جمع بندی چرا انسانها در قیامت بابت کارهای اشتباهشون پشیمون میشن ؟؟؟
تبهای اولیه
سلام خدمت کارشناس محترم سایت و سایر دوستان ...
سوالی هست که چند وقته دارم بهش فکر میکنم ... اگر امکانش بود خوشحال میشم راهنماییم کنین ...
من وقتی به گذشته خودم نگاه میکنم بابت هیچ کدوم از کارهای اشتباهی که انجام دادم پشیمون نیستم ... چون دو حالت وجود داشته :
1- تجربه کافی نداشتم ... عقلم نمیرسیده ... نمیدونستم کار درست چی هست ... بعدش کاری رو کردم ... چوبش رو خوردم و فهمیدم که راه و مسیر درست چی هست ... بنابراین بخاطر کار اشتباه و غلط خودم پشیمون نیستم چون در اون زمان تجربه کافی برای برخورد با اون مساله رو نداشتم و راهی بوده که باید طی میکردم .
2- کاری بوده که میدونستم اشتباه بوده ... ولی به دلیل شرایط حاکم ... عقلم تصمیم گرفته که اون کار رو انجام بدم ... و اگر 10 بار یا 100 بار یا 100 هزار بار دیگه بیام رو زمین شاید اون کار رو دوباره انجام بدم ...
اجازه بدین یه مثال براتون بزنم ...
فرض کنین الان من 3 تا از دوندون هام نیاز به روکش کردن داشته باشه ... و اگر تا یک ماه دیگه پول روکش کردن دندون هام رو نتونم جور کنم ( 2 میلیون تومن ) سه تا از دندون های جلوم رو از دست میدم ... ( زشت میشم ... کسی نمیاد خواستگاریم ... شرایط سخت تری بر زندگیم حکم فرما میشه و ممکن هست گناه های بزرگتری رو انجام بدم ) در این زمان یاد کشوی مدیر عامل شرکت میوفتم که ایشون دارن برجی 70 میلیون تومن پول در میارن ... من تصمیم میگیرم که برم و از کشوی ایشون 2 میلیون پول رو بردارم و برم و دندونام رو درست کنم ...
سوال من این هست ... اگر من 1000 بار دیگه بیام رو زمین ... و اگر همین عقل الانم رو داشته باشم باز هم ممکن هست همین کار رو بکنم ...
خوب چی میشه من تو اون دنیا احساس میکنم کارم اشتباه بوده و بابت عملکردم ناراحت میشم ...
آیا خدا کاری میکنه که من مشگلات و مصایبی که سرم در اومده رو فراموش کنم و تو اون شرایط منو بازخواست میکنه ...
آیا خدا کاری میکنه که تو اون دنیا بی دندونی عار محسوب نشه ... و منو تو اون شرایط محکوم میکنه ...
آیا خدا وقتی میخواد منو محکوم کنه ... مثله الان میره قایم میشه ... بی وفا میشه ... یا ظاهر میشه و رحمن و رحیم میشه ...
چی میشه که من نسبت به کاری که در موردش تعقل کردم و فکر کردم کار درستی رو انجام دادم ... نسبت بهش احساس پشیمونی میکنم ...
آیا خدا کاری میکنه که تو اون دنیا بی دندونی عار محسوب نشه ... و منو تو اون شرایط محکوم میکنه ...
آیا خدا وقتی میخواد منو محکوم کنه ... مثله الان میره قایم میشه ... بی وفا میشه ... یا ظاهر میشه و رحمن و رحیم میشه ...
چی میشه که من نسبت به کاری که در موردش تعقل کردم و فکر کردم کار درستی رو انجام دادم ... نسبت بهش احساس پشیمونی میکنم ...
پاسخ :
با سلام وتقدیر از شما در ابتدا باید گفت :
سعدی در این باره سخنی شنیدنی دارد و می گوید:
خرما نتوان خورد از این خار که کشتیم ****دیبا نتوان بافت از این پشم که رشتیم.
اعمال زشت و ناپسند انسان ها در دنیا، موجب عذاب آن ها در آخرت خواهد شد و خداوند اعمال خودشان را برایشان قرار می دهد. همین اعمال به صورت عذاب و دوزخ برای آن ها تجسم می یابد.
خداوند می فرماید: آیا کسانی که زشتی ها و گناهان را انجام داده اند، خیال می کنند که همانند مومنان و نیکوکاران خواهند بود و زندگی و مرگ آن ها یکسان است؟ (اگر چنین حکم می کنید ) بد حکم و داوری می کنید.(1)
بنابراین عذاب های جهنم پیامد و نتیجه قهری و طبیعی اعمال ناپسند خود آدمی است. در روایتی از پیامبر اسلام آمده است:«انما هی اعمالکم تردّ الیکم؛ این عذاب همان اعمال و کردارهای شماست که به سوی شما برگردانیده شده است».(2)
در مورد عذاب های الهی باید توجه داشت که مجازات های قراردادی و مجازات های طبیعی که نتیجه طبیعی اعمال است، تفاوت اساسی دارد، زیرا در مجازات قراردادی باید به اندازه جرم ،کیفر و جزا برای خلافکار وضع شود و گرنه خلاف عدالت خواهد بود، ولی در کیفرهایی که اثر طبیعی عمل است و خاصیت تکوینی آن محسوب می شود و یا نتیجه عمل در برابر انسان است، کیفر بر اثر وضع قانون اعتباری صورت نمی گیرد ،بلکه باطن خود عمل موجب کیفر اوست. اگر کسی بر خلاف قانون راهنمایی و رانندگی، رانندگی کرد، ممکن است برابر خلاف و سرعت غیر مجاز جریمه شود. جریمه عقلا باید به اندازه میزان خلاف او باشد، ولی اگر خلاف و سرعت غیر مجاز باعث سقوط ماشین در دره گردید و راننده برای همیشه در زندگی ساقط نمود (که بدترین کیفر و پیامد وضعی عمل خلاف اوست) دیگر نمی شود گفت که چرا با این سرعت و خلاف،مرگ و نابودی برای او پیش آمد و این خلاف عدالت است.
عذاب های اخروی نیز شبیه به این است ؛یعنی نتیجه و پیامد تکوینی عمل گناه و کیفر آن عذاب دردناک است . در قرآن کریم فرمود: «لاتجزون الّا ما کنتم تعملون؛جز اعمال خود شما جزایی برای شما نیست».(3)
در این باره این بیان بسیار روشن گر است که قرآن کریم فرمود:
«یومَ ینفخُ فی الصورِ فتأتونَ أفواجاً؛(4) روزی که در صور دمیده میشود، پس فوج فوج به محشر درآیند».
از رسول خدا(ص) درباره این آیه پرسیده شد، حضرت گریه نمود که از اشک مبارک او دامنشتر شد، آنگاه فرمود :از مطلبی بزرگی پرسیدید، مردم در روز قیامت به دوازده گروه خواهند بود:
1ـ برخی که اهل فتنهانگیزی در میان مردماند ،به صورت میمون محشور میشوند.
2ـ آن هایی که حرامخواری میکنند، به صورت خنزیر محشور میشوند.
3ـ آن هایی که حکم ظالمان میکنند ،به صورت نابینا محشور میشوند.
4ـ آن هایی که خودبزرگبین و اهل عُجباند، به صورت لال و گنگ محشور میشوند.
5ـ آن هایی که مردم را به نیکی دستور میدهند و خود اهل عمل نیستند، در حالی وارد محشر میشوند که زبان خود را میجوند و قی از دهان آنان فرو میریزد.
6ـ کسانی که به دروغ شهادت میدهند، در حالی وارد محشر میشود که پارچهای از آتش بر بدن آن ها گذاشته شده است.
7ـ برخی به گونهای وارد میشوند که پاهایشان به پیشانههای آنان گیره خورده است، این ها کسانیاند که در لذت و شهوترانیهای حیوانی و غیر اخلاقی گرفتار بودهاند.
8ـ کسانی که وجوهات واجب و صدقات واجبه را نمیپردازند ،در حال مستی وارد میشوند و پیوسته از طرف راست و چپ به زمین میافتند.
9ـ کسانی که اهل غیبت و تجسس در امور شخصی مردماند، در حالی وارد میشوند که لباس از آتش پوشیدهاند.
10ـ آن هایی که اهل سخنچینی هستند ،در حالی وارد محشر میشوند که زبانهایشان از پشت گردنشان بیرون زده است.
11ـ کسانی که در مساجد حرف دنیایی زدهاند، در حال سکر و مستانه وارد محشر میشوند.
12ـ کسانی که اهل رباخواری هستند ،به صورت خنزیر وارد محشر میشوند».(5) با توجه به آنچه بیان شد به خوبی روشن خواهد شد که دلیل پیشیمانی انسان در قیامت چیست وچراوچگونه انسان از کار های بد ی خود پشیمان می شود .؟
پی نوشت:
1.جاثیه (45) آیه 21.
2.بحارالانوار ،ج3 ،ص90 ،نشر دار الاحیا لتراث العربی، بیروت، 1403 ق.
3. یس(36) آیه 54.
4. نبأ (78) آیه 18.
5. علم الیقین، ج 2، ص 908 ـ 909.
سلام جناب صادق ... امیدوارم که خوب و سلامت باشین ...
بابت راهنماییتون تشکر میکنم ... این پست ماله خیلی وقت پیش بود و من هم برای خودم جوابی پیدا کرده بودم ...
به نظره من صورت سوال مشگل داره .... سوال ... سئوال اشتباهی هست ... چرا ؟؟؟ چون ...
1- اگر کسی نمازهاش رو بخونه ... آدم خوبی باشه ... دوستانی داره که بتونه ازشون پول غرض بگیره .
2- اگر کسی نمازهاش رو بخونه و با خدا باشه ... مدیرش بهش اطمینان داره و میتونه بره ازش 2 میلیون غرض بگیره و کم کم بهش بده ...
3- اگر کسی نمازهاش رو بخونه و با خدا باشه ... خدا براش دربی رو باز میکنه که تو چنین مخمصه ای نیوفته ...
4- اگر هم قرار باشه این مساله آزمایش الهی باشه ... حتما اون شخص آزمایش های دیگری رو جواب داده و تو اونها محکم شده که خدا خواسته اونو اونجوری محک بزنه ...
