آیا روز قیامت، روز نابودی زمین است؟
ارسال شده توسط safareeshghe در چهارشنبه, ۱۳۹۲/۰۸/۲۹ - ۲۰:۴۴با سلام و احترام
آیا روایت یا آیه ای داریم که به طور غیر مستقیم گفته باشد که روز نابودی زمین روز قیامت است؟
با سلام و احترام
آیا روایت یا آیه ای داریم که به طور غیر مستقیم گفته باشد که روز نابودی زمین روز قیامت است؟
به نام خدا
طبق تعریف فرهنگ فارسی معین معنای عوام همه مردم است
(عَ مّ) [ ع . ] (اِ.) جِ عامه ؛ همة مردم .
منظور از عوام در این احادیث چیست؟ منظور افرادی با سطح فرهنگ پایین است؟
میزان الحکمه ج7:
۱۳۰۸۴.امام على عليه السلام :دورى كردن از عوام از بالاترين مردانگى ها است.
۱۳۰۸۵.امام على عليه السلام :همنشينى با عوام، اخلاق و عادات را فاسد مى كند.
۱۳۰۸۶.امام على عليه السلام :دوستى عوام همچون ابر پراكنده مى شود و همچون سراب محو مى گردد.
با تشکر.
روزی موسی از بیابانی عبور می کرد .خارکنی او را دید و به او گفت : ای پیامبر خدا سال های زیادی به این کار مشغولم و دیگر خسته شده ام ، از خدای خود بخواه که به من کاری بهتر از این بدهد تا راحتتر روزی خود و خانواده ام ر ا فراهم آورم .موسی به مرد قول داد که از خدا برای آن مرد طلب کمک کند .
وقتی که این مسئله را به خداوند گفت ، خدا به او فرمود : که ای موسی برو به آن مرد بگو که خارکنی از سرش هم زیادی است . موسی در راه بازگشت باز هم آن مرد را دید .
اول نمی خواست بگوید که خدا به او چه گفته است و بهانه می آورد که نتوانستم با خدا بحث را مطرح کنم . اما اصرار زیاد مرد او را وادار کرد که حقیقت را بگوید . وقتی که حقیقت بر مرد آشکار شد مرد بسیار عصبانی شد و گفت : حالا که خدا این را می گوید من هم دست از این کار میکشم و با خدا هم دیگر کاری ندارم. این را گفت و رفت .
آن مرد آن روز به خانه رفت و زن حامله ی خود را برداشت تا از آن مکان کوچ کنند و به جای دیگری بروند شاید در آنجای دیگر زندگی بهتری داشته باشند .در راه درد زایمان زن او را آزار داد به طوری که انگار زمان زایمان او فرا رسیده بود .مرد با هزار بدیختی و بیچارگی کلبه خرابه ای در آن حوالی پیدا کرد تا زنش را به آن جا ببرد و او را زایمان کند.
در کلبه هنگامی که مشغول این طرف و آن طرف کردن زنش بود ناگهان دستش به چیزی خورد که توجه او را به خود جلب کرد . برگشت و دید که دستش به گوشه ی خمره ای خورده که در زیر خاک مدفون شده است . خمره را در آورد و درگوشه ای گذاشت و زایمان زنش را با موفقیت به پایان برد و در خمره را که باز کرد دید که خمره پر از سکه های طلاست.
سال ها گذشت و آن مرد دیگر با زن و بچه ی خود در شهری در حوالی آن بیابان که مشغول خارکنی بود زندگی بسیار مرفه و لذتبخشی را تجربه می کردند.
روزی موسی از آن شهر می گذشت که باز هم آن مرد را دید .تعجب کرد که چرا خدا می گفت که خارکنی از سر آن مرد هم زیادی است پس چگونه او اکنون دارای چنین زندگی مرفه و خوبی است. آن مرد تا موسی را دید به او گفت : موسی برو و به خدای خود بگو که من دیگر خارکن نیستم و زندگی خوبی دارم و احتیاجی هم به او ندارم و از او هم نمی خواهم که برای من راهی بگشاید.
موسی به نزد خدا رفت و از او دلیل این اتفاق را پرسید . و خداوند پاسخ داد : که ای موسی من این حرف را زدم تا آن مرد به خودش بیاید و راه خود را بیابد ، وگرنه آن آدمی که من می شناختم کسی نبود که دست از خارکنی بکشد.
