ازدواج با هم رشته ای ؛ معایب و مزایا
ارسال شده توسط مشکاة در دوشنبه, ۱۳۹۲/۰۱/۱۲ - ۱۲:۳۴ازدواج دو هم رشته ای با هم (دو پزشک ، دو طلبه ، دو معلم ، ... ) آیا ارجحیت داره بر ازدواج با شخصی که رشته اش متفاوته؟
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام. می خواستم بپرسم که با توجه به این که جوانان و نوجوانان امروز در معرض گناه خاموش اند زمان مناسب ازدواج برای نوجوانان کی است؟
آخر در رساله ها و کتب دینی آمده که کسی که احساس میکند که در صورت ازواج نکردن به گناه می افتد واجب است که ازدواج کند ولی چگونه؟! با توجه به شرایط جامعه ی امروزی و برخی از عقاید نادرست چنین شرایطی فراهم نیست. چه باید کرد؟
از توجه شما عزیزان سپاس گزارم.
اللهم عجل لولیک الفرج وجعلنا من خیر اعوانه وانصاره والمستشهدین بین یدیه
مرجع تقلید : امام خامنه ای (مدظله العالی)
[="magenta"]تناسب خانواده ها[/]
یکی از مهم ترین روابطی که همسران را تحت تأثیر قرار می دهد رابطه ی خانواده های آن ها با یکدیگر است که اگر مناسب نباشد زوجین دچار مشکل می شوند تنها زمانی رابطه خانواده ها کم ترین تأثیر را دارد که پسر و دختر افرادی مستقل و پخته باشند شخصیت اخلاقی و معنوی افراد در خانواده شکل می گیرد ویژگی های اخلاقی فرزندان بازتاب تربیت خانوادگی آن هاست گاهی در خانواده هایی که با شرایط نامناسب افرادی شایسته رشد می یابد و برعکس در خانواده های خوب فرزندان نا صالح بار می آیند.
تناسب خانواده ها بهتر است در این جنبه ها باشد: [="seagreen"]اعتقادات مذهبی و دینی، عوامل فرهنگی، طبقه بندی اقتصادی و اجتماعی.[/]
اگر وجوه مشترکی بین خانواده ها نباشد در اولین قدم این خود همسران هستند که آسیب می بینند مخصوصاً اگر وجوه متفاوت یکدیگر را درک نکنند و نخواهند که درک بکنند و یا نتوانند درک بکنند.
در اینجاست که زن و شوهر به جای اینکه به همدیگر در زندگی کمک کنند گاهی همدیگر را تحقیر و سرزنش می کنند یا به بهانه گیری می پردازند. پس در اولین قدم آنها آسیب می بینند و در پرتو این آسیب قطعاً فرزندان و دیگران مرتبط با آنها آسیب خواهند دید. همچنین بسیاری وقتها پدیده طلاق ناشی از همین عنصر یا عامل مهم است.
به نام خدا
سلام :Gol:
درمورد انگیزههای ازدواج، تفکرات توهمزایی که با خیالپردازی در ابتدای رابطهها ایجاد میشود، یکی از بدترینهاست. بعنوان مثال، درمورد نامزدیهای کوتاهمدت، دو دلیل توهمزا برای ازدواج کردن، «چون بااینکه تازه با هم آشنا شدهایم اما همیشه میشناختمت» و «چون از داستان عشق ما فیلم زیبایی میتوان ساخت» میتوانند باشند.
دلایل بد دیگری هم برای ازدواج کردن هستند. این دلایل معمولاً سه دسته هستند: اضطراب، بیکفایتی و واقعیتگرایی خودمحور.
[="SeaGreen"]اگر به ازدواج فکر میکنید یا به دنبال همسر ایده آل خود هستید، توصیه میکنیم که با خودتان صادق باشید و عمق انگیزهتان برای ازدواج را بسنجید.