توی قیامت انسان درک عمیق و درونی میکنه که شرط اساسی بندگی بوده.
از اینکه بنده ی خوبی نبوده پشیمون میشه
خدا گفته دزدی بده.میگه اگه منو دوس داشتی چرا دزدی کرده؟ چرا اون موقع بنده فلانی شدی؟ چرا اون موقع بنده زیبایی دندون شدی؟
تو فکرت توی قیامت 180 درجه تغییر میکنه میگی کاش دوباره زندگی اختیاری میکردم و اون دزدی رو نمیکردم.
فکر در قیامت 180 درجه با این دنیا فرق داره.
عزیز اختیار و عقل باعث مجازات میشه
تو میتونی توی این دنیا هم به اون سطح فکر برسی ..میتونی فکرتو بزرگ کنی..
میتونی هدفتو بشناسی و به سویش حرکت کنی..
اگه انسان تنبلی کرد و به اون سطح فکر نرسید نقصان دیگه مربوط میشه به انسان.
حرف شما اختیار رو نغز میکنه
خداوند زنبور رو فقط خلق کرده عسل تولید کنه . دیگه زنبو رو بر فرض مجازات نمیکنه که چرا شکر تولید نکردی
کسانی بیشتر فکرشان در قیامت با دنیا فرق خواهد داشت که در دنیا بر روی حق پرده کشیده بودند
و در مسیر باطل حرکت میکردند ...
سلام علیکم
به نظرمیاد یه انکار ظریفی توی صحبتتون هست.
شما در ناخودآگاه خودتون دزدی(فرض مثال خودتون) رو بد میدونین(میگم چرا) اما با توجیه ظاهر خودتونو به این کار راضی می کنین و انجام میدین و بعد هم ابراز پشیمونی نمی کنین چون توجیه کردین کار رو.
اون دنیا کاری که با آدم می کنه اینه که جایی برای توجیه نمیذاره(قفل بر زبان زده میشه) و اون ناخودآگاه شما که از اول کار رو بد میدونست به کمک اعضا و جوارحی که مال شما نیست و مال خداست و تحت هدایت خدا، از دزدی شما ابراز برائت یا پشیمونی می کنه! اونجا دیگه کسی که منافع لحظه ای اش مبنای تصمیمش هست، قادر به صحبت نیست؛ وگه نه اگه بود، بازهم ابراز پشیمانی نمیکرد.
(من اینو قویاً شنیدم که اونها که ابراز پشیمونی میکنن کسایی هستن که این دنیا هم پشیمون میشدند منتها به دلایلی تو اون دنیا عقوبت هایی براشون نوشته شده. لجبازای این دنیا، اون دنیا هم روح لجبازیاشون رو دارن و حتی ابراز ندامت زبانی شون هم با کنایه همراهه)
حالا چرا میگم درناخودآگاه بد میدونین. دلیل زیاد داره و خیلیم جای بحث هست.
همین که میاین اینجا به عنوان فرض سوال، دزدی رو مطرح می کنین یعنی پیشفرض شما بد بودن نفس این عمله که قراره یه جا بخاطرش حساب پس بدین، حتی باوجود توجیهاتی که شمارو راضی به انجام کار میکنه اما میدونین که یه روزی قراره از این کار پشیمون بشین! این یه نوعی از انکاره.
و حرف آخر، بی ربط به سوالتونه ولی بخونین بد نیس.
اونقد که کار بد مذمت شده اس؛ بسیار بیش از اون توجیه خود فرد در انجام اون کار مذمت میشه.
چه بسا فردی در حالت اضطرار یا حالتی که حس می کنه مضطر شده کاربدی کنه و بعدش بی توجیه از کارش پشیمون شه و توبه اش پذیرفته بشه.
اما این توجیه اولاً امکان توبه رو محدود می کنه و ثانیاً فرد رو جسورمیکنه در انجام دوباره ی اون.
سلام خدمت کارشناس محترم سایت و سایر دوستان ...سوالی هست که چند وقته دارم بهش فکر میکنم ... اگر امکانش بود خوشحال میشم راهنماییم کنین ...
من وقتی به گذشته خودم نگاه میکنم بابت هیچ کدوم از کارهای اشتباهی که انجام دادم پشیمون نیستم ... چون دو حالت وجود داشته :
1- تجربه کافی نداشتم ... عقلم نمیرسیده ... نمیدونستم کار درست چی هست ... بعدش کاری رو کردم ... چوبش رو خوردم و فهمیدم که راه و مسیر درست چی هست ... بنابراین بخاطر کار اشتباه و غلط خودم پشیمون نیستم چون در اون زمان تجربه کافی برای برخورد با اون مساله رو نداشتم و راهی بوده که باید طی میکردم .
2- کاری بوده که میدونستم اشتباه بوده ... ولی به دلیل شرایط حاکم ... عقلم تصمیم گرفته که اون کار رو انجام بدم ... و اگر 10 بار یا 100 بار یا 100 هزار بار دیگه بیام رو زمین شاید اون کار رو دوباره انجام بدم ...
اجازه بدین یه مثال براتون بزنم ...
فرض کنین الان من 3 تا از دوندون هام نیاز به روکش کردن داشته باشه ... و اگر تا یک ماه دیگه پول روکش کردن دندون هام رو نتونم جور کنم ( 2 میلیون تومن ) سه تا از دندون های جلوم رو از دست میدم ... ( زشت میشم ... کسی نمیاد خواستگاریم ... شرایط سخت تری بر زندگیم حکم فرما میشه و ممکن هست گناه های بزرگتری رو انجام بدم ) در این زمان یاد کشوی مدیر عامل شرکت میوفتم که ایشون دارن برجی 70 میلیون تومن پول در میارن ... من تصمیم میگیرم که برم و از کشوی ایشون 2 میلیون پول رو بردارم و برم و دندونام رو درست کنم ...
سوال من این هست ... اگر من 1000 بار دیگه بیام رو زمین ... و اگر همین عقل الانم رو داشته باشم باز هم ممکن هست همین کار رو بکنم ...
خوب چی میشه من تو اون دنیا احساس میکنم کارم اشتباه بوده و بابت عملکردم ناراحت میشم ...آیا خدا کاری میکنه که من مشگلات و مصایبی که سرم در اومده رو فراموش کنم و تو اون شرایط منو بازخواست میکنه ...
آیا خدا کاری میکنه که تو اون دنیا بی دندونی عار محسوب نشه ... و منو تو اون شرایط محکوم میکنه ...
آیا خدا وقتی میخواد منو محکوم کنه ... مثله الان میره قایم میشه ... بی وفا میشه ... یا ظاهر میشه و رحمن و رحیم میشه ...چی میشه که من نسبت به کاری که در موردش تعقل کردم و فکر کردم کار درستی رو انجام دادم ... نسبت بهش احساس پشیمونی میکنم ...
[FONT=arial]سلام به شما
درباره مورد اول که تجربه کافی نداشتید و کار درست رو نمیتونستید تشخیص بدید اگر به مردم ارتباطی نداشته باشه دو حالت داره که بهتره هر دوحالتش ذکر بشه
1- حق الله:
*اول اینکه ممکنه از واجباتی باشه که ترک کردید. در اینصورت طبق نظر اکثر مراجع باید اون واجب ترک شده رو بجا بیاورید و قضا کنید. و پشیمان شدن اولین قدم توبه هست پس اگر درصدد رفع این اشکال برآمده باشید و تصمیم به جبران گرفته اید خود این پشیمانی هست هر چند که خودتونو بابت آن خطا سرزنش نکنید.
*دوم در مورد ارتکاب محرمات هست که میفرمایید چوبشم خوردم. همینکه متوجه شدید اون کار گناه بوده و دیگه تصمیم به انجامش نداشته باشید قطعا بخشیده شدید. چون در روایات آمده که خداوند منزه است از اینکه مومنی را بخاطر گناهش دو بار مجازات کنه.( یعنی هم در این دنیا هم در آخرت )
پس بحث پشیمان نشدن شما زمانی اشکال برانگیز هست که علم کافی به خطایتان داشته اید اما آن را تکرار کنید. بله در اینصورت دیگه نباید انتظار بخشش از جانب خدای رحمان و رحیم داشته باشید
2- حق الناس (باعث پشیمانیست اما اون دنیا دیگه پشیمانی سودی نداره)
در مورد دوم هم خداوند قوه تشخیص اینگونه گناهان رو به انسانها داده. این موردی که مثال زدید حق الناس هست و در قیامت طرف انسان مردم هستند که کارشون گیره و محتاج همین آدمایی هستند که مدیونشونن
پس چه شما پشیمان بشید و چه نشید و چه صدبار به این دنیا بیاید و مرتکب اون عمل خلاف بشید تاثیری در بخشیده شدن شما ندارد. مگر اینکه واقعا به زشتی چنین کاری واقف نبوده باشید.
در مورد حق الله هم همین هست و درسته که ما باید به بخشش خداوند امیدوار باشیم اما این در جاییست که انسان به وظایفش عمل کرده باشه و اگر چیزی هم باشه در اثر غفلت و فراموشی یا ناتوانی و ناچاری پیش بیاد.
موفق باشید
آیا اهل بهشت هم در قیامت پشیمان هستند!؟
برای دست یابی به پاسخی روشن ناگزیر به بیان مقدمه ای هستیم.
