جمع بندی چرخه معیوب در نعمت های بهشتی
تبهای اولیه
بالاترین نعمت بهشت خشنودی خدا و رضوان الهی شمرده شده است حالا دو سوال مطرح می شود:
1- خشنودی خدا در چیست؟
2- آیا نعمت های دیگر به معنای دلخوری خدا هستند؟
بالاترین نعمت بهشت خشنودی خدا و رضوان الهی شمرده شده است حالا دو سوال مطرح می شود:
1- خشنودی خدا در چیست؟
2- آیا نعمت های دیگر به معنای دلخوری خدا هستند؟
سلام و درود بر شما و ما و همه بندگان صالح خدا
شما دو پرسش مطرح نمودهاید که بدانها پاسخ داده میشود.
خشنودی خداوند از انسان، یکی از مقامات بلند معنوی و عرفانی
یکی از مقامات بلند معنوی و عرفانی در حرکت و سیر به سوی خداوند توجه به «رضوان الله» و خشنودی خداوند است و رسیدن به آن در مرتبه بالایی از آسمان سیر وسلوک قرار دارد. در قرآن کریم و روایات توصیههای بسیاری نسبت به این که انسان در کارهای خود، رضای خداوند را هدف قرار دهد و آن را بجوید، آمده است؛ زیرا عموم افراد در کارهای خوبی که انجام میدهند، از این که هدف را خدا قرار دهند، غفلت دارند و آشنایی آنان بیشتر به این جهت است که کارهای خوب و عبادتها را انجام میدهند تا موجب آسایش دنیا و آخرت گردد. آنها را از عذاب نجات دهد و به بهشت برین برساند با این که از کمالات مهم معنوی، آن است که رضای خداوند، محور تمام افعال قرار گیرد.
خداوند (تبارک و تعالی) در وصف امام علی (علیه السلام) وقتی که به جای پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) در بستر او خوابید تا جان پیامبر اعظم (صلی الله علیه و آله) در امان باشد، در آیه «وَ مِنَ النَّاسِ مَن یَشری نَفسَهُ ابتغاءَ مرضاتِ اللّهِ» (1) میفرماید: و بعضی از انسانها کسانی هستند که به خاطر خوشنودی خدا بذل جان میکنند.
امام سجاد (علیه السلام) در دعای ابوحمزه میفرماید: «خدایا! پاداش این عبادت و گفتار و دعای مرا خشنودی خود قرار بده.» (2)
لذا اگر کسی دارای چنین انگیزه، شوق و عشقی باشد که کارها را برای جلب رضای خداوند انجام دهد، خود این علاقه از کمالات معنوی محسوب میشود البته این مقامی است که هر کسی به آن نمیرسد و تنها کسی که سیر و سلوک به سوی خداوند را شروع و مراحلی را طی کرده باشد، میتواند با این کمال انس پیدا کند و با عشق به سوی خدا حرکت و کار کند.
کسی که در وادی معنویات نیست و سر در امور مادی دارد و بر آن چه که بر او میگذرد، دل خوش کرده، هیچ وقت، به این فکر نخواهد افتاد که کارها را برای رضای خداوند انجام دهد؛ زیرا «رضوان اللّه» قلّهای است که انسان باید همه چیز را غیر از خداوند پشت سر بگذرد تا به آن برسد؛ اما کسی که در پستیها قرار دارد و با امور دنیا انس گرفته و به آنها دل بسته است، هرگز بویی از «رضوان اللّه» به مشامش نخواهد رسید.
از این روی این توفیق بزرگ نصیب کسی می شود که در مراحل سیر و سلوک حرکت کند آن هم پس از مدتی زحمت کشیدن، آن عشق و علاقه در او پیدا میشود که در کارها به دنبال خشنودی خداوند باشد. خوشا به حال فردی که در وقتی که دیگران به سوی امور مادی حرکت می کنند و مقصدهای مادی را میجویند او هدف خود را رضای خدا قرار دهد و در طلب آن برآید.
ابعاد ارزش بهشت و نعمتهای بهشتی
بهشت جایی است که همه نعمتهای الهی در آن فراهم است و دارای دو ارزش است:
1. نعمتهای ظاهری بهشت: نهرها، باغها، درختان، قصرها، حوریان، خادمان، مرکبها و انواع لذتهای دیگر که همه بهشتیان به اندازه مقامی که دارند، از آنها برخوردار خواهند بود.