آیا انگیزهتان از یکی از این دلایل ریشه میگیرد؟
[/]
[="Blue"]با این مقاله همراه باشید ....:Gol:
[/]
[="Tahoma"][="Green"]لا حول و لا قوة الا بالله
29 سال دارم و ساکن یکی از شهرهای بزرگ هستم
چند سال پیش با یکی از اقوامم که پسر بسیار خوب و مورد تائید همه فامیل بود نامزد کردم
اهل نماز و روزه و قرآن نبود اما از لحاظ اخلاقی خیلی خوب بود اما متاسفانه همه چیز اونطور که به نظر میرسید خوب نبود
کم کم ایرادگیری های الکی و بگو مگوهای بچگانه شروع شد ، در طول دوره نامزدی حتی یک بار هم به خونه ما نیومد و من مونده بودم در جواب سوال پدر و مادرم چی بگم خانوادش هم چون خیلی از من خوششون نمیومد زیر پاش نشستن که جدا بشیم و بالاخره جدا شدیم
بعد از اون موضوع دیدگاهم به مردها عوض شد ، وقتی مرد خوب این باشه از فرد عادی چه انتظاری میشد داشت
دو سال بعد از اون موضوع که خیلی از خواستگارانم رو رد کرده بودم تصمیم گرفتم ادامه تحصیل بدم و در یکی از آموزشگاههای شهرمون ثبت نام کردم
یکی از اساتید انسان بسیار متین و پخته ای بودند و با تمام دانشجوها چه دختر و چه پسر در نهایت ادب و نزاکت رفتار میکردند
بعد از کلاس هم چند نفر از دانشجویان هم مسیرشون رو با ماشین خودشون میرسوندن و من آخرین نفری بودم که از ماشینشون پیاده میشدم
بعد از مدتی از مشکلات زندگیش گفت و فهمیدم که از همسرش جدا شده معلوم بود خیلی وقته میخواد با یکی درد و دل کنه و من هم با حرف زدن از لطف خدا و ... بهشون دلداری میدادم
بعد از مدتی با وجود اینکه دور ازدواج رو خط کشیده بودم اما رفتار و کردارشون باعث شد تا بهشون علاقه مند بشم اما ایشون 20 سال از من بزرگترند
در لابلای صحبتهاش میشد فهمید که ایشون هم از من بدشون نمیاد ولی با توجه به اختلاف سنیمون بروز نمیده البته شاید برداشت من با توجه به شرایطم بوده باشه
بعد از تموم شدن کلاسها خواسته بود بعضی وقتها تماس بگیریم و احوالپرسی کنیم و من هم در مناسبتها پیامک های مناسبتی براشون میفرستادم بعضی وقتها هم که مشکل درسی داشتم باهاشون تماس میگرفتم
برای عید هم بهشون پیام تبریک خواهم فرستاد اما نمیدونم بعدش ادامه بدم یا نه چون نمیدونم ایشون هم احساسی دارن یا نه اگر یک دفعه قطع کنم جالب نیست از طرفی هم نمیخوام افراط بشه که اگر زن گرفت کوچیک نشم
فکر میکنم جناب حامی مرخصی هستند جناب امیدوار در خدمتتون هستیم
دوستان خوب هم سایتی هم همکاری کنند لطفاً
من بهشون گفتم جوابشون رو در سایت میگیرم و بهشون میگم
این رو هم بگم که ایشون دختر فوق العاده منطقی هستند و از لحاظ اعتقادی هم حداقل از من که خیلی بالاترند قطعاً این آقا ویژگیهایی داشتند که این خواهرمون با وجود اینکه منطق و عرف خیلی قبول نمیکنه بهشون علاقه مند شدن[/][/]
به نام خدا
سلام
خواهشمندم در رابطه با مسائل زیر راهنمایی بفرمایید .
1- تعریفی از ازدواج , اهداف ازدواج و چند توصیه ی اسلامی درباره ازدواج
2- دیدگاه عرفا نسبت به ازدواج و نمونه هایی از ازدواج عرفا
3- رابطه ازدواج و عرفان
4- رابطه همسر و عرفان
5- آداب ازدواج از منظر اسلام با توجه به رسم و رسومات ایرانی
شایان ذکر است تا کنون این موضوع در انجمن اخلاق و عرفان مورد بحث قرار نگرفته است و انشاالله با حضور کارشناسان محترم انجمن اخلاق و عرفان یک تاپیک جامع و کاربردی خواهد بود .
یا حق
استاد حسین انصاریان
پایگاه عرفان
كليك كنيد و مطالعه كنيد
[h=2]pdf سه كتاب: رهنمودهایی ازدواج - مطلع مهر - گلبرگ زندگي[/h]
نگران كپي رايت و دانلود نباشيد
کتاب رهنمودهايي براي ازدواج از سايت معاونت فرهنگي موسسه امام خميني
و كتاب مطلع مهر و گلبرگ زندگي
از سایت کتابخوانان حرفه ای گرفته شده است
http://booki.ir/Matches/Resources
رهنمودهایی ازدواج
نویسنده: سید علی اکبر حسینی
[="Tahoma"][="Green"]لا حول و لا قوة الا بالله
سلام
این مشکل یکی از کاربران در تالار گفتمان دیگری هست که دوست داشتم نظر اساتید و دوستان رو هم بدونم
من یک جوان 24 ساله هستم پدرم به رحمت خدا رفته و با مادر و برادر کوچکم زندگی میکنم ، زمان دانشگاه دوستانم که میخواستند ازدواج کنند از من مشاوره میگرفتند و نظرم رو میپرسیدند که هنوز هم بعضاً این کار رو ادامه میدند