سلام
می خواستم از قابل اعتماد بودن احادیث این صفحه اطمینان حاصل کنم.
لینک = http://www.ghadeer.org/akhlagh/padash_moj/padash01.htm
از حضرت امام کاظم علیه السلام نقل شده است که پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمودهاند:مریض چهار پاداش دارد؛ قلم تکلیف از او برداشته میشود (در حال مریضی تکالیفی را که نمیتواند انجام دهد، نسبت به آنها تکلیفی ندارد)، و خداوند به فرشته نویسنده اعمال او دستور میدهد هر کار خوبی را که در حال سلامتی انجام میداده، در حال بیماری نیز برای او بنویسد، و بیماری اعضای بدن مؤمن را جستجو نموده و گناهانش را از آن بیرون میکشد، و اگر از دنیا برود، با آمرزش از دنیا رفته و اگر زنده بماند، با آمرزش زندگی خواهد کرد.
در این حدیث برداشته شدن تکلیف به چه معنا است؟آیا این بدان معنا است که انجام واجباتی چون نماز ، روزه و ... بر گردن فرد بیمار نیست؟ به خصوص بیماری که قادر به انجام هیچونه حرکت ارادی نیست. آیا فرد پس از بهبود باید قضای این واجبات را به نحوی ادعا نماید یا قضای آنها از وی ساقط می شود؟ اگر فرد به دلیل این بیماری فوت نماید آیا باید قضای واجبات وی را برای اون به جا آورد؟
با سپاس
سلام وعرض ادب خدمت مدیران و مسئولین اسک دینی.
میخواستم یه لطفی کنید درباره رنگ کردن مو ورنگ لباس احادیثی از ائمه و حضرت محمد برام بگید هرچی گشتم حدیثی پیدا نکردم.
ممنون از لطفتون:Gol:
[="]جواب کلی این سوال این است که اسلام با خود آرائی و آرایش به طور کلی مخالف نیست بلکه با خودنمایی در مقابل نامحرم مخالف است[="][1][/] .[/]
[="]توضیح این که ، آرایش امری فطری و طبیعی است و حس زیبا دوستی ، سرچشمه انواع هنرها د رزندگی بشر بوده است . علامه طباطبایی در تفسیر آیهه 32 اعراف می فرماید: « خداوندمتعال در این آیه، زینت هایی را معرفی میکند که برای بندگان ایجاد نموده است و گرایش فطری انسسان را به سوی آن قرار داده است و روشن است که فطرت جز به چیزهایی که وجود و بقای انسان به آن نیازمند است، الهام نمی کند[="][2][/].» [/]
[="]آراستن خود و پرهیز از ژولیدگی و عدم رعایت تمیزی و نظافت ظاهری درنظام فکری و ذوق سلیم انسان ریشه دارد و بر این اساس پوشیدن لباس زیبا[="][3][/]، بهره گیری از مسواک و شانه، معطر بودن ، انگشتر به دست کردن و آراستن خویش به هنگام عبادت و معاشرت با مردم ، از مستحبات موکد و برنامه های روزانه مسلمانان است[="][4][/].[/]
[="]حضرت امام حسن مجتبی علیه السلام بهترین جامه خود را در نماز می پوشید و ودر پاسخ کسانی که می پرسیدند چرا بهترین لباسهای خود را می پوشید؟ امام علیه السّلام فرمود:« انّ اللّه جمیل و یحب الجمال ، فاتحمل لربّی و هو یقول : خذو زینتكم عند كل مسجد»؛« همانا خداوند زیباست و زیبایی را دوست می دارد، پس من نیز لباس زیبا برای راز و نیاز با پروردگارم می پوشم»[/]
[="]چون انسان به طور فطری زیبایی دوست دارد، طبیعی است که به دنبال زیبایی باشد ، چه زیبایی جسمانی و چه زیبایی جسی و روحی. اما اسلام در خصوص بهره مندی از این زیبایی توصیه هایی بیان داشته است:[/]
[="]اولا این تمایل انسان را از حد مقرر در شریعت الهی خارج نکند و ازاین رو دستور داده است تا از نگاه خیره به نامحرم چشم بپوشد.[/]
[="]ثانیا این میلفقطدر مادیات و زیبائی های جسمانی خلاصه نمی شود بلک هانسان لازم است تا افق فکری خود را تعالی بخشید و وارد زیبائی های معنوی گردد. چنانچه در روایات وارد شده است برای ازدواج و انتخاب همسر، همسر زیبا رو برگزینید ولی در عین حال از ازدواج با « خضراءالدمن» زنان خوش سیت اما بد سیرت ، نهی شده است ، بلکه در صورت تعارض صورت خوب با سیرت نیکو ، سیرت نیکو ترجیح داده شده است.[/]