این بعد از زندگی بهشتی، خوب است و کسی منکر ارزش و شرافت آن نیست؛ ولی از آن جایی که انسان، دارای روح بلند و متکاملی است، تنها به این بعد از بهشت و نعمتهای آن اکتفا نخواهد کرد و به بعد دیگری هم نظر دارد.
2. بهشت، تجسم، تبلور و تجلی رضوان اللّه است؛ یعنی کسی که در بهشت قرار میگیرد، احساس میکند که خدا از او خشنود است؛ زیرا اگر کسی مورد غضب خدا باشد، در بهشت جایی ندارد. کسی از درون خداوند، اطلاعی ندارد و انسان با دیدن افعال ظاهری است که پی به امور درونی خداوند میبرد، وقتی که انسان در بهشت میبیند که در نعمتهای بهشتی غوطهور است، به یقین میرسد که خدایش از او راضی و خشنود است.
قرآن کریم هر دو بعد از ارزش را برای بهشت بیان کرده و در آیه «قُلْ أَؤُنَبِّئُكُم بِخَيْرٍ مِّن ذَلِكُمْ لِلَّذِينَ اتَّقَوْا عِندَ رَبِّهِمْ جَنَّاتٌ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا وَأَزْوَاجٌ مُّطَهَّرَةٌ وَرِضْوَانٌ مِّنَ اللّهِ» (3) میفرماید: بگو: آیا شما را بهتر از این خبر دهم؟ پرهیزکاران نزد پروردگارشان باغهایی دارند که در آن جویهایی روان است و در آن جاودانه خواهند بود و همسرانی پاکیزه برای آنان خواهد بود و در بهشت از خشنودی خدا برخوردار خواهند بود.
در آیه «وَعَدَ اللّهُ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا وَمَسَاكِنَ طَيِّبَةً فِي جَنَّاتِ عَدْنٍ وَرِضْوَانٌ مِّنَ اللّهِ أَكْبَرُ ذَلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ» (4) میفرماید: خداوند به مردان و زنان مؤمن، باغهایی را وعده داده است که در آنها جویبارهایی روان است و خانههای پاک در باغهای جاودان خواهند داشت و خشنودی خداوند از همه اینها برتر است و پیروزی بزرگ، همین است.
در این آیه شریفه، بعد از بیان نعمتهای بهشتی میفرماید: «و رضوان من اللّه اکبر»؛ یعنی مهمترین نعمتی که نصیب اهل بهشت میشود، «رضوان اللّه» است که آن «اکبر» است یعنی ارزش آن از تمام نعمتهای بهشتی، برتر است و نمیتوان ارزش آن را در مقایسه با چیزهای دیگر حتی اگر ارزشمند هم باشند، بیان کرد؛ همان گونه که درباره عظمت خداوند آمده است: «اللّه اکبر» درباره رضوان اللّه هم کلمه «اکبر» آمده است. پس چنان که عظمت خداوند در تعریف و توصیف نمیگنجد و به بیان نمیآید، ارزش «رضوان اللّه» نیز برتر از بیان و گفتار است و نمیتوان برای آن قدر و قیمتی معین کرد؛ زیرا شخص بهشتی احساس میکند که خداوند از او خشنود است و در پناه لطف او قرار دارد و این جاست که تمام نعمتها برای او زیبا و لذتبخش میشود. پس ارزش همه نعمتهای بهشتی از «رضوان اللّه» گرفته شده است و اوست که با پرتوافشانی به همه نعمتهای بهشت، نور، جلا و ارزش میدهد.
نتیجهگیری
بنابراین، برخورداری از نعمتهای دیگر بهشتی، به معنای دلخوری خداوند نیست؛ ولی در کنار این همه نعمتهای بهشتی، خشنودی کامل خداوند از انسان، بالاترین نعمت و بهترین حالت برای شخص بهشتی است. پس در نعمتهای بهشتی، هیچ چرخه معیوب وجود ندارد و به میزان مقام و جایگاه انسان در نزد خداوند، هر کسی به یک پله و درجه از پلهها و درجات بهشتی اکتفا میکند. برخی مانند پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) و اهل بیت (علیهم السلام) که در بالاترین درجات انسانیت قرار دارند، به درجه بالای «رضوان الله» میرسند و برخی دیگر که در درجات و پلههای پایینتر هستند، به همان نعمتهای بهشتی اکتفا کرده و از مقام قله و اوج، یا به هیچ وجه، برخوردار نیستند و اگر هستند، از قطرهای از آن مینوشند.
