جمع بندی نقد و بررسی مناظرات امام رضا (علیه السلام) در دربار مامون
تبهای اولیه
با سلام و احترام
بنده میخواستم یک بررسی بکنیم مناظرات امام رضا علیه السلام رو در دربار مامون اما ذکر چند نکته رو اول ضروری میدونم
1-این تاپیک در ادامه تاپیک بررسی سند مناظرات امام رضا علیه السلام هست اونجا معلوم شد سند مناظرات از نظر رجال یک راوی ضعیف داره ولی کار شناس محترم گفتن چون محتوا مشکلی نداره سند مشکلی ایجاد نمیکنه و ...
اگه سوالات شما بزرگوار راجع به محتوای مناظرات است بهتر است ازگروه کلام وکارشناسان اعتقادی بپرسید چون مباحث حدیثی اون بیان شد.
نوع ضعف راوی روایات مناظره بخاطر کذاب بودن یا جعل روایت نیست پس چنین راوی که مورد نظر است، بالاتر است از کسی که ضعف روایت او بخاطر فساد خبریا... باشد.واز جهت اعتبار بالاتر از راویان ضعیف دیگر قرار میگیرد. ثانیا بازهم تکرار میکنم از جهت محتوای خبر مورد خبر واقع شده و ثالثا تایید علامه مجلسی(ره) برخبر مناظره با مسیحی قبلا گذشت. تایید اعتبار اون در سخن ایشان ونیز نجاشی از علمای رجال قبلا ذکر شد.(بیان مراتب ضعیف بودن روای گفته شد تا برخورد با نقل ضعیف برای یک راوی به این معنا نباشه که این خبر را رها کنیم که هیچ فایده ای نداره.)
چندین مناظره را شیخ صدوق در عیونش آورده با اسنادی که در اصطلاح رجال ضعیف هستند اما این مناظرات با توجه به شواهدی که دارند ضعف سندی باعث ضعف متن نمی شوند
بررسی راوی مناظرات وسند حدیث (باب دوازدهم)
باب ذكر مجلس الرضا عليه السلام مع أهل الاديان واصحاب المقالات في التوحيد عند المأمون 1 - حدثنا أبو محمد جعفر بن على بن أحمد الفقيه القمى ثم الايلاقى رضى الله عنه قال: اخبرنا أبو محمد الحسن بن محمد بن على بن صدقه القمى قال: حدثنا أبو عمرو محمد بن عمر بن عبد العزيز الانصاري الكجى قال: حدثني من سمع الحسن بن محمد النوفلي ثم الهاشمي يقول: لما قدم على بن موسى الرضا عليه السلام على المأمون أمر الفضل بن سهل ان يجمع له اصحاب المقالات مثل الجاثليق (1) وراس الجالوت (2) ورؤساء الصابئين (3) والهربذ (4) الاكبر واصحاب زردهشت (5) ونسطاس (6) الرومي.....................الحسَن بن محمّد النوفليّ
ابن سهل، الهاشميّ، محدّث وصفه النجاشيّ بأنّه ضعيف ثمّ قال: لكن له كتاب حسن كثير الفوائد جمّة، ذكر مجالس الرضا عليه السّلام مع أهل الأديان. با اینکه حسن بن محمد نوفلی ضعیف شمرده شده اما کتاب وروایات مناظره اوبتمامه مفید ذکر شده است.
1-الجاثليق والجثليق: رئيس الاساقفة دخيل معرب. 2 - هو عالم من اليهود. 3 - الصابئة: قوم دينهم التعبد للروحانيات اي الملائكة وضد الحنفاء الدين دعوتهم الفطرة مؤدي مذهبهم: ان للعالم صانعا فاطرا حكيما مقدسا من سمات الحدثان والواجب علينا معرفة العجز عن الوصول الى جلاله وانما يتقرب إليه بالمتوسطات المقربين لديه وهم الروحانيون المطهرون المقدسون جوهرا وفعلا وحالة. من دائرة المعارف (ج 5 ص 426 الطبعة الثالثة). 4 - الهرابذة: خدم نار المجوس وقيل: انهم عظماء الهنود وعلمائهم (فارسية). 5 - وفي نسخة اخرى (زرادشت - زردشت) وفي أمره كان اختلافا شديدا بين ارباب الملل والنحل وكلمات المؤرخين ويظهر من بعض ان زرداشت كان تلميذ النبي وبعض اهل الكتاب يقولون: انه هو (منوجهر) وقال بعض: انه مرسل من قبل بعض انبياء بني اسرائيل وبعض المؤرخين جعل وجوده موهوما محضا. 6 - النسطاس بالكسر: علم وبالرومية عالم بالطب.
2-کارشناسی که لطف میکنند و پاسخ میدن لطفا همراهی کنند و در بحث مشارکت کنند چون در دو مورد در این سایت سوال علمی مطرح کردم که حاصل پژوهش خودم بود و کارشناس های بحث ها پاسخ سطحی دادن و در بحث مشارکت خوبی نداشتن آخر هم به بهانه های خنده دار تاپیک رو بستن(شاید چون پاسخی نداشتن)
3-بنده یک سری نقد به مطالبی که به امام رضا علیه السلام نسبت دادن به عنوان مناظره دارم (مناظره با مسیحی و یهودی و عمران صائبی و ...)
4-نظر خود بنده این هست که اصل مناظرات اتفاق افتاده اما دشمنان اهل بیت علیهم السلام اون رو دست کاری کردن تا شخصیت آن بزرگواران بره زیر سوال- یک دلیل میتونه این باشه که چطور با وجود کاتبان درباری مناظرات با سند صحیح و حتی متواتر به ما نرسیده ؟ جز دشمنی مامون لعنت الله علیه چه دلیلی میتونه داشته باشه؟
5-اگر ثابت نشد که مناظرات حضرت منطقیه پس سندش کلا میره زیر سوال!(با توجه به راوی ضعیف)
6-بنده با توجه به گرفتاری کاری و البته بررسی دقیق مطالب کارشناس محترم دیر به دیر پاسخ میدم لطفا با گذشت 10 روز تاپیک رو نبندید! و بنده یک مقدار رک هستم در مباحث عقلی -و قصد هیچ گونه توهینی ندارم-
اگر کارشناس محترم صلاح بدونند شروع کنیم
یا حق
با سلام خدمت شما دوست عزیز
انشاء الله که بحث خوبی داشته باشیم
بنده هم تا جایی که بتونم در خدمت هستم
با سلام
ابتدا بریم سراغ مناظره با مسیحیه!
قسمتی از فرمایش حضرت رضا علیه السلام:
امام (ع) : تو را سوگند می دهم آیا انجیل این سخن را بیان می کنند که یوحنا گفت : حضرت مسیح مرا از دین محمد عربی با خبر ساخت و به من بشارت داد که بعد از او چنین پیامبری خواهد آمد ، من نیز به حواریون بشارت دادم و آنها به او ایمان آوردند ؟
خوب بفرمایید لغت محمد عربی کجای انجیل آمده!!! تا آن جایی که بنده میدونم در کل کتاب مقدس یک جا اونم نه در عهد جدید!!! لغتی با تلفظ محمدیم آمده(از متن عبری) که البته با محمد فرق داره! اصلا کجای عهد جدید اسم مستقیم محمد عربی آمده!!!(شما متن زبان اصلی رو بفرمایید بیاورید بنده به راحتی با مترجم گوگل ترجمه میکنم!
ببینید این مناظره کلیدی بوده و میتونسته سر نخ مناظره ی صحیح با مسیحیت رو به مسلمانان بده چرا حضرت آدرس دقیق ندادن؟!
تا اینجا شد دو سوال! ادامه سوالات پس از پاسخ های منطقی کارشناس محترم
یا حق
سلام علیکم.فقط یک سئوال، اگر واضح بود، چه نیازی به سوگند؟
چیزی که علما میدانند، و از عوام مخفی کرده اند...
سلام بزرگوار
احوالتون؟! آقا اون بحث اثبات جهان خارج رو بستن بنده هم هر چی مکاتبه کردم فایده نداشت!!!
تازه داشتبم به اصل بحث می رسیدیم ! اگر وقت و تمایلش بود بعد اتمام این بحث با پیغام خصوصی بحث رو ادامه بدیم! البته اگر افتخار بدید!
راستی من این جمله شما رو اصلا نفهمیدم!:Gig: الان اون علمایی که میدونن و مخفی می کنند مسلمونا رو میگید یا مسیحیا؟!
الان از بنده دفاع کردید یا از روایت؟!
یا حق
خوب بفرمایید لغت محمد عربی کجای انجیل آمده!!! تا آن جایی که بنده میدونم در کل کتاب مقدس یک جا اونم نه در عهد جدید!!! لغتی با تلفظ محمدیم آمده(از متن عبری) که البته با محمد فرق داره! اصلا کجای عهد جدید اسم مستقیم محمد عربی آمده!!!(شما متن زبان اصلی رو بفرمایید بیاورید بنده به راحتی با مترجم گوگل ترجمه میکنم!
با سلام خدمت شما دوست گرامی
چند نکته درباره این فقره از مناظره حضرت و آمدن نام پیامبر در انجیل یوحنا:
1. همان گونه که می دانید انجیل های مسیحیان در طول زمان دستخوش تغییرات و تحریفاتی شده که این تغییرات مانع از این می شود که کلام امام رضا را در انجیل های امروزی پیجویی کنیم و اگر بخواهیم بگوییم این لفظ در انجیل یوحنا نبوده باید در نسخه های تاریخی آن که در زمان امام رضا بوده پیجویی شود.
2. این کلام امام رضا (ع) موید به تایید قرآن است:
وَإِذْ قَالَ عِیسَی ابْنُ مَرْیَمَ یَا بَنِی إِسْرَائِیلَ إِنِّی رَسُولُ اللَّهِ إِلَیْکُم مُّصَدِّقًا لِّمَا بَیْنَ یَدَیَّ مِنَ التَّوْرَاةِ وَمُبَشِّرًا بِرَسُولٍ یَأْتِی مِن بَعْدِی اسْمُهُ أَحْمَدُ فَلَمَّا جَاءهُم بِالْبَیِّنَاتِ قَالُوا هَذَا سِحْرٌ مُّبِینٌ
زمانی را که عیسی بن مریم گفت: ای بنی اسرائیل! همانا من فرستاده خداوند به سوی شما هستم، در حالی که تورات را که پیش از من بوده است تصدیق می کنم، و به رسولی که بعد از من می آید و نامش احمد است بشارت می دهم; پس چون با دلیل های روشن نزدشان آمد، گفتند: این سحری است آشکار.
با این وجود ما در انجیل ها نامی از احمد نمی بینیم بلکه ترجمه آن را به زبان عبری در اناجیل می بینیم (فارقلیط در انجیل یوحنا 14:16 و 15:26 و 16:7)که این موید این است که وقتی قرآن می گوید احمد در کلام مسیح آمده ترجمه عبری آن است نه کلمه عربی آن .
در مورد کلام امام رضا نیز همین گونه است وقتی که می گوید محمد عربی منظور مسمای آن است نه اسم آن ، یعنی پیامبر اسلام که بعد از مسیح می آید.
اگر مراجعه کنید به موارد به کار رفته فارقلیط در یوحنا می یابید در باره پیامبری گفتگوست که بعد از مسیح می آید که این معنا معهود و قریب به ذهن علمای مسیحی بوده است.
3. قرینه ای بهتر برای این که منظور امام از عبارت نام "محمد عربی" در یوحنا نبوده این است که اصلا حضرت نمی فرماید ذکر نام محمد عربی بلکه می فرماید ذکر دین و محمد عربی و اهل بیتش . قرینه دیگر این که این محمد عربی و اهلبیتش از مفهوم سفر سوم انجیل یوحنا برداشت می شده نه این که کاملا نام آمده باشد چرا که در ادامه حضرت به راس جالوت می گوید سفر سوم را بخوان و خود حضرت آن را شروع به خواندن می کند تا به مطالب اشاره شده با دین اسلام می رسد و آن را شاهد می آورد و الا اگر منظور حضرت آمدن نام محمد به صورت منطوق می بود دیگر این قدر رفت و برگشت نیاز نداشت.
بدون شک مفهوم دین محمد(ص) ذکر شده بوده است نه منطوق و اصل آن.
1. همان گونه که می دانید انجیل های مسیحیان در طول زمان دستخوش تغییرات و تحریفاتی شده که این تغییرات مانع از این می شود که کلام امام رضا را در انجیل های امروزی پیجویی کنیم و اگر بخواهیم بگوییم این لفظ در انجیل یوحنا نبوده باید در نسخه های تاریخی آن که در زمان امام رضا بوده پیجویی شود.
با سلام و تبریک عید غدیر
با توجه به فرمایش شما استدلال امام علیه السلام هیچ کاربردی برای زمان حال نداره چون اولا امکان تحقیق در نسخ های انجیل در 1000 سال پیش نیست دوما مسیحیت این طور ادعا می کند که ما این چهار انجیل رو قبول داریم که الان هست و در اون اسم محمد یا احمد نیست!
