نقد برهان لطف در ضرورت ارسال رسل
ارسال شده توسط فرهنگ در دوشنبه, ۱۳۹۳/۰۱/۲۵ - ۱۴:۴۶با سلام
مطلب زیر را کاربر velayat ارسال کردهاند؛ اما بیهیچ پاسخ یا بحثی بسته شده است.
من این مطلب را دوباره ارسال میکنم تا دوستان با حضور یکی از کارشناسان گرامی موضوع را بررسی کنند:
1.نکته قابل ذکر درباره ارزش معرفتی و قلمرو رهیات پیشین این که فقط به مسأله ضرورت وحی آسمانی پرداخته است و ارزش آن نیز به آن محدود میشود؛ امّا این که آیا انسان نیز به چنین دینی نیازمند است و باید به آن ملتزم شود، پاسخ آن از دلیل پیشین بر نمیآید و در واقع، تفاوت دو مقوله فلسفه نیاز به دین و ضرورت آن در این جا روشن میشود؛ امّا در چهار دلیل پسین هر دو مقوله جمع شده است؛ یعنی هم آن ادّله، نیاز انسان به وحی را ثابت میکند و هم به تبع آن نوعی ضرورت و وجوب کلامی وحی را به خداوند ظاهر و کشف میکند.2.جناب استاد فرامرز قراملکی در نقد این برهان می گویند:
سؤالمان این است: این وجوبی که این جا میگویید، این وجوب چه نوع وجوبی است؟ وجوبی است به معنای اخلاقی کلمه یا به معنای فلسفی کلمه؟ در نزد متکلّمین به معنای اخلاقی است؛ چون در بحث حسن و قبح آمده است. گفتیم که پشتوانه «لطف بر خدا واجب است»، این است که ترک حسن قبح است و قبح بر خدا محال است. قبح بر خدا محال است یعنی چه؟ در واقع به معنای این است که خدا نباید فعل قبیح انجام دهد؛ بنابراین اخلاقی بهکار بردیم. اگر این جا مراد از وجوب به معنای اخلاقی کلمه باشد که هست، این برهان نخواهد بود. اصلاً برای این که برهان آن است که مقدّمه یقینی داشته باشد و این برهان مقدّمه مشهوره دارد، چون گزارههای اخلاقی را همه منطقیون ما از آرای مشهوره میدانند؛ مثل «العدل حسن و الظلم قبیح». (احد فرامرز قراملکی: جزوه نبوّت، دانشگاه تهران، 1368، منتشر نشده، ص
3.می توان گفت برای هدایت انسان و عدم گمراهی او عقل کافی است و انسان با این عقل خدا را اثبات می کند و سپس توحید او را و سپس نیا به معاد را و سپس حسن و قبح عقلی افعال را و سپس اینکه خدا باید افعال حسن را پاداش داده و قبیح را عذاب و در نتیجه دیگر نیازی به نبی نیست تا به او اعتقاد داشته باشیم.
4.می توان گفت احتمال دارد خدا بنابر مصالحی که خود می داندو ما نمی دانیم پیامبر نفرستد ولو اینکه فرستادن پیامبر خوب است اما مصلحت اهم اقتضای دیگری دارد فلذا خدا پیامبر نمی فرستد