منابع و مآخذ:
1. بقره: 2/ 207.
2. قمی، شیخ عباس، مفاتیح الجنان، دعای ابوجمزه ثمالی.
3. آل عمران: 3/ 15.
4. توبه: 9/ 72.
الحمد لله الذی خلق الجنة و النار.
پس در نعمتهای بهشتی، هیچ چرخه معیوب وجود ندارد
سلام
درباره نعمت های بهشت در قرآن گفته شده که هر آنچه بخواهید برایتان فراهم می شود حالا ما چه می خواهیم؟ آنچه خدا برای ما می خواهد.حالا خدا چه می خواهد؟ آنچه ما می خواهیم.
آیا این یک دور باطل نیست؟
لذت بیشتر از این که با خدا تکلم کنی و خدا بهت بگه فرزندم دوستت داشته باشه و ازت ناراحت نشه ؟ کنار انبیا و اوصیا باشی فکر کن کنار علی بن ابی طالب یا حضرت قائم
و در کنار خدا چه چیزی میخوای ؟ اونهم با نعامتی که ذکر شده غذا و قصر و حوری و تخت و دیگر اصلا میتونی تصور کنی چه جاییه ؟ اونهم با لذت های بهشتی
سلام
درباره نعمت های بهشت در قرآن گفته شده که هر آنچه بخواهید برایتان فراهم می شود حالا ما چه می خواهیم؟ آنچه خدا برای ما می خواهد.حالا خدا چه می خواهد؟ آنچه ما می خواهیم.
آیا این یک دور باطل نیست؟
سلام علیکم
مقصود از این که گفته شده است که هر چه بهشتیان میخواهند برای آنها آماده میشود، نعمتهای مادی، مانند میوهها و غذاها و نوشیدنیها و مانند آن است و برخی مقامات، مختص به برخی از مراتب است که به هر کسی هم داده نمیشود و افراد با هم فرق میکنند.
در بهشت، هر آن چه که خدا بخواهد، بهشتی هم میخواهد و دور پیش نخواهد آمد. زیرا مراد و مقصود و هدف، یکی است. این طور نیست که خدا منتظر باشد تا بنده اراده کند یا بنده منتظر باشد تا خدا اراده کند. نعمتها بهشتی به وفور، موجود است و هر بندهای به صورت فراوان از نعمتهای بهشتی بهرهمند میگردد. وقتی که بندهای، اراده خوردن میوه میکند، خواست خدا هم به خوردن میوه او تعلق میگیرذ و میوه برای او آماده میشود. پس خداوند باید به صورت کلی بخواهد و اراده کند که این گونه هست. بنابراین دور باطل وجود ندارد. همچنان که در این دنیا، به گونهای است که اگر کسی اراده نوشیدن آب کند، خواست کلی خدا در این دنیا این است که انسان را آزاد قرار داده است و اگر انسان اراده آب کند و به طرف آن برود و بنوشد، به هدفش رسیده است، در بهشت نیز این گونه است.
موفق و مؤید باشید.
در بهشت، هر آن چه که خدا بخواهد، بهشتی هم میخواهد و دور پیش نخواهد آمد. زیرا مراد و مقصود و هدف، یکی است.
با سلام
خواسته های انسان بر اساس نیاز یا حس لذت جویی است خدا که نه نیاز دارد و نه لذت می برد. پس چگونه ممکن است خواست خدا و انسان در بهشت یکی باشد؟
با سلام
خواسته های انسان بر اساس نیاز یا حس لذت جویی است خدا که نه نیاز دارد و نه لذت می برد. پس چگونه ممکن است خواست خدا و انسان در بهشت یکی باشد؟
سلام علیکم
مطلب را بد متوجه شدید.
اندکی در مطالب دقت بفرمایید.