با این وجود ما در انجیل ها نامی از احمد نمی بینیم بلکه ترجمه آن را به زبان عبری در اناجیل می بینیم (فارقلیط در انجیل یوحنا 14:16 و 15:26 و 16:7)که این موید این است که وقتی قرآن می گوید احمد در کلام مسیح آمده ترجمه عبری آن است نه کلمه عربی آن .
فارقلیط نمیتونه منظورش محمد باشه چون اسم ترجمه نمیشه! اسم همون طوری میاد مثلا محمد در انگلیسی ستایش شده نیست خود محمد هست!
اگر مراجعه کنید به موارد به کار رفته فارقلیط در یوحنا می یابید در باره پیامبری گفتگوست که بعد از مسیح می آید که این معنا معهود و قریب به ذهن علمای مسیحی بوده است.
آدرس دقیقش رو لطف می کنید تا بررسی کنم
ین محمد عربی و اهلبیتش از مفهوم سفر سوم انجیل یوحنا برداشت می شده نه این که کاملا نام آمده باشد چرا که در ادامه حضرت به راس جالوت می گوید سفر سوم را بخوان و خود حضرت آن را شروع به خواندن می کند تا به مطالب اشاره شده با دین اسلام می رسد و آن را شاهد می آورد و الا اگر منظور حضرت آمدن نام محمد به صورت منطوق می بود دیگر این قدر رفت و برگشت نیاز نداشت
شما دارید از خود متن که مورد سوال بنده هست استدلال می آورید و میگید عالم یهودی تایید کرده!!!
یا حق
سلام.
1. همان گونه که می دانید انجیل های مسیحیان در طول زمان دستخوش تغییرات و تحریفاتی شده که این تغییرات مانع از این می شود که کلام امام رضا را در انجیل های امروزی پیجویی کنیم و اگر بخواهیم بگوییم این لفظ در انجیل یوحنا نبوده باید در نسخه های تاریخی آن که در زمان امام رضا بوده پیجویی شود.
اولاً اثبات اینکه اناجیل از زمان امام رضا تا الان تغییراتی کرده اند و همچنین اثبات اینکه این تغییرات دقیقاً در زمینۀ پیشگوییهاست، به عهدۀ مدعی است.
ثانیاً به فرض اثبات، ما نمی توانیم با توسل به جهل بگوییم که حتماً چنین چیزی بوده و از موارد تحریفی است.
2. این کلام امام رضا (ع) موید به تایید قرآن است:
وَإِذْ قَالَ عِیسَی ابْنُ مَرْیَمَ یَا بَنِی إِسْرَائِیلَ إِنِّی رَسُولُ اللَّهِ إِلَیْکُم مُّصَدِّقًا لِّمَا بَیْنَ یَدَیَّ مِنَ التَّوْرَاةِ وَمُبَشِّرًا بِرَسُولٍ یَأْتِی مِن بَعْدِی اسْمُهُ أَحْمَدُ فَلَمَّا جَاءهُم بِالْبَیِّنَاتِ قَالُوا هَذَا سِحْرٌ مُّبِینٌ
زمانی را که عیسی بن مریم گفت: ای بنی اسرائیل! همانا من فرستاده خداوند به سوی شما هستم، در حالی که تورات را که پیش از من بوده است تصدیق می کنم، و به رسولی که بعد از من می آید و نامش احمد است بشارت می دهم; پس چون با دلیل های روشن نزدشان آمد، گفتند: این سحری است آشکار.
با این وجود ما در انجیل ها نامی از احمد نمی بینیم بلکه ترجمه آن را به زبان عبری در اناجیل می بینیم (فارقلیط در انجیل یوحنا 14:16 و 15:26 و 16:7)که این موید این است که وقتی قرآن می گوید احمد در کلام مسیح آمده ترجمه عبری آن است نه کلمه عربی آن .
در مورد کلام امام رضا نیز همین گونه است وقتی که می گوید محمد عربی منظور مسمای آن است نه اسم آن ، یعنی پیامبر اسلام که بعد از مسیح می آید.
اگر مراجعه کنید به موارد به کار رفته فارقلیط در یوحنا می یابید در باره پیامبری گفتگوست که بعد از مسیح می آید که این معنا معهود و قریب به ذهن علمای مسیحی بوده است.
اولاً قرآن فرموده است که عیسی بن مریم گفت، و نفرموده است که در انجیل مسیحیان مکتوب است.
ثانیاً در آیۀ قرآن خطاب مسیح به بنی اسرائیل است ولی در بابهای 14 تا 16 از انجیل یوحنا، مسیح در حال سخن گفتن با حواریون است.
ثالثاً جملات ذکر شده در این آیه از قرآن که مسیح می فرماید من رسول خدا بر شما و بشارت دهنده به پیامبری به نام احمد هستم، با مطالب بابهای 14 تا 16 از انجیل یوحنا قابل تطلبیق نیست.
رابعاً در بابها 14 تا 16 از انجیل یوحنا، نگفته که آن موعود یک پیامبر است.
خامساً انجیل یوحنا به زبان یونانی نوشته شده است و نه سریانی و عبارتی که در تمام نسخ یونانی است، پاراکلیتوس است که به معنای وکیل مدافع است و نه ستوده و احمد.
سادساً باید توجه داشت که بشارت به پارکلیتوس، یکی از مبهمترین بشارتها است و مسیحیان به روح القدس، مسلمین به حضرت رسول و بهائیان نیز به بهاءالله نسبتش می دهند. در مورد روح القدس و پیامبر بودن، جای بحث و تشکیک بسیار است و این متن صراحت کافی برای اطمینان به کیستی فرد ندارد.
3. قرینه ای بهتر برای این که منظور امام از عبارت نام "محمد عربی" در یوحنا نبوده این است که اصلا حضرت نمی فرماید ذکر نام محمد عربی بلکه می فرماید ذکر دین و محمد عربی و اهل بیتش . قرینه دیگر این که این محمد عربی و اهلبیتش از مفهوم سفر سوم انجیل یوحنا برداشت می شده نه این که کاملا نام آمده باشد چرا که در ادامه حضرت به راس جالوت می گوید سفر سوم را بخوان و خود حضرت آن را شروع به خواندن می کند تا به مطالب اشاره شده با دین اسلام می رسد و آن را شاهد می آورد و الا اگر منظور حضرت آمدن نام محمد به صورت منطوق می بود دیگر این قدر رفت و برگشت نیاز نداشت.بدون شک مفهوم دین محمد(ص) ذکر شده بوده است نه منطوق و اصل آن.
خب سفر سوم، یعنی کتاب سوم. شما بفرمایید کدام کتاب مدّ نظر است؟ انجیل یوحنا یک کتاب یک جلدی است و نه پنج جلدی مثل تورات که دارای پنج سفر باشد.
به هر حال بنده بعد از سالها تحقیق به شما می گویم که هر چند می توان گمان کرد که نام "محمد" در متن عبری عهد عتیق آمده باشد، ولی نمی توان یقین داشت.
بنده در مورد بحث امام رضا با جاثلیق بر سر الوهیت مسیح هم نقدی جدی دارم که اگر خواستید خدمتتان ارائه می کنم. البته این نقدها به نویسندۀ محترم کتاب احتجاجات باز می گردد و که این روایات را به صورت مرسل، نقل می کنند و نه به امام رضا.
با توجه به فرمایش شما استدلال امام علیه السلام هیچ کاربردی برای زمان حال نداره چون اولا امکان تحقیق در نسخ های انجیل در 1000 سال پیش نیست دوما مسیحیت این طور ادعا می کند که ما این چهار انجیل رو قبول داریم که الان هست و در اون اسم محمد یا احمد نیست!
با سلام و عرض تبریک عید الله اکبر
تنها چیزی که هست این که کسی نمی تواند ادعا کند که الان فلان مضمون در انجیل نیست پس دلالت این حدیث مشکل دارد بلکه این احتمال وجود دارد که تحریف صورت گرفته باشد و " اذا جاء الاحتمال بطل الاستدلال.
اما این که مسیحیان چه می گویند که اصلا مورد بحث ما نیست اگر سند این مناظرات هم متواتر هم می بود برای محاجه با مسیحیان کاربردی نداشت.
فارقلیط نمیتونه منظورش محمد باشه چون اسم ترجمه نمیشه! اسم همون طوری میاد مثلا محمد در انگلیسی ستایش شده نیست خود محمد هست!
فارقلیط اسم نیست بلکه صفت است . به عبارت دیگر بیان صفات برای یک اسم غیر معلوم است . مثل این که می گویند در آخر الزمان عادل دادگر خواهد آمد این مجموعه صفات برای یک فرد است که اسم او گفته نشده است.
آدرس دقیقش رو لطف می کنید تا بررسی کنم
عرض شد:
(فارقلیط در انجیل یوحنا 14:16 و 15:26 و 16:7)
شما دارید از خود متن که مورد سوال بنده هست استدلال می آورید و میگید عالم یهودی تایید کرده!!!
یا حق
اشکالی ندارد چرا که ادامه توضیح ما قبل است شما کل مدلول را که مخدوش نکردید بلکه قسمتی از آن را مورد سوال قرار دادید که بنده از خود متن آن را واضح کردم.
اولاً اثبات اینکه اناجیل از زمان امام رضا تا الان تغییراتی کرده اند و همچنین اثبات اینکه این تغییرات دقیقاً در زمینۀ پیشگوییهاست، به عهدۀ مدعی است.
با سلام
صرف احتمالی که در مساله می آید استدلال را باطل می کند " اذا جاء الاحتمال بطل الاستدلال مگر این که دلیلی بیاید مبنی بر این که تحریف نشده است که آنگاه دیگر احتمال کارگر نخواهد شد.
ثانیاً به فرض اثبات، ما نمی توانیم با توسل به جهل بگوییم که حتماً چنین چیزی بوده و از موارد تحریفی است.
؟؟؟
اولاً قرآن فرموده است که عیسی بن مریم گفت، و نفرموده است که در انجیل مسیحیان مکتوب است.ثانیاً در آیۀ قرآن خطاب مسیح به بنی اسرائیل است ولی در بابهای 14 تا 16 از انجیل یوحنا، مسیح در حال سخن گفتن با حواریون است.
اولاقرار نیست در موید آوردن بر یک مطلب همه اجزاء آن یکی باشد همین که قرآن می فرماید که همچین وعده ای بوده کفایت می کند برای تایید این مطلب.
ثانیا: قرار است که خطابات عیسی در انجیل منعکس شود و این هم یکی از ظانها.
ثالثاً جملات ذکر شده در این آیه از قرآن که مسیح می فرماید من رسول خدا بر شما و بشارت دهنده به پیامبری به نام احمد هستم، با مطالب بابهای 14 تا 16 از انجیل یوحنا قابل تطلبیق نیست.
قابل تطبیق هست جرا که در این فقرات انجیل هم به فردی به نام ستایش شده برگزیده اشعار می دهد.
رابعاً در بابها 14 تا 16 از انجیل یوحنا، نگفته که آن موعود یک پیامبر است.
در بین پیامبران سنت این بوده که هر کدام به پیامبر بعدی خود وعده می دادند.
خامساً انجیل یوحنا به زبان یونانی نوشته شده است و نه سریانی و عبارتی که در تمام نسخ یونانی است، پاراکلیتوس است که به معنای وکیل مدافع است و نه ستوده و احمد.
نخیر به معنای ستوده شده است دلیلتان را بر گفتارتان مستدلا بیان فرمایید.
سادساً باید توجه داشت که بشارت به پارکلیتوس، یکی از مبهمترین بشارتها است و مسیحیان به روح القدس، مسلمین به حضرت رسول و بهائیان نیز به بهاءالله نسبتش می دهند. در مورد روح القدس و پیامبر بودن، جای بحث و تشکیک بسیار است و این متن صراحت کافی برای اطمینان به کیستی فرد ندارد.
به هر حال بنده بعد از سالها تحقیق به شما می گویم که هر چند می توان گمان کرد که نام "محمد" در متن عبری عهد عتیق آمده باشد، ولی نمی توان یقین داشت.
بحث در این باره بسیار شده است شما را به کتاب "بشارت عهدین" نوشته "محمد صادقی تهرانی" ارجاع می دهم.
بنده در مورد بحث امام رضا با جاثلیق بر سر الوهیت مسیح هم نقدی جدی دارم که اگر خواستید خدمتتان ارائه می کنم. البته این نقدها به نویسندۀ محترم کتاب احتجاجات باز می گردد و که این روایات را به صورت مرسل، نقل می کنند و نه به امام رضا.
با سلام و عرض تبریک عید الله اکبر
تنها چیزی که هست این که کسی نمی تواند ادعا کند که الان فلان مضمون در انجیل نیست پس دلالت این حدیث مشکل دارد بلکه این احتمال وجود دارد که تحریف صورت گرفته باشد و " اذا جاء الاحتمال بطل الاستدلال.
اما این که مسیحیان چه می گویند که اصلا مورد بحث ما نیست اگر سند این مناظرات هم متواتر هم می بود برای محاجه با مسیحیان کاربردی نداشت.
سلام ممنون از شما
کل مسئله با این جمله شما حل شد
بحث در مورد مناظره با مسیحی حل شد بریم مناظره دومی!
