دلیلی ساده بر واحدیت خداوند متعال
بايد توجه داشت كه يعضي حرفها را نمي شود بدون اصطلاحات آن بيان نمود يه قول استاد مطهري ناچاراً بايد كمي فيلسوف شويم، البته سعي شده تا به حد توان ساده بيان شود
قبل از ورود به برهان لازم است يك نكته را متذكر شوم و آن اينكه در عالم اشيايي است كه قبلاً نبوده و بعد بوجود آمده اند مثل خود ما انسانها كهد عمر مشخصي داريم كه مثلاً صد سال پيش نبوديم، خود اين نشانگر اين است كه ما در موجود شدنمان نيازمند يك موجود ديگري هستيم( كه در اصطلاح به ما ممكن الوجود مي گويند)، و آن موجودي كه ما بدان محتاجيم نبايد خود محتاج به موجود ديگري باشد يعني بايد هميشگي و ازلي باشد(واجب الوجود).
و ديگر اينكه اگر شيئي مركب باشد به اجزائش نيازمند است و همينكه يك شيء محتاج شد به حكم مقدمه اول نمي تواند خدا باشد. (براي اطلاع بيشتر به برهان امكان و وجوب مراجعه شود)
با حفظ اين دو مقدّمه مىگوئيم:
اگر در هستى دو و يا چند خدا باشد لازم مىآيد كه همه آنها نيازمند باشند كه اين همانطور كه در مقدمه اشاره شد محال است.
اما دليل محال بودن: اگر دو خدا در عالم باشد هر دو در صفت هميشگي و ازلي و (واجب الوجود) بودن مشترك خواهند بود و اين يعني كه آن دو خدا در اين صفت با هم مشترك هستند كه در اينصورت از دو حال خارج نيست:
1- يا اين دو خدا كه فرض شده از هيچ جهتى از جهات با يكديگر اختلاف و تفاوتى ندارند بنابراين دوئيت باطل مىشود و اثنينيت در كار نخواهد بود و آن يك حقيقت بيشتر نيست چون اين دو يكي هستند و ما خيال كرديم دو تا هستند، چون وقتي دو شيء بوجود مي آيد كه حداقل در يك چيز با هم اختلاف داشته باشند، و اين در حالي است كه ما بين اين دو خدا هيچ اختلاف و امتيازي قايل نشديم. پس يكي بودن خداوند ثابت مي شود.
2- و يا اين دو حقيقت از جهتى از جهات با يكديگر امتياز پيدا مىكنند در اين صورت لازم مىآيد كه خدا مركب باشد از يك جزء مشترك و يك جزء مختص (و بقول اهل منطق از جنس و فصل و بقول فلاسفه از وجود و ماهيت كه حدّ الوجود است) و به حكم مقدمه دوم، هر مركبى محتاج به غير است و هر جا احتياج باشد امكان هم هست، و همينكه احتياج آمد محالاست آن شيء خدا باشد.