در این دنیا، خواست خدا تعلق گرفته است که اگر انسان، چیزی بخواهد و به سمت آن برود، به آن برسد، این دلیل بر نیاز و لذت خدا ندارد. خواست خدا، یعنی اراده خدا و لازم نیست که هر کسی که ارادهای میکند، نیازمند و لذتطلب باشد. معلمی که اراده میکند که به شاگردش مطلبی بیاموزد و آن شاگرد، 20 بگیرد، آیا نیاز به شاگرد دارد؟
خداوند هیچ نیاز و لذتطلبیای ندارد و اگر گفته میشود، خواست و اراده خدا به چیزی تعلق گرفته است، یعنی مصلحت او اقتضاء میکند که چیزی انجام گیرد، ولی این دلیل بر این نیست که این کار، به نفع او باشد. بلکه منطق درست این است که آن کار، نه نفع و نه ضرر به حال خداوند ندارد.
والسلام علیکم و علینا و علی عبادالله المؤمنین.
خواست خدا، یعنی اراده خدا و لازم نیست که هر کسی که ارادهای میکند، نیازمند و لذتطلب باشد. معلمی که اراده میکند که به شاگردش مطلبی بیاموزد و آن شاگرد، 20 بگیرد، آیا نیاز به شاگرد دارد؟
با سلام
اراده خدا باید دلیل داشته باشد وگرنه حکمت خدا زیر سوال خواهد رفت.قیاس خدا با معلم هم قیاسی مع الفارق است زیرا اگر معلم را خیلی با تقوا نیز در نظر بگیریم باز معلم خواسته اش این است که از به ثمر نشستن زحماتش در حق شاگردان خود لذت معنوی ببرد.
[="Tahoma"][="Black"]با سلام
اراده خدا باید دلیل داشته باشد وگرنه حکمت خدا زیر سوال خواهد رفت.قیاس خدا با معلم هم قیاسی مع الفارق است زیرا اگر معلم را خیلی با تقوا نیز در نظر بگیریم باز معلم خواسته اش این است که از به ثمر نشستن زحماتش در حق شاگردان خود لذت معنوی ببرد.
سلام و درود بر شما و ما و خاندان پاک (علیهم السلام)
کسی دلیل داشتن، اراده خدا را انکار نکرد. حال ما در درون خدا نیستم و از درون او اطلاعی نداریم که بفهمیم که علت آن چیست. ما تنها چیزی که از خدا میفهمیم این است که خدا اراده کرده است. حال، دلیل اصلی این اراده چیست، به طور معمول، تا چیزی را به شکل فعل یا قول اظهار نکند، ما متوجه نمیشویم.
این قیاس نیز قیاس مع الفارق نیست. خداوند عادل، صادق و حکیم است و با دادن بهشت به بهشتیان و انجام وعده خودش، عدالت و حکمت و صداقت خودش را اثبات کرده و آنان نیز او را حمد و ثناء میگویند.
از سوی دیگر، لازم نیست که هر کسی که کاری انجام میدهد به خاطر یک لذتی باشد، اگر خداوند، کاری انجام میدهد، چون مقضای اوصاف جلال و جمال اوست و هیچ لزومی ندارد که به طور حتم، یک فایدهای به او برسد تا کاری انجام دهد. از آن جهت که ما انسانها به همه چیز به چشم تجارت و سود نگاه میکنیم و تا چیزی برای ما سودی نداشته باشد، آن را انجام نمیدهیم، فکر میکنیم خداوند هم این گونه باید باشد. یعنی در بیشتر موارد، خدا را مانند خودمان مقایسه میکنیم و انتظاری، مانند ویژگیهای خودمان از خدا داریم. در حالی که خدا با ما فرق دارد.
در پناه قرآن کریم و اهل بیت (علیهم السلام) باشید.[/]
سلام
درباره نعمت های بهشت در قرآن گفته شده که هر آنچه بخواهید برایتان فراهم می شود حالا ما چه می خواهیم؟ آنچه خدا برای ما می خواهد.
حالا خدا چه می خواهد؟ آنچه ما می خواهیم.
آیا این یک دور باطل نیست؟
باسلام
خداوند امیال و هوسها و نیازها و خواسته های مختلف را در ما قرار داده تا نعمات مختلف و... بخواهیم! و
میداند که ما چه میخواهیم!پرسش:
با توجه به این که بالاترین نعمت بهشتی، خشنودی خداوند است، خشنودی خداوند در چیست و آیا برخورداری از دیگر نعمتهای بهشتی، به معنای ناراحتی خداوند از شخص برخوردار از آن نعمتهای بهشتی است؟
پاسخ:
این سؤال، در بردارنده دو پرسش است که بدانها پاسخ داده میشود.