استدلالات موجود در این مناظره، بسیار ضعیف هستند و بنده به دوستان مسلمان توصیه می کنم هرگز از آنها علیه یک مسیحی استفاده نکنند.
دوست گرامی این مسئله رو خود کارشناس محترم گفتن به متن بالا دقت کنید
اما اینکه طبرسی گمان می کند که این سؤال به سرعت هر فرد مسیحی را ساکت می کند، خیالی باطل است
گرامی جناب طبرسی از علما شیعه هستند لطفا کمی محترمانه تر!!!
و مناظره رو نقل کردن من کتابشون رو چک نکردم که حدیث مرسله یا نه ولی شیخ صدوق ره هم در عیون نقل کردن و مرسل نیست و فقط یک راوی ضعیف داشت در تاپیک قبلی مفصل بحث کردیم -سر این موضوع- رجوع کنید
یا حق
نقد دوم
اولین ایراد که صحت کل حدیث رو زیر سوال میبره!
[=irans]امام رضا علیه السلام رو به رأس الجالوت، بزرگ یهودیان، کرد و فرمود: «تو میپرسی یا من بپرسم؟»
[=irans]گفت:« من میپرسم؛ ولی باید از تورات و[=irans] انجیل[=irans] یا زبور داود و صحف ابراهیم و موسی با من صحبت کنید. شما نبوت حضرت محمد صلی الله علیه و آله وسلم را چگونه اثبات می کنید؟»
[=irans]فرمود: « موسی بن عمران و عیسی بن مریم و داود به نبوت او شهادت داده اند.»
مگر یهود انجیل ها رو قبول دارند؟!
[=irans]فرمود: « موسی بن عمران و عیسی بن مریم و داود به نبوت او شهادت داده اند.»
[=irans]راس الجالوت[=irans] گفت: « کجا؟»
[=irans]اما[=irans]م[=irans] فرمود:« مگر حضرت موسی به بنی اسرائیل وصیّت نکرد که به زودی پیغمبری از برادران شما خواهد آمد؛ او را تصدیق کنید؟»
[=irans]گفت:« بله؛ این سخن موسی است.»
[=irans]امام فرمود: « آ[=irans]یا از برادران بنی اسرائیل پیغمبری جز محمد آمده است؟[=irans]»
[=irans]گفت: « نه »
آیا اینکه تا آن زمان پیامبری از برادران بنی اسرائیل نیامده بود این دلیل بر نبوت پیامبر ما میشود؟ ممکنه ایشان پیامبر نباشن و بعدا فرد دیگری بیاید از فرزندان اسماعیل علیه السلام
این استدلال دیگه بطلان و جعلی بودن کل مناظرات رو اثبات میکنه درسته؟
باز نقد هست به این مناظره دومی که فعلا بماند
ممنون از همراهی شما جناب شعیب:Gol::Gol::Gol:
یا حق
آیا اینکه تا آن زمان پیامبری از برادران بنی اسرائیل نیامده بود این دلیل بر نبوت پیامبر ما میشود؟
با سلام خدمت شما دوست گرامی
منظور از برادران بنی اسرائیل فرزندان اسماعیل است چرا که ابراهیم دو فرزند داشت یکی اسماعیل و یکی اسحاق که یعقوب فرزند اسحاق و معروف به اسرائیل که فرزندان او را بنی اسرائیل می گویند .و از نسل اسماعیل فقط پیامبر اسلام به نبوت رسید. پس وقتی از اولاد اسماعیل که از آن به برادران اسرائیل تعبیر می شود شخصی ادعای پیامبری می کند مسبوق به قولی است که پیامبر خود یهودی ها یعنی موسی داده است. پس این دلیل محکمی بر پیامبری پیامبر اسلام و قابل احتجاج با یهودیان است
در زیر اصل متن را برای وضوح بیشتر می آورم:
"تعلم يا يهودي ان موسى أوصى بني اسرائيل فقال لهم: انه سيأتيكم نبي من اخوانكم فيه فصدقوا، ومنه فاسمعوا، فهل تعلم أن لبني اسرائيل اخوة غير ولد اسماعيل، ان كنت تعرف قرابة اسرائيل من اسماعيل والنسب الذي بينهما من قبل ابراهيم عليه السلام ؟ فقال رأس الجالوت: هذا قول موسى لا ندفعه. فقال له الرضا عليه السلام: هل جاءكم من اخوة بني اسرائيل غير محمد صلى الله عليه وآله ؟ قال: لا"
حضرت هم به این وعده موسی به بنی اسرائیل استدلال می کند که"انه سيأتيكم نبي من اخوانكم فيه فصدقوا، ومنه فاسمعوا،"
آنگاه به تبیین موضع می پردازد و برادران بنی اسرائیل را معرفی می کند:"فهل تعلم أن لبني اسرائيل اخوة غير ولد اسماعيل، ان كنت تعرف قرابة اسرائيل من اسماعيل والنسب الذي بينهما من قبل ابراهيم عليه السلام ؟"
همان گونه که عرض شد ابراهیم دو پسر داشت اسحاق و اسماعیل که بنی اسرائیل از اولاد اسحاق اند و موسی وعده داده که از اولاد اسماعیل پیامبری خواهد آمد .
تا زمان پیامبر اسلام هیچ کس از اولاد اسماعیل ادعای پیامبری نکرده بود پس بنی اسرائیل باید منتظر پیامبری در اولاد اسماعیل می بودند که ظهور کند و پیامبر اسلام از اولاد اسماعیل بوده که به زعم آنها ادعا کرده پس قابل بررسی می باشد و نمی شود آن را نفی کرد و حد اقل باید درباره پیامبری اش تحقیق کنند و اگر فهمیدند که پیامبر است باید"فيه فصدقوا، ومنه فاسمعوا،"
ممکنه ایشان پیامبر نباشن و بعدا فرد دیگری بیاید از فرزندان اسماعیل علیه السلام
این استدلال دیگه بطلان و جعلی بودن کل مناظرات رو اثبات میکنه درسته؟
این که فقط ادعا شود که یکی از اولاد اسماعیل ادعای پیامبری کند پس بنا بر "قول موسی به قومش" باید او را پیامبر دانست درست نیست چرا که می توان ادعا کرد که شاید هنوز آن پیامبر از اولاد اسماعیل نیامده باشد و این شخص که از اولاد اسماعیل ادعای پیامبری کرده کاذب است(نعوذ بالله)
آری اما اگر استدلال به همین جا ختم شود این سوال جا خواهد داشت ولی اگر به ادامه سخن حضرت توجه کنید استدلال کامل می شود:
"فقال له الرضا عليه السلام: هل تنكرون التوراة تقول لكم: جاء النور من قبل طور سيناء، وأضاء للناس من جبل ساعير، واستعلن علينا من جبل فاران ؟ قال رأس الجالوت: اعرف هذه الكلمات وما اعرف تفسيرها. قال الرضا عليه السلام: أنا أخبرك به اما قوله: جاء النور من قبل طور سيناء: فذلك وحي الله تبارك وتعالى الذي أنزله على موسى على جبل طور سيناء، واما قوله: وأضاء للناس في جبل ساعير، فهو: الجبل الذي اوحى الله عزوجل إلى عيسى بن مريم عليه السلام وهو عليه، واما قوله: واستعلن علينا من جبل فاران: فذاك جبل من جبال مكة، وبينه وبينها يومان أو يوم. قال شعيا النبي - فيما تقول أنت واصحابك في التوراة - رأيت راكبين أضاء لهما الارض، أحدهما على حمار، والاخر على جمل، فمن راكب الحمار ومن راكب الجمل ؟ قال رأس الجالوت: لا اعرفهما فخبرني بهما ! قال: اما راكب الحمار فعيسى، واما راكب الجمل فمحمد صلى الله عليه وآله أتنكر هذا من التوراة ؟ قال: لا ما انكره."
توضیح:امام در این مناظره سه گام بر می دارد:
گام اول:ابتدا امام رضا(ع) محدوده پیامبر آخر الزمان را از لسان موسی مشخص می کند که "انه سيأتيكم نبي من اخوانكم فيه فصدقوا، ومنه فاسمعوا" و پیروانش را ملزم به تبعیت از او می کند . این بیان حد اقل کاری که می کند این است که می فهماند پیامبری که بنی اسرائیل باید به دنبال آن باشند در نسل اسماعیل است پس باید مترقب ظهور او باشند و هر گونه ادعایی در اولاد اسماعیل معتنی به و مهم است و باید بررسی شود به زبان ساده تر این که ای یهودی ها حال که محمد ادعای پیامبری کرده و او از اولاد اسماعیل است حد اقل بررسی کنید و او را بی مورد رد نکنید شاید این همان باشد که موسی وعده داده و شما باید"فيه فصدقوا، ومنه فاسمعوا" این محمد(ص) در محدوده اولاد اسماعیل است چرا اعتنا نمی کنید و به راحتی انکار می کنید. این گام اول
گام دوم : در گام دوم حضرت از تورات و زبور شواهدی بر پیامبری حضرت محمد می آورد نشانه هایی که همه آنها بر پیامبر اسلام تطبیق می کند:
قال الرضا عليه السلام: أنا أخبرك به اما قوله: جاء النور من قبل طور سيناء: فذلك وحي الله تبارك وتعالى الذي أنزله على موسى على جبل طور سيناء، واما قوله: وأضاء للناس في جبل ساعير، فهو: الجبل الذي اوحى الله عزوجل إلى عيسى بن مريم عليه السلام وهو عليه، واما قوله: واستعلن علينا من جبل فاران: فذاك جبل من جبال مكة، وبينه وبينها يومان أو يوم. قال شعيا النبي - فيما تقول أنت واصحابك في التوراة - رأيت راكبين أضاء لهما الارض، أحدهما على حمار، والاخر على جمل، فمن راكب الحمار ومن راكب الجمل ؟ قال رأس الجالوت: لا اعرفهما فخبرني بهما ! قال: اما راكب الحمار فعيسى، واما راكب الجمل فمحمد صلى الله عليه وآله أتنكر هذا من التوراة ؟ قال: لا ما انكره.
قال الرضا عليه السلام: هل تعرف حيقوق النبي عليه السلام ؟ قال: نعم. اني به لعارف ! قال: فانه قال - وكتابكم ينطق به -: جاء الله تعالى بالبيان من جبل فاران، وامتلات السماوات من تسبيح احمد وامته، يحمل خيله في البحر كما يحمل في البر، يأتينا بكتاب جديد بعد خراب بيت المقدس، يعني بالكتاب: القرآن. أتعرف هذا وتؤمن به ؟ قال رأس الجالوت: قد قال ذلك حيقوق النبي عليه السلام ولا ننكر قوله. قال الرضا عليه السلام: فقد قال داود عليه السلام في زبوره - وأنت تقرأه -: اللهم ابعث مقيم السنة بعد الفترة، فهل تعرف نبيا أقام السنة بعد الفترة غير محمد صلى الله عليه وآله ؟ قال رأس الجالوت: هذا قول داود نعرفه ولا ننكره، ولكن عنى بذلك: عيسى وامامه هي الفترة. قال الرضا عليه السلام: جهلت ان عيسى لم يخالف السنة، وكان موافقا لسنة التوراة، حتى رفعه الله إليه، وفي الانجيل مكتوب: ان ابن البرة ذاهب و (الفارقليطا) جائي من بعدي، هو يخف الاصار، ويفسر لكم كل شئ، ويشهد لي كما شهدت له، أنا جئتكم بالامثال وهو يأتيكم بالتأويل، أتؤمن بهذا في الانجيل ؟ قال: نعم. لا انكره.
گام سوم:در گام سوم حضرت دلیل اصلی بر نبوت و رسالت حضرت محمد را می آورد که همان معجزات نبی مکرم اسلام و در راس قرآن است.