بدون تردید مؤمنانی که عمل صالح انجام داده اند در بهشت آن چنان مشمول الطاف خداوند هستند که «هر چه بخواهند نزد پروردگارشان برای آنها فراهم است؛ لَهُمْ ما یشاؤُنَ عِنْدَ رَبِّهِمْ»[1] به این ترتیب پاداششان از هر نظر نامحدود است، چرا که جمله "لَهُمْ ما یشاؤُنَ" گویای همین حقیقت است و از آن جالب تر تعبیر "عند ربهم" می باشد که بیانگر لطف بی حساب خداوند در باره آنها است، چه موهبتی از این بالاتر که به مقام قرب خدا راه یابند؟ همان گونه که در باره شهداء می گوید: «بَلْ أَحْیاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ یرْزَقُونَ؛ شهیأان زنده اند و نزد پروزدگارشان روزی می خورند.»[2]
درباره مؤمنان صاحب عمل صالح نیز می فرماید: "لهم ما یشاءون عند ربهم" بی جهت نیست که در پایان آیه می گوید "این است فضل بزرگ؛ ذلِک هُوَ الْفَضْلُ الْکبِیرُ"، البته شرح نعمت های بهشتی در بیان نمی گنجد، برای ما زندانیان جهان ماده قابل تصور نیست که بدانیم در جمله "لَهُمْ ما یشاؤُنَ عِنْدَ رَبِّهِمْ" چه مفاهیمی گنجانیده شده؟ مؤمنان چه چیزها می خواهند؟ و در جوار قرب خداوند چه الطافی یافت می شود؟
اصولا هنگامی که خداوند بزرگ چیزی را به عنوان فضل کبیر توصیف کند پیدا است به قدری عظمت دارد که هر چه فکر کنیم از آن بالاتر است. و به تعبیر دیگر این بندگان خالص کارشان به جایی می رسد که هر چه اراده کنند فراهم می شود، یعنی پرتوی از قدرت بی پایان پروردگار که «إِنَّما أَمْرُهُ إِذا أَرادَ شَیئاً أَنْ یقُولَ لَهُ کنْ فَیکونُ»[3] در وجودشان پیدا می شود، چه فضیلت و موهبتی از این بالاتر![4]
از این رو در آخرت هیچ درد و رنج و ترس و اندوهی نیست و هر کس به جایگاهی که دارد خشنود است.
اما در این جا بیان دو نکته لازم به نظر می رسد.
الف. یکی از نام های قیامت "یوم الحسرة"[5] می باشد؛ یعنی تمام افراد(مگر خواص) در آن روز حسرت می خورند. بدکاران حسرت می خورند که چرا برای خود از خوبی ها نیندوختند و نیکوکاران نیز حسرت می خورند که چرا بیشتر نیندوختند.
ب. بهشتیان نیز در بهشت از غفلت هایی که داشتند و زمانی را که بدون یاد خدا بر آنها گذشت پشیمانند و این به آن معنا نیست که از جایگاهشان راضی نیستند، بلکه همۀ بهشتیان به مقام خود راضیند، بله با توجه به این که در آن جا شناخت ها کمال یافته و هر کس جایگاه بندگی و الاهی را بهتر از دنیا درک می کند، از این رو به اوقاتی را که در غفلت از خدا گذرانده پشیمان است.
برای نمونه به دو روایت اشاره می کنیم.
امام صادق علیه السلام روایت می کند که رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: «ما من قوم اجتمعوا فی مجلس فلم یذکروا اسم الله - عز و جل - و لم یصلوا علی نبیهم الا کان ذلک المجلس حسرة و وبالا علیهم؛ مجلسی که مردم در آن گردهم آیند و خدا را یاد نکنند و بر پیامبرشان درود نفرستند، مایه حسرت و و بال است.» [6]
«ان اهل الجنة لا یندمون علی شیء من امور الدنیا الا علی ساعة مرت بهم فی الدنیا لم یذکروا الله فیها؛ اهل بهشت بر هیچ یک از امور دنیا که از آنها فوت شده پشیمان نیستند، مگر بر ساعتی که بر آنان بدون یاد خدا گذشته باشد.»[7]
_____________
[1] شوری، 22.
[2] آل عمران، 169.
[3] یس، 82.
[4] تفسیر نمونه، ج20، ص405 و 406.
[5] مریم، 39.
[6] . کلینی، الکافی، ج2، ص360.
[7] . میرزا حسین نوری، مستدرک الوسائل، ج1، ص382؛ ارشاد القلوب؛ ترجمه طباطبایی، ص211.
دیدگاههای فراوانی در اینباره هست:
یکی میگوید: گناهان ما، هرچقدر بزرگ باشند، از مهر خداوند بزرگتر نیستند.
یکی میگوید: تنها گناهان سادهای که مردمآزاری نبودهاند، بخشش میشوند.
یکی میگوید: خدا در جهنم میلههای آتشین و خوراکهای سوزنده به آدمی میدهد!
اگرچه چنین چیزهایی در قرآن آمده است؛ اما به نظر نمیرسد که منظور از آن پادافرهها، پادافرهی راستینی باشد که همانند آنرا در این جهان نیز بر گناهکاران وارد میکنند.
خدا شکنجهگر نیست که بخواهد بندگانش را آنگونه پادافره کند.
او خود گفته است که مهر من بیکران است؛ مهر بیکران زمانی درونمایه دارد که یک گناهکار بزرگ، بخشیده شود وگرنه کسی که گناهی نکرده است، نیازی به مهر و بخشش خدا ندارد!
بخشندگی زمانی درونمایه دارد که کسی هر گناهی را انجام داده است، مورد بخشش قرار گیرد!
خداند آفرینندهی درخت است؛ اگر کسی با درخت بد رفتاری کند و سنگی بر او بزند، درخت با آنکس چه میکند؟
آیا خدایی که توانایی آفرینش چنین زیبایی را دارد، از یک درخت مهربانتر و بخشندهتر نیست؟
آری خدا پادافره دارد؛ اما (از دیدگاه ما) تنها در این جهان!
در پایان «دفتر دوم مثنوی»، داستانی است که کسی از شعیب پیامبر میپرسد:
خدا در پاسخ وی میگوید: «تو اکنون داری پادافره میشوی! همینکه از نماز خواندن، شیرینیای را دریافت نمیکنی؛ بزرگترین پادافرهای است که میتواند بر تو وارد شود؛ اما چون شیرینی آنرا نچشیدهای، از این پادافره و تلخی آن آگاه نیستی»
بزرگان چنین دیدگاهی را دارند که این بزرگترین و سختترین پادافره برای آدمی است.
آنان میگویند که هرکس «درد» رسیدن به خدا را ندارد، او برابر با مرده است؛ اگرچه زنده باشد. زیرا چنین آدمیانی همانند مردگان خوراکی نمیخورند و نوش را رها کردهاند و به نیش، خرسند شدهاند:
هر کسی همچون «باباطاهر» شوریدهی مهر خدا نباشد، سنگینی پادافرهی خدا بر اوست:
- بهشت:
درونمایهی «جنت»، «سایه» است؛ دیدگاه ما اینست که بهشت یا همان جنت، سایهی هستی خدا بر روی خوبان است که خوبان در زیر آن سایه، خنکترین و شیرینترین زمان را خواهند داشت و در زیر آن سایه، «حور و شراب و دیگر نعمتهای بهشتی» ارزشی ندارند؛ زیرا او زیباترین است و بهشتیانی که دانای راستین شدهاند، زیبای راستین را رها نمیکنند که با زیبایان مَهین دمساز شوند!
- جهنم:
در (مریم / 71) آمده است: «و نیست کسی از شما، که به جهنم وارد نشود! و این فرمان استوار خداست»!
این یک آیهی عرفانی است که نشان میدهد، مردم باید همگی به جهنم وارد شوند. البته برخی میگویند درونمایهی آن اینست که همگی از روی پلصراط رد میشوند که این هم درست است؛ اما درونمایهی راستین آن نیست!
جهنم در اینجا، آتش است، آتش دوری از آن زیبای راستین، خدای «مهربان».
بزرگانی که همچون باباطاهر، در اینجهان در اتش دوری خدا سوختند، وارد آتش شدهاند و دیگر در روز رستاخیز به آن وارد نمیشوند.
اما بسیاری از مردم، در جهان، این آتش را نچشیدهاند و ندانستند که آن زیبا، کیست و چه دلربایی است؛ اما هنگامی که در روز رستاخیز، دانای راستین میشوند و او را میبینند، تازه در مییابند که چه زیانی کردهاند و چه گلرخی را در برابر کنیزانی زشتروی از دست دادهاند.
آنان (جهنمیان)، پس از آن وارد جهنم (آتش دوری و شوریدگی رسیدن به خدا) میشوند. «و این فرمان استوار خداست»
این یک دیدگاه است و تا چند روز آینده، از درستی آن آگاه میشویم.
اما به هیچ روی نمیتوان گمان برد که چنان خدایی، بندگانش را شکنجه بکند؛ اگرچه پادافرهی کارهای خود را میبینند؛ اما همانگونه که گفته شد، بخشندگی «بیکران» زمانی درونمایه دارد، که گناهکاران بخشیده شوند.
[FONT=Microsoft Sans Serif]
- جهنم:
در (مریم / 71) آمده است: «و نیست کسی از شما، که به جهنم وارد نشود! و این فرمان استوار خداست»!این یک آیهی عرفانی است که نشان میدهد، مردم باید همگی به جهنم وارد شوند. البته برخی میگویند درونمایهی آن اینست که همگی از روی پلصراط رد میشوند که این هم درست است؛ اما درونمایهی راستین آن نیست!
جهنم در اینجا، آتش است، آتش دوری از آن زیبای راستین، خدای «مهربان».
بزرگانی که همچون باباطاهر، در اینجهان در اتش دوری خدا سوختند، وارد آتش شدهاند و دیگر در روز رستاخیز به آن وارد نمیشوند.
اما بسیاری از مردم، در جهان، این آتش را نچشیدهاند و ندانستند که آن زیبا، کیست و چه دلربایی است؛ اما هنگامی که در روز رستاخیز، دانای راستین میشوند و او را میبینند، تازه در مییابند که چه زیانی کردهاند و چه گلرخی را در برابر کنیزانی زشتروی از دست دادهاند.
آنان (جهنمیان)، پس از آن وارد جهنم (آتش دوری و شوریدگی رسیدن به خدا) میشوند. «و این فرمان استوار خداست»
این یک دیدگاه است و تا چند روز آینده، از درستی آن آگاه میشویم.
.
با سلام
گویا مفسر هم هستید
لطف کرده عقاید مجهول خود را بر قرآن تحمیل نکنید !
چنین نیست که شما میفرماید
آيا به راستى همگى ناگزير از ورود به دوزخند؟
در اين آيات به وصف روز رستاخيز و بيان حال و روز شايسته كرداران و تبهكاران پرداخته و مىفرمايد:
وَ اِنْ مِّنْكُمْ اِلاَّ وارِدُها
و از شما كسى نخواهد بود جز اينكه نخست وارد دوزخ مىگردد.