[="]قرآن کریم با صراحت تمام می فرماید:[/]
[="]« [/][="]وَ لا تَنْكِحُوا الْمُشْرِكاتِ حَتَّى يُؤْمِنَّ وَ لَأَمَةٌ مُؤْمِنَةٌ خَيْرٌ مِنْ مُشْرِكَةٍ وَ لَوْ أَعْجَبَتْكُمْ وَ لا تُنْكِحُوا الْمُشْرِكينَ حَتَّى يُؤْمِنُوا وَ لَعَبْدٌ مُؤْمِنٌ خَيْرٌ مِنْ مُشْرِكٍ وَ لَوْ أَعْجَبَكُمْ أُولئِكَ يَدْعُونَ إِلَى النَّارِ وَ اللَّهُ يَدْعُوا إِلَى الْجَنَّةِ وَ الْمَغْفِرَةِ بِإِذْنِهِ وَ يُبَيِّنُ آياتِهِ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ[/][="] [="][5][/]»؛[/]
[="]« [/][="]زنان مشركه را تا ايمان نياوردهاند به زنى مگيريد و كنيز مؤمنه بهتر از آزادزن مشركه است، هر چند شما را از او خوش آيد. و به مردان مشرك تا ايمان نياوردهاند زن مؤمنه مدهيد. و بنده مؤمن بهتر از مشرك است، هر چند شما را از او خوش آيد. اينان به سوى آتش دعوت مىكنند و خدا به جانب بهشت و آمرزش. و آيات خود را آشكار بيان مىكند، باشد كه بينديشن[/][="]»[/]
[="]در روایات نقل شده است که وقتی پیامبر اسلام برای باز کردن درب خانه می رفتند ، موی خود را مرتب می کردند و خود حضرت در توضیح این کار می فرمودند : « مردم حق دارند ما را زیبا ببینند» [/]
[="]از نظر معنوی نیز قرآن در توصیف رسول اکرم صلی الله علیه و آله می فرماید:[/]
[="]« [/][="]وَ إِنَّكَ لَعَلى خُلُقٍ عَظيمٍ [/][="][="][6][/][/][="]»؛« [/][="]و تو راست خُلقى عظيم [/][="]»[/]
[="]بنابراین خدااوندمتعال زینت و خود آرائی را نهی نمیکند . آنچه در شرع نمقدس ممنوع شده است، تبّرج و خودنمایی و تحریک و تهییج به وسیله آکار ساختن زینت در محافل اجتماعی است؛ چنان که می فرماید:[/]
[="]« [/][="]وَ لا يُبْدينَ زينَتَهُنَّ إِلاَّ لِبُعُولَتِهِنّ [/][="][="][7][/][/][="]»؛«[/][="] و زينتهاى خود را جز آن مقدار كه پيداست آشكار نكنند[/][="]»[/]
[="]« [/][="] وَ لا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجاهِلِيَّةِ الْأُولى[/][="][="][8][/][/][="]»؛«[/][="] و چنان كه در زمان پيشين جاهليت مىكردند، زينتهاى خود را آشكار مكنيد [/][="]»[/]
[="]کلمه «تبرّج» برگرفته از برج و مقصود از آن ابراز کردن زر و زیور و موارد زیبائی و زینت خود است[="][9][/].[/]
[="]مرحوم علامه طباطبائی در تفسیر المیزان می نویسند: « کلمه تبرّج به معنای ظاهر شدن در برابر مردم است؛ همانگون که برج قلعه برای همه هویدا است[="][10][/].»[/]
[="]از آنچه گفته شد می توان نتیجه گرفت که اسلام از طرفی با دستور الزامی به زنان، از آنان خواسته است نا حجاب خویش را رعایت نمایند اما از سوی دیگربا تشویق آنان به استفاده از زیور آلات و زینت ها به شرط عدم تبرّج به نامحرمان، جلوی سوء استفاده را گرفته است تا از این طریق زمینه سلامت روحی و روانی افراد جامعه فراهم گردیده و نظام خانواده مستحکم و پایدا بماند. [/]
[="][2][/][="] .سید محمد حسین طباطبائی ، المیزان ، ج 8، ص79.[/]
[="][3][/][="] . احمد صبور ارودباری، آئین بهزیستس در اسلام ، ج1 ، ص 57.[/]
[="][4][/][="] .محمدباقرمجلسی، حلیه المتقین، صص 91 – 107.[/]
[="][5][/][="] .بقره :221.[/]
[="][6][/][="] .قلم :4 .[/]
[="][7][/][="] .نور:31[/]
[="][8][/][="] .احزاب :33[/]
[="][9][/][="] . فضل بن حسن طبرسی ، مجمع البیان ، ج 3، ص 673.[/]
[="][10][/][="] .سید محمد حسین طباطبائی، المیزان ، ج16 ، ص335.[/]
با سلام و احترام
در اکثر مواقع معصومین (ع) درباره ی قرائت هر سوره ای روایاتی را تقل کرده اند که اگر این سوره خوانده شود فلان ثواب برای قرائت کننده نوشته می شود.