امام رضا(ع) بعد از آن که راه را برای پیروان ادیان دیگر بر قبول رسالت پیامبر اسلام باز کرد( که پیامبر آخرین باید از اولاد اسماعیل باشد) و ذکر شواهدی از تورات که فقط بر حضرت محمد و فضای نبوت ایشان صدق می کرد حال که تمامی قراین و شواهد بر رسالت پیامبر گواهی می دهند دلیل اصلی رسالت هر نبی را با ذکر شواهدی از انبیاء خودشان که همان معجزه است( با ذکر اعجازش) بیان فرمودند و به معرفی معجزه های پیامبر اسلام نیز پرداختند. و نه تنها نبوت نبی مکرم اسلام را ثابت کردند بلکه نبوت عیسی مسیح را نیز برای راس الجالوت به اثبات رساندند:
"قال الرضا عليه السلام: اسألك عن نبيك موسى بن عمران عليه السلام. فقال: سل ! قال: ما الحجة على ان موسى ثبتت نبوته ؟ قال اليهودي: انه جاء بما لم يجئ أحد من الانبياء قبله. قال له عليه السلام: مثل ماذا ؟ قال: مثل فلق البحر، وقلبه العصا حية تسعى، وضربه الحجر فانفجر منه العيون واخراجه يده بيضاء للناظرين، وعلامات لا يقدر الخلق على مثلها. قال له الرضا عليه السلام: صدقت في انها كانت حجته على نبوته، انه جاء بما لا يقدر الخلق على مثله، أفليس كل من ادعى أنه نبي وجاء بما لا يقدر الخلق على مثله وجب عليكم تصديقه ؟ قال: لا. لان موسى لم يكن له نظير لمكانه من ربه وقربه منه، ولا يجب علينا الاقرار بنبوة من ادعاها حتى يأتي من الاعلام بمثل ما جاء. قال الرضا عليه السلام: فكيف أقررتم بالانبياء الذين كانوا قبل موسى، ولم يفلقوا البحر ولم يفجروا من الحجر اثنتي عشر عينا، ولم يخرجوا ايديهم مثل اخراج موسى يده بيضاء، ولم يقلبوا العصا حية تسعى ؟ ! قال له اليهودي: قد خبرتك انك متى جاؤا على نبوتهم من الايات بما لا يقدر الخلق على مثله ولو جاؤا بمثل ما لم يجئ به موسى، أو كانوا على ما جاء به موسى وجب تصديقهم. قال الرضا عليه السلام: يا رأس الجالوت ! فما يمنعك من الاقرار بعيسى بن مريم، وكان يحيي الموتى، ويبرئ الاكمه والابرص، ويخلق من الطين كهيئة الطير ثم ينفخ فيه فيكون طائرا باذن الله ؟ ! قال رأس الجالوت: يقال: انه فعل ذلك، ولم نشهده. قال الرضا عليه السلام: أرأيت ما جاء به موسى من الايات وشاهدته ! أليس انما جاء الاخبار من ثقاة أصحاب موسى انه فعل ذلك ؟ قال: بلى. قال: كذلك أيضا اتتكم الاخبار المتواترة بما فعل عيسى بن مريم. فكيف صدقتم بموسى ولم تصدقوا بعيسى ؟ ! فلم يحر جوابا. فقال الرضا عليه السلام: وكذلك أمر محمد صلى الله عليه وآله وما جاء به، وأمر كل نبي بعثه الله، ومن آياته انه كان يتيما فقيرا راعيا أجيرا، ولم يتعلم، ولم يختلف إلى معلم. ثم جاء بالقرآن الذي فيه قصص الانبياء عليهم السلام وأخبارهم حرفا حرفا، واخبار من مضى ومن بقي إلى يوم القيامة، ثم كان يخبرهم بأسرارهم وما يعملون في بيوتهم، بآيات كثيرة لا تحصى...."
به نظر من این کلام و استدلال و این نحوه مناظره جز از معصوم بر نمی آید( الحمد لله):Gol:
اولین ایراد که صحت کل حدیث رو زیر سوال میبره!
امام رضا علیه السلام رو به رأس الجالوت، بزرگ یهودیان، کرد و فرمود: «تو میپرسی یا من بپرسم؟»
گفت:« من میپرسم؛ ولی باید از تورات و انجیل یا زبور داود و صحف ابراهیم و موسی با من صحبت کنید. شما نبوت حضرت محمد صلی الله علیه و آله وسلم را چگونه اثبات می کنید؟»
فرمود: « موسی بن عمران و عیسی بن مریم و داود به نبوت او شهادت داده اند.»
مگر یهود انجیل ها رو قبول دارند؟!
با سلام
آنچه به نظر بنده می رسد این است که راس الجالوت که بزرگ یهودیان در علم دین یهودیت است در مقام مناظره چون دین اسلام را متاخر از مسیحیت و یهودیت می داند یک نوع تعیین موضع می کند و می گوید اگر حرفی داری باید از غیر منابع دینی خودتان بزنی تا مورد قبول واقع شود . یک نوع تعیین تکلیف است که ما آن حرفی را قبول می کنیم که غیر از دین شما باشد و اگر می خواهی دینت را اثبات کنی از غیر آن باید اثبات کنی و الا یهودیان انجیل را قبول ندارند اگر چه از متن مناظره این گونه بر می آید که راس الجالوت نیز مسلط به انجیل و زبور نیز هست که این رسم اهل مناظره در قدیم بوده که کتب ادیان دیگر را برای استفاده علیه آنها از بر می کردند همان گونه که امروزه هم اساتید مناظره شیعه کتب صحاح اهل سنت و حتی انجیل را نیز مسلط هستند(الله عالم)
به نقل از " مسلمان ایرانی":جناب شعیب، با سلام. پاسخی طولانی به فرمایشاتتان دادم، ولی بدبختانه دوستانی در این سایت عادت دارند که از دهها پاراگراف به یک کلمه گیر بدهند و آزارمان بدهند. بنده اگر دوست داشتید ضعفهای بحثتان را خصوصی عرض می کنم، اگر هم فکر می کنید که استدلالهایتان صحیح است، بنده دخالتی نمی کنم. فقط خواستم کمکی بکنم که متأسفانه نمی گذارند. لذا تمام مطالبی که در جوابتان گفته بودم و همچنین آن نقد خودم که از چهار بُعد نقد، به یک کلمه در آن گیر می دهند را حذف کردم. باشد که نقد ما در اختیار خودمان باشد تا با افرادی که می توانند قدری هم برای بتهای فکریشان فکری بکنند، در میان گذاشته شود.
با سلام خدمت شما دوست عزیز
مسئولیت حذف یا بر گرداندن پست های غیر مرتبط با بحث با بنده نیست و من فقط پاسخگویی به پست های دوستان دارم و اگر در این راه اشتباهی رخ داده بنده عذر می خواهم .
ما و اکثر کاربران این سایت در پی بیان نظرات و توضیح مطالب و رفع شبهات ذهنی خود و دیگران هستیم و انشا الله هیچ جمود و تعمد و اصراری بر اشتباهات نیست.
البته بنده به فعالیت و نظام بخشی مدیران و ناظران سایت احترام و اطمینان کامل را دارم و اگر در این میان اشتباهی رخ دهد عمدی نبوده و هیچ غرضی در کار نیست( انشا الله) و سعی بنده هم این است که در حیطه فعالیت این ناظران و مدیران دخالت نکنم و اگر مطلبی از دوستی حذف شده در صورت نیاز به صورت خصوصی در خدمت خواهم بود.
به هر حال بنده بعد از سالها تحقیق به شما می گویم که هر چند می توان گمان کرد که نام "محمد" در متن عبری عهد عتیق آمده باشد، ولی نمی توان یقین داشت.
در عهد عتیق هم که دوستمون (به اسم حضرت محمد عبری) درمورد محمد در تورات فرمودن و شما هم تایید کردین ، کلمه محمدیم ، همان محمد است . در زبان عبری ( ایم ) بعد از اسم نشانه جمع و جمع بستن برای احترام است .
نقل قول نوشته اصلی توسط مسلمان ایرانی نمایش پست ها
خامساً انجیل یوحنا به زبان یونانی نوشته شده است و نه سریانی و عبارتی که در تمام نسخ یونانی است، پاراکلیتوس است که به معنای وکیل مدافع است و نه ستوده و احمد.
سلام
آقای مسلمان ایرانی من کار شناس نیستم ولی به اندازه ایکه یک مسلمون باید از بقیه ادیان اطلاع داشته باشه ، میدونم .
انجیل اصلی به زبان یونانی نیست به زبان آرامی هست و پارکلیتوس که فرمودین بعد از ترجمه به این لفظ در اومده
ضمناً شما طوری راجع به انجیل صحبت می کنید که انگار مبنا برای یک مسلمون انجیله !
فاراقلیطی که در انجیل آمده به معنی ستوده هست و محمد هم به معنی ستوده پس معلوم میشه که این نامردا اسم حضرت محمد رو هم صفت در نظر گرفتن و ترجمه کردن مثلاً زمان ترجمه آرامی به انگلیسی یا هر زبان دیگری .
تا زمان پیامبر اسلام هیچ کس از اولاد اسماعیل ادعای پیامبری نکرده بود پس بنی اسرائیل باید منتظر پیامبری در اولاد اسماعیل می بودند که ظهور کند و پیامبر اسلام از اولاد اسماعیل بوده که به زعم آنها ادعا کرده پس قابل بررسی می باشد و نمی شود آن را نفی کرد و حد اقل باید درباره پیامبری اش تحقیق کنند و اگر فهمیدند که پیامبر است باید"فيه فصدقوا، ومنه فاسمعوا،"
با سلام
بله تا اینجا که همون حرف بنده رو فرمودید فقط بی زحمت سند این حرف رو هم بفرمایید که کجای تورات فعلی اومده که پیامبری از اولاد حضرت اسماعیل علیه السلام می آید
"فقال له الرضا عليه السلام: هل تنكرون التوراة تقول لكم: جاء النور من قبل طور سيناء، وأضاء للناس من جبل ساعير، واستعلن علينا من جبل فاران ؟ قال رأس الجالوت: اعرف هذه الكلمات وما اعرف تفسيرها. قال الرضا عليه السلام: أنا أخبرك به اما قوله: جاء النور من قبل طور سيناء: فذلك وحي الله تبارك وتعالى الذي أنزله على موسى على جبل طور سيناء، واما قوله: وأضاء للناس في جبل ساعير، فهو: الجبل الذي اوحى الله عزوجل إلى عيسى بن مريم عليه السلام وهو عليه، واما قوله: واستعلن علينا من جبل فاران: فذاك جبل من جبال مكة، وبينه وبينها يومان أو يوم.
چرا عالم یهودی به این راحتی تفسیر امام علیه السلام رو قبول کرد؟
یعنی بعد این همه سال از بعثت حضرت موسی علیه السلام هنوز تفسیر اون بخش تورات رو نمیدونستن؟
قال شعيا النبي - فيما تقول أنت واصحابك في التوراة - رأيت راكبين أضاء لهما الارض، أحدهما على حمار، والاخر على جمل، فمن راكب الحمار ومن راكب الجمل ؟ قال رأس الجالوت: لا اعرفهما فخبرني بهما ! قال: اما راكب الحمار فعيسى، واما راكب الجمل فمحمد صلى الله عليه وآله أتنكر هذا من التوراة ؟ قال: لا ما انكره."
باز همون نکته هست چرا به راحتی تفسیر امام علیه السلام رو قبول کرد اون مثلا بزرگ عالمان یهود بوده!!!
قال الرضا عليه السلام: هل تعرف حيقوق النبي عليه السلام ؟ قال: نعم. اني به لعارف ! قال: فانه قال - وكتابكم ينطق به -: جاء الله تعالى بالبيان من جبل فاران، وامتلات السماوات من تسبيح احمد وامته، يحمل خيله في البحر كما يحمل في البر، يأتينا بكتاب جديد بعد خراب بيت المقدس، يعني بالكتاب: القرآن. أتعرف هذا وتؤمن به ؟ قال رأس الجالوت: قد قال ذلك حيقوق النبي عليه السلام ولا ننكر قوله
معنیش رو نفهمیدم میشه ترجمه کنید!!!
بزرکوار بنده کمی عربی بلدم ولی بنظرم بهتر باشه به زبان کشور خودمون بحث کنیم!
این دو نقل امام علیه السلام کجای تورات فعلی هست آدرس رو بفرمایید
فقد قال داود عليه السلام في زبوره - وأنت تقرأه -: اللهم ابعث مقيم السنة بعد الفترة، فهل تعرف نبيا أقام السنة بعد الفترة غير محمد صلى الله عليه وآله ؟ قال رأس الجالوت: هذا قول داود نعرفه ولا ننكره، ولكن عنى بذلك: عيسى وامامه هي الفترة. قال الرضا عليه السلام: جهلت ان عيسى لم يخالف السنة، وكان موافقا لسنة التوراة، حتى رفعه الله إليه، وفي الانجيل مكتوب: ان ابن البرة ذاهب و (الفارقليطا) جائي من بعدي، هو يخف الاصار، ويفسر لكم كل شئ، ويشهد لي كما شهدت له، أنا جئتكم بالامثال وهو يأتيكم بالتأويل، أتؤمن بهذا في الانجيل ؟ قال: نعم. لا انكره.
باز مشکل ترجمه هست! لطف کنید فارسی بگید تا دقیق بفهمم!!!