در اين مورد كه چگونه همگان بايد وارد دوزخ گردند ميان دانشمندان بحث و گفتگوست:
1 - گروهى، همچون: «ابن مسعود»، «حسن»، «قتاده»، «مختار» و «ابومسلم» برآنند كه منظور از اين بيان، نه رفتن درون آتش دوزخ، بلكه رسيدن به كنار آن است.
اين گروه براى اين ديدگاه به اين آيه استدلال مىكنند كه مىفرمايد:
و لمّا ورد ماء مدين...
و هنگامى كه موسى به آب «مدين» رسيد، گروهى از مردم را بركنار آن يافت كه دامهاى خود را آب مىدادند...
و نيز به اين آيه كه مىفرمايد:
...فارسلوا واردهم فادلى دلوه...
و كاروانى از راه رسيد و آب آور خود را براى تهيه آب گسيل داشت و او دلو آب خود را به چاه افكند...
و نيز استدلال مىكنند كه وقتى در فرهنگ عرب گفته مىشود: به آن شهر و يا آن آب رسيديد، «وردت بلد كذا و ماء كذا» منظور آن است كه شما به آنجا رسيديد، خواه به آنجا وارد گرديد يا هرگز وارد نشويد.
و نيز به ضرب المثلهاى رايج در ادبيات عرب استدلال مىكنند كه مىگويد:
«ان ترد الماء بماء اكيس» اگر با آگاهى از وجود آب در جايى به آن برسى، به زيركى و تدبير نزديكتر است.
و نيز به سرودهاى عرب استدلال نمودهاند كه از جمله مىسرايد: فلمّا وردن الماء زرقاً جمامُه...
پس هنگامى كه به آب صاف و زلال رسيديد، در آنجا رحل اقامت بيفكنيد و سراپردهها و چادرها را برپا داريد...
2 - «زجاج» نيز ضمن تأييد ديدگاه فوق كه همه وارد دوزخ نمىگردند مىگويد: دليل ترديدناپذير اين سخن اين است كه قرآن مىفرمايد:
انّ الّذين سبقت منا الحسنى اولئك عنها مبعدون...
به يقين كسانى كه پيشتر از سوى ما به آنان وعده نيكو و نويد خوش داده شده است، از آن آتش شعله ور دوزخ دور داشته خواهند شد؛ آنان صداى آن را نيز نمىشنوند...
و مىافزايد: از آيه ثم لنحضرنّهم... نيز اين واقعيت دريافت مىگردد كه تنها گروهى از انسانها - نه همه آنان - نخست بر گرد دوزخ گردآورده مىشوند و به آتشهاى شعلهور وارد مىگردند.
3 - امّا به باور پارهاى منظور آيه شريفه اين است كه همه مردم - از شايستهكرداران گرفته تا تبهكاران - در صحراى محشر گرد مىآيند.
4 - به باور بيشتر مفسّران، از جمله «ابن عباس» و «جابر»، منظور اين است كه نخست بايد همه انسانها وارد دوزخ گردند.
اينان بر درستى ديدگاه خويش به اين آيه استدلال مىكنند كه مىفرمايد:
فاوردهم النار...
و فرعون در روز رستاخيز پيشاپيش قوم و پيروان خويش مىرود و آنان را به آتش شعله ور دوزخ وارد مىسازد...
و نيز به اين آيه كه:
انتم لها واردون.
اگر اينها خدايان راستين بودند هرگز در آن آتش دوزخ درنمىآمدند، درحالى كه نه تنها آنها وارد آتش مىشوند كه همگى شما در آن وارد مىگرديد و در آنجا ماندگاريد.
و نيز براى تأييد ديدگاه خويش به آيه پس از آيه مورد بحث استدلال مىكنند كه از آن به روشنى دريافت مىگردد كه همه انسانها نخست وارد دوزخ مىگردند و آنگاه خوبان نجات يافته و تبهكاران مىمانند.
ثم ننجّى الذين اتقوا...
آنگاه كسانى را كه در زندگى پروا پيشه ساختهاند از آن آتش رهايى مىبخشيم و بيدادگران به زانو در آمده را در دوزخ وامىگذاريم.
5 - پارهاى بر اين باورند كه روى سخن در آيه شريفه با شرك گرايان است نه همه انسانها. بنابراين منظور اين است كه همه شما شركگرايان وارد دوزخ مىگرديد.
6 - و پارهاى ديگر از «ابن عباس» آوردهاند كه به جاى «منكم» در آيه شريفه «منهم» مىخواند كه به شرك گرايان برگردد.
امّا به باور بيشتر مفسران روى سخن با همه انسانهاست و بيانگر آن است كه همگى وارد دوزخ مىگرديد.
پس از پذيرش اين ديدگاه - كه خطاب قرآن به همه انسانهاست و همگان به ناگزير بايد نخست وارد دوزخ گردند و آنگاه هر كس در پى فرجام كار و سرنوشت خويش برود - در انبوهى از روايات آوردهاند كه: دوزخ براى مردم با ايمان و عدالت پيشه، سرد و سلامت خواهد شد، و براى كفرگرايان و ظالمان شعلهور و سوزان؛ و آنان هستند كه گرفتار عذاب سهمگين و شكنجه دردناك مىگردند.
پرتوى از روايات در اين مورد
1 - از پيامبر گرامى صلى الله عليه وآله آوردهاند كه در پاسخ از تفسير آيه مورد بحث فرمود:
يرد النّاس النّار، ثم يصدرون باعمالهم، فاولهم كلمح البرق، ثم كمرّ الريح، ثم كحضر الفرس، ثم كالرّاكب، ثم كشدّ الرّجل، ثم كمشية.
مردم در روز رستاخيز همگى وارد آتش شعله ور دوزخ مىگردند، امّا هر گروه و هر كسى به تناسب عملكردش در زندگى از آن نجات مىيابد؛ براى نمونه:
پارهاى بسان درخشش برق بيرون مىآيند،
و پارهاى ديگر بسان وزش تندباد.
برخى همچون سرعت دويدنِ بسيار تند اسب نجات پيدا مىكنند،
و برخى همانند سوار عادى.
بعضى بسان انسان دوندهاى كه به سرعت مىدود، رهايى مىيابند.
و بعضى ديگر همانند كسى كه به طور عادى راه مىپيمايد.
2 - و نيز آوردهاند كه پس از رحلت پيامبر گرامى صلى الله عليه وآله كه در تفسير اين آيه ميان مفسّران بحث پيش آمد، در اين مورد از «جابر بن عبدالله» پرسيدند.
او در حالى كه به دو گوش خويش اشاره مىنمود گفت: به خداى سوگند اگر از پيامبر نشنيده بودم چيزى نمىگفتم، امّا از آن بزرگوار شنيدم كه مىفرمود:
الورود الدخول لا يبقى برّ و لا فاجر الاّ يدخلها، فيكون على المؤمنين برداً و سلاماً كما كانت على ابراهيم حتى ان للّنار ضجيجاً من بردها، ثم ينجّى اللّه الّذين اتقوا و نذر الظالمين فيها جثيّاً.
واژه ورود در آيه شريفه به مفهوم درآمدن به دوزخ است؛ از اين رو هيچ شايستهكردار و گناهپيشهاى نخواهد بود جز اين كه به دوزخ وارد مىگردد، امّا نكته مهم اين است كه آتش دوزخ در برابر مردم با ايمان سرد و سالم خواهد شد، درست همانسان كه بر ابراهيم سرد و سلامت شد، تا آنجايى كه خود آتش - يا دوزخ - از شدت سردى فرياد سر مىدهد.
پس از اين مرحله است كه خدا پرواپيشگان را رهايى بخشيده و بيدادگران را در نهايت خفت و خوارى در آنجا رها مىسازد.
3 - و نيز آوردهاند كه آن حضرت فرمود:
تقول النّار للمؤمن يوم القيامة جزْ يامؤمن! فقد اطفأ نورك لهبي
در آن روز سهمگين آتش به انسان با ايمان و شايستهكردار مىگويد: زودتر از روى من بگذر كه فروغ ايمان تو شعلههاى سركش مرا فرو نشاند. فاوردهم النار...
و فرعون در روز رستاخيز پيشاپيش قوم و پيروان خويش مىرود و آنان را به آتش شعله ور دوزخ وارد مىسازد...
و نيز به اين آيه كه:
انتم لها واردون.
اگر اينها خدايان راستين بودند هرگز در آن آتش دوزخ درنمىآمدند، درحالى كه نه تنها آنها وارد آتش مىشوند كه همگى شما در آن وارد مىگرديد و در آنجا ماندگاريد.
و نيز براى تأييد ديدگاه خويش به آيه پس از آيه مورد بحث استدلال مىكنند كه از آن به روشنى دريافت مىگردد كه همه انسانها نخست وارد دوزخ مىگردند و آنگاه خوبان نجات يافته و تبهكاران مىمانند.
ثم ننجّى الذين اتقوا...
آنگاه كسانى را كه در زندگى پروا پيشه ساختهاند از آن آتش رهايى مىبخشيم و بيدادگران به زانو در آمده را در دوزخ وامىگذاريم.
5 - پارهاى بر اين باورند كه روى سخن در آيه شريفه با شركگرايان است نه همه انسانها. بنابراين منظور اين است كه همه شما شركگرايان وارد دوزخ مىگرديد.
6 - و پارهاى ديگر از «ابن عباس» آوردهاند كه به جاى «منكم» در آيه شريفه «منهم» مىخواند كه به شركگرايان برگردد.
امّا به باور بيشتر مفسران روى سخن با همه انسانهاست و بيانگر آن است كه همگى وارد دوزخ مىگرديد.
پس از پذيرش اين ديدگاه - كه خطاب قرآن به همه انسانهاست و همگان به ناگزير بايد نخست وارد دوزخ گردند و آنگاه هر كس در پى فرجام كار و سرنوشت خويش برود - در انبوهى از روايات آوردهاند كه: دوزخ براى مردم با ايمان و عدالت پيشه، سرد و سلامت خواهد شد، و براى كفرگرايان و ظالمان شعلهور و سوزان؛ و آنان هستند كه گرفتار عذاب سهمگين و شكنجه دردناك مىگردند.
