به ما معرفی نمایند. اون زمان اثر گذار خواهد بود ان شاء الله.
اما بار ها و بار ها مشاهده کردم، با گفتن حق، عده ای طرف منکر را گرفتند(که این از نشانه های آخر الزمان است)
الآن هم سعی میکنم حق رو در توانم بگم، حالا شاید عده ای این پست را پاک کنند یا عده ای مخالفت کنند، فرقی به حال ما نمیکند. وظیفه را انجام میدهیم به حول و قوة الهی.یه سخنرانی گوش میکردم، یه استاد بزرگواری صحبت میکرد، اسم نمیبرم چون ممکنه اگر اسم این روحانی رو بنویسم پست منو پاک کنند.
میفرمود یکی از نشانه های آخر الزمان این است که زنان ریاست میکنند!
برای مثال، تلوزیون فیلمی نشان می دهد بر مبنای پدرسالار؛ بعد از آن وقتی یک مرد میخواهد در خانه مردانگی و پدری کند، به وی میگویند: تو هم شدی پدرسالار آآآآآ!!!!!!!!
نمیتواند پدری کند لذا زن خانه میگوید: من دخترم رو شوهر میدم باباش برگ چقندر است!
آرام آرام راه ریاست زن باز می شود.
چیزی که شما از آن حرف میزنید الآن به نام مردسالار شناخته میشه در حالی که در زمان قدیم، اسم آن همسرداری و امثالهم بود.آیه 34 سوره مبارکه النساء را مطالعه بفرمایید.
نه من و نه اون روحانی بزرگوار هیچ کداممان حرفی مخالف قرآن و سخنان مبارک ائمه و پیامبر نزدیم.
یاحق
بنظرم اين كار بايد با صميميت باشه زندگي كه ميدان جنگ نيست. حكومت خوبه نه تحكم