سند که گفته شده در تورات و زبور رو هم دقیق بفرمایید
قال الرضا عليه السلام: اسألك عن نبيك موسى بن عمران عليه السلام. فقال: سل ! قال: ما الحجة على ان موسى ثبتت نبوته ؟ قال اليهودي: انه جاء بما لم يجئ أحد من الانبياء قبله. قال له عليه السلام: مثل ماذا ؟ قال: مثل فلق البحر، وقلبه العصا حية تسعى، وضربه الحجر فانفجر منه العيون واخراجه يده بيضاء للناظرين، وعلامات لا يقدر الخلق على مثلها. قال له الرضا عليه السلام: صدقت في انها كانت حجته على نبوته، انه جاء بما لا يقدر الخلق على مثله، أفليس كل من ادعى أنه نبي وجاء بما لا يقدر الخلق على مثله وجب عليكم تصديقه ؟ قال: لا. لان موسى لم يكن له نظير لمكانه من ربه وقربه منه، ولا يجب علينا الاقرار بنبوة من ادعاها حتى يأتي من الاعلام بمثل ما جاء. قال الرضا عليه السلام: فكيف أقررتم بالانبياء الذين كانوا قبل موسى، ولم يفلقوا البحر ولم يفجروا من الحجر اثنتي عشر عينا، ولم يخرجوا ايديهم مثل اخراج موسى يده بيضاء، ولم يقلبوا العصا حية تسعى ؟ ! قال له اليهودي: قد خبرتك انك متى جاؤا على نبوتهم من الايات بما لا يقدر الخلق على مثله ولو جاؤا بمثل ما لم يجئ به موسى، أو كانوا على ما جاء به موسى وجب تصديقهم. قال الرضا عليه السلام: يا رأس الجالوت ! فما يمنعك من الاقرار بعيسى بن مريم، وكان يحيي الموتى، ويبرئ الاكمه والابرص، ويخلق من الطين كهيئة الطير ثم ينفخ فيه فيكون طائرا باذن الله ؟ ! قال رأس الجالوت: يقال: انه فعل ذلك، ولم نشهده. قال الرضا عليه السلام: أرأيت ما جاء به موسى من الايات وشاهدته ! أليس انما جاء الاخبار من ثقاة أصحاب موسى انه فعل ذلك ؟ قال: بلى. قال: كذلك أيضا اتتكم الاخبار المتواترة بما فعل عيسى بن مريم. فكيف صدقتم بموسى ولم تصدقوا بعيسى ؟ ! فلم يحر جوابا. فقال الرضا عليه السلام: وكذلك أمر محمد صلى الله عليه وآله وما جاء به، وأمر كل نبي بعثه الله، ومن آياته انه كان يتيما فقيرا راعيا أجيرا، ولم يتعلم، ولم يختلف إلى معلم. ثم جاء بالقرآن الذي فيه قصص الانبياء عليهم السلام وأخبارهم حرفا حرفا، واخبار من مضى ومن بقي إلى يوم القيامة، ثم كان يخبرهم بأسرارهم وما يعملون في بيوتهم، بآيات كثيرة لا تحصى...."
این قسمت رو کامل فهمیدم و نقدی بهش ندارم!
با سلام
آنچه به نظر بنده می رسد این است که راس الجالوت که بزرگ یهودیان در علم دین یهودیت است در مقام مناظره چون دین اسلام را متاخر از مسیحیت و یهودیت می داند یک نوع تعیین موضع می کند و می گوید اگر حرفی داری باید از غیر منابع دینی خودتان بزنی تا مورد قبول واقع شود . یک نوع تعیین تکلیف است که ما آن حرفی را قبول می کنیم که غیر از دین شما باشد و اگر می خواهی دینت را اثبات کنی از غیر آن باید اثبات کنی و الا یهودیان انجیل را قبول ندارند اگر چه از متن مناظره این گونه بر می آید که راس الجالوت نیز مسلط به انجیل و زبور نیز هست که این رسم اهل مناظره در قدیم بوده که کتب ادیان دیگر را برای استفاده علیه آنها از بر می کردند همان گونه که امروزه هم اساتید مناظره شیعه کتب صحاح اهل سنت و حتی انجیل را نیز مسلط هستند(الله عالم)
بزرگوار بحث علمی جای ظن و گمان نیست! این موضوع نه من میتونم ثابت کنم و نه شما میتونید رد کنید بنظرم این بخش مناظره امام علیه السلام نه ضعیفه و نه قوی نظر شما چیست؟
سلام- جناب شعیب بحث رو ادامه نمیدید؟!
با سلام خدمت شما دوست بزرگوار
کمی دیر تشریف میارید به تاپیک گمان این می رود که خدای نکرده از بحث منصرف شده اید :Ghamgin: ( بنده کلا از این تاپیک فارغ شده بودم حلال بفرمایید)
با سلام
بله تا اینجا که همون حرف بنده رو فرمودید فقط بی زحمت سند این حرف رو هم بفرمایید که کجای تورات فعلی اومده که پیامبری از اولاد حضرت اسماعیل علیه السلام می آید
این بیان بنده را لطفا در پست 13 دوباره مطالعه بفرمایید این ادعای امام رضا در مناظره است که موسی به قومش گفت از برادران شما پیامبری مبعوث می شود . پس قوم بنی اسرائیل باید در اولاد اسماعیل منتظر پیامبری می بودند که در ادامه حدیث امام ادله این تعیین مصداقشان را می آورند ( و این با آن چه که شما فرمودید دو تاست)
اما آدرس فرمایش امام درباره بعثت پیامبر از برادران بنی اسرائیل:(كتاب تورات، بخش تثنيه باب 18 آيه 15-18)
نبي اي مثل موسي از برادران بني اسراييل بر مي خيزد.
يهوه خدايت نبي اي را از ميان تو از برادرانت مثل من براي تو مبعوث خواهد گردانيد او را بشنويد.....و خداوند به من گفت آنچه گفتند نيكو گفتند نبي اي را براي ايشان از ميان برادران ايشان مثل تو مبعوث خواهم كرد و كلام خود را به دهانش خواهم گذاشت و هر آنچه به او امر فرمايم به ايشان خواهد گفت .«و هر كس از كلامش اطاعت نكند من از وي انتقام خواهم گرفت» ( كتاب تورات، بخش تثنيه باب 18 آيه 15-18)
چرا عالم یهودی به این راحتی تفسیر امام علیه السلام رو قبول کرد؟
یعنی بعد این همه سال از بعثت حضرت موسی علیه السلام هنوز تفسیر اون بخش تورات رو نمیدونستن؟
باز همون نکته هست چرا به راحتی تفسیر امام علیه السلام رو قبول کرد اون مثلا بزرگ عالمان یهود بوده!!!
این دیگر اشکال متنی به مناظره نیست بلکه یک سوال روانشناسانه است .
از این سوال شما قرآن به خوبی پاسخ می گوید:
الَّذِينَ آتَيْنَاهُمُ الْكِتَابَ يَعْرِفُونَهُ كَمَا يَعْرِفُونَ أَبْنَاءهُمْ وَإِنَّ فَرِيقاً مِّنْهُمْ لَيَكْتُمُونَ الْحَقَّ وَهُمْ يَعْلَمُونَ(بقره 146)
- اهل کتاب همچنان که فرزندان خود را می شناسند او را می شناسند ، ولی ، گروهی از ايشان در عين آگاهی حقيقت را پنهان می دارند
این شواهد کتب مقدس برای پیامبری حضرت محمد آنقدر برای عالمان یهودی روشن بوده که به گواه تاریخ یهودیان مدینه و اطراف مدینه( بنا بر دانسته های دینی شان ) از اطراف کشور ها آمده بودند برای رویت پیامبر آخر الزمان و بعثت حضرت برایشان موقع الحصول بوده است.
معنیش رو نفهمیدم میشه ترجمه کنید!!!
بزرکوار بنده کمی عربی بلدم ولی بنظرم بهتر باشه به زبان کشور خودمون بحث کنیم!
این دو نقل امام علیه السلام کجای تورات فعلی هست آدرس رو بفرمایید
آن گاه امام علی بن موسی الرضا علیه السلام به رأس الجالوت عالم بزرگ یهود رو کرد و فرمود: تو از من سؤال می کنی یا من از تو سؤال کنم؟
عرض کرد: من سؤال می کنم، و هیچ دلیلی از تو نمی پذیرم مگر این که از تورات باشد یا حداقل از انجیل (که غیر از کتاب خودتان است) یا از زبور داوود یا آن چه در صحف ابراهیم و موسی آمده است.
امام علیه السلام این شرط را پذیرفت و فرمود: غیر از آن چه گفتی، از من قبول نکن!
رأس الجالوت: از کجا نبوت محمّد صلی الله علیه و آله را ثابت می کنی؟
امام علیه السلام موسی بن عمران و عیسی بن مریم و داوود پیامبران بزرگ خدا به آن شهادت داده اند!
رأس الجالوت شهادت موسی را از کجا اثبات می کنی؟
امام علیه السلام آیا می دانی که موسی به بنی اسرائیل گفت: به زودی پیامبری از فرزندان برادران شما می آید؛ سخن او را بشنوید و کلامش را تصدیق کنید. آیا برای بنی اسرائیل برادرانی جز فرزندان اسماعیل وجود دارد؟ لابد می دانی اسرائیل فرزند اسحاق و اسحاق برادر اسماعیل است و هر دو فرزندان ابراهیم اند.
رأس جالوت: درست است. این سخن موسی است.
امام علیه السلام آیا از برادران بنی اسرائیل (از دودمان اسماعیل) کسی غیر از محمّد صلی الله علیه و آله ظهور کرده است؟
رأس الجالوت: نه.
امام علیه السلام آیا همین برای تو کافی نیست؟
رأس الجالوت: خوب است، ولی دوست دارم شاهد دیگری از تورات بیاوری.
امام علیه السلام آیا انکار می کنی که تورات می گوید: نوری از طرف سینا آمد و کوه ساعیر را روشن ساخت و از کوه فاران هویدا گشت؟
رأس الجالوت: این جمله را می دانم، امّا تفسیرش چیست؟
امام علیه السلام امّا نوری که از طرف سینا آمد، واضح است، همان وحیی است که بر موسی بن عمران در طور سینا نازل شد، و اما روشن شدن کوه ساعیر اشاره به همان کوهی است که در آن جا بر عیسی بن مریم وحی شد، و منظور از کوه فاران کوهی است در اطراف مکه که با مکه یک روز فاصله دارد.
آن گاه امام علیه السلام به جمله هایی از کتاب اشعیای نبی و حیقوق نبی استدلال فرمود و سپس اضافه کرد: داوود نیز در زیورش می گوید: خداوندا کسی را مبعوث کن که سنت را بعد از فترت احیا کند. آیا کسی را سراغ داری جز محمّد صلی الله علیه و آله که این کار را انجام داده باشد؟
رأس الجالوت: چه مانعی دار که این شخص عیسی بوده باشد؟
امام علیه السلام آیا تو نمی دانی که عیسی هرگز با سنت تورات مخالف نبود و همواره آیین آن را تأیید می کرد؟ در انجیل نیز آمده است که فارقلیطا بعد از او (مسیح) می آید و همه چیز را برای شما تفسیر می کند.
رأس الجالوت: چرا، می دانم.
امام علیه السلام از همة این ها گذشته، من از تو سؤالی دارم، بگو ببینم پیامبرت موسی بن عمران به چه دلیل فرستادة خدا بوده است؟
رأس الجالوت: او کارهای خارق العاده ای انجام داده که هیچ یک از انبیای پیشین انجام نداده اند.
امام علیه السلام مثلاً چه کاری؟
رأس الجالوت: مثلاً شکافتن دریا، تبدیل عصا به مار عظیم، ضربه زدن به سنگ و جاری شدن چشمه ها از آن، ید بیضا و امثال آن.
امام علیه السلام راست می گویی، این ها دلیل خوبی بر نبوت اوست. آیا هر کس که دست به خارق عادتی زند که دیگران از انجام مثل آن ناتوان باشند و دعوی نبوت کند، نباید پذیرفت؟!
رأس الجالوت: نه؛ زیرا موسی نظیر نداشت. اگر کسی همان معجزاتی را بیاورد که موسی آورده است، باشد پذیرفت و گرنه لازم نیست.
امام علیه السلام پس چگونه پیامبران پیشین را که قبل از موسی آمدند، پذیرفته اید، در حالی که نه دریا را شکافتند و نه دوازده چشمه آب از سنگ بیرون آوردند و ید بیضایی هم مانند موسی نداشتند و عصا را نیز به مار عظیم تبدیل نکردند؟
رأس الجالوت (سخن خود را تغییر داد و گفت): من گفتم هرگاه کسی خارق عادتی انجام دهد که مردم از انجام مثل آن عاجز باشند، باید پذیرفت، هر چند مثل معجزة موسی نباشد.
امام علیه السلام پس چرا به نبوت حضرت مسیح اقرار نمی کنید که مردگان را زنده می کرد و افراد نابینا و بیماران صعب العلاج را شفا می داد و ...؟
رأس الجالوت: می گویند چنین کارهایی کرده است، ولی ما هرگز ندیده ایم!
امام علیه السلام آیا معجزات موسی را با چشم خود دیده ای؟ آیا غیر این است که افراد موثق از یاران موسی خبر داده اند و این خبر به طور متواتر به ما رسیده است؟
رأس الجالوت: نه.
امام علیه السلام بنابراین، اگر همین اخبار متواتر از معجزات مسیح خبر دهد، چگونه ممکن است نبوت او را تصدیق نکنید؟
رأس الجالوت در این جا جوابی نداشت که بدهد.
امام علیه السلام کار محمد صلی الله علیه و آله نیز چنین است.او یتیم و فقیر و درس نخوانده بود، امّا قرآنی آورد که اسرار تاریخ انبیای پیشین دقیقاً در آن تبیین شده و از حوادث گذشته و آینده خبر داده است، و نیز پیامبر از آن چه مردم در خانه های خود می گفتند یا انجام می دادند، پرده بر می داشت و بسیاری معجزات دیگر.