تفسیر مجمع البيان
سلام خدمت کارشناس محترم سایت و سایر دوستان ...سوالی هست که چند وقته دارم بهش فکر میکنم ... اگر امکانش بود خوشحال میشم راهنماییم کنین ...
من وقتی به گذشته خودم نگاه میکنم بابت هیچ کدوم از کارهای اشتباهی که انجام دادم پشیمون نیستم ... چون دو حالت وجود داشته :
1- تجربه کافی نداشتم ... عقلم نمیرسیده ... نمیدونستم کار درست چی هست ... بعدش کاری رو کردم ... چوبش رو خوردم و فهمیدم که راه و مسیر درست چی هست ... بنابراین بخاطر کار اشتباه و غلط خودم پشیمون نیستم چون در اون زمان تجربه کافی برای برخورد با اون مساله رو نداشتم و راهی بوده که باید طی میکردم .
2- کاری بوده که میدونستم اشتباه بوده ... ولی به دلیل شرایط حاکم ... عقلم تصمیم گرفته که اون کار رو انجام بدم ... و اگر 10 بار یا 100 بار یا 100 هزار بار دیگه بیام رو زمین شاید اون کار رو دوباره انجام بدم ...
اجازه بدین یه مثال براتون بزنم ...
فرض کنین الان من 3 تا از دوندون هام نیاز به روکش کردن داشته باشه ... و اگر تا یک ماه دیگه پول روکش کردن دندون هام رو نتونم جور کنم ( 2 میلیون تومن ) سه تا از دندون های جلوم رو از دست میدم ... ( زشت میشم ... کسی نمیاد خواستگاریم ... شرایط سخت تری بر زندگیم حکم فرما میشه و ممکن هست گناه های بزرگتری رو انجام بدم ) در این زمان یاد کشوی مدیر عامل شرکت میوفتم که ایشون دارن برجی 70 میلیون تومن پول در میارن ... من تصمیم میگیرم که برم و از کشوی ایشون 2 میلیون پول رو بردارم و برم و دندونام رو درست کنم ...
سوال من این هست ... اگر من 1000 بار دیگه بیام رو زمین ... و اگر همین عقل الانم رو داشته باشم باز هم ممکن هست همین کار رو بکنم ...
خوب چی میشه من تو اون دنیا احساس میکنم کارم اشتباه بوده و بابت عملکردم ناراحت میشم ...آیا خدا کاری میکنه که من مشگلات و مصایبی که سرم در اومده رو فراموش کنم و تو اون شرایط منو بازخواست میکنه ...
آیا خدا کاری میکنه که تو اون دنیا بی دندونی عار محسوب نشه ... و منو تو اون شرایط محکوم میکنه ...
آیا خدا وقتی میخواد منو محکوم کنه ... مثله الان میره قایم میشه ... بی وفا میشه ... یا ظاهر میشه و رحمن و رحیم میشه ...چی میشه که من نسبت به کاری که در موردش تعقل کردم و فکر کردم کار درستی رو انجام دادم ... نسبت بهش احساس پشیمونی میکنم ...
سلام
دلیلش آنستکه :
انسان در روز قیام حقایق از خواب غفلت بر می خیرد و با تمام وجودش بایدها و نبایدها را درک می کند و به همه فرصتهای بزرگ زندگیش واقف میشود و بالاتر اینکه عظمت همه آنچه را که از دست داده درک می کند و در یک فوران احساسی کامل که از متن وجودش بر می خیرد فریاد واحسرتا سر می دهد که چرا چنین شد ؟
تفکر شما بویی از جبر می دهد
بله برای مجبوران پشیمانی معنا ندارد
اما اینطور نیست انسان مختار است و در قبال از دست دادن اختیاری فرصتهای زندگیش دچار حسرت می شود
والله الموفق
سلام جناب صادق ... امیدوارم که خوب و سلامت باشین ...
بابت راهنماییتون تشکر میکنم ... این پست ماله خیلی وقت پیش بود و من هم برای خودم جوابی پیدا کرده بودم ...به نظره من صورت سوال مشگل داره .... سوال ... سئوال اشتباهی هست ... چرا ؟؟؟ چون ...
1- اگر کسی نمازهاش رو بخونه ... آدم خوبی باشه ... دوستانی داره که بتونه ازشون پول غرض بگیره .
2- اگر کسی نمازهاش رو بخونه و با خدا باشه ... مدیرش بهش اطمینان داره و میتونه بره ازش 2 میلیون غرض بگیره و کم کم بهش بده ...
3- اگر کسی نمازهاش رو بخونه و با خدا باشه ... خدا براش دربی رو باز میکنه که تو چنین مخمصه ای نیوفته ...
4- اگر هم قرار باشه این مساله آزمایش الهی باشه ... حتما اون شخص آزمایش های دیگری رو جواب داده و تو اونها محکم شده که خدا خواسته اونو اونجوری محک بزنه ...
با سلام خدمت شما
به نظرم شما اساسا سؤال اصلی خود را فراموش کردید و جوابی غیر متناسب به آن داده اید.
سؤال اصلی شما تناقض بین دو نیروی درونی خود بود یکی عقل و دیگری وجدان یا عذاب وجدان که سؤالی مهم و شایسته بحث فراوان است.
اما پاسختان ماسمالی ای بود براساس مصلحت خدا که توسط متدینان انجام می گردد که در چند سطر بعد به اشکالاتش می پردازم.
اما جوابی که به آن دادید بسیار عجیب است و علاوه بر اینکه فوق العاده درون دینی است قابل قبول هم نیست .اما چرا؟
1.اگر کسی آدم خوبی باشه دوستاش بهش پول غرض می دن یعنی قابل اعتماد باشد اما با خدا بودن در اینجا موضوعیت ندارد اگر دوستات باخدایند چرا و گرنه نه
2.مورد دوم هم مثل مورد اول
3 و 4 .در ان پاسخ راه حل همیشگی متدینان ذکر شده است و آن مصلحت خداو آزمایش خداست که جوابی فوق العاده غیر قابل قبول است چرا ؟چون اولا اگر قرار است ما توانایی تشخیص مصلحتمان را در کارمان نداشته باشیم در هیچ کاری این توانایی را نخواهیم داشت .یک بام و دو هوا که نمی شود به هر حال عقلمان گفته دزدی کن و گفته مصلحتت در دزدی است یا تشخیص عقل صحیح است یا غلط اگر صحیح است پس همه جا صحیح است و اگر غلط همه جا غلط است یا دستکم احتمال غلط بودنش هست
ثانیا اشکال هیوم را به این مطلب مگر نشنیده اید هیوم می گفت مومنان می گن انسان از گلوگاه شر باید به خیر برسد فلذا ما را در باب بلا و امتحان و سختی ها می اندازد اما اشکال این است که مگر خدا قادر نبود از گلوگاه خیر به خیر برساند؟پاسخ روشن است:آری.پس چون چنین نکرد با خیرخواهیش متضاد است.
باتشکر
البته این موضوع چندان به اصل تاپیک مربوط نمی شه ولی چون مطرح شد:
هیوم می گفت مومنان می گن انسان از گلوگاه شر باید به خیر برسد فلذا ما را در باب بلا و امتحان و سختی ها می اندازد اما اشکال این است که مگر خدا قادر نبود از گلوگاه خیر به خیر برساند؟ پاسخ روشن است: آری. پس چون چنین نکرد با خیرخواهیش متضاد است.
من فکر می کنم پاسخ سوال مطرح شده "خیر" است. خدا نمی تواند ما (موجودات مختار) را بدون آزمایش و اجبارا به تکامل برساند. چون انجام چنین کاری مستلزم تناقض است. برای آگاهی بیشتر در مورد اجتماع نقیضین این مطلب (خلاصه) و یا این مطلب (تفصیلی) رو بخونید. و سپس در مورد امکان تکامل اجباری انسان مختار این مطلب را مطالعه نمایید.
پس چون چنین نکرد با خیرخواهیش متضاد است.
چنین نکرد؟ چرا، خدا این کار رو کرده. سوالی که مطرح می شه اینه که چرا انسان مختار هست و بدون اختیار نیست؟ اگر این سوال رو تحلیل کنیم، متوجه می شیم که این سوال دو بخش داره:
1- چرا خدا انسان با اختیار رو آفریده؟
2- چرا خدا یه موجود دیگری مشابه انسان ولی بدون اختیار رو نیافریده؟
پاسخ بخش اول: امکان آفرینش موجودی با این مشخصات (دارای اختیار) وجود داشت و این موجود در صورت آفرینش می توانست به کمال برسه و از فیض خدا بهره مند بشه. پس اگر خدا او را نمی آفرید خدای بخیلی می بود و این با خیرخواهیش در تضاد می بود.
پاسخ بخش دوم: شما از کجا می دانید که خدا چنین موجودی را نیافریده؟ در بین همین موجوداتی که ما می شناسیم، فرشته ها چنین خصوصیتی دارند: اختیار ندارند. حتی جدا از فرشته ها، شما از کجا می دانید که عوالم دیگری به جز این عالم مادی که ما می شناسیم وجود نداره که موجودات دیگری در آن جا زندگی کنند؟
1- تجربه کافی نداشتم ... عقلم نمیرسیده ... نمیدونستم کار درست چی هست ... بعدش کاری رو کردم ... چوبش رو خوردم و فهمیدم که راه و مسیر درست چی هست ... بنابراین بخاطر کار اشتباه و غلط خودم پشیمون نیستم چون در اون زمان تجربه کافی برای برخورد با اون مساله رو نداشتم و راهی بوده که باید طی میکردم .2- کاری بوده که میدونستم اشتباه بوده ... ولی به دلیل شرایط حاکم ... عقلم تصمیم گرفته که اون کار رو انجام بدم ... و اگر 10 بار یا 100 بار یا 100 هزار بار دیگه بیام رو زمین شاید اون کار رو دوباره انجام بدم ...
یک اشکال به به مورد شماره 1 وارده: تجربه کردن تنها راه یادگرفتن نیست و این راهی نیست که مجبور به طی کردنش بوده باشید. مثلا مطالعه/تحقیق/مشورت و استفاده از تجربیات دیگران راه دومیست که شما می تونستید در اون زمان در پیش بگیرید ولی نگرفتید.
