چند پرسش از بی‌خدایان و طرفداران نظریه فرگشت

تب‌های اولیه

355 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

با سلام

نقطه;971451 نوشت:
جناب مهدی، علم تجربی اگر اشکالی داشته باشد آن اشکال را دارد و اگر هم ندارد که دیگر ندارد ... من می‌گویم دارد و شما ناراحت می‌شوید و بهتان برمی‌خورد

جناب نقطه نازنین. به من برنمیخورد. افسوس میخورم ، به غیض دوست داشتن شما هم وطن بزرگوار که بر ..... دین چسبیده اید از صمیم قلب افسوس میخورم ولی خیالتان راحت ناراحت نمیشوم . اگر یک هدف از حضور در این سایت داشته باشم همانا تمرین تحمل عقیده مخالف (که خدا میداند چقدر به آن نیازمندیم!) و بالا بردن این ظرفیت در خودم هست. اما شما ناسزا هم بگویید به من برنمیخورد راحت باشید!!

نقطه;971451 نوشت:
این حرف من یک حرف غیرعلمی است که علوم تجربی را دارای صلاحیت برای نظر دادن نسبت به حقیقت نمی‌دانم

فکر میکنم پاشنه آشیل مطلب را یافتم. حقیقت!
بزرگوار!
شما چرا باید یک حقیقت ایده آل را از قبل پذیرفته باشید و بعد بخواهید به هر طور که شده ظاهرا تلاش و سعی بکنید و خود را قانع کنید که در حال یافتن آن حقیقتی هستید که اصلا از اولش آن را پذیرفته اید ؟ چه دلیلی دارد؟
از نظر من اگر حقیقتی باشد که دنبالش باشید آن انسان است.
حقیقت انسان است و آرزوهایش و آمالش و دردهایش . این تمام حقیقتی است که باید باشد . این تمام حقیقتی است که من میشناسم. این تمام حقیقتی است که اگر مخلص را به عشقی متهم کنید اعتراف میکنم که دلباخته این حقیقت ام.

نقطه;971451 نوشت:
این دلیل نمی‌شود که فکر کنم چون در مکانیک مثلاً فضاپیما طراحی می‌شود پس دیگر باید این علم را تقدیس کرد،

خیر ما چیزی را تقدیس نمیکنیم . اصلا تمام مشکل ما با تقدیس کردن است! مقدس دانستن است. تمام فریاد ما این است که قرار نیست هیچ چیز تقدیس شود و دقیقا همینجا با شما به مشکل برمیخوریم.
ولی احترام داشتن و گرامی داشتن به جز از تقدیس است. حق مطلب را داشتن و دانستن کجایش تقدیس است. تقدیس یعنی قبول بی چون و چرا و غالبا بی دلیل و بدون هیچ شواهد معقول. این کجایش با دید علمی سرسوزنی اشتراک دارد بزرگوار.
شما وقتی که امروز به اطرافتان نگاه کنید تمام آنچه که به چشم می آید از برکات علم است . نمیشود که غرورمندانه از این همه دستاورد علمی که حاصل زحمات هزاران هزار نفر-ساعت کار سخت دانشگاهها و مراکز تحقیقاتی و علمی است استفاده کنید و زیرآبش را هم بزنید. ما این را میگوییم.

نقطه;971451 نوشت:
مگر آنکه شما علوم را به جای کتاب‌ها و مقالات از روی مستندهای علمی BBC و امثال آن‌ها دنبال کنید ...

اگر منظورتان مخلص است که عرض کنم البته به این برنامه ها هم علاقه مندم ولی نه لزوما مدرک دانشگاهیمان که ارتباطی با بنگاه سخن پراکنی استعمار پیر ندارد ! چرا که تا یادم می آید این کمترین مهندسم ! از یکی از بهترین دانشگاههای این مملکت بلازده هم فارغ شده ام! و معترضه عرض کنم که از جمع حدود 40نفری دوستان همپالگی همگی شان جلای وطن کردند ( و ای کاش شما میدانستید این چه فاجعه ای است ! و بعد در مورد حقیقت! سخن میگفتید!) و از میان همه آنها (که فراری داده شدند لابد) این مخلص کمترین مانده ام که از نظر شما نه حقیقت را میدانم چیست و نه علم تجربی چه چیزی است....چه عرض کنم! بگذریم!

نقطه;971451 نوشت:
حرف من هم این است که اگر چیزی را ندانستیم بگوییم نمی‌دانیم، نه اینکه فرض کنیم که می‌دانیم چون فعلاً کاری بالاتر از فرض کردن از دستمان برنمی‌آید

به نظر شما تمام کاری که تاکنون علم تجربی کرده فقط در همین خلاصه میشود؟ که چون فعلا کاری بالاتر از فرض کردن از دستش برنیامده؟ همین؟
به قول عزیزی، اگر تمامی کتب تمامی ادیان و مذاهب تمامی انبیا و رسل اگر اندازه یک قرص آسپرین به درد بشریت خورده و گرهی از کارش گشوده، حتما حق با شماست!!!!