کم کم خبر به خانم ها هم رسید و خوشبختانه یا متاسفانه با اعتمادی که داشتند ویژگی خواستگارانشون رو میگفتند و نظر میخواستند (البته بنده از اول بهشون میگفتم که بهتر هست با خانوادشون مطرح کنند نه با پسری مثل من اما چون برخی از خواستگارانشون رو میشناختم شناختی که از اونها داشتم رو به همکلاسیانم میگفتم)
خدا رو شکر که هرگز خیانت هم نکردم ، بجز یک نفر به بقیه دوستان هم گفتم ازدواج کنند که خدا رو شکر طبق خبری که دارم خوشبخت هم هستن
یکی از این خانم ها خواستگاری داشتند که داشتن چنین همسری آرزوی خیلی از دخترها هست
ایشون معاون رئیس یکی از معروفترین بانکهای کشور هستند و پسر خوبی هم بودند و طبق ویژگیهایی که ازشون داده بودند بنده بهشون گفتم که با این ویژگیها بهتر هست که ازدواج کنند اما این کار رو نکردند و وقتی دلیلشون رو پرسیدم گفتند که آدم مغروری بودند و بخاطر غرور چنین خواستگاری رو رد کردند
بعد از اون موضوع چند خواستگار دیگر هم داشتند که ایشون با تلفن یا پیامک نظر بنده رو میپرسیدند و با ویژگیهایی که گفته بودند بنده هم تشویق به ازدواج میکردم اما ایشون با دلایل کاملاً منطقی ازدواج نکردند
در همان زمان دانشگاه هم ایشون اهل رفاقت و دوست داشتن (دوست هم جنس) نبودند و بخاطر همین هم پس از اتمام دانشگاه با کسی ارتباط نداشتند
چند روز قبل ایشون با بنده تماس گرفتند و گفتند که قصد ادامه تحصیل دارند و از بنده چند کتاب خواستند
روزی که برای دادن کتابها بعد از چند ماه ایشون رو دیدم احساس کردم نظرم نسبت به ایشون متفاوت هست ، احساسی که تا بحال نبود
نمیدانم احساسم رو به ایشون بگم یا خیر
مشکلات من این هست
1- من آذری هستم و ایشون کرد و تا جایی که میدانم اصلاً دوست ندارند با آذری ها ازدواج کنند
2- ایشون به احتمال خیلی زیاد باید با مادرم زندگی کنند ، اگر از اول هم نباشه بعد از ازدواج برادرم وظیفه من هست که از مادرم نگهداری کنم (یکی از خواستگارانشون رو به همین دلیل رد کردند)
3- از نظر اوضاع مالی خانواده ایشون وضع بدی ندارند اما من چون پدرم در قید حیات نیستند که پشتیبانم باشند نسبت به خانواده ایشون سطح پایین تری دارم که البته منطقی هم هست و با توجه به همین موضوع نسبتاً از نظر مالی تا حدودی تامین هستم
4- و از همه مهمتر ایشون 5 ماه از من بزرگتر هستند و در صحبتهاشون فهمیدم که همسرشون باید چند سالی از ایشون بزرگتر باشه
5- من تقریباً مذهبی ترین فرد فامیل هستم اما ایشون خیلی از افراد مذهبی خوششان نمیاد گرچه خواهر و دامادشون بسیار مذهبی هستند و خود ایشون هم محجبه هستند و کمی بیش از حداقل ها رو رعایت میکنند و مثل خانواده خودم هستند
6- من دنبال کار بهتری هستم اما ایشون کارمند بانک هستن که البته با کارمند بودنشون مشکلی ندارم
7- و اینکه میترسم با این کار ایشون فکر کنند که بهشون خیانت کردم و نظرشون نسبت به افراد مذهبی بد بشه که این مورد من رو عذاب میده
نمیدانم ازشون برای خواستگاری اجازه بگیرم یا نه
تمام مواردی که گفتم به زیان خودم هست بجز لطف خدا که همیشه با بنده بوده که فکر میکنم کفایت بکنه ، به نظرم حکمتی بوده که بعد از این همه مدت ایشان هنوز ازدواج نکرده اند
البته ایشون خیلی به من اعتماد دارند که این هم هدیه ای از طرف خدا برای بنده روسیاه هست
حدود دو هفته دیگر باز ایشون رو ملاقات خواهم کرد اما نمیدونم بهشون بگم یا منتظر بشم بعد از آزمونشون که حدود سه ماه بعد خواهد بود
اگر دوستان راهنمایی کنند ممنون میشوم
خب دوستان منتظر نظراتتون هستیم
پارسال کلی از این تاپیکها داشتیم که معمولاً با استقبال هم مواجه میشد ، خیلی وقته دیگه خبری از اون تاپیکها نیست
من نظرم رو به این دوستمون گفتم اما نظر من که کارشناسانه نیست بخاطر همین هم ازشون خواستم که با اجازه خودشون مشکلشون رو در این سایت مطرح کنم البته سعی میکنم راضیشون کنم که در سایت عضو بشند چون ایشون بهتر از مشکلشون خبر دارند
امیدوارم جناب حامی هم کمک کنند که حتماً این کار رو خواهند کرد[/][/]