در این جا رأس الجالوت از سخن باز ماند!
بزرگوار بحث علمی جای ظن و گمان نیست! این موضوع نه من میتونم ثابت کنم و نه شما میتونید رد کنید بنظرم این بخش مناظره امام علیه السلام نه ضعیفه و نه قوی نظر شما چیست؟
بنده عرض کردم "آنچه به نظر من می رسد" نگفتم این نظر من ظنیست یا نگفتم که گمان می کنم بلکه نظر دادم و این نظرم هم عین یقین بنده است در بحث. جال شما چگونه از آن گمان و ظن برداشت کرده اید ...!!؟؟
اما
انشا الله درباره سند فرمایشات حضرت در تورات در آینده نزدیک تحقیق خواهم کرد.
امام رضا علیه السلام به نقل از پروردگار در میان مردم نیشابور فرمودند :"کلمه لا اله الا الله حصار من است. پس هر کس انرا بگوید داخل حصار من شده است. و کسی که داخل حصار من گردد. ایمن از عذاب من خواهد بود. پس امام فرمودند :اما این شروطی دارد . ومن خود از جمله ان شروط هستم. "در حقیقت امام شرط رهایی از عذاب الهی را توحید و شرط توحید را قبول ولایت و امامت می دانند. مامون بر ولایت عهدی امام اصرار کردند. و امام رضا علیه السلام قبول نمی فرمودند . و میگفتند :از پدرانم شنیدم من قبل از تو از دنیا خواهم رفت. و مرا با زهر شهید خواهند کرد.
و بر من ملائک زمین و اسمان خواهند گریست. و در وادی غربت در کنار هارون الرشید دفن خواهم شد. "
در اخر امام رضا علیه السلام فرمودند :خداوندا تو میدانی که مرا به اکراه وادار نمودند . و به اجبار این امر را اختیار کردم. پس مرا مواخذ ه نکن . همانگونه که دو پیغمبر خود یوسف و دانیال را هنگام قبول ولایت پادشاهان زمان خود مواخذه نکردی خداوندا عهدی نیست جز عهد تو و ولایتی نیست .مگر از جانب تو . پس به
من توفیق ده که دین تو را بر پا دارم. و سنت پیامبر تو را زنده نگاه دارم . همانا که تو نیکو مولا و نیکو یاوری هستی. " یا حق.
اما آدرس فرمایش امام درباره بعثت پیامبر از برادران بنی اسرائیل:(كتاب تورات، بخش تثنيه باب 18 آيه 15-18)
نبي اي مثل موسي از برادران بني اسراييل بر مي خيزد.
يهوه خدايت نبي اي را از ميان تو از برادرانت مثل من براي تو مبعوث خواهد گردانيد او را بشنويد.....و خداوند به من گفت آنچه گفتند نيكو گفتند نبي اي را براي ايشان از ميان برادران ايشان مثل تو مبعوث خواهم كرد و كلام خود را به دهانش خواهم گذاشت و هر آنچه به او امر فرمايم به ايشان خواهد گفت .«و هر كس از كلامش اطاعت نكند من از وي انتقام خواهم گرفت» ( كتاب تورات، بخش تثنيه باب 18 آيه 15-18)
سلام دوباره
بنده کتاب مقدس رو نگاه کردم جایی که آدرس دادید اسمی از حضرت اسماعیل نبود خطاب خدا با موسی علیه السلام بود
ترجمه ای بنده دارم:
در تثنیه18-18 :من از بین آنها یک نبی مانند تو برایشان میفرستم...
آنها خود بنی اسرائیل هستند نه اعراب
این دیگر اشکال متنی به مناظره نیست بلکه یک سوال روانشناسانه است .
بزرگوار!!! طرف برای پذیرش حق اونجا نبوده آمده بوده حضرت رو به چالش بکشه کارش از اول برهان نبوده جدل بوده پس حد اقل اینه که بگه لزوما این تفسیر شما درست نیست
سوال روانشناسانه دیگه چیه؟!
امام علیه السلام آیا تو نمی دانی که عیسی هرگز با سنت تورات مخالف نبود و همواره آیین آن را تأیید می کرد؟ در انجیل نیز آمده است که فارقلیطا بعد از او (مسیح) می آید و همه چیز را برای شما تفسیر می کند.
این تیکه رو خودم در کتاب مقدس دیدم ولی بحث مفصلی میخواد...
امام علیه السلام کار محمد صلی الله علیه و آله نیز چنین است.او یتیم و فقیر و درس نخوانده بود، امّا قرآنی آورد که اسرار تاریخ انبیای پیشین دقیقاً در آن تبیین شده و از حوادث گذشته و آینده خبر داده است، و نیز پیامبر از آن چه مردم در خانه های خود می گفتند یا انجام می دادند، پرده بر می داشت و بسیاری معجزات دیگر.
ببینید یهودیه به راحتی اینجا میتونسته بگه کی گفته قرآن معجزه هست کدوم معارف و علوم تاریخی که قرآن ارائه میده با کتاب ما فرق داره ولی هیچ کدوم رو نگفته چرا؟
بنده کلا از این تاپیک فارغ شده بودم حلال بفرمایید
خواهش میکنم بنده که طلبی ندارم :Gol::Gol:
حضرت هم به این وعده موسی به بنی اسرائیل استدلال می کند که"انه سيأتيكم نبي من اخوانكم فيه فصدقوا، ومنه فاسمعوا،"سلام دوباره
بنده کتاب مقدس رو نگاه کردم جایی که آدرس دادید اسمی از حضرت اسماعیل نبود خطاب خدا با موسی علیه السلام بود
ترجمه ای بنده دارم:
در تثنیه18-18 :من از بین آنها یک نبی مانند تو برایشان میفرستم...
آنها خود بنی اسرائیل هستند نه اعراب
با سلام خدمت شما بزرگوار
اگر ملاحظه فرموده باشید بنده هم ترجمه ای که نقل کردم نامی از حضرت اسماعیل نبود بلکه در این قسمت از تورات آمده است که خدا به بنی اسرائیل وعده می دهد که از برادران آنها که همان اولاد اسماعیل باشند پیامبری مثل موسی می فرستد
این همان مستدل کلام امام رضا است که فرمود:
"تعلم يا يهودي ان موسى أوصى بني اسرائيل فقال لهم: انه سيأتيكم نبي من اخوانكم فيه فصدقوا، ومنه فاسمعوا، فهل تعلم أن لبني اسرائيل اخوة غير ولد اسماعيل، ان كنت تعرف قرابة اسرائيل من اسماعيل والنسب الذي بينهما من قبل ابراهيم عليه السلام ؟ فقال رأس الجالوت: هذا قول موسى لا ندفعه. فقال له الرضا عليه السلام: هل جاءكم من اخوة بني اسرائيل غير محمد صلى الله عليه وآله ؟ قال: لا"
اما این که برادران بنی اسرائیل چه کسی است در پست 13 عرض شد که اولاد اسماعیل هستند نه بنی اسرائیل:
منظور از برادران بنی اسرائیل فرزندان اسماعیل است چرا که ابراهیم دو فرزند داشت یکی اسماعیل و یکی اسحاق که یعقوب فرزند اسحاق و معروف به اسرائیل که فرزندان او را بنی اسرائیل می گویند .و از نسل اسماعیل فقط پیامبر اسلام به نبوت رسید. پس وقتی از اولاد اسماعیل که از آن به برادران اسرائیل تعبیر می شود شخصی ادعای پیامبری می کند مسبوق به قولی است که پیامبر خود یهودی ها یعنی موسی داده است. پس این دلیل محکمی بر پیامبری پیامبر اسلام و قابل احتجاج با یهودیان است
بزرگوار!!! طرف برای پذیرش حق اونجا نبوده آمده بوده حضرت رو به چالش بکشه کارش از اول برهان نبوده جدل بوده پس حد اقل اینه که بگه لزوما این تفسیر شما درست نیست
سوال روانشناسانه دیگه چیه؟!
اگر شما در جلسه ای به عنوان عالم دین اسلام به مناظره با عالمان دین یهود و مسیحیت به مناظره برخیزید و قصد شما هم محکوم کردن آنها باشد اگر شما ادعا کردید که عیسی و موسی پیامبران خدا نبوده و نیستند (فرض) اگر عالم مسیحی از قرآن برای شما دلیل آورد که مسیح پیامبر خداست و اگر عالم یهودی آیه آورد که موسی پیامبر خداست باز شما می توانید قبول نکنید و جدلی بحث کنید و بگویید این ها تفسیر دیگری دارد؟؟؟
قضیه وعده به پیامبر آخر الزمان در کتب مقدس به روشنی بیان شده بوده و عالمان دینی آنها از این قضیه کاملا با خبر بوده اند شکی در این نیست اما آنها فکر می کردند که مثلا امام رضا از کتاب هاشان خبر ندارد وقتی امام تک تک آنها را از کتابهاشان خبر می دهند کاری جز تسلیم شدن ندارندمهم این است که با این همه قبول در پذیرش دین حق نکول می کنند.
از دانستن علمای اهل کتاب و بودن خبر پیامبر آخر الزمان در کتب آنها قرآن به صراحت صحبت می کند:
الَّذِينَ آتَيْنَاهُمُ الْكِتَابَ يَعْرِفُونَهُ كَمَا يَعْرِفُونَ أَبْنَاءهُمْ وَإِنَّ فَرِيقاً مِّنْهُمْ لَيَكْتُمُونَ الْحَقَّ وَهُمْ يَعْلَمُونَ(بقره 146)
- اهل کتاب همچنان که فرزندان خود را می شناسند او را می شناسند ، ولی ، گروهی از ايشان در عين آگاهی حقيقت را پنهان می دارند.
ببینید یهودیه به راحتی اینجا میتونسته بگه کی گفته قرآن معجزه هست کدوم معارف و علوم تاریخی که قرآن ارائه میده با کتاب ما فرق داره ولی هیچ کدوم رو نگفته چرا؟
آنقدر معچزه بودن قرآن و بعد اعجازی آن در صدر اسلام در بین همه جا افتاده بود و افراد مختلفی اعجاز آن را آزموده بودند که برای همه حتی غیر مسلمانان این وجه اعجازی قرآن مسجل بود و می دانستند که اگر ادعای معجزه نبودن آن را بکنند به عجز خواهند افتاد مثل خیلی ها که در زمانشان به عجز افتاده بودند
از طرفی هنوز زمانی از صدر اسلام نگذشته بود و اخبار معجزه های دیگر پیامبر در سرتاسر عالم پیچیده بود این معجزه جاوید پیامبر یعنی قرآن است که تا امروز همه را به عجز می کشد اما پیامبر معجزه های پرتعداد دیگری داشتند که صدر اسلام همه از ان با خبر بودند و کسی شکی در این وجه نداشت.
از طرفی امام رضا ماهرانه این وجه اعجازی قرآن را بیان فرمودند که پیامبری که این کتاب را آورده است درس نخوانده است فقیر است و... که اگر کسی قرآن را دیده باشد و پیامبر را بشناسد محال است که بگوید که این قرآن از طرف خود محمد(ص) است. و طرف های مناظره بارها آزموده بودند که معجزه بودن قرآن غیر قابل انکار است( در مناظره های امام صادق این ها را می توانید ببینید)
ببخشید بزرگوار به نظرم دیگه بحث ادامه ندیم چون احساس میکنم شما بنده رو مسخره میکنید و جواب های عجیب و غریب میدید
بنده ازمتن کتاب عهدین برای شما آوردم خطاب به بنی اسرائیل و جایی نگفته برادان باز شما این رو میگید...
آنقدر معچزه بودن قرآن و بعد اعجازی آن در صدر اسلام در بین همه جا افتاده بود و افراد مختلفی اعجاز آن را آزموده بودند که برای همه حتی غیر مسلمانان این وجه اعجازی قرآن مسجل بود و می دانستند که اگر ادعای معجزه نبودن آن را بکنند به عجز خواهند افتاد مثل خیلی ها که در زمانشان به عجز افتاده بودند
عجب پس برای همه اعجاز قرآن مسجل شده آیا با بنده شوخی میکنید برای عالم مسیحی مسجل شده بود مگه شما تو ذهن اون فرد بودید؟!!!
کل اعراب الان رو هم چقدر میفهمن که اون موقع بفهمن که بیان اعجاز قرآن رو به چالش بکشن
می بخشید وقت شما رو گرفتم بزرگوار بنده دیگه بحث رو ادامه نمیدم
یا حق
عجب پس برای همه اعجاز قرآن مسجل شده آیا با بنده شوخی میکنید برای عالم مسیحی مسجل شده بود مگه شما تو ذهن اون فرد بودید؟!!!