نقطه;971451 نوشت:
. آیا چیزی به اسم حقیقت وجود دارد که مستقل از آگاهی انسان وجود داشته باشد؟

آخر بزرگوار! شما یک لحظه اندیشه کنید در این سوالی که میفرمایید. مستقل از آگاهی انسان!!!
آخر مستقل از آگاهی انسان دیگر چه چیزی است؟ چه معنی میدهد ؟ مگر ورای آگاهی انسان هم آگاهی دیگری معنی دارد؟ تمام چیزی که هست آگاهی انسان است که به قوه خرد به آن دست می یابد . ورای آن دیگر چیست؟ مستقل از آن چه معنی دارد آخر؟
چرا باید یک حقیقت موهوم را مفروض کنید و آن را ایده آلی فرض کنید و هرآنچه از ندانسته ها و نداشته ها دارید را به آن نسبت دهید و بعد توهم همه چیز دانی و کشف دریای بیکران حق و حقیقت را داشته باشید؟
متشکرم

نقطه;971452 نوشت:
به این ترتیب برخی از جملات که در نگاه یک دوستدار علوم تجربی فاقد کمترین معنا هم نیست در نگاه یک دوستدار دیگر علوم تجربی دارای معنی است یا می‌تواند باشد ... بسیاری از گزاره‌های عجیب و غریبی که به هر کسی بگوییم خنده‌اش می‌گیرد وقتی با پیش‌فرض‌های مناسب و در ساختار مناسب خودش بیان گردند حداقلش این است که قابل اعتنا شود که کسانی که تا چند لحظه‌ی پیش فقط می‌خندیدند الآن کمی به فکر فرو بروند ...

بنده که عرض کردم مهندسم! از اخترفیزیک و فیزیک ذرات بنیادی، به قول خودتان بجز از همان برنامه های جذاب بی بی سی ،چیز بیشتری نمیدانم. به همین خاطر هم عرض کردم اگر حرف قابل ملاحظه ای در این باره دارند ، بسم الله ! این گوی و این میدان. جوامع علمی به شدت منتظرند!

نقطه;971452 نوشت:
ین هم دلیل دیگری است که چرا بر مبنای نظریه‌ای مانند دگرگشت نمی‌توان اسلام یا هر دین دیگری را اثبات و یا رد کرد ... بر مبنای استدلال‌های علوم تجربی که هیچ، بر مبنای استدلال‌های فلاسفه هم نمی‌توان چنین کاری را کرد ...

ببینید قصه ما و الهیات یا به قول شما آن حقیقت ناب یا هرچه که شما میفرمایید: قصه آن دو دوستی است که در کنار رودخانه ای میرفتند . یکی بر روی آب پوستینی دید و به طمع ربودن لباس چرمین خود را به آب زد. آن دوست بیرونی دید که این بینوا دارد غرق میشود ولی ول کن پوستین نیست! فریاد زد که پوستین را رها کن!
آن بخت برگشته از داخل آب فریاد برآورد که من پوستین را رها کرده ام! پوستین مرا رها نمیکند!!! خرس خشمگین درون آب را با پوستین اشتباه گرفته بود بینوا! حکایت ماست

بزرگوار پوستین ما را رها نمیکند!

شما روز به روز انواع اعجاز علمی را در متون مقدس می یابید از بیگ بنگ گرفته تا باروری ابرها. تا تشکیل جنین و شرق و غرب عالم!
و حتی برخی مواقع به شکل مضحکی مثلا سرعت عبور فرشتگان مطابق فرمول انیشتین!!!را با دقت چندین رقم اعشار از فلان آیه محاسبه می فرمایید!

شما مراجعه کنید به کتاب تئوری انواع جناب داروین . اگر کلمه ای و حرفی از مسیح و الله و یهوه و ...اینها در آن دیدید بفرمایید با هم ناسزا بارانش کنیم! یا در کتاب اصول فلسفه نیوتن ...یا اصلا تمامی کتابهای علمی که هم اکنون در همین دانشگاههای علوم خودمان تدریس میشود!

متشکرم

*حسام الدین*;962292 نوشت:
1 - داستان خلقت آدم و عیسی ع جنبه تمثیلی دارد . خداوند این آیات را نه برای بحث در خصوص چگونگی رخ دادن آنها بلکه برای نتایجی که می توان از این قصص گرفت بیان کرده است . همانطور که در زبان بشر تعلیم با داستان و مثل رایج است و قرآن نیز به زبان بشر بوده و مجاز به رعایت همان اسلوب هاست .

2 - آیه خلقناکم من ذکر و انثی با فرگشت هیچ تضادی ندارد . چون مخاطب آیه انسان ها هستند در این خصوص تطابق کامل میان آیه و فرگشت وجود دارد .

3 - عبارت خلقکم من نفس واحده بیانگر خلقت همه موجودات از یک «سلول» است . پس حتی خداوند در قرآن پیدایش حیات از یک سلول را هم بیان نموده است ..


سلام جناب حسام
دو ایراد منظور شد و پاسختون این بود که ممکنه این داستان های قرآن تنها جنبه قصصی داشته باشد و (می تواند حتی مغایرتی با علم داشته باشد) این جمله صدمات عظیمی به مبانی معرفت شناسی اسلامی میزند
جدای از موضوع هرمنوتیک که چنین نظریاتی محمول بر متن کتب مقدس نمی انگارند

[=microsoft sans serif]باسلام وعرض ادب
باتوجه به اینکه مباحثه دوستان به اندازه کافی پیرامون این بحث صورت گرفته است، به نظرم میرسد که مذاکرات کافی باشد.
بنابراین کفایت مذاکرات اعلام میشود.

موفق باشید.

موضوع قفل شده است