واحدیت خداوند متعال
تبهای اولیه
اگر دو خدا در عالم باشد هر دو در صفت هميشگي و ازلي و (واجب الوجود) بودن مشترك خواهند بود
سلام
معیار وجوب استقلال در وجود است نه ازلی و همیشگی بودن همانطور که خود معیار وجوب را عدم نیاز گرفتید
آن موجودي كه ما بدان محتاجيم نبايد خود محتاج به موجود ديگري باشد
که بیان دیگری از استقلال است .
موفق باشید
سلام
معیار وجوب استقلال در وجود است نه ازلی و همیشگی بودن همانطور که خود معیار وجوب را عدم نیاز گرفتیدکه بیان دیگری از استقلال است .
موفق باشید
خدمت شما دوست عزيز بايد عرض كنم كه بين استقلال و ازلي و هميشگي بودن ملازمه است، يعني اگرموجودي مستقل است حتما ازلي هم بايد باشد چون موجود مستقل يعني اينكه در وجودش و هر چيز ديگري كه از وجود نشأت گرفته باشد محتاج به غير خود نيست كه اين عبارت اخري ازلي و ابدي بودن است و بالعكس اگر موجودي ازلي شد بايد مستقل باشد با اين بيان فكر كنم اشكال شما به عرض بنده وارد نباشد.
سلام
ازلیت در قبال حقیقت صرف که مافوق مجردات است مفهومی ندارد . ازلیت در تصور زمان امکان پذیر است و زمان خاص عالم مادی است در حالیکه خدای متعال مافوق تجرد است یعنی ما فوق مجرداتی که زمان بردار نیستند لذا بین این دو ملازمه ای نیست . لازم به ذکر است که تلازم ازلیت با وجوب را متکلمین مطرح کرده اند که با دلیل روشنی از سوی فلاسفه رد شده است .
موفق باشید
با سلام؛
اگر دو خدا در عالم باشد هر دو در صفت هميشگي و ازلي و (واجب الوجود) بودن مشترك خواهند بود و اين يعني كه آن دو خدا در اين صفت با هم مشترك هستند كه در اينصورت از دو حال خارج نيست: 1- يا اين دو خدا كه فرض شده از هيچ جهتى از جهات با يكديگر اختلاف و تفاوتى ندارند بنابراين دوئيت باطل مىشود و اثنينيت در كار نخواهد بود و آن يك حقيقت بيشتر نيست چون اين دو يكي هستند و ما خيال كرديم دو تا هستند، چون وقتي دو شيء بوجود مي آيد كه حداقل در يك چيز با هم اختلاف داشته باشند، و اين در حالي است كه ما بين اين دو خدا هيچ اختلاف و امتيازي قايل نشديم. پس يكي بودن خداوند ثابت مي شود. 2- و يا اين دو حقيقت از جهتى از جهات با يكديگر امتياز پيدا مىكنند در اين صورت لازم مىآيد كه خدا مركب باشد از يك جزء مشترك و يك جزء مختص (و بقول اهل منطق از جنس و فصل و بقول فلاسفه از وجود و ماهيت كه حدّ الوجود است) و به حكم مقدمه دوم، هر مركبى محتاج به غير است و هر جا احتياج باشد امكان هم هست، و همينكه احتياج آمد محالاست آن شيء خدا باشد.
اين چيزي كه شما ثابت كرديد يكي است همان "همه چيز" است. چرا؟ چون:
1- "همه چيز" نيازي ندارد چون همه چيز دارد.
2- بدون همه چيز هي چيز وجود ندارد.
پس خدا يعني "همه چيز". يعني شما در اصل ثابت كرده ايد كه "همه چيز" يكي است.:Kaf:
سلام
ازلیت در قبال حقیقت صرف که مافوق مجردات است مفهومی ندارد . ازلیت در تصور زمان امکان پذیر است و زمان خاص عالم مادی است در حالیکه خدای متعال مافوق تجرد است یعنی ما فوق مجرداتی که زمان بردار نیستند لذا بین این دو ملازمه ای نیست . لازم به ذکر است که تلازم ازلیت با وجوب را متکلمین مطرح کرده اند که با دلیل روشنی از سوی فلاسفه رد شده است .