اگر واقعا مجبور بودید اون کار رو انجام بدید که دیگه پشیمانی (چه در این دنیا چه در اون دنیا) معنایی نداره. اگر تمام تلاشتتون رو برای یافتن راه درست کردید ولی به نتیجه نرسیدید، باز هم پشیمانی معنایی نداره (چه در این دنیا چه در اون دنیا) چون خدا بیش از حد توان شما ازتون انتظار نداره. ولی اگر تمام تلاشتون رو نکردید، هم الان می تونید پشیمان باشید هم در اون دنیا.
در باره مورد دوم، این توجیه که نوشتید: "اگر الان این گناه رو نکنم، شرایط سخت تری بر زندگیم حکم فرما می شه و ممکن هست گناه های بزرگتری رو انجام بدهم" برای من زیاد قابل قبول نیست. خصوصا این که اون گناه آینده، اصلا وقوعش معلوم نیست. به نظر من اگر فکر کنید به این نتیجه می رسید که این ادعا که برای جلوگیری از گناهان بزرگ آینده الان گناه کوچک می کنم یه توجیهه، دلیل اصلی انجام این گناه اینه که شرایط زندگی دنیوی بهتری پیدا کنی و رنج کمتر و لذت بیشتری از دنیا ببری. در مورد بزرگی و کوچکی گناه، مطمئن نیستم، ولی فکر می کنم به شرایط بستگی داشته باشه. یعنی اگر شما در شرایط معمولی یه گناهی رو انجام بدهید، جزای سنگین تری خواهد داشت نسبت به وقتی که در شرایط بسیار بدی باشید و همین گناه رو انجام بدهید. یعنی رد شدن در یک امتحان ساده خیلی بده ولی رد شدن در یک امتحان سخت به اون بدی نیست. اگر این موضوع درست باشه، شاید عذاب گناه به ظاهر کوچک دزدی در شرایط معمولی فعلی بیشتر از عذاب اون گناه ظاهرا بزرگی باشه که در شرایط بسیار دشوار آینده مرتکب خواهید شد. تازه این گناه فعلی نقده، ولی اون گناه آینده رو اصلا شاید هم انجام ندید.
نکته دیگه این که برنامه ریزی شما خیلی بلند مدته. از کجا معلوم که شما چند روز دیگه زنده باشید؟ اگر مثلا فردا صبح به دیار باقی شتافتید چه؟
چنین نکرد؟ چرا، خدا این کار رو کرده. سوالی که مطرح می شه اینه که چرا انسان مختار هست و بدون اختیار نیست؟ اگر این سوال رو تحلیل کنیم، متوجه می شیم که این سوال دو بخش داره:
1- چرا خدا انسان با اختیار رو آفریده؟
2- چرا خدا یه موجود دیگری مشابه انسان ولی بدون اختیار رو نیافریده؟
پاسخ بخش اول: امکان آفرینش موجودی با این مشخصات (دارای اختیار) وجود داشت و این موجود در صورت آفرینش می توانست به کمال برسه و از فیض خدا بهره مند بشه. پس اگر خدا او را نمی آفرید خدای بخیلی می بود و این با خیرخواهیش در تضاد می بود.
پاسخ بخش دوم: شما از کجا می دانید که خدا چنین موجودی را نیافریده؟ در بین همین موجوداتی که ما می شناسیم، فرشته ها چنین خصوصیتی دارند: اختیار ندارند. حتی جدا از فرشته ها، شما از کجا می دانید که عوالم دیگری به جز این عالم مادی که ما می شناسیم وجود نداره که موجودات دیگری در آن جا زندگی کنند؟
باسلام
پاسخ1:اولا من می گویم با تعریفی که شما از خدا می کنید یعنی خیرخواه مطلق حتی نباید انسان مختار هم خلق شود چون از خیر مطلق شر صادر نمی شود ولو بمصلحه مثل تکامل یک موجود .ثانیا لو فرض حرفتا قبول شود لازمه اختیار وجود شر نیست بلکه می تواند بین خوب و خوبتر مختار باشیم .ثالثا اگر دقت کنید لازمه کمال اختیار نیست بلکه لازمه تکامل اختیار است هدف تکامل هم رسیدن به کمال است خب خدا می توانست همان کمالی را که از اختیار حاصل می شود مثل همان را همان ابتدا به انسان بدهد تا این همه شر تحمل نشود ؟رابعا شما با این پاسخ تنها پاسخ شرور اخلاقی را دادید پس چرا خدا شرور طبیعی را آفرید؟ خامسا به نظرم اگر خدا مانند ائمه با ما بصیرت آنها را می داد که مثلا گناه کردن توسط ما مانند خوردن مدفوع باشد ما هم مختارانه گناه نمی کرده و معصوم بودیم و بتبع هیچ شری هم محقق نمی شد(شبیه اشکال مکی). اگه اینا را جواب دادین بقیه اشکالامم می گم!
پاسخ2:من نگفتم خدا چنین موجودی نیافریده من می گویم خدا نباید موجود مختار بین خیر و شر بیافریند
ولی دوست عزیز اگر از این بحث بگذریم پاسخ شما به تبیین این تناقض مورد ذکر جناب عنکبوت سرخ چیست؟
چی میشه که من نسبت به کاری که در موردش تعقل کردم و فکر کردم کار درستی رو انجام دادم ... نسبت بهش احساس پشیمونی میکنم ...
با سلام.
لا یکلف الله نفسا الا وسعها.
اگر شما از تمام وسع عقلیتان به درستی استفاده کرده باشی و قبل از انجام کار تعقل کرده باشی و واقعا به این نتیجه رسیده باشی که فلان کار درست است و آن را انجام داده باشی تکلیفی بر شما نیست و مجازات نخواهی شد. و چون مجازات نمی شوی پشیمان هم نخواهی شد. ایراد سوال شما این است که فکر می کنید یک معیار برای سنجش اعمال بیشتر نیست و همه بر اساس یک معیار اعمالشان سنجیده می شود. ولکن اینگونه نیست. هر انسانی ملاک و معیار مخصوص به خود را برای حسابرسی دارد. آن ملاک و معیار عقل او و وسع او و معرفتی است که خدا به او داده.
و من الله توفیق
با تشکر از کاربر فرزانه جناب ولایت که صحبتهای جالبی کردند.
و اما جواب این سوال که چرا انسانها در قیامت ( و یا آخرت یا اون دنیا ) بابت کارهای اشتباه( انجام اعمال گناه مطابق تعریف دین) پشیمان میشوند؟ و یا چرا این انسانها در دنیا پشیمان نمیشوند ولی در آخرت نادم هستند.
در این سوال مفاهیم و گزارههایی مستتر هست که جواب هم در داخل آن است!
مطابق این سوال آیا سوال کننده، بطور پیش فرض بخشی از مدعیات مذهبی را حقیقت فرض کرده؟. یعنی اینکه سوال کننده پذیرفته که دنیای دیگری با موصوفات مذهب محقق میشود؟ بدیهی است ،با فرض ظهور آخرت ، چون امکان تشکیک از بین میرود! و به زبان ساده چون در آخرت مطمئن شده که آخرتی هست و عقوبتی بابت گناهش هست ، پشیمانی هم به همراه آن خواهد بود . در صورتی که در دنیا چنین اطمینانی را چنین شخصی ندارد. ضمن آنکه چون در مورد یک انسان مذهبی صحبت میکنیم، برای چنین فردی معیار خیر و شر را باورهای دینی تعیین میکند و نه چیز دیگر.
و تفاوت بین آخرت و دنیا برای چنین شخصی صرفا از عدم اطمینان به تحقق آخرت نشات میگیرد.
در جای دیگری هم معترضه خدمت کارشناسان و دین باوران محترم عرض کردم که چه دلیلی دارد که بپذیریم خداوند در آخرت بیش از دنیا حضور دارد؟! در حالی که در اذهان همه اینگونه است. گویی در آخرت کسی کوچکترین شکی نسبت به وجود یا عدم وجود مدعیات دین ندارد! کسی هم نیاز به ادله ندارد. کلا در آخرت هیچ نیازی به سایت اسک دین نداریم!!! خوب چرا؟؟؟؟
گویی خداوند با ادله محکمه اش در آخرت خود را نمایان مینماید و از چشمهای مخلوقات این دنیا پوشیده! خوب چرا؟؟؟؟؟!!
ز رسول خدا(ص) درباره این آیه پرسیده شد، حضرت گریه نمود که از اشک مبارک او دامنشتر شد، آنگاه فرمود :از مطلبی بزرگی پرسیدید، مردم در روز قیامت به دوازده گروه خواهند بود:
1ـ برخی که اهل فتنهانگیزی در میان مردماند ،به صورت میمون محشور میشوند.
2ـ آن هایی که حرامخواری میکنند، به صورت خنزیر محشور میشوند.
3ـ آن هایی که حکم ظالمان میکنند ،به صورت نابینا محشور میشوند.
4ـ آن هایی که خودبزرگبین و اهل عُجباند، به صورت لال و گنگ محشور میشوند.
5ـ آن هایی که مردم را به نیکی دستور میدهند و خود اهل عمل نیستند، در حالی وارد محشر میشوند که زبان خود را میجوند و قی از دهان آنان فرو میریزد.
6ـ کسانی که به دروغ شهادت میدهند، در حالی وارد محشر میشود که پارچهای از آتش بر بدن آن ها گذاشته شده است.
7ـ برخی به گونهای وارد میشوند که پاهایشان به پیشانههای آنان گیره خورده است، این ها کسانیاند که در لذت و شهوترانیهای حیوانی و غیر اخلاقی گرفتار بودهاند.
8ـ کسانی که وجوهات واجب و صدقات واجبه را نمیپردازند ،در حال مستی وارد میشوند و پیوسته از طرف راست و چپ به زمین میافتند.
9ـ کسانی که اهل غیبت و تجسس در امور شخصی مردماند، در حالی وارد میشوند که لباس از آتش پوشیدهاند.
10ـ آن هایی که اهل سخنچینی هستند ،در حالی وارد محشر میشوند که زبانهایشان از پشت گردنشان بیرون زده است.
11ـ کسانی که در مساجد حرف دنیایی زدهاند، در حال سکر و مستانه وارد محشر میشوند.