_ خشنودی خداوند از انسان، یکی از مقامات بلند معنوی و عرفانی:
یکی از مقامات بلند معنوی و عرفانی در حرکت و سیر به سوی خداوند توجه به "رضوان الله" و خشنودی خداوند است و رسیدن به آن در مرتبه بالایی از آسمان سیر وسلوک قرار دارد.
در قرآن کریم و روایات توصیههای بسیاری نسبت به این که انسان در کارهای خود، رضای خداوند را هدف قرار دهد و آن را بجوید، آمده است؛ زیرا عموم افراد در کارهای خوبی که انجام میدهند، از این که هدف را خدا قرار دهند، غفلت دارند و آشنایی آنان بیشتر به این جهت است که کارهای خوب و عبادتها را انجام میدهند تا موجب آسایش دنیا و آخرت گردد. آنها را از عذاب نجات دهد و به بهشت برین برساند با این که از کمالات مهم معنوی، آن است که رضای خداوند، محور تمام افعال قرار گیرد.
خداوند (تبارک و تعالی) در وصف امام علی (علیه السلام) وقتی که به جای پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) در بستر او خوابید تا جان پیامبر اعظم (صلی الله علیه و آله) در امان باشد، در آیه «وَ مِنَ النَّاسِ مَن یَشری نَفسَهُ ابتغاءَ مرضاتِ اللّهِ»؛ میفرماید: و بعضی از انسانها کسانی هستند که به خاطر خوشنودی خدا بذل جان میکنند.(1)
امام سجاد (علیه السلام) در دعای ابوحمزه میفرماید: «خدایا! پاداش این عبادت و گفتار و دعای مرا خشنودی خود قرار بده.»(2)
لذا اگر کسی دارای چنین انگیزه، شوق و عشقی باشد که کارها را برای جلب رضای خداوند انجام دهد، خود این علاقه از کمالات معنوی محسوب میشود البته این مقامی است که هر کسی به آن نمیرسد و تنها کسی که سیر و سلوک به سوی خداوند را شروع و مراحلی را طی کرده باشد، میتواند با این کمال انس پیدا کند و با عشق به سوی خدا حرکت و کار کند.
کسی که در وادی معنویات نیست و سر در امور مادی دارد و بر آن چه که بر او میگذرد، دل خوش کرده، هیچ وقت، به این فکر نخواهد افتاد که کارها را برای رضای خداوند انجام دهد؛ زیرا "رضوان اللّه" قلّهای است که انسان باید همه چیز را غیر از خداوند پشت سر بگذرد تا به آن برسد؛ اما کسی که در پستیها قرار دارد و با امور دنیا انس گرفته و به آنها دل بسته است، هرگز بویی از رضوان خدا به مشامش نخواهد رسید.
از این روی این توفیق بزرگ نصیب کسی می شود که در مراحل سیر و سلوک حرکت کند آن هم پس از مدتی زحمت کشیدن، آن عشق و علاقه در او پیدا میشود که در کارها به دنبال خشنودی خداوند باشد. خوشا به حال فردی که در وقتی که دیگران به سوی امور مادی حرکت می کنند و مقصدهای مادی را میجویند او هدف خود را رضای خدا قرار دهد و در طلب آن برآید.
_ ابعاد ارزش بهشت و نعمتهای بهشتی:
بهشت جایی است که همه نعمتهای الهی در آن فراهم است و دارای دو ارزش است:
1. نعمتهای ظاهری بهشت: نهرها، باغها، درختان، قصرها، حوریان، خادمان، مرکبها و انواع لذتهای دیگر که همه بهشتیان به اندازه مقامی که دارند، از آنها برخوردار خواهند بود.
این بعد از زندگی بهشتی، خوب است و کسی منکر ارزش و شرافت آن نیست؛ ولی از آن جایی که انسان، دارای روح بلند و متکاملی است، تنها به این بعد از بهشت و نعمتهای آن اکتفا نخواهد کرد و به بعد دیگری هم نظر دارد.
