عدالت خداوند و سکرات مرگ
ارسال شده توسط rezakh260 در جمعه, ۱۳۹۷/۰۹/۱۶ - ۱۷:۴۹با سلام و خسته نباشید.
میخواستم بدونم روایت زیر که در کتاب رساله لقاء الله آمده است آیا با عدالت خداوند در تضاد نیست؟
اگر قرار باشد فرد صالح و مومن به این شدت جان بدهد پس چه انگیزه ای باقی می ماند برای انجام اعمال نیک و صالح وقتی قرار است به این شدت عذاب شویم و فرقی بین ما و افراد فاسد و گناهکار نباشد؟
خیلی ممنون
و أما الأخبار؛ فیکفی منها ما فی تفصیل موت من أخبر سلمان الفارسی المحمدی حین وفاته و فیه: انه قال: یا سلمان! القرض بالمقاریض و النشر بالمناشیر أسهل و أهون علی من غصه واحده من غصص الموت و کنت أنا من أهل الخیر و السعاده فاذا جاء شخص عظیم الجثه مریب المنظر مابین السماء و الأرض فأشار الی عینی و لسانی و سمعی فعمیت و خرست و بکمت الی أن قال فقال ملک الموت ابشر انک من أهل الخیر و دنی منی و جذب روحی و کان کل جذبه مکان شده تنزل من السماء الی الأرض و هکذا کان یجذب حتی بلغ الی صدری فاذا جذب جذبه واحده شدیده بحیث لو وقعت علی الجبال لذابت من شدتها فاخرج روحی... هذا.
اما اخبار و روایات؛ پس کفایت می کند روایتی که درباره مرگ است که یکی از مردگان به تفضیل آنچه که هنگام مردن بر او گذشته بود برای سلمان فارسی محمدی بیان کرده که قسمتی از آن این است که گفت: ای سلمان! اگر بدن مرا با قیچی تکه تکه می کردند و با اره استخوان های مرا می بریدند برای من آسان تر و راحت تر بود از غصه یک لحظه از غصه های مرگ؛ در حالی که من از اهل خیر و سعادت بودم ولی ناگهان دیدم شخص بسیار تنومندی که نگاهش تند و نگران کننده بود، در میان آسمان و زمین ظاهر گشت و اشاره ای به چشم و زبان و گوش من کرد که هر سه از کار افتادند - تا اینکه آن شخص گفت: - پس فرشته مرگ گفت: تو را بشارت باد که تو از اهل خیر و نیکی هستی و به من نزدیک گشت و روحم را قبض کرد و وقتی روح را از هر عضوی می گرفت آن چنان با شدت و سختی بود مثل اینکه کسی از آسمان به زمین سقوط کند! و همین طور قبض روح را ادامه می داد تا آنکه به سینه ام رسید پس ناگهان در یک آن با تمام شدت روح را بیرون کشید، به طوری که اگر این شدت و سختی بر کوه ها واقع می شد، کوه ها در اثر آن ذوب می شدند! آری این چنین روح مرا بیرون کشید!...
یا اخی! هذه الروایه قد انقض ظهری! لأن هذا الرجل انما کان من أهل الایمان و أهل الخیر فان کان أمره بهذا المنوال فکیف یصنع؟! من لا یطمئن بل لا یظن لنفسه خیراً؟!
و ان شئت أزید من ذلک فاسمع بعض الأخبار فی تفصیل شده النزع للکفار.
ای برادر من! این روایت کمر مرا شکسته است! برای اینکه وقتی با کسی که اهل ایمان و خیر و نیکی چنین برخورد نمایند، با کسی که اطمینانی به نیکوکار بودن خود ندارد بلکه گمان نیکوکار بودن نیز نمی تواند داشته باشد، چه برخوردی با او خواهند کرد و او چه باید بکند؟!