کل اعراب الان رو هم چقدر میفهمن که اون موقع بفهمن که بیان اعجاز قرآن رو به چالش بکشن
می بخشید وقت شما رو گرفتم بزرگوار بنده دیگه بحث رو ادامه نمیدم
یا حق
با سلام
بنده از خودم حرفی نزدم که با شما شوخی کنم یا نکنم
قرآن می گوید آنها (علمای اهل کتاب ) پیامبر را مانند فرزند خود می شناختند:
الَّذِينَ آتَيْنَاهُمُ الْكِتَابَ يَعْرِفُونَهُ كَمَا يَعْرِفُونَ أَبْنَاءهُمْ وَإِنَّ فَرِيقاً مِّنْهُمْ لَيَكْتُمُونَ الْحَقَّ وَهُمْ يَعْلَمُونَ(بقره 146)
- اهل کتاب همچنان که فرزندان خود را می شناسند او را می شناسند ، ولی ، گروهی از ايشان در عين آگاهی حقيقت را پنهان می دارند.
هرگز.
درباره اعجاز قرآن هم نیاز نیست کل اعراب درباره اعجاز قرآن نظر بدهند هر فردی چه عرب و چه غیر عرب قرآن را ببیند و یک شناخت اجمالی از آن داشته باشد و پیامبر اسلام را بشناسد که نه درس خوانده و نه نزد کسی رفته و نه چیز دیگر به یکباره کتابی را می آورد که متضمن معارف بلند عرفانی علمی و ادبی و بلاغی است هر عقلی حکم می کند که این از نزد او صادر نشده است. و اگر کسی هم شک داشت باید تلاش می کرد که یک سوره همانند یکی از این 114 سوره که به دست یک امی آفریده شده است را بیاورد نه یک سوره بلند بلکه سوره ای کوتاه چند آیه ای . آیا برای نشان دادن باطل بودن ادعای پیامبر نباید تلاشی می کردند و سوره ای می آوردند؟؟ پس چرا نیاوردند ؟؟ این قدر بحث علمی نمی خواست برای ابطال پیامبری محمد(ص) دیگر !! اصل قضیه را می زدند سوره ای ارائه می کردند !! چرا نکردند ؟؟ این نسان می دهد که عاجز بودند و اعتقاد داشتند به اعجاز قرآن . لا اقل می توان گفت اعتقاد عملی پیدا کرده بودند.
هذا بلاغ مبین
والحمد لله
سوال1:
مناظره امام رضا با جاثلیق و اهل ادیان مختلف که در کتاب احتجاج طبرسی آمده است از نظر سند به خاطر وجود ابن سهل ضعیف است
این مناظره علاوه بر ضعف سندی مشکلاتی در متن خود دارد:
1.در متن مناظره داریم که امام می فرماید:"تو را سوگند می دهم آیا انجیل این سخن را بیان می کنند که یوحنا گفت : حضرت مسیح مرا از دین محمد عربی با خبر ساخت و به من بشارت داد که بعد از او چنین پیامبری خواهد آمد ، من نیز به حواریون بشارت دادم و آنها به او ایمان آوردند؟ "
در کجای کتاب مقدس نام "محمد " آمده است؟
جواب:
چند نکته درباره این فقره از مناظره حضرت و آمدن نام پیامبر در انجیل یوحنا:
1. همان گونه که می دانید انجیل های مسیحیان در طول زمان دستخوش تغییرات و تحریفاتی شده که این تغییرات مانع از این می شود که کلام امام رضا را در انجیل های امروزی پیجویی کنیم و اگر بخواهیم بگوییم این لفظ در انجیل یوحنا نبوده باید در نسخه های تاریخی آن که در زمان امام رضا بوده پیجویی شود.
2. این کلام امام رضا (ع) موید به تایید قرآن است:
وَإِذْ قَالَ عِیسَی ابْنُ مَرْیَمَ یَا بَنِی إِسْرَائِیلَ إِنِّی رَسُولُ اللَّهِ إِلَیْکُم مُّصَدِّقًا لِّمَا بَیْنَ یَدَیَّ مِنَ التَّوْرَاةِ وَمُبَشِّرًا بِرَسُولٍ یَأْتِی مِن بَعْدِی اسْمُهُ أَحْمَدُ فَلَمَّا جَاءهُم بِالْبَیِّنَاتِ قَالُوا هَذَا سِحْرٌ مُّبِینٌ
زمانی را که عیسی بن مریم گفت: ای بنی اسرائیل! همانا من فرستاده خداوند به سوی شما هستم، در حالی که تورات را که پیش از من بوده است تصدیق می کنم، و به رسولی که بعد از من می آید و نامش احمد است بشارت می دهم; پس چون با دلیل های روشن نزدشان آمد، گفتند: این سحری است آشکار.
با این وجود ما در انجیل ها نامی از احمد نمی بینیم بلکه ترجمه آن را به زبان عبری در اناجیل می بینیم (فارقلیط در انجیل یوحنا 14:16 و 15:26 و 16:7)که این موید این است که وقتی قرآن می گوید احمد در کلام مسیح آمده ترجمه عبری آن است نه کلمه عربی آن .
در مورد کلام امام رضا نیز همین گونه است وقتی که می گوید محمد عربی منظور مسمای آن است نه اسم آن ، یعنی پیامبر اسلام که بعد از مسیح می آید.
اگر مراجعه کنید به موارد به کار رفته فارقلیط در یوحنا می یابید در باره پیامبری گفتگوست که بعد از مسیح می آید که این معنا معهود و قریب به ذهن علمای مسیحی بوده است.
3. قرینه ای بهتر برای این که منظور امام از عبارت نام "محمد عربی" در یوحنا نبوده این است که اصلا حضرت نمی فرماید ذکر نام محمد عربی بلکه می فرماید ذکر دین و محمد عربی و اهل بیتش . قرینه دیگر این که این محمد عربی و اهلبیتش از مفهوم سفر سوم انجیل یوحنا برداشت می شده نه این که کاملا نام آمده باشد چرا که در ادامه حضرت به راس جالوت می گوید سفر سوم را بخوان و خود حضرت آن را شروع به خواندن می کند تا به مطالب اشاره شده با دین اسلام می رسد و آن را شاهد می آورد و الا اگر منظور حضرت آمدن نام محمد به صورت منطوق می بود دیگر این قدر رفت و برگشت نیاز نداشت.
بدون شک مفهوم دین محمد(ص) ذکر شده بوده است نه منطوق و اصل آن.
سوال2:
درمناظره امام با فرد یهودی امام برای تایید پیامبر اسلام از تورات و انجیل دلیل می آورد که:
ان موسى أوصى بني اسرائيل فقال لهم: انه سيأتيكم نبي من اخوانكم فيه فصدقوا، ومنه فاسمعوا، فهل تعلم أن لبني اسرائيل اخوة غير ولد اسماعيل، ان كنت تعرف قرابة اسرائيل من اسماعيل والنسب الذي بينهما من قبل ابراهيم عليه السلام ؟ فقال رأس الجالوت: هذا قول موسى لا ندفعه. فقال له الرضا عليه السلام: هل جاءكم من اخوة بني اسرائيل غير محمد صلى الله عليه وآله ؟ قال: لا"
آیا اینکه تا آن زمان پیامبری از برادران بنی اسرائیل نیامده بود این دلیل بر نبوت پیامبر ما میشود؟
جواب:
منظور از برادران بنی اسرائیل فرزندان اسماعیل است چرا که ابراهیم دو فرزند داشت یکی اسماعیل و یکی اسحاق که یعقوب فرزند اسحاق و معروف به اسرائیل که فرزندان او را بنی اسرائیل می گویند .و از نسل اسماعیل فقط پیامبر اسلام به نبوت رسید. پس وقتی از اولاد اسماعیل که از آن به برادران اسرائیل تعبیر می شود شخصی ادعای پیامبری می کند مسبوق به قولی است که پیامبر خود یهودی ها یعنی موسی داده است. پس این دلیل محکمی بر پیامبری پیامبر اسلام و قابل احتجاج با یهودیان است
در زیر اصل متن را برای وضوح بیشتر می آورم:
"تعلم يا يهودي ان موسى أوصى بني اسرائيل فقال لهم: انه سيأتيكم نبي من اخوانكم فيه فصدقوا، ومنه فاسمعوا، فهل تعلم أن لبني اسرائيل اخوة غير ولد اسماعيل، ان كنت تعرف قرابة اسرائيل من اسماعيل والنسب الذي بينهما من قبل ابراهيم عليه السلام ؟ فقال رأس الجالوت: هذا قول موسى لا ندفعه. فقال له الرضا عليه السلام: هل جاءكم من اخوة بني اسرائيل غير محمد صلى الله عليه وآله ؟ قال: لا"
حضرت هم به این وعده موسی به بنی اسرائیل استدلال می کند که"انه سيأتيكم نبي من اخوانكم فيه فصدقوا، ومنه فاسمعوا،"
آنگاه به تبیین موضع می پردازد و برادران بنی اسرائیل را معرفی می کند:"فهل تعلم أن لبني اسرائيل اخوة غير ولد اسماعيل، ان كنت تعرف قرابة اسرائيل من اسماعيل والنسب الذي بينهما من قبل ابراهيم عليه السلام ؟"
همان گونه که عرض شد ابراهیم دو پسر داشت اسحاق و اسماعیل که بنی اسرائیل از اولاد اسحاق اند و موسی وعده داده که از اولاد اسماعیل پیامبری خواهد آمد .
تا زمان پیامبر اسلام هیچ کس از اولاد اسماعیل ادعای پیامبری نکرده بود پس بنی اسرائیل باید منتظر پیامبری در اولاد اسماعیل می بودند که ظهور کند و پیامبر اسلام از اولاد اسماعیل بوده که به زعم آنها ادعا کرده پس قابل بررسی می باشد و نمی شود آن را نفی کرد و حد اقل باید درباره پیامبری اش تحقیق کنند و اگر فهمیدند که پیامبر است باید"فيه فصدقوا، ومنه فاسمعوا،"
سوال3:
درمناظره امام با فرد یهودی امام برای تایید پیامبر اسلام از تورات و انجیل دلیل می آورد که:
ان موسى أوصى بني اسرائيل فقال لهم: انه سيأتيكم نبي من اخوانكم فيه فصدقوا، ومنه فاسمعوا، فهل تعلم أن لبني اسرائيل اخوة غير ولد اسماعيل، ان كنت تعرف قرابة اسرائيل من اسماعيل والنسب الذي بينهما من قبل ابراهيم عليه السلام ؟ فقال رأس الجالوت: هذا قول موسى لا ندفعه. فقال له الرضا عليه السلام: هل جاءكم من اخوة بني اسرائيل غير محمد صلى الله عليه وآله ؟ قال: لا"
ممکنه ایشان پیامبر نباشن و بعدا فرد دیگری بیاید از فرزندان اسماعیل علیه السلام
این استدلال دیگه بطلان و جعلی بودن کل مناظرات رو اثبات میکنه درسته؟
جواب:
این که فقط ادعا شود که یکی از اولاد اسماعیل ادعای پیامبری کند پس بنا بر "قول موسی به قومش" باید او را پیامبر دانست درست نیست چرا که می توان ادعا کرد که شاید هنوز آن پیامبر از اولاد اسماعیل نیامده باشد و این شخص که از اولاد اسماعیل ادعای پیامبری کرده کاذب است(نعوذ بالله)
آری اما اگر استدلال به همین جا ختم شود این سوال جا خواهد داشت ولی اگر به ادامه سخن حضرت توجه کنید استدلال کامل می شود:
"فقال له الرضا عليه السلام: هل تنكرون التوراة تقول لكم: جاء النور من قبل طور سيناء، وأضاء للناس من جبل ساعير، واستعلن علينا من جبل فاران ؟ قال رأس الجالوت: اعرف هذه الكلمات وما اعرف تفسيرها. قال الرضا عليه السلام: أنا أخبرك به اما قوله: جاء النور من قبل طور سيناء: فذلك وحي الله تبارك وتعالى الذي أنزله على موسى على جبل طور سيناء، واما قوله: وأضاء للناس في جبل ساعير، فهو: الجبل الذي اوحى الله عزوجل إلى عيسى بن مريم عليه السلام وهو عليه، واما قوله: واستعلن علينا من جبل فاران: فذاك جبل من جبال مكة، وبينه وبينها يومان أو يوم. قال شعيا النبي - فيما تقول أنت واصحابك في التوراة - رأيت راكبين أضاء لهما الارض، أحدهما على حمار، والاخر على جمل، فمن راكب الحمار ومن راكب الجمل ؟ قال رأس الجالوت: لا اعرفهما فخبرني بهما ! قال: اما راكب الحمار فعيسى، واما راكب الجمل فمحمد صلى الله عليه وآله أتنكر هذا من التوراة ؟ قال: لا ما انكره."