2. بهشت، تجسم، تبلور و تجلی رضوان اللّه است؛ یعنی کسی که در بهشت قرار میگیرد، احساس میکند که خدا از او خشنود است؛ زیرا اگر کسی مورد غضب خدا باشد، در بهشت جایی ندارد. کسی از درون خداوند، اطلاعی ندارد و انسان با دیدن افعال ظاهری است که پی به امور درونی خداوند میبرد، وقتی که انسان در بهشت میبیند که در نعمتهای بهشتی غوطهور است، به یقین میرسد که خدایش از او راضی و خشنود است.
قرآن کریم هر دو بعد از ارزش را برای بهشت بیان کرده و در آیه «قُلْ أَؤُنَبِّئُكُم بِخَيْرٍ مِّن ذَلِكُمْ لِلَّذِينَ اتَّقَوْا عِندَ رَبِّهِمْ جَنَّاتٌ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا وَأَزْوَاجٌ مُّطَهَّرَةٌ وَرِضْوَانٌ مِّنَ اللّهِ»؛ میفرماید: بگو: آیا شما را بهتر از این خبر دهم؟ پرهیزکاران نزد پروردگارشان باغهایی دارند که در آن جویهایی روان است و در آن جاودانه خواهند بود و همسرانی پاکیزه برای آنان خواهد بود و در بهشت از خشنودی خدا برخوردار خواهند بود.(3)
در آیه «وَعَدَ اللّهُ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا وَمَسَاكِنَ طَيِّبَةً فِي جَنَّاتِ عَدْنٍ وَرِضْوَانٌ مِّنَ اللّهِ أَكْبَرُ ذَلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ»؛ میفرماید: خداوند به مردان و زنان مؤمن، باغهایی را وعده داده است که در آنها جویبارهایی روان است و خانههای پاک در باغهای جاودان خواهند داشت و خشنودی خداوند از همه اینها برتر است و پیروزی بزرگ، همین است.(4)
در این آیه شریفه، بعد از بیان نعمتهای بهشتی میفرماید: «و رضوان من اللّه اکبر»؛ یعنی مهمترین نعمتی که نصیب اهل بهشت میشود، "رضوان اللّه" است که آن «اکبر» است یعنی ارزش آن از تمام نعمتهای بهشتی، برتر است و نمیتوان ارزش آن را در مقایسه با چیزهای دیگر حتی اگر ارزشمند هم باشند، بیان کرد؛ همان گونه که درباره عظمت خداوند آمده است: «اللّه اکبر» درباره رضوان اللّه هم کلمه «اکبر» آمده است.
پس چنان که عظمت خداوند در تعریف و توصیف نمیگنجد و به بیان نمیآید، ارزش "رضوان اللّه" نیز برتر از بیان و گفتار است و نمیتوان برای آن قدر و قیمتی معین کرد؛ زیرا شخص بهشتی احساس میکند که خداوند از او خشنود است و در پناه لطف او قرار دارد و این جاست که تمام نعمتها برای او زیبا و لذتبخش میشود.
پس ارزش همه نعمتهای بهشتی از «رضوان اللّه» گرفته شده است و اوست که با پرتوافشانی به همه نعمتهای بهشت، نور، جلا و ارزش میدهد.
_ نتیجهگیری:
بنا بر این، برخورداری از نعمتهای دیگر بهشتی، به معنای دلخوری خداوند نیست؛ ولی در کنار این همه نعمتهای بهشتی، خشنودی کامل خداوند از انسان، بالاترین نعمت و بهترین حالت برای شخص بهشتی است. پس در نعمتهای بهشتی، هیچ چرخه معیوب وجود ندارد و به میزان مقام و جایگاه انسان در نزد خداوند، هر کسی به یک پله و درجه از پلهها و درجات بهشتی اکتفا میکند. برخی مانند پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) و اهل بیت (علیهم السلام) که در بالاترین درجات انسانیت قرار دارند، به درجه بالای "رضوان الله" میرسند و برخی دیگر که در درجات و پلههای پایینتر هستند، به همان نعمتهای بهشتی اکتفا کرده و از مقام قله و اوج، یا به هیچ وجه، برخوردار نیستند و اگر هستند، از قطرهای از آن مینوشند.
______
(1) بقره/ 207.
(2) قمی، شیخ عباس، مفاتیح الجنان، دعای ابوجمزه ثمالی.
(3) آل عمران 15.
(4) توبه/ 72.