جمع بندی چرا بعد از سختی، آسانی نمی بینم؟
تبهای اولیه
با سلام
ایه قران می فرماید فان مع العسر یسرا اما چرا در اطراف خود که نگاه میکنم میبینم افرادی هستند از کودکی بسیار سختی کشیده و با کلی مشکل بزرگ شدنده اند و حالا که بزرگ شدن مشکلات بزرگتری برایشان به وجود امده و زندگی سخت تری دارند در واقع روی خوش زندگی رو ندیدن تکلیف اسونی بعد از سختی این افراد چی میشه ؟
تشکر
ایه قران می فرماید فان مع العسر یسرا ... تکلیف اسونی بعد از سختی این افراد چی میشه ؟
آیه کریمه نمی فرماید بعد از سختی ها آسانی در پیش است! بلکه می فرماید همراه با سختی ها، آسانی هم هست:
فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْراً (انشراح/5)
به يقين با (هر) سختى آسانى است
بدون تردید، زندگی ما انسان ها قرین مشکلات بسیار است؛ حتی ثروتمندترین انسانها _که معمولا از نگاه ما هیچ مشکلی در زندگیشان ندارند_ ممکن است با مشکلات متعددی مواجه باشند و یا دستکم در معرض سختی ها و رنج های بسیاری هستند؛ بیماری های معمول یا لاعلاج، فوت عزیزان، مشکلات خانوادگی و خیلی موارد دیگر.
می خواهم عرض کنم تصور زندگی ِ بدون مشکل و سختی در این دنیا، رؤیایی بیش نیست! این یک حقیقت و واقعیت است که زندگی ما با انواع و اقسام سختی ها تنیده شده اما اگر این دردها و رنج ها و سختی ها، مطلق و بدون آسایشی بود، طبیعتا کسی تاب تحملش را نداشت! به ویژه اینکه این انسان _که یک سر دارد و هزار سودا_ خبر ندارد که وجودش هم قرین ضعف و سستی آفریده شده است:
... وَ خُلِقَ الْإِنْسانُ ضَعيفاً (نساء/28)
... و انسان ناتوان آفريده شده است
این انسان ِ ضعیف و این همه کوه مشکلات؟! چه خاکی بر سر کند؟! خدا فرمود: نگران نباش، مشکلاتت را با آسانی همراه می کنم! شرح صدرت می دهم و تحملت را بالا می برم و خودم هم مواظبت هستم! اگر بخواهی با همین تن ِ نحیف، می توانی به جنگ مشکلات بروی و بر همه آنها پیروز شوی. من سختی های زندگیات را با آسانی هایی شیرین می کنم تا تحملش بر تو ممکن گردد.
اینکه می فرمایید کسانی هستند که زندگی شان با سختی های بسیار همراه است را باور دارم اما من و شما از درون آن دلهای صبور و پولادین خبر نداریم و تنها از دریچه نگاه خود، آن صفحه رنج و محنت را قضاوت می کنیم! یک مثال عرض می کنم شاید مطلب بهتر درک شود. همه ما با بخشی از مصایب و سختی های فوق تصوری که زینب کبری (سلام الله علیها) در روز سخت عاشورا متحمل شدند، آشنا هستیم! مصیبتهایی که تحملش فوق توان آدمی می نماید اما آن دل رنجدیده، صبورانه نظارهگر آن حماسه های خونین بود و سر آخر هم در پاسخ طعنهآمیز ابن زیاد (لعنة الله علیه) که از او پرسید: نظرت درباره آنچه که خدا با برادرت و اهل بیتت کرد چیست، فرمود: «ما رایت الا جمیلا...»؛ جز زیبایی چیزی ندیدم...(1)
هیهات! این چه بینش و چه نگاهی است که میان آن همه رنج و محنت و سختیهای بیهمتا، نظارهگر جلوه جمال حق تعالی است و از روی سپید آفرینش و زیباییهای زندگی سخن می گوید؟! آن صفحه خونین، به ظاهر چیزی جز جرم و جنایت و سقوط انسانیت ندارد! اما زینب کبری می گوید آن صفحه تاریک، یک روی سپید و نورانی هم دارد که تحمل آن همه سختی را بر من ِ ضعیف، ممکن می کند؛ حماسه، وفا، استقامت، ایمان، توحید و هر آنچه از زیبایی بندگی که در وجود مبارک سیدالشهدا (سلام الله علیه) و یاران وفادارش، به خوبی نشان داده شد.
--------------------------
1- اللهوف ص 160و 161 ؛ ... فقال ابن زياد كيف رأيت صنع الله بأخيك و أهل بيتك فقالت ما رأيت إلا جميلا هؤلاء قوم كتب الله عليهم القتل فبرزوا إلى مضاجعهم و سيجمع الله بينك و بينهم فتحاج و تخاصم فانظر لمن يكون الفلج يومئذ هبلتك أمك يا ابن مرجانة ...