توضیح:امام در این مناظره سه گام بر می دارد:
گام اول:ابتدا امام رضا(ع) محدوده پیامبر آخر الزمان را از لسان موسی مشخص می کند که "انه سيأتيكم نبي من اخوانكم فيه فصدقوا، ومنه فاسمعوا" و پیروانش را ملزم به تبعیت از او می کند . این بیان حد اقل کاری که می کند این است که می فهماند پیامبری که بنی اسرائیل باید به دنبال آن باشند در نسل اسماعیل است پس باید مترقب ظهور او باشند و هر گونه ادعایی در اولاد اسماعیل معتنی به و مهم است و باید بررسی شود به زبان ساده تر این که ای یهودی ها حال که محمد ادعای پیامبری کرده و او از اولاد اسماعیل است حد اقل بررسی کنید و او را بی مورد رد نکنید شاید این همان باشد که موسی وعده داده و شما باید"فيه فصدقوا، ومنه فاسمعوا" این محمد(ص) در محدوده اولاد اسماعیل است چرا اعتنا نمی کنید و به راحتی انکار می کنید. این گام اول
گام دوم : در گام دوم حضرت از تورات و زبور شواهدی بر پیامبری حضرت محمد می آورد نشانه هایی که همه آنها بر پیامبر اسلام تطبیق می کند:
قال الرضا عليه السلام: أنا أخبرك به اما قوله: جاء النور من قبل طور سيناء: فذلك وحي الله تبارك وتعالى الذي أنزله على موسى على جبل طور سيناء، واما قوله: وأضاء للناس في جبل ساعير، فهو: الجبل الذي اوحى الله عزوجل إلى عيسى بن مريم عليه السلام وهو عليه، واما قوله: واستعلن علينا من جبل فاران: فذاك جبل من جبال مكة، وبينه وبينها يومان أو يوم. قال شعيا النبي - فيما تقول أنت واصحابك في التوراة - رأيت راكبين أضاء لهما الارض، أحدهما على حمار، والاخر على جمل، فمن راكب الحمار ومن راكب الجمل ؟ قال رأس الجالوت: لا اعرفهما فخبرني بهما ! قال: اما راكب الحمار فعيسى، واما راكب الجمل فمحمد صلى الله عليه وآله أتنكر هذا من التوراة ؟ قال: لا ما انكره.
قال الرضا عليه السلام: هل تعرف حيقوق النبي عليه السلام ؟ قال: نعم. اني به لعارف ! قال: فانه قال - وكتابكم ينطق به -: جاء الله تعالى بالبيان من جبل فاران، وامتلات السماوات من تسبيح احمد وامته، يحمل خيله في البحر كما يحمل في البر، يأتينا بكتاب جديد بعد خراب بيت المقدس، يعني بالكتاب: القرآن. أتعرف هذا وتؤمن به ؟ قال رأس الجالوت: قد قال ذلك حيقوق النبي عليه السلام ولا ننكر قوله. قال الرضا عليه السلام: فقد قال داود عليه السلام في زبوره - وأنت تقرأه -: اللهم ابعث مقيم السنة بعد الفترة، فهل تعرف نبيا أقام السنة بعد الفترة غير محمد صلى الله عليه وآله ؟ قال رأس الجالوت: هذا قول داود نعرفه ولا ننكره، ولكن عنى بذلك: عيسى وامامه هي الفترة. قال الرضا عليه السلام: جهلت ان عيسى لم يخالف السنة، وكان موافقا لسنة التوراة، حتى رفعه الله إليه، وفي الانجيل مكتوب: ان ابن البرة ذاهب و (الفارقليطا) جائي من بعدي، هو يخف الاصار، ويفسر لكم كل شئ، ويشهد لي كما شهدت له، أنا جئتكم بالامثال وهو يأتيكم بالتأويل، أتؤمن بهذا في الانجيل ؟ قال: نعم. لا انكره.
گام سوم:در گام سوم حضرت دلیل اصلی بر نبوت و رسالت حضرت محمد را می آورد که همان معجزات نبی مکرم اسلام و در راس قرآن است.
امام رضا(ع) بعد از آن که راه را برای پیروان ادیان دیگر بر قبول رسالت پیامبر اسلام باز کرد( که پیامبر آخرین باید از اولاد اسماعیل باشد) و ذکر شواهدی از تورات که فقط بر حضرت محمد و فضای نبوت ایشان صدق می کرد حال که تمامی قراین و شواهد بر رسالت پیامبر گواهی می دهند دلیل اصلی رسالت هر نبی را با ذکر شواهدی از انبیاء خودشان که همان معجزه است( با ذکر اعجازش) بیان فرمودند و به معرفی معجزه های پیامبر اسلام نیز پرداختند. و نه تنها نبوت نبی مکرم اسلام را ثابت کردند بلکه نبوت عیسی مسیح را نیز برای راس الجالوت به اثبات رساندند:
"قال الرضا عليه السلام: اسألك عن نبيك موسى بن عمران عليه السلام. فقال: سل ! قال: ما الحجة على ان موسى ثبتت نبوته ؟ قال اليهودي: انه جاء بما لم يجئ أحد من الانبياء قبله. قال له عليه السلام: مثل ماذا ؟ قال: مثل فلق البحر، وقلبه العصا حية تسعى، وضربه الحجر فانفجر منه العيون واخراجه يده بيضاء للناظرين، وعلامات لا يقدر الخلق على مثلها. قال له الرضا عليه السلام: صدقت في انها كانت حجته على نبوته، انه جاء بما لا يقدر الخلق على مثله، أفليس كل من ادعى أنه نبي وجاء بما لا يقدر الخلق على مثله وجب عليكم تصديقه ؟ قال: لا. لان موسى لم يكن له نظير لمكانه من ربه وقربه منه، ولا يجب علينا الاقرار بنبوة من ادعاها حتى يأتي من الاعلام بمثل ما جاء. قال الرضا عليه السلام: فكيف أقررتم بالانبياء الذين كانوا قبل موسى، ولم يفلقوا البحر ولم يفجروا من الحجر اثنتي عشر عينا، ولم يخرجوا ايديهم مثل اخراج موسى يده بيضاء، ولم يقلبوا العصا حية تسعى ؟ ! قال له اليهودي: قد خبرتك انك متى جاؤا على نبوتهم من الايات بما لا يقدر الخلق على مثله ولو جاؤا بمثل ما لم يجئ به موسى، أو كانوا على ما جاء به موسى وجب تصديقهم. قال الرضا عليه السلام: يا رأس الجالوت ! فما يمنعك من الاقرار بعيسى بن مريم، وكان يحيي الموتى، ويبرئ الاكمه والابرص، ويخلق من الطين كهيئة الطير ثم ينفخ فيه فيكون طائرا باذن الله ؟ ! قال رأس الجالوت: يقال: انه فعل ذلك، ولم نشهده. قال الرضا عليه السلام: أرأيت ما جاء به موسى من الايات وشاهدته ! أليس انما جاء الاخبار من ثقاة أصحاب موسى انه فعل ذلك ؟ قال: بلى. قال: كذلك أيضا اتتكم الاخبار المتواترة بما فعل عيسى بن مريم. فكيف صدقتم بموسى ولم تصدقوا بعيسى ؟ ! فلم يحر جوابا. فقال الرضا عليه السلام: وكذلك أمر محمد صلى الله عليه وآله وما جاء به، وأمر كل نبي بعثه الله، ومن آياته انه كان يتيما فقيرا راعيا أجيرا، ولم يتعلم، ولم يختلف إلى معلم. ثم جاء بالقرآن الذي فيه قصص الانبياء عليهم السلام وأخبارهم حرفا حرفا، واخبار من مضى ومن بقي إلى يوم القيامة، ثم كان يخبرهم بأسرارهم وما يعملون في بيوتهم، بآيات كثيرة لا تحصى...."
به نظر این کلام و استدلال و این نحوه مناظره جز از معصوم بر نمی آید( الحمد لله)
سوال4:
در مناظره امام رضا با یهودی اولین ایراد که صحت کل حدیث رو زیر سوال میبره!
امام رضا علیه السلام رو به رأس الجالوت، بزرگ یهودیان، کرد و فرمود: «تو میپرسی یا من بپرسم؟»
گفت:« من میپرسم؛ ولی باید از تورات و انجیل یا زبور داود و صحف ابراهیم و موسی با من صحبت کنید. شما نبوت حضرت محمد صلی الله علیه و آله وسلم را چگونه اثبات می کنید؟»
فرمود: « موسی بن عمران و عیسی بن مریم و داود به نبوت او شهادت داده اند.»
مگر یهود انجیل ها رو قبول دارند؟!
جواب:
راس الجالوت که بزرگ یهودیان در علم دین یهودیت است در مقام مناظره چون دین اسلام را متاخر از مسیحیت و یهودیت می داند یک نوع تعیین موضع می کند و می گوید اگر حرفی داری باید از غیر منابع دینی خودتان بزنی تا مورد قبول واقع شود . یک نوع تعیین تکلیف است که ما آن حرفی را قبول می کنیم که غیر از دین شما باشد و اگر می خواهی دینت را اثبات کنی از غیر آن باید اثبات کنی و الا یهودیان انجیل را قبول ندارند اگر چه از متن مناظره این گونه بر می آید که راس الجالوت نیز مسلط به انجیل و زبور نیز هست که این رسم اهل مناظره در قدیم بوده که کتب ادیان دیگر را برای استفاده علیه آنها از بر می کردند همان گونه که امروزه هم اساتید مناظره شیعه کتب صحاح اهل سنت و حتی انجیل را نیز مسلط هستند
سوال5:
کجای تورات فعلی اومده که پیامبری از اولاد حضرت اسماعیل علیه السلام می آید
جواب:
(كتاب تورات، بخش تثنيه باب 18 آيه 15-18)
نبي اي مثل موسي از برادران بني اسراييل بر مي خيزد.
يهوه خدايت نبي اي را از ميان تو از برادرانت مثل من براي تو مبعوث خواهد گردانيد او را بشنويد.....و خداوند به من گفت آنچه گفتند نيكو گفتند نبي اي را براي ايشان از ميان برادران ايشان مثل تو مبعوث خواهم كرد و كلام خود را به دهانش خواهم گذاشت و هر آنچه به او امر فرمايم به ايشان خواهد گفت .«و هر كس از كلامش اطاعت نكند من از وي انتقام خواهم گرفت» ( كتاب تورات، بخش تثنيه باب 18 آيه 15-18)
سوال6:
در مناظره امام رضا با عالم یهودی؛چرا عالم یهودی به این راحتی تفسیر امام علیه السلام رو قبول کرد؟
یعنی بعد این همه سال از بعثت حضرت موسی علیه السلام هنوز تفسیر اون بخش تورات رو نمیدونستن؟
جواب:
این دیگر اشکال متنی به مناظره نیست بلکه یک سوال روانشناسانه است .
از این سوال شما قرآن به خوبی پاسخ می گوید:
الَّذِينَ آتَيْنَاهُمُ الْكِتَابَ يَعْرِفُونَهُ كَمَا يَعْرِفُونَ أَبْنَاءهُمْ وَإِنَّ فَرِيقاً مِّنْهُمْ لَيَكْتُمُونَ الْحَقَّ وَهُمْ يَعْلَمُونَ(بقره 146)
- اهل کتاب همچنان که فرزندان خود را می شناسند او را می شناسند ، ولی ، گروهی از ايشان در عين آگاهی حقيقت را پنهان می دارند
حضرت از کتاب خودشان آنچنان برای آنها شاهد بر پیامبری حضرت محمد آوردند که چاره ای جز قبول نداشتند چرا که یا باید کتابشان را زیر سوال می بردند یا مطلب آن را قبول می کردند. و تطبیق این فراز از تورات بر حضرت محمد (ص) بسیار گویا بود و قابل انکار نبود.
این شواهد کتب مقدس برای پیامبری حضرت محمد آنقدر برای عالمان یهودی روشن بوده که به گواه تاریخ یهودیان مدینه و اطراف مدینه( بنا بر دانسته های دینی شان ) از اطراف کشور ها آمده بودند برای رویت پیامبر آخر الزمان و بعثت حضرت برایشان موقع الحصول بوده است. سوال7:
چرا عالم یهدی در مناظره با امام رضا (ع) وقتی که مغلوب شد معجزه بردن قرن را زیر سوال نبردند که اگر این کار را می کردند مناظره به نفع او بر می گشت؟ آیا این دلیل ساختگی بودن این مناظرات نیست؟
جواب:
آنقدر معجزه بودن قرآن و بعد اعجازی آن در صدر اسلام در بین همه جا افتاده بود و افراد مختلفی اعجاز آن را آزموده بودند که برای همه حتی غیر مسلمانان این وجه اعجازی قرآن مسجل بود و می دانستند که اگر ادعای معجزه نبودن آن را بکنند به عجز خواهند افتاد مثل خیلی ها که در زمانشان به عجز افتاده بودند
از طرفی هنوز زمانی از صدر اسلام نگذشته بود و اخبار معجزه های دیگر پیامبر در سرتاسر عالم پیچیده بود این معجزه جاوید پیامبر یعنی قرآن است که تا امروز همه را به عجز می کشد اما پیامبر معجزه های پرتعداد دیگری داشتند که صدر اسلام همه از ان با خبر بودند و کسی شکی در این وجه نداشت.
از طرفی امام رضا ماهرانه این وجه اعجازی قرآن را بیان فرمودند که پیامبری که این کتاب را آورده است درس نخوانده است فقیر است و... که اگر کسی قرآن را دیده باشد و پیامبر را بشناسد محال است که بگوید که این قرآن از طرف خود محمد(ص) است. و طرف های مناظره بارها آزموده بودند که معجزه بودن قرآن غیر قابل انکار است( در مناظره های امام صادق این ها را می توانید ببینید)