چه زمانی این امر ایجاد می شود؟یعنی فقط قرائت باعث ثواب می شود؟
راز پنج سجده پيامبر صلّى الله عليه وآله وسلّم
بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ
امام صادق عليه السلام فرمود: رسول اكرم صلّى الله عليه وآله وسلّم در سفر كوتاهى بر شتر ماده خود سوار بود، در مسير راه ناگاه پياده شد، پنج بار سجده كرد، سپس سوار بر شتر شد.
همراهان پرسيدند: «شما را ديديم كارى كردى كه قبلا چنين كارى را از تو (با اين كيفيت و كميت) نديده بوديم، چرا اين سجده را بجاى آوردى؟»
پيامبر صلّى الله عليه وآله وسلّم فرمود: جبرئيل از جانب خدا نزدم آمد و مژده هائى به من داد من براى هر يك از آن مژده ها يك سجده بجاى آوردم.
در بعضى از روايات، روايت فوق چنين بيان شده است:
رسول خدا صلّى الله عليه وآله وسلّم همراه جمعى از مسلمانان به مسافرت رفتند، سوار بر مركبها، حركت مىنمودند، ناگاه ديدند پيامبر صلّى الله عليه وآله وسلّم از مركب پياده شد و پنج سجده پشت سر هم انجام داد، و سپس سوار بر مركب شده و به پيمودن راه ادامه دادند.
يكى از حاضران عرض كرد: «اى رسول خدا! امروز چيزى (پنج سجده) از شما ديديم كه هرگز چنين چيزى را قبلا از شما نديده بوديم، رازش چيست؟»
پيامبر صلّى الله عليه وآله وسلّم در پاسخ فرمود: هنگام حركت، جبرئيل نزد من آمد و مرا بشارت داد كه على عليه السلام در بهشت است، پياده شدم و سجده شكر بجاى آوردم، هنگامى كه سر از سجده برداشتم، جبرئيل به من گفت: فاطمه سلام الله عليها در بهشت است، پياده شدم و سجده شكر بجاى آوردم، هنگامى كه سر از سجده برداشتم، جبرئيل به من گفت: فاطمه سلام الله عليها در بهشت است، به سجده رفتم و سجده شكر بجاى آوردم، هنگامى كه سر از سجده برداشتم، جبرئيل به من گفت: حسن و حسين عليه السلام دو آقاى جوان اهل بهشت هستند، سجده شكر بجاى آوردم، هنگامى كه سر از سجده برداشتم، جبرئيل گفت: آنانكه ايشان (على و فاطمه و حسن و حسين عليهم السلام) را دوست دارند، در بهشت هستند، باز سجده شكر بجاى آوردم، وقتى كه سر از سجده بلند كردم، جبرئيل، گفت: كسانى كه دوستان آنها را دوست دارند، در بهشت هستند، باز سجده كرده و خدا را در سجده شكر نمودم. (اصول کافی)
سلام.
من عذر میخوام که این سوال رو میکنم.
تلفظ صحیح عربی این استغاصه چجوریه.من تازه کارم اینجا ببخشین.
یا مولاتى یا فاطمهُ أغِیثِینى
ان شا الله دعام کنین خیلی اوضام خرابه.بقران 4 ساله زندگیم خراب شده و خونه خواب شدم.خوش بحالتون که سالم هستین.