12ـ کسانی که اهل رباخواری هستند ،به صورت خنزیر وارد محشر میشوند».(5) با توجه به آنچه بیان شد به خوبی روشن خواهد شد که دلیل پیشیمانی انسان در قیامت چیست وچراوچگونه انسان از کار های بد ی خود پشیمان می شود .؟
بااین توصیفات بفرمایید یک انسانی که حرام خواری کرده و فتنه انگیز و خودبزرگ بین سخنچین بوده چه شکلی محشور میشود؟؟!!!!!!
برای مخلص امکان تصور همزمان میمون-خنزیر کور و مست که پایش(معلوم نیست کدوم پا!!!) از پیشانیش بیرون زده وجود ندارد.
ما با این منطق لابد میخواهیم برای نسل خردگرای امروز جامعه آرمانی هم بسازیم؟!!بدیهی است جز تمسخر و مضحکه قرار گرفتن این سخنان چیزی عایدمان نمیشود. با ناله و نفرین و ترساندن از اوهام و اشباح فقط خودمان را سرکار گذاشته ایم....باور بفرمایید!
لا یکلف الله نفسا الا وسعها.
اگر شما از تمام وسع عقلیتان به درستی استفاده کرده باشی و قبل از انجام کار تعقل کرده باشی و واقعا به این نتیجه رسیده باشی که فلان کار درست است و آن را انجام داده باشی تکلیفی بر شما نیست و مجازات نخواهی شد. و چون مجازات نمی شوی پشیمان هم نخواهی شد. ایراد سوال شما این است که فکر می کنید یک معیار برای سنجش اعمال بیشتر نیست و همه بر اساس یک معیار اعمالشان سنجیده می شود. ولکن اینگونه نیست. هر انسانی ملاک و معیار مخصوص به خود را برای حسابرسی دارد. آن ملاک و معیار عقل او و وسع او و معرفتی است که خدا به او داده.
با سلام
به نظرم سوال از نگاه و منظر اخلاقی است نه از منظری درون دینی
ایشان می گوید از لحاظ عقلی به الف رسیدم ولی باز عذاب وجدان می گیرم!
به نظرتان راه حل چیست؟
چی میشه که من نسبت به کاری که در موردش تعقل کردم و فکر کردم کار درستی رو انجام دادم ... نسبت بهش احساس پشیمونی میکنم ...
با سلام.
به نظر حقیر این نامش پشیمانی نیست. بلکه افسوس و حسرت است. تأسف نسبت به سرنوشت از دست رفته ای که فراموش کرده اگر به دنیا باز گردد باز هم نمی تواند آن را به دست بیاورد. مگر این که تمام مشاهدات اخروی را به یاد داشته باشد که در این صورت به عنوان انسان دیگری با عقل و احساس متفاوتی به دنیا برگشته است. پس اگر در آخرت یادش باشد که چه محدودیت هایی داشته نباید افسوس بخورد. ولی این خصلت انسان است که نسبت به آنچه نتوانسته به دست بیاورد و می بیند که دیگران چگونه به خوشی ها رسیده اند حسرت می خورد و در همین دنیا هم نمونه های فراوانی دارد.
البته این یک تفسیر شخصی بود و زیاد مطابق تقاسیر دینی نبود چون ادیان حسرت و ندامت در سرای باقی را نتیجه یادآوری اشتباهات اختیاری فرد می دانند که مدتی از یاد رفته اند و حالا هویدا شده اند.
موفق باشید.
هیوم می گفت مومنان می گن انسان از گلوگاه شر باید به خیر برسد فلذا ما را در باب بلا و امتحان و سختی ها می اندازد اما اشکال این است که مگر خدا قادر نبود از گلوگاه خیر به خیر برساند؟پاسخ روشن است:آری.پس چون چنین نکرد با خیرخواهیش متضاد است.
با سلام خدمت جناب ولایت عزیز.
ببخشید که وارد بحث شما شدم. بنده ادعای پاسخگویی به سؤالات طرح شده را ندارم و صرفاً نظرم را برای مشارکت در بحث شما عرض می کنم.
همان طور که دوستمان اشاره کردند اگر به وجود اختیار انسان بین خیر و شر معتقد باشیم باید بپذیریم که خداوند می خواست انسان را از مسیر خیار و شرور انتخابی به کمال برساند. به این معنا خداوند خیرخواه مطلق است اگر خیرخواهی را از منظر او تعریف کنیم. وگرنه کسی که در آتش جهنم می سوزد از نگاه او خدا خیر او را نخواسته است بلکه شر او را خواسته است. خدا مهربان مطلق هم نیست. هم رحمت دارد و هم غضب. هم بخشش دارد و هم انتقام.
لازمه اختیار وجود شر نیست بلکه می تواند بین خوب و خوبتر مختار باشیم .
این هم یک راه است که شاید برخی موجودات دیگر از این مسیر به کمال برسند. اما ظاهراً برای انسان نوع عمومی تری از اختیار تعریف شده که گاهی بین خوب و خوبتر و گاهی بین خوب و بد و گاهی بین بد و برتر یکی را برگزیند. ضمن این که بد و خوب نسبی است و خوب و خوبتر را می توان به ترتیب شر و خیر نامگذاری کرد. پس آنجا هم شر داریم.
خدا می توانست همان کمالی را که از اختیار حاصل می شود مثل همان را همان ابتدا به انسان بدهد تا این همه شر تحمل نشود ؟
می توانست. اما نکرد. چون احتمالاً دیگر اسمش کمال نبود یا اگر بود ارزشی نداشت. البته امیدوارم نپرسید که آیا کمال خود خداوند که اکتسابی نیست ارزشمند است یا خیر!
شما با این پاسخ تنها پاسخ شرور اخلاقی را دادید پس چرا خدا شرور طبیعی را آفرید؟
به همان دلیلی که امکان صدور شرور اختیاری از انسان و دیگر موجودات را خلق کرد. احتمالاً همان طور که باید با صبر در برابر ظلم دیگری به کمال برسیم با صبر در برابر شرور طبیعی نیز به کمال می رسیم.
به نظرم اگر خدا مانند ائمه با ما بصیرت آنها را می داد که مثلا گناه کردن توسط ما مانند خوردن مدفوع باشد ما هم مختارانه گناه نمی کرده و معصوم بودیم و بتبع هیچ شری هم محقق نمی شد
این مورد را قبول دارم و مدتهاست که پاسخی برای رد آن پیدا نکردم.
من نگفتم خدا چنین موجودی نیافریده من می گویم خدا نباید موجود مختار بین خیر و شر بیافریند
اگر خدا را خیرخواه مطلق با برداشت خودمان از خیر و شر فرض کنیم اصلاً خدا نباید موجودی خلق کند که نهایتاً او را عذاب کند و اصلاً شاید ایجاد سلسله مراتب وجودی در بین مخلوقات که موجب تبعیض و تنازع می شود نیز از دید خیراندیش ما نادرست باشد.
با تشکر فراوان.
با سلام
به نظرم سوال از نگاه و منظر اخلاقی است نه از منظری درون دینی
ایشان می گوید از لحاظ عقلی به الف رسیدم ولی باز عذاب وجدان می گیرم!
به نظرتان راه حل چیست؟
سلام و عرض ادب.
یک انتخاب و تصمیم عقلانی ممکن است تحت الشعاع اموری دیگر قرار گیرد و به نتیجه دلخواه نرسد. در این حالت عذاب وجدان بروز میکند.
با سلام
به نظرم سوال از نگاه و منظر اخلاقی است نه از منظری درون دینی
ایشان می گوید از لحاظ عقلی به الف رسیدم ولی باز عذاب وجدان می گیرم!
به نظرتان راه حل چیست؟
با سلام.
خیر فکر می کنم شما اشتباه می کنید. من یکبار دیگر سوال اصلی تاپیک را مطالعه کردم. ایشان می گوید بنده به گذشته خود که رجوع می کنم نسبت به کارهای اشتباهم عذاب وجدان ندارم و پشیمان نیستم. حال چرا باید در قیامت نسبت به کارهای اشتباهم عذاب وجدان داشته باشم؟
بنده هم عرض کردم شما اگر کارهایتان را بر اساس عقلتان انجام دادید در آن دنیا هم عذاب وجدان و پشیمانی ای ندارید.
در حقیقت ایشان سوالی در مورد این باور دینی داشتند که چرا بدکاران نسبت به کارهای بدشان در آن دنیا پشیمانی دارند؟
و من الله توفیق
به نظر حقیر این نامش پشیمانی نیست. بلکه افسوس و حسرت است. تأسف نسبت به سرنوشت از دست رفته ای که فراموش کرده اگر به دنیا باز گردد باز هم نمی تواند آن را به دست بیاورد. مگر این که تمام مشاهدات اخروی را به یاد داشته باشد که در این صورت به عنوان انسان دیگری با عقل و احساس متفاوتی به دنیا برگشته است. پس اگر در آخرت یادش باشد که چه محدودیت هایی داشته نباید افسوس بخورد. ولی این خصلت انسان است که نسبت به آنچه نتوانسته به دست بیاورد و می بیند که دیگران چگونه به خوشی ها رسیده اند حسرت می خورد و در همین دنیا هم نمونه های فراوانی دارد.البته این یک تفسیر شخصی بود و زیاد مطابق تقاسیر دینی نبود چون ادیان حسرت و ندامت در سرای باقی را نتیجه یادآوری اشتباهات اختیاری فرد می دانند که مدتی از یاد رفته اند و حالا هویدا شده اند.
با سلام.
دقیقا.
انسان خیال می کند اگر دوباره در یک موقعیتی قرار گرفت کار بهتری را انجام می دهد. ولی غافل از اینکه نمی داند معما چو حل گشت آسان شود. لذا با سخنان شما موافقم.
سوال :
چرا انسانها در قیامت بابت کارهای اشتباهشون پشیمون میشن ؟؟؟
پاسخ :
در ابتدا باید گفت :
سعدی در این باره سخنی شنیدنی دارد و می گوید:
خرما نتوان خورد از این خار که کشتیم ****دیبا نتوان بافت از این پشم که رشتیم.
اعمال زشت و ناپسند انسان ها در دنیا، موجب عذاب آن ها در آخرت خواهد شد و خداوند اعمال خودشان را برایشان قرار می دهد. همین اعمال به صورت عذاب و دوزخ برای آن ها تجسم می یابد.
خداوند می فرماید: آیا کسانی که زشتی ها و گناهان را انجام داده اند، خیال می کنند که همانند مومنان و نیکوکاران خواهند بود و زندگی و مرگ آن ها یکسان است؟ (اگر چنین حکم می کنید ) بد حکم و داوری می کنید.(1)
بنا بر این عذاب های جهنم پیامد و نتیجه قهری و طبیعی اعمال ناپسند خود آدمی است. در روایتی از پیامبر اسلام آمده است:«انما هی اعمالکم تردّ الیکم؛ این عذاب همان اعمال و کردارهای شماست که به سوی شما برگردانیده شده است».(2)
در مورد عذاب های الهی باید توجه داشت که مجازات های قراردادی و مجازات های طبیعی که نتیجه طبیعی اعمال است، تفاوت اساسی دارد، زیرا در مجازات قراردادی باید به اندازه جرم ،کیفر و جزا برای خلافکار وضع شود و گرنه خلاف عدالت خواهد بود، ولی در کیفرهایی که اثر طبیعی عمل است و خاصیت تکوینی آن محسوب می شود و یا نتیجه عمل در برابر انسان است، کیفر بر اثر وضع قانون اعتباری صورت نمی گیرد ،بلکه باطن خود عمل موجب کیفر اوست. اگر کسی بر خلاف قانون راهنمایی و رانندگی، رانندگی کرد، ممکن است برابر خلاف و سرعت غیر مجاز جریمه شود. جریمه عقلا باید به اندازه میزان خلاف او باشد، ولی اگر خلاف و سرعت غیر مجاز باعث سقوط ماشین در دره گردید و راننده برای همیشه در زندگی ساقط نمود (که بدترین کیفر و پیامد وضعی عمل خلاف اوست) دیگر نمی شود گفت که چرا با این سرعت و خلاف،مرگ و نابودی برای او پیش آمد و این خلاف عدالت است.
عذاب های اخروی نیز شبیه به این است ؛یعنی نتیجه و پیامد تکوینی عمل گناه و کیفر آن عذاب دردناک است . در قرآن کریم فرمود: «لاتجزون الّا ما کنتم تعملون؛جز اعمال خود شما جزایی برای شما نیست».(3)
در این باره این بیان بسیار روشن گر است که قرآن کریم فرمود:
«یومَ ینفخُ فی الصورِ فتأتونَ أفواجاً؛(4) روزی که در صور دمیده میشود، پس فوج فوج به محشر درآیند».
از رسول خدا(ص) درباره این آیه پرسیده شد، حضرت گریه نمود که از اشک مبارک او دامنشتر شد، آنگاه فرمود :از مطلبی بزرگی پرسیدید، مردم در روز قیامت به دوازده گروه خواهند بود:
1ـ برخی که اهل فتنهانگیزی در میان مردماند ،به صورت میمون محشور میشوند.
2ـ آن هایی که حرامخواری میکنند، به صورت خنزیر محشور میشوند.
3ـ آن هایی که حکم ظالمان میکنند ،به صورت نابینا محشور میشوند.
4ـ آن هایی که خودبزرگبین و اهل عُجباند، به صورت لال و گنگ محشور میشوند.
5ـ آن هایی که مردم را به نیکی دستور میدهند و خود اهل عمل نیستند، در حالی وارد محشر میشوند که زبان خود را میجوند و قی از دهان آنان فرو میریزد.
6ـ کسانی که به دروغ شهادت میدهند، در حالی وارد محشر میشود که پارچهای از آتش بر بدن آن ها گذاشته شده است.
7ـ برخی به گونهای وارد میشوند که پاهایشان به پیشانههای آنان گیره خورده است، این ها کسانیاند که در لذت و شهوترانیهای حیوانی و غیر اخلاقی گرفتار بودهاند.
8ـ کسانی که وجوهات واجب و صدقات واجبه را نمیپردازند ،در حال مستی وارد میشوند و پیوسته از طرف راست و چپ به زمین میافتند.
9ـ کسانی که اهل غیبت و تجسس در امور شخصی مردماند، در حالی وارد میشوند که لباس از آتش پوشیدهاند.
10ـ آن هایی که اهل سخنچینی هستند ،در حالی وارد محشر میشوند که زبانهایشان از پشت گردنشان بیرون زده است.
11ـ کسانی که در مساجد حرف دنیایی زدهاند، در حال سکر و مستانه وارد محشر میشوند.
12ـ کسانی که اهل رباخواری هستند ،به صورت خنزیر وارد محشر میشوند».(5) با توجه به آنچه بیان شد به خوبی روشن خواهد شد که دلیل پیشیمانی انسان در قیامت چیست وچراوچگونه انسان از کار های بد ی خود پشیمان می شود .؟
پی نوشت:
1.جاثیه (45) آیه 21.
2. مجلسی . بحارالانوار ،نشر دار الاحیا لتراث العربی، بیروت، 1403 ق.ج3 ،ص90 ،
3. یس(36) آیه 54.
4. نبأ (78) آیه 18.
5.فیض . علم الیقین، نشر مبیدار . قم 1387 ش . ج 2، ص 908 ـ 909.
http://www.askdin.com/thread30977.html
جمع بندی _2
سوال : چرا انسانها در قیامت بابت کارهای اشتباهشون پشیمون میشن ؟؟؟
آیا اهل بهشت هم در قیامت پشیمان هستند!؟
پاسخ :
برای دست یابی به پاسخی روشن ناگزیر به بیان مقدمه ای هستیم.
بدون تردید مؤمنانی که عمل صالح انجام داده اند در بهشت آن چنان مشمول الطاف خداوند هستند که «هر چه بخواهند نزد پروردگارشان برای آنها فراهم است؛ لَهُمْ ما یشاؤُنَ عِنْدَ رَبِّهِمْ»[1] به این ترتیب پاداششان از هر نظر نامحدود است، چرا که جمله "لَهُمْ ما یشاؤُنَ" گویای همین حقیقت است و از آن جالب تر تعبیر "عند ربهم" می باشد که بیانگر لطف بی حساب خداوند در باره آنها است، چه موهبتی از این بالاتر که به مقام قرب خدا راه یابند؟ همان گونه که در باره شهداء می گوید: «بَلْ أَحْیاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ یرْزَقُونَ؛ شهیأان زنده اند و نزد پروزدگارشان روزی می خورند.»[2]
درباره مؤمنان صاحب عمل صالح نیز می فرماید: "لهم ما یشاءون عند ربهم" بی جهت نیست که در پایان آیه می گوید "این است فضل بزرگ؛ ذلِک هُوَ الْفَضْلُ الْکبِیرُ"، البته شرح نعمت های بهشتی در بیان نمی گنجد، برای ما زندانیان جهان ماده قابل تصور نیست که بدانیم در جمله "لَهُمْ ما یشاؤُنَ عِنْدَ رَبِّهِمْ" چه مفاهیمی گنجانیده شده؟ مؤمنان چه چیزها می خواهند؟ و در جوار قرب خداوند چه الطافی یافت می شود؟
اصولا هنگامی که خداوند بزرگ چیزی را به عنوان فضل کبیر توصیف کند پیدا است به قدری عظمت دارد که هر چه فکر کنیم از آن بالاتر است. و به تعبیر دیگر این بندگان خالص کارشان به جایی می رسد که هر چه اراده کنند فراهم می شود، یعنی پرتوی از قدرت بی پایان پروردگار که «إِنَّما أَمْرُهُ إِذا أَرادَ شَیئاً أَنْ یقُولَ لَهُ کنْ فَیکونُ»[3] در وجودشان پیدا می شود، چه فضیلت و موهبتی از این بالاتر![4]
از این رو در آخرت هیچ درد و رنج و ترس و اندوهی نیست و هر کس به جایگاهی که دارد خشنود است.
اما در این جا بیان دو نکته لازم به نظر می رسد.
الف. یکی از نام های قیامت "یوم الحسرة"[5] می باشد؛ یعنی تمام افراد(مگر خواص) در آن روز حسرت می خورند. بدکاران حسرت می خورند که چرا برای خود از خوبی ها نیندوختند و نیکوکاران نیز حسرت می خورند که چرا بیشتر نیندوختند.
ب. بهشتیان نیز در بهشت از غفلت هایی که داشتند و زمانی را که بدون یاد خدا بر آنها گذشت پشیمانند و این به آن معنا نیست که از جایگاهشان راضی نیستند، بلکه همۀ بهشتیان به مقام خود راضیند، بله با توجه به این که در آن جا شناخت ها کمال یافته و هر کس جایگاه بندگی و الاهی را بهتر از دنیا درک می کند، از این رو به اوقاتی را که در غفلت از خدا گذرانده پشیمان است.
برای نمونه به دو روایت اشاره می کنیم.
امام صادق علیه السلام روایت می کند که رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: «ما من قوم اجتمعوا فی مجلس فلم یذکروا اسم الله - عز و جل - و لم یصلوا علی نبیهم الا کان ذلک المجلس حسرة و وبالا علیهم؛ مجلسی که مردم در آن گردهم آیند و خدا را یاد نکنند و بر پیامبرشان درود نفرستند، مایه حسرت و و بال است.» [6]
«ان اهل الجنة لا یندمون علی شیء من امور الدنیا الا علی ساعة مرت بهم فی الدنیا لم یذکروا الله فیها؛ اهل بهشت بر هیچ یک از امور دنیا که از آنها فوت شده پشیمان نیستند، مگر بر ساعتی که بر آنان بدون یاد خدا گذشته باشد.»[7]
_____________
[1] شوری، 22.
[2] آل عمران، 169.
[3] یس، 82.
[4] مکارم . تفسیر نمونه، نشر دار الکتبالاسلامیه تهران . تهران . 1367 ش . ج20، ص405 و 406.
[5] مریم، 39.
[6] . کلینی، الکافی، نشر دار الاکتبالاسلامیه تهران 1380 ق ج2، ص360.
[7] . میرزا حسین نوری، مستدرک الوسائل،نشر دارالاحیا التراث آل البیت . قم 1403 ق ج1، ص382؛