موفق باشید
[="]با سلام به همه دوستان[/]
با سلام؛اين چيزي كه شما ثابت كرديد يكي است همان "همه چيز" است. چرا؟ چون:
1- "همه چيز" نيازي ندارد چون همه چيز دارد.
2- بدون همه چيز هي چيز وجود ندارد.
پس خدا يعني "همه چيز". يعني شما در اصل ثابت كرده ايد كه "همه چيز" يكي است.:kaf:
[="]با سلام به همه دوستان[/]
با سلام؛اين چيزي كه شما ثابت كرديد يكي است همان "همه چيز" است. چرا؟ چون:
1- "همه چيز" نيازي ندارد چون همه چيز دارد.
2- بدون همه چيز هي چيز وجود ندارد.
پس خدا يعني "همه چيز". يعني شما در اصل ثابت كرده ايد كه "همه چيز" يكي است.:kaf:
[="]با سلام به همه دوستان[/]
با سلام؛
اگر منظورتان از همه چيز اين است كه خداوند داراي تمام كمالات موجودات عالم است، و از هيچ چيز يعني اينكه هيچ كدام از نواقص آنها را ندارد بايد بگويم بله همين طور است خداوند همه چيز است(به قول ملا صدرا: بسيط الحقيقه كل الاشياء) يعني خداوند تمام كمالات ممكنات را به نحو تمام و صرف دارد، و اينكه هيچ چيز نيست بله خداوند هيچ چيز نيست(و ليس بشيء منها) يعني هيچ كدام از نواقص ممكنات در وجود مقدسش راه ندارد. اين مظمون حديث حضرت علي( عليه السلام) است كه مي فرمايند: داخل في الاشياء لا بالممازجه و خارج عنها لا بالمفارقه
بحثی که برای وجود خدا و اثبات احدیت او می شود از ارزش زیادی برخوردار نیست زیرا اینکه همه چیز وجود دارد و یکی است مسلم است. اما آیا همه چیز می تواند بخشنده و یا عادل باشد؟ بخشندگی زمانی معنا دارد که غیر از چیزی چیز دیگری باشد اما غیر از همه چیز چیز دیگری وجود ندارد. اینکه آیا همه چیز شامل غیر ماده هم می شود نیز مهم است و باید ثابت شود. تنها برهانی که به بررسی صفات خدا می پردازد برهان نظم است که در تاپیک دیگری با عنوان "نقدی بر برهان نظم" ایرادات جدی به آن وارد شد.
اما اينكه گفتيد ازليت در موجودات زماني مطرح است كمي به خطا رفته ايد چون ازليت يعني ابتدا نداشتن و اين يعني وجوب وجود كه هم با ماده و هم با زمان منافات دارد.
سلام
ازل در مفاهیم مربوط به زمان مطرح است یعنی چیزی که اول زمانی ندارد نه اینکه صرفا اول ندارد .
خوب با همان تقریری که در مورد فوق زمان بودن خداوند متعال کردید آیا این سالبه به انتفاء موضوع نیست ؟ که ما در مورد چیزی که اصلا زمان دار نیست بگوییم ازلی است . چیزی می تواند ازلی باشد که زمان دار باشد مثل کل عالم ماده .
ما در تاپیکی در خصوص " ازلیت زمانی خداوند متعال " این موضوع را مطرح کرده ایم که می توانید مراجعه بفرمایید
واما بحث حدوث و قدم هم بی ارتباط با این موضوع نیست .
چون مفهوم ازلیت و قدم قریب به هم و کاملا مرتبطند .
موفق باشید
با سلام؛اين چيزي كه شما ثابت كرديد يكي است همان "همه چيز" است. چرا؟ چون:
1- "همه چيز" نيازي ندارد چون همه چيز دارد.
2- بدون همه چيز هي چيز وجود ندارد.
پس خدا يعني "همه چيز". يعني شما در اصل ثابت كرده ايد كه "همه چيز" يكي است.:kaf: