برادران یوسف

داستان های قرآنی و بردن آبروی بندگان در قرآن

انجمن: 

با سلام
یه سوال چند وقته ذهنم رو درگیر خودش کرده. ......
چرا توی قرآن خیلی داستانا مطرح شده که آبروی یک مومن در طول تاریخ رو برده ...
مثلا وقتی زلیخا بیجاره خلوت میکنه و محیط رو آماده می کنه و به یوسف خود رو عرضه می کنه رو باید کل مردم در طول تاریخ بدونن؟؟ .... مثلا این بنده ی خدا تا آخر عمرش توبه میکنه و مسلمان میشه و همسر پیامبر میشه پس چرا باید آبروش توی کل تاریخ بره. ....

یا مثلا درباره همون داستان یوسف چرا برادرهای یوسف که از اولش هم مسلمان بودند و گفتند میکشیم و توبه میکنیم... باید آبروشون توی کل تاریخ بره. نمیشد خدا اسم نیاره و داستان رو بگه و ما عبرت بگیریم حتما باید اسم میاورد و غیبت میکرد. از خدا که بد گویی کردن بعیده. خدایی که خودش میگه مومن باید شبیه من بشه و اسما و صفات من رو به خودش بگیره. بجز کبر و چند تا صفت دیگه مثل خالقیت و ... چرا وقتی میگن آبروی مومن از کعبه بالاتره باید آبروی خیلی ها در قرآن بره؟

البته من میدونم که خیلی از چیزا غیبت نیست و خیلی از حرفا هست که میشه پشت سر فاسق زد. ولی فکر نمی کنم زلیخا فاسق باشه.

تازه این همه میگن پشت سر مرده حرف نزنید.

مبنا چیه؟ مبنای روایی و قرآنی...

خیلی بهم کمک میکنید که جهل هایم برطرف شود. خودم یه جوابایی دادم ولی قلبم آروم نمیشه

یا مثلا یه سوال دیگه کاملا توی یک فضای دیگه چرا ابراهیم میاد و همزبان میشه با مشرکان و به اونها میگه آره این ستاره خدای منه. خب این چه مبنایی ایجاد میکنه برای ما که همزبان بشیم با کافر و حرفاش رو بپذیریم و اشکال نداره؟ کفر بگیم؟ باهاش همزبون بشیم.... این رو توی کدوم فروم بپرسم؟